نظر منتشر شده
۴۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 156571
چرا ما کتابخوان نمی شویم؟
میثم مهدیار، دوشنبه 1خرداد 91
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۳۱
موقعیت اول:[مادر و کودک در حال عبور از خیابان]
امیررضا: مامان اون کتاب رو برام می خری؟
مامان: کتاب! همین پارسال 2۰۰۰ تومان دادم واست یه کتاب خریدم. نخوندی که! فقط روش نقاشی کشیدی. مگه بابات چقدر حقوق میگیره که من هر سال برای تو کتاب بخرم؟
چند دقیقه بعد....
امیررضا: مامان، برام شیر کاکائو می خری؟
مامان: شیرکاکائو؟ بخرم که دوباره بریزی رو لباسات مثل دیروز؟ بیا این چیپس رو بگیر...
چند سال بعد
موقعیت دوم
: [مامان در حال صحبت تلفنی با روژان خانم در منزل]
مامان: آره نمی دونی روژان جون... یه مدلهای جدیدی آورده بود، خیلی شیک بود. خیلی به تنم میومد اما رنگ هاشو نپسندیدم... راستی دیروز هم که دوباره تیمتون باخت؛ با اون دروازه بان سوراختون... دیدی مسی چطوری لولتون کرده بود! البته قبول دارم ژاوی خوب بازی نکرد دیشب...
امیررضا: مامان! معلممون چند تا سوال طرح کرده. گفته بگید دکتر حسابی چه کاره بود؟
مامان:گوشی روژان جون! چی؟ دکتر حسابی؟! خب معلومه دیگه. یه دکترِِ حسابی بود. آره روژان جون...
چند دقیقه بعد....
امیررضا: مامان! آقا معلممون گفته یه انشایی درباره پروین اعتصامی بنویسید.مامان چی بنویسم؟
مامان: گوشی روژان جون ... اِ چه میدونم چی بنویسی! حالا ما اومدیم دو کلمه با تلفن حرف بزنیم ها!... روژان جونم ببخشید عزیزم، این امیررضا الان گیر داده بهم ،غذام هم روی گازه. بعدا بهت زنگ میزنم...چی می گی امیررضا؟
امیررضا: یه انشا می خوام بنویسم راجع به پروین اعتصامی. چی باید بنویسم؟
مامان: غصه نخور پسرم! الان زنگ می زنم به دایی جواد میگم برات یه انشای خوب بنویسه. امسال پسرم دوباره باید شاگرد اول بشه تا براش یه جایزه خوب بخرم...(مامان شماره دایی جواد را می گیرد) الو سلام داداش جواد خوبی؟ درس و دانشگاه خوش میگذره؟بالاخره کی مهندس میشی جواد آقا؟ چند تا دختر خوب برات نشون کردم یه پارچه خانم.... ببین جواد جون این امیررضا یه انشا باید بنویسه درباره پروین اعتصامی. می تونی زحمتش رو بکشی؟
دایی جواد: آبجی گلی! این روزا مشغول پروژه پایان دوره ام. وقت نمی کنم چیزی بنویسم. اما یه کتاب آشنایی با مشاهیر ادبی ایران دارم. بگو امیر بیاد بگیره براتون بیاره. داخلش درباره اعتصامی هم نوشته. خودتون برای امیر یه بار بخونید تا امیر هر چی یاد فهمید خودش بنویسه...
مامان:داداش جوااااد! اگه من وقت این کارها رو داشتم که به تو زنگ نمی زدم.این امیرهم بلد نیست بنویسه. خودت زحمتشو بکش داداشی.فردا امیر رو می فرستم بیاد ازت بگیره... ببخشید داداشی. روژان جون پشت خطه، من دیگه مزاحمِت نمیشم...
چندسال بعد...
موقعیت سوم: [بابا تو اتاق نشسته ومسابقه فوتبال تماشا می کنه، یه پلاستیک تخمه هم جلوش و یه موبایل هم دستش]
امیررضا: بابا! معلم تاریخمون گفته درباره قانون کاپیتولاسیون یه مقاله بنویسید. شما چیزی می دونید؟ برام بگید من بنویسم.
بابا: آره باباجون! اون وقت ها تو کتابهای درسی مون بود. الان دیگه چیزی تو خاطرم نمونده. امیر جون! بابا! ببین عزیزم یه کافی نتی سر خیابون هست. بیا این ۵ هزار تومن رو بگیر بهش بده تا برات از تو اینترنت یه چیزی دربیاره. بگو فقط مرتب و صفحه بندی اش کنه تا معلمتون خوشش بیاد نمره خوبی بهت بده...
امیررضا:بابا معلممون گفته اگه از تو اینترنت یه مطلبی را کپی کنید بنویسید من می فهمم ازتون نمره کم می کنم...
بابا: این چه حرفیه پسرم! اینترنت هم یه منبع علمیه دیگه!... اَه...خاک بر سرش با این شوت زدنش... برو پسرم خیالت راحت یاشه.
چند سال بعدتر
موقعیت چهارم:[امیررضا و دوستش دانیال، برای انتخاب رشته به دفتر مشاور مدرسه رفته اند]
دانیال: آقا! ما به رمان و داستان خیلی علاقه داریم. گاهی وقتها هم شعر میگیم. به نظرتون بریم رشته ادبیات و انسانی بهتر نیست؟
آقای مشاور: با این رتبه ای که تو داری خیلی خوب یه رشته فنی قبول میشی. مگه دیوانه ای بری رشته ادبیات! الان همه ی فارغ التحصیلای ادبیات یا راننده تاکسی شده اند یا سر خیابون بساطی دارند. الان نون تو مهندسیه.تو مهندس شو در کنارش هم شعر بگو.منافاتی با هم ندارند که!
امیر رضا: آقا مشاور! به نظرتون من چه کار کنم؟ بابام گفته باید بری حقوق بخونی وکیل بشی. میگه الان پول تو وکالته! اما مامانم اصرار داره میگه باید برم پزشکی بخونم آخه دختر عمه مامانم پارسال پزشکی قبول شد.
آقای مشاور: بابات راست گفته اما درآمد و کلاس کار پزشکی خیلی بالاتر از وکالته. من جای تو بودم اول تجربی رو انتخاب می کردم ...
چند سال خیلی بعد
موقعیت پنجم:[امیررضا که فارغ التحصیل حسابداری است امروز مسوولیت یکی از دستگاههای عریض و طویل فرهنگی را برعهده دارد.او همزمان در چندین شرکت و موسسه دولتی و خصوصی عضو هیات امنا، هیات مدیره، بازرس، مشاور و... نیز است. وی امروز در یک کنفرانس خبری درباره فرهنگ و اهمیت آن در تمدن بشری! به سوالات خبرنگاران پاسخ می دهد]
...
خبرنگار۱: آقای رییس! شما به عنوان مسوول یک دستگاه مهم فرهنگی ، در زندگی شخصی خودتان چقدر برای مطالعه وقت می گذارید؟ مثلا آخرین کتاب فرهنگی ای که خوانده اید چه بوده است؟
امیررضا:در این فرصت کم به جای سوالات شخصی سوالاتی بپرسید که به نفع مردم و رسانه ها باشد! در ضمن آنقدر مشغول به خدمت به مردم هستیم که فرصت این کارهای اضافه را نداریم!
خبرنگار۱: آقای رییس! به نظر شما چرا سرانه کتاب در کشور ما پایین است؟
امیررضا: اولا کی گفته سرانه مطالعه ما در کشور پایین است؟! شما ببینید در همین نمایشگاه کتاب امسال حدود ۶ میلیون نفر در نمایشگاه شرکت کردند. در کل دنیا چنین استقبالی بی نظیره!
خبرنگار: اما برخی منتقدین می گویند نمایشگاه های کتاب در تهران و استانها عملا به فروشگاه کتاب تبدیل شده اند و همین باعث رکود کتاب فروشی های جزء در شهرستانها شده است و ما در شهرستانها به جای کتابفروشی لوازم التحریر فروشی داریم!
امیررضا: چرا شما همه مسائل را رو به چشم اقتصادی نگاه می کنید؟ مسائل فرهنگی رو نباید با سنگ پول و... سنجید!
....
خبرنگار۲: آقای رییس! با اینکه دستگاه تحت امر شما برای ترویج فرهنگ کتابخوانی این همه هزینه کرده است چرا سرانه مطالعه نسبت به سالهای گذشته زیادتر نشده است؟
امیررضا: ببینید دوستان! مهمترین عامل در این زمینه افزایش قسمت کاغذ و قیمت تمام شده کتاب است...
خبرنگار۲: آقای رییس! در این مدت قیمت همه چیز افزایش یافته است ولی در سبد خانوار، تنها مصرف کتاب افزایش نیافته است. در ضمن شما گفتید مسائل فرهنگی را با مقولات اقتصادی...
امیررضا:ببخشید دوستان. باید در یک جلسه مهم فرهنگی شرکت کنم. از حضور همه شما دوستان تشکر می کنم...
 
danial
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۳:۰۲:۰۵
آخ كه حقيقت محض همينه ميريم تو هزار تا صف واي ميستيم يا پاي تلويزيون ميشينيم برنامه هاي سخيف رو نگاه ميكنيم اما دريغ از 10 دقيقه براي مطالعه ، كل حرفمون هم شده وقت نداريم !!!!!!! (796660) (moderator22)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۵:۱۸:۱۹
کتاب گران است. هزینه زندگی: کرایه خانه، خوردو خوراک، کرایه ماشین گران است.

دیدن تلویزیون تقریبا مجانی تمام می شود. این روزها، معلومات زیاد و یادگیری نون

و آب نمی شود بلکه باعث دردسر می شود! (796966) (moderator21)
 
رحمتی
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۲۳:۰۰:۴۰
دوست عزیز:

کتاب خواندن دو هدف را دنبال می کند:
1) سرگرمی و گذران وقت
2) یادگیری و افزایش معلومات

با توجه به خلق سرگرمیهای جدید در سالهای اخیر به مدد تکنولوژی های کامپیوتری و دیجیتالی، کتاب جاذبه خود را به عنوان یک وسیله سرگرم کننده از دست داده است.

افرایش شیوه های یادگیری ارزان، به روز و کارآمد نظیر اینترنت و e-Book نیز عرصه را بر کتابها و نشریات کاغذی تنگ کرده است.

موارد بالا تنها مربوط به کشور ما نیست. بسیاری از روزنا مه ها در کشورهای غربی از چند سال قبل تنها به صورت الکترونیکی منتشر می شوند و بسیاری از فروشگاههای زنجیره ای کتابفروشی هم در این کشورها یا تعطیل شده اند و یا در شرف تعطیل شدن هسند. نمونه آن Chaptrs در کانادا است.

در ایران علاوه بر موارد یاد شده در بالا، دو عامل گرانی ضروریات اولیه زندگی و نیز بی انگیزه بودن مردم برای کتاب خواندن، دلایل مهم دیگری هستند که شما به درستی آنها را مطرح کرده اید. (797523) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۲۳:۴۵:۰۶
وقتی اعلام می شود تعداد افراد بیکار با مدرک لیسانس 100 برابر افراد بیکار با مدرک زیر دیپلم است، آیا دیگر انگیز ه ای برای کتاب خواندن باقی می ماند؟
در حال حاضر کتاب خواندن نتیجه ای جز اتلاف زمان، هدر دادن منابع مالی خانواده و ضعف بینایی (!) در بر ندارد. (797578) (moderator21)
 
يه بنده خدا !
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۱۰:۳۱:۱۰
با سلام و احترام به نظرات دوستان .

اول تشكر ميكنم از نويسنده محترم تاپيك كه هر چند با طنز روايت كرده اما زده وسط خال .
همه گرفتاريهاي ما ايرانيا از همين اشكالات فرهنگي ريز و درشته . يكيش همين كتاب خوندنه .
باور كنيد ، باور كنيد حقير با تحصيلات دانشگاهي آرزوي كتاب خوندن به دلم مونده . نميدونم گير كجاست . ولي هر از چند گاهي هم كه كتابي رو با شوق و ذوق خريداري ميكنم نميتونم تمومش كنم و وقت بگذارم بخونمش .
ولي تو اينترنت بعد از اخبار ، هر جفنگي رو كه بشه خوند ميخونم . خودم با خودم سر اين موضوع چندين ساله درگيري اساسي دارم ولي نميتونم بفهمم ريشه اين بدبختي از چيه .
بدتر از همه هم وسايل جديد كه ديگه محلي واسه اعراب اگذاشتن . خدا به داد نسل بعد ما و بچه ها و نوه ها برسه كه فكر نكنم ده سال يه بار هم كتاب بخرن . اصلاً كتاب بخرن ببرن خونه و صفحاتش رو نقاشي كنن و بعد هم مثل قديما بدن سبزي فروش و لبويي و باقالي فروش سر كوچه . آرزو اين رو هم بايد به گور ببريم . اينطور نيس ؟
خطاب به نگارنده محترم كامنت ، دوست عزيز اين هم معزل فرهنگيما است كه درس خوانده ميشود واسه شغل خوب . اين فرهنگ هم بايد تغيير كنه . به نظر شما يه مكانيك باسواد و كتابخون بهتره يا يه مكتنيك بيسواد و تجربي ؟ يه مكانيك باسواد و حتي تحصيل كرده ميتونه يواش يواش كتابچه راهنما خودروهاي ايراني رو مطالعه كنه و با ديد علمي خودرو شما رو تعمير كنه . به نظر شما اين حسنه يا عيبه ؟
عيب فرهنگي اينه كه طرف وقتي يه ليسانس زپرتي و يا معتبر ميگيره انتظار داره كه يه شغل خوب پشت ميزي با كمترين تحرك و حداكثر كلاس گيرش بياد .
لذا تصور ميكنم بايد اشكال رو ريشه كن كرد و نه اينكه به شاخ و برگ و حواشي و تأثيرات اون پرداخته بشه . (798103) (moderator102)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۱۳:۵۴:۲۴
شما خودت جواب خودت را داده ای.

در هیچ جای دنیا مکانیکی نیازبه مدرک تحصیلی لیسانس و حتی دیپلم دبیرستان هم ندارد. بلکه آنکسی که می خواهد این حرفه را دنبال کند، درس خواندن چند سال او را از درآمدزایی دور می کند.
اگر قرار باشد آدمی که ادعای تحصیلات دانشگاهی دارد با استفاه از کلماتی نظیر زپرتی و جفنگ و... کامنت بگذارد باز هم دلیلی بر این است که درس خواندن و کتاب خواندن اتلاف وقت است.
ضمنا هر وقت شما با تحصیلات دانشگاهیت کارهایی نظیر مکانیکی یا بنایی را پیشه کردی می توانی ادعای حرفهایت را بکنی. وگرنه مرگ خوب برای همسایه! (798366) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۲۳:۲۲:۱۰
کتاب گران است. هزینه زندگی: کرایه خانه، خوردو خوراک، کرایه ماشین گران است...
اینها بهانه های من و شماست برای نخواندن . شما میتونید با عضویت در کتابخانه مجانی کتاب بخونب . کتابهای روز . پس دوست بزرگوار بهتره به جای بهانه تراشی حقیقت مطلب که همان داستان بالاست برای همه را اصلاح کنیم. بهتر امیررضا نباشیم و یا بدتر از اون پدر و مادر امیررضا نباشیم... (797552) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۰۸:۳۸:۵۱
کتابخانه عمومی کم است. کتابخانه عمومی تنوع کتابهایش کم و کتابهایش کهنه است.
گذشت زمانی که کتاب بهترین دوست یود. جهان مدتهاست که متحول شده. (797857) (moderator21)
 
جهان
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۸:۲۸:۲۵
الان کتابخونه های عمومی طرح کتاب من رو اجرا می کنن یعنی شما هر کتابی رو که دوست دارید و داخل کتابخونه نیست رو می تونید درخواست بدید و پس از مدت کوتاهی اونو تو کتابخونه داشته باشید هدف این طرح اینه که حداقل کتابی داخل کتابخونه نگهداری بشه که حداقل یک نفر اون را مطالعه کنه. حتما کتابخونه های عمومی برید و درخواست خودتون رو بگید و راهنمایی بخواید. (1018414) (alef-4)
 
جهان
۱۳۹۱-۰۸-۲۲ ۱۸:۲۶:۱۳
اگه کتاب مفت و یا اطلاعات مفت بهتون بدیم بازم میخونید؟
اینقد کتابخونه عمومی و یا کتابخونه های دیگه که فراوان کتاب توش هست. متاسفانه اهمیت اطلاعات معلوم نیست. (1018411) (alef-4)
 
اكبر رفاهي
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۶:۵۵:۴۸
من يك پيشنهاد دارم كه خودم با هفت نفر ديگر از دوستانم سالهاست اجرايي كرده ايم .
هر دو ماه ما هشت نفر يك كتاب در حوزه هاي مختلف مي خريم. اين هشت كتاب در اين دو ماه دست به دست بين ما مي گرده و دست آخر در كتابخانه يكي از ما آرام مي گيرد الان بعد شش سال ما يك كتابخانه خيلي خوبي داريم. با هزينه يك كتاب هشت كتاب مي خوانيم و خيلي هم راضي هستيم . (797121) (moderator21)
 
محمدي فر
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۸:۵۳:۱۸
اين خيلي جالب هست هر فردي در دو ماه يك كتاب بخرد در سال 6 كتاب مي شود كه براي هشت نفر 48 كتاب و يك فرد با هزينه براي شش كتاب ، در سال 48 كتاب مي تواند بخرد. اين راهكار خيلي خوبي هست . دستمريزاد (797269) (moderator21)
 
1201
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۳:۱۹:۱۵
قشنگ و درست بود،علمی، روانشناسانه،و در عین حال ادبی.ممنون (796704) (moderator18)
 
1360
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۳:۳۱:۱۲
به جایاینکه ما رجوع کنیم به مستندات ما عادت کردیم شایعه گوش کنیم بگیم فلانی اینو گفت بجای تحقیق از تجربیات دیگران استفاده میکنیم باید با فرهنگ سازی کاری کنیم همه کتاب بخوانند (796737) (moderator21)
 
sepehr
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۳:۳۸:۲۳
نویسنده های معروفمون اجازه چاپ ندارن یا نمیدن و همچنین انتشاراتی ها ... شاعران معروفمون حذف شدن از کتاب های ادبیات مدارس استادهای دانشگاه رو بازنشسته کردن...
ببخشید انتظار خاصی داشتید؟ (796759) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۴:۱۲:۲۰
نمیدونم منظور از نویسندگان معروفتون کیه؟
تو ادبیات که کتابهای امثال صادق هدایت و دولت آبادی و گلشیری و فرخزاد وو... ریخته. تو فلسفه هم کتابهای امثال طباطبایی و شایگان و سروش و ملکیان و... تو بازار فراوون هست و حتی بعضی هاشون با کمک نهادهای دولتی چاپ میشه!
حتی اخیرا این مجوز دادن ها بی حساب و کتاب زیاد شده که صدای سایت الف رو هم در اورده! (رجوع کنید به نوشته ای که درباره کتاب خداحافظ گری کوپر در همین سایت الف چند وقت پیش منتشر شده بود)...
در ضمن هر حکومتی تنها اجازه حضور صداهای درون گفتمانی را می دهد و اصلال همینطور هم باید باشد. یه مستند دیدم اخیرا به نام اخراج شده که آقای استین در آمریکا با بعضی از اساتیدی که در آمریکا به خاطر اعتقاد به خلقت گرایی(یک عقیده مسیحی و اسلامی) در مقابل داروینیسم از دانشگاه اخراج شده بودند... سانسور همه جا وجود داره و نیاز هر حکومت مدرن به سانسور غیر قابل انکاره. فقط بعضی ها به صورت نرم افزاری و بی سر و صدا این کار رو انجام می دهند و برخی حکومتها مثل ایران به صورت سخت افزاری و پر سر و صدا.
در ضمن قبل از انقلاب که این نویسندگان شما اجازه چاپ کتاب داشتند سرانه مطالعه کولاک می کرد دیگه؟ (796830) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۴:۴۳:۰۱
دوست عزیز باید یک سر به کتاب های ادبیات دوره ی دبیرستان بزنید تا متوجه بشید همین کسانی که خودتون به عنوان نویسندگان معروف اسم برده اید حضوری دارند یا نه........ اگر هم فکر می کنید که فقط گفتماد درون حکومتی باید حضور داشته باشه که پس ببنید چه دلیلی وجود داره که جاذبه ی برای این نسل نداره....اگر هم نه که اصلا چه اصراری هست به وجود ادبیات و امثال آن..... و خواندن و ا زانوی غم بغل گرفتن از سرانه ی پایین (796909) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۵:۰۷:۲۵
با سلام خدمت دوستان عزیز
بنده در حدود 12 سال است که در کار نشر و توزیع کتاب هستم. اینکه برخی از کتابها اجازه نشر پیدا نمی کنند یک واقعیت است اما به نظر من شاید در صنعت نشر کشورمان درصد این کتابها کمتر از یک درصد است. چند وقت پیش یک گزارشی در مورد سانسور کتاب و فیلم در اروپا می خواندم که این مقدار تقریبا با ایران برابر بود. البته در انتهای این گزارش نوشته شده بود که در غرب نوعی خود سانسوری در زمینه نوشتن کتاب توسط خود نویسندگان اعمال میشه و کتابهایی که در افکار عمومی حساسیت زا می شوند به چاپ نمی رسند.اگر هم چاپ شوند چون از سوی رسانه های جمعی که تحت اختیار کارتلهای اقتصادی سرمایه داری هستند مورد بی توجهی قرار می گیرند در عامه مردم از اقبال زیادی برخوردار نمی شوند.
مثلا ببینید هر واقعه ای که در آمریکا اتفاق می افتاد(از حوادث طبیعی تا عملیات تروریستی و تا انتخابات ریاست جمهوری تا مرگ استیو جابز و...) یک هفته بعد کتابش چاپ می شد. الان حدود یکسال است که جنبش 99 درصدی در آمریکا راه افتاده است. چند کتاب تا حالا درباره این جنبش چاپ شده است؟ (796948) (moderator21)
 
هموطن
Denmark
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۷:۲۲:۳۶
دوست گرامی ناشر ؛
متاسفانه اطلاعات شما در مورد چاپ کتاب در غرب ( حداقل در اروپا که بنده 25 سال هست ؛ با آن سر و کار دارم ) اشتباه و یا ناقص هست .
در اروپا برای نشر کتاب و یا نشریه یا روزنامه ؛ نیازی به دریافت مجوز نیست .
هر کسی میتواند کتاب چاپ کند و یا نشریه منتشر کند .
ولی از آنجائیکه هزینه چاپ بالا هست ؛ ناشرین کتابهائی را چاپ میکنند که بازگردان مالی آن گارانتی شده باشد . بنابراین به نشر کتابهای نویسندگان معروف بیشتر رغبت نشان میدهند تا نویسندگان گمنام .
در مورد جنبش 99 درصدی هم ؛ آیا می دانید جمعیت آمریکا چند میلیون نفر هست ؟ پس حال بفرمائید دو هزار نفر یا سه هزار نفر چگونه میشوند 99 درصد جمعیت ؟
در ضمن تمام روزنامه ها و سایتهای خبری ؛ لحظه به لحظه از این ماجرا گزارش میدهند ؛ پس چه نیازی به انتشار کتاب از این جریان هست ؟
در نهایت اینکه : اگر رئیس حمهور یا مثلا وزیر خارجه کشوری کتابی می نویسد ، بصورت خاطرات شخصی هست و نه سیاستهای کلی کشور . برای همین خاطرات یک رئیس جمهور یا وزیر خارجه برای خواننده جاذبه دارد و چندین بار در تیراژهای بالا تجدید چاپ میشود .
مهم این هست که شما در هر ساعت از شبانه روز ؛ در قطار ؛ مترو ؛ اتوبوس ؛ هواپیما ...... مردم کتاب بدست را مشاهده می کنید ؛ در کدام مترو یا اتوبوس ایران کسی را کتاب بدست دیده اید ؟ همه بفکر این هستند که از له شدن و افتادن بر اثر فشار ؛ ججائی مناسب پیدا کنند چه برسد که کتاب بخوانند .
نتیجه اخلاقی : اگر در شغلی کار می کنیم ؛ فکر نکنیم که در آن رشته اطلاعات جهانی داریم و نظراتمان جنبه عمومی دارد .. (797150) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۸:۵۹:۰۰
خیلی از اوقات هم مترو خلوته و باز هم نمی‌بینم کسی کتاب دستش گرفته باشه
مساله عدم تمایل به هیچ جور مطالعه هستش.
البته بعضی‌ها می‌خوان هر مشکلی رو یک جوری به مطالبات خودشون ربط بدن. برا همین می‌گن چون بعضی کتابهایی که ما دوست داریم مجوز نمی‌گیره کتابخون‌ها تو ایران اقلیت مطلق هستن.
به نظر من اگر شما آمار کسانی رو که برای کتاب درسی یا کمک درسی هم میرن نمایشگاه کتاب (یعنی برای هدفی به جز مدرک) کتاب می‌خونن رو از کتاب‌خون‌های واقعی ایزوله کنید اونوقت می‌بینید که کتابخوانی واقعا چقدر مهجوره... (797276) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۲۱:۴۴:۵۸
دوست عزیز واقعا شما به این مطلبی که نوشتی اعتقاد داری یا فقط محض مخالفت بود !؟
انصافا به نظر خودت دلیل پایین بودن سرانه مطالعه در کشور چاپ نشدن چند تا کتابه که شاید مجموع تیراژش به 50 هزار هم نرسه ؟! یعنی همه مردم مشتاق کتب چند تا نویسنده خاص هستند که اگر کتاب هاشون چاپ نشه دیگه هیچ کتاب به درد بخوری برای خوندن پیدا نمی کنن ؛ یا مثلا در مورد شعر مگه ما بهتر از شاهنامه یا مثنوی داریم ؟ این کتاب ها که صد ها بار به شکل های مختلف چاپ شده ، من وشما مگه همین شاهکارهای ادبیات فارسی رو می خونیم که بعد نوبت به معدود کتب شعر ممنوع برسه !؟
در ضمن بنده ربط اخراج اساتید رو هم به که بهش اشاره کردید به کتاب خوان نبودن ایرانی ها رو نفهمیدم . (797440) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۳:۴۸:۴۷
در فرهنگ ایرانی به اینکه یک فرد زمان و انرژی خود را وقف فعالیت علمی و تلاش پیوسته کند اجر گذاشته نمی‌شود و در واقع «دور زدن» روش متعارف در ایران معمول است. از تقلب در تکالیف مدرسه و دانشگاه، تا کاستی در دنیای خارج از تحصیل. اگر هم نیاز به تحمل سختی وجود داشته باشد با آن مانند سر کشیدن یک داروی تلخ برخورد می‌شود، یعنی یک تلاش متمرکز و کوتاه مدت که در بهترین حالت می‌تواند صرفا حداقل نیازهای مطقعی را تامین کند.

نتیجه هم تصور غلط در مورد موفقیت است که گویی زیرکی، چند ایده‌ی «خلاقانه» می‌تواند باعث گشایش عظیم شود. حتی اگر این ایده‌ی «خلاقانه‌» قبلا آزموده شده باشد و نتایج فاجعه‌آمیز به همراه داشته باشد ولی فرد به دلیل عدم آگاهی از این مساله خبر نداشته باشد. در نتیجه کسی هم در ایران مگر وقتی که واقعا احساس نیاز کند به کسب علم و دانش از راه کتاب نمی‌پردازد!‌ البته قبل از آن باید ساعتها به روش‌های آماتوری مثل «ور رفتن با مساله» پرداخته باشد تا «ننگ» استفاده از دانش دیگران را به خود راه دهد. تحت مشاهدات یک دانشجو که چندین سال در دانشگاه شریف تحصیل کرده می‌گویم: کسب علم به جهت افزایش اطلاعات و قابلیت، در پایینترین اولویت قرار دارد که به گونه‌ای که حتی بعد از ساعت‌ها علافی در فیس‌بوک هم خیلی اوقات نوبت به آن نمی‌رسد!

البته یکی از دلایل این مشکل اساسی هم ترویج مکرر این تفکر که مردم ایران بسیار مخصوص و منحصر به فرد هستند و تک تک آن‌ها چه از جهت هوش و چه از جهت امدادات غیبی چنان بر دیگر ملل استیلا دارند که اصلا گویی کسب علم علافی است...ولی هنوز به خود اجازه می‌دهند که برای تک تک مشکلات دنیا راه حل «کارشناسی» بدهند. (796789) (moderator21)
 
United States
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۵:۱۱:۴۳
کتاب خر های خوبی هستیم اما کتابخوان های خوبی نه!!! (796955) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۵:۲۶:۲۸
چون ما همه كتاب نخوانده علا مه دهر هستيم پس لزومي به اين سوسول بازيها نداريم (796979) (moderator21)
 
امیر
United States
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۶:۲۸:۵۰
در این دوره اکثر یت ملت ایران در پی نیازهای اولیه زندگی است نیازهایی مانند خوراک .پوشاک.مسکن ...بعداز ان در پی نیازهای امنیتی میباشد. کتاب جزءنیازهای اجتماعی وفرهنکی است که پیش نیاز ان گذر جامعه از نیازهای اولیه میباشد. (797079) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۰۷:۰۱:۰۷
برو به صورت رایگان از کتابخانه کتاب بگیر بخون!
اینها همه بهانه اند برای کتاب نخوانی ما! (797762) (moderator21)
 
هموطن
Denmark
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۶:۳۰:۱۶
در همین ستون بغل مطلب شما ؛ یک تیتری زده است همین سایت الف :
پرونده 50 هزار صفحه ائی اختلاس بیمه ( یا اختلاس خیابان فاطمی ) مورد رسیدگی قرار میگیرد . قاضی محترم پرونده باضافه سه مستشار ( یعنی جمعا 4 نفر ) بایستی این ادعانامه 50 هزار صفحه ائی را بخوانند تا بتوانند از متهمین بازجوئی کرده و سپس رای صادر کنند .
حال با توجه به اینکه اشاره نموده اید سرانه مطالعه کتاب در ابران پائین هست ؛ به سئوالات زیر جواب بدهید :
50 هزار صفحه ادعانامه توسط قاضی و مستشاران در چند مدت زمانی قابل مطالعه هست ؟
پیش فرض : گیریم که آقایان 50 هزار صفحه را توانستند مثلا در 3 سال بخوانند : حال چه مدت زمانی برای بازجوئی و دفاعیات متهمین نیاز هست ؟
پیش فرض دوم : گیریم که این هم حدود 5 سال طول کشید ؛ حال چه مدت زمانی برای تایپ و صفحه بندی باز جوئیها و دفاعیات برفرض دو برابر ادعانامه ( یعنی 100 هزار صفحه ) زمان نیاز هست ؟
چون نه شما حوصله خواندن دارید و نه من حوصله نوشتن !! پس نتیجه بگیریم که ادعانامه 50 هزار صفحه ائی به مثابه سنگ بزرگ علامت نزدن هست ؛ مورد توافقمان قرار بگیرد و نتیجه نهائی اینکه وقتی برای کیفرخواست ؛ حال و حوصله نوشتن 50 هزار صفحه داریم ؛ چرا سالیانه 500 هزار صفحه در مورد اختلاسهای دیگر مطالعه نکنیم ؟
نتیجه اخلاقی : اگر ملت ایران کتابخوان نیست ؛ ولی قاضی های دادگاهش با رکود عظیم جهانی ؛ فرصت مطالعه پرونده اختلاس 50 هزار صفحه ائی را دارد .
پیشنهاد : نماینده رکوردهای گنیس را فرا بخوانیم تا این پرونده 50 هزار صفحه ائی را در گنیس به ثبت برسانند .چون تا بحال نظیرش در دنیا دیده نشده است . (797082) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۲۳:۲۴:۰۹
کل اسناد که تخصص یک نفر نیست. اینا کارهای کارشناسی احتیاج داره. کارشناس‌های مختلف نظرشون رو به دادگاه عرضه می‌کنن. اتفاقا هر چه مدرک بیشتر، بهتر.
در دادگاههای خارج آمریکا به خصوص وقت درگیری‌های اساسی قضایی میشه حجم اسناد خیلی زیاد میشه. سرقت ۷.۴ میلیارد تومان از پول مردم چیز کمی نیست... (797556) (moderator21)
 
جواد
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۶:۵۲:۱۹
کتاب خوان نیستیم چون صبح تا شب به دنبال تامین نیازهای اولیه و معیشتیمان هستیم، کتاب خوان نیستیم چون جایگاه کتاب خوان ها را در جامعه میبینیم تلویزیون صبح تا شب فوتبال پخش میکند و سالی یک بار به بهانه نمایشگاه کتاب یاد اهمیت و جایگاه کتاب می افتیم. کتاب خوان نیستیم چون اگر یک جوان تحصیلکرده با مدارک عالی دانشگاهی به خواستگاری دخترمان بیاید پسر بقال سر کوچه را که در بازار است و درامدی دارد ترجیح میدهیم. ما فقط در سال 10 روز به یاد کتابخوانی می افتیم آن هم به خاطر برپایی نمایشگاه کتاب است و به این گمان که این هم مد روز است و از دیگران عقب نمانیم. کتاب خوانی در مملکتی که مردم آن درگیر مایحتاج زندگی روزمره هستند یک سراب است. (797115) (moderator21)
 
داود
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۸:۲۶:۲۰
سرانه مطالعه در کشور ما در مقایسه با کشورهای دیگر بسیار پایین است و علت این امر قبل از اینکه به مخاطب مربوط باشد به سیاستهای غلط وزارت ارشاد در حوزه نشر مربوط می شود که به بهانه های مختلف عقاید و افکار نویسندگان را نیز سانسور شدید می کنند با این اوصاف مشخص هست که کسی به سمت و سوی مطالعه کتاب نمی رود بری بهبود این وضعیت باید متولیان امر اجازه نشر افکار و عقاید مختلف را بدهند تنها در این صورت هست که مخاطب ترغیب می شود به سمت کتابخوانی پیش برود چرا که افرادی که به مطالعه اهمیت می دهند همواره دنبال دنیای آزاد عقاید و افکار هستند و اگر زمینه فراهم شود مخاطب جذب خواهد شد . (797233) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۲۳:۲۸:۴۲
همین الانش منتشرات در این زمینه کم نیستن.
نمی‌دونم چه داستانیه که یک عده از آقایون به اصطلاح معترض هر نابسامانی در ایران رو به تامین نشدن نظرات گروهی خودشون ربط میدن. مساله‌ی اصلی اینه که بیشتر ایرانی‌ها مگر اینکه منفعتی مثل نمره در میون نباشه اصلا علاقه‌ای به مطالعه ندارند. یعنی همون وقتی رو که به دخالت در کار انواع کارشناس و تولید نظر کارشناسی می‌کنن رو صرف مطالعه نمی‌کنن. (797563) (moderator21)
 
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۱۹:۱۲:۵۵
بی نظیر بود. فقط میتونم همینو بگم (797301) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۲۳:۱۹:۰۰
آیا می دانید تعریف زیاد از حد و سلیقه ای یعنی غلو؟ (797544) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۱ ۲۱:۵۸:۳۵
قشر1 - حقیقت امر آن است که کتابخوانها قدیم همه چیز خوان بودند و فقط کافی بود کتابی چاپ شود که عمده اش رمان بود و باسواد و کم سواد آنرا میخواندند. حالا امّا سوادها بالا رفته و انتظار هم بالا رفته کتابخوان امروز دیگر انقدر کتاب خوانده که هر سوژۀ تکراری را نمیپسندد .
قشر 2- قشر متخصص که رشد وحشتناک دانش اجازه نمیدهد که کتاب غیر تخصصی بخواند.
قشر 3 - هنوز هم کسانی هستند که نه کتابخوان حرفه ای هستند و نه متخصص ولی بازار کتاب چاپی برای این قشر رقیبی هولناک دارد کتابهای الکترونیک که عمدتاً هزینۀ پایین هم دارند
با این اوصاف آدرس غلط ندهیم که با آدرس غلط صنعت نشر نجات نمیابد واقع بین باشید کتابخوان چند برابر شده ، دنبال نفوذ در بازارهای جدید باشید که کار سخت است مقابله با رقبای قدیمی و مجهز ، رقبای جدید و پر نفس ، مشتریان گنده دماغ ، گرانی ملزومات کار و بی پروایی کارکنان مدیران کارکشته میخواهد و مردان میدان . با آرزوی توفیق برای قشر فرهنگی کشور (797457) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۰۱:۱۴:۲۷
۱. افزایش سطح آگاهی مردم فقط با مطالعه حاصل می شود؛ نه سخنرانی و فیلم های آموزشی و اخبار روزمره.
۲. آنگونه که برخی دوستان می گویند کتاب جذابیت خود را از دست نداده بلکه اغلب ایرانی ها اساسا کتابخوان نیستند.
۳. وقتی نظرات طیف های خاصی از جامعه در کتاب ها بازتاب داده نمی شود و انتشاراتی هایی که به دنبال ارائه نظرات متفاوتی هستند لغو مجوز می شوند چه انتظاری برای بالا رفتن سرانه مطالعه دارید؟
۴. وقتی ما می دانیم که با افزایش مطالعه و افزایش آگاهی به دردهای مان اضافه می شود گاهی ترجیح می دهیم از کتاب دوری کنیم. این جهل خودخواسته به مثابه سرکوب منویات درونی ماست. (797650) (moderator21)
 
بنده ای از بندگان خدا
United States
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۰۴:۲۲:۵۲
امیر رضا باید آقا زاده فرد مهمی بوده باشد که بعد از فارق التحصیلی به آن مقام مهم و دراز و طویل رسیده است. اگر از خانواده کتاب خوان و پر معلومات بود نه تنها به آن مقام نمی رسید بلکه معلوم نبود در کدام گوشه غربت آواره می شد و یا اینکه اصلا بگذریم. وقتی در جامعه ای زندگی می کنیم که اندیشمندان ما در آن دچار دردسر می شوند خانواده ها نیز ترجیح می دهند که بچه های آنها به جای کتاب به سراغ توپ فوتبال بروند تا مبادا کله شان بوی قرمه سبزی نگیرد. (797712) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۰۹:۲۰:۱۸
اكثريت مردم ايران از پس خرج خوراك و پوشاك خانواده خود بر نمي آيند كتاب به اين گراني پيش كش مضافا اينكه هر فرد بايد حداقل دو شيفت كاركند تا بتواند زندگي خود را اداره كند ديگر وقت و حالي براي كتاب خواندن نمي ماند (797938) (moderator21)
 
محسن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۱۰:۳۵:۱۴
آدم عاقل توی این گرونی مگه بیکاره بیاد کتاب بخره ؟ (798113) (moderator102)
 
مهدی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۰۲ ۲۰:۵۹:۲۶
این را هم بنویسید که گاهی همین کتاب‌های گران را می‌خریم، ولی از ترجمه‌ ضعیف‌شان زجر می‌کشیم. چرا ما نباید بنیادهایی داشته باشیم که از مولف و مترجم خوب به صورت عادلانه حمایت کنند؟ (799080) (moderator21)
 
س
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۱۴:۱۶:۲۰
تو جامعه ای که نفهمیدن یک مزیت محسوب میشه کتاب بخونیم و یاد بگیریم تا بیشتر غصه بخوریم؟ (800308) (moderator102)
 
علي
۱۳۹۳-۰۴-۲۰ ۲۲:۴۰:۴۲
همين شمايين نمي ذارين ديگران بيشرفت كنن ديگه?
نظراتونو برا خودتون نگه دارين (2249941) (alef-10)
 
Russian Federation
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۱۶:۵۴:۵۴
چند روز پیش رفتم سینما سینما خلوت بود وقتی رفتم نشستم و اویل فیلم خوابم برد از بس فیلم مزخرف بود اواخر فیلم بیدار شدم از فیلمهای بی سرو تهتان که چیزی حالیمان نمیشود کتابهایتان هم مثل فیلمهایتان از بس سانسور دارند و بی مزه هستند ارزش خواندن ندارند (800580) (moderator102)
 
رستم شجاعی
۱۳۹۱-۰۳-۰۳ ۱۷:۲۵:۳۱
مشکل اصلی ما در حوزه کتاب این است که کتاب ها از کیفیت و محتوای عالی تهی گشته اند , شخصا در یکی از نمایشگاههای استان ایلام چند بار حاضر شدم اگر کتابهای تولیدی نهادها , نوحه و سینه زنی , مداحی را از نمایشگاه جمع آوری میکردید , تنها غرفه قرآن و در بعضی غرفه ها دیوان حافظ و سعدی می ماند و در واقع کتابی که بتوان به ان یک تالیف استادانه گفت وجو نداشت , زیاده روی در بخش نوحه و... و حمایت از مولفان دولتی در حقیقت فضای موجود را ملال آور نموده است. (800616) (moderator102)
 
مصطفی
۱۳۹۱-۰۶-۲۵ ۱۲:۴۹:۵۶
سلام به همه دوستان
بنده هم که علاقه ای به خوندن کتابهای الکترونیکی ندارم و دوست دارم کتاب بخونم تا سوی چشمام کم نشه و ... وقتی به کتابفروشی میرم قیمت کتابها مانع میشن
هرچند هر از گاهی با وام یا از کتابخونه کتاب تهیه می کنیم و می خونیم ولی این اصلا کافی نیست ، یا کتابخونه کتاب مورد نظر رو نداره ، یا قیمت ها گرونه
همه مردم نیازهاشون رو از پایین به بالا حل میکنن نه از بالا به پایین ، وقتی به بالا میرسه پولی هم نمیمونه (شرمنده ولی باید میگفتم از همه معذرت می خوام) (954383) (alef-11)
 
علي
۱۳۹۳-۰۴-۲۰ ۲۲:۳۸:۰۶
خيلي مقاله ي خوبي بود (2249938) (alef-10)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.