نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 236356
غریبه ای آشنا در خاورمیانه؛
بررسی دلایل شکست سیاست های ترکیه در خاورمیانه
*ناصر پورابراهیم، 12 مرداد 1393
نوشتار حاضر به بررسی سیاست های ترکیه در خاورمیانه و به ویژه در قبال تحولات سوریه و مصرمی پردازد و سعی در پاسخ به این سوال دارد که آیا سیاست ترکیه در قبال خاورمیانه ناموفق بوده یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال سیاست عدالت و توسعه در دو سطح داخلی و روابط بین المللی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۴۴
بعد ازآغاز قیام ها در کشورهای عربی، اکثر تحلیل گران، مدل حکومت ترکیه را به عنوان جایگزین مناسب برای دولتهای عربی می دانستند و این کشور را به عنوان یک کشور مسلمان، سکولار و طرفدار غرب تلقی می نمودند. اما با گذشت سه سال از تحولات نادرستی این ادعا کاملا روشن شد.

بر اساس تحولات سیاست داخلی ترکیه هیچ کدام از سه صفت مذکور(دموکرات، سکولار و غرب گرا) دیگر بر ترکیه امروزی دلالت نمی کند. در سیاست خارجی نیز در سطح منطقه ای بهار عربی در حال تبدیل به خزان است و ترکیه حتی در سوریه و مصر سفیر ندارد. در یک بخش از مرزهای ترکیه با سوریه، داعش وجود دارد و بخش دیگرآن نیز تحت کنترل پ‌ک‌ک و حزب اتحاد دموکراتیک (شاخه سوریه پ‌ک‌ک) است.
مخالفان مورد حمایت ترکیه در سوریه تحت عنوان ارتش آزاد سوریه روز به روز ضعیف می شوند. شمار آورگان سوری که وارد ترکیه شده اند به بیش از میلیون رسیده و معلوم نیست آیا امکان بازگشت دوباره آنها به سوریه وجود دارد یا خیر؟ نوشتار حاضر به بررسی سیاست های ترکیه در خاورمیانه و به ویژه در قبال تحولات سوریه و مصرمی پردازد و سعی در پاسخ به این سوال دارد که آیا سیاست ترکیه در قبال خاورمیانه ناموفق بوده یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال سیاست عدالت و توسعه در دو سطح داخلی و روابط بین المللی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در سطح داخلی، اردوغان سیاست خارجی را وسیله ای برای اعمال سیاست های داخلی پوپولیستی خود قرار داده است و به جای اتخاذ سیاست بلند مدت و طراحی شده در سیاست خارجی، سیاست خارجی را ابزاری برای کسب محبوبیت بیشتر در نزد افکار عمومی داخلی و پیروزی در انتخابات مختلف قرار داده است.
اردوغان در سه سال اخیر حکومت خود، جز انجام سخنرانی های احساسی در مقابل دولت اسد و مقابله با دولت کودتا در مصر و تشویق مخاطبان داخلی خود چیز دیگری بدست نیاورده است.

در می ۲۰۱۱ اردوغان اعلام کرد که نسبت به وقایع سوریه بی تفاوت نخواهد ماند و این امر مخالفان سوری را امیدوار کرد که ترکیه در صورت نیاز برای محافظت از آنها وارد مداخله نظامی خواهد شد و عدم انجام آن باعث سرخوردگی شدید مخالفان سوری شد.
روش برخورد اردوغان در مواجهه با تحولات مصر نیز متفاوت از سوریه نبود. بعد از کودتای ژوئن ۲۰۱۳ در مصر اردوغان جز بالابردن نماد رابعه کار دیگر انجام نداد. بعدها در انتخابات شهرداری های ترکیه در مارس ۲۰۱۴ اعلام کرد که با مدد از روح اسماء (دختر یکی از رهبران اخوان المسلمین در مصر که توسط نیروهای کودتا کشته شده بود) پیروز انتخابات خواهد بود.
اینگونه موضع گیریهای می تواند باعث تحریض هواداران وی در داخل شود، اما سودی برای اخوان المسلمین نداشت و حتی احتمال ایفای نقش یک میانجی در میان نیروهای نطامی و دولت مصر از جانب ترکیه را از میان برد.

تحولات عراق و تشکیل داعش نقطه عطفی در تناقضات سیاست خارجی ترکیه بود؛ چرا که حزب عدالت و توسعه در ابتدا حتی بعد از به گروگان گرفته شدن نیروهای کنسولی خود در موصل و راننده های ترک سعی در ایجاد ارتباط با این گروه تروریستی و استفاده از آنان به عنوان اهرم فشار برعلیه دولت مالکی برآمد، اما اقدامات داعش چندان قابل دفاع نبود. لذا لحن عدالت و وتوسعه نیز تغییر کرد!

در مورد مساله کردها در عراق، حزب عدالت و توسعه با یک اظهار نظر عجولانه مبنی بر به رسمیت شناختن دولت مستتقل کرد در شمال عراق سعی در گسترش نفوذ خود در شمال عراق داشت، اما با تصحیح سیاست خود بر حفظ تمامیت و کلیت عراق تاکید نمود.
در سطح منطقه ای اگر نیک بنگریم علی رغم ادعای داوود اوغلو، ترکیه یک کشور ایجاد کننده نظم در منطقه نیست؛ چرا که نه از نظر دیپلماسی و نه از نظر نظامی توان ایجاد چنین نظمی را ندارد. براساس گزارشهای موجود از وزارت خارجه ترکیه در سال ۲۰۱۲ از مجموع ۱۳۵ دیپلمات ترکیه در بیش از ۲۰ کشورعربی تنها ۶ نفر قادربه تکلم به زبان عربی هستند. با توجه به فقدان کارشناس در این حوزه، ادعای داوود اوغلو چندان درست به نظر نمی رسد و هنوز برای ایفای نقش رهبری ترکیه در خاورمیانه بسیار زود است. کشوری که قادر به حفظ دیپلماتهای خود در عراق نیست و یا قادر به ایجاد نقش موثر و میانجی در تحولات غزه نیست، چگونه خواهد توانست نقش رهبری تحولات را ایفاء نماید؟

واقعیتی که سیاستمدارن ترک گریزی از آن نمی توانند داشته باشند این است که سیاست خارجی ترکیه بیشتر بر مبنای امور تجاری و بازرگانی شکل گرفته و در این زمینه قادر به ایفای نقش برتر می باشد، اما این به معنی ایفای نقش محوری در تحولات خاورمیانه نیست.
در مورد موضوع سوریه با آغاز اعتراضات در این کشور، ترکیه سه گزینه مختلف پیش رو داشت:
الف) حمایت از مخالفان مدنی (مخالفانی که دست به سلاح نبرده بودند)
ب) حمایت از مخالفان نظامی و کمک تسلیحاتی به آنان
ج) حمله به سوریه بوسیله اقدام هماهنگ ناتو

حکومت اردوغان مرحله اول را بسیار زود به پایان رساند و به گمان اینکه گزینه های بعدی زود به نتیجه خواهد رسید وارد فاز دوم و سوم شد. و نتیجه آن کشته شدن بیش از۱۶۰ هزار نفر در سوریه شد.
ترکیه از نظر نظامی نه تنها قادر به مداخله در سوریه نبود، بلکه قادر به حفظ جنگده های نظامی خود نیز نبود؛ در ریحانلی بیش از ۵۱ شهروند ترک جان خود را از دست دادند و برای مقابله با شلیک موشک های احتمالی از مرز سوریه به سیستم دفاع موشکی ناتو متوسل شد. و نزدیک به یک و نیم سال است که مرزهای ترکیه توسط پاتریوت های ناتو و بوسیله آمریکایی ها، آلمانی ها و هلندی ها محافظت می شود.

ازآغازدرگیری ها در سوریه از همان اول ترکیه به دنبال مداخله نظامی یکجانبه در سوریه بود؛ چراکه در ۱۹۹۸ این تجربه را داشتند. در آن زمان ترکیه به منظور قطع کمک حافظ اسد رئیس جمهورسابق سوریه به شورشیان، سوریه را به حمله نظامی تهدید کرده بود و اسد برای اینکه وارد جنگ با ترکیه نشود ضمن پذیرش سایر خواسته های ترکیه، عبدالله اوجالان را از سوریه اخراج کرد. اما با گذشت ۱۵ سال از آن زمان سوریه به همراه متحدین قدرتمند (روسیه و ایران) خود در منطقه از تهدیدات ترکیه ابایی نداشت و به علاوه اینکه دیگر ترکیه جایگاه چندانی در میان متحدین غربی خود نداشت.

دولت اردوغان نتوانست کمکی به متحد خود در مصر رئیس جمهور مرسی نماید. هرچند کمک دو میلیارد دلاری به مصر نیز بسیار مهم بود، اما در مقایسه با کمک ۱۲ میلیاردی عربستان سعودی بعد از کودتا چندان زیاد نبود و حتی در زمان کودتا هم نتوانست کمک چندانی به مرسی نماید.

داوود اوغلو ادعا می کرد که دو هفته قبل از کودتا به همراه هاکان فیدان (رئیس امنیت ملی ترکیه) توصیه هایی به رئیس جمهور مصر ارائه دادند که این توصیه ها در ۲۳ آگوست ۲۰۱۳ در روزنامه استار منتشر شد که چندان توصیه های جدی در آن دیده نمی شد و شامل توصیه هایی مانند گسترش توریسم، جمع آوری زباله ها، اختصاص اولین سفرهای خارجی خود به ایران و ایالات متحده بود. حال اینکه نیاز اصلی مصر شناسایی ژنرال ها و ارتباطات خارجی آنها بودند که بعد از حسنی مبارک به فکر کودتا بودند. بعد از کودتا نیز حکومت اردوغان همانند واکنش های احساسی اخوان المسلمین به کودتا دچار خطاهای فاحشی بود که باعث شکاف میان ترکیه با آمریکا و عربستان سعودی شد.

در سطح روابط بین الملل نیز سیاست خارجی ترکیه بیشترین ضربات را از دو بلوک رقیب ایران و عربستان سعودی متحمل شده است. جناح قدرمتند ایران در منطقه شامل عراق، سوریه، لبنان است و عربستان سعودی نیز در راس کشورهایی مانند امارات عربی، کویت، بحرین و اردن قرار دارد که از کودتای مصر حمایت کردند.
در مقابل ترکیه در هیچ کدام از این بلوک بندی ها قرار نگرفت و تنهاترین گزینه ای که برای ترکیه باقی ماند اتحاد با غرب و کشورهای غربی است؛ اما در این زمینه نیز دولت اردوغان دچار مشکل بود. چرا که داوود اوغلو همواره بر حل مشکل منطقه توسط خود کشورهای منطقه تاکید داشته است- و حتی در جریان اعتراضات پارک گزی در ترکیه، حزب عدالت و توسعه انتقادهای تندی را از سفیر آمریکا و نقش وی در حمایت از معترضان مطرح کردند-. درمورد مساله سوریه اردوغان عدم دخالت ناتو در سوریه را مورد انتقاد قرار داد. اگر بخواهیم روابط ترکیه با غرب را به صورت آشکار ارزیابی کنیم می توانیم از موضع ترکیه در قبال لیبی پی به موضوع ببریم. اردوغان از حضور ناتو در لیبی انتقاد کرد، اما بعد از مدت کوتاهی ترکیه در عملیات ناتو بر علیه قذافی مشارکت کرد.

در مورد سوریه ترکیه که هیچکونه راه حل مسالمت آمیز را ممکن نمی دانست و در مورد مداخله نظامی نیز تنها مانده بود، تنهاترین گزینه را اقدام در چارچوب ناتو می دانست. اما اردوغان حتی در این زمینه نیز سیاست ثابتی را دنبال نمی کرد و ممانعتی از ورود تروریستها که در میان آنها برخی شهروندان ترکیه نیز بودند در قالب النصره و داعش به سوریه انجام نداد . این امر هم باعث تضعیف جبهه مخالفان اسد شد و هم اینکه باعث تبدیل مخالفان سوری به تروریستهای جهادی از دیدگاه کشورهای عضو ناتو و غرب شد و احتمال مداخله ناتو در سوریه را نیز بسیار کاهش داد.
بعد از وقایع تلخ حملات شیمایی در سوریه در آگوست۲۰۱۳ افکار عمومی در غرب برعلیه سوریه و دولت اسد شد، اما به دلیل روابط تیره و تار اردوغان با کاخ سفید بر سر مساله مصر و حمایت اسرائیل از رژیم کودتا، عملا نتوانست در موضوع سوریه باغرب هماهنگ باشد.
با مروری بر سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه می توان فهمید که بعد از موفقیتهای اقتصادی ترکیه، این کشور به دنبال بسط آن در سیاست خارجی بوده است ولی به دلیل غریبه بودن با مکانیزمهای منطقه و عدم ارتباط صحیح با نیروهای محوری در خاورمیانه نتوانسته توفیق چندانی در سیاست خارجی (به ویژه در منطقه خاورمیانه) کسب کند که این موانع در دو سطح داخلی و بین المللی در نوشتار حاضر مورد ارزیابی قرار گرفت.


* عضو هئیت علمی دانشنامه جهان اسلام و دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه خاورمیانه در آنکارا
 
۱۳۹۳-۰۵-۱۲ ۲۰:۳۰:۳۴
ارزیابی تان صحیح نیست چون از روی عنادوبدبینی می باشد . (2284764) (alef-13)