توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 251656
کارت هوشمند
بخش تعاملی الف - محسن قادری
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۰۴
چند وقتی هست که خبر گرفتن کارت های ملی هوشمند داغ داغ! خیلیا بدون اینکه بدونن کارت ملی هوشمند چیه و به چه درد می خوره به سرعت هجوم بردن بابت گرفتن این کارت. (نمی دونم چرا تو ایران مردم می خوان بابت هر چیزی از هم سبقت بگیرن؟!) بنده هم که چند روز دیگه عازم خدمت مقدس سربازی هستم با خودم فکر کردم که تا الان وقت دارم و فرصت هست برم کارت ملی هوشمند رو بگیرم یه موقع جا نمونم.

القصه: یه روز صبح رفتم دفتر پیشخوان دولت وقتی از در وارد شدم خیل عظیم جمعیت رو دیدم که اومدن دنبال کارت ملی. خلاصه از لا به لای جمعیت و زیر دست و پا با هزار زحمت خودم رو رسوندم به باجه مربوطه،از مسئول باجه پرسیدم بنده کارت ملی خودم رو گم کردم الان هم میخوام کارت ملی هوشمند بگیرم چیکار باید بکنم؟

جواب جالب مسئول: شما نمیتونید کارت ملی هوشمند بگیرید، اول باید ۲۵ هزار تومن بپردازید جهت کارت ملی معمولی، بعد از ۲ ماه کارت ملی معمولی شما صادر میشه، اون موقع دوباره میاید ۲۵ هزار تومن دیگه همراه کارت ملی معمولیتون می دید دوباره ۲ ماه منتظر می مونید تا کارت ملی هوشمندتون بیاد! (جمعا ۴ ماه)

من که یه شدت از این جواب متعجب بودم برگشتم خونه و گفتم بیخیال بابا اصلا کارت ملی می خوام چیکار؟  تا اینکه چند روز بعد بابت کاری رجوع کردم به بانک، مسئول بانک گفت فقط با کارت ملی که می تونیم به شما خدمات بدیم، خلاصه ۲ باره رفتم دفتر پیشخوان دولت (البته این بار رفتم یه دفتر دیگه که نسبتا خلوت تر بود) از مسئول باجه پرسیدم که کارت ملی بنده گم شده درخواست کارت ملی المثنی معمولی دارم. مسئول باجه گفت چرا هوشمند نمیگیری؟ گفتم مگه میشه ؟ آخه یه دفتر دیگه رفتم گفتن اول باید معمولی بگیری بعد هوشمند!

مسئول باجه گفت نه اشتباه گفتن! می تونید درخواست کارت ملی هوشمند بدبد! من که خوشحال شدم رفتم تو فکر که چه کشور خوبی داریم و ما چقدر خوشحالیم و ....دیدم مسئول باجه صدام زد و گفت: سه هزار تومان بابت پیش ثبت نام بده بعد یه کاغذ به من داد گفت سه روز دیگه دوباره بیا اینجا.

سه روز دیگه دوباره خرامان خرامان رفتم دفتر پیشخوان دولت، مسئول باجه گفت ۵ هزار تومن دیگه هم بابت ثبت نام بده و دوباره یه کاغذ دیگه داد دستم و گفت سه روز دیگه میری اداره پست فلان جا که خیلی هم از منزل ما دور بود.

خلاصه بعد از شش روز رفتم اداره پست مذکور، قسمت کار ملی هوشمند، دوباره خیل عظیم جمعیت رو دیدم، پیر و جوان، بزرگ و کوچک... از لا به لای جمعیت خودم رو رسوندم به مسئول مربوطه گفتم به من گفتن که بیام اینجا بابت...

مسئول مربوطه گفت برو بیرون سالن، اتاق عکاسی عکس بگیر. پرسون پرسون اتاق عکاسی رو پیدا کردم، یه اتاقی بود شبیه به حمام شاید هم... تاریک تاریک بود فقط یه پروژکتور عکاسی داشت و یه صندلی و یه کامپیوتر و یه عکاس و یه دوربین. بعد از یک ساعت تو صف عکس بودن بالاخره نوبت بنده شد، عکس رو گرفتم و دوباره برگشتم پیش مسئول مربوطه و اسم بنده رو تویه لیست نوشت و گفت بشین صدا می زنم. دوباره یه ساعتی نشستم تا یه صدایی اومد که آقای فلانی...

خرامان خرامان رفتم پیش مسئول مربوطه، دستگاهی رو میزش بود که شروع کرد از تمام انگشتای بنده اثر انگشت گرفتن! (یه لحظه یاد مجرم هایی افتادم که روز اول ورود به زندان ازشون عکس میگیرن و از تمام انگشتاشون اثر انگشت) بعد از این همه گفتن که ۲۷ هزار و ۸۰ تومن بده! من از یه طرف متحیر مانده بودم که ۲۷ هزار تومان را بابت چی از من می گیرن از طرفی هم ۸۰ تومانش دیگه چیه؟! حالا نمیشد اون ۸۰ تومان رو نگیرن!

تو مسیر برگشت به خونه چند تا سوال ذهنمو به شدت درگیر کرده بود که چرا دولت بابت این کارها از مردم پول میگیره؟! مگه مردم عوارض و مالیات و... پرداخت نمیکنن که دولت خدمات ارائه کنه! مگه از قبیل این کارت چه سودی به مردم میرسه؟ (البته شاید مزایایی واسه مردم داشته باشه ولی بیشتر کار دولت راحتتر میشه تا مردم) چرا هرکسی باید ۳۵ هزار تومن پرداخت کنه (تقریبا پول یارانه یک ماه) خوی یه ماه یارانه نمی دادن می گفتن بابت کارت ملی.

البته مقصود من از این قصه فقط کارت ملی نیست، کل سیستم اداری کشور که جدیدا بابت هر کار اداری کوچک و بزرگی از مردم بیچاره پول می گیرن پس خدمات دولتی چی میشه؟ (بابت گواهینامه، پاسپورت، حتی خدمت سربازی، ثبت احوال،...).

از مبلغ دریافتی هم که بگذریم که گذشتن نداره چرا آقایون یه برنامه نمیریزن که سیستم اداری تسهیل بشه و وقت مردم کمتر گرفته بشه.

سیستم تکریم ارباب رجوع هم که چه بگویم گله ای نیست گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست.
کلمات کلیدی : محسن قادری