توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 291814
راهنمای کتاب/ «پذیرفتن»؛ گروس عبدالملکیان؛ چشمه
تاب آوردن فاجعه
بخش فرهنگی الف، ۸ شهریور ۱۳۹۴
تاریخ انتشار : يکشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۲۲:۲۱
پذیرفتن
نویسنده: گروس عبدالملکیان
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۳
۹۵ صفحه، ۶۵۰۰ تومان


این کتاب را  فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کند، در صورت تمایل  اینجا  کلیک کنید.

****

گروس عبدالملکیان به سال ۱۳۵۹ در تهران به دنیا آمده است، در خانواده ای اهل شعر؛ پدرش محمدرضا عبدالملکیان نیز شاعر است و اشعاری نیمایی و سپید سروده و چندین دفتر شعر نیز از او منتشر شده است.

دور از انتظار نیست که در چنین فضایی، گروس از نوجوانی به خواندن و نوشتن روی بیاورد. نخستین اشعار او در کیهان بچه ها و سروش نوجوان منتشر شده است. اما از اواخر دهه هفتاد کار او شکلی جدی تر گرفت و در این ایام شعرهای خود را در نشریات مطرح ادبی آن روزها از جمله کارنامه و عصر پنجشنبه منتشر ساخت تا اینکه نخستین دفتر شعرش را با نام پرنده پنهان در سال ۱۳۸۱ منتشر کرد. جوایزی که نصیب این کتاب و اشعار عبدالملکیان شد او را مصمم تر و شعرش را با اعتبار تر می سازد. البته در این ایام نباید از فعالیت های او در دفتر شعر جوان غافل شد که نقش زیادی در شکل گرفتن مسیر شعری او داشته است.

وقتی کتاب دوم او «رنگ‌های رفته دنیا» در سال ۱۳۸۴ (نشر آهنگ دیگر) منتشر شد، دیگر به نامی کم و بیش آشنا بدل شد و این کتاب و اثر بعدی او «سطرها در تاریکی جاعوض می‌کنند» در سال ۱۳۸۷ (نشر مروارید)چندین نوبت تجدید چاپ شدند. در سال ۸۹ فعالیت خود را به عنوان دبیر بخش شعر انتشارات چشمه آغاز کرد و مجموعه شعر حفره ها را توسط این ناشر در سال ۱۳۹۰ به بازار فرستاد که با استقبال چشمگیری روبه رو شد.

عبدالملکیان در سال ۱۳۹۲ گزیده‌ای از شعرهایش را همراه با عکس هایی از عکاسان معتبر در کتابی با عنوان «هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» به چاپ رساند. گفتنی‌ست که اشعار این شاعر به دیگر زبانها از جمله عربی، انگلیسی و فرانسه نیز ترجمه شده و پذیرفتن آخرین اثر اوست که به تازگی توسط نشر چشمه به بازار آمده است.

پذیرفتن در زمستان ۱۳۹۳ منتشر شد و از قضا به شدت هم حال و هوای زمستانی داشت: سرد با آسمانی گرفته؛ با این حال استقبال از آن چنان گرم بود که در همان زمستان به چاپ دوم برسد. باید پذیرفت وقتی مخاطب این چنین با کتاب ارتباط برقرار می کند، حرف کتاب با اوضاع و احوال او بیگانه نیست. خاصه اینکه اشعار عبدالملکیان از فضاهای انتزاعی برخوردار نیست و فردیت نهفته اشعارش نیز با تجربه های آشنای انسانی و تصاویر ملموس زندگی نقاط اشتراک فراوان دارد.

اما سردی مجموعه شعر پذیرفتن نه حاصل حال و هوای آن که که بازتاب مرگ باوری است که در اغلب اشعار این مجموعه خودنمایی می کند. چه با مرگ سر شوخی داشته باشیم و علم هجو آن را برداریم و چه بازی تلخی را با آن ترتیب دهیم، گریزی از آن نیست و باید آن را پذیرفت و در برابرش سرخم کرد.
مرگ البته از مفاهیم مورد تاکید عبدالملکیان است که در اشعار اخیر او به خصوص از مجموعه شعر حفره ها بدین سو به موتیفی کلیدی در اشعار این شاعر بدل شده است.

«آخرین پرنده را هم رها کردم/ اما هنوز غمگینم/
چیزی در این/ قفس خالی هست / که آزاد نمی شود

به نظر می رسد در گذر سالهای اخیر شاعر تلخ تر از گذشته به پیرامون خود می نگرد و از زاویه نگاه او زندگی و دشواری هایش حکایتی نیست جز تاب آوردن فاجعه. از دیگر سو «زمان» نیز حضور پررنگی در این اشعار دارد، سنگین و گذرنده اما به رهایی نمی انجامد؛ می گذرد و هر دم ما را به مرگ نزدیک‌تر می کند!

«دستهای هم را گرفته بودیم
تو در شب قدم می زدی
من / در تاریکی»
این چنین است که شاعر در «طرح ۲» می نویسد: «زنی خود را از ماه دار زده است» زیبایی ماه را وا گذاشته و از آن به عنوان آویزگاهِ دار
مورد استفاده قرار داده است. در پاره ای از اشعار دیگر همین مجموعه نیز عبدالملکیان کوشیده از تصاویری آشنا برای ساخت بارمعنایی متفاوت و البته تلخ بهره ببرد چنانچه بارش برف را خودکشی تدریجی ابر تشبیه می کند و...
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
تاب آوردن فاجعه