توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 377171
اندر باب رؤیاهای دست‌ نایافتنی آمریكا
محمد كاظم انبارلویی، 9 مرداد 95
تاریخ انتشار : شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۲
۱- ایران باید جزو اقمار آمریكا در منطقه باشد.
۲- ایران باید حافظ منافع آمریكا در منطقه و هم‌پیمان با اسرائیل باقی بماند.
۳- ایران لنگرگاه ثبات و امنیت منطقه است.
باد حكومت در دماغ حكام عرب باید توسط ایران تنظیم و كنترل شود.
مسئول تنظیم این باد در ایران، موساد و سرویس‌های سیا در منطقه است.

كودتای ۲۸ مرداد و سرمایه‌گذاری آمریكایی‌ها در این كودتا دربرگیرنده ۳ منطق فوق بود كه گفته آمد. آمریكایی‌‌ها برای كودتا و پساكودتا هزینه‌های خونینی را روی دست ملت ایران نهادند.

لیبرال‌ها و ملی‌گراها عمله اجرایی راهبرد آمریكا در ایران بودند. توده نفتی‌ها هم به عنوان كاتالیزور عملیات آنها عمل می‌كردند. تنها جریانی كه حافظ استقلال و عزت ایران و ضامن منافع و مصالح ملی ایرانیان است، جریان روحانیت و جنبش اصیل اسلامی - ایرانی بوده كه در مبارزات یكصد سال اخیر كارنامه روشنی در مبارزه با استعمار و استثمار و استبداد جهانی دارند. امام خمینی(ره) با بنیانگذاری جمهوری اسلامی به رویای سه‌گانه آمریكا در منطقه و جهان پایان داد. علت این كه آمریكا هیچگاه جمهوری اسلامی و رهبران آن را به رسمیت نشناخت و سفارت خود را بستند و رفتند، همین است. آنها خاك سرزمینی را كه منافع آنها را تضمین نكند و با راهبرد امنیتی آنها در منطقه و جهان همراهی نكند، با فریب و نیرنگ، كودتا و جنگ نرم و سخت شخم می‌زنند و به توبره می‌كشند و نمی‌گذارند مردمان آن سرزمین روی خوش ببینند. به همین دلیل آمریكایی‌ها خصم ملت ایران و دشمن اصلی ایران‌زمین طی نزدیك به چهار دهه اخیر بودند و هیچگاه هم پرده‌پوشی نكردند. تمام توطئه‌ها و دسیسه‌های آنها توسط ملت ایران و هوشیاری رهبران نهضت اسلامی ایران به باد رفته و ایران اسلامی هر روز مقتدرتر از همیشه ظاهر شده و چون كوه در برابر منافع آمریكا در منطقه و جهان ایستاده است.

جمهوری اسلامی ایران پس از پشت سر گذاشتن توطئه‌ها پیروز و سربلند ایستاده و قرار است در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه و تاثیرگذار اصلی در جهان به عنوان یك قطب قدرت جهانی باقی بماند. آمریكایی‌ها كه روزهای نخستین انقلاب وعده دوماهه، ۶ماهه، یكساله و دوساله سرنگونی نظام را می‌دادند و مشتی تبهكار و منافق و سكولار كافر و مشرك را می‌فریفتند، امروز سر عقل آمده‌اند و می‌گویند این قصه سر دراز دارد و برای سرنگونی نظام حداقل تا سال ۲۰۲۵ باید سال‌‌شماری كرد. حالا چرا سال ۲۰۲۵ میلادی زمان را به عقب یا به تعبیری به جلو بردند، خود پژوهشی مستقل را طلب می‌كند.

استراتژیست‌های واشنگتن براساس سند راهبرد امنیت ملی آمریكا بر مبنای توطئه‌هایی كه چیده‌اند كه در دو بخش "سخت" و "نرم" تعریف شده، معتقدند چیزی به نام جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۵ نباید باقی بماند.آنها معتقدند اگر ملت ایران تئوری "ما می‌توانیم" را كنار بگذارند، مسئولان نظام در انقلابی ماندن و انقلابی بودن تردید كنند، دفاع از استقلال را فراموش كنند و دنبال رفاه‌طلبی و اشرافیت بروند و در دره استحاله فكری سقوط كنند، می‌شود به سقوط جمهوری اسلامی امیدوار بود. آمریكا برای انحراف از مسیر انقلاب برای ایران برنامه دارد. آنها معتقدند بخشی از رفتار كاخ سفید باید این باشد كه به ایران القاء شود امپریالیسم خیلی چیز بدی نیست و سازش با كدخدا می‌تواند حداقل مشكلاتی كه به دلیل عدم سازش با آمریكا وجود دارد را از میان بردارد.آمریكایی‌‌ها براساس راهبردهای امنیتی خود تا سال ۲۰۲۵ معتقدند ایران در این سال نباید جمهوری بماند. سرمایه‌گذاری وسیعی برای اخلال در مبانی و سازوكار جمهوریت در ایران كرده‌اند، سر اینكه هنوز از اهل فتنه و سران فتنه حمایت می‌كنند، همین است.

آمریكایی‌ها معتقدند اگر حكومت ایران از صفت جمهوریت ساقط شود، تصویر یك حكومت داعشی و تكفیری را به خود می‌گیرد كه هیچ جاذبه‌ای برای الهام‌بخش بودن نهضت جهانی اسلام نخواهد داشت. ایران سال ۲۰۲۵ نباید اسلامی بماند. باید حتما از آموزه‌های اسلام ناب محمدی(ص) فاصله بگیرد و اسلام یك پوسته روئین بر رفتار جنس حكومت در ایران باشد. مردم و حكام باید از احكام الهی فاصله بگیرند. آنها معتقدند ایران بدون جمهوریت خود به خود ساقط است و ایران بدون اسلامیت همان حكومت دلخواه آمریكاست كه منافع آنها را تامین می‌كند و به عنوان متحد اصلی رژیم اشغالگر قدس عمل خواهد كرد. در هر دو صورت جمهوری اسلامی براساس ترفندها، نیرنگ‌ها و توطئه‌های آمریكا در سند رسمی راهبرد امنیت ملی آنها یك نظام ساقط شده است. بدون شك این یك رویای دست‌نایافتنی است. حوادث و رویدادها و مناسبات ما با آمریكا طی نزدیك به چهار دهه نشان می‌دهد استراتژیست‌های آمریكا در اوهام راهبردهای خود غوطه‌ورندچرا كه واقعیت‌ها در منطقه و جهان چیز دیگری را نشان می‌دهد. اولا- تا سال ۲۰۲۵ كشوری به نام اسرائیل در منطقه وجود ندارد. جنگ ۲۲ روزه، ۳۳ روزه، ۵۵ روزه و... نشان داد افسانه كشورگشایی رژیم صهیونیستی دیگر تكرار نمی‌شود.

جنگ‌های یادشده یك تست بود و جواب می‌دهد. ثانیا- روس‌ها با پوتین به قرن ۲۱ وارد شده اند. آمریكایی‌ها نمی‌توانند روی همگرایی با روس‌ها در راهبرد امنیتی خود در قرن ۲۱ خیلی حساب كنند. پوتین و پوتینیسم در روسیه مبانی تئوریك و ایدئولوژیك و میان نخبگان روس ریشه‌های عمیقی هم دارد. ثالثا - ماه عسل چینی‌ها و آمریكایی‌ها تمام خواهد شد. آمریكایی‌ها در راهبرد امنیتی خود سهمی هم به سوسیالیست‌‌های چینی باید بدهند كه اكنون خود در قامت یك امپریالیسم در جهان ظاهر شده‌اند. رابعا - آمریكایی‌ها در آسیا گرفتار به قول خودشان بچه‌پررویی به نام كره شمالی هستند كه اگر بخواهند زیاد سر به سر او بگذارند، خود را گرفتار یك مناقشه اتمی فراتر از جنس سیاسی بلكه نظامی خواهند كرد. خامسا - وضع اروپا هم طوری نیست كه آمریكایی‌ها روی آن حساب باز كنند. اروپایی‌ها با ۴ ترقه كه تروریست‌ها در بلاد آنها منفجر كردند، دكور امنیتی‌‌شان به هم خورد و مشغول حل بحران امنیتی خود هستند.

مشكلات اقتصادی و سیاسی برخی دول اروپایی، اتحادیه اروپا را در معرض فروپاشی قرار داده است. وضع خود آمریكا هم به عنوان یك ابرقدرت در آن مرتبتی نیست كه بخواهد برای سال ۲۰۲۵ از باب آینده‌نگری فكری كند. آمریكا در این سال تكلیف خودش با خودش معلوم نیست، لذا نمی‌تواند تكلیف جمهوری اسلامی را آنچنان كه می‌خواهد مشخص كند. باید دید حداقل بحران بدهی‌ها اقتصاد آمریكا را به كدام سو هدایت می‌كند. سخن آخر اندرباب رویاهای آمریكا، این است. تكلیف مردم ایران با دشمن اصلی خود مشخص است. مردم ثابت كرده‌اند هر هزینه‌ای را برای صیانت از جمهوریت و اسلامیت حاضرند پرداخت كنند.

مسئولان مومن و پای كار نظام، امام و رهبری هم می‌دانند تكلیفشان چیست، كاری خواهند كرد كه آمریكایی‌ها در سال ۲۰۲۵ آرزوهای خود را به گور ببرند، اما برخی مسئولان با خوش‌خیالی فكر می‌كنند كه با لبخند وگفتگو، موضوع خصومت ورزی آمریكایی را منتفی و آنها از براندازی نظام و عدول از استراتژی مصوب امنیت ملی منصرف خواهند شد. با این جماعت می‌خواهم دو كلمه حرف حساب بزنم. در آمریكا دو جماعت حكومت می كنند؛ جماعت اول الاغ‌ها هستند - دموكراتها - آنها خود نماد الاغ را برای خود تعیین كرده ‌اند. اتفاقا انقلاب در زمان حكومت همین الاغ‌ها در آمریكا به پیروزی رسید. اینها اگر عرضه داشتند، جلوی وقوع انقلاب اسلامی را می‌گرفتند. آنها هرگز قادر نیستند به انقلاب آسیب بزنند. جماعت دوم فیل‌ها هستند. برای مهار فیل فقط یك راه وجود دارد؛باید بر گردن آن سوار شد و با چكش توی مغز آن زد. اگر برخی فكر می‌كنند با لبخند می‌شود فیل را هدایت كرد، اشتباه می‌كنند.

آمریكایی‌ها با بدعهدی در عصر حكومت الاغ‌ها در كاخ سفید اشتباه عظیمی را مرتكب شدند. اگر رئیس‌جمهور آینده آمریكا چه از الاغ‌ها باشد چه از فیل‌ها، باید چكش به دست گرفت و از لبخند پرهیز كرد. میلیون‌ها نفر در ایران و منطقه و جهان منتظر فرمان فرود آمدن چكش از سوی دولت ما هستند. این چكش روزی فرود خواهد آمد. فقط در این صورت است كه راهبرد براندازی جمهوری اسلامی توسط الاغ‌ها و فیل‌ها عملیاتی نخواهد شد.

نزدیك به چهار دهه است نشان داده‌ایم كه هم مهارت الاغ‌سواری داریم و هم فنون فیل‌سواری را از یاد نبرده ایم. اگر آقایان ادعای دیپلمات بودن دارند، باید این را بفهمند.
کلمات کلیدی : محمد كاظم انبارلویی