نظر منتشر شده
۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 243575
ناهماهنگی در مدیریت اقتصاد مشکل اقتصاد ایران
بخش تعاملی الف - بردیا بدر
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۵۵
مساله اصلی اقتصاد ایران فقدان یک نظام عاقلانه تصمیم گیر جامع است که بتواند به صورت استراتژیک برای بخش های سیاست پولی، مالی و تجاری تصمیم گیری نماید. منظور این است که بخش تصمیم گیر پولی ما از بخش تصمیم گیر مالی و بخش تجاری ما که هرسه مولفه اصلی شکل دهنده اقتصاد هستند جداست و به صورت شکلی این جدایی باید وجود داشته باشد اما چون هرسه باهم یک سیستم اقتصادی را شکل می دهند اگر یکی از این سه مولفه به سمتی هدایت شود که با دیگری در تضاد باشد در کل سیستم اقتصادی سرگردانی بوجود می آید و تداوم این ناهماهنگی موجب تورم بیش از حد در یک بخش اقتصاد و رکود و ناهماهنگی و نامتوازنی توسعه سایر بخش ها می گردد.

آنچه که در اقتصاد ایران اتفاق افتاده امروزه نتیجه سیاست های نقدینگی و بخشی چون پولی یا مالی یا تجاری به صورت خاص نیست. درست است تورم ناشی از نقدینگی امروز تفسیر می شود و از سیاست های پولی. اما سوال این است که رکود درچه خلاصه می شود. مگر نه اینکه پول تزریق شده در جامعه می بایست تقاضا را افزایش دهد پس چرا تولید در ایران افزایش نیافت و برای برآورد نیازها شرکت های تولیدی چرخشان کند شد آیا نمی توان گفت روغن چرخ های شرکت های تولیدی ما به چیز دیگری وابسته بود آن چه بود و چرا اصلاً شرکت های ما وابستگی بیش از حد به آن عامل دیگر که خارجی بود یعنی سیاست های بخش تجاری فکری صورت نگرفت.

وقتی می گوییم سیاست های مالی ما هم در تضاد با این سیستم حرکت کرده است آیا سزا بود شش استانی را که هشت سال درگیر مستقیم جنگ بودند را پس از اتمام جنگ با دنبال کردن همان سیاست های اقتصادی نامتعادل رها کرده و بر طبل راه رفته برویم که در استان های مرزی و محروم کشور سرمایه گذاری کردن عاقلانه نیست آیا نمی توانستیم به خاطر همان خون هایی که ریخته شد سهمی برای تولید متوازن آن ها با دیگر نقاطی که از سر پول های نفتی کشور بدست آوردند سیاست های مالی مشوقانه تری اختصاص دهیم. آیا اختصاص سیاست های تجاری چون بازارچه های مرزی به استان های مرزی ایران کفایت حال آنان می کرد و آنها را بیشتر به پیله ور و تجارت قاچاق سوق نداد. چنانچه گفته می شود سالی ۲۰ میلیارد دلار کالابه صورت قاچاق وارد کشور می شود نباید بپذیریم این مشکل از تصمیمات اشتباهی بوده است که بر مبنای تصمیمات پراکنده و بدون نگاه به تعامل سه سیاست های تجاری، مالی و پولی بوده است .

و اما تداوم ناهماهنگی سیاست های پولی، مالی و تجاری که همچنان چشم اندازی برای هماهنگی آنها نیست هنوز هم دیده می شود. جالب است هر سه این سیاست ها اقتصادی است یعنی نیازمند بینش جامع نگرانه ای است که نگاهی استراتژیک و آشنا به تعامل این سه امر داشته باشد ولی آیا در بر همان پاشنه قدیم نمی چرخد. تیم مدیریت دولت جدید پاسخ دهد اصلا به چنین موضوعی و مساله سیستمی بودن سیاست های اقتصادی باور دارد اگر دارد پس چرا متخصصین این سیاست ها را بر هدایت و هماهنگی این سیاست ها منصوب نکرده است. این یک امر بدیهی است که متخصص هر موضوعی باید برآن موضوع مدیریت نماید مگر بارها و بارها خودشان نمی گویند که نگاه مهندسی دولت قبل باعث این همه مشکلات اقتصاد کشور گردیده است اگر تیم جدید به این اعتقاد دارد پس چرا چاره ای برای این موضوع به راحت ساده نیندیشیده است. آیا کوبیدن بر دهل خروج از رکود تورم با گفتن یک مسوول حل می شود وقتی ما ناهماهنگی سه بخش سیاست ها را فکری نکرده ایم. آیا این قابل قبول است که مرزها را به تجارت پیله وری دلخوش نماییم. مگر ندیدیم کوچ برادران خود را از مرزها به شهرهای بزرگ و کارهای خدماتی.

بحث آمایش ملی سرزمینی اقتصاد یک کشور نیازمند سیستمی فکردن جامع در سطح کلان است آنگاه حرکت و رفتن به سطح بخش های اقتصادی و سطوح خرد دیگر فرعی و منطقه ای. آمایش ملی وقتی در کلان ساز متوازن از آن به گوش نرسد دیگر باید امید به نواختن ساز های دور تر نداشت. متخصصین آمایش ملی در سطح کلان چه کسانی باید باشند خودش اولین اصل بدیهی آمایش یعنی آرایش و چیدمان اقتصادی کشور است و لی اگر این نباشد امیدی به هیچ توسعه ای نباید داشت اگر رشد هم بیابیم رشد بی کیفیت است که بر مبنای تزریق پول یعنی سیاست های پولی استوار گردیده است که گذشته اقتصادی حکایت از آن دارد که چاهی که خودش آب ندهد آب ریختن در آن فایده ای ندارد و حاصل این سرگردانی و نامشخص بودن استراتژی های توسعه اقتصادی کشور است حتی اگر بهترین استراتژی ها برای توسعه کشور نوشته شود.

ختم کلام این است که نبود و فقدان چینش درست از بالای سطوح سیاستگذاری و عدم توان در هماهنگ نمودن این سیاست ها به دلیل عدم بینش سیستماتیک بر اقتصاد و اجتماع یک کشور باعث عدم دستیابی به هرگونه رشد باکیفیتی خواهد شد.
 
کلمات کلیدی : بردیا بدر
 
۱۳۹۳-۰۷-۱۱ ۰۶:۱۲:۰۹
با عرض سلام حضور نگارنده گرامی،
بنده از نزدیک با تیم اقتصادی کلان دولت و فعالیتهایشان آشنا هستم و تا حدی هم درگیر.
ادعا نمی کنم که همه چیز خوب است و عالی و الان همه کارها به بهترین نحو ممکن است. ولی معتقم آنچه شما نوشته اید در مورد این یک سال اخیر صحیح نمی باشد و اتفاقا آنچه را که شما نگاشته اید سعی کرده اند که برآورده کنند.
لذا توصیه می کنم که در نوشتارهای خود، تقوا به خرج داده و با احتیاط بیشتری بنویسید، چرا که در روز قیامت به ازای تک تک جملاتی که نوشته اید باید پاسخ داشته باشید. (2405589) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۷-۱۲ ۰۹:۲۵:۵۲
پاسخ در متن و جامعه هست (2406966) (alef-3)