توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 93156
"ضرورت " و چگونگي كنترل زبان
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۳۶
انسان بايد زبانش را حفظ كند، زيرا همانا اين زبان سركش صاحبش را به هلاكت مي‌اندازد.

به گزارش تبيان در مطلبي راجع به ضرورت كنترل زبان در آئينه قرآن و روايات چنين آورده است:

"ثم اياكم و تهزيع الاخلاق و تصريفها، و اجعلوا اللسان واحداً، وليخزن الرجل لسانه، فانّ هذا اللسان جموحٌ بصاحبه. و الله ما أري عبداً يتقي تقوي تنفعه حتي يخزنَ لسانهُ ... "(1)
ترجمه: سپس مواظب باشيد كه اخلاق نيكو را در هم نشكنيد وبه رفتار ناپسند مبدّل نسازيد، زبان و دل را هماهنگ كنيد، مرد بايد زبانش را حفظ كند، زيرا همانا اين زبان سركش، صاحب خود را به هلاكت مي اندازد. به خدا قسم پرهيزگاري را نديدم كه تقوا براي او سودمند باشد، مگر آنكه زبانش را حفظ كرده بود.

* شرح گفتار

يكي از بزرگترين نعمتهاي الهي كه خداوند مهربان به ما ارزاني فرموده نعمت بسيار ارزشمند "زبان " است. اين عضو كوچك در بدن كمتر مورد توجّه آدمي قرار گرفته است و اين كم توجّهي شايد بدين جهت باشد كه اين عضو گرانسنگ هميشه و به آساني در دسترس است و همين امر موجب شده كه ما آن را بدست فراموشي بسپاريم.

اگر انسان به خود آمده و در اين عضو ارزشمند دقّت و تأمل كند، به يقين ساختمان پيچيده و ظريف آن، او را به شگفتي واخواهد داشت. خداوند بي همتا، با خلقت اين عضو كوچك، گوشه اي از هنر خارق العاده خود را به نمايش گذاشته است تا همگان با نظاره كردن آن، پي به قدرت بي مثال خداوند برده و در مقابل آن يگانه خالق هستي سر بندگي فرود آرند.

نكته حائز اهميت در مورد زبان آن است كه اين عضو كوچك علي رغم آثار بسيار ارزنده اي كه در بر دارد مي تواند بسيار خطرناك و مهلك باشد به گونه اي كه سعادت دنيا و آخرت انسان را بر باد فنا داده و او را در چاه هلاك ابدي گرفتار نمايد.

امير بيان، علي ابن ابي طالب (عليه السلام) به اين مهم توجّه كامل داشته و در فرازي از خطبه 176 نهج البلاغه، خطر آن را به مؤمنين خداجوي گوشزد نموده است، تا آنها با هوشياري و دقّت لازم، خود را از خطرات آن حفظ نمايند.

آن حضرت با بياني بسيار شيوا و دلنشين در مورد زبان مي فرمايد: انسان بايد زبانش را حفظ نمايد، زيرا همانا اين زبان سركش صاحبش را به هلاكت مي‌اندازد.

تأكيد حضرت امير (عليه السلام) بر كنترل زبان بدين جهت است كه زبان عضو بسيار حساسي است كه در اين كره خاكي، هم مي تواند شيرين ترين لحظات را براي انسان به ارمغان آورد و هم مي تواند تلخ ترين لحظات را براي او رقم زند به گونه اي كه تحمّل آن براي آدمي بسيار طاقت فرسا، و در پاره اي از موارد غير ممكن باشد.

ما نبايد زبان را به حال خود رها نماييم به گونه اي كه اختيارش از دست ما خارج و هيچ نظارتي بر آن نداشته باشيم. كنترل نكردن زبان پيامدهاي بسيار مخرّبي در زندگي دارد كه در پاره اي موارد، جبران آنها امكان پذير نخواهد بود. اگر سري به خانه ها بزنيد، با اندكي دقّت و تأمل مي يابيد كه ريشه بسياري از ناراحتي ها و خصومت ها كه اساس و بنيان خانواده را به مخاطره انداخته است و از زندگي، جهنّمي ساخته كه آتش آن دامنگير افراد خانواده شده است، همان عدم كنترل زبان است. در اين نوع خانواده ها، زندگي شيرين و لذّت بخش جايش را به زندگي رقّت باري داده كه تلخي آن دائماً، ذائقه روحشان را آزار مي دهد.


خانواده اي كه افراد آن بر زبان خود كنترل نداشته و آن را به حال خود رها نموده اند، زندگي را به ميدان جنگي تبديل نموده اند كه دائم در آن جولان داده و چون دشمن به يكديگر نگريسته و در مقابل هم صف آرايي نموده و مرتّب براي هم دندان تيز مي كنند.

وقتي انسان افق ديد خود را وسيع تر مي نمايد و با نگاه جامع تري در مورد زبان به مطالعه مي نشيند به روشني خواهد يافت كه در سطح اجتماعي نيز، ريشه بسياري از اختلاف ها و كشمكش هاي روزمره، ناشي از عدم نظارت بر زبان است، اختلاف هاي قومي و قبيله اي، شهري و روستايي و حتي كشوري و بين المللي، در خيلي از موارد به خاطر كنترل نكردن زبان است.

سرور عالم، پيامبر گرامي اسلام در بياني زيبا و شيوا در اين باره مي فرمايد: (خداوند، زبان را به عذابي عذاب مي كند كه هيچ يك از اعضاء و جوارح انسان را به آن صورت عذاب نمي كند، زبان مي گويد: مرا به گونه اي عذاب كردي كه هيچ يك از ساير اعضاء و جوارح را چنين عذاب ننمودي؟ از طرف خدا خطاب مي رسد كه : يك كلمه از تو سر زد كه به مشرق و مغرب عالم رسيد و به واسطه ي آن خون هاي محترم به زمين ريخته شد، و مال ها به غارت رفت .... به خدا قسم تو را عذابي نمايم كه هيچ يك از اعضاء و جوارح را چنان عذاب نكنم.(2)

* خطر زبان در كلام پيشوايان معصوم

پيشوايان معصوم(صلوات الله عليهم اجمعين) در كلمات گهربار و نوراني خويش، نسبت به حفظ و كنترل زبان هشدار جدّي داده اند و شايد بتوان گفت: در مورد هيچ عضوي به مانند زبان اين گونه هشدار داده نشده است. در روايتي زيبا از پيامبر رحمت (صلي الله عليه و آله) وارد شده است كه حضرت فرمود: (اذا اصبح ابن آدم اصبحت الاعضاء كلها تستكفي اللسان أني تقول اتق الله فينا، فانّك اِن استقمت استقمنا و ان اعوججت اعوججنا)3. هر روز صبح تمام اعضاء بدن به زبان هشدار مي دهند و مي گويند تقواي الهي را درمورد ما رعايت كن، زيرا اگر تو راست باشي ما هم راستيم و اگر تو كج شوي ما هم كج مي‌شويم.

در روايتي از چهارمين پيشواي معصوم امام سجاد(عليه السلام) وارد شده است كه حضرت فرمود: (انّ لسان ابن آدم يشرف علي جميع جوارحه كل صباح فيقول كيف اصبحتم فيقولون بخير اِن تركتنا و يقولون الله الله فينا و يناشدونه و يقولون انما نثاب و نعاقب بك)(4). هر روز صبح، زبان آدمي به ساير اعضاء مي گويد: حال شما چگونه است؟ ساير اعضاء جواب مي دهند: اگر تو ما را به حال خود واگذاري حالمان خوب است و نيز به زبان مي گويند: خدا را خدا را در مورد ما در نظر بگير و او را قسم داده و مي گويند ما به واسطه ي تو پاداش ديده و به واسطه ي تو عذاب مي شويم.
از كلام نوراني پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) و نيز امام سجاد (عليه السلام) به خوبي استفاده مي‌شود كه خطر زبان در حدّي است كه اگر به حال خود رها شود ساير اعضا نيز از خطر آن در امان نخواهند بود.

امير متّقيان حضرت علي (عليه اسلام) در يك كلام كوتاه امّا بسيار پر محتوا و آموزنده خطر زبان را به همگان گوشزد نموده و آنها را از خواب غفلت در مورد خطرات زبان بيدار مي نمايد، حضرت مي فرمايد: (اللسان سبع، ان خلّي عنه عقر)(5). زبان درّنده اي است كه اگر رهايش كني مي گزد.

اين فرمايش زيبا از مولاي متقيان، بيانگر زيان فوق العاده خطرناك زبان است كه به يقين اگر انسان در مورد حفظ آن كوتاهي نمايد از گزند آن در امان نخواهد بود.

* شمشير زبان ابن رومي را از پاي درآورد

علي بن عباس معروف به ابن الرومي شاعر معروف و مديحه سراي دوره عباسي در نيمه قرن سوّم هجري در مجلس وزير معتضد عباسي به نام قاسم بن عبيدالله نشسته و سرگرم شعر و مديحه سرايي بود. او هميشه به قدرت منطق و شمشير زبان خود مغرور بود و از اين جهت به خود مي باليد. قاسم بن عبيدالله از زخم زبان او خيلي مي ترسيد و نگران بود، اما ناراحتي و خشم خود را آشكار نمي كرد، بلكه برعكس، طوري رفتار مي كرد كه ابن الرومي با همه بد دلي ها، وسواسها و احتياط هايي كه داشت و به هر چيزي فال بد مي زد، از معاشرت با او پرهيز نمي كرد، قاسم محرمانه دستور داد در غذاي ابن الرومي زهر بريزند، پس از آنكه ابن الرومي غذاي مسموم را خورد متوجّه شد كه غذا مسموم بوده و لذا فوراً از جا برخاست كه برود. قاسم به او گفت: كجا مي‌روي؟

ابن الرومي جواب داد: به همان جا كه من را فرستادي مي روم. قاسم گفت: پس سلام من را به پدر و مادرم برسان. ابن الرومي كه به زخم زبان عادت كرده بود و اين كار برايش ملكه شده بود در اين لحظات آخر عمر نيز نتوانست جلوي زبان خود را بگيرد و لذا در جواب قاسم گفت: من از راه جهنّم نمي روم! و سپس به خانه خود رفت و به معالجه پرداخت، امّا معالجه سودي به حالش نبخشيد و بالاخره با شمشير زبان خويش از پاي درآمد.(6)

* زبان بريده، به كنجي نشسته صم بكم******* به از كسي كه نباشد زبانش اندر حكم

* آفات زبان از ديدگاه علما اخلاق

انديشمندان علم اخلاق براي زبان، آفات زيادي را برشمرده اند كه هريك از آنها مي تواند بسيار خطرناك بوده به گونه اي كه سعادت دنيوي و اخروي انسان را به مخاطره انداخته و آدمي را در چاه ضلالت و گمراهي گرفتار و به هلاكت ابدي دچار سازد.

غزالي در كتاب احياء العلوم، براي زبان بيست نوع آفت ذكر نموده است و آيت الله مكارم در كتاب اخلاق در قرآن بعد از ذكر آن موارد، ده مورد ديگر به آن اضافه نموده و در مورد كلام غزالي مي فرمايد: (دقت و بررسي نشان مي دهد كه آفات زبان منحصر به آنچه در بالا آمده نيست هرچند بخش مهمي از آن را تشكيل مي دهد...(7)

اكنون جهت اطلاع شما خواننده عزيز، ما در ادامه به تعدادي از آن موارد سي گانه اشاره مي كنيم:
1- گفتگو كردن در اموري كه به انسان مربوط نيست.
2- بيهوده گويي و پر حرفي
3- گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده
4- جدال و مراء (جدال به معناي جرّ و بحث هايي است كه براي تحقير ديگران انجام مي شود و مراء به معناي بحث هايي است كه به عنوان اظهار فضل و برتري جويي انجام مي گيرد.)
5- خصومت و نزاع در كلام
6- تكلّف در سخن گفتن و تصنع در سجع و قافيه پردازي و مانند آن
7- بد زباني و دشنام
8- لعن كسي كه مستحق لعن نيست
9- غنا و اشعاري كه محتواي باطل دارد.
10- مزاح و شوخي هاي زشت
11- مسخره كردن ديگران
12- وعده هاي دروغين
13- دروغ
14- غيبت
15- تهمت

* پي نوشت:
1- نهج البلاغه، فرازي از خطبه 176، ص334، ترجمه محمد دشتي
2- كافي، ج2، ص116
3- محجة البيضاء، ج5، ص193
4- كافي، ج2، ص115
5- نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت 60
6- داستان راستان، استاد شهيد مرتضي مطهري، ج1
7- اخلاق در قرآن، آيت الله مكارم شيرازي، ج1،
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.