کد مطلب: 426284
پیشنهاد کتاب/ «خانواده پاسکوآل دوآرته»؛ کامیلو خوسه سِلا؛ ترجمه فرهاد غبرائی؛ ماهی
دویدن روی جادهی تباهی
ناهید آهنگری؛ 2 دی ماه 1395
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۱۹
«خانواده پاسکوآل دوآرته»
نویسنده: کامیلو خوسه سِلا
مترجم: فرهاد غبرائی
ناشر:
ماهی، چاپ پنجم 1395
193 صفحه، 8000 تومان
شما میتوانید کتاب
«خانواده پاسکوآل دوآرته» را تا یک هفته پس از معرفی با
۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.
****
صدای بی امان یک جغد در سطر سطر داستان همچون سایهای «پاسکوآل» را دنبال میکند و مثل هر روزی که آغاز میکند، گورستان اولین چیزی است که به او صبح به خیر میگوید. نویسنده اسپانیایی در هر صفحه از این داستان روحیات و زندگی شخصیتی را به تصویر میکشد که به گفته همسر اولش «خون برایش مثل کود شده»!
رمان «خانواده پاسکوآل دوآرته» را بعد از «دون کیشوت» دومین اثر ادبی اسپانیا میدانند که از مرزهای جغرافیایی کشور فراتر رفت و با این که اولین رمان «کامیلو خوسه سلا» به حساب میآید برای او شهرتی جهانی و در نهایت نوبل ادبی را در سال 1989 به ارمغان آورد.
داستان از زندگی پر از جنگ و دعوای پاسکوآل کوچولو به زبان خودش شروع میشود. کودکی که از همان ابتدا توسط پدر و مادر و اطرافیانش دانه دانه بذرهای نفرت درونش کاشته میشوند و وی را در مسیری به سوی نابودی به قاتلی ترسناک تبدیل میکند. ترسناک چرا که وی قاتل مادر خویش است؛ کسی که به وی زندگی داده و پاسکوآل فکر میکند که فقط و فقط به همین دلیل که مادرش او را به دنیا آورده نباید وی را بکشد، اما... انگار مورسو* را در سالهایی قبل از مرگ مادرش در این داستان میبینیم و بعد از آن در «بیگانه». شاید بی دلیل نبود که هر دو رمان در یک سال (1942) منتشر شدهاند و هر دو پر از طنین ناقوسهای مرگند که در سکوتی مخوف در سر شخصیت اصلی ماجرا به صدا درمیآید.
«خانواده پاسکوآل دوآرته»، داستان خانوادهای است که پیدرپی در حال بازتولید نفرت در دل فرزندان خود است، چهره این نفرت را نویسنده به طرزی شاعرانه در صفحهای از داستان به تصویر میکشد که شاید برای تک تک خوانندگان این کتاب تصویر لحظاتی تاریک از تجربههای غمبار زندگی خود است: «ممکن است هفتههای متمادی را بیهیچ تغییری در همین وضع بگذرانیم. مردم دور و بر ما به ترشرویی و کج خلقی ما عادت میکنند، رفتارمان دیگر به نظرشان عجیب و غریب نمیآید. ولی بعد، یک روز، شر مثل یک نهال جوان قد علم میکند و تنومند میشود و آن وقت دیگر با هیچ کسی حرفی نمیزنیم. باز هم همه نسبت به ما کنجکاو میشوند، انگار که عاشقی هستیم که از عشق سر به بیابان گذاشته. روز به روز نزارتر از قبل میشویم و ریشمان که یک روز پرپشت بود، هر روز تُنکتر میشود. از نفرتی که میخوردمان رفته رفته کمر خم میکنیم دیگر نمیتوانیم به چشم آدم دیگری نگاه کنیم. وجدان ما در درونمان میسوزد: ولی چه بهتر، بگذار بسوزد! چشمهای ما میسوزد؛ وقتی خوب به دوروبرمان نگاه میکنیم، لبریز زهر میشود. دشمن از اضطراب ما آگاه است، اما به خود اعتماد دارد: غریزه دروغ نمیگوید. مصیبت، شادی آور و اغواگر میشود، و ما از کشاندنش به میدان درندشت پر از خرده شیشهای که روح ما شده است، دلپذیرترین لذتها را میبریم. وقتی مثل گوزن زرد از جا جست میزنیم، وقتی از رویاها آغاز میکنیم، شر به سرتاپای ما نقب زده است. دیگر نه هیچ راه حلی باقی میماند، نه راه گریزی، یا سازشی. سقوطمان آغاز میشود، فرو میلغزیم. دیگر در این زندگی سر بلند نمیکنیم، مگر برای نگاه آخرین، نگاه به کلهپا شدن خودمان به قعر جهنم.»
متاسفانه این رمان در انتها ناتمام مانده؛ آن گونه که در پیوست انتهایی کتاب میخوانیم. یا احتمالا نویسنده ترجیح داده که وقایع بعد از ارتکاب قتل توسط پاسکوآل تا اعدام وی را شرح ندهد و وی را در آخرین صحنه رمان در جادهای تاریک و نامعلوم در حال دویدن و فرار با تنی خونین رها کند تا خود، سرنوشت خود را به سمت تباهی پیدا کند. اما فصل پایانی این داستان که ماجرای چگونگی به قتل رسیدن مادر پاسکوآل در نیمههای شب روی تخت خوابش است را میتوان به جرئت یکی از فصلهای شاهکارِ نه تنها این کتاب، بلکه تاریخ ادبیات دنیا دانست که در هر کلمه و توصیفش از جدال پاسکوآل با وجدان، ترس، مقاومت مادر و نفرتش مو را به تن خواننده سیخ میکند. توصیفها عمدتا کوتاه و بریده بریده اما عمیقا درونی است که روح و احساس هر انسانی را به بازی میگیرد و تاثیری عمیق بر جا میگذارد که در کمتر اثری میتوان این گونه شاهد روانکاوی ترس و نفرت و یا به قول مترجم «قدرت نهفته در کنش اراده مایل به فنا» در درون یک انسان بود؛ انسانی که گناه کار است ولی بیشتر از قربانیان جنایتهایش حس ترحم و یا همدردی را در مخاطب برمیانگیزد و این به خاطر این است که خود قربانی گناهی بس عظیمتر و دردناکتر بوده که وی را تا به این حد از نفرت کشانده است.
مرحوم فرهاد غبرائی با این که از روی برگردان انگلیسی این رمان (با ترجمه آنتونی کریگن) ترجمه کرده است اما توجه به جزئیات توصیف و سلیس بودن زبان نوشتاری نویسنده در ترجمه روان و قابل قبولش به چشم میآید. و خوب ناگفته نماند که این کتاب نخستین اثری است که از سلا در ایران ترجمه و منتشر شد و باعث آشنایی ایرانیان با این نویسنده اسپانیایی گردید که جزو نویسندگان بزرگی بود که در کشورمان سالها ناشناخته مانده بود.
پی نوشت:
* شخصیت اصلی رمان «بیگانه» اثر آلبر کامو
کلمات کلیدی : نشر ماهی