حالا با گذشت روزها بیشتر مشخص می شود که چه سناریو یی پشت سر نوسان اخیر قیمت ارز در کشور بوده است. داستان بسیار ساده است، دولت در آخرین ماههای سال به خاطر کسر بودجه بسیار زیاد، نیاز به آفریدن منابع جدید داشت، برای ایجاد این منابع یا باید دست به استقراض می زد و یا باید بزرگترین جنس خود را به بهای بالا میفروخت.
حالا معلوم شده که آقای سیف در مجلس در تاریخ ۱۱ دی ماه فرمودهاند، که برای ثبات بخشیدن و کنترل بازار ارز، دولت در این چند روز ۵.۸ میلیارد دلار از ذخائر ارزی خود را در بازار آزاد ارز به فروش رسانده و این روند تا تثبیت نرخ دلار (شما بخوانید تا پر کردن کسری بودجه در پایان سال) در بازار ادامه خواهد یافت.
در سال گذشته نیز بنا به گفته خود آقای روحانی در ماههای اخر سال، مانند امروز، دولت دچار کسر بودجه شدید بود که تصمیم گرفت تا ۱۲ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی سال ۱۳۹۵ را پیش خور کند! یعنی با یک کار حسابرسی و تدبیر تیم اقتصادی، معادل حدود ۱۲ میلیارد دلار، ریال ،یعنی ۳۶ هزار میلیارد تومن را از بانک مرکزی تحویل گرفت، و در عوض قول داد که معادل این پول را با دلار نفتی و درآمد نفتی ۱۳۹۵ تحویل بانک مرکزی بابت این در واقع استقراض کوتاه مدت دهد. ولی امسال امکان همان کار دیگر فراهم نبود، پس تدبیر درخشان دیگری نیاز بود یعنی فراهم آوردن زمینه برای فروش ذخائر دلاری بانک مرکزی به قیمت بازار آزاد و فراهم آوردن بودجه ریالی برای پرداختهای آخر سال.
اما دولت به خوبی میدانست که با توجه به رکود و سیاست های انقباضی شدید امکان فروش حجم بالا دلار در بازار آزاد فراهم نیست، از طرف دیگر هم امکان ایجاد رونق در مدت کوتاه در اقتصاد به منظور فروش این میزان حجم بالا دلار فراهم نبود به خصوص اینکه در بلند مدت، هر گونه رونق واقعی اقتصادی، به ایجاد سونامی تقاضا واقعی برای ارز منجر میشود پس تنها راه باقیمانده، عمل کردن بانک مرکزی در نقش یک نوسان گیر بزرگ بازار ارز بود! یعنی تحریک بازار و ایجاد انگیزه برای تحریک تقاضا غیر واقعی ارز.
لازمه این برنامه این بود که خود بانک مرکزی و بخش دولتی و خصولتی مانند شرکتهای پتروشیمی به عنوان بزرگترین تامین کنندگان بازار ارز، ابتدا، عرضه ارز را در بازار پایین بیاورند و بعد از هیجانی کردن بازار، بسیاری از مردم و شرکتهای کوچک و بخش خصوصی واقعی را تشویق به خرید دلار برای سود یا تامین نیازهای آینده با نرخ بالا کنند. نتیجه عالی بود و باید به مسئولان تیم اقتصادی دولت، دست مریزاد گفت. بانک مرکزی به مانند یک صرافی نوسان گیر عمل کرد و در عرض چند روز ۵.۸ میلیارد دلار، معادل ۲۲ هزار میلیارد تومان، را در بازار کساد اقتصاد ایران به قیمت بالا به قول معروف آب کرد. ولی به چه بهائی؟
ممکن است حالا مسئولان تیم اقتصادی بگویند (که اتفاقا بسیار میگویند) که ما توانستیم در این سال ها با این جور تدابیر، مملکت را اداره کنیم، و در زمانی که همه کشورها دچار کاهش ارزش پول یا کاهش صادرات نفتی شدند، ما نه تنها مشکل حادی نداشتیم، بلکه دچار ثبات خوبی بودیم و حتی مانند همین بحران! توانستیم با اقدامات خود، بازار را کنترل! کنیم پس لایق نشان افتخار هم هستیم نه اینکه از صبح تا شب برخی به ما انتقاد کنند.
باید گفت، بله دوستان، شما عالی کار کردید، ولی بهای آن را ملت ایران با رکود عمیق، بیکاری بالا، عدم چشم انداز روشن اقتصادی با توجه به کاهش شدید سرمایه گذاری و از همه بدتر، بانک به شدت متورم و اقتصاد با نقدینگی وحشتناک می دهند و متاسفانه بالاخره روزی خواهد رسید که نمیشود از این شاخ به آن شاخ و از سیاست پیش خور کردن درآمد نفتی و یا تبدیل بانک مرکزی به یک نوسان گیر بزرگ بازار دلالی ارز و ... برای اداره اقتصاد کشور استفاده کرد. اگر قرار بود همه بانکهای مرکزی دنیا و همه دولتها، اینجور کشور و سیستم اقتصادی خود را اداره کنند، پس چه تفاوتی است بین اقتصاد آلمان، ژاپن، چین و... با روسیه، ونزوئلا، موزامبیک و...
چه اندازه گفتن از شفافیت، و عدم تکرار رویههای ناصواب دولت سابق در قاموس دولتمردان تیم تدبیر و امید ساده است، ولی عمل به آن مشکل. با اینگونه رفتار، دوره چهار ساله دوم که هیچ، حتی برای ۱۴ سال آینده هم نمیتوان به بالا رفتن واقعی و مداوم رشد اقتصادی که لازمه کاهش بیکاری و بهبود معیشت و رفاه واقعی ملت ایران است امیدوار بود، ولی متاسفانه میشود به ادامه پست و مقام های وزارتی و اقتصادی و سهم از سفره انقلاب قطعاً امیدوار بود!
مدت ها است در این مرز و بوم، نگاه بخشی و در واقع کاسبکارانه در مدیریت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... جای خود را به نگاه ملی و فرا بخشی داده است، مگر نبود شهردار بسیار خوش فکری! که برای حل مشکل بودجه مغازه خود (اداره شهرداری و سیاست های ملی شهر سازی را با اداره یک مغازه اشتباه گرفته بود!) تدبیر طلایی کرد که همه جوره فروش تراکم و قانون آزاد است و نتیجه آن سیاست مشعشع را ملت ایران برای قرنها و همیشه، در معماری و شهرسازی متراکم و غنی شده با هزاران مشکل ناشی از یک تصمیم اشتباه و بخشی آن مدیر باید بپردازند و اتفاقا توسط جمعی از مردم و صاحبان فکر! (مانند آقای ... و برجامش) به عنوان موفقترین مدیران تاریخ معاصر ایران نام برده می شوند!..پس حالا چرا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد در نقش یک صرافی نتوانند عمل کنند که اتفاقا برای برخی و سهم آنها از سفره انقلاب بسیار مثمر ثمر هم بوده !
توان ثروتمندان برای اخلال در بازار ایران
(آن جلسه روز شنبه 11 دی ماه برگزار شد و رئیس بانک مرکزی وعده کاهش نرخ دلار به زیر 3800 تومان داده و گفته بود 5.8 میلیارد دلار با نرخ آزاد به بازار ارز تزریق شده است. احتمالا این 5.8 میلیارد دلار تزریق شده مورد نظر رئیس بانک مرکزی، حداقل درآمدی 20 هزار میلیارد تومانی برای بانک مرکزی در پی داشته است.)