توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 251198
انواع مذاکره در فهم غربی ها
بخش تعاملی الف - سعید قاسمی زاده تمر
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۰۱

مردم فقیر، فقیرند چون از قدرت محروم شده اند. پس اگر می خواهیم به ضعفا کمک کنیم و به قولی ماهیگری یادشان دهیم باید راه های استفاده از قدرتشان را به ایشان بیاموزیم. این مقدمه ای به ظاهر بعید برای بررسی امکان مذاکره ضعیف با قوی است. در سرمقاله ۷ مهر امسال کیهان می خوانیم:

اگر مذاکره برای مذاکره اولویت داشته و شکستن تابوی مذاکره با شیاطین بزرگ و کوچک عالم واجد کمترین ارزش باشد، در این صورت بسیاری از منادیان نرمش و مذاکره حتی به گردپای مرحوم عرفات هم نمی‌رسند. یاسر عرفات آن قدر در پایتخت‌های عربی و آمریکایی و اروپایی با سودای موهوم آشتی و صلح مذاکره کرد که اکنون فقط از تصاویر این مذاکرات می‌توان چند جلد کتاب قطور چاپ کرد. اما آیا در ازای صدها مذاکره از این دست یک متر از خاک فلسطین اشغالی باز پس داده شد و ذره‌ای تهدید از سر فلسطینیان برداشته شد؟ خدا کند هیچ وقت یاسر عرفات و محمود عباس، سیمای چند ماه و چند سال بعد برخی سیاسیون ما نباشند.

نگاهی به تاریخ مذاکرات غربی ها با شرقی ها شواهد محکمی از این سوتفاهمات جدی در تلقی دو طرف از مذاکره را آشکار می سازد. غربی ها منظورشان از مذاکره، تحمیل خواسته هایشان بدون خشونت و خون ریزی است و تاریخ نشان نخواهد داد که غرب به کشوری که قدرتش را ندارد که حقی را مالک باشد حقی را محترم شمارد. اشتباه نکنیم، اگر غرب چانه زد، از مواضعی عقب تر برگشت، دلیل اتخاذ آن مواضع فزونی، معامله بود و هست. اگر غرب حق اندکی را برای شما قائل شد یعنی حقی از مسلمات شما را محترم شمرده است و نه حقی که شما تلاش می کنید مالک یا مستحقش شوید!
ناامید کننده است نه؟!

مذاکرات اسرائیل با فلسطین را تک به تک مطالعه کنیم. سپس مذاکرات غرب با لیبی، ... نهایتا هسته ای و ژنو. مفهوم مذاکره برای غرب و برای ایران از جنس همان تفاوت های فرهنگی عمیق است.

چهار نوع مذاکره مرسوم غرب
کلا کشوری که قدرتش را دارد کار خود می کند. به این میگویند مذاکره درجه صفر. جایی که نیازی به مذاکره برای حقی که دارید نیست.

وقتی کشور قدرتمندی خواست به وجهه ای متمدنانه به کشور ضعیف تر مواضعش را تحمیل کند، او را دعوت به مذاکره می کند. به این میگویند مذاکره صرف. بیایید آنرا مذاکره درجه یک بنامیم. عالیترین نوع مذاکرات در قاموس غربی همین نوع است.

گاهی اتفاق می افتد که کشوری که ضعیف است برای این که باخت وجیهانه ای داشته باشد دعوت به مذاکره کند که پشت میز مذاکره تسلیم –با ظاهری متمدنانه- شود، مثلا مذاکره اوکراین با روسیه از این دست خواهد بود. به این می گویند مذاکره درجه دو.

کشورهای هم تراز هم گاهی پشت میز موسوم به مذاکره، معاملاتی انجام می دهندکه اشتباه است آن را مذاکره بنامیم. بیشتر تقسیم غنایم سوم شخص است. به این نوع از مذاکرات هم مذاکره یا معاملات درجه سه گوییم که شیرین ترین نوع معاملات برای قدرت ها است.

حالا نگاه کنیم به مذاکرات هسته ای، از کدام نوع است؟ ما از غرب چیزی می خواهیم که واقعا از طبیعتش برنمی آید.

تعجب برانگیز است که چرا ما چندماه زودتر، درست وقتی که صهیونیست ها در حال تحکیم مواضع پشت سر آقای اوباما بودند که نتواند قدمی برای توافق به عقب برگردد و اوباما را ناچارکردند بگوید زیر بار توافق بد نخواهد رفت از او و طرف مذاکره نپرسیدیم توافق بد به چه می گویید؟ تحریم هایی که یکباره اعمال شده اند به چه دلیلی باید به مرور برچیده شوند؟

اگر خوشبینانه تر به آینده نگاه کنیم شاید توافق زمانی هم بد نباشد. در نبود اطلاعات کافی از آینده ای که به سویمان روان است مجبوریم فقط بگوییم شاید! اما می توان بهتر از این بود و باید هم بهتر از این باشیم. ما مسیری چند ده ساله با آمریکایی ها در پیش داریم و نباید اسیر اتفاقات و بازی های کوتاه مدت دیپلماسی بمانیم.
 
کلمات کلیدی : سعید قاسمی زاده تمر