نظر منتشر شده
۳۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 293192
اصلاح طلبی و نو اصلاح طلبی؛
از اصلاح طلبان ایدئولوژیک تا اصلاح طلبان طرفدار اکت سیاسی
احسان رستگار؛ 15 شهریور 94
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۱۵
از آن جا که جایگزین کردن کلمات انگلیسی به جای کلمات فارسی، یک رخنه ی فرهنگی و از راه های نفوذ دشمن به قلب فرهنگ محسوب می شود و بسیار آفت زاست، لازم است این توضیح در مقدمه ذکر شود که تا کنون نگارنده در هیچ یک از مطالب، این گونه از یک کلمه ی انگلیسی استفاده نکرده است، آن هم در عنوان یادداشت، اما لا جرم در این مورد،‌ جهت تبیین دقیق این واژگان شناسی و منظر اصلاحات و ادبیات خاص مفهوم مورد نظر (یا به اصطلاح انگلیسی «ترمینولوژی» محل بحث)، از لغت انگلیسی اکت که به معنای کنش و یا کنش گری است استفاده شد که در ادامه شان نزول کاربرد این کلمه ی خاص به طور ملموس تر بیان خواهد شد.

هرچه به اسفند ۹۴ نزدیک تر می شویم، مباحث مفهومی و مصداقی حول نحوه ی ورود جریان های مختلف به انتخابات، بیش از پیش موضوعیت می یابند. همه ی طیف های سعی می کنند به بهترین نحو ممکن، خود را آماده ی رقابت انتخابات مجلس دهم کرده و با طراحی راه ها و نقشه های متنوع و جامع، بیش از این که توسط رقیب یا رقبا غافلگیر شوند، آن ها را غافلگیر بکنند و نهایتا بتوانند تا آن جا که ممکن است، سهم بیشتری از صندلی ها توسط جریان نزدیک به آن ها تصاحب شود.

از این رو عرصه ی تحلیل ها و اظهار نظرات، هر روز داغ تر از دیروز می شوند و کنش گری ها و مشارکت جریان ها، به طور محسوس، روند تشکیلاتی تر شدن و سازمان یافتگی بیشتر را چه در قالب ائتلاف ها و به سبک سنتی تر و چه در چارچوب احزاب رسمی و به صورت سازمانی تر طی می کنند.

از ان جا که قاعده ی «سخن نو آر که نو را حلاوتی دگر است»‌ همواره یک اصل لایتغیر در ذهن نویسنده ی این سطور بوده و هست و خواهد بود، از منظری شاید متفاوت و مفهومی تر به تحلیل های پیرامون نحوه ی ورود جریانات به انتخابات نگاه خواهد شد.

در این مطلب، به بررسی جنس کنش گری جریان های اصلاح طلب برای ورود به انتخابات مجلس دهم پرداخته خواهد شد. در این باره، ذکر نکات ذیل، مفید به نظر می رسند:


۱- مفهومی فلسفی وجود دارد به نام نقطه ی داغ یا نقطه ی عطف داغ یا اتفاق داغ که به تعابیر مختلف از آن یاد می شود. به این معناست که در زیست هر انسان، اتفاقات شالوده ی شخصیتی او را به طور ویژه و شدید و عمیق شکل می دهند یا بازتولید می کنند یا به کلی استحاله می کنند. به این اتفاقات، تعبیر اتفاقات یا نقاط داغ اطلاق می شود. چه در عالم سیاست و چه در عالم زندگی شخصی، این نقاط داغ، همواره بستر حوادث و اتفاقات مهم بوده و هست. اتفاق داغی که برای همه داغی اش حس شد و موثر بود، فتنه ی ۸۸ است.

فتنه ی ۸۸ برای همه فتنه بود؛ حال اگر شخصی با نگاهی سخیف و کوته فکرانه، می گوید ما مفهومی به نام فتنه را باور نداریم، مشخص نیست دقیقا از چه منظری به آن اتفاق نگاه کرده که توانسته آن را فتنه نبیند. مثل این است که مثلا ما بگوییم به نظر ما طوفانی که در تهران اتفاق افتاد، به نظر ما طوفان نبود. فتنه دانستن اتفاقات بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری، به معنای جاسوس بودن میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیست،‌ بلکه به مفهوم غبارآلود شدن فضا و سردرگم شدن طرفین دعوا و مردم در تشخیص درست و دقیق حق و باطل است که باعث تحمیل هزینه هایی جبران ناپذیر به جامعه و مردم و نیز نظام شد.

اما حتی ان ها که فتنه ی ۸۸ را فتنه نمی دانند، در رفتار و کنش گری هایشان تفاوت هایی کاملا محسوس و ملموس مشاهده می شود. گویی زاویه ی دید آنان به کلی تغییر کرده. انگار مثلا قبلا کوه را از رو به رو و پایین به بالا می دیده اند و حالا رفته اند و از روی یک ارتفاع مجاور و مشرف به کوه،‌ دارند آن قله را تماشا می کنند. اتفاق داغ این بحث که فتنه ی ۸۸ است، باعث شده تا منظر اصلاح طلبان تغییر کند و این همان بحث اصلی و مبنایی است که خیلی فراتر و مهم تر از مصادیق است.

اکت سیاسی،‌ مفهومی است که اصلاح طلبان،‌ به آن پناهنده شده اند. مفهوم اکت سیاسی، بسیار مفصل و بسیط است،‌ اما می توان در چند جمله صرفا جهت تقریب به ذهن، اکت سیاسی را تبیین و تعریف کرد. اکت سیاسی به زبان ساده، یعنی شما کنش گری سیاسی را فارغ از هر ایدئولوژی، به عنوان مجموعه و بسته ای از رفتارها و عکس العمل ها در نظر بگیرید که در ان مفاهیم خوب و بد رنگ باخته اند و از درجه ی اهمیت به کلی ساقطند؛ در این چارچوب نظری ی به اصطلاح انگلیسی پارادایم، خوب و بد جای خود را به درست و غلط و به کارآمد یا ناکارآمد و به هزینه و فایده داده است.

در این نگاه، خیلی ساده انگارانه است اگر کسی بگوید که «من این حرفو می گم،‌ این موضعو اتخاذ می کنم، هزینشم می دم، برام هم اصلا هم مهم نیست که چی می شه؛‌ حرف حقه پس من می گم، همون طور که امام علی (ع) گفته حقو بگو اگرچه تلخ باشه.» و این جملات به عنوان شعارهایی فاقد شعور، نخ نماشده و حماقت آمیز و بلکه متظاهرانه ارزیابی می شوند و یا به عنوان ناپختگی سیاسی و جو زدگی و عقب ماندگی تلقی می شوند.

دیگر جایی برای بررسی پدیده ها،‌ موضع گیری ها،‌ تصمیمات و کنش گری ها و واکنش ها در دو قطبی حق و باطل یا خوب و بد وجود ندارد. در این نگاه خیلی نامانوس و احمقانه است اگر کسی بگوید «می دونم اگه این حرفو بزنم، رد صلاحیت می شم ولی من اینو می گم برای ثبت در تاریخ و برای این که خدا از من راضی باشه و مردم چه امروز و چه فردا بدونن که کسانی بودن که فقط برای حق موضع گیری می کردن.» و اگر هم این ها را بگوید، باز هم در همان چارچوب و نقشه ی طراحی شده است نه به عنوان اظهار نظراتی مخلصانه جهت جلب رضای الهی. به این ترتیب که مثلا این ها را گفته تا بتواند سبد رایش را از فلان طیف پر کند و خلاصه در این جهان بینی و پارادایم، این تفکر حاکم است که گربه برای رضای خدا موش نمی گیرد و هیچ سیاست مداری هم برای رضای خدا موضع گیری نمی کند، در حالی که در نگاه اسلامی و در پارادایم «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست»، سیاست ابزار و وسیله ای است جهت تحقق اهداف متعالی و رسالتی که خداوند بر دوش بشر و حاکمان نهاده است.

نگاه اکت سیاسی به تعبیر عامیانه تر و ملموس این طور خود را معرفی می کند «ما یه زمین بازی داریم، تعدادی بازیگر داریم و مجموعه ی رفتارهای ما و حریف و داور باعث می شه که چه کسی گل بزنه یا گل بخوره. ما باید سعی کنیم هر طور شده بازی رو ببریم ولو با وقت کشی ولو اگه لازمه خودمونو تو محوطه ی جریمه بندازیم زمین تا از داور پنالتی بگیریم و خلاصه اگرچه ما قائل به رشوه دادن به داور نیستیم ولی داخل زمین و وسط دعوا،‌ هر کاری ممکنه بکنیم و هدف برده. همه هم اومدن که ببرن. برد غایته، پیروزی هدفه. این که به داور رشوه نمی دیم هم به این دلیله که این یک اکت غلطه، نه این که چون در احادیث اومده رشوه دهنده و رشوه گیرند در آتش جهنمند، نه، ما رشوه نمی دیم چون بالاخره گندش در می آد و آبرومون می ره.»

تعاریف فوق از اکت سیاسی، نگاه خیلی عریان به این مفهوم است و شاید به مذاق برخی باورمندان یا عمل گران مبتنی بر این چارچوب نظری خوش نیاید، اما نگاه غربی که مبدع این مفهوم است، این طور عمل می کند و همین طور هم این مفهوم را تبیین می کند و ابایی از گفتنش هم ندارد، اما ما چون در چارچوب نظری تشیع و انقلاب اسلامی ایران به فعالیت سیاسی می پردازیم، کمی تعارف داریم که اکت سیاسی را همان طور که هست معرفی کنیم. در اکت سیاسی این یک شوخی بزرگ است اگر مثلا یک سیاست مدار بگوید این چنین کردم یا آن چنین گفتم چون فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ؛ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ یا کله اش بوی قرمه سبزی می دهد و به زودی می فهمد کجا آمده و یا به زودی از صحنه ی سیاست حذف خواهد شد.

برخی عکس العمل های تند پس از فتنه ی ۸۸ با طیفی از اصلاح طلبان، به کلی جهان بینی آنان را تغییر داد و بعضا به این نگاه یعنی اکت سیاسی ایمان آوردند. پس از چند سال بعد فتنه و مخصوصا در نزدیکی انتخابات ۹۲، دیگر نمی گفتند که ما چنین می کنیم چون به حق نزدیک تر است بلکه می گفتند ما از حسن روحانی حمایت می کنیم به عنوان رحم اجاره ای، به عنوان مرحله ی گذار، به عنوان گزینه ای که در این وضعیت بیابانی ما، نعمتی است.

نگاه پراگماتیستی و پوزیتیویستی پس از فتنه ی ۸۸ بسیار در بین اصلاح طلبان رایج شد و بعضا بیش از این که حق گرا شوند، نتیجه گرا و منفعت گرا شده بودند و دیگر طاقت نداشتند که بخواهند هزینه دهند تا به ازای آن در مسیر احقاق حق قدم بردارند.


۲- تشکیل حزبی مانند اتحاد ملت ایران فی النفسه اقدامی مثبت است؛ چون نفس تحزب در جمهوری اسلامی ایران باعث برکات فرهنگی،‌ عقیدتی، سیاسی و اقتصادی فراوان خواهد شد. به این ترتیب که لا اقل مانیفست و مرام نامه ی احزاب، معرف نگاه و منش آن هاست و شناسنامه دار بودن جریان ها، باعث می شود تا نهادهای نظارتی بتوانند از اتفاقات غیرقانونی و ورود و خروج پول های کثیف و بادآورده به عرصه های انتخاباتی جلوگیری به عمل آورند. اما نمی توان این حزب را نومشارکتی ننامید چون اکثر اعضای شورای مرکزی آن و نیز دبیر کلش، از اعضای حزب منحله ی مشارکت بوده اند. بسیاری از اعضای این حزب معتقد بودند که پس از فتنه ی ۸۸ حرام است که در چارچوب جمهوری اسلامی ایران و ذیل نظام، کسی فعالیت کند یا در انتخابات های بعد از ۸۸ شرکت نماید، اما می بینیم که مبتنی بر همان تغییرات درونی و روحی-روانی ناشی از اثرات عمیق و شدید پسافتنه ای و با لحاظ کردن بحث پناه بردن به نگاه اکت سیاسی، امروز همگی بسیار مایلند تا سهمی در قدرت جمهوری اسلامی ایران داشته باشند؛‌ این به عقیده ی نگارنده جرم نیست ولی به هر حال بسیاری از این افراد بر اساس مواضع خودشان که پس از ۸۸، مشارکت در مشروعیت بخشی به نظام و فعالیت ذیل نظام و شرکت در انتخابات های بعدی را حرام و ظلم می دانستند و نظام را متقلب و نامشروع معرفی می کردند، رفتارشان مشمول استاندارهای دوگانه و عمل یک بام و دو هوا ارزیابی می شود. سال ۷۶ که خاتمی نامزد ریاست جمهوری شد، رسما و علنا می گفت که «من نیامده ام که حتما پیروز شوم، بلکه آمده ام تا حرفم را به گوش نظام و مردم برسانم. همین که حرفمان را بزنیم کافی است. حال اگر مردم به ما رای هم دادند و پیروز شدیم چه بهتر (نقل به مضمون)». این نگاه، همان نگاه چپ های سنتی و مذهبی است که کاملا رفتار و رویکرد ایدئولوژیک داشتند و تفاوتشان با راست ها در نوع جهان بینی شان نبود بلکه در برخی اصول و شاخص هایشان بود. خاتمی هم معتقد بود که مبتنی بر سنت های الهی باید عمل کند و باید حق را بگوید و باید آن چه را حق می داند احقاق کند و خلاصه، رویکرد،‌ ایدئولوژیک بود،‌ ولو غلط.

اما امروز اصلاحات و جریان های ذیل آن، می آیند تا قدرت به دست گیرند. اصلاحات دیگر نمی آید تا فقط حرف بزند و برود. احمدی نژاد هم اتفاق داغ دیگری بود که اصلاح طلبان را به این نتیجه رساند که هر طور شده باید همواره سهم قابل توجهی از قدرت را در اختیار داشته باشند، وگرنه هم خودشان و هم تفکرشان ریشه کن خواهند شد. تنها وجه ایدئولوژیک نگاه اکت سیاسی اصلاح طلبان، همین وجهش است که نشان از بومی شدگی نگاه اکت سیاسی دارد. یعنی یک اصلاح طلب، در پس نگاهش،‌ این است که ما از راه رفته می گوییم و به این نتیجه رسیده ایم که چاره ای جز این نیست و برای حفظ آن نگاه که خیرالموجودینش می دانیم، بهترین رویکرد همین رفتار مبتنی بر اکت سیاسی است.

با لحاظ کردن این نگاه،‌ قطع به یقین اصلاح طلبان دیگر نگاه امثال عبدالله نوری که معتقد بود که ما باید تندترین گزینه های اصلاح طلب را معرفی کنیم و اگر هم نظام آن ها را احراز صلاحیت نکند،‌ پس ما می توانیم به ازای احراز صلاحیت نشده ها به نظام هزینه تامین کنیم، دیگر محبوب اصلاح طلبان نیست،‌ بلکه کار به آن جا رسیده که اصلاح طلبان حاضرند با لاریجانی اصول گرا به توافق برسند ولی عارف را چون پیروزی اش را محتمل نمی دانند برای تصدی ریاست مجلس،‌ فراموش کنند.

وقتی آش نتیجه گرایی و پراگماتیزم و نگاه غلیظ اکت سیاسی این قدر شور می شود، شکی نیست که از بین اصلاح طلبان، مجمع اصلاح طلبان و شورای مشورتی و همه، پشت کسانی می روند که حاکمیت آن ها را به رسمیت بشناسند و دیگر خبری از نگاه قهرمان بازی یا «من رد صلاحیت می شوم، پس اصلاح طلب ترم» در کار نیست؛

اما مهم ترین سوال در این بین این است که با این نگاه،‌ اصلاح طلبان باید صادق خرازی را ولو با انتقادات عدیده ای که به اصلاح طلبان مطرح می کرد، به عنوان یک فرصت به شمار می آوردند،‌ اما وی را که از بهترین گزینه های قابل سرمایه گذاری بود را غیرخودی تلقی کرده و به سمت اصول گرایان هل داده اند. چه بسا که خرازی با هر عنوانی وارد شود، می تواند وارد مجلس شود، اما اگرچه نگاه اکت سیاسی از نظر نگارنده غلط و غیرنگاه سیاست اسلامی است، اما به نظر اصلاح طلبان هنوز به لوازم رفتار مبتنی بر اکت سیاسی هم خیلی آشنا نیستند و بین اکت سیاسی و رفتار چپ و تند در حال رفت و برگشتند؛ یک روز لاریجانی را می توانند به عنوان رئیس مجلسشان تصور کنند اما روز دیگر خرازی که از یاران دیرین رئیس جمهور اصلاحات بوده را هم به عنوان اصلاح طلب نمی توانند تحمل و قبول کنند!

این بزرگ ترین چالش اصلاح طلبان است که ناشی از تناقضات درونی نظری و عملی آن هاست و شدیدا به آن ها لطمه خواهد زد و اصول گرایان برای آن برنامه های مفصلی در نظر دارند.

*** این یادداشت با قدری تغییرات در شماره ۲۷۷ هفته نامه مثلث منتشر شده است.
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۴:۱۱:۵۲
بعد انتخابات ۸۸ اصلاح طلبان تند رفتن. بعد انتخابات ۹۲ به این نتیجه رسیدن که باید طور دیگری اقدام کنن. باید با حاکمیت کنار بیان. این بده؟
اکت سیاسی و پراگماتیست بودن کی گفته بده؟ (3166957) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۴۱:۵۸
دوست من ، متاسفانه در جامعه ما یک عده قلیلی همیشه حاکمند! ولی در کشورهای مترقی و آزاد حاکمیت از صندوق بیرن می آید (3167175) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۴۶:۵۳
این رویه ایدئولوژیک نیست واعتقادی نیست دقیقا اپورتونیستی وفرصت طلبانه است یعنی منفعت کجاست همان جا باش عیبی ندارد ولی دیگر نباید امام و شهدا را مصادره کنند والا می شود نفاق....ازخودشان بگویند و کارهایشان نه از انقلاب اسلامی. (3167189) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۴:۳۲:۳۸
اصلاح طلبان هیچ موقع از مواضع خودشان کوتاه نیامده اند،و حداقل همیشه در مورد حصر بحثهای جدی دارند،اینکه همیشه سعی کرده اند از طریق صندوق رای و پایگاه اجتماعی محکم خود،به مناصب برسند خیلی هارو ناراحت میکنه،خیلی ها دوست دارند اصلاح طلبان از صحنه
سیاست ایران حذف شوند،اما با درایت خاتمی هرگز این اتفاق نخواهد افتاد (3167010) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۴۹:۵۵
اصلاح طلبی یک فریب است لذا هرگز اصلاح طلبان دنبال معیشت ملت نیستند دنبال قدرتند البته غیر اصلاح طلبان هم همینطور (3167200) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۲۱:۳۴:۲۰
اره احمدی نژاد فکر معیشت مردم !!! (3168005) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۴:۳۴:۳۴
ما فتنه را قبول داریم ولی فتنه گر را کسانی دیگر می دانیم. (3167012) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۴:۴۱:۵۰
سوال اساسی اینجاست آیا اصلاح طلبها خودشان را با شرایط موجود هماهنگ کرده ان ویا شرایط دیگر شرایط سال 88 نیست و آنچیزی است که آنها می خواهند و مطمأ هستند که مانند سال 92 نتایج مورد قبول آنها خواهد بود ومطلب دیگر آن است که اصول گراها هم اکت سیاسی را رعایت می کنند وبراساس همین اکت سیاسی هشت سال در مقابل اقدامات دولت سکوت کردند وبسیاری از مواردی را که حق بود و باید می گفتند را بیان نکردند (3167027) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۴:۴۷:۰۵
با این تفاسیری که آقای رستگار فرمودید ظاهرا فقط شما هستید که «محض رضا خدا موش می گیرید» و دیگر کنشگران برای منفعتی چنین می کنند (3167035) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۴:۴۸:۰۰
مثلا می خواهید بگویید که هل دادن خرازی به سمت اصولگرایان اشتباه بوده است. اگر چنین است شما خوش باشید که از اردوگاه اصلاح طلبی کسی را دارید و برایتان رای می آورد (3167042) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۲۲:۰۴
مردم از هیچ کدوم باندبازها خوششون نمیاد و رای را به اصلاح و اصول هم نمیدن (3167130) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۶:۲۳:۴۰
"اکت سیاسی،‌ مفهومی است که اصلاح طلبان،‌ به آن پناهنده شده اند. مفهوم اکت سیاسی، بسیار مفصل و بسیط است،‌ اما می توان در چند جمله صرفا جهت تقریب به ذهن، اکت سیاسی را تبیین و تعریف کرد. اکت سیاسی به زبان ساده، یعنی شما کنش گری سیاسی را فارغ از هر ایدئولوژی، به عنوان مجموعه و بسته ای از رفتارها و عکس العمل ها در نظر بگیرید که در ان مفاهیم خوب و بد رنگ باخته اند و از درجه ی اهمیت به کلی ساقطند؛ در این چارچوب نظری ی به اصطلاح انگلیسی پارادایم، خوب و بد جای خود را به درست و غلط و به کارآمد یا ناکارآمد و به هزینه و فایده داده است. "

با این تعریف شما کاری که اصولگرایان در سال ۸۴ و ۸۸ (پشتیبانی از احمدی‌ نژاد در حالیکه می‌دانستند او چه جور موجودی است) کردند اکت سیاسی نبود؟ (3167283) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۴:۵۰:۱۸
آقای رستگار اصلاح طلبی یک خواست عمومی و یک رویه سیاسی است و بر خلاف شما اصولگرایان که مصداق اصول گرایی را فرد تعریف کرده اید غاطبه مردم که نگاه اصلاحی دارند اصلاح طلبی را رویه ای برای بهبود اوضاع می دانند. بنابراین کنشهای سیاسی شما در قالب تحلیل سیاسی آب در هاون کوبیدن است. (3167051) (alef-18)
 
منصوره.م
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۰۷:۰۶
تعریف شما از واژه فتنه جایی درست است که طرف بدهکار این ماجرا خود را به جای طلبکار جا نزده باشد و از این حربه برای حذف مخالفین خود استفاده نکند. (3167097) (alef-18)
 
جهانی
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۲۱:۱۷
اصلا طلبان تشکیلاتدارند شو رای مشورتی که ریس جمهور اصلاحات در راس ان است وهربرنامه انتخاباتی از طرف این تشکیلات اعلام میشود .چه کسی از شورا مشورتی گفته با لاریجانی ایتلاف میکنیم ولاریجانی ریس مجلس بشود .نویسنده مطمین باشد که امثال لاریجانی درلیست اصلاطلبان جای ندارند.نویسنده گفتند اصلا طلبان منفعت گرا وقدرت گرا شدند. اصلا طلبی یک اندیشه است .یک زمانی مثل عبداله نوری باید چنین موصع گیری میکردندنیاز بود .تامردم بداند اصلاطلبان ازخیلی از بی قانونی ناراضی اند .وبرخوردهای تندی با اصلا طلبان شد .ولی هر روز تعدا د یاران اصلاحات بیشتر شد.واقعا اکثریت مردم ایران اصلاطلبان راقبول دارند.حالا شما شب روز بگوید فتنه 88 چیزی گیرتان نمی اید. (3167127) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۲۵:۵۰
درود بر اصلاحات (3167141) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۳۳:۵۳
دوست داشته باشید یا نه قبول کنید یا نه اصلاح طلبی برعکس جریان مقابل از اقبال عمومی بسیار بیشتری برخوردار است علی الخصوص بعد از فتنه و دولت دهم! (3167157) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۵:۳۹:۲۳
فقط این را عرض کنم بنظر اینجانب انسانها در اکثر مواقع خوب و بد، حق و باطل را نمی توانند تشخیص دهند بخاطر همین نباید همیشه سفید یا سیاه را انتخاب کرد . در زندگی مخالف دشمن نیست. روزی مخالف موافق میشود و موافق مخالف. (3167166) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۶:۰۳:۵۶
"فتنه ی ۸۸ برای همه فتنه بود؛ حال اگر شخصی با نگاهی سخیف و کوته فکرانه، می گوید ما مفهومی به نام فتنه را باور نداریم، مشخص نیست دقیقا از چه منظری به آن اتفاق نگاه کرده که توانسته آن را فتنه نبیند."
من فتنه را قبول دارم ولی‌ طرف مقابل را فتنه میدانم نه آن کسانی‌ که شما می‌گویید (3167229) (alef-18)
 
مهندس جنت شهري
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۶:۲۵:۵۲
جناب رستگار..در ابتدا براي نوشتن يك كلمه بيگانه يك پارگراف توضيح داده ايد كه در نوشته هايتان از كلمات بيگانه استفاده نميكنيد ولي در زير پاراگراف بارها از كلمات غير فارسي استفاده كرده ايد..پراگماتيستي..پارادايم..پوزيتيويستي..مانيفست و... و حتي عبارات و كلمات فراوان عربي....واقعا همينقدر صداقت داريد...بگذريم...يك زن و مرد وقتي در زندگي به بن بست ميخورند بچه ها بر حسب توافق نزد يكي از انها ميماند ..پدر يا مادر..يا اين كه مدتي پيش پدر است و مدتي پيش مادر ..اين تا وقتي خوب است كه انها خير خواه فرزند باشند..اگر غير از اين باشد بايد چه كرد ..اگر يكي از والدين بخواهد به راه ناثواب هدايت كند حال خواسته يا ناخواسته طرف مقابل تلاش ميكند تا ديگر اجازه ندهد فرزندش تحت تعليم او باشد..مثلا پدر بخواهد فرزندش را به دزدي وادار كندو...اصلاح طلبان اينگونه مرامي دارند..فرق نداشت دولت دست اصولگراو يا اصلاح طلب باشد مهم اين بود كه دو گروه براي فرزند خود كه انقلاب بود دلسوز بودند..ولي بعد از دوره اخير متوجه شدند كه عدهاي ميخواهند اين فرزند را به راهي ناثواب بكشند ..مجبور شدند از بعضي خواسته هاي خود دست بشويند تا فرزندشان را نجات دهند...مجبور شدند براي از ريل خارج شدن هزينه بدهند..مجبور شدند براي عادي شدن اختلاس و دزدي و..هزينه بدهند.....بنظر من بيسواد هدف اصلاح طلبان اين بود...جناب رستگار براي نوشتن يك متن خوب نياز به بازي با كلمات نيست ..نياز به با دل نوشتن است......عزت زياد........ (3167290) (alef-13)
 
...
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۶:۴۰:۴۷
من یه فرد سیاسی نیستم ولی به اصلاح طلبی علاقه دارم چون حرکت داره و روونه ، حتی انقلابی تره ... ولی اصولگرایی میگه این بده نکنید مصلحت نیست ، اصولی نیست و ...یعنی سرشار از سکونه و خواستار حفظ شرایط فعلیه تا پیشرفت ... حتی خود اصولگرایان هم دقت کنن این حسو دارند (3167332) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۶:۵۷:۵۵
چرا از حضور آنها اصلاح طلبان می ترسید شما می گید هیچ رای ندارند پس بگذارید بیایند و رای نیاورند و دماغشان بسوزد بهتر نیستش ؟ (3167381) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۷:۰۸:۴۷
اصلاحطلبان چون اصولگرایان تشنه قدرت ورسیدن به اهداف به هرقیمتی نیستند واصولا صادقترین گروه سیاسی هستند ودرتمام انتخابات رقابتی وآزادبامشارکت اکثریتی بالاترین موفقیت راداشتند نمونه اش دوم خردا د76 وتیر80 وخرداد92 ودورششم مجلس علتش هم مشخص است چون اکثریت یاران واقعی امام وخدمتگذاران امتحان پس داده وموفق ازاین جناح هستند نظیرخاتمی محبوب قلوب اکثریت ملت ویانخست وزیرمحبوب امام که هردو درهشت سال جنگ ودولت اصلاحات کارنامه شایسته ای داشتند (3167407) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۷:۱۸:۲۱
اصلاحطلبان چون پیرو راستین خمینی کبیرهستند ودرراستای آرمانها وفرمایشان اهداف والای ایشان حرکت میکنند محبوبیت تاکتیکی دارند وبرخلاف اصولگرایان ازمردم فریبی وعوامفریبی بیزارند لذا تا انقلاب اسلامی هست اصلاحطلبان هم بامحبوبیت اکثریتی خواهندبود (3167433) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۸:۴۳:۵۱
سلام جناب رستگار.تحلیل خوبی بود.اما:نگفتید چه چیزی موجب چنین تغییررویکردی دررفتاراصلاح طلبان شده است؟مثلا رفتارهایی که باایشان شده است برای ازدورخارج کردنشان.مثلا تهدیدهای هرروزه اصولگرایان مبنی براینکه درانتخابات بعدی شورای نگهبان چه و چه خواهد کرد واینکه فتنه 88 خط قرمز است واینکه همه باید از فتنه تبری بجویندو.....اما برادر عزیز مسئله فراترازاین حرفها وتحلیلهااست.آن چیزی که شما بعنواه سیاست عین دیانت و...مطرح میکنید سالهااست ازسپهرسیاسی ایران رخت بربسته ومن فکرمیکنم این ناگزیر است.مابهیادداریم بعداز انتخاب آقای خاتمی اصولگرایان مدتی در کما بودند ووقتی به خود آمدند فهمیدند شعارهای ایدئولوژیک نمیتواند رفتارهای سیاسی راتعریف کند وباید طرحی نو درانداخت .ومبتنی برهمین رهیافت به دنبال روشهای جدید رفتند وبه قول شما هم وقت کشی کردند هم تنه فنی زدند هم خودرابه آسیب دیدگی زدند وحتی دربرخی موارد کمیته داوران(شورای محترم نگهبان )را تحت تاثیر قراردادند.هرچند برخی اعضای کمیته داوران خود حامی تیم اصولگرایان ویابهتربگویم یاردوازدهم آنان بودند.مثل حضرت آیت الله جنتی.دردوران جدید کنشگری سیاسی درایران همانند دنیای لیبرال رفتارایدئولوژیک سیاسی محلی ازاعراب ندارد وقدرت ایدئولوژی خود رادارد.ومبتنی بر همان عمل میکند.چپ و راست هم ندارد.نه اینکه بنده معتقد به عدم کارایی ایدئولوژی داشته باشم ولی واقعیت اینست که قدرت ایدئولوژی خودراطراحی کرده وسایر ایدئولوژی های سنتی را برنمیتابد.شما رفتارهای اصولگرایان را یاندیده اید که بعید است ویا تجاهل میفرمایید.همه جناحها رفتارشان را برمبنای کسب قدرت به هرطریق ترجیا با پوشش قانون طراحی میکنند .وراه دیگری قابل تصور نیست. (3167626) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۸:۴۵:۱۶
طیف اصلاح طلب سکان دار عقاید قاطبه ملت است بنابراین حتی اگر بخواهد نمی تواند از امیال و خواسته های آزادیخواهانه ی مردم دور شود چراکه در اینصورت مشروعیت خود را از دست خواهد داد در این بین افرادی نیز که با انتشار افکاری به اصطلاح معتدل تر خواهان جانمایی در ستون طرفداران جناح های تندرو هستند اصولا اصلاح طلب نبوده و در واقع مصلحت طلب هستند گو اینکه اصلاح طلب واقعی برخواسته از افکار و خواسته های مردم است (3167628) (alef-18)
 
نیما
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۱۸:۵۷:۲۲
با وجود این اصولگراها تعریفی که من میتوانم از این گروه داشته باشم اصولگرایی یعنی با تعصب حرف زدن و تند روی. افراط و تفریط ... (3167648) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۲۱:۳۸:۲۳
این جماعت پاچه خوار قدرت هستند جهتشون با باد عوض میشه (3168006) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۲۰:۴۱:۴۱
تنها اصل اصولگرایی: مخالفت با هاشمی و اصلاح طلبان
با توجه به عملکرد اصولگرایان در سال های اخیر شاهد این هستیم که همه کار می کنند تا به این هدف برستد (3167886) (alef-18)
 
علی آقا
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۲۰:۴۹:۳۰
اصلاح طلبان واقعیتی هستند که اصولگرا ها نمی خواهند باور کنند. و فتنه بهانه ای
بیش نیست (3167902) (alef-18)
 
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۲۰:۵۳:۳۳
درباره اصلاح طلبان
اینها قبلا نهادهای حکومتی را به دو بخش تقسیم می کردند انتخابی و انتصابی و به نهادهای انتصابی حمله می کردند.
اما در دور جدید متوحه شده اید رفتارشان 180 درجه تغییر کرده؟ یعنی حالا با نهادهای انتخابی مثل مجلس درافتاده اند. (3167914) (alef-18)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.