سخنان روز چهارشنبه (۲۸ مرداد ۹۴) رئیس جمهور در نشست مشترک هیأت دولت و استانداران، بازتابهای متفاوتی در سطح رسانهها داشت. در میان بخشهای مختلف صحبتهای آقای روحانی، نوع نگاه او به مسأله تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات و حیطه وظایف شورای نگهبان، بیش از سایر موضوعات بحث برانگیز شد. با این حال، به نظر میرسد انتقادات وارد بر این قسمت اظهارات رئیس جمهور و واکنشهای موافق و مخالف حول آن، سبب شد به گفتههای قابل تأمل زیر کمتر توجه شود:
«اساس توفیق بزرگی که تا این مرحله در موضوع هستهای بدست آمده، مربوط به ایستادگی و مقاومت مردم، لطف خداوند و حمایتها و هدایتهای رهبر معظم انقلاب است. اما اگر مجموعه رفتار دولت که چراغ سبز لازم را مبنی بر تمایل به حل و فصل واقعی این موضوع به افکار عمومی دنیا نشان داد، نبود، حل و فصل این پرونده محال بود.
آنچه بسیار اهمیت دارد این بود که مجموعه رفتار دولت تدبیر و امید علامتی را به دنیا نشان داد مبنی بر اینکه ما مصمم به تعامل سازنده هستیم و دنیا این علامت را دریافت کرد. صدور این نشانه و علامت با زبان و بیانیه خواندن مقدور نبود بلکه این اتفاق در مقام تصمیم، عمل و اجرا روی داد.
رییس جمهوری با بیان این که تا این چراغ سبز به دنیا نشان داده نمیشد قدرتهای بزرگ حاضر به نشستن پشت میز «مذاکره» نبودند، اظهار داشت: آنچه گاهی پیش از این انجام میشد، صرفاً نشستن پشت میز و بیانیه خواندن بود و مذاکرهای انجام نمی شد؛ در حالی که ما نیاز به مذاکره واقعی داشتیم.»
در خصوص جملات بالا گفتنیهایی هست:
۱. آقای روحانی در تبیین عوامل مؤثر در حصول توافق هستهای، در کنار اشاره به لطف خداوند، حمایتها و هدایتهای رهبر انقلاب و ایستادگی و مقاومت مردم، مدعی میشود مجموعه رفتار دولت تدبیر و امید چراغ سبزی را به دنیا نشان داد مبنی بر این که ایران به حل و فصل واقعی پرونده هستهایاش تمایل دارد! «تا این چراغ سبز به دنیا نشان داده نمیشد قدرتهای بزرگ حاضر به نشستن پشت میز «مذاکره» نبودند!»
حال آن که آمریکا به عنوان شاخصترین قدرت طرف مقابل ما در مسأله هستهای، در دوره دولت دهم (و نه دولت تدبیر و امید) خواستار نشستن پشت میز مذاکره شده بود. رهبر انقلاب ۲ تیرماه امسال در دیدار مسئولان نظام فرمودند: «من یک تاریخچه کوتاهی از این مذاکرات عرض بکنم. این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به علاوه یک است؛ مذاکره با آمریکاییها است. متقاضیِ این مذاکرات آمریکاییها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت، این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطهای قرار دادند و یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیسجمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما میخواهیم مسئله هستهای را با ایران حلّ و فصل کنیم و تحریمها را هم میخواهیم برداریم ...»
۲. در جمع بندی بند فوق باید گفت «پای میز مذاکره آمدن قدرتهای بزرگ» ربطی به «چراغ سبز نشان دادن دولت تدبیر و امید» نداشته است و غربیها، قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم، به دنبال پایان دادن به مناقشه هستهای ایران بودهاند. اما چرا؟!
پاسخ را خود آمریکاییها در فردای اعلام جمع بندی مذاکرات اعتراف کردند: «اگر توافق را قبول نمیکردیم، رژیم تحریمها در هم شکسته میشد.» (جو بایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا، ۲۴ تیر ۹۴) در خصوص گزینه حمله نظامی نیز اوباما رئیس جمهور آمریکا، عاجزانه به قدرت منطقهای جمهوری اسلامی اذعان کرد: «اگر توافق هستهای رد شود و ما به ایران حمله کنیم، حزبالله با موشکهای خود تلآویو را هدف قرار خواهد داد و اسرائیل تحت فشار قرار خواهد گرفت.» (۱۴ مرداد ۹۴)
بنابراین، شایسته بود دکتر روحانی، در برشمردن عوامل حل و فصل پرونده هستهای کشور، از توان بازدارندگی جمهوری اسلامی یاد میکرد تا این که به «چراغ سبز نشان دادن دولت» افتخار کند!
۳. به زعم نگارنده، رفتاری که رئیس جمهور از آن تحت عنوان «چراغ سبز نشان دادن» تعبیر کرد، اتفاقاً باعث طولانی شدن مدت مذاکرات و پافشاری طرف مقابل بر خواستههای زورگویانه شد و چه بسا اگر غربیها، اشتیاق دولت یازدهم به مذاکره و «گره زدن رفع مشکلات کشور به برداشتن تحریمها» (۱) را نمیدیدند، توانسته بودیم زودتر و با امتیازات بیشتر، میز مذاکره را ترک کنیم.
شاهد مثال این قضیه را میتوان در مذاکرات وزارت خارجه دولت دهم با طرف آمریکایی پیدا کرد. رئیس سازمان انرژی اتمی که در دولت قبل وزیر امور خارجه بود، ۱۳ مرداد در گفتگو با روزنامه ایران، ماجرای درخواست آمریکاییها برای مذاکره مستقیم با ایران در دوره دولت دهم را شرح داد و با اشاره به برگزاری دو جلسه دوجانبه در سطح معاونان وزارت امور خارجه ایران و آمریکا تصریح کرد: «... آقای خاجی را برای برگزاری جلسه دوم (اواخر سال ۹۱) به عمان فرستادیم که نشست خیلی خوبی شد. طرفین دو سه روز در عمان ماندند و نتیجه آن شد که پادشاه عمان نامهای برای آقای دکتر احمدی نژاد نوشت مبنی بر اینکه نماینده امریکا اعلام کرده حق غنی سازی ایران را به رسمیت می شناسند.» (آن طور که صالحی روایت کرده، به خاطر نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری، مذاکرات متوقف شده است.)
چنان که مشخص است در دوره دولت قبل، بعد از دو جلسه، طرف آمریکایی حاضر میشود حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسد اما در دوره دولت فعلی، حتی پس از توافق ژنو ( که بعد از حدود دو ماه مذاکرات دوجانبه و چندجانبه حاصل شده بود) وزیر خارجه آمریکا در اظهاراتی زیاده خواهانه، مدعی میشود: «این توافق نمیگوید ایران حق غنیسازی دارد و در این سند به هیچ عنوان، این مسئله اشاره نشده است!» (وزیر خارجه آمریکا در کنفرانس خبری، ۳ آذر ۹۲)
۴. همان طور که در ابتدای یادداشت آوردیم، رئیس جمهور در بخشی از اظهاراتش، کنایه وار گفته است: «آنچه گاهی پیش از این انجام میشد، صرفاً نشستن پشت میز و بیانیه خواندن بود (!) و مذاکرهای انجام نمی شد؛ در حالی که ما نیاز به مذاکره واقعی داشتیم.»
حال آن که این گونه ادبیات، بیشتر مناسب مبارزات انتخاباتی و فعالیتهای ژورنالیستی است. بیتأثیر جلوه دادن مذاکرات هستهای در دوره پیش از دولت یازدهم و جا زدن خود به عنوان فرشته نجاتی که «اگر مجموعه رفتار دولت ... نبود، حل و فصل این پرونده محال بود»، جز دوقطبی کردن فضای جامعه، چه سودی میتواند داشته باشد؟! مذاکرات هستهای، پروژهای ملی بود که روحانی و لاریجانی و جلیلی و ظریف (مسئولان تیم مذاکره کننده ایران در ۱۲ سال اخیر) علی رغم تفاوت دیدگاههای سیاسیشان، همگی در آن نقش داشتند و مصادره آن به نفع یک جریان خاص، سوء استفادهای آشکار است.
همین چند روز قبل بود که حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهور در صفحه شخصی خود در گوگل پلاس به دو دوره اخیر مذاکرات هستهای اشاره کرد و نوشت: «در یک نظرگاه راهبردی جلیلی مظهر جلال نظام و ظریف مظهر جمال نظام بوده است.»
پینوشت:
۱. یکی از معروفترین اظهار نظرهای رئیس جمهور درخصوص گره زدن مشکلات کشور به تحریمها، ۱۷ خرداد امسال مطرح شده بود: «ما وقتی میگوییم باید تحریمهای ظالمانه رفع شود بعضیها چشمانشان زیاد نچرخد. تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند ...»
البته پیش از آن، رهبر انقلاب فرموده بودند: «کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیتهای متفاوت خود را در تقویت تولید داخلی به عنوان «تنها راه علاج مشکلات اقتصادی» انجام دهند.» (بیانات در دیدار با کارگران، ۹ اردیبهشت ۹۴)