نظر منتشر شده
۴۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 158138
شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی چه می کند؟+توضیحات نویسنده درباره برخی نظرات
بخش فرهنگی الف، 12 خرداد 91
تاریخ انتشار : جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۰۵
تحول نظام آموزشی کشور یکی از دغدغه های امام خمینی(ره) بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به طور جدی از طرف ایشان پیگیری شد. امام در پیام نوروزی خود(1359) از ضرورت انقلاب اسلامی در دانشگاه‌های ایران و آماده سازی محیط دانشگاه برای تدریس علوم اسلامی یاد کردند و در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ فرمان تشکیل "ستاد انقلاب فرهنگی" را به منظور "تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‌ها"، "گزینش دانشجو"، "اسلامی کردن جو دانشگاه‌‏ها و تغییر برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها صادر کردند تا در نهایت محصول کار دانشگاه های کشور در خدمت مردم قرار گیرد. به منظور بازنگری در متون درسی علوم انسانی، استخراج دیدگاه اسلام درباره مسائل علوم انسانی، تدوین کتب درسی جدید بر پایه معارف اسلامی و نیازهای بومی مراکزی همچون دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه(1361)، دانشگاه امام صادق(ع)(1361)، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهی(1363)، دانشگاه باقرالعلوم(ع)(1364)، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)(1374) و ... تاسیس شدند.

همچنین به منظور پیگیری بیشتر بحث "وحدت حوزه و دانشگاه" و "اسلامي شدن دانشگاه‌ها" و متعاقباً "جنبش نرم‌افزاري" و "كرسي‌هاي نظريه‌پردازي" و ادامه گفتمان انقلاب اسلامي و احياگري ديني در حوزه انديشه ورزي و علم و آموزش و لزوم اصلاح و بهينه كردن مباني، اهداف و كاركردهاي دانشگاه‌هاي كشور، با تأكيدات مقام معظم رهبري "ستاد اسلامي شدن دانشگاه‌ها" در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري تشكيل گرديد. این ستاد در سال 1376، با تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي به "شوراي اسلامي شدن دانشگاه‌ها و مراكز آموزشي"،  به عنوان يكي از شوراهاي اقماري شوراي عالي انقلاب فرهنگی فعالیتهای خود را دنبال کرد. این شورا در کنار فعالیتهای فرهنگی، برنامه ریزی درسی، بررسی متون و بازنگری و اصلاح نظام­ برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی را نیز در دستور کار خود داشت. البته این شورا در یک دهه و نیم فعالیت خود بیشتر به مباحث فرهنگی پرداخت و تنها در سالهای اخیر به بحث علوم انسانی بومی و دینی وارد شد و به موازات شورای تحول علوم انسانی برنامه هایی را در دستور کار خود قرار داد.

به هر روی با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی و علی رغم دستاوردهای مراکز فوق، این احساس کماکان وجود داشت که علوم انسانی موجود در مراکز آموزشی و پژوهشی کشور نتوانسته است آرمانهای انقلاب را آنگونه که انتظار می رفت تامین کند. این در حالی است که دانشمندان ایرانی در حوزه علوم پایه، مهندسی و پزشکی پیشرفتهای درخشانی در عرصه بین المللی داشته و در برخی زمینه ها خود را به مرزهای دانش رسانده اند. این مسئله نشان می دهد که علی الاصول ظرفیت جهش در حوزه علوم انسانی و اجتماعی در کشور وجود دارد و برای وقوع این جهش سیاستگذاری و برنامه ریزی کارشناسانه و اجرای دقیق برنامه ها مورد نیاز است.

بر این اساس رهبر معظم انقلاب در بیانات سالهای اخیر خود، از یک سو به اهمیت علوم انسانی در عرصه بین المللی اشاره و بیان داشته اند که بسياري از حوادث دنيا در زمينه‌هاي اقتصادي و سياسي تحت تاثیر نظرات دانشمندان علوم انساني (در حوزه جامعه‌شناسي، روان‌شناسي، فلسفه و ...) رقم خورده است و از سوی دیگر به اهمیت علوم انساني برای ايران اسلامی که كشوري در حال توسعه است اذعان داشته اند. اما به عقیده ایشان ‌عليرغم اهميت و تأثير گسترده علوم انساني بر ساحت‌هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي، وضعيت گذشته و حال اين علوم در ايران بسيار ناگوار است، چرا که بسياري از مباحث علوم انساني مبتني بر فلسفه‌‌هايي هستند كه مبنايش مادي‌گري، حيوان انگاشتن انسان، بی مسؤوليتی انسان در قبال خداوند و نداشتن نگاه معنوي به انسان و جهان است.

در نگاه مقام رهبری، ترجمه و تدریس متون علوم انسانی و اجتماعی مبتنی بر جهان شناسی و انسان شناسی یاد شده، شكاكيت و بي‌‌اعتقادي نسبت به معارف و ارزشهای اسلامي را برای دانشجویان مسلمان ایرانی به همراه داشته است. ایشان با استناد به نسبت دانشجویان علوم انسانی به کل دانشجویان کشور(حدود یک به دو) و وضعیت موجود علوم انسانی کشور، از جهت فرهنگی و اجتماعی احساس خطر کرده اند و مسئولین امر را با این سوالات روبرو ساخته اند که ما در زمينه علوم انساني بومي و اسلامي ‌چقدر کار کرده ايم؟ چقدر كتاب آماده در زمينه‌‌هاي علوم انساني اسلامی و بومی داريم؟ چند استاد مبرز داریم كه معتقد به جهان‌‌بيني اسلامي ‌باشد و بخواهد جامعه‌‌شناسي، روانشناسي، مديريت يا هر یک از دروس علوم انسانی و اجتماعی را بر مبنای معارف و ارزشهای اسلامی و نیازهای بومی تدریس کند؟

به واسطه حساسیت های مقام معظم رهبری نسبت به علوم انسانی و اجتماعی کشور، شورای عالی انقلاب فرهنگی با هدف ایجاد تحول در علوم انسانی و طراحی، سازماندهی، ‌برنامه ‌ریزی، مدیریت و هدایت تحول علوم انسانی در دانشگاهها، آیین نامه تشکیل شورای تخصصی تحول و ارتقا علوم انسانی را تصویب کرد و این شورای تخصصی نیز در آبان ماه 1388 تشکیل گردید و ریاست آن بر عهده جناب آقای دکتر حداد عادل گذاشته شد. جناب دکتر حداد عادل از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی کشور هستند که علاوه بر تدریس، تحقیق و نگارش کتب و مقالات متعدد، در حال حاضر مسئولیتهای بسیاری نیز همچون ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مدیریت گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، مشاور عالی مقام معظم رهبری، ریاست بنیاد سعدی برعهده دارند.

ایشان علاوه بر این عضو هیئت امنای بنیاد دایره المعارف اسلامی، عضو شورای عالی آموزش و پرورش، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضور شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو هیات امنای بنیاد ایران شناسی، عضو هیات امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، عضور مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو هیات امنای موسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت، عضو شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی نیز هستند. از جناب آقای دکتر حداد عادل علاوه بر ترجمه قرآن کریم، کتب و مقالات و مصاحبه ها و سخنرانی های بسیاری منتشر شده است که در سایت ایشان قابل ملاحظه است. همچنین این شورا علاوه بر اشخاص حقیقی از حضور روسای مراکز آموزشی و پژوهشی فعال در زمینه علوم انسانی بهره مند است.
انتظار می رفت که این شورا پس از آسیب شناسی فعالیتهای نهادهای مسئول، به خصوص شورای تخصصی اسلامی کردن دانشگاه ها و مراکز آموزشی، سیاستهایی را برای سامان دهی فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و ترویجی علوم انسانی تدارک بیند تا زمینه برای به روز شدن، بومی شدن و اسلامی شدن علوم انسانی و اجتماعی فراهم آید. اما متاسفانه به دلیل ضعف اطلاع رسانی شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی مشخص نیست که این شورا در طول سه سالی که از تاسیس آن می گذرد چه کارهایی انجام داده است و آیا بر اساس فعالیتهای این مرکز در سه سال گذشته می توان امیدوار بود که در سالهای آینده شاهد تحولی در وضعیت علوم انسانی کشور باشیم؟ یا باید در سالهای آینده منتظر شکل گیری شورای تخصصی دیگری برای ایجاد تحول در علوم انسانی باشیم؟

مشاهده خبر همایش علم دینی در سایت الف http://alef.ir/vdcfjedycw6dtma.igiw.html?157348 بهانه ای شد برای طرح سوالاتی درباره تحلیل و عملکرد این شورا در قبال این قبیل همایشه. ابتدا نگاهی به همایشهایی که در سالهای گذشته با انگیزه تحول در علوم انسانی تدارک دیده شده است بیندازیم:
1.      همایش مبانی فلسفی علوم انسانی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، اسفند 1389
2.      همایش تحول در علوم انسانی، فرهنگستان علوم اسلامی، اردیبهشت 1390
3.      همایش ملی روش تحقیق اسلامی در علوم انسانی، بسیج اساتید، شهریور 1390
4.      همایش ملی تمدن شناخت، دانشگاه شهید باهنر کرمان، اردیبهشت 1390.
5.      دومین کنگره ملی علوم انسانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مهر 1390
6.      نخستین همایش ملی ارزیابی جایگاه علوم انسانی، دانشگاه کاشان، 5 آذر 1390
7.      نخستین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی، مرکز پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی صدرا، اردیبهشت 1391.
8.      همایش درباره علم دینی، کانون اندیشه جوان، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، خرداد 1391
به راستی:
9.      فلسفه وجودی این همایشها چیست؟ ارائه آخرین دستاوردهای علمی؟ یا ترویج موضوعی مغفول مانده؟ آیا علم دینی موضوعی مورد غفلت بوده است که این چنین برای مطرح شدن آن تلاش می شود؟
10.  مقالاتی که در یک همایش ارائه می شود، چه تفاوتی با مقالاتی دارد که در مجلات علمی پژوهشی و علمی ترویجی منتشر می گردد؟
11.  آیا تعاریف مشخصی برای همایش، نشست علمی، کارگاه پژوهشی، جلسه سخنرانی و ... وجود دارد و آیا در برپایی همایشها مولفه های مربوطه لحاظ می گردد؟
12.  چه تعریفی برای همایش ملی، منطقه ای و بین المللی وجود دارد؟ آیا در همایشهای ملی و بین المللی که در بالا به آنها اشاره شد مولفه های مربوطه مورد توجه بوده اند؟
13.  همایشهای فوق نشان می دهد که در کمتر از هر سه ماه یک همایش مفصل با محوریت تحول علوم انسانی برگزار شده است. به راستی اگر ظرفیت اساتید و پژوهشگران و مراکز آموزشی و پژوهشی علوم انسانی کشور آنقدر زیاد است که هر سه ماه چنین همایشهایی برگزار کنند و در آن مقالات جدید علمی پژوهشی ارائه شود، چرا علوم انسانی کشور طبق گفته مسئولین در وضعیت بحرانی قرار دارد؟
14.  آیا امیدی هست که برگزاری چنین همایشهایی به تحقق دغدغه سی سال محقق نشده انقلاب اسلامی و برآورده شدن منویات مقام معظم رهبری درباره تحول علوم انسانی و تولید علوم انسانی اجتماعی دینی و بومی بینجامد؟
15.  آیا ارائه مقاله ای که سالها پیش در فصلنامه ای منتشر شده، یا ارائه مقاله ای که در همایشهای پیشین ارائه شده، یا ارائه مقاله ای که منابع آن به روز نیستند و ... نشانه ضعف سیستم داوری مقالات این چنین همایشهایی نیست؟
16.  آیا برگزاری ضعیف چنین همایشهایی به لحاظ علمی و هزینه های بسیار برپایی این همایشها برگ برنده ای در دست آن بخش از دانشگاهیانی که مخالف بحث تحول علوم انسانی و علم دینی و بومی هستند(نظیر دکتر پایا، دکتر سروش و ...) نیست؟
17.  مجموعه مقالات دو همایش "مبانی فلسفی علوم انسانی" و همایش "تحول علوم انسانی" اردیبهشت 1391 منتشر و به صورت محدود به دست جامعه علمی رسیده است. بر این اساس آیا احتمال می رود از دستاوردهای این دو همایش در نگارش مقالات همایشهای بعدی استفاده شده باشد؟
18.  آیا اصولا از مقالات ارائه شده در این همایشها در پژوهشها استفاده می شود؟ مطابق با کدام معیاری؟

بخش فرهنگی علمی سایت الف مجال خوبی است برای طرح این سوالات از شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی:

1.      به راستی آیا این شورا در ارتباط با ساماندهی همایشهای ناظر به تحول و ارتقاء علوم انسانی که باید زمینه ساز به روز رسانی، بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی باشند، وظیفه ای بر عهده دارد؟ چه وظیفه ای؟
2.      آیا این شورا آماده است گزارشی تحلیلی از عملکرد خود در این زمینه به بخش علمی و فرهنگی سایت الف ارائه نماید؟
_________________________________
با اینکه برخی از نظرات ارتباط مستقیمی با اصل یادداشت ندارند اما لازم دیدم نظرم را در مورد برخی از نظرات اعلام کنم:
-آیا اساتید دانشگاه به خودشان اجازه مي­دهند حرف جديدي بزنند كه حالا بگوييم اسلامي است يا غير اسلامي؟ بله اساتید دانشگاهی هم حرف­های جدیدی زده­اند، حرف­هایی که اسلامی هم هست، اما متاسفانه فضای فرهنگی و نظام آموزش عالی ما اجازه نمی­دهد نظریه پردازی­های اساتید به صورت واحدهای درسی و در سطحی کلان ارائه شود. برای مثال آقای دکتر خسرو باقری هم در حوزه مباحث فلسفی علم دینی نظریه­پردازی کرده­اند و هم تمهیداتی را برای نظریه­پردازی در حوزه علوم رفتاری فراهم آورده­اند. اما آیا برای ایشان کلاس درسی مخصوصی تدارک دیده شده است که این ایده جدید را بسط و توسعه دهند؟ دکتر محمد محسن جلالی تهرانی نظریه توحید درمانی را مطرح کرده ­اند، نظریه­ ای که در زندان­های کشور به کار گرفته شد و نتایج خوبی به همراه آورد. ایشان در حال حاضر کدام کرسی درسی دانشگاهی را برای بسط نظریه خویش در اختیار دارند؟
- در حوزه علوم انسانی اصلاح نباید با سانسور اشتباه گرفته شود. در این حوزه کسانی که وارد می­شوند باید با تمامی مکاتب و نظریات آشنا شوند و اینکه ما باید یک نظر جدید به نظریات دنیا اضافه کنیم نه اینکه چشممان را به روی نظریات ببندیم. نکته ارزشمندی است، منتهی برای این که بتوان پس از آشنایی با مکاتب و نظریات موجود، نظریه جدیدی ارائه کرد، باید:
۱. مبانی فکری خودمان را به خوبی فرابگیریم که متاسفانه در دانشگاه­های ما آموزش­های لازم در این زمینه ارائه نمی­شود. واحدهای عمومی از جمله معارف اسلامی، اخلاق اسلامی، تاریخ اسلام، متون و ... در دانشگاه­ها جدی گرفته نمی­شود، نه از سوی دانشجویان نه از سوی دانشگاه، نه از سوی اساتید و گروه معارف و ...
۲. به خوبی مکاتب و نظریات موجود را شناخت که این شناخت نیز به خوبی صورت نمی­گیرد. معمولا ما مکاتب و نظریات موجود را به صورت گسسته از بستر شکل گیری آنها می­خوانیم و نمی­دانیم که چرا در یک مقطع زمانی خاص، در یک شرایط اجتماعی سیاسی خاص، یک نظریه خاصی شکل می­گیرد و چه تاثیری از مکاتب و نظریات قبلی می­گیرد و ... شما نظریه پردازان حوزه جامعه شناسی را در نظر گیرید. آنها که نظریه پرداز بوده ­اند در حوزه فلسفه و روش­شناسی علم خود و همچنین نقد نظریات پیشین بسیار کار کرده ­اند.
- من معتقد نیستم که علوم انسانی را می­توان اسلامی کرد. آری این که علوم انسانی موجود را بخواهیم اسلامی کنیم را خیلی­ها قبول ندارند، اما این که بتوانیم علوم انسانی متناسب با آموزه­های دینی خود تولید کنیم را خیلی­ها قبول دارند. آیا شما ادله موافقین امکان تولید علوم انسانی انسانی را مطالعه کرده­اید؟ عقاید کسانی همچون دکتر گلشنی (فیزیک­دان)، دکتر باقری (علوم رفتاری)، دکتر زیباکلام (فلسفه علم)، دکتر نصر(فلسفه)، آیت­الله جوادی آملی(فقه، اصول، تفسیر، فلسفه) و ... آیا هیچ یک از ادله این اساتید را قبول ندارید؟ پیشنهاد می­کنم ابتدا کتاب علم دینی دیدگاه­ها و ملاحظات یا کتاب معنا، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی را مطالعه کرده و پس از نقد و بررسی آن موضعی را اختیار کنید.
اگر تولید علوم انسانی اسلامی امکان پذیر باشد، این کار باید توسط علمای حوزه انجام شود. از اساتید دانشگاهی توقعی نباید داشت، مگر اینکه این اساتید هم دارای درجه اجتهاد باشند. برای تولید علم دینی از یک سو باید با آخرین دستاوردهای علمی موجود در یک رشته خاص دانشگاهی آشنا بود تا بدانیم که اصلا مسئله چیست؟ چه پاسخ­های به مسئله داده شده است؟ پاسخ­های ارائه شده چه مشکلاتی دارد؟ و ... از سوی دیگر باید با آخرین دستاوردهای علمی در حوزه فقه، اصول، حدیث، تفسیر و کلام و فلسفه و تاریخ اسلام آشنا بود تا بتوان با بهره­گیری از آن طرح نو درافکند و پاسخی جدید به مسئله علمی داد. از این رو تولید علوم انسانی اسلامی نه کار حوزوی صرف است نه کار دانشگاهی صرف. برخی مراکز مانند پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) سعی کرده ­اند با جذب حوزویان و ارائه آموزش­های دانشگاهی این مشکل را حل کنند. اما به عقیده من این راهکار هم چندان مناسب نیست، چرا که فراگیری آخرین دستاوردهای علمی حوزه و دانشگاه توسط یک نفر کار دشواری است. به گمان بنده بهترین راهکار زمینه سازی فرهنگی و ایجاد ساختارهای لازم برای گفتمان علم و دین در کشور است.
- علوم انسانی با اخلاق و ایدولوژی فرق دارد. اولی بیانگر چیزی است که هست و دومی بیانگر آن چیزی که باید باشد. رسالت "علوم" انسانی این است که ماهیت و رفتارهای انسانی را بشناسد، اگر چه که روش­شناسی این علوم با علوم تجربی متفاوت است، ولی کارکرد آنها یکی است یعنی شناخت ماهیت و رفتار ابژه، به عبارتی در علوم انسانی، انسان مورد شناخت قرار می­گیرد، همانگونه که در شیمی یک مولکول آب مورد شناخت واقع می­شود. پس ما چیزی به نام علوم انسانی مسیحی، یهودی یا اسلامی و ..... نداریم، همانگونه که چیزی به نام فیزیک اسلامی یا مسیحی یا یهودی نداریم. ویژگی علم جهان­شمول بودن آن است و آن چیزی­ که جهان شمول نباشد اصلا علم نیست.
چیزی به نام علوم انسانی اسلامی وجود ندارد. علوم انسانی برای انسان است. این یکی را هم می­خواهید به نفع خود مصادره کنید. ولی طبق معمول شکست می­خورید.
علوم انسانی هم درباره انسان است هم برای انسان. اما مگر تنها یک تلقی از انسان وجود دارد؟ آیا انسان یک موجود تک بعدی است یا چند بعدی؟ آیا پس از مرگ عالمی هست یا نیست؟ آیا پاسخ به این سوالات تاثیری در علوم انسانی نخواهد گذاشت. کافی است به سیر تاریخی تلقی از انسان در نظریه سلامت رجوع کنید. ابتدا انسان را یک موجود مکانیکی و زیستی قلمداد می­کردند که خلاصه می­شد در محرک و پاسخ. بعد برای او بعد روانی، بعد بعد اجتماعی و در نهایت بعد معنوی هم قائل شدند. در جامعه شناسی دورکیم موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی را واقعیت اجتماعی به منزله شی­ء می­داند و وبر کنش معنادار اجتماعی را موضوع جامعه شناسی معرفی می­کند. یکی روش کمی را در پیش می­گیرد یکی روش کیفی و تفهمی را. یکی به دنبال تبیین علی پدیده­های انسانی است، یکی بدنبال فهم پدیده­های انسانی، یکی به دنبال تغییر ساختارهای اجتماعی. کافی است سری به نظریه ­های جامعه­ شناسی بزنید و تفاوت جامعه­شناسی آمریکایی، آلمانی و فرانسوی را بررسی کنید. چرا باز فکر می­کنید که علوم انسانی اسلامی نداریم؟ آیا جامعه ­شناسی، روان­شناسی، اقتصاد و ... همچون ریاضی و فیزیک و شیمی جهان­شمول است؟ مطابق ملاک شما، باید گفت که علوم انسانی اصولا علم نیستند. آیا حاضرید این نتیجه را بپذیرید؟
 
جواد
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۰:۵۴:۱۶
سالهاست علوم انسانی ما حاشیه نویسی شده است، حاشیه بر حاشیه...نمیدانم حوزه چرا دیگر خروجی اش امثال استاد مطهری و آیت الله جوادی آملی نیست. شاید باشد و من آگاه نیستم اما راه بس دشواری در پیش داریم چون تمام ظواهر تمدن غرب- قصدم ارزشگزاری نیست- را وارد کردیم و توقع داریم در کنار دنیای مدرن و ظواهر تجدد اسلامی بیندیشیم آیا می شود؟ من یک سوال دارم و امیدوارم آن را منتشر کنید چون هدفم نقد حوزه و مسئولان آن است. آنقدر که میگوییم اتحاد حوزه و دانشگاه، آیا این اتحاد دو سویه است؟ من سال ها در محیط دانشگاه تحصییل کرده ام روحانیان عزیز در دانشگاه فعال هستند چه در کسوت استادی و چه در سمت های مدیریتی حتی ریاست دانشگاه ها. آیا براستی در حوزه های ما هم از نیروهای مستعد دانشگاه استفاده میشود؟ (813481) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۴:۰۴:۱۷
از حوزه علمیه آقای جوادی آملی در میاد نه از دانشگاه. (813644) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۰:۴۱:۵۶
آقای جوادی آملی انسان شایسته ای است اما هر چیزی در جای خودش مطلوب است. علوم انسانی که فقط علوم حوزوی نیست. امروزه علوم حوزوی آن مغز گذشته را ندارد. در گذشته اگر کسی دانشمند می شد یک دانشمند همه جانبه می شد یعنی هم علوم انسانی می دانست هم علوم ریاضی و تجربی و فیزیک و اخترشناسی و ... بنابراین با امثال آیه الله جوادی آملی تنها بخشی از کار ممکن انجام شود نه همه کار. (814237) (moderator21)
 
مرتضی
۱۳۹۱-۰۳-۱۷ ۰۹:۴۵:۴۹
حالا می شود بگویید نظریه ای که جناب جوادی عاملی ارایه دادند ، که به عنوان نظریه جدید مطرح شده است ، چیست؟؟ متاسفانه در حوزه ها با توجه به رابطه مرید و مرادی افراد رشد می کنند و هر چقدر هم که مرید زیادتر داشته باشی ، کمتر مورد نقد واقع می شوی، دانشگاه اصولا با حوزه متفاوت است در دانشگاه بیشتر جهانی می اندیشی ولی در حوزه ضرروتا باید مذهبی باشی ، در دانشگاه مبلغ تربیت نمی شود ولی حوزه یکی از تکالیفش تربیت مبلغ است، در دانشگاه همه چیز با شک شروع می شود در حوزه با یقین.... حال همه زوری که افراد می زنند این است که دانشگاه را هم به حوزه تبدیل کنند ، در آن صورت شما تعداد زیادی حوزه دارید و دیگر دانشگاه ندارید. (819662) (moderator22)
 
احسان
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۸:۲۲:۳۶
دوست عزیزم بعضیها شانس داشتند که زود به لقاء الله پیوستند وگرنه اگر مانده بودند میفهمیدید که اقیانوسشان به عمق یک قطره است! مثل همین آخری که می فرمایید. (814432) (moderator21)
 
احمد
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۲:۲۲:۱۶
به سوالات شما یکی هم اضافه کنید :" آیا دانشمندان حوزه علوم در ایران را به جامعه ایرانی معرفی کرده اند؟ و چرا هنوز بسیاری از دانشمندان معاصرمان را نام و تحقیقاتشان را در ایران نمی گوریند! اما در سطح جهانی آنچنان شهرتی دارند که گاهی وقتی اتفاقی از وجود چنین دانشمندانی آگاه میشویم ناخودآگاه دچار حیرت ! میشویم؟! (813552) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۳:۳۵:۱۸
اصلا اقايون استاد دانشگاه ودانشجو به خودشان اجازه ميدهند حرف جديدي بزنند كه حالا بگوييم اسلامي است يا غير اسلامي..... (813616) (moderator21)
 
United States
۱۳۹۱-۰۳-۱۴ ۰۰:۳۸:۳۴
یک سوال مهم:
چه طور است که ما برای دانش مهندسی مهندس جوان میگیرم، برایش امکانات فراهم میکنیم، میگذاریم کار کند، در کارش و نتیجه تحقیقش مداخله نمیکنیم، ... اما به علوم انسانی و علوم اجتماعی که میرسد میخواهیم آدمهایی که ۶۵ جور شغل دارند و عضو ۴۰ تا کمیسیون و نهاد و شورا هستند، میانگین سنشان هم ۶۰ سال است بیایند در همایش بنشینند و تصمیم بگیرند.
من به عنوان کسی که جوانی اش را صرف تحصیل علوم انسانی و اجتماعی کرده (در حوزه و دانشگاه، در داخل و خارج کشور) این نحوه برخورد را نه تنها ریاکرانه که حتی توهین آمیز میبینم.

گویی فقط رهبری، و احیانا چند نفر دیگر از آقایان، صورت مساله را درک میکنند. باقی سیاهی لشگرند و فقط ترمز برای کار درست. فقط وانمود کردن. فقط همایش کردن. فقط بخشنامه دادن...دلمان پر است به خدا. (815480) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۵:۴۰:۱۴
در حوزه علوم انسانی اصلاح نباید با سانسور اشتباه گرفته شود .در این حوزه کسانی که وارد می شوند باید با تمامی مکاتب و نظریات آشنا شوند و اینکه ما باید یک نظر جدید به نظریات دنیا اضافه کنیم نه اینکه چشممان را به روی نظریات ببندیم ..در کل منظور اینکه در این حوزه باید سعه صدر بالا رود. (813726) (moderator21)
 
بهنام مجیدی
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۷:۱۹:۴۳
سلام امیدوارم این پیام را سانسور نکنید.امام خمینی:"علما و روحانیون ان‏شاءاللّه‏ به همۀ ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولی از باب تذکر و تأکید عرض می‏کنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی‏مان احساس می‏کنند که می‏توانند اندیشه‏های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوند. و اگر بیراهه می‏روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمی‏شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته‏هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت. اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان می‏کنند مسلماً دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می‏تپد، و الاّ داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان‏گونه‏ای است که خود فکر می‏کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید... وقتی ما می‏توانیم به آیندۀ کشور و آینده‏سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم، و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم، و به همۀ شیوه‏ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می‏شود احاطه داشته باشیم. فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزه‏ای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم‏کردن فاصله‏ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد."(صحیفه امام ج 21 پیام 29 تیر 67) (813803) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۰:۳۹:۱۴
روح امام شاد من هنوز هم مثل آن موقع ها به حرف های ایشان گوش می دهم واقع روشنفکر بود. واقعا دوست داشتنی بود. واقعا قدرت طلب نبود او یک دانشمند واقعی بود (814232) (moderator21)
 
fered
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۷:۲۳:۱۳
اولآ من معتقد نیستم که علوم انسانی را میتوان اسلامی کرد ولی اگر بشود اینکاررا کرد یقینآ علمای حوزه و ذزر قم باید اینکار شود و از استادان دانشگاهها توقعی نباید داشت مگر اینکه این اساتید هم دارای درجه اجتهاد از قم باشند حال اقای حداد عادل اگر تحصیلات حوزوی دارد بسم الله شروع کند به رساله نوشتن (813808) (moderator21)
 
جلال
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۸:۴۷:۵۱
چیزی به نام علوم انسانی اسلامی وجود ندارد. علوم انسانی برای انسان است. این یکی را هم می خواهید به نفع خود مصادره کنید ولی طبق معمول شکست می خورید. امیدوارم که چاپ کنید. (813899) (moderator102)
 
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۰:۲۵:۵۲
به نظرتون ما فقط یه نوع انسان داریم؟ مثلا نیازهای اجتماعی یه آدم مسلمان با یه آدم کافر فرقی نداره؟ آیا اسلام نظر متفاوتی نسبت به زن و مرد،فاسق و با ایمان، همجنس باز و غیر همجنس باز، پاکدامن و هرزه، ربا و غیر ربا و... نداره؟ آیا علوم اقتصادی موجود می تونه نیاز به اقتصاد بدون ربا را برای ما فراهم کنه؟ (814214) (moderator21)
 
.
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۱:۵۷:۰۱
اقتصاد بدون بدون ربا (814307) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۱۹:۳۷:۴۹
بدون شک این امر نیازمند افرادی متخصص در علوم انسانی و دلسوز می باشد. تا آنجایی که من سراغ دارم تعداد این افراد بسیار کم و انگشت شمار می باشد و معمولاً هم در گوشه ای نشسته اند و سر در لاک خود به امر تحقیق و تفحص در این زمینه می پردازند اما کسانی که دیده می شوند و مدام روی صفحات رسانه ها عکس می اندازند و به امر خطیر سخندانی! اشتغال دارند معمولاً نه متخصصند و نه دلسوز پس بهتر است به دور از ایجاد هیاهو و دراز کردن انگشت اتهام به سمت دانشمندان حوزه علوم انسانی اجازه دهیم که این مهم به آرامی و با متانت تمام به پیش رود. همانطور که سابقه و تاریخچه ی علوم انسانی نشان داده در این حوزه نیاز به ارائه ی دیدگاهها در سطح جهانی و بین اندیشمندان این حوزه و پذیرش آن در بین آنها می باشد نه با دراز کردن انگشت اتهام و دیدن خود و لاغیر (813941) (moderator102)
 
مهدی
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۲۰:۲۰:۳۶
سلام
"علوم" انسانی با اخلاق و ایدولوژی و عقیده و .... فرق دارد
چون اولی بیانگر چیزی است که هست و دومی بیانگر انچیزی است که باید باشد
رسالت "علوم" انسانی این است که ماهیت و رفتارهای انسانی را بشناسد اگر چه که روش شناسی این علوم با علوم تجربی متفاوت است ولی کارکرد آنها یکی است یعنی شناخت ماهیت و رفتار ابژه
به عبارتی در علوم انسانی ، انسان مورد شناخت قرار میگیرد همانگونه که در شیمی یک مولکول آب مورد شناخت واقع میشود.
پس ما چیزی به نام علوم انسانی مسیحی یا علوم انسانی یهودی یا علوم انسانی اسلامی و ..... نداریم
همانگونه که چیزی به نام فیزیک اسلامی یا مسیحی یا یهودی نداریم
ویژگی علم جهانشمول بودن آن است و آن چیزیکه جهان شمول نباشد اصلا علم نیست.

حال من از کسانی که ادعا دارند علوم انسانی به قول خودشان غربی اشتباه است و .... یک سوال دارم. کدام رفتاری در جامعه ایرانی رخ داده است و علوم انسانی به قول شما غربی نتوانسته آن را توجیه و ریشه یابی کند؟

اگر میبینید که رسانه های غربی روز به روز بیشتر میتوانند خواسته های خود را به جوامع جهان سوم منتقل کنند به این خاطر است که این رسانه ها از علوم انسانی به خصوص روانشناسی اطلاع کاملی دارند. یعنی به گونه ای یک خواسته را بیان میکنند که مخاطب آن ماهیتا آن را بپذیرد. نمونه ان را به عینه در مورد ایران میبینید. حتی شخصی مثل هیتلر هم به اهمیت این علوم آگاه بود و در دستگاه دولتی او از دانشمندان علوم انسانی به منظور تبلیغات یا مهندسی افکار بسیار بهره میبرد.

پس بیاییم و به جای اینکه ایدئولوژیک به علم نگاه کنیم واقع گرایانه به علم نگاه کنیم.

میدونم منتشر نمیشه
یا حق (813972) (moderator102)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۸:۵۹:۲۳
پاسخ به سوال "انسان چیست؟" در مکاتب مختلف متفاوت است.
یک مکتب ممکن است زمینه خودخواهی را در انسان بارز و اصلی بداند که در عرصه اقتصادی سرمایه داری را نتیجه میدهد.
یک مکتب ممکن است زمینه اجتماعی انسان را بارز و اصلی بداند که در عرصه اجتماعلی کمونیسم را نتیجه میدهد.
یک مکتب ممکن است بندگی خدا را وجه بارز و اصلی انسان بداند که جامعه اسلامی را نتیجه میدهد.
در هر صورت پاسخ علوم انسانی به سوال اول نتایج متفاوتی در اخلاق و اجتماع دارد. به همین لحاظ است که علوم انسانی اسلامی، کمونیستی، غربی، ووو داریم. (814488) (moderator102)
 
مهدی
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۲۳:۰۹:۵۸
سوال جالبی مطرح کردید
همانگونه که وقتی نظریان مختلف مثلا در فیزیک مطرح میشود برای اینکه بفهمند کدام درست میگوید و کدام غلط ، به آزمایش و مشاهدات تجربی مراجعه میکنند

در علوم انسانی هم برای اینکه پی برد کدام نظریه درست است و کدام غلط به مشاهدات تجربی مراجعه میکنند که اسم دیگر آن تاریخ است. (815421) (moderator21)
 
هاشم
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۲۰:۵۰:۳۹
هرگاه انسانی مسلمان زاده شد! علوم انسانی هم اسلامی میشود.
تا وقتی که انسان را فارغ از دین و مذهب نشناسیم، چگونه میتوانیم راه های مذهبی را برای حل مسایل آن بکار بگیریم.
ما هنوز اسلام را هم بخوبی نشناخته ایم چه برسد از این دارو برای بیمار از آن استفاده کنیم. (813998) (moderator21)
 
اجمد
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۲۲:۰۵:۰۷
بازهم متشکرم بخصوص که بنظرم دردي مشترک را می توانم در این مجموعه نوشته هایتان احساس کنم ؛ اینکه شما اینقدر به فکر مسائل علمی هستید باعث دلکرمی همه فرهیخته های این مرز و بوم است و همین جا لازم است جای بسیاری از دلسوزان و پیشکسوتان عرصه علم مانند دکتر حسابی و بسیاری دیگران را خالی کنیم ، شما باز هم بر نظریه خود پافشاری می کنید ! و این بسیار تعجب بر انگیز است. درست مثل اینکه بخواهید ثابت کنید زمین گرد نیست.
همینجا لازم است بگویم موافق این نظر هستم که بسیاری از فناوریها بومی هستند و مربوط به تاریخ افوام گوناگون ، اما :
1) علم به معنی آگاهی و مخالف و ضد جهل است و از این نظر مفهومی جهان شمول است ؛ به این لحاظ علم نمیتواند اسلامی یا غیر اسلامی باشد ! علوم مسیحی نداریم علوم شیعه و سنی هم نداریم آیا یک انسان مسیحی کبد یا کلیه یا مغزش با یک انسان بودایی متفاوت است؟!!! آیا میتوان فکر کرد که انسانهای مسلمان دارای کبد یا کلیه اضافی باشند یا خون اینها پررنگ تر است!
و آیا غیر از اینست که خداوند می فرماید :" همه در پیشگاه الهی با هم برابرند!"
یا " لیس للانسان الا ماسعی"؟
2) از نظر طرز رسیدن به آگاهی همه انسانها از روشهای مرسوم خود به آگاهی میرسند!
3) انسانها ممکن است از دیدگاههای متفاوتی به یک پدیده فکر کنند ، مثلا اسقف های کلیسای قرون وسطایی معتقد بودند زمین ثابت است و آسمانها هیچ تغییری نمی یابند و بنابر نظریات ارسطویی از مجردات محسوب میشوند و کامل هستند حتی سطح کزات را فاقد تغییر میدانستند و بسیاری از دانشمندان علوم را بخاطر کشفیاتشان تکفیر کردند ! داشتان گالیله و کپرنیک نمونه هایی از همین پایفشاری بر سنتهای دینی بود و هنوز در تاریخ ثبت است ؛ در همین ایران بسیاری از دانشمندان را به جرم عالم بودن به کفر متهم میکردند و آنها را جزء زندیقیان دانسته و زنده زنده پوست میکندند! تفکیک علوم و دستاوردهای بشری به فرقه و نحله چیزی و دستاوردی جز تفرقه انداختن بین جوامع انسانی ندارد!
4) آیا فکر نمیکنید مثلا معماری اسلامی و معماری کلیسایی و غیره جزء علوم نیستند و جزء فن و فناوری هستند! و مگر نه اینکه همگی از قوانین فیزیک و هندسه و ریاضیات استفاده میکرده اند؟ آیا هندسه مسطحه اسلامی با هندسه مسطحه مثلا زرتشتی چقدر تفاوت داشته ؟ آیا با ورود دین بودایی یا سپس ادیان ابراهیمی قوانین فیزیک و هندسه و ریاضیات تغییر یافته اند و آیا مکانیسم حرکت جهان تغییر یافته؟؟
باز هم میگویم منکر یافته های دانشمندان علوم معاصر نیستم اما بهتر نیست کمی علمی به مسائل نگاه کنیم؟ و از خرافات و تعصبات بی پایه دست برداریم و مصداق نص صریح قرآن را که می فرماید مردگان خودتان را هم میشمارید. (814069) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۸:۵۴:۰۹
دوست عزیز، پزشکی و مهندسی جزو علوم انسانی نیست.
منظور از علوم انسانی فلسفه، منطق، الهیات، جامعه شناسی، حقوق، سیاست و امثالهم است. پایه همه اینها انسان شناسی است که در سیستمهای کمونیستی، سرمایه داری و اسلامی متفاوت با هم هستند. (814477) (moderator102)
 
United States
۱۳۹۱-۰۳-۱۲ ۲۳:۴۹:۵۶
بنده سالها علوم بهداشتی در دانشگاهها تدریس کرده ام واز روزهای اول پس از انقلاب با کسانیکه میخواستند علوم بهداشتی را به اصطلاح خودشان اسلامی کنند مشکل داشتم. نه تنها من بلکه دانشجویان هم از والامقام ترین استاد ان دعوت شده برای تدریس این مقوله جز آداب نظافت و مسواک زدن و مقداری حدیث و روایت مبهم و مشکوک چیزی نشنیدند. آن گروه پس از مدتی خود به این حقیقت پی بردند که هدف از بهداشت سلامت بندگان خداست حال روشهای آن میتواند بوسیله مسلمان و یهودی و مسیحی و غیره ابداع و اعمال شود. دست برداشتن از آن تعصبات بی پایه بود که علوم پزشکی ما را به سطوح بالا رساند و اقدامات بهداشتی ما را بعنوان نمونه موثر به دنیا معرفی نمود. در مورد علوم انسانی هم با نظرات متین ارائه شده توسط مهدی کاملا موافقم که البته همه میدانیم تفاوت آن با علوم بهداشتی و پزشکی چاشنی سیاسی آن است. (814179) (moderator21)
 
پیام
United States
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۰:۰۰:۴۱
علوم انسانی کارکرد گرایانه است و برای رفع نیاز بشر تدوین و جمع آوری و آزمایش و به نتیجه رسیده است!

انسان مسلمان حتی در نحوه خوراک و پوشاک و معاشرت و شیوه ی زندگی و... با انسان غیر مسلمان تفاوت دارد!

آیا هنوز معتقدید علومی که مربوط به رفع نیاز های انسان مسلمان می باشد با علومی که برای رفع نیاز انسان غربی می باشد متفاوت نیست؟

ما به علومی که تا به حال از فرضیه و نظریه به کاربرد رسیده اند پشت پا نمی زنیم! فقط به خاطر این که این علوم برای نیاز ما تولید نشده است و نیاز ما با نیاز انسان تراز غربی متفاوت است نیازمند بازتولید این علوم و کارکردها هستیم. (814189) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۸:۱۷:۴۷
با تشکر و کمال احترام به نظرات جنابعالی، مزید امتنان است اگر در خصوص تفاوتهای سیستمی یک مسلمان و یک نامسلمان مصادیق و مستندات ارائه بفرمایید ؛ بعنوان مثال : آیا سیستم گوارشی یک انسان مسلمان با یک انسان نامسلمان چه تفاوتهایی دارد؟ مثلا غذا را زودتر هضم میکند؟ یا دیرتر؟ یا از آنزیمهایی غیر از آنزیمهای افراد مسیحی یا بودایی یا هندو یا یهیودی یا برهمایی یا.... استفاده میکند؟!
یا مثلا سیستم مغزی و فکری یک مسلمان متفاوت است؟ آیا مثلا یک بودایی یا هندو دارای روح و روانی متفاوت تر از صاحبان ادیان توحیدی هستند؟ آیا آنها به وجودی برتر اعتقاد ندارند؟ آیا حتی کافران موجوداتی کم یاخته تر از انسانها هستند؟ آیا علوم انسانی برای انسانهایی خاص طراحی شده اند؟ آیا میخواهید بفرمایید که روانشناسی غیر اسلامی منکر ساختارهای موجود روحی روانی انسانها هستند و سیستم روحی-روانی انسان ها را قبول ندارند؟ آیا مثلا اگر یک مسلمان دروغ بگوید ، اشکالی ندارد؟ ولی مسیحی که هرگز دروغ نمیگوید اشکال دارد؟ ! آیا علوم انسانی بغیر از انسانها شامل موجودات دیگری بالاتر یا پایین تر از انسان هاست؟ و آیا برای مطالعه علوم انسانی حتما باید جن یا پری یا از ما بهتران بود تا مطالب را فهمید؟ کلیسای قرون وسطا ، انسانهای آن دوران را فاقد صلاحیت مطالعه علوم میدانستند و معتقد بودند که مردم بدلیل اینکه تحت تسلط شیطان هستند نباید علوم را بیاموزند! مردم باید از قوانین الهی کلیسایی پیروی کنند و علوم انسانی باید الهی باشد و از منبع خدایی یا همان کلیسا مورد تایید قرار بگبرد و به همین خاطر گالیله و کوپرنیک و بسیاری از دانشمندان را به جرم جادوگری زنده زنده میسوزاندند! (814423) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۱۲:۳۶:۵۲
شما در مورد پزشکی صحبت می کنید و در مورد علوم انسانی نتیجه می گیرید؟
اگر چه در همان پزشکی هم تفاوت دو نگاه به انسان در نتیجه علم کاملا مشهود است. پزشکی ای که در آن انسان را فقط گوشت و پوست می بیند و نگاه صرفا فیزیکی و مکانیکی به انسان دارد و نگاهی که انسان را داری دو بعد روحانی و جسمانی می داند. تفاوت این دو نگاه باعث ایجاد دو طب متفاوت شده است! طب مدرن (طب شیمیایی)و طب سنتی! (814763) (moderator21)
 
پزشک
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۱۳:۰۶:۳۵
به عنوان یک پزشک به اطلاع شما میرسانم که طب سنتی شما با اخذ همه تجارب بشری به همان سمت طب مدرن به سرعت در حال پوست اندازی است. یک نگاه به داروخانه ها و دیدن داروهای طب سنتی که دقیقا شبیه داروهای طب مدرن طراحی شده گوشه ای از صحیح بودن تجربیات بشری را نشان میدهد. در پزشکی مدرن به هیچ وجه روان و روح انسان نادیده گرفته نمیشود ودلیل آن توسعه بسیار زیاد روان شناسی و روانپزشکی است. (814816) (moderator21)
 
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۱۶:۱۹:۴۰
آیا منظور شما از طب شیمی؛ همان پزشکی است و منظورتان از طب سنتی که دارای دو بعد است روانشناسی! است!!؟ خیلی برایم احساس خوبی نیست که فکر کنم دارم با یک مثلا پزشک صحبت میکنم اما ایشان دامنه علم پزشکی را نمیتواند تعیین کند؛ علوم بر پایه موضوعات مورد مطالعه آنها طبقه بندی شده اند مثلا فیزیک هسته ای در مورد ذرات ریزتر از اتم بررسی و تحقیق میکند ، شیمی در مورد خواص شمیایی مواد و ترکیبات آنها، ریاضیات در مورد قوانین و مدلهای منطقی موجود در جهان و بعبارتی زبانی که طبیعت با آن نگاشته شده است صحبت میکند و اینکه چگونه میتوانیم هرچیزی را با فرمول یا معادله ای نمایش دهیم و ...، پزشکی در مورد ریشه یابی امراض و علل عوارض سلامتی و راههای درمان و البته بخشی از آن هم به داروسازی مربوط است که آنهم البته بخش به شیمی مرتبط است اما نه همه آن، خلاصه اینکه طبقه بندی علوم آنطوری نیست که شما می شناسید؛ معیار دارد ! اساس دارد؛ همینطوری نیست که هرکسی با هر سطح معلوماتی بیاید از بیرون نگاه کند بتواند تقسیم بندی کند قرنها گذشته تا به اینجا رسیده است.
پزشکی هم با انسان سروکار دارد؛ اگر روانشناسی در مورد روح است و به درمان بیماریهای روح و روان میپردازد؛ به همان قیاس پزشکی هم به درمان بیماریهای جسم می پردازد؛ شاید در دو دیدگاه متفاوت یا بعد متفاوت ولی هر دو انسانی هستند. (815079) (moderator21)
 
پزشک
United States
۱۳۹۱-۰۳-۱۴ ۱۱:۰۸:۱۳
بنده داروها را به عنوان یک مثال مطرح کردم. ضمنا امور پزشکی را به پزشکان واگذار نمائید.روانپزشکان هم پزشک هستند. (815708) (moderator102)
 
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۱۰:۲۰:۴۴
چطور شما فکر میکنید به روان شناسی نیاز ندارید! آیا شما به جامعه شناسی نیازی ندارید! آیا به فلسف نیازی ندارید! آیا به الهیات نیازی ندارید!فلسفه ادیان یا به حتی تاریخ نیازی ندارید!!!!!!!!!!!! پس اینکه مولانا می گوید :"از کجا آمده ام/" مفهومی ندارد؟ (814600) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۱۲:۳۹:۵۶
آقای احمد
به اینها نیاز داریم ولی بسته به نوع تعریف ما از انسان و هستی و جامعه علوم هم تفاوت می کنند به نظرت جهان بینی داروینی که نقشی برای خدا در خلقت قائل نیست با جهان بینی اسلامی تفاوت ندارد؟ آیا علوم اجتماعی که بر مینای نگاه داروینی به عالم ساخته شده است با نگاه دینی به عالم و انسان و هستی تفاوت ندارد؟
ساده اندیشی تا چقدر؟ (814769) (moderator21)
 
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۱۶:۰۷:۳۸
با کمال احترام به نظر شما میخواهم بدانم :جهان بینی کجای علم است؟ آیا جهان بینی را علم میدانید؟ آیا فیزیک کلیسایی داریم؟ اگر داریم آیا همین فیزیک کلیسایی نبود که منجر به توبه نامه گالیله شد و قبول کردن اینکه اشتباه میکرده که میگفته زمین گرد است؟ جهان بینی، عزیزم متفاوت از ایدئولوژی است! جهان بینی چه ربطی به دین دارد؟و چه ربطی به علم ؟!تازه اثرش بر هر یک از اینها را برای بنده وقتی با ذکر مصادیقش روشن کردید آنوقت میرسید به اینکه بهتر است باعث تفرق آراء دانشمندان نشوید .!هر علمی در حوزه مورد مطالعه خودش کاربرد دارد. نمیشود هر چیزی را با هر چیزی بدون هیچ معیاری قاطی کرد. هر چیزی جای خودش آیا یک مسلمان مثل رازی وقتی داشت الکل درست میکرد فکر نجس بودنش را اگر میکرد علم پیش میرفت؟ اگر شیمی یا علوم دیگر رشد کردند برای این نبود که بگوییم بدرد ما میخورد یا نمیخورد؛ رسالت علم پاسخ دادن به سوالات انسان است! علم همیشه تیغ دودم بوده و ما وظیفه نداریم علم را طهارت بدهیم ؛ جایگاه علم بسیرار والاتر از اینهاست که بگوییم این قسمتش نجس است یا آن قسمتش بدرد میخورد! علم همانست که خدامیفرماید:" علم الانسان ما لم یعلم" آنوقت ما که هستیم که بگوییم والم یعلم اشتباه است و ما لم ینفعه درست است! (815067) (moderator21)
 
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۱۶:۲۲:۲۹
بنظر شما آن کسی که به جهان بینی داروینی اعتقاد دارد چگونه شخصی است؟ آیا تا بحال نوشته های داروین را مطالعه فرموده اید؟! (815081) (moderator102)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۰:۳۵:۵۱
متاسفانه این روشی که هم اکنون در پیش گرفته اند تنها به منزوی کردن علم می انجامد. چگونه می شود علوم انسانی را مطالعه کرد بدون آنکه از نظریات سایر دانشمندان غیر اسلامی بهر نجست؟ مگر سارتر و ماکس وبر و امثالهم چه هیزم تری به ما ایرانیان فروختند که ما در دانشگاه ها دانسته ها و یافته های آنها را تحریم می کنیم؟ مگر قرن ها پیش کشورهای غربی از علومی که دانشمندان اسلامی ارایه کرده بودند بهره نبردند. راه غلطی که در زمینه علوم انسانی پیش گرفته شده است تحریم علوم است. همه می دانیم که علم مرز نمی شناسد پیامبر اسلام فرمود علم بیاموز حتی به چین. خوب حالا که علم آموزی سختی ها دوران گذشته را ندارد پس چرا ما خودمان، خودمان را و دیگران را تحریم می کنیم. بگذارید دانشجویان به همه علوم دست پیدا کنند تا منشا اثر در کشور و جهان بشوند. چه فایده ای دارد به بهانه اسلام، علم یک بعدی به فرزندان با هوش و توانمند ایران بیاموزیم. این راه موجب فرار هر چه بیشتر فرزندان ایران به کشورهای دیگر می شود. نگذارید فرزندانمان ناامید شوند و از کشور خارج شوند بلکه هر آنچه در کشورهای خارجی وجود دارد و مفید است را وارد ایران کنیم تا همه به شکوفایی برسند. (منظورم از وارد کردن چیزهای مفید میوه و تره بار نیست بلکه منظورم علم و تکنولوژی است)
با تشکر - استاد دانشگاه (814226) (moderator21)
 
فرزانه مارالانی
United States
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۱:۰۷:۲۹
باعث تاسف است که هنوز پسوند اسلامی در حوزه های علوم و فنون مورد عنایت عام قرار نمیگیرد. هنوز میپرسیم مگر میشود بهداشت اسلامی داشت یا فیزیک اسلامی یا اقتصاد اسلامی. هنوز با بانکداری اسلامی مشگل داریم. در کنگره اروپایی بانکداری نوین و بانکداری قرن بیست و یکم یک جلسه کامل به بانکداری اسلامی و کالبد شکافی رموز موفقیت آن اختصاص داده شده بود. با کمال تاسف مطالب کنگره انعکاس کافی پیدا نکرد (علی رغم اینکه متجاوز از شش سخنران از ایران و قریب نه سخنران از سایر کشور های اسلامی در آن شرکت داشتند). حتی در مجلات علمی فارسی زبان مربوط به مسایل پزشکی مکرر در مکرر مقالات مستدل بهداشت اسلامی نوشته و چاپ میشود. نگاهی بفرمایید به برنامه های درسی دانشکده هایی از قبیل دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران. مملو از دروس بهداشتی و پزشکی اسلامی است با اساتید طراز اول. با دانشمندان و علما و فضلای حوزه است که این تغییرات و موفقیت ها را به گوش نسل جوان و تشنه علوم جدید برسانند. و من ال... التوفیق. (814260) (moderator21)
 
United States
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۸:۲۸:۲۰
باید قبول کنیم که بخش عظیمی از احادیث و روایات که تبیین کننده منابع وحی و سنت است در حمله ویرانگر مغول از بین رفته اند و اعم تلاشهای علامه مجلسی هم پس از سپری شده این دوره مصروف به این شد که تمام احادیث را بدون توجه به صحت و سقم منطقی و علمی و صرفا با تکیه بر سلسله مسندهاو علم رجال در مجموعه گرانقدر بحارالانوار جمع آوری کند تازمانی که این احادیث در منابع علمی گوناگون وجود داشتند علوم اسلامی حاکم بر جهان بودولی همزمان با کتابسوزی های وحشیانه مغول بیکباره فاجعه عظیمی برای نابودی تمام منابع علمی حاصل از وحی و سنت و علوم اهلبیت (ع) بوجود آمد و مسلمانان بسرعت از اینهمه میراث تمدن و فلسفه و فرهنگ بی بهره شدند همزمان بعد از جنگهای صلیبی با انتقال این علوم به اروپا ،خالص داشته های فلسفی تمدن اسلامی وارد عقول افرادی همچون بیکن و لاک و اسپینوزا و هربارت و کانت گردید و آنها با تکیه بر عقل محض و تجربه گرایی توانستند جان تازه ای به علوم انسانی بخشیده و البته آنرا با اعتقادات مسیحی و یهودی هماهنگ نموده و با سلطه علمی و تکنولوژیکی حاکمیت علوم انسانی غربی را بر حهان مسجل نمایند و آنها اینکار را نه به یک باره بلکه در طول چهارصد سال انجام داده اند خوشبینانه ترین مدت زمان جبران این عقب ماندگی علمی در علوم انسانی اسلامی با توجه به معیارهای وجود نوابغ ومربیانی جامع الاطراف که تاثیر گذاری عمیقی بر علوم انسانی اسلامی و جهانی داشته باشند حداقل دویست سال خواهد بود و انشاء ا... با تلاش مستمر برای تولید علم از طریق دانشمندانی بلیغ همچون علامه مطهری شاید بتوان تا سال 1600 شمسی حاکمیت مجدد علوم انسانی اسلامی را بر سطح جهان بدست آورد (814439) (moderator21)
 
میرناصر بوذری
۱۳۹۱-۰۳-۱۵ ۱۳:۰۰:۴۶
سلام
شما چند داستان تاریخی گفتید و یک نتیجه نجومی گرفتید
هیچ یک از مدعیان علوم انسانی اسلامی تمایل به نتیجه گیری از تلاش امروز خود در سال 1600 ندارند و این که شما هم حرفی بزنید و صحت و سقم آن در سال 1600 به دست نوادگان و نسل های بعد ما بخورد نه شیرین است و نه ابطال پذیر و در نتیجه هیچ اعتباری ندارد چون چیزی نیست که بتوان درباره آن قضاوتی داشت مگر با صبری طولانی و پس از دویست و نه سال بعد! (816766) (moderator21)
 
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۹:۰۳:۲۲
وقتی فلاسفه معاصر ایران غربت نشین شده اند و در ایران اجازه حرف زدن ندارند چگونه میشود ما علوم انسانی شرقی ایرانی اسلامی تولید کنیم، آخر مگر علوم فرمایشی هم داریم که به سفارش کسی علم تولید شود. (814492) (moderator21)
 
م.ا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۰۹:۰۸:۰۲
علم ودانش(از جمله علوم انسانی) دستاورد تفکرات و تحقیقات بشری است و طی سالیان دراز به این نقطه رسیده است و محال است که توسط یک ملت و آن هم به سرعت از مسیر خود خارج شود. ما اگر نقدی داریم میتوانیم آنرا به صورت کاملا علمی در سطح دانشگاه های دنیا مطرح کنیم. (814500) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۱۴:۳۳:۳۸
با سلام
نظریه پردازی در باره علوم انسانی اسلامی هنوز در ابتدای راه است. حضرت ایه الله مصباح درهمایش اخیری که در این باره در قم و تهران از سوی موسسه صدرا برقرار شد این را فرمودند که اسلامی بودن یعنی دسترسی به واقعیت . نظریه ای اسلامی است که بدرستی واقعیت را تبین کند و نکته در خور توجهی که فرمودند این بود که خواه این نظریه را یک مسلمان بیان کند یا یک غیر مسلمان و مهم نیستپا که قائل کیست ، مهم این است که نظریه صحیح و درست باشد.
حضرت آیه الله جوادی نیز با تقریری مشابه سالهاست که در تبین این بحث می فرمایند که هر چه حکم عقل است بخشی از دین است. دین دو بخش عقلی و نقلی دارد و اشتباه رایج این است که دین را محدود به بخش نقلیات می کنند. پس اگر نظریه ای را یک غیر مسلمان نیز بیان کرد اما عقل آن را تائید کرد ان نظریه می شود اسلامی.

همانطور که ملاحظه می فرمایید نظریه های این دو استاد تقریبا نزدیک به یکدیگر است. با این همه مشکل حل نمی شود زیرا این نظریه ها نسبت به مسائل و موضوعات علوم انسانی جدید خنثی است. صرف بیان یک قضیه شرطیه است که البته قضیه ای درست است. اما با توجه به اینکه علوم انسانی موجود نیز دست آورد عقل بشری است و بخشهای زیادی از آن محصول اندیشه ورزی عالمان غیر مسلمان است. آیا این دو استاد و نظریه پرداز اینها را اسلامی می دانند؟ مطابق با مبانی شان اگر این علوم واقع نما بوده و یا مورد تائید عقل باشد باید اسلامی محسوب شود. البته قطعا هر دو استاد بر این مسئله نیز پا فشاری می کنند که این دست آوردها نباید با نقل مسلم و قطعی مخالفت داشته باشد که البته این نیز حرف درستی است. اما باز مسئله حل نمی شود. صدها سوال در اینحا وجود دارد که باید به آن پاسخ داده شود. اینکه مراد از عقل چیست؟ آیا تجربه ( که در علوم انسانی جدید کاربردی گسترده دارد) واقع نمایی دارد یا خیر و ....

متاسفانه مقالات این کنفرانسها نیز ضعیف و تکراری و قدیمی است و در فضای قرن نوزدهم تنفس می کند و بیشتر به مشق دانشجویی و مقالات سفارشی می ماند تا یک نظریه پردازی جدی.

به نظرم در مقابل هر عنوانی و مسئله ای که در علوم انسانی جدید مطرح شده و دهها نظریه پیرامون آن بیان شده است ، دانشمندان اسلامی باید موضع خود را مشخص کنند و بر مبانی عقل و نقل به تحلیل و تبین آن بپردازند. به صرف حمله به پوزیتویستهای قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم نظریه ای تولید نمی شود و لذا تا زمانی که حوزه از علوم انسانی ، پوزیتیویسم می فمهد ، راه جدیدی را باز نخواهد کرد. علاوه بر این در بین عالمان مسلمان نیز در باره این موضوعات نظریه ها و آرای مختلفی ارائه می شود که نمی توان همه آنها را واقع نما یا مورد تائید حکم عقل دانست زیرا چنین رویکردی منجر به تناقض می شود.

بهر حال کاری دشوار در پیش رو است و حسن این همایشها هم حداقل در این است که دشواری این مسیر را بیش از پیش آفتابی می کند. (814966) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۲۱:۳۸:۳۵
یا اساتید دانشگاه به خودشان اجازه مي­دهند حرف جديدي بزنند كه حالا بگوييم اسلامي است يا غير اسلامي؟ بله اساتید دانشگاهی هم حرف­های جدیدی زده­اند، حرف­هایی که اسلامی هم هست، اما متاسفانه فضای فرهنگی و نظام آموزش عالی ما اجازه نمی­دهد نظریه پردازی­های اساتید به صورت واحدهای درسی و در سطحی کلان ارائه شود. برای مثال آقای دکتر خسرو باقری هم در حوزه مباحث فلسفی علم دینی نظریه­پردازی کرده­اند و هم تمهیداتی را برای نظریه­پردازی در حوزه علوم رفتاری فراهم آورده­اند. اما آیا برای ایشان کلاس درسی مخصوصی تدارک دیده شده است که این ایده جدید را بسط و توسعه دهند؟ دکتر محمد محسن جلالی تهرانی نظریه توحید درمانی را مطرح کرده ­اند، نظریه­ ای که در زندان­های کشور به کار گرفته شد و نتایج خوبی به همراه آورد. ایشان در حال حاضر کدام کرسی درسی دانشگاهی را برای بسط نظریه خویش در اختیار دارند؟

با تشكر از توجه شما...من نيز به خوبي از اين مساله اگاهم كه عده اي در داخل يا خارج كشور هستند كه اقدام به نظريه پردازي در حيطه هاي تخصصي خويش نموده اند.بطور مثال براي بنده اقتصاد خونده چهره اي مثل اقاي كاتوزيان كه نظرياتي را براي خود دارن قابل چشم پوشي نمي باشد.ليكن اين نظريه پردازي ها اولا در مقياس بسيار كوچك انجام ميگيرد.يعني كه شما اگر يك نسبت بگيريد از اين عزيزان به كل اساتيد و دانشجويان،حدش مي شود صفر.ثانيا،اين عزيزان اگر واقعا حرف جديدي دارند بيايند آنرا به چند زبان يا نه اصلا همان زبان اگليسي چاپ كنند و آنرا در بوته نقد گذارند و براي دفاع و يا بحث در مورد آن،مقاله را به سمينار هاي معتبر علمي بين المللي بفرستند.آن را به صورت كتاب چاپ كنند،انگاه خواهيد ديد كه عليرغم هزاران ايراد ساختاري،مي شود تاليفات خود را سر كلاس خود تدريس كرد.سد اين مساله هم به اساني شكستني نمي باشد ولي با تلاش وپيگيري ممكن است و وقتي سد شكست، ديگر جلوي آب را نمي توان گرفت. (815352) (moderator21)
 
مسعود
۱۳۹۱-۰۳-۱۳ ۲۲:۴۰:۰۴
ما شايد در بعد نظري توانسته باشيم انقلاب اسلامي و اسلام را اثبات كنيم كه البته در همان نيز شك و ترديد جدي وجود دارد. اما در بعد عملي . وضعيت به گونه اي ديگر است و مردم دچار شك و ترديد شده اند كه آيا انقلاب اسلامي و حكومت ديني . توان اداره مطلوب يك جامعه را دارد يا خير. بعد نظري به تنهايي كافي نيست در عمل نيز بايد كارآمدي يا صحت يك نظريه اثبات شود. (815395) (moderator21)
 
میرناصر بوذری
۱۳۹۱-۰۳-۱۵ ۱۳:۰۳:۲۳
سوال
این مسائل چه ارتباطی دارد با قانون تحریم ورود کتاب خارجی به داخل کشور؟ (816773) (moderator21)
 
فروغ
United States
۱۳۹۱-۰۳-۱۵ ۱۴:۴۹:۰۳
کاش علامه جعفری هیچ وقت تنهایمان نمی گذاشت برای شادی روح بزرگ وپاکیزه اش فاتحه . (816873) (moderator21)
 
احمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۱۷ ۰۹:۱۳:۱۵
با کمال احترام به نظرات شما و از اینکه برای ما معلوم کردید علوم انسانی کدامها هستند بسیار متشکرم ؛ اما خواهشمندم در اینکه اینها در سیستمهای سیاسی متفاوت با هم فرق میکنند تجدید نظر بفرمایید زیرا این به شانیت انسان لطمه وارد میکند ، سوال اینجاست که :" آیا روان انسانها در سیستم های اسلامی ؛ کمونیستی ،یهودی ؛ مسیحی باهم متفاوت عمل میکند؟" (819597) (moderator22)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.