بالاخره پس از حواشی فراوان، از روز دوشنبه (۱۷ خرداد ماه) اکران سینمایی «۵۰ کیلوآلبالو» ساختهی مانی حقیقی با دستور مستقیم وزیر فرهنگ و ارشاد ممنوع اعلام شد. این فیلم که پس از سه ماه اکران عنوان دومین فیلم پرفروش سال ۹۵ و سومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران را یدک میکشید به گفتهی علی جنتی به این دلایل که: «فروپاشی و سقوط خانواده را ترویج میکند و با آرایش نامناسب بازیگران الگوی نامناسبی ارائه میدهد» از طرح ویژهی ماه رمضان جا ماند.
در تاریخ سینمای ما پس از انقلاب این اولین بار نیست که یک فیلم پس از مدتی اکران از روی پردههای سینما پایین کشیده میشود، این بار هم مانند همیشه پس از گذر از تجربهی تازهی وزارت ارشاد برای توقیف «۵۰ کیلو آلبالو» سؤالات و ابهاماتی مانده که به برخی از آنان میپردازیم.
اصلاً چرا «۵۰ کیلو آلبالو» مجوز گرفت؟فیلمهای مجوزدار و دارای پروانه نمایشی که از اکران بازمیمانند یا در نیمه راه متوقف میشوند.
علی جنتی در حاشیهی مراسم امضای تفاهمنامه با دانشگاه آزاد اسلامی در زمینهی فعالیتهای مشترک سینمایی در اینباره میگوید: در سازمان سینمایی وزارت ارشاد دو شورا وجود دارد که یکی از این شوراها مسئول صدور پروانهی ساخت فیلمها است و دیگری پس از ساخت فیلمها و دیدن آن پروانهی نمایش به آثار تولیدشده میدهد.
جنتی معتقد است که ترکیب اعضای هر دو شورا از افراد حرفهای و فرهیخته تشکیلشده و کارشان را هم در زمینهی صدور پروانهی ساخت و نمایش بهدرستی انجام میدهند. با این حال فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» نباید مجوز اکران میگرفته و از دست شورای صدور پروانه نمایش دررفته و بهاشتباه مجوز اکران دریافت کرده است.»
در ادامه جنتی تاکید کرد که «اگر پیش از این فیلم یاد شده را دیده بودم اجازه نمیدادم که پروانهی نمایش برای آن صادر شود.»
از طرف دیگر معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، حبیب ایل بیگی اعلام کرده بود: «اظهار نظر وزیر نسبت به این فیلم نشان میدهد که همه فیلمها مورد پسند و سلیقه مسئولان نیست، اما این را هم باید بدانیم قرار نیست هر فیلمی که اکران میشود براساس سلیقه مدیران باشد. در واقع به صورت قانونی شورای صدور پروانه نمایش تعیین کننده اکران یک فیلم است.»
قطعاً علی جنتی فرصت این را ندارد که تمام فیلمهای سال را ببیند و به همین دلیل وظیفهی کنترل فیلمها بر عهدهی سازمان نظارت سینمایی گذاشته شده اما آیا معیارهای وزارت ارشاد باید چنین تفاوت آشکاری با سازمان نظارت سینمایی داشته باشد که پس از سالها تجربه باز هم اتفاقاتی مانند ماجرای اکران فیلم «گشت ارشاد» تکرار شود؟
توبیخ فیلم یا رئیس سازمان سینمایی؟«۵۰ کیلو آلبالو» حدود ۳ ماه اکران شد و نزدیک به ۱۵ میلیارد تومان هم فروش داشت. با توجه به سقف و کف فروش در گیشهی سینمای ما این میزان فروش از استقبال کم نظیر سینما دوستان حکایت دارد؛ اما با توجه به این مسئله که اگر این فیلم هم مانند دیگر فیلمهای توقیفی که هرگز رنگ پردهی نقرهای را ندیدند در سینماها اکران نمیشد به حتم این میزان حواشی ایجاد نمیشد و واکنش آیتالله مکارم شیرازی و انتقاد وزیر را نیز در پی نمیداشت.
شاید شخص وزیر به دلیل مشغله کاری و واگذاری امور به معاونتها به طور ریز و جزئی در جریان ساخت فیلمهای سینمایی قرار نگیرد و به جای وی رئیس سازمان سینمایی (حجتالله ایوبی) و معاون نظارت و ارزشیابی این سازمان (حبیب ایل بیگی) هستند که وظیفه مستقیمی در نظارت بر سینما دارند. انتقاد وزیر از این فیلم به معنای آن است که جنتی از عملکرد حجت الله ایوبی در قضیه تولید فیلم «۵۰ کیلو آلبالو»، رضایت ندارد.
واکنش بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق نیز به این شکل بود که در آخرین روزهای فروردین ماه با اهدای «یک پیاله آلبالوی فاسد» به همراه یک نامه به حجت الله ایوبی، اعتراض خود را نسبت به بعضی از فیلمهای در حال اکران اعلام کردند.
با تمام این اوصاف اشتباه در محاسبات نظارتی، آن هم از سوی شورایی به نام «شورای صدور پروانه نمایش» و در ادامه تأیید «سازمان نظارت سینمایی»، دور از ذهن است و در آن شبهات دیگری نمایان است.
«۵۰ کیلو آلبالو» چگونه فیلمی است؟فارغ از انتقادات اخلاقی وارده به فیلم، نقدهای منتقدان سینمایی هم حاکی از این است که با فیلمی سطح پایین از نظر فنی روبرو هستیم که در تلاش است به هر طریقی شده مردم را برای دقایقی بخنداند. به هر حال مانی حقیقی (کارگردان) گیشه را به طرز غیرمنتظرهای به دست آورده و فیلم خود را به جایگاهی از نظر میزان فروش رسانده که به هیچ عنوان کار سادهای نیست؛ اما نه در سینمای ایران بلکه در تمام دنیا فقط به دست آوردن گیشه نشانه و تضمین موفقیت و سلامت یک فیلم نیست.
در هالیوود با توجه به اینکه فیلمهای کمدی و طنز کمتر در بین پرفروشترینها قرار میگیرند اکثراً بلاکباسترها (فیلمهای فانتزی و با جلوههای ویژه سنگین) به دلیل جذابیت بصریشان به عنوان فاتحان گیشه معرفی میشوند اما با این حال در میان منتقدان محبوبیتی ندارند و در زمینههای گوناگون شامل نقدهای صریحی میشوند (مانند مجموعه Transformers).
برای فیلم سینمایی «۵۰ کیلو آلبالو» تقریباً در اکثر نقدهای منتشر شده، منتقدین به ضعیف بودن این فیلم تاکید کردهاند. مسعود فراستی که نقدهای صریحی درباره فیلمها دارد، درباره این فیلم میگوید: «۵۰ کیلو آلبالو» بسیار فیلم بد و عقب افتادهای است! یا روزنامه شرق در نقدی که برای این فیلم منتشر کرد، نوشته بود: "شیشکیبستنهای فلانی، با بازی دکتر روحانی چقدر میتوانست بامزه باشد؟ به اضافه حرکات و تکانههای اغراقشده، سکندریخوردن آدمها و این تکدیگری مذبوحانه برای کمی خنده؛ ادای هیجانداشتن را درآوردن؛ زن شیکپوش قلدرمآب، کارگردانی که نمیتواند از دیدار بازی خود در فیلم به هیچ ترتیبی چشم بپوشد، مرد باکلاس از فرنگ آمده که در عمق وجودش یکجورهایی کلاهبردار است؛ فیلمی که کارگردان میداند نمیتوان سکانسهایش را بیموسیقی به خورد تماشاگر داد؛ فیلمی که هوس میکند ادعای هجو فیلمفارسی، یا هجو معلوم نیست چه چیزی را داشته باشد، در حالی که داستانش را از همان فیلمها به عاریت میگیرد."
با تمام این اوصاف آیا میشود به یک نقطهی تلاقی رسید که نخبگان، روشنفکران، منتقدین و همچنین مسئولین از یک فیلم که دارای مفاهیم فرهنگی با مضامین متعالی انسانی و اخلاقی است، رضایت نسبی داشته باشند و در کنار آن بتواند از فروش بالا و چشمگیری نیز برخوردار باشد؟
کدامیک را بسازیم «۵۰ کیلو آلبالو» یا فیلم فاخر؟سینما صنعتی است که در ایران رونق کافی ندارد که میتواند دلایل بسیاری داشته باشد از جمله: حضور مدعیان زیاد و نهادهای موازی، پایین بودن سطح کیفی و تنوع فیلمها، ممیزیهای سلیقهای و خطوط قرمز غیرشفاف و… که همهی اینها باعث میشود تعداد آثار باکیفیت و ماندگار پایین باشد؛ اما امسال با توجه به برخی اتفاقات، سینمای ایران شروع شگفتانگیزی داشت و ۳ فیلم «ابد و یک روز»، «من سالوادر نیستم» و «۵۰ کیلو آلبالو» توانستند رکوردشکنی کنند و بهترین اکران نوروزی را از نظر میزان فروش رقم بزنند.
از بین این سه فیلم پرطرفدار دو فیلم در ژانر طنز و کمدی ساخته شده که از قضا هر دوی آنها با استقبال بیشتری نسبت به فیلم سوم یعنی «ابد و یک روز» مواجه شدند. اینکه این ژانر در بین مردم پرطرفدارتر باشد مسئلهی تازه و عجیبی نیست. در گذشته هم اکثراً فیلمهای طنز در بین پرفروشترینها قرار میگرفتند. به طبع این مسائل باعث میشود کارگردانان ایرانی به ساخت اینگونه فیلمها روی بیاورند، حتی مانی حقیقی امسال علاوه بر «۵۰ کیلو آلبالو» فیلم «اژدها وارد میشود» را هم بر روی پرده سینما دارد که بیشتر دارای رویکردی سورئال و سمبلیک میباشد و به صورت قابل پیشبینی با استقبال کمتری مواجه شده است.
حالا سینمای ما باید بین فیلم باکیفیتتر ولی با فروش پایینتر یا فیلمی در ژانر طنز که منتقدان ایرادات جدی به آن میگیرند اما با استقبال ویژهی مردم مواجه میشود، انتخاب کند.
سینمای سیاستزدهپردهی نقرهای در تمام دنیا طرفداران خاص خود را دارد. فیلمها در هر ژانر و مدلی بینندهی مورد نظر را پیدا میکنند و به شکلهای مختلف دیده میشوند. قدرت سینما مدتهاست که شناخته شده و دیگر در شانزدهمین سال از قرن بیستویکم نیازی به واکاوی تأثیر سینما بر مردم نیست.
خواه ناخواه سینما در جهان سیاستزده است. در سال ۲۰۰۷ سینمایی «۳۰۰» یکی از بزرگترین افتخارآفرینیهای سپاه هخامنشیان را به گونهای دیگر ترسیم کرد و با اینکه در نزد منتقدان جایگاه ویژهای پیدا نکرد اما تاثیرش را بر جهانیان گذاشت، آنچنان که دنبالهای هم بر آن ساخته شد. در سال ۲۰۱۳ درست یک سال بعد از گرفتن اسکار توسط اصغر فرهادی برای فیلم «جدایی» سینمایی «آرگو» که برداشت غیرواقع بینانه از وقایع گروگانگیری در سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران است، مجسمهی طلایی را از آن خود کرد.
سینما کاری کرده که بزرگترین مفاهیم را در حدفاصل دو ساعت میتوان به بیننده انتقال داد. حال این هنر ماست که با توجه به نیازمان از این ویژگی جادویی چگونه استفاده کنیم و چطور با عواقب آن برخورد کنیم.
سؤال این است: ما کجای کار هستیم؟ آیا باید منتظر نمایش «بوعلی سیناها» و «مولاناها» ی خودمان توسط قدرتمندترین بنگاه فیلمسازی جهان (هالیوود) باشیم یا با «۵۰ کیلو آلبالوها» و «فروشندهها» راه دیگری را نشان دهیم؟!