روزنامه دنیای اقتصاد در گفت و گو با حیدر امیران عضو هیئت علمی دانشگاه نوشت؛
آيا تا به حال به اين نكته فكر كردهايد كه در سال چقدر گوشت يا لبنيات مصرف ميكنيد؟ چقدر روزنامه و كتاب و محصولات فرهنگي ميخريد؟ چقدر پول بابت عطر و ادكلن و مواد بهداشتي ميپردازيد يا چه مقدار از درآمدتان صرف تفريحات ميشود؟
به احتمال بسيار زياد پاسختان منفي است. چون بيشتر مردم كمتر اصل حساب و كتاباند و بيشتر ترجيح ميدهند مصرفكننده باشند تا حسابگر. اما اگر به دانستن پاسخ اين پرسش ها علاقمند هستيد، بد نيست بدانيد كه پاسخ ها از علم كسب و كار و از راه اندازه بازار كالا و خدمات به دست ميآيد. علم اندازه بازار كالا و خدمات مربوط به اين است كه مردم ايران (به عنوان نمونه) در سال چقدر پول بابت يك كالا يا خدمت پرداخت ميكنند. حتما ميپرسيد اين كار چه فايدهاي دارد و كدام مشكل ما را حل ميكند؟ اتفاقا اين پرسش براي خود ما هم مطرح شد و به همين دليل به سراغ دكتر حيدر اميران رفتيم تا هم از موضوع اندازه بازار كالاها و خدمات و منافع آن در زندگي شخصيمان سردرآوريم و هم به موضوعات اقتصادي ديگري كه اين روزها خيلي در رسانهها مطرح ميشود بپردازيم، موضوعاتي مانند تفکر استرتژيك، مدل شايستگي مديران و رهبران سازماني، لايف پلن (Life plane) يا برنامهريزي براي موفقیت در زندگی و كسب و كار، آينده پژوهي و ...
دكتر اميران كه مديريت صنعتي خوانده و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامی است، حدود ۵۰ كتاب در زمينه هاي كسب و كار، مديريت و برنامهريزي استراتژيك، كارآفريني و كيفيت و بهرهوري تاليف كرده است. او همچنين مدير عامل شركت مشاورين كيفيتساز و مدير انتشارات اميران است كه در حوزههاي مديريت و اقتصاد، به چاپ و نشر كتاب ميپردازد. اين گفتوگوي جالب و خواندني را از دست ندهيد.
* پيش از هر چيز لطفا كسب و كار را تعريف كنيد.هر نوع فعاليت اقتصادي توسط يك نفر يا بيشتر كه با هدف ايجاد درآمد و يا توليد ارزش افزوده انجام شود، كسب و كار ناميده ميشود. به عنوان مثال، كار يك پرستار بیمارستان تا فعاليت تجارت خانه بزگي كه صدها نفر كارمند و درآمدزايي بالا دارد، از انواع كسب و كارها هستند. البته اين تعريف امروزه در ايران قويتر شده و بيشتر به سمت راهاندازي كسب و كارهاي كوچك، خانگي، ساده و زودبازده حركت كرده است.
* منظورتان اين است كه كسب و كار در ايران بهتر شده يا بدتر؟بحث پيشرفت و پسرفت نيست. بحث اين است كه راهاندازي كسب و كارهاي كوچك نياز به سرمايهگذاري كلان ندارد و با بودجه كم هم راه ميافتد و جذب اشتغال بالايي دارد. خب، اين مسئله در جامعهاي مثل ايران كه آمار بيكاري در آن بالاست، نكته قابل تامل و اميدواركنندهاي است.
+ به طور كلي ارزيابي شما از وضعيت كسب و كار در ايران چيست؟اگر با ديد مثبت نگاه كنيم، وضعيت كسب و كار در ايران درحال تغيير و تحول است. آنچه به طور كلي مطرح ميشود، اين است كه كسب و كار در ايران با مشكلات و چالشهاي زيادي مواجه است، چالشهايي همچون كمبود نقدينگي، قوانين و مقررات دست و پاگير، فقدان حمايتها، كمبود نيروي انساني متخصص و ... اما در مقابل اين مشكلات، فرصتهاي اقتصادي بيشماري هم در تمامي حوزههاي كوچك، متوسط و بزرگ كسب و كار در ايران وجود دارد كه نميتوان به راحتي از كنار آنها گذشت.
بنابراين در تحليل فضاي كسب و كار در ايران بايد از زاويه علمي نگاه كرده و موضوع را نقد كنیم. نميتوانيم كل موضوع را نفي كنيم و مثلا بگوييم كسب و كار در ايران به دليل مصائب زياد، تعطيل است. در همين شرايط پرچالش، بسياري از كسب و كارهايي كه با ديد استراتژيك و چشم باز فعاليت ميكنند، بسيار موفق و پردرآمدند. در مقابل، خيليها از مشكلات مينالند و از شرايط جامعه شكوه ميكنند كه اگر بررسي كنيم ميبينيم بيشتر مشكلات آنها برميگردد به كيفيت مديريت و نحوه اداره سازمان و محل كارشان و ربطي به معضلات جامعه ندارد.
* به كيفيت مديريت اشاره كرديد. در اين مورد بيشتر صحبت كنيد.منظور از كيفيت مديريت یا manegment quality يكسري صلاحيتها و توانمنديها در افرادي است كه مديريت يك سازمان يا نهاد را بر عهده دارند. اين صلاحيتها فقط صلاحيتهاي دانشگاهي و رسمي نيست. حتي نوع آموزش و تربيتي كه يك مدير در كودكي و در خانواده از آن برخوردار شده، در نحوه نگرش و مديريت سازمان او موثر است. در يك مطالعه انجام شده، صلاحيتهاي مديريت تحت عنوان مدل Exlance Model) MEM (mugres استخراج شدهاند كه در آن به ۹ محور يا صلاحيت اشاره شده كه از ميان آنها چهار مورد، مهمترين فاكتورها براي موفقيت يك مدير است.
اين موارد عبارتند از: ۱- تفكر استراتژيك ۲- آينده پژوهي ۳- اطلاع از اندازه بازار كسب و كار ۴- لايف پلن (Life plane) يا برنامهريزي براي موفقيت در زندگي و كسب كار. در اين مطالعه چهار هزار نفر از مديران سازمانهاي مختلف مورد بررسي قرار گرفتند و ديده شد كه اگر اين صلاحيتها در مديريت يك سازمان وجود داشته باشد، آنها ميتوانند در مقابل چالشها و مشكلات خود را حفظ كنند و موفق باشند. همچنين بررسي شد كه سازمانهايي كه شكست ميخورند و از بين ميروند، اين صلاحيتها در مديرانشان يا وجود نداشته يا كم بوده است و به اين ترتيب، خواسته يا ناخواسته سازمان و سرمايههاي خود را به نابودي كشاندهاند.
* اين بررسي در مورد سازمانهاي دولتي انجام شده يا شامل بخشخصوصي هم ميشود؟در مورد هر دو بخش بوده است.
نه فقط در سازمانهاي دولتي، در بخش خصوصي هم خيلي از سازمانها اين مشكل را دارند و حتا در برخي كسب و كارهاي خانوادگي، مديران با نوعي لجبازي سرمايه را نابود ميكنند. نابودي سرمايه در بخش دولتي شايد چندان تاثيرگذار نباشد، اما در بخش خصوصي عوارض جبرانناپذيري دارد. از طرف ديگر، رعايت و اجراي اين صلاحيتها و توانمنديها در سازمانهاي دولتي بيشتر شامل كاغذبازي و بوروكراسي ميشود و اين مشكل مهم سازمانهاي دولتي است.اين در حالي است كه در بخش خصوصي، بسياري از سازمانها اهميتي به مشاوره و آموزش براي تصميمهاي سازنده نمي دهند و تيشه به ريشه خود ميزنند.
* به طور كلي دلايل افول و ظهور سازمانهاي ايراني را در چه ميدانيد؟در بررسيهاي به عمل آمده از چگونگي افول سازمانها (منظور از افول، سكون است نه مرگ) ۱۲ يا ۱۳ دليل وجود دارد كه يكي از مهمترين آنها، فقدان مديران و رهبران كارآمد و با صلاحيت است. در بحث مديريت و رهبري، مدير ميتواند در نقش يك رهبر ظاهر شود. تفاوت در اين است كه مدير، قدرت خود را از جايگاه سازماني خود به دست ميآورد، در حالي كه قدرت و نفوذ رهبر حاصل شخصيت، استعداد و توانمنديهاي فردي خود اوست. به عنوان مثال، در برخي سازمانها ممكن است از كسي پيروي شود كه جايگاه و مقام مهمي ندارد. بنابراين، مديران موفق كساني هستند كه اين نكته را دريافتهاند و بيشتر بر تقويت ويژگيهاي شخصيشان كار ميكنند.
مديريت بر خود
دومين دليل افول و ظهور، بحث تفكر استراتژيك است. تفكر استراتژيك موضوع نسبتا جديدي است كه از سال ۱۹۹۰ در مقابل برنامهريزي استراتژيك مطرح شد كه مهمترين محور آن، ارتقاي توان سازمانها در تدوين استراتژيها است. اما تفكر استراتژيك، توان سازمانها را در شناسايي و شكار فرصتها ارتقا ميدهد. تفكر استراتژيك با اين نگاه به وجود آمد و يك بُعد مهم آن شناسايي و خلق فرصتهاست و نه لزوما استفاده از تكنيكها و ابزارها. نكته سوم در بحث دلايل ظهور و افول، اندازه بازار كالاها و خدمات است. اين موضوع برميگردد به اينكه مردم ايران در سال چقدر پول بابت يك كالا يا خدمت پرداخت ميكنند، مثلا چقدر روزنامه يا كتاب ميخرند، يا چقدر لبنيات، ساعت مچي، طلا، عطر و ادكلن، مواد شوينده، تجهيزات ارتوپدي و هر چيز ديگري كه فكرش را بكنيد، مصرف ميكنند.
* اين كار به چه منظور انجام ميشود و چه نفعي براي مردم دارد؟ اندازه بازار كالا و خدمات دو كاربرد اساسي دارد، اول آنكه متوجه ميشويد سمت و سوي بازار به كدام جهت است. مثلا شركتي كه ميخواهد در لبنيات سرمايهگذاري كند، با گزارش اندازه كالا و خدمات متوجه ميشود كه در پنج سال آينده،مثلا ماست جاي بيشتري در سبد مصرف لبنيات جامعه خواهد داشت. بنابراين سرمايهگذار اساس كارش را بر توليد بيشتر ماست ميگذارد و سرمايهاش را از نابودي نجات ميدهد. اما اگر از اندازه بازار كالا و خدمات باخبر نباشد، مثلا به سمت توليد شير بيشتر در پنج سال آينده ميرود و سرمايهاش نابود ميشود. بنابراين گزارش اندازه كالا و خدمات، روند گرايش مردم به كالاها و خدمات را در سنوات آينده شناسايي ميكند. در نمونهاي ديگر- مثلا به دليل افزايش آگاهيهاي عمومي مردم- طي سالهاي آينده به احتمال زياد نوشابههاي رژيمي جاي نوشابههاي فعلي را خواهد گرفت و يا مردم به جاي خوردن چيپس و پفك، به خوردن چيپس ميوه روي خواهند آورد. آگاهي از اين موارد، امنيت سرمايهگذاريها را تضمين خواهد كرد.
* اندازه بازار كالا و خدمات با چه روشهايي محاسبه ميشود؟براي انجام اين كار ابتدا با استفاده از روشهاي دادهكاوي يا ديتا ماينينگ (daita mining) اطلاعات موردنياز استخراج ميشود، سپس با روشهاي آماري معلوم ميشود كه اين اطلاعات و ارقام صحيح است يا خير. مثلا ميخواهيم اندازه بازار روغن زيتون در ايران را به دست آوريم. براي اين كار، سرانه مصرف روغن زيتون در ايران را كه ۱۶۰ گرم براي هر نفر است و قبلا آن را به دست آوردهايم، در ۷۵ ميليون نفر جمعيت و در قيمت متوسط (مثلا كيلويي پنج هزار تومان) ضرب مي کنیم. رقمي كه به دست ميآيد (حدود ۶۰ ميليارد تومان) اندازه بازار روغن زيتون در ايران است. به اين ترتيب وضعيت استراتژيهاي بازار روغن زیتون و مناسب بودن يا نبودن آنها مشخص ميشود. اين را هم اضافه كنم كه تاكنون در مورد ۲۰۰ فقره كسب و كار، اطلاعات اندازه بازار كالا و خدماتشان را استخراج كرده ايم؛ از عطر و ادكلن مصرفي خانمها تا لوازم آرايشي، روزنامه و كتاب و تفريحات. مثلا مطلاعه كردهايم كه رژيم غذايي مديترانهاي به دليل مصرف بالاي روغن زيتون، پايينترين ميزان سكته را دارد كه متاسفانه اين نسبت در ايران برعكس است و يا برآورد كردهايم كه مصرف كل پروتئين ما ايرانيها در سال ۴۰ هزار ميليارد تومان است. به عبارت ديگر، ما ايرانيها در سال ۹۰۰ كيلو ميخوريم و ميآشاميم. از اين مقدار ۲۲ كيلو گوشت قرمز، ۱۰۴ كيلو لبنيات، ۲۲ كيلو ميوه، ۱۴ تا ۱۸ كيلو روغن، ۹ كيلو تخممرغ و ۱۱ تا ۱۲ كيلو ماه است.
همچنين در مورد مصرف سيگار در ايران، به رقم ۱۱ تا ۱۲ ميليارد تومان در سال رسيدهايم.
*آقاي اميران، شما مطالعات و تحقيقات زيادي در مورد لايف پلن (life plane) انجام دادهايد. اصولا موفقيت در زندگي و كسب و كار چگونه به دست ميآيد؟ لايف پلن، موفقيت را از ابتدا تعريف ميكند. طبق اين تعريف، موفقيت يك تلاش مستمر براي رسيدن به هدف يا مقصود است. نكته مهم در اين مورد استمرار يا تلاش مستمر است. ديدگاه ديگري در این زمينه ميگويد: موفقيت كسب نتيجه متوازن در بُعد زمان است و رسيدن به يك غايت متوازن. در اين تعريف، توازن در زندگي و كار بايد مهمترين رسالت ما باشد و حداقل در اين هشت مورد رعايت شود: كار، سلامتي، مسائل مالي، خانواده و دوستان، مسائل شخصي و رشد و پيشرفت فردي، ارتباط با محيطزيست، ارتباط با جامعه. به بيان ديگر، شما بايد در اين هشت مورد، متوازن جلو برويد. مثلا اگر پول به دست ميآوريد اما سلامتيتان را از دست ميدهيد يا دوست و آشنا نداريد و تنها ماندهايد و يا اگر پولدار و سالم هستيد اما توانايي فردي نداريد، اين توازن ايجاد نميشود.
* هدف از برنامهريزي براي موفقيت در زندگي و كسب و كار چيست؟هدف از برنامهريزي براي موفقيت در زندگي و كسب وكار اين است كه مكانيزم رسيدن به هشت موردي را كه برشمرديم، هموار ميكند. ما بعد از چهار سال مطالعه در اين مورد، بستهاي براي برنامهريزي تهيه كردهايم. رويكرد اصلي برنامهريزي براي موفقيت اين است كه آدمهاي موفق براي خود برنامهريزي ميكنند اما موفقترها برنامههاي خود را مينويسند. ما در اين بسته روشهاي برنامهريزي را نوشتهايم. در اين خصوص كتابي هم منتشر كردهايم با عنوان «روزنگار برنامهريزي براي موفقيت در زندگي و كار».
* آيا برنامهريزي در لايف پلن براساس زندگي تمام آدمهاي دنيا تدوين شده؟خير، لايف پلن براساس زندگي ايراني تدوين شده و شامل اين بخشهاست: ۱- كتاب روزنگار برنامهريزي براي موفقيت در زندگي و كار ۲- پوستري كه اركان موفقيت آدمهاي موفق ايراني را نشان ميدهد ۳- مجموعه فلشكارتهاي موفقيت ۴- يك فيلم در باره موفقيت (نقش پارادايمها در موفقيت افراد) ۵- نرمافزار موفقيت براي نصب روي كامپیوتر ۶- نمونههايي از لايفپلن براي مشاغل و سطوح مختلف مردم ۷- فايلهاي آموزشي. اين را هم اضافه كنم كه اصولا برنامهريزي براي موفقيت در زندگي و كار بر محور ۲ اصل مهم ميچرخد: يك – تحليل تغييرات محيطي در زندگي و كار، دو – برنامهريزي و هدفگذاري بر مبناي آنها. مثلا اگر رژيم غذايي ميگيريد، طبعا انتظار داريد رژيم روي وزن تان اثر بگذارد.پس شاخص اين برنامهريزي وزن است. لايف پلن هم به دنبال شاخصهاي موفقيت براي اندازهگيري است و تاكيد ميكند كه شاخصها را بنويسید. مثلا در مورد درآمد سالانه، ميگويد براي خودت شاخص بگذار و بگو كه بايد تا آخر سال مثلا ۱۰ ميليون تومان پول درآورم و براي رسيدن به اين هدف چه بايد بكنم؟ نتيجه آن كه بدون هدفگذاري كسي به جايي نميرسد. اگر هدفگذاري انجام شود، مغز در راستاي آن عمل ميكند و فيزيك بدن نيز به دنبال آن ميرود.
* چه اصول ديگري در لايف پلن مطرح شده كه ميتواند در موفقيت انسانها موثر باشد؟مبحث لايف پلن بر دواصل كلي استوار است: هدفگذاري، برنامهريزي. مثلا اگر شما امرار معاش و روش پول درآوردن را بلد نباشيد، صرفهجويي هيچ كمكي به شما نخواهد كرد. از طرف ديگر، براي رسيدن به استقلال مالي يا بايد سرمايهگذاري كنيد يا كارآفرين شويد. در همين زمينه، ما مطالعهاي درباره پولدارهاي ايران در دنيا انجام دادهايم كه نتايج آن بسيار جالب است. براساس اين مطالعه، ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر اول اين فهرست، ۹۷ تا ۹۸ درصد ثروتشان غيرموروثي بوده و آن را از طريق كارآفرينی به دست آوردهاند.يعني اين افراد با دست خالي شروع كردند و با تلاش و خودساختگي به اينجا رسيدهاند. آخرين نكته اين است كه درست است كه لايف پلن هشت محور اصلي دارد، اما در راس تمام اين محورها، اصل اراده و خواستن آدمهاست. لايف پلن شرط موفقيت را در سه محور اصلي خلاصه كرده است: ۱- تعهد يا خواستن ۲- يادگيري از محيط و خود ۳- عمل كردن.
* از آينده پژوهي بگوييد. محور اصلي اين بحث چيست؟آينده پژوهي مبحثي است كه طي آن مشخص ميشود كه در آينده بخشهاي عمده اقتصاد ايران كدامها خواهند بود و هر يك از اين بخشها (مانند صنعت، كشاوري يا خدمات) چند درصد توليد ناخالص ملي را تشكيل خواهند داد. طبق مطالعاتي كه تا سال ۱۴۰۳ انجام دادهايم، بخش خدمات در كشور اول خواهد بود، پس از آن صنعت و بعد كشاورزي.
* آينده توليد در كشور چگونه خواهد بود؟توليد لزوما فيزيكي نيست. مثلا ۷۰ درصد توليد علم يا دانش جهان توسط آمريكا توليد ميشود. ما هم ميتوانيم به سمت توليد مجازي (اينترنت) و توليد علم و دانش برويم. در اين زمينه ما خيلي پيشرفت داشتهايم، به عنوان مثال بزرگترين شركتهاي پخش خاورميانه را داريم، بزرگترين دانشگاه را داريم (دانشگاه آزاد اسلامي). بنابراين بايد به مصداقها ظريفتر نگاه كنيم. در حال حاضر با رشد كشوري مثل چين، بسياري از كارخانجات يا نابود شدهاند يا به سمت مرگ و نابودي ميروند. اما استيو جابز در مورد مرگ ميگويد: مرگ باعث نو شدن ميشود. ما ميميريم تا جوانترها بيايند و حرف تازهاي بزنند. كارخانجات قديمي هم ميميرند تا كارخانههاي جديد به وجود بيايند. بنابراين براي اشتغالزايي و كارآفريني بايد نگاهمان را عوض كنيم و طور ديگري به دنيا و مسائل آن بنگریم. دنيا به سوي خلاقيت و آفرينشهاي تازه ميرود و اگر بخواهيم زنده بمانيم و عقبگرد نكنيم بايد به اين عرصه جهاني بپيونديم.