کد مطلب: 193077
از میان آن همه، فقط ربّنای شجریان اهمیت داشت؟
بخش تعاملی الف - سید هادی مصطفوی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۵۴
هر سال ماه رمضان که میشود خیلیها یادی از محمدرضا شجریان میکنند و آن "ربّنا"ی معروفش. حتی در مناظرات انتخاباتی هم یکی از کاندیدها از ایشان یاد میکند و حسرت پخشنشدن این نوا را در صداوسیما میخورد. در این روزها معمولا کمتر پایگاه خبری است که خبر "نظر رهبر معظم انقلاب در مورد ربنای شجریان" را در گوشه و کنار و یا متن پایگاه خود منعکس نکند.
رهبری در اسفند سال ۱۳۷۰ در دیدار با اعضاى گروه ويژه و گروه معارف اسلامى صداى جمهورى اسلامى ايران (+) به طور مفصل پیرامون بسیاری از گزارههای فرهنگی و معرفتی که مربوط به رادیو میشد سخنانی ایراد فرمودند که بخشی از آن نیز مربوط به ربنای محمدرضا شجریان بوده است. ایشان فرمودند:
«...البته همين ديروز يا پريروز بود كه ديديم بعد از اذان دعايى با لحن عربى خوانده شد كه خوب و دلنشين بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِكِشند، چيز مطلوبى نخواهد شد. البته استثناهايى هم وجود دارد؛ مثلاً آن «ربّنا»هايى كه شجريان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مىگذارند، يك كار هنرى است؛ يك كار حالى نيست؛ مناسب نيست كه بعد از اذان، كسى بخواهد آنطور چيزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مىرسد كه همين صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسبتر باشد.»
اشتباه نکنید! قصد بنده بازگویی نظر ایشان در خصوص ربنای شجریان نیست. رهبری در آن سخنرانی به چندین نمونهی مهم دیگر نیز اشاره کردند که نمیدانم چرا کمتر رسانهای به طور تحلیلی به آنها اشاره کرده است. شاید برای شما هم جالب باشد ولی بخوانید نظر رهبری در خصوص روضهخوانیها و سینهزنیها در مراسم عزاداری ائمه(علیهما السلام):
«مسألهى ديگر، مسألهى روضههاست. روضهخوانى و سينهزنى بايد باشد؛ اما نه در هر عزايى. اين را بدانيد كه روضه خواندن و گريه كردن - آن سنت سنيه - مربوط به همهى ائمه نيست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا يك وقت در جمع و مجلسى كسى روضهاى مىخواند، عدهاى دلشان نرم مىشود و گريه مىكنند؛ اين عيبى ندارد. اصلاً عزادارىكردن يك حرف است، روضهخوانى و سينهزنى راهانداختن يك حرف ديگر است. روضهخوانى و سينهزنى راه انداختن، مخصوص امام حسين است؛ حداكثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به اين وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بهخصوص، در شب و روز بيستويكم ماه رمضان، سينهزنى و عزادارى و برپايى جلسات خوب است؛ ولى مثلاً در مورد حضرت موسىبنجعفر(عليهالسّلام) - با اينكه وفات آن بزرگوار از وفاتهاى داراى روضهخوانى است - من لزومى نمىبينم كه سينهزنى بشود؛ يا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلاماللَّهعليها) مناسبتى ندارد كه ما بياييم نوحهخوانى و سينهزنى كنيم؛ بهتر اين است كه در آن موارد، شرح مصايبشان گفته بشود. شرح مصايب، گريهآور است.»
«...حتماً لازم نيست كه عزادارى به همان شكل سنتىِ روضهخوانى باشد كه اولش چيزى مىخوانند و بعد هم احياناً آخرش دمى مىگيرند و سينهاى مىزنند؛ نه، شرح حال را بيان كنيد؛ مثلاً يك نفر با بيان خوب و لحن محزونى، وضع زندانرفتن حضرت موسىبنجعفر را بيان كند؛ حوادث تلخ زندان را بيان كند؛ بعد شهادت حضرت را بيان كند؛ بعد مراسم تشييع را بيان كند؛ در اين صورت هر كس كه آنجا نشسته باشد، دلش نرم مىشود.»
و البته سایر نقطهنظرات ایشان در همان سخنرانی، پیرامون استفاده از موسیقی در مراسم عزاداری و تواشیح و اذان و... و همچنین آشنا نبودن مردم با سیرهی اهل بیت و بررسینکردن زندگی آن بزرگان به صورت تحلیلی، که ظاهراً بیمشتری ماندهاند. این ضربالمثل را شنیدهاید که «برخیها از کاه، کوه میسازند.» اما اینجا برعکس است. از کوهی به آن بزرگی فقط کاه آن را نشانمان میدهند و سپس از همان کاه، کوه میسازند!
کلمات کلیدی : سید هادی مصطفوی