● عصر غمانگيز
روز سوم تير 84 همان گونه محمد حسن قديري ابيانه پيشبيني كرده بود براي اكبر هاشمي رفسنجاني و خانوادهاش روز خوبي نبود. عصرگاه كه تقريباً فاصله قاطع احمدينژاد و هاشمي آشكار بود، ياران نفر دوم انتخابات به كاخ مرمر رفتند تا چارهاي بجويند. نپذيرفتن نتايج انتخابات، اعلام پيروزي هاشمي رفسنجاني و بهميدان آمدن اعضاي ستادها پيشنهاد مهدي هاشمي بود. اكبر هاشمي اين نظر را رد نكرد اما گفت كه چند ساعت ديگر نيز بايد صبر كرد. مهدي هاشمي بلافاصله به ستادهاي شهر تهران آماده باش داد و تعداد زيادي ماشينهاي كرايه شده در مقابل ستادها به صف شدند. اما تدبير رهبري در ممنوعيت هرگونه جشن و شادماني زودهنگام و پذيرش اين نظر از سوي اكبر هاشمي سبب شد تا اين برنامه مهدي هاشمي چهار سال مسكوت بماند.
يك روز پس از تحليف احمدينژاد در 12 مرداد 84، مهدي هاشمي از مديرعاملي سازمان بهينهسازي مصرف سوخت كنار رفت، او در هنگام استعفا دخالت در «مافياي نفتي» را تكذيب كرد و گفت: ثروت خانواده ما بعد از انقلاب كاهش يافته است. ما چيزي براي پنهان كردن نداريم. پدرم قبل از انقلاب 200 و يا 300 قطعه زمين در قم داشت كه الان از آن بيست قطعه باقي مانده است.
مهدي هاشمي بلافاصله به رياست دفتر تازه تأسيس هيأت امناي دانشگاه آزاد منصوب شد تا محملي براي صدور تكذيبيهها و شكايت از رسانهها داشته باشد، اما حوادث بعدي نشان داد كه دل كندن از نفت براي مهدي هاشمي سخت است. اگر از ماجراي گاز تركمنستان بگذريم، مهديهاشمي در پيگيري قرارداد كرسنت نشان داد كه جذابيتهاي نفت دلكندني نيست. مهدي هاشمي در يكي از سفرهايش به دبي به ديدار «هـ . الف» از عناصر مؤثر در قرارداد كرسنت رفت و از او بهخاطر مقابله دولت نهم با اين قرارداد عذرخواهي و دلجويي كرد. هر چند بعدها گفته شد كه يكي از دلايل تأخير در اصلاح قرارداد كرسنت، كم شدن ميزان پورسانت «طرف كارچاق كن ايراني» ماجراست.
بههر حال شكست از احمدينژاد براي مهديهاشمي كه در اولين تجربه انتخاباتيش رياست ستاد پدر را داشت بسيار سخت بود. او اگر چه علاقهاي به مصاحبه و رسانهاي شدن ندارد اما به نشست و برخاست با روزنامه نگاران و گفتوگوهاي غير رسمي بسيار مشتاق است. مهدي هاشمي در چهار سال دولت نهم حمايت مالي و اطلاعاتي بسياري از رسانههاي مخالف احمدي نژاد را برعهده داشت از روزنامه اعتماد و شرق و همميهن گرفته تا هفتهنامه شهروند امروز. حمايت از سايتهاي مخالفخوان مانند بازتاب و آفتاب و شهاب نيوز نيز جاي خود را داشت. در سال 86 مهدي هاشمي قصد شركت در انتخابات مجلس هشتم را كرد. او، فاطمه هاشمي، حسين مرعشي، هاشميان و... قرار بود اعضاي ليست خانوادگي هاشمي رفسنجاني باشند. مهدي هاشمي حتي در بعضي از گفتوگوهاي غيررسمي از اخذ مدرك دكترايش از مجتمع علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد سخن گفته بود، اما ترمز اكبر هاشمي رفسنجاني سبب شد تا نه تنها مهدي هاشمي كانديدا نشود، بلكه سابقهدارترهايش مانند حسين مرعشي نيز نامنويسي نكنند. بعدها حسين مرعشي دراينباره گفت: «برخي ملاحظات آيتالله هاشمي رفسنجاني مانند احتمال رد صلاحيت فرزندانش دليل عدم شركت ما در انتخابات بوده است». در اين انتخابات مهدي هاشمي رابطه نزديكتري با ستاد اصلاحطلبان برقرار كرد. حسين مرعشي رابط مهدي هاشمي با ستاد نصفه و نيمه اصلاحطلبان به رياست مرتضي حاجي بود.
● مجري پروژه «نه به احمدينژاد»
پس از انتخابات مجلس هشتم و ورود به سال 87 رايزنيهاي خانواده هاشمي رفسنجاني براي انتخابات دهم رياست جمهوري گستردهتر شد. هدف مشخص بود: «نه به احمدينژاد». در اينباره محسني اژهاي وزير اطلاعات وقت ميگويد: «اولويت درجه يك آقاي هاشمي اين بود كه احمدينژاد در انتخابات پيروز نشود و معتقد بود كه به هر قيمتي بايد از انتخاب مجدد ايشان جلوگيري شود.»
مهدي هاشمي نيز با تجربه چند ساله مديريت اجرايي پروژه پدر را بر عهده گرفت. او معتقد بود كه در فازهاي رسانه تشكيلات نيروي انساني و جمعآوري اسپانسرهاي مالي بايد سرمايهگذاري كرد.
گفته ميشود مهدي هاشمي منابع مالي 18 روزنامه در انتخابات نهم رياست جمهوري را تأمين ميكرده است. ارتباط نزديك او با بهزاد نبوي، مدير رسانههاي دوم خردادي در اين مسئله بيتأثير نبوده است. برگزاري برخي جلسات سياسي با هدف طراحيهاي سياسي در 6 ماهه دوم سال 87 نيز در دستور كار مهدي هاشمي بود. در يكي از اين جلسات كه در دفتر نياوران مهدي هاشمي برگزار شد، بهزاد نبوي، محمد عطريانفر و مصطفي تاجزاده به اين نتيجه ميرسند كه بايد به اوباما پيام بدهيم كه تا رئيس جمهور بعدي نيامده است، نبايد با احمدينژاد مذاكره كند. اما مهدي هاشمي همانند پدرش اختلاف سليقه كوچكي با دوستان تازه مشاركتياش داشت. او بر خلاف آنها معتقد بود كه بايد «طرح وحدت ملي» هاشمي و ناطقنوري را دنبال كرد، چه آنكه پرچم اين وحدت علي لاريجاني راستي باشد يا ميرحسين موسوي چپي، اما مشاركتيهاي تندرو به چيزي جز خاتمي رضايت نميدادند و اينجا بود كه برخي اصطكاكهاي رسانهاي ميان مشاركت و مهدي هاشمي و عطريانفر بهوجود آمد.
مهدي هاشمي اما براي ورود ميرحسين موسوي به صحنه انتخابات سنگ تمام گذاشت. او ميدانست كه ميرحسين موسوي به پدر گفته است كه طرح دولت وحدت ملي را اجرا ميكنم. مهدي هاشمي تصور ميكرد موسوي توان جذب آراي اصولگرايان منتقد احمدينژاد را دارد و در مقايسه با خاتمي حساسيتها نسبت به او كمتر است و از سوي ديگر محكمتر و قابلاعتمادتر است.
● با تمام توان به پيش
در روزهاي آخر اسفند 87 خاتمي به نفع ميرحسين موسوي كنارهگيري كرد و مهدي هاشمي همانگونه كه به پدر و ميرحسين موسوي قول داده بود، تمام توانش را براي موسوي بهكار گرفت. البته او در خانواده تنها نبود، بهكارگيري ظرفيت مترو تهران از سوي محسن هاشمي، بازگشت فائزه از لندن و سخنرانيهاي جنجالي او به اضافه ساماندهي دختران فيروزهاي و فعاليتهاي مستمر فاطمه و ياسر هاشمي هم به مهدي هاشمي دلگرمي ميداد.
با راهاندازي كميته راهبردي ستاد حاميان ميرحسين موسوي، مهدي هاشمي قائممقامي حسين مرعشي را بر عهده داشت و در يكي از جلسات همين شورا بود كه او به همراه سيدمحمد خاتمي و ابوالفضل فاتح به نتيجه رسيدند كه «برنده شدن در اين انتخابات خيلي با انتخابات گذشته فرق ميكند. در اين صورت جريان اصولگرا و رهبر ديگر نميتوانند سرشان را بلند كنند و اين به معناي يكسره كردن كار است.» اين جمع بندي از سوي مهدي هاشمي به رسانههاي تحت مديريتش انتقال يافت. سايتهاي آينده و جمهوريت از جمله اين رسانهها بودند كه چند ماه قبل از انتخابات راهاندازي شدند. سايت آينده از چند نفر از دستاندركاران سايت بازتاب كه پس از توقيف حاضر به همكاري مجدد با محسن رضايي نبودند، شكل گرفت. اما داستان سايت جمهوريت جالبتر است.
حمزه كرمي، مديرمسئول اين سايت ميگويد: مهدي هاشمي با من صحبت كرد و گفت كه ما بايد براي انتخابات كار رسانهاي قوي را آغاز كنيم. چند روز بعد هم در جلسهاي جاسبي به بنده گفت كه بايد هر كاري انجام دهيم تا هر كسي به غير از احمدينژاد رئيس جمهور شود. از اين رو ما نيز سايت جمهوريت با مديريت رسمي مهدي هاشمي را راهاندازي كرديم. البته چند روز بعد جاسبي با تغيير نظر به ما اطلاع داد كه بنده ميخواهم در انتخابات بدون موضع باشم لذا دستور تعطيلي سايت جمهوريت را صادر كرد ولي با فشارهاي هاشمي، اين سايت به كار خود همچنان ادامه داد.
وي در ادامه به شرح اقدامات اين سايت ميپردازد: سايت جمهوريت ابتدا قرار بود از كانديدايي در انتخابات حمايت و نسبت به دولت نهم نيز نقدهايي داشته باشد ولي با فشارهاي مهدي هاشمي، اين سايت تبديل به سايت تضعيف كننده سازمانهاي انقلابي مانند سپاه و بسيج و سازمانهاي دولتي شد و حتي اين سايت خدمات دولت را نيز پولپاشي معرفي ميكرد و كار به جايي كشيد كه اين سايت برخلاف واقعيت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقين كرد.
حمزه كرمي كه از نزديكان مهدي هاشمي در چند سال گذشته است، ميافزايد: مهدي هاشمي حتي مطالب تندتري را براي انتشار سايت جمهوريت ارائه ميداد كه از جمله اين مطالب ميتوان به گزارشي كه 2 روز قبل از انتخابات توسط وي به ما داده شده، اشاره كنم كه در اين گزارش فرمانده بسيج متهم به تخريب و تضعيف ميرحسين موسوي شده بود. البته اين گزارش را ما هرگز منتشر نكرديم. وي همچنين در دادگاه متهمين آشوبهاي اخير با تأسف ميگويد: در روزهاي آخر برخي پرسنل سايت با چاپ شبنامه در ستادهاي ميرحسين موسوي و توزيع آنها، به تضعيف دولت و نظام ميپرداختند و بنده متأسفم كه توسط افرادي مورد سوءاستفاده قرار گرفتم و همچنين اگر سايت جمهوريت تندروي داشت ولي من با تندروي مخالف بودم منتهي كسي به حرف من گوش نميداد!
مسعود باستاني سردبير اين سايت نيز در دادگاه مكرراً گرداننده جمهوريت را مهدي هاشمي عنوان كرد و گفت: من زير نظر كرمي و نوربخش و سردبير روزنامه فرهيختگان وابسته به عبدالله جاسبي كار ميكردم. وي درباره نحوه پشتيباني و تأمين مالي پرسنل سايت جمهوريت ميگويد: دفتر اين سايت در يكي از دفاتر دانشگاه آزاد مستقر بود و مبالغي كه به ما ارائه ميشد از طريق چكي از سوي دانشگاه آزاد بود. باستاني درباره خط مشي اين سايت هم اضافه ميكند: «سايت جمهوري اتاق جنگ رواني مهدي هاشمي عليه مسئولين نظام بود...»
● حرف جاسبي و مهدي هاشمي يكي بود
ماجراهاي سايت جمهوريت اما از زبان محمدرضا نوربخش سردبير اين سايت كه همزمان سردبير روزنامه فرهيختگان (ارگان عبدالله جاسبي) نيز هست، جالبتر است.
نوربخش درباره دليل به وجود آمدن اين پايگاه خبري ميگويد: پائيز سال گذشته حمزه كرمي به من گفت كه مهدي هاشمي به دليل چالشهايي كه با دولت احمدينژاد دارد، ميخواهد فعاليتهاي انتخاباتي خود را آغاز كند تا از اين طريق مانع از رياست جمهوري مجدد وي شود كه البته بخشي از اين فعاليتهاي انتخاباتي، فعاليتهاي رسانهاي بود.
وي توضيح ميدهد كه در آن زمان فضاي اصلاحات غبارآلود بود و كانديداي اين جريان مشخص نبود و قرار شد سايتي راهاندازي شود و از ابتدا هم طرف حساب آقاي مهدي هاشمي بود كه از تعيين اسم سايت تا مشخص كردن سياستهاي كلان آن نقش داشت و در تعريف شناسه رسانهاي وي صاحب امتياز و آقاي كرمي مدير مسئول سايت بود كه ديدگاههاي مهدي هاشمي را در سايت جمهوريت اعلام ميكرد. نوربخش كه خود از نزديكان جاسبي هست درباره نحوه تأمين هزينههاي سايت ميگويد: براي تأمين هزينههاي سايت قراردادهايي با 12 پيمانكار كه من هم جزو آنها بودم بسته شد و از اين طريق دانشگاه آزاد اسلامي برخلاف وظايف ذاتي خود وارد كار سياسي و انتخاباتي شد ولي بعد از گذشت 15 روز گفته شد كه بين مديران سايت و مسئولان دانشگاه اختلافنظر به وجود آمد. وي ميافزايد: با وجود اختلاف بين مديريت سايت جمهوريت و دانشگاه آزاد اسلامي اما گفته شد قراردادهايي كه با پيمانكاران منعقد شده پابرجا است و فقط منبع تأمين هزينهها تغيير كرده و از اين پس هزينه سايت را شخص مهدي هاشمي ميپردازد.
سردبير سايت جمهوريت همچنين با تقسيم مطالب اين سايت به دو بخش سلبي و ايجابي از تخريب دولت نهم به بهانههاي مختلف به عنوان اولويت كار سلبي و از حمايت از محمد خاتمي و بعد از مدتي طرح يا خاتمي يا موسوي و در نهايت حمايت از كانديداتوري موسوي به عنوان اولويت كار ايجابي سايت متبوعش ياد كرد. آقاي مهدي هاشمي تأكيد داشت براي آنكه سايت جمهوريت هر چه سريعتر در ميان افكار عمومي جايگاه خود را پيدا كند و به منبع خبري اثرگذار مبدل شود تأكيد داشت از مطالب جنجالي استفاده شود و منبع خبر و مستندات براي وي اهميت نداشت.
و اين درخواست مهدي هاشمي راهكارهايي هم داشت. بر همين اساس سايت جمهوريت به خبرسازي و انتشار شايعات تحت عنوان اخبار شنيده از منابع روي آورد كه بخشي از اين شايعات توسط مهدي هاشمي و بخش ديگري از آن توسط آقاي حمزه كرمي كه مدعي بود آنها را از دوستانش در نهادهاي حكومتي ميگيرد در اختيار ما قرار ميگرفت.
سردبير جمهوريت حتي به دفاع از عملكرد كاركنان سايت جمهوريت در برابر ادعاي حمزه كرمي در جريان محاكمه وي ميپردازد و به رمز انتشار نامه خيلي محرمانه وزير اطلاعات سابق در سايت جمهوريت اشاره ميكند: اينكه آقاي كرمي گفته اعضاي شوراي سردبيري جمهوريت از ابتدا خواستار راديكال شدن سايت بودند مضحك است و موارد متعددي وجود دارد كه نميخواستيم كاري را انجام دهيم. بسيار اتفاق افتاده بود كه نميخواستيم خبري را منتشر كنيم و يا ميخواستيم گفتوگويي منتشر شود اما آقاي مهدي هاشمي و كرمي به دليل مصالح و منافعي كه داشتهاند خط ديگري را منتشر ميكردند كه نمونه بارز آن انتشار نامه طبقه بندي شده وزارت اطلاعات درباره پرونده استات اويل بود. آقاي هاشمي با آقاي كرمي هماهنگ كرده بود سند مذكور منتشر شود اما ما گفتيم كه اين كار خلاف قانون است و تبعات حقوقي دارد و كرمي پاسخ داد جمهوريت متعلق به آقاي هاشمي است و هزينههاي مادي و معنوي آن را ميپردازد و بايد در مواقع لزوم در خدمت وي باشيم و البته در اينگونه موارد خود وي پاسخگو است.
نوربخش در جريان محاكمهاش به ماجراهاي شبنامه كه مسعود باستاني و حمزه كرمي به اختصار از كنار آن گذشته بودند، اشاره ميكند و ميگويد: در هفتههاي منتهي به انتخابات جلساتي بين فعالان رسانهاي دوم خردادي برگزار شد و پيشنهاد شد به دليل عدم پايگاه مناسب سايتها در افكار عمومي مطالب سايتها در قالب شبنامه منتشر شود.
مسعود باستاني بلافاصله شبنامه موج را تهيه كرد و با نظر آقايان مقيسه و كرمي قرار شد يك ميليون نسخه از آن منتشر شود اما در نهايت دويستهزار نسخه آن با هزينه سه و نيم ميليون توماني كه يكي از مديران دانشگاه آزاد تقبل كرد منتشر و توسط بچههاي ستاد 88 توزيع شد.
مسعود باستاني همين روايت را تكرار ميكند و مسئوليت شبنامهها را برعهده مهدي هاشمي ميداند: تهيه هزينه شب نامههاي ستاد ميرحسين موسوي يكي از اقدامات مهدي هاشمي بود. ما محتواي شبنامهها را تهيه ميكرديم و بعداً مقرر شد تا هزينههاي اين شبنامه از سوي حمزه كرمي و مهدي هاشمي تأمين شود، سپس اين شبنامه ها در اختيار اعضاي ستاد 88 براي توزيع قرار گيرد.
● اعتراض كروبي به مهدي هاشمي
دامنه تخريبهاي مهدي هاشمي به احمدينژاد و دولت نهم محدود نشد. يك روز مانده به انتخابات مهدي كروبي در نامهاي شديداللحن به هاشمي رفسنجاني نسبت به تخريبهاي سايت جمهوريت اعتراض كرد. شايد كروبي خواست از نمد مخالفت با هاشمي در انتخابات براي خود كلاهي را از رأي ببافد. پس از كروبي، اسماعيل گرامي مقدم سخنگوي حزب اعتماد ملي در گفتوگويي مطبوعاتي از محافلي كه كروبي را تخريب ميكنند، پرده برداشت. شايد اكنون كه بيش از چند ماه از انتخابات گذشته است خواندن سخنان گرامي مقدم درباره مهدي هاشمي و طيف مجاهدين انقلاب خالي از لطف نباشد. اسماعيل گرامي مقدم، در خصوص تخريب هايي كه عليه مهدي كروبي صورت ميگيرد، اظهار داشت: سايت «جمهوريت» دو ماهي است كه مستقيماً كروبي را تخريب ميكند و نگران اين است كه نامزد مورد حمايتش رأي نياورد و آنچه كه مسلم است همه نظرسنجيها، برآوردها و استقبالهاي مردمي نشان ميدهد كه كروبي از وضعيت مناسبي برخوردار است. وي افزود: كساني كه ميگويند كروبي ميخواهد دستاويزي پيدا كند براي اينكه شكستش را به گردن شخص ديگري بيندازد اين چنين نيست، آنهايي نگران شكست نهايي خود هستند كه دائماً مدت 9 ماه است بر طبل كنارهگيري كروبي كوبيدهاند، اما كروبي راست قامت تا آخرين لحظه ايستاده و اين رسوايي بزرگي براي كساني بود كه به دنبال كنارهگيري كروبي بودهاند. گرامي مقدم در خصوص شايعه كناره گيري كروبي گفت: در دو كانون در خصوص كنارهگيري كروبي صحبت ميشود، يك بخش حاميان هاشمي رفسنجاني بويژه سايت جمهوريت است كه ما تذكر هم داديم ولي توجه نكردند و يك بخشي هم به سركردگي سازمان مجاهدين و مشاركت كه عبدالله ناصري كه البته پشت او شخص بهزاد نبوي است دائماً شايعهپراكني ميكنند كه كروبي كنار ميرود ولي اينگونه نيست و كروبي تا پايان كار ايستاده است.
گرامي مقدم در ادامه در خصوص تخريبهاي سايت جمهوريت عليه كروبي، اظهار داشت: مهدي هاشمي سايت جمهوريت را هدايت ميكند. بارها هم ما تماس گرفتيم ولي متأسفانه اين تخريبها همچنان ادامه دارد و تنها سؤال ما از آنها اين است كه چرا كروبي را تخريب ميكنند، وقتي مسئلهاي به وجود ميآيد فريادشان گوش فلك را كر ميكند كه به آنها اتهامي زده ميشود ولي خودشان دارند كروبي نامزد اصلي اصلاحطلبان را تخريب ميكنند. وي خاطرنشان كرد: كروبي به خود موسوي تذكر داد كه مانع اين تخريبها شود ولي موسوي قادر به جلوگيري اين تخريبها نيست و در مناظره هم كروبي گفت كه افرادي كه عامل شكستهاي متوالي اصلاحطلبان شدهاند دور موسوي را گرفتهاند و آن چند نفري كه اصلاحات را به شكست كشاندهاند عليه آقاي كروبياند. سخنگوي حزب اعتماد ملي در پايان در خصوص سازمان مجاهدين و مشاركت اظهار داشت: بارها گفتهام حتي اگر كروبي و احمدينژاد تنها در صحنه انتخابات بودند همان جمع محفلي سازمان مجاهدين و مشاركت قطعاً از احمدينژاد حمايت ميكردند و حاضر نبودند از كروبي حمايت كنند زيرا كينهشان از كروبي خيلي زياد است.
● هاشمي صحنه گردان اصلي
هر چند مهدي هاشمي از فرداي سوم تير 84 براي مقابله با احمدينژاد انگيزه كافي را داشت اما اتفاقات شب 13 خرداد 88 او را در مقابله با منتخب ملت مصممتر كرد. احمدينژاد در مناظره با ميرحسين موسوي پس از آن كه موسوي را دنبالهرو هاشمي رفسنجاني خواند، خطاب به موسوي گفت: جنابعالي فرموديد افتخار ميكنيد به حمايت آقاي هاشمي، معنايش چيست. بالاخره يك معنايي دارد. باور ما اين است كه صحنهگردان اصلي آقاي هاشمي است!
احمدينژاد بيراه نگفته بود، حوادث بعدي نشان داد كه ميرحسين موسوي پيش از همه روي حمايت هاشمي رفسنجاني حساب ميكند و ماجراي مثلث قسم در فرداي انتخابات و درخواست هاشمي براي حضور موسوي و طرفدارانش در نمازجمعه 21 تير شاهد مثالهايي براي اين صحنهگرداني است.
به هر روي مهدي هاشمي كه در همه حال خود را دست راست و مجري اوامر پدر ميدانست يك هفته آخر انتخابات را با آدمهايش، به تمرين پهن كردن مردم در خيابانها گذراند. شب انتخابات دور ستاد قيطريه و در زماني كه نقشه عملياتي تجمعات پس از روز رأيگيري ريخته ميشد، مهدي هاشمي حضور داشت و در آنجا مسئوليت القاي نظرسنجي جعلي به علي هاشمي پسرعمويش واگذار شد.
در ساعت 18 روز 21 خرداد در محل ستاد قيطريه جلسهاي به رياست محسن امينزاده تشكيل ميشود. اعضاي اصلي حزب مشاركت، مجاهدين انقلاب و كارگزاران سازندگي از جمله تاجزاده، مرتضي مبلغ، شهابالدين طباطبايي، عطريانفر، هدايت آقايي و عربسرخي حضور دارند. در همان ابتداي جلسه علي هاشمي ميگويد: «در مجموع موسوي 18 ميليون و احمدينژاد 11-10 ميليون رأي دارد و اگر غير از اين شود حتماً تقلب شده است و بايد به يك سري كارهايي دست بزنيم.» تاجزاده سخنان علي هاشمي را تكميل ميكند و ميگويد: «بايد ببينيم كه موسوي چه ميگويد و بر همان اساس اعتراضات را شروع كنيم.» شب انتخابات مهدي هاشمي حتماً نظرسنجي مورد اشاره علي هاشمي را به خانه ميبرد و به مادر نشان ميدهد و عفت مرعشي ظهر جمعه در حالي رأيش را كه به نام ميرحسين موسوي نوشته شده به صندوق مياندازد كه به خبرنگاران ميگويد كه اگر ميرحسين برنده نشود، تقلب شده و بايد مردم به خيابانها بريزند! البته كليد اين ماجرا از آخرين خطبههاي نمازجمعه قبل از انتخابات هاشميرفسنجاني خورده بود كه در آن هاشمي نسبت به تقلب بزرگ هشدار داده بود، هشداري كه به عقيده صاحبنظران فتنه بزرگ انتخابات دهم رياست جمهوري تعبير شده است.
● نماز جمعه آخر
مهدي هاشمي يكي از كساني است كه پدر را هميشه در نماز جمعه همراهي ميكند. او در جايگاه خطيب نماز جمعه پشت پرده مينشيند و اوضاع را رصد ميكند. در روز جمعه 26 تير هم مهدي هاشمي برنامهريزي را برعهده ميگيرد. فراخوان مجازي براي حضور در نماز جمعه و آموزش خواندن نماز جمعه در سايت بالاترين، از جمله اقداماتي است كه در هفته قبل از نماز جمعه تاريخي انجام ميشود. مهدي هاشمي همچنين به نمايندگي از پدر با ستاد نماز جمعه تماس ميگيرد و خواستار رزرو جا براي چند هزار نفر ميشود اما ستاد نماز جمعه تهران قبول نميكند. اكبر هاشمي نيز اگرچه به شوراي سياستگذاري ائمه جمعه گفته بود كه خطبههاي من تماماً آرامشبخش و تلطيف كننده فضا است، اما از ساعات اوليه صبح جمعه با حضور آدمهاي مهدي هاشمي مشخص بود كه قرار است با نماز جمعه هاشمي رفسنجاني، آتش فتنه گرم نگه داشته شود.
با حضور اكبر هاشمي رفسنجاني در خيابان انقلاب، شعار «هاشمي هاشمي سكوت كني، خائني» طرفداران ميرحسين موسوي شنيده ميشود. اما در زير سقف مصلاي نماز جمعه در دانشگاه تهران، شعار «ما اهل كوفه نيستيم علي تنها بماند» به گوش ميرسيد.
مهدي هاشمي با شروع خطبهها براي اولين بار به جايگاه خبرنگاران رفت تا اوضاع را بيشتر در دست داشته باشد. در هنگام خطبهها و پس از آن درگيريهاي پراكنده در اطراف دانشگاه تهران رخ داد و مهدي هاشمي با ناراحتی پس از پايان نماز جمعه كه شايد آخرين نماز پدر باشد، به همراه او به جماران بازگشت. مهدی هاشمی نمازجمعه 26تیر را شکست برای پروژه اش می دانست و می گفت این هواداران دفعات دیگر به نماز نمی آیند.
● آدمهاي مهدي هاشمي
همانگونه كه همه ميدانستند اما برخي نميخواستند باور كنند، احمدينژاد با اختلاف 11 ميليون رأي ميرحسين موسوي را پشت سر گذاشت و به محض اعلام نتايج زمان عمليات چند سال تمرين براي به خيابان كشيدن جمعيت بود.
محمدعلي ابطحي از نزديكان سيدمحمد خاتمي درباره چگونگي به خيابان آوردن جمعيت ميگويد: بعد از مشخص شدن نتايج اوليه انتخابات، ستاد مهندس موسوي به سرعت نيروهايش را سازماندهي كرد. تاج زاده، در يك تماس تلفني به من گفت: «ما قصد داريم اين جمعيت را تا پايان انتخابات نگه داريم و آنها را به تمام نقاط شهر هدايت كنيم.»
ابطحي ادامه ميدهد: «معتقدم اين جريان داراي سه ضلع است: 1- رأس 2- بدنه محرك 3-شبكه اجتماعي كه در حقيقت جسم كار هستند».
در توضيح بيشتر بدنه محرك ابطحي اضافه كرد: «در بدنه محرك يكسري نقش فعالتري داشتند مانند سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، جبهه مشاركت، گروههاي لشگرساخته خاتمي مانند
گروه 88، ياري نيوز، پويش و... حوزههاي مجازي كه لحظه به لحظه مردم را دعوت به حضور در خيابان ميكرد و شبكههاي خارجي كه توسط خبرنگاران خود تمام اخبار را پوشش ميدادند. نكته مهم اين است كه خبرنگاران خارجي به اين آقايان خيلي نزديك شده بودند حتي از لشگرهاي ساخته شده نيز نزديكتر بودند».
وي در مورد نقش بدنه محرك ميگويد: «مهمترين نقش اين عناصر نگه داشتن مردم در خيابانها بود تا اگر زماني آقاي موسوي اعلام كرد در فلان نقطه شهر هستم بتوانند همه را در آن نقطه جمع كنند. اين سازماندهي توسط لشگرهاي ساخته شده صورت ميگرفت».
ابطحي در جاي ديگر ميافزايد: «به خيابان آوردن جمعيت قبل از انتخابات مقدمهاي بود براي به خيابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادي مانند فاتح، تاج زاده، خاتمي و ستادش، مهدي هاشمي و آدمهايش براي اينكه جمعيت را در خيابانهاي شهر نگه دارند خيلي فعال بودند و همه اينها در پيشبيني و طراحي برنامه براي شب شنبه نقش داشتند».
و البته كارشناسان امنيتي اعتقاد دارند در ميان گروههايي كه ابطحي به عنوان محركها نام برد، نقش مهدي هاشمي و آدم هايش جلوه بيشتري دارد.
حضور فائزه هاشمي به همراه اكيپ زنان خانواده هاشمي رفسنجاني در تمام اغتشاشات نمونهاي از برنامهريزيهاي مهدي هاشمي براي پرشورتر كردن تجمعات بود. اما آدمهاي مهدي هاشمي چه كساني بودند؟ گفتيم كه مهدي هاشمي از همنشيني با اصحاب رسانه لذت ميبرد اما اين دليل نميشود تا برخي همراهان هميشگي مانند حمزه كرمي، «ر.ز»، «د» و- را فراموش كند.
«ر.ز» فرزند يكي از مسئولین سابق سازمان تبليغات اسلامي است. او در زمان مديريت مهدي هاشمي بر سازمان بهينهسازي مصرف سوخت، مدير روابط عمومي اين سازمان بود. وي در اين باره گفته است: «در دورهاي كه آنجا بودم مناقصههايي برگزار ميشد و شركتهايي انتخاب ميشدند، اما مهدي هاشمي ميگفت كه اين مناقصهها را كنار بگذاريد، بعد از آن نيز ميگفت كه اين پروژهها را به دوستان، آشنايان و بستگانش واگذار كنيم. زماني هم كه ميگفتيم مراحل قانوني آن چه ميشود، ميگفت: من با شوراي اقتصاد و جاهاي مختلف صحبت ميكنم. شما پول را بدهيد و پروژهها را واگذار كنيد. من بعداً مجوز ميگيرم. يكي از اين مناقصهها نيز پروژهاي بود كه هاشمي به خواهر همسر خود كه فرزانه نام داشت، واگذار كرد.
«ز» كه يكي از عوامل اصلي اغتشاش در قيطريه در عصر انتخابات است، در هنگام بازداشت شناسنامه و گواهينامه جعلي، يك عدد نارنجك دودزاد، باتوم و يك دستگاه بيسيم به همراه داشته است. «ز» در اعترافاتش عمده فعاليتش را در دور قبلي انتخابات ميداند و تعداد زيادي برچسب «طالبان ممنوع» را توزيع كرده است.
«د» فرزند رئيس يك مدرسه غيردولتي نيز يكي ديگر از نزديكان مهدي هاشمي است. وي كه مديريت چند شركت نفتي را بر عهده داشته، از اسپانسرهاي اصلي مهدي و فائزه هاشمي به حساب ميآيد. «د» نيز به اتهام پشتيباني مالي اغتشاشات اخير بازداشت شد و شخص اكبر هاشمي رفسنجاني تلاش زيادي براي آزادي وي داشت و چند بار حضوري، تلفني و مكاتبهاي، پيگير آزادی «د» از مسئولان ارشد قوه قضائيه شد.
«ع. ف» نيز يكي از كساني است كه در دوره انتخابات نهم و دهم رابطه گستردهاي با مهدي هاشمي داشته است. محل شركت «ف» در خيابان پورموسي روبهروي وزارت صنايع يكي از پاتوقهاي مهدي هاشمي در انتخابات اخير بوده است.
«ف» كه در سوابقش رياست يكي از شركتهاي سرمايهگذاري وزارت نفت و صندوق بازنشستگي صنعت نفت به چشم ميخورد، به دلايل امنيتي مانند ارتباط با منافقين بازداشت شده است.
كارشناسان اطلاعات پرونده اغتشاشات اخير معتقدند كه اين افراد واسطه ارتباط با برخي اراذل و اوباش شهرستانهاي اطراف تهران در اغتشاشات اخير هستند.
● همه خواستار برخورد
هرچند مهدي هاشمي در ماههاي اخير بسيار كوشيده است تا ردپايي از خود در اغتشاشات اخير به جاي نگذارد و اكبر هاشمي رفسنجاني نيز در تمامي محافل پسر تيزهوشش را تبرئه كرده است، اما در 5 ماه اخير بسياري از مؤثرين خواستار برخورد قانوني با وي شدهاند. هنوز هفته اول اغتشاشات به پايان نرسيده بود كه تشكلهاي دانشجويي در مقابل دادستاني تهران تجمع كردند و دستگيري مهدي هاشمي را خواستار شدند. به غير از دانشجويان، ائمه جمعه و اعضاي مجلس خبرگان رهبري نيز به ميدان آمدند. آيتالله خزعلي، آيتالله علمالهدي، آيتالله يزدي، آيتالله جنتي از جمله اين نمايندگان مجلس خبرگان بودند. در مجلس شوراي اسلامي نيز هرچند اكبر هاشمي رفسنجاني به نسبت نفوذ خوبي دارد، اما منتقدين تا جايي پيش رفتند كه حداد عادل در نطق مياندستورش خواستار رسيدگي به وضعيت آقازادهها شد و يكي از نمايندگان نيز در حملهاي بيسابقه، اكبر هاشمي رفسنجاني را [...] خواند. اما مهدي هاشمي زماني خطر بازداشت را جدي ديد كه همسرش عصر 12 مرداد در حوالي ميدان ونك بازداشت شد. وي بعد با دخالت پدرشوهرش آزاد شد اما زنگ خطري جدي براي مهدي بود.
محمد هاشمي برادر اكبر هاشمي درباره دستگيري همسر مهدي هاشمي ميگويد: نميدانم ايشان را شناسايي كرده بودند يا ايشان را به عنوان يك فرد عادي دستگير كرده بودند. چون نسبت به ايشان بدرفتاري كرده و ايشان را ضرب و شتم كرده بودند. اما از اطلاع يا عدم اطلاع آنها از اينكه ايشان عروس آقاي هاشمي است آگاه نيستم. رفتاري كه با ايشان شده بود، حتي به عنوان يك فرد عادي دور از ارزشهاي اسلامي و انساني بوده است. اكبر هاشمي رفسنجاني هم در يك محفل خصوصي گفته كه همسر مهدي هاشمي براي عيادت يكي از بستگانش به بيمارستاني در حوالي ميدان ونك رفته بوده اما دستگير شده و موهايش را كشيده اند! هاشمي رفسنجاني پيش از اين هم دليل حضور فائزه هاشمي در روز 30خرداد در خيابان آزادي را گرسنگي و خوردن ساندويج اعلام كرده بود.
به هر روي گفته ميشود دليل دستگيري همسر مهدي هاشمي شعارهاي تند و تيز و غيراخلاقي بود كه وي و همراهانش عليه مسئولين نظام در درگيريهاي پراكنده و روز 12مرداد سر ميدادند.
يك شاهد عيني در اين باره به يك سايت خبري گفته است: همسر مهدي هاشمي در ناآراميهاي پراكنده روز 12مرداد از حضور در جمع اغتشاشگران خودداري و سعي ميكند با نزديك شدن به مأموران، با سر دادن شعارهاي تند و بعضاً غيراخلاقي عليه مسئولين نظام، آنها را تحريك به برخورد فيزيكي نمايد كه در نهايت با سه بار تذكر مأموران، توسط دو مأمور زن، دستگير و با مقاومت غيرمعمول با فشار به داخل خودروي مأمورين انتظامي برده ميشود. در اين ايام برخي سايتهاي خبري مدعي شدند مهدي هاشمي به همراه فائزه در جريان اغتشاشات اخير ممنوع الخروج از كشور نيز شده بودند كه مجازات سخت (با توجه به بيش از يكصد سفر خارجي مهدي هاشمي در 4 سال اخير هم با دخالت به موقع اكبر هاشمي رفسنجاني مرتفع شد.
● سفر به انگليس
به گفته دفتر مهدي هاشمي او چند روز پيش از برگزاري چهارمين دادگاه اغتشاشات تهران يعني دادگاه حمزه كرمي براي بازرسي از دفتر آكسفورد دانشگاه آزاد به لندن سفر كرده است. در حالي كه همگان ميدانند سفر حداقل چند هفتهاي به لندن دليلي بجز امور دانشگاه آزاد دارد، برخي معتقدند كه تمدد اعصاب، استراحت، دلجويي از همسر به خاطر بازداشت و البته دور بودن از معركه فتنه اخير دليل ارسال مهدي هاشمي به لندن است. كاري كه 10سال پيش او براي فائزه هاشمي كرد و خواهر جنجالي مهدي هاشمي چندسالي را در انگلستان به سر برد. اما برخي ديگر نيز هستندكه معتقدند مهدي هاشمي پس از سفر به عربستان، كويت و روسيه به انگلستان رفته تا آنجا به كمك ديگر لندننشينان مانند عبدالكريم سروش، عطاالله مهاجراني، ابوالفضل فاتح و... راهي ديگر براي ادامه مسيري كه به گفته نزديكان مهدي هاشمي به بالاتر از احمدينژاد ميرسد، بحث و رايزني كنند. بايد منتظر ماند و ديد.
* يك لقب انگليسي به معناي ارشد
استعفانامه
در ماجراي استات اويل آنچه بيشتر از نقش فرزند رئيسجمهور سابق در كار چاق كني شركتهاي چندمليتي نمود دارد، هتك آبروي نظام است كه در جملات ريچارد هابرد نايب رئيس اجرايي استات اويل به وضوح نمايان است:
«آقايان و خانمها، اعضاي هيأت مديره! شما خوب مي دانيد كه شركت ما در سالهاي اخير به دنبال گسترش فعاليتهاي خود در خاورميانه و بخصوص ايران بوده است و نيز خوب مي دانيد به دليل عدم شفافيت در قراردادهاي مالي چنين كشورهايي، گرفتن كار درچنين مناطقي قواعد خاص خود را دارد. همان طور كه مطلع هستيد ما از اوايل 2001 مطالعات و مذاكرات خود را با ايرانيها آغاز كرديم. پس از آشنا شدن به قواعد بازي در بازار نفت و پروژههاي نفت و گاز ايران، من به دنبال فرصتي براي ملاقات با پسر جوان بودم و اين فرصت سرانجام در برگن در محل شركت خودمان به من دست داد. مهدي به من گفت:« براي موفقيت كار» ميبايستي كميسيوني از طريق هورتون و عباس يزدي 34 ساله كه از ايرانيان مقيم لندن و مؤسس هورتون است به وي پرداخت شود. البته او پيشنهادهايي را هم براي انتقال پول از طريق خيريههايي كه در ايران بنياد ناميده ميشوند ارائه كرد. من بيشتر آنها را رد كردم تا اين كه بر سر يكي از آنها به توافق رسيديم. اطلاع داريد كه ما در ژوئن امسال يك قرارداد اسمي و فرماليته مشاوره با هورتون منعقد كرديم كه براساس آن قرار شد ظرف پانزده سال، مبلغ يازده ميليون دلار به هورتون پرداخت شود. همچنين مطلع هستيد كه ما، براساس تقاضاي آقاي يزدي پس از اين قرارداد با پرداخت حدود نيمي از مبلغ 11 ميليون دلار و طي دوفقره انتقال وجه از طريق يك حساب بانكي در نيويورك به يك حساب بانكي در شبه جزاير قبرس و جمعاً به مبلغ 5/2 ميليون دلار، به اولين بندهاي قرارداد عمل مي كنيم. و نيز اطلاع داريدكه چهار ماه بعد از قرارداد اوليه مان، يعني همين چند هفته پيش، اولين ثمره قرارداد مشاوره خود را با بردن يك پروژه 300ميليون دلاري در پارس جنوبي به دست آورديم. البته از جريانات بعدي هم لابد همه اعضا اطلاع دارند كه چگونه بامشكوك شدن حسابرسها به پورسانت غيرعادي ما براي اين پروژهها و جنجالهاي بعدي رسانهاي آن ماجرا به دادگاه كشيد. من ، ريچارد هابرد، به عنوان نايب رئيس اجرايي استات اويل خود را در اين رسوايي شريك مي دانم و همانند همقطاران خود، رئيس و رئيس اجرايي استات اويل استعفا مي دهم.»
روزنامه ایران