داخلی صفحه فرهنگی آرشيو خبر

۱۰۲

دختر لخت مصری - Indecent exposure

یادداشت مهمان: علیرضا بازارگان

در اکثر دنیا، "حرکت منافی عفت عمومی" حرکتی غیر قانونی می باشد. از آمریکا گرفته تا اروپا تا هند و کانادا و غیره و غیره (نام این تخلف در زبان انگلیسی indecent exposure می باشد.

احتمالا اکثر دوستان در مورد دختر مصری که اخیرا عکس های عریان خودش را بر روی وبلاگش گذاشته است اطلاع دارند. خلاصه این که این دختر که ظاهرا برای اعتراض به نگاه مردسالارانه یا عقده های جنسی یا یک هچین داستان هایی عکسش را گذاشته است، در دنیای مجازی و اخبار منطقه و همچنین تا حدودی اخبار دنیا سر و صدایی به پا کرده است. البته به نظر من، موضوع آن قدر ها هم مهم نبود و ای کاش انقدر توی بوق و کرنا نمی کردند. یک بچه ای در یک گوشه یک غلطی کرده است، ولش کنید، چه کارش دارید؟ ولی متاسفانه حالا که گندش در آمده است، دیگر نمی توان از کنارش گذشت و حرفی نزد.
 
افراد مختلف هم، به گونه های مختلف با این موضوع برخورد کرده اند. بعضی او را تحسین کرده اند، و بعضی دیگر هم خواستار اعدام او شده اند. و دیگران هم معمولا نظری بین این دو سر طیف دارند. توی اینترنت هم که بعضی از ایرانی ها طبق معمول جلو جلو خوش‌رقصی می کنند و توی این بازی ها معمولا خوب بُر می خورند. تا جایی که تا دو زن ایرانی (البته خارج از ایران) خودشان را لخت کرده اند و برای هم دردی با این دختر عکس های عریانشان را بر روی اینترنت گذاشته اند. البته بماند که عده ای زن اسرائیلی و کشورهای دیگر غربی هم برای همدردی خودشان را لخت کرده اند.
 
در روزهای گذشته، در چند بحث اینترنتی در این باره شرکت کرده ام و از این ایرانی های کاسه داغتر از آش خواسته ام تا برایم توضیح دهند که چرا از این دختر این قدر جانانه دفاع می کنند؟ در این نوشته مجال نیست که تمام مکالمات طرح شده را بازگو کنم، ولی مایل هستم به یک نکته که در این مکالمات کاملا توسط این دوستان خودباخته نادیده گرفته می شود اشاره کنم. شاید اگر شما هم با این افراد رو به رو شدید، بتوانید این نکته را به آن ها گوشزد کنید.
 
در اکثر دنیا، "حرکت منافی عفت عمومی" حرکتی غیر قانونی می باشد. از آمریکا گرفته تا اروپا تا هند و کانادا و غیره و غیره (نام این تخلف در زبان انگلیسی indecent exposure می باشد. و اگر مایل هستید می توانید از لینک ارائه شده برای مطالعه ی بیشتر استفاده فرمایید). نکته ی قابل ذکر این است که این قانون نسبی است. به این معنا که وقتی یک فرد حرکتی منافی عفت عمومی در یک جامعه انجام می دهد، هنجارهای همان جامعه است که مجازات و یا مقصر بودن یا نبودن او را مشخص می کند.
 
به عنوان مثال در بعضی از کشورهای اروپایی، خانم ها می توانند با سینه های عریان در خیابان راه بروند و این کار حرکتی منافی عفت عمومی محسوب نمی شود. ولی در بعضی ایالت های آمریکا، این کار کاملا غیر قانونی است. شاید دلیل آن این باشد که عموما آمریکایی ها مذهبی تر از اروپایی ها هستند. ولی مستقل از این که دلیل این تفاوت چیست، آن چه واضح است این است که هر جامعه، برای خودش تعیین می کند که چه چیزی خلاف عفت عمومی است و چه چیز خلاف عفت نیست.
 
البته، می توان بحث های فلسفی و اجتماعی انجام داد و سعی بر رد یا تایید کردن تعریف هایی همگانی و یا جهانی برای بی عفتی کرد. به عنوان مثال، به نظر من، نشان دادن موهای یک زن و یا پوشیدن لباس های تنگ و چسبان در مکان عمومی خلاف عفت می باشد. ولیکن از آن جایی که بنده در قانون گذاری جامعه های دیگر نقشی ندارم، پس فعلا در این جا بحثی هم در مورد قانون های آن ها نمی کنم.
 
خلاصه، برگردیم به اصل مطلب و ماجرای دختر مصری. بی شک مصر یک جامعه ای است که در آن عریان شدن یک زن به این شکل، خلاف عفت عمومی است. این دوستان ظاهرا متجدد ما که سنگ این دختر را به سینه می زنند، گویا نکته ای به این سادگی را یادشان رفته است.
 
به نظر بنده بحث ما باید بیشتر سر این باشد که با این مجرم چگونه باید برخورد شود. نه مسائل دیگه. و نظر شخصی بنده این است که به هیچ وجه نباید به این مجرم ظلم شود و یا مورد حمله ی افراد ناشناس و یا غیر قانونی قرار بگیرد. بلکه با کمال آرامش و خونسردی باید او را دستگیر کرده و به دادگاه ببرند. و با توجه به جرمش که همان انجام عمل منافی عفت عمومی است، برایش حکم متناسب صادر کنند. من نمی دانم حکم متناسب با این جرم چیست. شاید اجرای حد باشد، شاید جریمه ی نقدی باشد، شاید حبس، شاید هم اعدام باشد. این دیگر در تخصص بنده نیست که تشخیص دهم چه مجازاتی درخور جرم او (با توجه به هنجارهای جامعه اش) چیست. در ضمن، این نکته ی مهم هم نباید نادیده گرفته شود که اگر دادگاه او را مجرم ندانست و یا کار او را منافی عفت عومی ندانست و او را تبرئه کرد، می تواند با سلام و صلوات به خانه اش برود و به زندگی اش ادامه دهد.
 

مرجع : وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً