مقدمه:
جریان نفاق و منافقین محدود به یک دوره خاص زمانی نبوده و سابقه آن با خلقت بشر همراه بوده است. این جریان در طول تاریخ ضربات سختی بر پیکره حق و حقیقت وارده کرده است. جریان مذکور در صدر اسلام در صدد به انحراف کشاندن اسلام واقعی و در زمان حال نیز بر همان خط حرکت می کند. بنابراین لزوم واکاوی و شناخت مبانی نفاق و نشانه های منافق، کلیدی برای مقابله آن می باشد. لذا در این متن سعی شده است علاوه بر بیان نشانه های منافق راهکار مقابله با آن ارائه شود.
مفهوم شناسی نفاق و منافق
نفاق در اصل از ماده (نَفْق) بر وزن (نَفْخْ) به معنى نفوذ و پيشروى است. (نَفَق) بر وزن شَفَق به معنى كانالها و نقبهايى است كه زير زمين مىزنند تا براى استتار يا فرار از آن استفاده كنند. بعضى از مفسران گفتهاند: بسيارى از حيوانات، مانند موش صحرايى و روباه و سوسمار براى لانه خود دو سوراخ قرار مىدهند. يكى آشكار كه از آن وارد و خارج مىشوند، ديگرى پنهانى كه اگر احساس خطرى كنند، از آن مىگريزند. اين سوراخ پنهانى را (نافقاء) گويند (۱). شهيد مطهري در بحثي پيرامون نفاق مي فرمايند: "منافق كسي است كه فكر و انديشه اش يك جور ميگويد و زبانش جور ديگر، درست بر ضد آن، احساسات و عواطفش در يك جهت است، ولي تظاهرات ظاهريش در جهت ديگر ". حضرت امام خمینی (ره) نیز در این باره می فرمایند که " بدترين انحراف اين است كه انسان در ظاهر يك جورى نمايش دهد كه واقعش بر خلاف اوست. اين نفاق است و نفاق از بدترين خبرهايى است كه در قرآن مجيد آمده براى خود منافقين، بخصوص يك سوره آمده است، و براى غير منافقين بالخصوص سوره نيست. البته براى كفار آمده كه كفار منافقين هم هستند. بنابراين، آن قدرى كه اسلام تكيه كرده است بر اينكه منافقين را از بين ببرد يا اصلاحشان كند، براى كفار اين طور نيست. انسان مىداند با آدم كافر چه بكند، اما با منافقين نمىداند چه كند". (۲)
در لغت هم وقتي كه ما راجع به منافق نگاه ميكنيم كه منافق را چرا منافق مي گويند؟ مي بينيم كه گفته اند براي اينكه منافق دو راه و دو درب براي خودش قرار مي دهد، يك درب ورودي كه به واسطه آن درب، وارد مي شود به اسلام، و يك درب خروجي كه بايد فرض كنيم پنهاني است. از يك درب وارد مي شود و از درب ديگر خارج مي شود ". (۳)
معنى منافق همين است كه چيزى را مىگويد و خودش عمل نمىكند. شما را دعوت به خير و صلاح مىكند و خودش خير و صلاح ندارد. شما را دعوت به اسلام حقيقى مىكند و خودش آن را نمىخواهد. شما را دعوت به اتحاد مىكند و خودش دنبال اين نيست كه اتحاد را ايجاد كند. شما را از نفاق پرهيز مىدهد و خودش آنطور نيست (۴). به اين ترتيب (منافق) كسى است كه طريقى مرموز و مخفيانه براى خود برگزيند، تا با مخفىكارى در جامعه نفوذ كند و به هنگام خطر از طريق ديگر فرار كند. خطر اين قشر براى اسلام و مسلمين تا آنجاست كه پيامبر قهرمان و مقاومى كه در برابر قدرتهاى بزرگ و دشمنان سرسخت اسلام، بدون هيچ ترس و بيمى ايستاد و سرسختانه مىخروشيد و مىجنگيد، در مورد نقشههاى خائنانه منافقين بر پيكر امت اسلام مىفرمود:
"من بر امتم نه از مؤمنان بيمناكم، نه از مشركان، مؤمن، ايمانش مانع ضرر اوست مشرك، خداوند او را به خاطر شركش رسوا مىكند،ولى من از منافق بر شما مىترسم كه از زبانش علم مىريزد و در قلبش كفر و جهل است سخنانى مىگويد كه براى شما دلپذير است، اما اعمالى در خفا انجام مىدهد كه زشت و بد است". (۵)
كوتاه سخن اينكه كمتر گروهى است كه قرآن درباره آنها اين همه بحث كرده و نشانهها و اعمال خطرناك آنها را بازگو نموده باشد، اين سرمايهگذارى وسيع قرآن درباره منافقان، دليل بر خطر فوق العاده آنان است.
نكته مهم ديگر اينكه خطر منافقان براى هر جامعه از خطر هر دشمنى بيشتر است، چرا كه از يكسو شناخت آنها غالبا آسان نيست، از سوى ديگر دشمنان داخلى هستند و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ مىكنند كه جدا ساختن آنها كار بسيار مشكلى است، و از سويى روابط مختلف آنها با ساير اعضاى جامعه كار و مبارزه را با آنها دشوار مىسازد. (۶)
نشانه های منافق:
در اين قسمت از بحث به نشانهها و يژگىهاى منافقين كه قرآن آن رابه طور گسترده بازگو نموده، مىپردازيم تا باشد كه از اين طريق، بيشتر به نشانهها و نقشههاى آنان پى ببريم.
فريب كاري و نيرنگ بازي (۷)
چند چهره گي و رنگارنگي (۸)
فكر منافع خويش (۹)
دروغگو (۱۰)
بدگماني و ترس (۱۱)
كفر درپوشش ايمان (۱۲)
پيغمبر جنگ مىرفتند و معاشرت با اشخاص مىكردند، زندگى عادى مىكردند، لكن زندگى الهى بود. چند نفر كه با هم نشسته بودند فرض كنيد همه يك كار را انجام مىدادند، و بين آنها پيغمبر اكرم بود و اشخاصى كه تبعيت مطلق از او كرده بودند بود و منافقها هم بودند و آنهايى كه هجرت نكرده بودند آنها هم بودند، كار [همه] به حسب صورت مثل هم بود: همه جنگ مىرفتند، همه فرض كنيد كار ديگر مىكردند؛ لكن معناش با هم فرق مىكرد. آن كارى كه از رسول خدا- صلى اللَّه عليه و آله- صادر مىشد با آن كارى كه از يك منافق صادر مىشد در صورت يكى بود؛ معناش دوتا بود. آن الهى بود؛ اين شيطانى بود. آن كسى كه گرفتار اين ظلمتها هست كارهايش هرچه كار هم بكند، نورانيت ندارد؛ ولو كارهايى كه عبادى باشند باز آن نورانيت درش نيست؛ فقط يك اداى تكليفى است. نماز مىخواند، [اما] نماز [او] يك اداى تكليفى است كه معاقب نيست براى اينكه [نگويند] چرا نخواندى. لكن نماز، او را راه نمىبرد. بايد اين عباداتى كه به جا مىآوريم اينها ما را راه ببرند؛ ما را مهاجر كنند ..(۱۳)
ظاهري وارسته (۱۴)
افساد درپوشش اصلاح (۱۵)
رهاورد نفاق براي جامعه ديني، تخريب و افساد است نه اصلاح. برهمين اساس قرآن كريم يكي از ويژگيهاي منافقان را ادعاي دروغين اصلاح طلبي آنان مي داند. از اين رو يقيناً جامعه اي كه دچار پديده شوم نفاق گردد، شاهد ظهور اصلاح طلبان دروغين خواهد بود. در اين هنگام صف بندي سياسي جديدي درجامعه شكل خواهد گرفت. (۱۶)
طغيانگري (۱۷)
فرصت طلبي وسودجوئي (۱۸)
استفاده از مقدسات براي گمراهي ديگران (۱۹)
درصدد ايجاد جنگ رواني (۲۰)
فتنه انگيزي در ميان مسلمانان (۲۱)
پخش شايعات (۲۲)
دوستي باكفّار (۲۳)
عاقبت به شرّي (۲۴)
منافقین از کسانی هستند که به دامن اسلام و خدا، به دامن امام و مردم برنخواهند گشت و نفرت مردم از آنان هر روز بیشتر از پیش خواهد شد. ایشان از آسمان حقيقت، ولايت و فطرت بهره ای نخواهند برد و قطعاً افشا خواهند شد و به سزای اعمالشان می رسند. اگر به دست عدالت بیافتند مجازات (همچون فتنهگران و سران فتنه) و اگر هم فرار کنند عموماً وقیحانه (مانند رجوی و کشمیری) و یا چهره زنانه (مانند بنی صدر و..) می گیریزند.
عهد شكني (۲۵)
پیمانشکنان یا "ناكثين " محصول پيوند چهار عنصر "وجاهت "، "ثروت "، "سياست " و "قدرت " هستند. امام علي (عليه السلام) در خصوص اين نحله نفاق مي فرمايند: "به چهار نفر گرفتار شدم كه هيچ كس به مانند آنان دچار نشده است. گرفتار شدم به شجاع ترين مردم "زبير "، زيرك ترين مردم "طلحه "، مطاع ترين مردم "عاشيه " و ثروتمندترين مردم "يعلي ابن مينه ". (۲۶)
در حقيقت جريان ناكثين با قدرت "زبير "، ثروت "يعلي ابن مينه "، نفوذ و وجاهت "عايشه " و طراحي "طلحه " بوجود آمد. "زبير " يكي از رزمندگان دلير اسلام بود كه لقب "سيف الاسلام " را بر او نهاده بودند. شمشير او گره هاي زيادي را گشوده بود. وي از جمله چهار نفري بود كه براي بيعت با حضرت امير (عليه السلام) ثابت قدم ماند. نقل شده است كه هنگاميكه حضرت از دفن پيامبر (صلي الله عليه و آله) فراغت يافت، حضرت زهرا (سلام الله عليها) را بر مركب سوار كرد و به درب خانه مهاجرين و انصار رفت و از بيعت پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و واقعه غدير خم و ساير احاديث سخن گفت و از آنها در خواست حمايت كرد. در اين ميان چهل و چهار نفر از صحابه تعهد كردند در سلب حق او خودداري نكنند. حضرت (عليه السلام) دستور داد كه سرهاي خود را بتراشند تا از ديگران ممتاز شوند و درب خانه امام حاضر شوند و براي احقاق حق او قيام نمايند. فردا صبح تنها چهار نفر حاضر شدند: "سلمان "، "مقداد "، "ابوذر " و "زبير ابن عوام ". (۲۷)
"طلحه" نيز درنوع خود يكي از عناصر سياسي و هوشمند محسوب مي شد. "عايشه ام المؤمنين " از چهرههاي با نفوذ در ميان مسلمانان به شمار مي رفت و حرف و سخن او خريدار داشت. "يعلي ابن منيه " هم كه از طرف عثمان فرماندار يمن بود، با غارت بيت المال به ثروت فراواني دست يافت. به صورتي كه در تاريخ نقل شده يكي از كاروان هاي او چهار صد شتر بار زر همراه داشته است. "يعلي ابن منيه " براي فتنه آفريني ناكثين شصت هزار دینار از بيت المال هزينه كرد. (۲۸)
تضعيف رهبر (۲۹)
ارتباط با خارج و وابستگي (۳۰)
بدگوئي از رهبر (۳۱)
چگونگي مقابله با جريان نفاق:
شهيدمطهري، مبارزه با منافقان را "سخت ترين ميدان مبارزه موحدان " دانسته و تنها راه جلوگيري از به قدرت رسيدن و يا حذف آنان از معادلات سياسي، اجتماعي و فرهنگي را بستر سازي فكري، فرهنگي و بالا بردن سطح آگاهي افراد جامعه مي داند. ايشان در اين باره تصريح مي فرمايند: "مشكل ترين مبارزه، مبارزه با نفاق است كه مبارزه با زيركيهاست كه احمق را وسيله قرار مي دهند. اين پيكار از پيكار با كفر به مراتب مشكل تر است. زيرا در جنگ با كفر، مبارزه با يك جريان مكشوف، ظاهر و بي پرده است. اما مبارزه با نفاق در حقيقت مبارزه با كفر است و شيطنت و درك آن، براي تودهها و مردم عادي، بسيار دشوار و گاهي غيرممكن است و لذا مبارزه با نفاق غالباً شكست خورده است. زيرا تودهها، شعاع دركشان از سرحدِ ظاهر نمي گذرد و نهفته را روشن نمي سازد و آنقدر بُرد ندارد كه تا اعماق باطنها نفوذ كند ". (۳۲)
جهل و ناآگاهي مردم، سپر مستحكم و دژ مطمئن براي جريان شوم و شجره ملعونه نفاق مي باشد. در اين هنگام تنها راه چاره، آگاه سازي مردم از طريق روشنگري خواص است. بر همين اساس شهيد مطهري ميفرمايند: "بايد توجه داشت كه هر اندازه احمق زياد باشد، بازار نفاق داغ تر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نيز هست. زيرا احمق، ابزار دست منافق است. قهراً مبارزه با احمق وحماقت، خلع سلاح كردن منافق و شمشير از دست منافق گرفتن است ". (۳۳)
از اين رو و براساس سيره پيامبر عظيم الشان اسلام (صلي الله عليه و آله) و ائمه معصومين (عليهم السلام) نبايد ابتدا به ساكن منافقين و يا مردم ناآگاه و همراه شده با منافقين را حذف كرد. بلكه مي بايست با حفظ آرامش و متانت توأم با صلابت، جامعه را از "ظاهر بيني " به "دقيق بودن " رهنمون ساخت تا با به وجود آمدن امنيتِ تفكر، مردم فرصت يابند در فضاي آرام بينديشند و انتخاب نمايند. لذا جبهه حق و مؤمنين براي مقابله با جريان نفاق به عناصري همچون، متانت، پايداري، پويايي و استمرار نياز دارند. (۳۴)
مراجع:
۱-نرم افزار توشه تبلیغ، مجموعه فیشهای تحقیقاتی حجت الاسلام و المسلمین قرائتی.
۲-صحيفه امام، ج۱۷، ص: ۱۹۳.
۳- سخنراني شهيد مطهري در كانون توحيد تهران.
۴- صحيفه امام، ج۱۳، ص: ۴۰۳.
۵- نهجالبلاغه، نامه ۲۷:
وَ لَكنِّي أَخَافُ عَلَيكمْ كلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ يقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ يفْعَلُ مَا تُنْكرُونَ.
۶- نرم افزار توشه تبلیغ، مجموعه فیشهای تحقیقاتی حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در خصوص منافق.
۷- بقره آیه ۹:
يخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا.
مىخواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند.
۸- بقره آیه ۱۴:
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنّا مَعَكمْ.
و هنگامى كه افراد با ايمان را ملاقات كنند، مىگويند: ما ايمان آورديم، ولى هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مىكنند، مىگويند ما با شماييم
۹- توبه آیه ۵۸:
وَ مِنْهُمْ مَنْ يلْمِزُك فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يسْخَطُونَ
و از ميان آنها منافقان كسانى هستند كه در تقسيم غنايم به تو ايراد مىگيرند، اگر از آن غنايم، سهمى به آنها داده شود، راضى مىشوند و اگر داده نشود، خشم مىگيرند خواه حق آنان باشد يا نه.
۱۰- منافقون آیه ۱:
وَ اللّهُ يشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ.
خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند.
۱۱- منافقون آیه ۴:
يحْسَبُونَ كلَّ صَيحَةٍ عَلَيهِمْ
هر فريادى از هر جا بلند شود بر ضد خود مىپندارد
۱۲- بقره آیه ۸:
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْيوْمِ الآْخِرِ وَ ما هُمْ بِمُومِنِينَ.
۱۳- صحيفه امام، ج۱۳، ص: ۴۰۲.
۱۴- منافقون آیه ۴:
وَ إِذا رَأَيتَهُمْ تُعْجِبُك أَجْسامُهُمْ
هنگامى كه آنها را مىبينى، جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرومى برد.
۱۵- بقره آیه ۱۱:
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الأَْرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ.
۱۶- نفاق جديد، جريان شناسي درون ديني از دوران تأويل؛ رضا سراج.
۱۷- بقره آیه ۱۷:
وَ يمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يعْمَهُونَ.
و آنها را در طغيانشان نگه مىدارد تا سرگردان شوند.
۱۸- نساء آیه ۱۴۱:
الَّذِينَ يتَرَبَّصُونَ بِكمْ فَإِنْ كانَ لَكمْ فَتْحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكنْ مَعَكمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيكمْ وَ نَمْنَعْكمْ مِنَ الْمُومِنِينَ.
منافقان همانهايي هستند كه پيوسته انتظار مىكشند و مراقب شما هستند، اگر فتح و پيروزى نصيب شما گردد، مىگويند آيا ما نبوديم پس ما نيز سهيم در افتخارات و غنايم هستيم! و اگر بهرهاى نصيب كافران گردد، مىگويند آيا ما شما را به مبارزه و عدم تسليم در برابر مؤمنان تشويق نمىكرديم؟ (پس با شما سهيم خواهيم بود.
۱۹- منافقون آیه ۲:
اتَّخَذُوا أَيمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللّهِ.
آنها سوگندهايشان را سپر ساختهاند، تا مردم را از راه خدا بازدارند
۲۰- مجادله آیه ۱۰:
إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيطانِ لِيحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا.
۲۱- توبه آیه ۴۷:
وَ لأََوْضَعُوا خِلالَكمْ يبْغُونَكمُ الْفِتْنَةَ.
۲۲- نساء آیه ۸۳:
وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الأَْمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ.
۲۳- نساء آیه ۱۳۹:
الَّذِينَ يتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُومِنِينَ.
۲۴- بقره آیه ۱۹ و ۲۰.
۲۵- توبه آیه ۱۲:
وَ إِنْ نَكثُوا أَيمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ينْتَهُونَ.
۲۶- ر. ك به كتاب الفتوح ج ۲ ص ۴۶۳، شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج ۲۰ ص ۲۲۷ ح ۱۹۹ .
۲۷- تاريخ مفصل اسلام ص ۱۰۳ .
۲۸- همان ص ۱۶۱ .
۲۹- توبه آیه ۶۱: وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يوذُونَ النَّبِي وَ يقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرٍ لَكمْ.
توبه آیه ۶۴: فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللّهِ وَ كرِهُوا أَنْ يجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ يحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِوا إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ.
۳۰- توبه آیه ۵۴ :
وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاّ أَنَّهُمْ كفَرُوا بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاّ وَ هُمْ كسالى وَ لا ينْفِقُونَ إِلاّ وَ هُمْ كارِهُونَ.
۳۱- محمد آیه ۳۱:
وَ مِنْهُمْ مَنْ يسْتَمِعُ إِلَيك حَتّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِك قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً.
۳۲- مجموعه آثار شهيد مطهري ج ۱۶ ص ۳۳۸
۳۳- جاذبه و دافعه حضرت علي عليه السلام ص ۱۷۶
۳۴- نفاق جديد، جريان شناسي درون ديني از دوران تأويل؛ رضا سراج.