نظر منتشر شده
۲۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 337013
مواجهه‌ی سنت و مدرنیسم در انتخابات 7 اسفند
بخش تعاملی الف - محمدعلی آتش‌سودا، 17 اسفند 94
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۳۴


انتخابات مجلس در هفتم اسفند انجام شد و هر روز تحلیل‌های متفاوتی از شکست یا پیروزی دو جناح اصلی شرکت‌کننده در انتخابات در رسانه‌های جمعی منتشر می‌شود. در نوشته‌ی حاضر نویسنده بر آن است تا این موضوع را از زاویه‌ای نسبتا کلانتر و به عنوان رویدادی که خود نقطه‌ای از یک جریان مستمر اجتماعی در ۱۵۰ سال اخیر است بررسی کند. این جریان اجتماعی ورود مدرنیته به ایران و همنشینی آن با سنت است که خودش دو مولفه‌ی اصلی داشت: مذهب تشیع و ملیت ایرانی.

تماس‌ ایرانیان با اروپاییان و نتیجتا تمدن غربی به دوره‌ی صفویه و به انگیزه‌ی تجهیز ارتش به سلاح‌های مدرن در مقابله با ارتش عثمانی باز می‌گردد. با این وجود آشنایی جدی‌تر ایرانیان با مدرنیته کمی دیرتر و از دوره‌ی قاجار شروع شد. مهم‌ترین علل این آشنایی جدی‌تر که در نهایت به وقوع انقلاب مشروطه انجامید به شکلی بسیار خلاصه‌وار عبارت است از: ورود صنعت چاپ به ایران و امکان تکثیر آثار فرهنگی در مقیاس وسیع، انتشار روزنامه‌ها و طرح مسائل سیاسی و اجتماعی در آن‌ها با زبان ساده، تاسیس دارالفنون، ترجمه‌ی آثاری از فرهنگ اروپایی به زبان فارسی، اعزام دانشجویان ایرانی به اروپا و بازگشت آنان به داخل ایران، آثار روشنفکران ایرانی آشنا با تمدن اروپایی. پس از پیروزی انقلاب مشروطه که نمودی از غلبه‌ی ظاهری مدرنیته بر سنت بود، زمینه برای تثبیت مدرنیته به عنوان شیوه‌ای از تفکر و زیست اجتماعی در کنار شیوه‌ی تفکر و زیستی که تحت عنوان «سنت» شناخته می‌شود فراهم شد.

حضور مدرنیته و جلوه‌های آن در زندگی ایرانیان در دوران پهلوی سرعت بیش‌تری به خود گرفت و این پدیده البته با واکنش نهادهای سنتی و ریشه‌دار جامعه مواجه شد.

از میان اقشار مختلف اجتماعی، واکنش روحانیت به عنوان قشری که مهم‌ترین نهاد فکری سنت‌گرایان بود و روشنفکران که رهبران فکری طرفداران نوآوری بودند، به هم‌نشینی سنت و مدرنیته در بستر اجتماعی ایران قابل تامل است. برعکس آنچه که در وهله‌ی اول به نظر می‌رسد این دو گروه به طرفداری بی‌چون و چرا و کورکورانه از خاستگاهی که بدان تعلق داشتند نپرداختند. از همان دوران مشروطه، اختلاف اندیشه‌ی دو روحانی پیشرو انقلاب یعنی آیت‌الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی با شیخ فضل الله نوری که طرفدار سرسخت سنت بود، نشان داد که بخشی از روحانیت با مدرنیته و کلیدواژگان آن همچون آزادی و قانون و مشروطیت قدرت مشکلی ندارد و قادر به هضم و پذیرش آن است.

در آن سوی قضیه یعنی جبهه‌ی روشنفکران نیز وضعیت به همین قرار بود. البته باید اقرار کرد که روشنفکران اولیه همچون طالبوف یا مراغه‌ای علی‌رغم تعلق خاطر به سنت‌های ملی و مذهبی، ستایشگر مدرنیته و جلوه‌های آن بودند، اما به مرور و با رسوخ بیش‌تر مدرنیته در جامعه‌ی سنتی و بروز تعارضات درونی در شخصیت جمعی ایرانیان، برخی از این روشنفکران از همان خاستگاه فکری خود بر علیه مدرنیته شوریدند و با استفاده از گفتمان انتقادی خود مدرنیته، به انتقاد از آن پرداختند. معروف‌ترین این روشنفکران جلال آل احمد بود که رهبری کاریزماتیک روشنفکران دو دهه‌ی سی و چهل شمسی را بر عهده داشت و پس از فراز و فرودهای فکری بسیار (نقد ابتدایی سنت و سپس گرایش به مارکسیسم و بعد بازگشت مجدد به سنت) نهایتا به یکی از جدی‌ترین منتقدان مدرنیته تبدیل شد.

در کنار دو گروهی از رهبران فکری جامعه که بخشی به سنت و بخشی به مدرنیته گرایش داشتند البته باید از گروه سومی نیز یاد کرد که ملی‌گرایان مذهبی بودند. آنان که خود به سنت تعلق داشتند به دلیل این که غالبا تحصیل‌کرده‌ی اروپا بودند، مدرنیته را نیز درک کرده بودند و سعی داشتند در تنظیم تئوری اندیشگانی خود هر سه مولفه‌ی مذهب و ملیت و مدرنیته را لحاظ کنند، هر چند به دلیل آن که گفتمان حاکم بر سنت‌گرایان و طرفداران مدرنیته، تند و پرخاشجویانه و مبتنی بر حذف بود و نه پذیرش، توفیقی در عرصه‌ی اجتماعی نیافتند. متاسفانه باید اقرار کرد که در ستیز سنت و مدرنیته، کلیدواژگان سنت‌گرایان در مقابله با مدرنیته و طرفداران آن واژگانی از قبیل: غرب‌زدگی، از خود بیگانگی، خیانت، بی‌دینی، فساد، بی‌هویتی و غیره بوده است. در مقابل نیز کلیدواژگان به کار رفته از سوی طرف‌داران مدرنیته در خطاب با سنت‌گرایان واژگانی از قبیل: ارتجاع، جهالت، خرافه‌پرستی و... بوده است.

اکنون و با این مقدمه‌ی کوتاه شاید مشخص شده باشد که از دید نگارنده‌ی این سطور تقابل اصلاح‌طلبی و اصولگرایی که در فضای سیاسی چند سال اخیر مهم‌ترین چالش سیاسی_اجتماعی ایران بوده است، استمرار همان چالش اجتماعی است که عبارت است از تقابل سنت و مدرنیته و قدمتی تقریبا ۱۵۰ ساله دارد. این تقابل البته به این معنی نیست که مثلا اصول‌گرایان از مدرنیته و جلوه‌های آن غافل بوده‌اند یا خود را از آن بی‌نیاز دانسته‌اند. دقت در رفتار اصول‌گرایان نشان می‌دهد که اتفاقا آنان با علاقه‌ی بسیار از دستاورهای مدرنیته (مثلا رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی) نیز استفاده می‌کنند تا در نهایت گفتمان سنت را پیش ببرند و در سوی دیگر نیز اصلاح‌طلبان فارغ از دغدغه‌های سنتی نیستند.

خاستگاه فکری و اجتماعی این دو نحله‌ی فکری نیز برای همه کاملا مشخص است. اصول‌گرایان از نهادهای فکری ریشه‌دار و به خصوص روحانیت سنتی تغذیه‌ی فکری می‌شوند و در سطح اجتماعی به بازار و اقشار اجتماعی وابسته به آن تکیه دارند. در مقابل اصلاح‌طلبان از نظر اندیشگانی به روشنفکران مذهبی اما طرفدار مدرنیته و در سطح اجتماعی به طبقه‌ی متوسط اجتماعی تعلق دارند که تعداد آن‌ها به خصوص در شهرهای بزرگ روز به روز بیش‌تر می‌شود. مشخص است که این طبقه‌ی متوسط اجتماعی شیوه‌ی زندگی متفاوتی از سنت‌گرایان دارد که البته به مذاق آنان چندان خوشایند نیست و از همین روست که برخی از طرفداران سنت در انتخابات اخیر به تاسی از همان گفتمان قدیمی مبتنی بر حذف و تقابل، آنان را فاسد و معتاد و ... خواندند، غافل از آن که این برخورد نه تنها گرهی از کار آنان باز نخواهد کرد که منجر به عکس‌العمل شدیدتر قشر متوسط خواهد شد.

خوشبختانه در میان اصولگرایان کسانی هستند که با ذکاوت و تیزهوشی متوجه اصل ماجرا و ریشه‌های آن شده‌اند و نگارنده امید دارد که در آینده این عده بتوانند با انجام اصلاح در گفتمان اصولگرایانه زمینه را برای برقراری یک توازن و تعادل منطقی در این رقابت فراهم کنند.

از دید نگارنده‌ی این سطور چالش سنت و مدرنیته و تعارض برآمده از آن نه مساله‌ی اصول‌گرایان که چالش اصلی تمامیت جامعه‌ی ایران امروز است. برای حل این مشکل و تبدیل این «تقابل» به «هم‌نشینی» گروه‌های مختلف اجتماعی باید دست به دست هم دهند تا ایران بتواند از این مرحله به سلامت عبور کند. در این گذار البته نقش اصولگرایان با توجه به این که نهادهای اصلی قدرت در دست آنان است مهم‌تر است. اصول‌گرایان باید این واقعیت را بپذیرند که شیوه‌ی جدیدی از زندگی با تظاهرات اجتماعی خاص در کنار شیوه‌های زندگی مبتنی بر سنت شکل گرفته و در حال گسترش است.

اصرار بر گفتمان مبتنی بر نفی و حذف و حمله به جلوه‌های این شیوه‌ی جدید زندگی، با ناسزا‌های اخلاق‌مداری که بر واقعیت هم مبتنی نیست، راه به دیهی نخواهد برد جز آن که تضادهای اجتماعی را تشدید کند و در نتیجه «تماس» گفتمان سنتی و گفتمان مدرن را از حالت «گفتگو» خارج و به «ستیزه» برساند. اصول‌گرایی الان به اصلاحی از درون نیاز دارد تا آن را قادر به پذیرش تفاوت دیگری با خود کند. این اصلاح شجاعت می‌خواهد و خوشبختانه نشانه‌هایی از این شجاعت در برخی از رهبران فکری اصول‌گرایان مشاهده می‌شود، اما اگر این شجاعت از سوی سیاست‌گزاران صاحب قدرت حمایت نشود، بی‌نتیجه خواهد ماند.

به گمان نگارنده برجسته کردن بخش‌هایی از سنت فکری و دینی که در آن‌ها مدارا و رواداری مستحسن و جایز دانسته شده، به اصولگرایان کمک خواهد کرد تا مدرنیته و جلوه‌های آن را هضم کنند. نمونه‌های این هضم در تجربه‌ی تمدن‌هایی مثل هند یا جوامعی از شرق دور مانند ژاپن یا کره کم نیست. در کشورهای یاد شده ترکیب تدریجی سنت و مدرنیسم و در نهایت هم‌نشینی آن دو با هم، منجر به ایجاد تعادل و توازنی در جامعه شده که زمینه را برای پیشرفت‌های بزرگ اقتصادی و فرهنگی فراهم کرده است. در این جوامع نهادهای سنتی در کنار نهادهای مدرن همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند و به هم یاری نیز می‌رسانند.

در مقابل اصلاح‌طلبان نیز باید تلاش کنند زمینه‌ی «گفتگو» با طرف مقابل را تقویت کنند و از تند کردن فضای سیاسی اجتماعی بپرهیزند و به جای دل‌خوش کردن به پیروزی‌های آنی و زودگذر به تغییرات تدریجی اما ژرف و ماندگار توجه نشان دهند. در این راه استفاده از آن بخش از نظریات مدرن که سنت را یکسره نفی نمی‌کند و هم‌نشینی آن با مدرنیته را امکان‌پذیر و مایه‌ی کمال می‌داند، راهگشای اصلاح‌طلبان خواهد بود.
 
کلمات کلیدی : محمدعلی آتش‌سودا
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۰۹:۰۸:۱۵
امیدوارم برخی دوستان اصولگرا هم که تاکنون نخواسته اند به جریان آسیب شناسی شکست اصولگرایان در تهران بپیوندند، نظر خود را تغییر بدهند.
واقعا نیاز به کار کارشناسی و البته خانه تکانی در میان برخی اصولگرایان داریم. (3591250) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۰۹:۱۲:۱۴
وقتی‌ در ایران می‌خواستند مترو را شروع کنند، عده‌ای می‌گفتند مردم ایران آمادگی استفاده از مترو را ندارند.... وقتی‌ می‌خواستند مرکز خرید راه بیندازند، عدای می‌گفتند مردم ایران آمادگی پذیرش آن را ندارند.... وقتی‌ صحبت از انتخابات شد، عدای می‌گفتند مردم ایران آگاهانه رای نمیدهند.... ولی‌ باور بفرمیید که مردم ایران نه تنها لیاقت و شایستگی همه این وسائل و ابزار مدرن را دارند بلکه بسیار بهتر از خود غربی‌ها از آن استفاده میکنند اگر تنگ نظری برخی‌‌ها اجازه بعده.... (3591258) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۰:۵۲:۴۲
هنوز هم همینه ! راجب اینترنت، وایبر ، تلگرام .... فقط بدویم ببندیم! ... (3591449) (alef-11)
 
سورنا
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۰۹:۱۵:۵۳
ممنون. صحیح و جالب بود. (3591263) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۰۹:۱۷:۳۹
تمام پیشرفت جوامع آسیایی مانند ژاپن ، کره و امروزه چین، ویتنام و حتی اخیرا هند و البته ترکیه، همین توجه به مدرنیته است.... عده‌ای مدرنیته را غرب زده بودن تعبیر میکنند ولی‌ مدرنیته یعنی‌ استفاده از تجربه دیگر کشورها که به هر دلیل زودتر به این تجربه جدید برای اداره کشورها رسیدند و حالا مثلا چین از نظر ضدّ غربی ها، دارد جا پای غرب می‌گذرد ولی‌ از دید خود چینی‌ها ، دارد از تجربه موفق دیگر کشورها و به خصوص اروپا و ژاپن استفاده می‌کند... به همین سادگی‌ (3591265) (alef-13)
 
مریم
Germany
۱۳۹۴-۱۲-۱۸ ۱۴:۳۸:۱۶
پیام درست این مقاله را شما واقعاً وارونه منتقل می کنید: " تمام پیشرفت جوامع آسیایی مانند ژاپن ، کره و امروزه چین، ویتنام و حتی اخیرا هند و البته ترکیه، همین توجه به مدرنیته است" خیر ! همچنان که این متن به درستی می گوید همه آن ‌پیشرفتها ناشی ار همنشینی و همزیستی سنت و مدرنیته استُ نه توجه یکجانبه به یکی از این دو فرهنگ. (3594050) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۰۹:۴۷:۲۵
اونچه که نگارنده ی این متن از اصولگرایان میخواد در واقع همون اصلاح طلبی هست. اصلاح طلبی همون گفتمان هم نشینی بین سنت و مردنیتست. همون گفتمان سوم. و الا کسانی که طرفدار مدرنیته هستند دیگه طبیعتا خودشون رو زیاد درگیر سنت نمیکنن (3591303) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۲۲:۴۳:۴۳
بحث سنت و مدرنیسم حتی در آمریکا هم هست و جمهوریخواهان سنتی تر و مذهبی تر هستند و دمکراتها برعکس. البته این دو نیرو باعث میشن که سرعت حرکت و جهت مدرنیسم تعدیل بشه تا جامعه دچار گسست و گسل نشه.

در ایران هم دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب همین نقش رو میتونن داشته باشن و مسائلشون رو هم باید از راههای مدنی مثل صندوق رای حل کنن به شرط اینکه رقابت منصفانه باشه و مشکل رد صلاحیتها حل بشه. (3593025) (alef-11)
 
احمد
Canada
۱۳۹۴-۱۲-۲۴ ۰۴:۳۴:۲۵
یعنی مثلا اگر یک میلیون نفر برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند یککتابچه چاپ بشه به مردم بدن که بررسی کنن و رای بدن یا مثلا برای مجلس یا مثلا اگر یکنفر دزد سابقه دار تازه از زندان ازاد شده کاندیدا شد با سلام و صلوات وارد گود بشه؟ برادر من کجای دنیا رو سراغ داری که اینجوریه ادرسشو بده تا ما هم دنباله رو انها بشیم.اگر شما به حضور ازاد همه در انتخابات اعتقاد داری پس چرا در مورد شخصیتهای جناح مقابل دیت به تحریک افکار عمومی و تخریب انها زدید؟چرا از بی بی سی و وی او ا تابعیت کردید؟ (3603375) (alef-11)
 
Netherlands
۱۳۹۵-۰۱-۰۸ ۱۵:۱۲:۲۴
در خیلی از کشورها شخصی که میخواد نامزد ریاست جمهوری یا مجلس بشه باید یک تعداد امضا جمع کنه. یا مثلا بعضی جاها برای نامزد ریاست جمهوری باید امضای یک تعداد نماینده مجلس رو داشته باشه وبرای نامزدی مجلس یک تعداد امضای افراد عادی. (3618227) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۰:۰۹:۲۸
بعضی ها با تکیه بر قدرت و زور و ثروت خود میخواهند مردم را وادار به قبول انچه خود میخواهند بکنند و مردم هم به اهستگی و پیوستگی در جهت عکس قدم برمیدارند. مثالش حجاب اجباری است. (3591363) (alef-13)
 
حامد
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۰:۱۵:۴۴
این بخش سخن ایشان را بیشتر پسندیدم که نوشتند:
"به گمان نگارنده برجسته کردن بخش‌هایی از سنت فکری و دینی که در آن‌ها مدارا و رواداری مستحسن و جایز دانسته شده، به اصولگرایان کمک خواهد کرد تا مدرنیته و جلوه‌های آن را هضم کنند" (3591379) (alef-13)
 
مویدی
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۱:۱۴:۰۳
با سلام و تشکر
مطللب خوب و قابل تاملی بود.به نظر من هم اسلام هیچگاه با پیشرفت و مدرنیسم مخالف نیست چه بسا بسیاری از علوم کشف شده ی امروز و علوم ناشناخته ی فردا در میان آیات قرآن گنجانده شده و همین امر باعث کشش بسیاری از انسانها در سراسر دنیا به اسلام شده است .پس این دو علاوه بر اینکه مغایرتی با هم ندارند بلکه در هم تنیده شده اند ..تعصبات بی منطق و نادیده گرفتن اکتشافات بشری در هر کجای دنیا که باشد کار اشتباهه ایست .. خداوند انسان را موجودی خلف کرده که باید از طریق تعامل و گفتمان هر چه بیشتر از نعمتهای کائنات بهره ببرد .و در عین حال خودکفا و خودجوش هم باشد برای پیشرفت دوره ی این کارها گذشته .ما به دین و مدرنیسم به یک اندازه نیاز مندیم . (3591489) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۱:۴۶:۱۹
شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم یاد علم الهدا و همه انهایی که ایران را حفظ کردند (3591539) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۱:۵۶:۱۵
مدرنیته راهی است که خواه ناخواه باید رفت. هرکس مخالف است خودش از مظاهر ان استفاده نکند .... ولی به مردم کار نداشته باشد (3591563) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۸:۰۶:۰۱
چالش بین سنت و مدرنسیم همیشه در گذشته نه چندان دور ایران وجود داشته. اما نکته اینه که فاصله بین سنت و مدرنیسم با چه سرعتی پرشود. از جریان مشروطه تا به حال چندین بار جامعه میخواسته این فاصله رو با سرعت زیاد طی کنه و هردفعه شکست خورده.
در واقع هر وقت ما با سرعت زیاد به سمت مدرنیسم رفتیم بعد از یک مدت به علت اینکه جامعه نتوسته خودش رو با اون سرعت تطبیق بده ناگهان با تغییری برعکس و برگشت به عقب مواجه شدیم.
مشکل اصلی هم این وسط بحث فرهنگه که فرهنگ جامعه نمیتونه خیلی سریع تغییر کنه. البته شاید در دوره امروز به خاطر وجود اینترنت قضایا کمی فرق کرده باشه. (3592490) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۳:۲۶:۲۱
خدا را شکر که در ایران فعلاً این تقابل در صندوق های رای در حال انجام است سنت و مدرنیته افراطی سر از داعش در می آورد. (3591781) (alef-11)
 
جمالی
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۳:۴۲:۵۴
مقاله خوبی بود ولی به بخش صنعت که مهمترین بخش مدرنیته است توجه نشده است.
همانطور که بد درسته اشاره شده است اصولگرایان مدافع اقتصاد بازار یا بخش تجاری هستند ولی اینها که امروزه به نام اصلاح طلب در رقابت با اص.لگرایان هستند هیچ برنامه ای برای بخش صنعت ارائه نکرده اند.
از ابتدای انقلاب هرساله 20% به حقوق کارگران اضافه شده و می شود و این به نفع اقتصاد بازار و به ضرر بخش تولید داخلی است و تولید داخلی را در مقابل تولیدات خارجی فلج کرده است و نتیجه این شده که امروز بسیاری از کارخانجات داخلی تعطیل شده است و کارگران نه تنها از این افزایش حقوق بهره ای نبرده اند که به بیکاری بخش عظیمی از کارگران تبدیل شده است . و اگر به همین منوال پیش برود معضل بیکاری به یک ازهم پاشیدگی اجتماعی بدل میشود. بنابراین در این کشمکش بین اصولگرایان و اصلاح طلبان جای اصلاح طلبان واقعی یعنی تولید کنندگان که موتور محرک مدرنیته هستند خالی است. (3591840) (alef-11)
 
اصولگرا
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۴:۱۴:۲۲
حقیر نمی دانم چرا اینقدر اصرار داریم مسئله انتخابات را بنیادگرایانه مطرح کنیم. همه جای دنیا انتخابات می شود همه جای دنیا تعویض قدرت صورت می گیرد. این خیلی انتظار زیادی است ما از مردمی که نه شغل درستی دارند، نه درمان درستی دارند، نه آینده درستی دارند، انتظار داشته باشیم دوباره به ما رای دهند. همین! سنت و مدرنیته یعنی چه؟ این خواست اصلاح طلبان است که پشت سر خودشان تئوری سازی کنند. اگر جایگزین قویتری از ائتلاف اصلاحات، اعتدال بود مردم به آنها رای می دادند. اگر هر گروه سیاسی اینها را تامین کرد می تواند انتظار داشته باشد دوباره رای بیاورد وگرنه قطعا دوباره نتیجه تغییر است. (3591936) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۴:۳۱:۴۸
"ه گمان نگارنده برجسته کردن بخش‌هایی از سنت فکری و دینی که در آن‌ها مدارا و رواداری مستحسن و جایز دانسته شده، به اصولگرایان کمک خواهد کرد تا مدرنیته و جلوه‌های آن را هضم کنند"
اگر این اتفاق بیافتد تبدیل می شوند به اصلاح طلب و دیگر اصولگرا نیستند (3591972) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۷:۵۷:۳۳
متاسفانه از طرف گروهی واژگان "اصول گرایی" به معنی مقابله با هر فکرجدید و واژگان "اصلاح طلبی " به معنی تجدد طلبی وغرب گرایی تعبیر می گردد. (3592470) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۸:۳۵:۴۳
اگر چنین بود در خود کشورهای غربی که خاستگاه مدرنیته هستند دیگر نباید تفکراتی مثل محافظه کار یا مسحی وجود داشته باشد در حالی که چنین نیست. (3592564) (alef-11)
 
آریو سوئد
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۵:۵۸:۰۲
مدرنیته ای که من در مدت ۳۲ زندگی در غرب دیدم با اون چیزی که غربزدگان در کشور ما ارائه میدهند از زمین تا آسمون با هم فرق داره خلاصه کنم کپی برابر اصل نیست. اون اصلی بر نظم و قانون استوار است و این که غربزده گان ارائه میدهند بر شلختگی و بی قانونی. اتفاقا اولین کسانیکه قانون را در کشور ما زیر پا میگذارند همین غربزده گان هستند. فساد اداری، رانت، اشرافیگری و شلختگی سازمانی و غیره همه و همه نتیجه خرابکاری همین غربزده گان وطنی ست. (3592203) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۸:۴۵:۳۹
اروپا نشین عزیز، 4 خط مطلب نوشتی، 4 بار عبارت موهومی "غرب زده" رو استفاده کردی.
غرب زده اصلا یعنی چی؟! اگه غرب اینقدر بده که کسی حتما باید "غرب زده" (و مشخصا "هذیان زده" باشه) تا بخواد ازش صحبت کنه، که دیگه 22 سال زندگی توی اونجا چه معنا داره؟!!
و اگر هم صحبت از غرب الزاما به معنای غرب زده بودن و هذیان زده بودن نیست، پس این همه استفاده از این عبارت سفسطه گرایانه برای چیه؟ (3592598) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۸ ۰۹:۲۰:۴۷
کاملا با نظر حضرتعالی موافقم.با کمال تاسف باید عنوان کنم که هموطنان من با کمال کج سلیقگی از سبک زندگی آنور آبیها فقط برخی تحرکات نه چندان مطلوب عقول سالم و نماد لاابالی گری را میبینند در حالیکه که حقایق جامعه غربی با آنچه که توسط رسانه ها و شرکتهای سرگرمی سازی ارائه میگردد یکصد و هشتاد درجه متفاوت است زیرا که از قدیم گفته اند"مرگ خوب است برای همسایه!"پس آنها تمام هم و غمشان را میگذارند تا با نشانه گرفتن باورها و قیود موجود در جوامع هدف که بنوعی مانیفیست آن جوامع بدل گشته ریشه های آنها را به اضمحلال بکشانند ولی هرگز برای خود چنین نسخه ای نمی پیچند و اتفاقا مکانیزم بسیار دقیقی برای کنترل و تحت نظم قرار دادن امورات جامعه دارند تا از آن صیانت بعمل آورد. (3593529) (alef-11)
 
مهدي
۱۳۹۴-۱۲-۱۷ ۱۶:۵۲:۴۴
بسيار مايه خوشحالي و خرسندي است كه يك اصولگرا به جايي برسد كه همچنين يادداشت با ارزشي را بنويسد و مردم اگر رويكرد و اقبال بيشتري به اصلاح طلبان دارند به خاطر علاقه وعشق به شخص اصلاح طلبان نيست بلكه به دليل مورد قبول بودن افكار اصلاح طلبان است ... (3592328) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۱۲-۱۸ ۰۷:۳۶:۴۲
نگارنده متن ناخواسته و با کمی تلطیف، اصولگرایی را مساوی با تحجر و اصلاح طلبی را مساوی روشنفکری معرفی می کند. در حالی که اگر کمی منصف باشیم اینطور نیست. گفتمان اصولگرایی معتقد به استفاده از تمامی مظاهر تمدن و پیشرفت جامعه بشری البته با حفظ اصول اعتقادی خودمان می باشد. نباید در جهان مدرن غرق شویم و هویت خود رامانند قطره جوهری که در منبع آبی بیفتد از دست بدهیم. این همان است که مستکبرین عالم به عنوان نظریه جهانی شدن دنبال می کنند. گفتمان اصولگرایی معتقد به ارتباط موثر با همه دنیا و استفاده از تمامی مظاهر تکنولوژی می باشد اما نه به قیمت خودباختگی فرهنگی. برخی از ما چنان شده ایم که آنچه را که در دست غربیان است و یا کوچکترین نسبتی به آنها دارد از نشانه های روشنفکری می دانیم. مدل لباس مدل مو و حتی اسم فرزندانمان را ار این اساس انتخاب می کنیم. خلاصه اینکه می توان به مدرنیته قائل بود و با ابزارهای آن فرهنگ غنی ایرانی اسلامی را ترویج داد. آنان که می خواهند بگویند اصولگرایان در دنیای امروز همچنان تکیه بر سنت دارند و مدرنیته را برنمی تابند خواسته و یا ناخواسته حقیقت را کتمان نموده و در ذهن جوان امروزی این گفتمان را معادل تحجر معرفی می کنند. (3593362) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.