در حقیقت تحریم برای برخی نعمتی بزرگ بود تا بلایی که سر اقتصاد آوردند را گردن تحریم بیندازند در حالیکه قبل تحریم هم قطار نابسامانی هر روز سرعت می گرفت. (2275670) (alef-13)

مشکل تولید از دو عامل ناشی شد و می شود 1- آزادسازی ناگهانی قیمت حامل های انرژی و 2- افزایش ناگهانی نرخ ارز. بقیه اش داستان شما اقتصاددانان بازار آزاد برای پوشاندن این دو واقعیت است. هدف تان هم فریب دادن مردم برای ادامه دادن به سیاست های قبلی است. (2275729) (alef-13)

جناب نيلي تثبيت نرخ تورم وعدم افزايش دليلش تلاش دولت نبوده از يك نظر به دولت ارتباط پيدا ميكند وان از بين رفتن تورم انتظاري است بواسطه جابجايي دولت ،حداقل مردم فكر ميكنند از دست ارتيست بازي احمدي نژاد راحت شد ه ا ند واما برنامه اي كه براي دوسال 93 و94تهيه شده صرفا به نفع صادركنندگان مواد خام است درواقع اين برنامه براي ارتقاء وضع اقتصادي انهاست در غير اينصورت اگر هدف صادرات كالاي ساخته شده باشد غير از مواد پتروشيمي ومشتقات نفتي بايد هدفمندي متوقف شود چون براي انها صرف نخواهد كرد كه با نرخهاي جديد نهاده هاي انرژي توليد كنند ،واما تحريك تقاضا وتسهيل در كسب وكار با اين اقتصاد قرن نوزدهمي وبا اين بحران اقتصادي رشد غيرممكن مينمايد ،تنها راه اساسي رفع تحريم وسرمايه گذاري خارجي است كه خود انرا اگاهانه از برنامه حذف كرده اند (2275744) (alef-13)

باید این برنامه اصلاحات ایشون در نظام اقتصادی کشور رو به فال نیک گرفت اما بنظر بنده این راه حلهای خروج از رکود، غیر تورمی نخواهند بود. برای مثال در صنعت مسکن ایشون دقیقا چه تمهیداتی سنجیده اند که تامین منابع مالی آنرا را با ضمانت عدم رشد پایه پولی مطرح میکنند؟ یا منظورشون از انضباط پولی در مقابل انقباض پولی چیست؟ اینجانب توضیحات ایشون را در جهت حرکت به سمت اقتصاد بازار آزاد ارزیابی میکنم که در شرایط عادی بسیار کارآمد هست و مناسب، اما فراموش نکنیم ما در شرایط فوق العاده رکود تورمی هستیم و نسخه های شرایط عادی فکر نمیکنم جوابگو باشند. من فکر میکنم همانطور که دخالت فراگیر دولت در نظام اقتصادی باعث بروز این شرایط شده، در شرایط فوق العاده کنونی هم دخالت فراگیر دولتی میتواند در کوتاه مدت ما را از این شرایط خارج کند. یعنی تحریک عرضه و تقاضا توسط دولت بوسیله ابزارهای غیرپولی. از قبیل تامین زیرساخت و نهاده های تولید و مشاوره های مدیریتی و بهره وری بصورت رایانه غیر نقدی به در بخش عرضه و اجرای صحیح و غیرنقدی هدفمندی یارانه ها برای تحریک بخش تقاضا. (2275803) (alef-13)

نزدیک یک سال از عمر دولت روحانی می گذرد تازه می خواهد بسته برای بیرون رفت از رکود پیشنهاد کند!!!!!!!!!!!!!!

لطفا" کمی در مورد این گفته من فکر کنید. (2275818) (alef-13)

دولت دارای مشاوران خوب هست و سنجیده عمل میکند انشالله دولت موفق باشد. (2275942) (alef-13)

در بخش تامین منابع مالی، این سند تصریح میکند «در چارچوب فضای ترسیم شده، سیستم بانکی که بار اصلی تامین مالی را بردوش دارد ...» اما هیچ اشاره ای به مهمترین مشکل سیستم بانکی کشور یعنی تبدیل از یک نهاد توسعه ای به یک نهاد سودآوری (آن هم سودآوری صرف از هر راهی و هر چاهی) ندارد. لذا اگر این برنامه قائل به اصلاح نظام بانکی در جهت عدم تقویت بیشتر نظام دلالی گری نیست، پس لااقل میبایست بار اصلی تامین مالی را از دوش آن بردارد. (2275945) (alef-13)

کارشناسان دولت زحمت کشیده اند و یک چشم انداز مناسب و خوبی برای خروج از رکود تورمی ارائه کرده اند.
در راستای درخواست رئیس جمهور برای نقد عملکرد و برنامه های دولت و در راستای حمایت از سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و جمعتی کشور، بعنوان یک شهروند معمولی ایران که حدود بیست سال با فضای کسب و کارهای مختلف سر و کار داشتم برخی تجربیات و پیشنهادهایم را ارائه میدهم:

ضمن تشکر به عنایت مسئولان به امر توسعه آموزش فنی و حرفه یی، نکات مهمی را با توجه به سالها سر و کار داشتن خودم با این مقوله بیان میکنم:

آموزش فنی و حرفه یی کشور بواسطه پدیده خانمانسوز مدرک‌گرایی و پولی و رابطه یی و رانتی شدن کسب مدرک، به شدت آسیب دیده است! بدون توضیحات بیشتر، نقد و پیشنهادهایی ارائه میگردد:

باید- حداکثر- مقطع دیپلم برای استخدام در کشور در نظر گرفته شود. یعنی اگر سازمانی نیازی ویژه به تخصص و مهارتی ندارد و یا توانایی ارائه آموزشهای کوتاه مدت یا بلند مدت برای اشتغال پرسنل تازه استخدامی دارد، حداکثر سقف استخدام بایست دیپلم متوسطه باشد. این میتواند شامل بخش خصوصی، تعاونی، عمومی، دولتی و کشوری و لشکری باشد.

این پیشنهاد کمک موثری برای مبارزه با پدیده خانمانسوز و مفسده انگیز مدرک‌گرایی در کشور میکند.
همچنین موجب کاهش سن اشتغال و در نتیجه افزایش افراد آماده به ازدواج میشود.
بخودی خود هر چه سن ورود به فضای کسب و کار پایین تر بیاید، به تبعش رونق کسب و کار بیشتر و درآمدزایی هم بیشتر و در نتیجه بازار تقاضا برای محصولات بیشتر میشود. ب
یکاری عامل فزاینده منفی چند سویه در رونق اقتصادی است و هر چه بیکاری کاهش یابد، به تبعش رونق اقتصادی هم افزایش میابد؛ چرا که اشتغال بخودی خود یعنی افزایش درآمد و در پی اش موجب افزایش تقاضا برای خرید کالا و خدمات و به صورت تصاعدی تولید کالا و خدمات را افزایش میدهد.

بدیهی است برای اشتغال در کارهای نیازمند تخصصی یا مهارتی، مدرک مهارتی یا تحصیلی مناسب بایست درخواست شود. ولی الان چندان وضع مناسبی نیست و نوعی فله گرایی مدرک وجود دارد!، مثلا در همین بحث آموزشگاههای آزاد فنی و حرفه یی خود ارشاد و یا فنی و حرفه یی، بریا استخدام مربی در مورد رشته های گرافیک و کامپیوتر مدرک لیسانس یا فوق دیپلم مثل ریاضی کاربردی و غیره اعلام کرده مجازست و در حالیکه مدرک مورد نیاز در این رشته دقیقا بایست مطابق با رشته تحصیلی باشد!، مثلاً رشته گرافیک و تصویرسازی رایانه یی، شامل نرم افزارهای کورل دراو، فتوشاپ است و یا طراحی صفحات وب، شامل چندین تخصص و مهارت شامل فلش، دریم ویور، جاواسکریپت، html ، php مبانی عمومی کامپیوتر البته! چطور ممکن است کسی با داشتن صرفا مدرک لیسانس/کارشناسی ریاضی کاربردی این همه رشته مهارتی-تخصصی را آموزش بدهد؟!

شخصاً افرادی با مدرک لیسانس کامپیوتر اقدام به تدریس میکنند حتا با الفبای کامپیوتر آشنایی ندارند و عملاً یک لیسانس ریاضی یا کامپیوتر کورل و فتوشاپ و غیره را در حین کار و در آستانه اشتغال به مربی گری و تدریس یاد میگرند آن هم در حد پاس کردن کارآموز!
یعنی یک سری جزوه و سوال به مربی میدهند و مربی همانها کار میکند و بعد کارآموز یا هنر آموز (؟) سوالات طوطی وار حفظ میکند و میرود امتحان میدهد!
بعد فرضا 32 واحد درسی پاس میکند و مدرک دیپلمش را میگرد! ولی عملا کارآیی لازم را ندارد! این شد آموزش فنی و حرفه یی در ایران!

در واقع هر یک از ین دروس خودش یک تخصص و مهارت در سطح بالاست.

اصلاً معنی ندارد یک لیسانس کامپیوتر یا ریاضی بیاید ده-پانزده رشته مهارتی و تخصصی کامیپوتر و یا گرافیک را آموزش بدهد!

کلاً سیستم فنی و حرفه یی مشکل پایهیی دارد1 مثلا هنوز نمیدانند بحث تصویرسازی با گرافیک و دو بعدی و سه بعدی میتواند مجزا باشد!

طراحی مهندسی سه بعدی خودش جدا از گرافیک دوبعدی است.

نشر رومیزی جدا از گرفیک صنعتی و نقشه کشی است ولی اینها را مانند دروس فله یی آموزش میدهند!

مثلاً در همه رشته ها آمده اند مجموعه اداری آفیس و ویژوال بیسیک را عمومی درس میدهند! در حالی که هر یک از ینها خودش رشته جداگانه است و اصلاً نیازی نیست فرضا گرافیست ویژوال بیسیک یا اکسس و یا اکسل یاد بگیرد!

درست است کورل دراو محیط برنامه نویس ویزوال بیسک دارد ولی عملاً کاربردی برای اکثریت قریب به اتفاق کار طراحان ندارد و من شخصاً نیازی احساس نمیکنم بعنوان کسی که به صورت حرفه کورل دراو را در محیط طراحی صنعتی کار کرده ام!
ولی گویا به دلیل ضعف سیستم آمزوشی و کمبود منابع درسی و ضعف مهارت و تخصص معلمان و مربیان، به صورت فله یی یک سری دروس و کتاب را در چارت آموزشی جای واحدها پرشد!

من بعنوان یک تکنیسین کامپیوتر و گرافیک سالها در زمینه آموزش و کار با نرم افزارهای مربوطه و اینکه با آموزگاههای آزاد گرافیک و کامپیوتری همکاری کرده ام به عینه می بینم مدرک‌گرایی حرف اول در این محیطها میزند!

چیزهای تاسف باری در این میحطهای آموزش دیدم که شرم میکنم بگویم!

یک بخشی از این وضعیت نابهنجار مربوط به افرایش مدرک‌گرایی در کشور است که خواسته یا ناخواسته ارگانهای عمومی و دولتی هم نقش دارند مثلاً بانکها اموری چون تحصیل داری و آبدارچی و باجه داری... در بانکها را از مدرک سیکل راهنمایی به فوق لیسانس کشانده اند!

آقای رئیس جمهور گفته اند: برای مشاغل (دون پایه/نقل به مضمون) نام خوب انتخاب کنیم تا جوانان مشاغل چون نجاری و آهنگری فرضا بیشتر انتخاب کنند!

من میگویم نیازی به این کار نیست، همین عنوان تکنیسین یا فن‌وَرز و به قول قدیمیها "فنی‌کار" خوبست، علت کمتر استقبال کردن از این مشاغل یدی و فنی و هنری، یکی اش درآمد پایین و عدم امنیت شغلی است که بخشی از آن برمیگردد به مسئله کپی رایت.
مثلا من نوعی با دوازده سال سابقه در امر کامپیوتر و گرافیک انگیزه چندانی برای کار ندارم دیگر با علاقه بدین کار!، چرا که به مجرد اینکه طرحی را رائه دهم براحتی از رویش کپی میزنند!

من حدود یک سال با یک گروه صنعتی-تولیدی صنایع چوبی و تزئنین ، بعنوان طراح همکاری کردم و عملاً با مشکلات تولید صنعتی-هنری آشنا شده ام.
دیدم ما یک سری مشکلات اساسی داریم، مثل امنیت شغلی هم در بحث کارگر که خودش مفصل است، که در زمینه تامین مزد و همچنین تعهد کاری کارگران! مثلا ما م یامدیم به کارگر چند هفته فرصت اشتغال میدادیم و کار یاد میگرفت فرضاً مونتاز محصولات تزئینی، در این میان مقداری خسارات هم می دیدیم!، فقط در نظر داشته باشید یک آباژرو ام.دی.اف اگر مونتازگر خراب کند تا 60 هزار تومان خسارت به کارفرما میخورد! خوب چون ما از لحاظ تامین مالی در مزیقه بودیم کارگر به راحتی رها میکرد کار را!

البته کارگران حق دارند از نبود امنیت شغلی، مثل قرارداد کار و بیمه و غیره.

یکی دیگر مسائل امنین شغلی، همین بحث کپی رایت است.

در مورد منزلت اجتماعی نیروهای کار فنی خیلی حرف دارم ولی مختصر میگویم، ما در همین محصولات به اصطلاح فرهنگی مثل فیلم و سریال، توجهی به شأن و منزلت کارگران و فنی کارها نداریم، در این فیلم و سریالها تکنسین و فنی کار و کارگر بسیاری اوقات انسانهای کم سواد و حتا کم شعور معرفی میوشند! که فرضا اهل مطالعه نیستند، نه ادب درستی دارند و نه آداب معاشرت بلند، دخترهای زیبا و از خانواده پولدار همیشه سهم دکتر و مهندسها می شود! با کلاس حرف زدن و آداب معاشرت خوب را فقط انگار دکتر و مهندسها و گاهی بچه پولدراها دارند! انگاری آدم کارگر و تکنسین شعور و معرف کافی برای زندگی خوب و متمدنانه ندارد!

در فیلمها و سریالهای ایرانی (برخلاف هالیودیها!)، ستارگان زیبا و جذاب همگی یا دکتر و مهندسند یا سرمایه دار و بچه پولدار! زنهای زیبا و مهربان و گاه بچه پولدرا سهم همینهاست و مثلاً محال ممکنست از نظر این روشنفکران سینما و تلویزیون ایران یک کارگر ادیب و عارف باشد و یا یک نکنسین محالست با یک خانم دکتر ازدواج کند!

آقای رئیس جمهور و امثالهم بیایند این فرهنگ سازی ضد کار و ضد کارگری و ضد فنی کارها را اصلاح کنند!
ما نیازی به وازگان و نامهای پرطمطراق برای تکنسینها و فنی کارهای و کارگران کشور نداریم! ما اصلاح فرهنگ و افزایش درآمد و حقوق و مزایا برای این اقشار زحمتکش و مولد و مفید جامعه داریم! منطق اقتصاد خودش همه چیز را اصلاح میکند.

وقتی یک مدرکدار نامفید با مدرک علوم انسانی میاید مدیریت یک سازمان مهم را با کلی مزایا و رانت میگرد معلومست دیگر کمتر کسی به تکنسین و کارگر مملکت اهمیت بدهد!
و فرضاً دختران، مرد رویاهایشان را دکتر و مهندس و لیسانس دار ببینند! چون میدانند پشت میز نشینهای دولتی و حکومتی حقوق و مزایا و رانت و وام و... و البته پست دائمی هستند و نه مثل کارگری که سه ماه به سه ماه قرارداد کارش را بایست تمدید کند و امنیت شغلی ندارد!
مسائل گاه به همین سادگی، پیچیده و دشوار میشود!

در مورد فنی و حرفه یی گفتم که مدرک‌گرایی- این بلای خانمانسوز- دارد به اقتصاد کشور ضربه می زند، بسیاری از فعالان فنی، تخصص و مهارت دارند ولی به خاطر مدرک‌گرایی، نمیتوانند از تجربیاتشان بخوبی استفاده کرده و برای خود و جامعه مفید باشند!
مثلا من نوعی تکنسین اگر در گرافیک سالها تجربه دارم و بخواهم در آموزشگاهی حتا بعنوان مربی آموزش بدهم بایست مدرک لیسانس گرافیک داشته باشم! در حالی که خود همان فارغ التحصیلان گرافیک به دفتر کارم می آمدند برای کارآموزی! ولی سیستم مدرک‌گرای فنی و حرفه یی و ارشاد میگوید لیسانس بایست داشت باشد و کلی سخت گیری میکنند برای دادن مدرک مربی گری!
از طرفی من نوعی خواسته باشم یک شرکت طراحی-مهندسی فرضاً در همین رشته تولید محصولات تزئینی و چوبی... تاسیس کنم بایست یک لیسانس ارائه دهم!
خوب خیلی ها می روند مدرک میخرند!، یعنی کسی را لیسانس مربوطه را دارد پیدا میکنند و در مقابل پول به نام او شرکت تاسیس میکنند! این یک معضل است و من نوعی بایست همیشه در استرس باشم و مبادا مشکلی برایم پیش بیاد!

واقعاً متوجه نمیشوم که اگر کسی خواسته باشد در امر تولیدی سرمایه گذاری کنم مدرک تحصیلی چه نقشی دارد؟!

اگر سرمایه گذار نیاز به تخصص داشته باشد میتواند متخصص استخدام کند، چه ربطی دارد موسس شرکت حتما مدرک لیسانس در همان زمینه داشته باشد و حتا در امر تاسیس آموزشگاه فنی و حرفه یی!

مگر در آموزشگاه فنی و حرفه یی فقط یک رشته درس داده می شود؟ با این حساب بایست موسس و مثلاً مدیر آموزشگاه ده تا لیسانس داشته باشد!

الان خیلی از شرکتهای مهم و بزرگ آی.تی دنیا موسسان و مدیرانشان اصلا مدرک تحصیلی دانشگاهی ندارند، نمونه اش همین ماکروسافت که بیل گیتس دانشگاه را نیمه کاره رها کرد و مدرک دانشگاهی نداشت! اگر آمریکایها هم میخواستند مثلا مسئولان ایرانیها عمل کنند بایست کسی مثل بیل گیتس ماکروسافت تاسیس نمی کرد!

در زمینه تقویت بازار تقاضا، من طرح ضمانت اعتبار ارائه کردم، که البته گویا در بندی مد نظر است.
به هر حال فعلا محدودیهای تحریم (مثل بانکی) است و شاید برنامه توسعه صادرات سریع انجام نشود، بایست توسعه بازار تقاضای داخلی هم در دستور کار باشد.
توسعه بازار تقاضا خودش منجر به افزایش درآمد وکاهش فقر خواهد شد که از اهداف همیشگی اعلام شده مسئولان در جمهوری اسلامی ایران بوده است.

این طرح من بدون اینکه بار مالی به دولت تحمیل کند، ضمانت اعتباری صد میلیون تومانی به نیازمندان مثل کسانی تازه میخواهند ازدواج کنند ارائه میدهد.
بررسی شود:

بُزُرگَپ (21) طرح منال/ضمانت اعتبار برای تحول و اقتصاد مقاومتی

http://mehre2.blogfa.com/post/377 (2276013) (alef-10)

باسمه تعالی

اگر مقصود از این الگو منحصرا هدف گذاری باشد می شود قبول کرد .اما جناب آقای نیلی خوب می دانند که برای عملی کردن تئوری های اقتصادی برنامه لازم است و به خاطر دارند که سازمان برنامه،یا سازمان برنامه و بودجه و همینطور سازمان مدیریت و برنامه ریزی قبل از انحلال و انحطاط از ماتریکس های 400 در 400 برای آن استفاده می کردند.حلا جنابعالی هم باید در هر بخش در ارتباطش با سایر بخش ها برنامه داشته باشید تا ان شاءاله موفق شوید. (2276279) (alef-13)

من تمام صحبت این اقا را گوش کردم، چیزی که ایشان تشریح کردنند یک جزوه اقتصاد مناسب برای دانشجویان بود تا یک بسته قابل اجرا برای وضعیت کنونی کشور؟!!!
ا (2276321) (alef-13)

جالبه که همه دولتی ها و غیر دولتی ها می گن رکود ربطی به تحریم نداره اما معلوم نیست چرا تمام تلاش دولت معطوف به رفع تحریم هاست که حتی حاظر شدند برای آن تمام دستاوردهای ده ساله هسته ای را دود کنند بفرستند هوا! (2276332) (alef-13)

مسکن تنها و مهم ترین ابزار دولت که تمام بار مالی آن بردوش مردم است .
لا اقل قیمت زمین را کاهش دهید .
زمین که عرضه وتقاضایش ربطی به خارج ندارد .
کنترل پذیر ترین عامل اقتصادی است ، ---> اگر دولت وبانک ها دلال نباشند (2276350) (alef-13)

سلام
چند تا سوال طرح می شه برای بسته خروج رکود غیر تورمی، علاوه بر مباحثی که دوستان مطرح کردن آیا در بخش گاز، نفت و پتروشیمی که پیشنهاد شده افزایش تولید نفت رو در دستور کار قرار بدیم، خود منجر به افزایش صادرات نفت نخواهد شد؟ با وجود زیرساخت های ناکافی برای تبدیل نفت به فراورده های جنبی و سپس صادرات آنها؟ پس خود احتمالا زمان بر خواهد بود و نیاز به برنامه ای طولانی تر خواهد داشت
آیا با توجه به شرایط تحریم و نبود زیرساخت های کافی، در بازار جهانی تقاضایی برای فراورده های ما خواهد بود تا آن را پیش فروش کنیم؟آیا تمهیداتی در این خصوص اندیشیده شده؟ (2276464) (alef-10)

سلام
چند تا سوال طرح می شه برای بسته خروج رکود غیر تورمی، علاوه بر مباحثی که دوستان مطرح کردن آیا در بخش گاز، نفت و پتروشیمی که پیشنهاد شده افزایش تولید نفت رو در دستور کار قرار بدیم، خود منجر به افزایش صادرات نفت نخواهد شد؟ با وجود زیرساخت های ناکافی برای تبدیل نفت به فراورده های جنبی و سپس صادرات آنها؟ پس خود احتمالا زمان بر خواهد بود و نیاز به برنامه ای طولانی تر خواهد داشت
آیا با توجه به شرایط تحریم و نبود زیرساخت های کافی، در بازار جهانی تقاضایی برای فراورده های ما خواهد بود تا آن را پیش فروش کنیم؟آیا تمهیداتی در این خصوص اندیشیده شده؟ (2276465) (alef-10)

از بسته ها و طرحها زیاد دیدم و تجربه کردیم ولی امیدوارم راه درست پیدا کرده باشند این آزمون خطاها خیلی به مردم ضربه زده (2276571) (alef-13)

تا زمانی که دولت همه خدمات دولتی وکالا ومالیات روز به روز گران می کنند رکود ازبین نمی رود .چون تورام از رکود بهتر است چون دولت با گرانی رکود را تشدید می کنند (2276958) (alef-13)

تک تک جملات این آقای اقتصاد دان جای تاثر فراوان دارد.
اینکه ما در برهه سال 56 و 57 دچار رکود و تورم شدیم و یا در سال 91 و 92 واقعیت دارد. اما اینکه افزایش قیمت نفت را عامل این مشکل بدانیم خطایی فاحش است.
در سال 56 هیچ تحریمی در کار نبود و جریان ورود دلارهای نفتی به اقتصاد ایران ادامه داشت حال آنکه در سال 91 این جریان بکلی قطع شد و اگر بپذیریم که ادعای دکتر نیلی درست ااست که تازه باید بگوییم با حذف عامل تورم زا و رکوزا از نظر ایشان دیگر نباید با این مشکل مواجه می شدیم!
ضمن اینکه ارزش دلار در سال 56 با سال 92 قابل مقایسه نیست. درآمدهای کشور در سال 56 واقعی بود در حالی که در سال 91 ارزش برابری دلار در مقابل طلا و همه کالاهای دیگر کاهش بسار شدیدی را داشت و اگر اتفاقا بخواهیم طلا را مبنای مقایسه درآمد کشور در ادوار مختلف قرار دهیم باید بگوییم که به هیچ وجه افزایش ثروت در کشور اتفاق تیفتاده است که بخواهد مثلا عامل بیماری هلندی مد نظر ایشان باشد.
ضمن اینکه حتی در دهه 50 و اوج درآمدهای نفتی کشور هم باز مشکل همه تولید کنندگان ما عدم دسترسی به نقدینگی بود. مساله اصلی این نیست که قطعه ساز قطعه تولید کرد ومثلا ایران خود رو از او نخرید و به جایش قطعه وارد کرد! بلکه مساله این است که قطعه ساز اصلا نتوانست از بانک وام بگیرد تا قطعه را تولید کند! که بخواهد حالا برایش بازاریابی بکند یا نکند.

پس آنچه آقای نیلی می گوید قیاسی است کاملا مع الفارق و باید صراحتا فت که متاسفانه ایشان به جای جستجوی دلایل واقعی مشکلات اقتصادی ایران دنبال یافتن نمنونه های مشابه در کشورهای دیگر و تکرار راه حل های آنها است درست شبیه دانش آموزی که به جای فکر کردن روی یک مساله ریاضی ، در حل المسائل ها دنبال یافتن مساله مشابه می گردد!

ای کاش اقتصاددانان ما قدری هم به تفاوتهای جدی اقتصاد ایران با سایر کشورها می پرداختند.
واقعیت بدیهی اقتصادی که از نظر آقایان دور مانده است این است که اگر چرخه گردش پول در ایران واقعا وجود داشت و پولی که - ولو با نقدینه پرقدرت- دولت به بازار تزریق می کرد دست به دست می گشت و صرف تولید و
خدمات می شد و سپس دوباره در قالب مالیات به دولت باز می گشت و یا دوباره در بین مردم دست به دست می شد، نه تنها با کاهش ارز پول مواجه نبودیم بلکه همان در ازای تولید و خدمات و ثروت تولید شده بر ارزش پول
اضافه می شد.
اما مشکل ما این است که ما در کشورمان شاهد وجود چاهک های اقتصادی بزرگی داریم و مسیر پول به جای اینکه چرخه باشد تنها یک مسیر یک طرفه است. بانک مرکزی به عنوان چشمه تولید پول عمل می کند اما عواملی در
بازار این پول را راکد می کنند و از چرخه خارج می کنند. در نتیجه دولت مجبور می شود مجددا به جای پول راکد شده مجددا اسکناس در بازار بریزد. که همین پول هم مجددا راکد می شود.اما چه کسانی پول را راکد می کنند؟
افراد زیادی دخیل هستید.
کالاهای لوکس که ارزش اقتصادی ندارد یکی از این موارد است. پولی است که می توانست صرف کار مفید شود اما به صورت لوکس از گردش خارج می شود و ارزش اقتصادی ندارد.
صادرکنندگان خصوصی که تولیداتشان را با ریال تولید می کنند اما محصول را صادر می کنند و ارز حاصل را در بانکهای خارجی دپو کرده یا در دوبی و آنتالیا سرمایه گذاری می کنند چاهک دیگری هستند.
چاهک دیگر معوقه داران بزرگ بانکی هستند. اگر این معوقات واقعا صرف تولید می شد جای نگرانی نبود اما همه می دانیم که آنها بخشی از پول کشور را به اسم وام های کلان دریافت کرده و از چرخه اقتصادی خارج می کنند.
البته عده ای هم هستند که عمدا با خرید های کلان ارز و طلا ثروت کشور را راکد می کنند.
وقتی در اقتصادی این چاهک ها را می بینیم متوجه می شویم که چرا هم تورم داریم و هم رکود. رکود داریم چون پولی که باید در چهت تولید مصرف شود و به تولیدکنندگان
برسد به آنها نمی رسد و تورم داریم چون دولت باید جای این پول راکد شده را بگیرد و مجددا نقدینه بدون ارزش به بازار تزریق کند..
لیکن تا پیش از تحریمها دولتها می توانستند با تزریق دلارهای نفتی به بازار ارز هم به طور مصنوعی تورم را پایین نگاه دارند و هم بالاخره آنقدر پول در بازار بریزند که آب باریکه ای به تولید کننده برسد. در سال 91 این رویه قطع شد و تورم و رکود هر دو خود را نشان دادند. یادمان باشد که در سال 56 هم ما مساله ای به نام خریدهای کلان خارجی رو به رو شدیم. پول های سرشاری که صرف خرید تسلیحات بسیار گرانقیمت مانند اف چهارده و اف شانزده و چیزهای دیگر شد. اساسا در دولت جمشید آموزگار عملا از مساله متعادل کردن نرخ ارز غفلت شد. لهذا چاهکها همان زمان هم خود را نشان دادند.
حالا خدا نکند که دعوای سیاسی هم باشد و این چاهکها برخی هایشان با دولت حاضر مشکل داشته باشند. آن وقت است که اتفاقی مانند آنچه در ایران زمان دکتر مصدق و احمدی نژاد رخ داد اتفاق می افتد. شاهد این مدعا ارزانی ناگهانی بسیاری از کالاها با تغییر دولت است. که پسته شاید بهترین نمونه اش باشد.
اما چرا هیچ یک از اقتصاددانان به وجود این چاهکها نمی کنند؟ چرا بر مفهوم کاملا بی ربطی مانند بیماری هلندی - اصلا جای طرحش اینجا نیست - تاکید می کنند؟

نکته بدتر اینکه بعد آقای نیلی بعد از یک مقدمه چینی کاملا بی ربط به اقتصاد ایران به همان نتیجه و راه حل دایمی نئولیبرالها می رسد! یعنی استقلال بانک مرکزی!!
واقعا این وضع آشفته ما است وقتی که مثلا نظارت دولتی هم دارد! وای به روزی که خود این بانکها از هفت دولت آزاد شوند.
اتفاقا درست برعکس نظر آقای نیلی، تنها راه غلبه بر تورم کنترل شدید نظام بانکداری صرافی گونه ایرانی است.

آقای نیلی بدانند که راه حل غلبه بر رکود دادن یارانه به تولید کننده نیست که انگیزه افزایش بهره وری را از او بگیرد. همانطور که حذف واردات هم راه حل نیست و صرفا سبب ایجاد انحصار تولید کننده داخلی و تضییع حقوق مصرف کننده می شود مثل وضعیت خودروسازیهایمان.

بلکه راه کمک به خروج از رکود این است که بلکه باید بهره بانکی را کاهش دهیم تا تولید کننده داخلی بتواند قیمت کالا و خدماتش را پایین بیاورد و با واردات رقابت کند.
ولی بانکها زیر بار این مساله نمی روند و مدعی هستند که اگر نرخ بهره را کمتر از نرخ تورم قرار دهند ضرر می کنند . از سوی دیگر تولید کننده بدبخت هم اگر درصد سود خود را کمتر از بهره بانکی قرار دهد ضرر می کند.
برای همین در طی شصت سال اخیر تولید کننده قیمت کالایش را افزایش می دهد تا سود ببرد و بعد بانک مجددا نرخ بهره را افزایش می دهد و بعد دوباره تولید کننده باید سود را بیشتر افزایش و بعد دوباره بانک و این
بازی ادامه دارد تا می رسیم به این وضع افتضاح که هم تولید می خوابد و هم تورم بیداد می کند.
کلید حل مشکل در دست بانکها است. بانکهای بزرگ جهان نرخهای بهره ای بسیار پایین و نزدیک به صفر دارند اما با افزایش تعداد مشتریان خود سود خود را افزایش می دهند و البته ریسک می پذیرند. مثل کشاورزی که هزار
دانه گندم می کارد و نیمی از دانه ها سبز می شود و اگر هر حوشه هفت دانه
داشته باشد سه هزار و پانصد دانه به دست می آورد و با وجود ریسک سود می کند.اما بانکهای ایرانی مطلقا حاضر به پذیرش ریسک نیستند و ترجیح می دهند با چند مشتری محدود عمده کار کنند و بهره های کلان بگیرند . در نتیجه همین مساله است که رانتهای بانکی ایجاد می شود و افرادی که می
خواهد از بانکها تسهیلات بگیرند گرایش به رشوه دادن به روسای بانکها پیدا می کنند و این است راز ماجراهای خاوری و 3000 میلیارد. گر چه من آریا را به خاطر دادن رشوه و نجات دادن پول مردم از بانکها و تبدیل آن به اشتغال و ثروت
سرزنش نمی کنم.اما این است حقیقت اقتصاد ما. احمدی نژاد هم برای همین با بانکها می خواست وارد جنگ شود اما شکست سختی خورد. اقتصاددانهای ما هم ظاهرا خود را
تنها مسوول سود دهی بانکها می دانند.

اما راه حل واقعی چیست؟
در اولین قدم باید چاهکها را حذف کنیم. حذف چاهکها هم دو راهکار دارد که همزمان باید پیگیری شوند:
اول ایجاد روحیه دوری از اصراف و تجمل مخصوصا از سوی دولت. باید این مساله از نظر فرهنگی حل شود که چرا ریخت و پاش و اسراف در فرهنگ ایرانیان یک ارزش است.

دوم : برای حذف بسیاری از چاهک ها کافیست بودجه را شفاف و بدون تبصره ببندیم. تبصره های فراوان در قانون بودجه یعنی ایجاد کاسه اسپاگتی که هر کس می تواند با کمی نفوذ و سوء استفاده از قانون بخشی از بودجه جاری را به یغما ببرد و یا راکد کند.

متاسفانه هیچ یک از دو راهکار فوق فعلا در دستور کار دولت نیست. اما قدم بعد از اجرای آین دو راهکار بازتعریف مبانی بانکداری اسلامی و حذف معاملات صوری است. همه شرکت بازیهای بانکها که چیزی جز راکد شدن و هدر رفتن ثروت کشور نیست باید تعطیل شود و بانکهای متخلف باید به اشد مجازات ممکن برسند. باید پای بانکهای خارجی مستقل و گوچک را به کشور باز کرد تا انحصار کارتل گونه بانکهای ایرانی شکسته شود و آنها وادار به کاهش بهره و سود بانکی بروند و به جای تکیه بر تعداد اندکی مشتری عمده و رانت دار به فکر افزایش تعداد مشتری خود باشند.

مرحله سوم شفاف سازی کامل قوانین سرمایه گذاری و ثابت آنها است به طوری که صادرکنندگان اعتماد کردن ارز حاصل از صادرات را به کشور برگردانند و اگر می خواهند همینجا سرمایه گذاری کنند.

اگر این کارها اجرا شد خود بخود هم رکود و هم تورم بر طرف خواهد شد منتهی اجرای هر یک از این موارد به معنای قطع دست بسیاری افراد است که از شفافیت بودجه ها و قوانین ضرر می کنند و دنبال شرایط کاسه اسپاگتی هستند.
در اینجا نیاز به برخورد های دقیق و بدون ملاحظه دستگاه قضایی هم اولویتی ویژه دارد.

اما به هر حال باید به آقای نیلی گفت:
ترسم به کعبه نرسی ای اعرابی
کاین ره که تو می روی به ترکستان است. (2277032) (alef-13)

در جزواتی که این اساتید خوانده و با آن مدرک گرفته اند و تماماً نیز غربی بوده است اصلا وابستگی کشوری به پول خارجی به این وسعت لحاظ نشده است. لذا چون صورت مسئله را خوب نفیمیده اند راه حلشان بدرد کشورهای بیگانه می خورد. خوب است این آقایان راه حل خود را برای کشورهای دیگر ارائه کنند و آنها شاد کنند. (2277081) (alef-13)

با اين تيم اقتصادى منبعدهيچ اتفاقى نخواهد افتاد.چون اينها نيز دنباله رو قبلى ها هستند.تا شفاف سازى نباشد ويا حداقل از يك نقطه آغاز نشود، آش همون آش و كاسه همون كاسه است. (2277299) (alef-13)

برای جلوگیری از واردات بی رویه ماشین الات و کارجانجات بایستی یک کارخانه که وارد میشود از ان کپی سازی شود و در اختیار بنگاهها قرار گیرد تا از خروج ارز مملکت جلوگیری کند و اینکه مثل کشور چین حتی بتوانیم به کشور های دیگر صادر کنیم الان بنگاههای دولتی هر کدام وارد کننده شده اند و همه ماشینهایی را که داخل مملکت قابل تولید است با این دلیل که کیفیت ماسین خارجی بهتر است وارد می کنند بدون توجه به وضع مملکت که باید جلو ان گرفته و مجبور باشند از ماشینهای ساخت داخل استفاده کنند تا کیفیت محصولات داخلی هم ارتقا یابد و واردات فقط برای ماشینهای جدید که نمونه ان وارد نشده باشد مجاز باشد (2277365) (alef-13)

مالیات بر ارث یک ظلم واضح است.
مردم تلاش و کار میکنند و با مالیات دادن پس اندازی میکنند، این مال ارث قبلا مالیاتش در زمان حیات شخص داده شده و به هر حال اگر میالات میخواسته بایست زمان حیاتش داده باشد.
این مالیات بر ارث ناروا است.
طرف پنجاه یا صد میلیون ارث بهش رسیده، چرا بایست ده درصدش مثلا مالیات بدهد؟ (2279255) (alef-13)