توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 447724
مالکوم ایکس؛ قهرمانی که برای انسانیت مبارزه کرد
تاریخ انتشار : سه شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۱
۴۲ سال پیش در چنین روزی، یکی از رهبران برجسته و الهام‌بخش مسلمانان رنگین‌پوست آمریکا در تروری که بعدها توسط اف.بی.آی. به اختلافات بین‌گروهی نسبت داده شد، هدف شلیک ۱۵ گلوله قرار گرفت و جان باخت.

به گزارش تسنیم،‌ «مالکوم ایکس»، مسلمان رنگین‌پوست آمریکایی و از رهبران اسطوره‌ای مسلمانان ایالات متحده، 42 سال پیش در چنین روزی و در پی تلاش‌های چندلایه سازمان‌های امنیتی ایالات متحده و به واسطه گروهی از عناصر تندرو، هدف اصابت 15 گلوله قرار گرفت و جان باخت.
https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim//Uploaded/Image/1395/12/03/13951203112443869100670010.jpg
مالکوم ایکس (متولد 19 مه 1925 در نبراسکا) که با نام «حاج مالک شباز» نیز شناخته می‌شود، فعال حقوق بشر و رهبر مسلمانان سیاه پوستان آمریکایی بود. او مدافع حقوق سیاه پوستان بود و جنایات سفید پوستان آمریکایی علیه سیاه پوستان را به شدت متهم کرد، به همین دلیل، مخالفانش به او تهمت رواج نژادپرستی و خشونت زدند.

پدر مالکوم، «ارل لیتل»، سخنگویی غیر روحانی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاه پوستان فعالیت می کرد، او مدیر انجمن «پیشرفت سیاه پوستان جهان» بود، از این‌رو روحیه ای خود مختار و مدافع سیاه پوستان در فرزندانش آفرید.

مالکوی ایکس، در سن 20 سالگی به 8 سال زندان محکوم شده بود، در زندان با تشکلاتی به نام «ملت اسلام» آشنا شده و به عضویت این ملت در آمد. پس از عفو مشروط و آزادی از زندان، در سال 1952 به عنوان یکی از سخنگویان این ملت برگزیده شد. تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت گروه «ملت اسلام» درآیند. به مدت 12 سال، او حامی برتری سیاه پوستان و طرفدار جدایی آمریکایی‌های سیاه و سفید بود و تاکید «جنبش حقوق مدنی» بر یکپارچگی را به تمسخر می‌گرفت. مالکوم ایکس به چند کشور آسیایی و آفریقایی سفر کرد تا به جهانیان ثابت کند مبارزه با تبعیض نژادی و برده‌داری‌، تنها به جامعه آمریکا محدود نیست. سفر به سرزمین وحی و زیارت خانه خدا، اتفاق بزرگ دیگری بود که در دفتر زندگی مالکوم ایکس جای گرفت. پس از بازگشت از مناسک حج، نام حاج ملک شبّاز را برای خود برگزید.

مالکوم ایکس، طی سال‌های فعالیت‌های مدنی خود برای احقاق حقوق رنگین‌پوستان در آمریکا و الهام‌بخشی به هم‌کیشان خود پیوسته مورد حمله و کینهٔ گروه‌های نژادپرست از جمله کوکلاکس‌کلان‌ها بود. مالکوم یکی از این حملات را اینطور توصیف می‌کند:

«کابوسی که هرگز در ذهنم نمی‌میرد. شبی از شب‌های سال 1929 بود. کوچکترین خواهرم ایوون تازه به دنیا آمده بود. ما همه خواب بودیم. از خاطرم نمی‌رود که ناگهان چیزی مرا به بالا پرتاب کرد. چشم که باز کردم، خودم را دنیایی از آتش و دود دیدم. صدای تپانچه‌ها با فریاد آدم‌ها در هم آمیخته بود. هرج و مرج عجیبی بود، شعله‌های آتش همه جا زبانه می‌کشید. سفیدها خانهٔ ما را به آتش کشیده بودند. پدرم، دشنام‌گویان، با تپانچهٔ خود آن‌ها را هدف قرار می‌داد. برای فرار از آن جهنم یکدیگر را به زمین می‌انداختیم و از روی هم می‌گذشتیم. مادرم در حالیکه نوزاد خود را در آغوش داشت، با آنکه شعله‌ها همه جا زبانه می‌کشید و جرقه‌های آتش به هر سو پراکنده می‌شد، از میان شعله‌ها گذشت تا قبل از فرود آمدن سقف فرزندش را نجات دهد. فراموش نمی‌کنم، ما تمام آن شب را، عریان و بی‌پناه زیر طاق آسمان، گریان وحشت‌زده سرکردیم. مأموران آتش‌نشانی و پلیس‌های سفید نیز آمدند، اما ایستادند که تماشا کنند خانه تا کف می‌سوزد و تلی از خاکستر می‌شود».

چند مورد تلاش برای ترور او با ناکامی مواجه شد، تلاش‌هایی که بعدها اف.بی.آی سعی کرد آن را به اعضای تشکلی به نام «ملت مسلمان» نسبت دهد. در14 فوریه 1965 بمبی در منزل محل اقامت مالکوم، بتی و چهار دخترشان منفجر شد که به هیچ‌یک از آنان آسیبی وارد نیاورد. تنها هفت روز بعد، در 21 فوریه 1965 هنگامی که او در یکی از سالن‌های اجتماعات منهتن نیویورک سخنرانی می‌کرد سه مرد مسلح، او را از فاصلهٔ کم هدف 15 گلوله قرار دادند و مالکوم 39 ساله بلافاصله کشته شد.

دختر مالکوم ایکس، ایلیاسا شباز در یادداشتی درباره پدرش که چندی پیش نوشته بود آورده بود:

«وقتی که مالکوم ایکس در مورد «انتخابات یا گلوله» صحبت کرد، آمریکایی‌ها نشستند و تاکید کردند که او می‌گوید اگر حق شرکت در سیستم اعطاکردنی نیست، شهروندان سیاه‌پوست هیچ راه دیگری بجز درگیری ندارند. و این بود که خشم طولانی سرکوب بر روی جوامع سیاه آغاز شد. وقتی هم که قانون حق رای و شیوه‌های آن تغییر کرد، این بخش کوچکی نبود چرا که آمریکایی‌های سفیدپوست قدرتمند از اینکه  نتوانند کاری انجام دهند می‌ترسیدند».

«با این حال، مالکوم ایکس خودش شعارهای فعالان را نقد می‌کرد. من تصور می‌کنم که او به احتمال زیاد نماد «دست‌های بالا» را برای تاثیر دراماتیک آن تشویق می‌کرد اما آن را به عنوان سرسپردگی‌ای معرفی می‌کرد که با وحشی‌گری پلیس خود را وفق داده است. خشونتی که شهروندان سیاه‌پوست را متوقف کند و بترساند و آن‌ها را در حالی که امید به زنده‌ماندن دارند، به موضع دفاع بکشاند. او قطعا با جنبش "black lives matter" موافقت می‌کرد اما تاکید می‌کرد که افسران پلیسی که مخالف هستند به احتمال زیاد با هشتگ متقاعد نمی‌شوند».
 
کلمات کلیدی : مالکوم ایکس
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.