نظر منتشر شده
۶۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 163675
آیا زنان مدرن مقصران اصلی گسترش طلاق هستند؟
رامین مهرآیینی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۲۶
چندی است افزایش شدید و چشمگیر آمار طلاق ، عموم جامعه و به ویژه پیگیران مسایل و مشکلات اجتماعی را نگران کرده است . اگر چه همواره آمار متفاوتی از میزان طلاق ارائه می شود اما آنچه در همه این آمارها وجه مشترک است ، افزایش فوق العاده و البته روزافزون طلاق است. متاسفانه دیده ها و تجربیات شخصی ما نیز این وضعیت را تایید می کند. به هر حال نمی توان شک کرد که امروز طلاق به عنوان مشکله ای اجتماعی مطرح است و اگر مسئولان و مردم فکری اساسی برای آن نکنند به زودی این مشکله به بحرانی اجتماعی تبدیل خواهد شد .
در این مقاله خواهیم کوشید برخی عوامل و زمینه های گسترش سرسام آور طلاق را برشمرده و در آنها درنگ و تامل نماییم و حتی المقدور راههای مقابله با آن را نیز بیان نماییم .
۱) یکی از مهمترین عواملی که قطعا در افزایش چشمگیر طلاق در جامعه ما در سالهای اخیر موثر بوده است ، حضور گسترده و افسار گسیخته دختران و زنان در محیط های اجتماعی است . باید توجه داشت هر چند حضور متعادل و معقول و در عین حال عفیفانه زنان در عرصه اجتماع ، امری نامطلوب و غیر پسندیده نیست.
اما آنچه در سالهای اخیر شاهدیم حضور بیش از حد و تا حدودی بی بند و بارانه زنان در عرصه اجتماعی است . متاسفانه تبلیغات گسترده برای حضور زنان در عرصه جامعه در سالهای گذشته بسیار سرسام آور بوده است ؛ ازکتابها و مطبوعات فمنیستی گرفته تا ماهواره ها و رسانه های بیگانه و حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، همه و همه متاسفانه بدین تفکر غلط دامن زده اند و با صد تاسف هنوز هم چنین می کنند.
در این رسانه ها این گونه تبلیغ و ترویج شد که حضور گسترده زنان در همه عرصه ها دوشادوش مردان امری ستوده و پسندیده است . در این تبلیغات زنان موفق و روشنفکر را زنانی نشان می دهند که توانسته اند در کارهای بیرون از منزل موفق عمل کنند ( حال آیا در خانه داری و همسرداری و فرزند پروری نیز موفق بودند یا نه اکثر مواقع مغفول می ماند ) و در عین حال متاسفانه زنان خانه دار یا بهتر بگوییم خانواده دار را زنانی نشان می دهند که جیغ جیغو ، غرغرو و امل و عقب افتاده اند . متاسفانه گسترش این دست تفکرات که معتقدند زنانی که به هر بهایی ، ولو بی عفتی و بی نجابتی ، در جامعه حضور دارند روشنفکر و پیشرفته اند و زنانی که در عرصه خانه و خانواده به رسالت مادری و تربیت انسان می پردازند زنان امل و عقب افتاده اند خود موجب حضور بیش از حد زنان در عرصه جامعه شد .
حضور زنان در عرصه جامعه شاید فوایدی از لحاظ مادی و اقتصادی داشته باشد اما قطعا مضرات بی شماری نیز از بعد فرهنگی و اجتماعی دارد ؛ یکی از این مضرات ارتباط و اختلاط گسترده زنان و مردان در محیط های مختلف است این اختلاط و درهم شدگی شاید در وهله اول چندان بد ننماید اما اگر بدانیم همین اختلاط ها مایه بیدار شدن حس تنوع طلبی در زنان و مردان ، هر دو ، می شود وضع کمی روشنتر می شود .
زنان و مردان که پیش تر با یکدیگر اختلاط کمی داشتند و همین موجب حفظ حریم و حدود زن و مرد و در نتیجه خانه و خانواده می شد وقتی با یکدیگر مختلط شدند و درهم آمیختند طبیعی است که حس شهوت جنسی و تنوع طلبی آنان زنده شود و همین امر سرآغاز بهانه گیری ها و اختلافات زن و شوهری می شود اختلافاتی که معمولا پشت سر هر کدام میل جنسی به شخصی دیگر ، پنهان شده است .
در واقع زنان مدرن و روشنفکر با حضور گسترده و با نشاط و دوشادوش مردان در عرصه جامعه ضمن اینکه سبب ساز فتنه ای برای خود شدند موجب فتنه ای نیز برای مردان شدند . به راستی آیا زن و مرد همکاری که از ساعت ۸ صبح تا ساعت ۴ بعد از ظهر ، یعنی ساعات اوج طراوت و بالندگی هر فرد ، کنار یکدیگر به کار و احیانا شوخی و خنده که ، به ناچار ضمن هرکار و همکاری ای پیش می آید ، مشغول هستند ؛ آیا احتمال سست شدن پیوندهای خانوادگی آنان عجیب است ؟! آنهم با توجه به اینکه چه زن و چه مرد در رابطه با جنس دیگر معمولا می کوشد وجهه ای بهتر و مطلوب تر از خود به نمایش بگذارد . آیا احتمال اینکه مرد یا زن از دست همسر خود که در زندگی واقعی که معمولا محفوف به انواع مشکلات می باشد و چهره واقعی هر فرد را از حجاب به در می آورد ؛ خسته شود و بخواهد تجربه جنسی جدیدی و رویایی را با فرد دیگر آغاز نماید امری بعید و دور از ذهن می نماید ؟!
متاسفانه هجوم بیش از حد زنان ( که خود مطالعه و تامل جدی جداگانه ای را می طلبد ) در سالهای اخیر در عرصه جامعه خود یکی از موجبات زنده شدن روحیه تنوع طلبی در درجه اول در خودشان و در درجه دوم برای مردان شد . متاسفانه در عصر ما این تفکر که از سعادت جامعه این است که زن و مرد کمتر یکدیگر را ببینند به محاق رفت و حتی مسخره نیز شد و بجای آن هرزه گردی و خودآرایی و ... و حضور بیش از حد یک عده زن روشنفکر ، در عرصه جامعه ، موجب گسترش شدید طلاق و از هم پاشیدگی خانواده و نیز معضلی به نام فرزندان طلاق شد . آیا خانه داری یا همان خانواده داری ارزشش از کار های بیرون از حریم خانه که متاسفانه در پشت بسیاری از آنها روابط نامشروع پنهانی نهفته است ، کمتر است ؟!
متاسفانه زنان مدرن و روشنفکر موجوداتی هستند که خیلی از آنها ، نه همه آنها ، تا حدود زیادی شهوت پرست و هوسبازند و در پی آنند در بیرون از خانه با کام جویی و خوش گذرانی بگذرانند و از زندگیشان بهره کامل جنسی ببرند و همین امر خود موجب فروپاشی خانه و خانواده خواهد شد همانطور که در غرب نیز چنین شده است .
البته حضور با نشاط و دوشادوش زنان در بیرون از خانه و خانواده موجب کسب استقلال مالی برای زنان مدرن نیز شد و این داشتن استقلال مالی موجب شد که زنان شاغل و روشنفکر در برابر کوچکترین ناملایمت و سختی ای ، که در هر زندگی ای خواه ناخواه به وجود می آید ، تاب نیاورده و در خواست طلاق نمایند و این خود حقیقتا قصه ای پر غصه است که قطعا در دراز مدت طومار خانواده را در هم خواهد پیچید .
به نظر می رسد برای کاهش اختلاط زن و مرد و از آن مهمتر کاهش حضور زنان در عرصه اجتماعی باید دست به کارهایی زد که از جمله آن می توان به این موارد اشاره کرد : با پرداخت حقوق به زنان خانه دار ، زنها را به خانه داری یا بهتر بگوییم خانواده داری ، تشویق کرد . با افزایش مرخصی زایمان زنان شاغل از شش ماه فعلی به یکسال ، به حضور زنان در خانه افزود. و نیز با دورکار کردن زنان شاغل و یا گسترش مشاغل خانگی و یا حتی اخراج زنان از کار ، می توان از حضور بیش از حد و افراطی زنان در عرصه جامعه کاست . ( متاسفانه ادارات دولتی به ویژه در تهران چندی است که انباشته شده است از تعداد زیادی زن و نیز متاسفانه دختر ترشیده که در این بحران بیکاری عرصه را بر اشتغال مردان تنگ کرده اند . مع الاسف هیچ نهادی هم قصد سامان دهی این وضع را ندارد. باید توجه داشت که شاید در نگاه اول اشتغال دختران به نفع آنها باشد اما این نکته را باید در نظر داشت که در شرایط فعلی در جامعه ما که معضل بیکاری معضلی اساسی است باید پسرها در اولویت کار باشند یا دست کم از حق مساوی با زنان در اشتغال برخوردار باشند نه اینکه زنان و دختران در اولویت قرار بگیرند این به نفع همه است ، زیرا یک پسر بیکار مساوی است با یک دختر بی شوهر ، چرا که هیچ کس به یک پسر بیکار زن نمی دهد ولی دختر بیکار مانعی برای ازدواج ندارد ، البته همانطور که گفتیم این به ضرر دختران نیز می شود زیرا یک پسر شاید به دلیل حضور بیش از حد زنان و دختران ۲ یا ۳ سال بیکار بماند اما پس از آنکه شغل پیدا کرد دست کم دیگر مشکلی برای ازدواج کردن ندارد و به راحتی می تواند با دختری که ۱۰ یا ۱۵ سال از خودش کوچکتر است ازدواج کند اما یک دختر اگر سنش از حدود ۳۰ یا ۳۲ سال بگذرد دیگر شانس چندانی برای ازدواج ندارد بنابراین مساله ای که دختران فکر می کردند به نفعشان است در نهایت به ضرر آنها تمام می شود . حقیقتا جا دارد مسئولین امر فکری اساسی برای این معضل بکنند و دختران نیز از میل افراطیشان به حضور در سر کار و به دست آوردن شغل بکاهند و بدانند وظیفه اصلی و ذاتی آنها خانه داری و فرزند پروری است و این کار عیب و عار و ننگ نیست بلکه عیب و ننگ این است که برای به دست آوردن یک کار دست به هر ... بزنیم ) .
علاوه بر این باید جهت حفظ نهاد خانواده ، برای محیط های دانشگاهی نیز که یکی از مهمترین اماکن اختلاط دختر و پسر است ، فکری اساسی کرد ( متاسفانه بسیاری از ، نه همه ، دانشجویان به ویژه دانشجویان دختر ، نه به هوای درس خواندن بلکه به هوس ولنگاری آنهم به دور از چشم خانواده و خویشاوندان به دانشگاه هجوم می آورند چون خانواده ها برای دختران محدودیت بیشتری ایجاد می کنند و بهترین راه برای فرار از این محدودیت دانشگاه است ). یکی از این فکرها ، می تواند طرح متعالی و بسیار بجا و شایسته تفکیک جنسی باشد تا اختلاط و درهم شدگی دختر و پسر به حداقل ممکن برسد . بنده حقیقتا امیدوارم یک روز طرح تفکیک جنسی دست کم در دوره های کاردانی و کارشناسی که امکانش هست اجرا شود امید که مسئولان امر ، شجاعت و جسارت انجام این طرح را داشته باشند ( واقعا چه معنا دارد در دبستان که ما هیچ میل جنسی نداریم تفکیک جنسی باشیم اما در دانشگاه که اوج نیاز جنسی و اوج غلیان شهوت در دختر و پسر است ما ادغام جنسی باشیم اگر ما اسلامی هستیم که باید در دانشگاه هم تفکیک باشیم و اگر غربی هستیم که باید در دبستان هم ادغام باشیم ما با این بی موقع جدا کردن و بی موقع درهم کردن فقط به تباهی جامعه دامن می زنیم و بس ، بالاخره یا زنگی زنگ یا رومی روم ) علاوه بر این طرح گزینش بومی و استانی دانشجو که چندی است آغاز شده باید با قدرت و شدت بیشتری ادامه یابد و خانواده ها نیز اجازه رفتن فرزندان خود به شهرهای دور برای تحصیل را ندهند و بدانند اگر بچه شان بی سواد بماند بهتر است تا بی همه چیز گردد گرچه آنقدر دانشگاه زیاد شده که هر کس می تواند با کمی گذشت در شهر خود و یا حداکثر استان خود ادامه تحصیل دهد.
۲ ) از دیگر عواملی که موجب افزایش طلاق در جامعه شده است گسترش شدید تفکرات فمنیستی و اصالت زن و البته تحقیر و تضعیف مرد می باشد ( عده ای فکر می کنند فمنیست تنها خواستار تکریم زنان است اما سخت در اشتباهند آنچه از مطالعه آثار بزرگان فمنیست ؛ مثل سیمون دوبووار ، هلن فیشر و... دستگیر من شده این است که اساس فمنیست بر دو چیز است : یکی تعظیم زن و دوم تحقیر مرد ) .
با این حال باید توجه داشت که رابطه زناشویی رابطه ایست که بر برتری مرد متکی است و اساسا در امر آمیزش که مهمترین رکن زندگی زناشویی است این مرد است که مسلط است پس برای داشتن یک زندگی متعادل و معقول نمی توان در امور دیگر زندگی زن بالاتر و برتر و محور باشد بلکه زن ضمن برخورداری از احترام کامل باید مطیع مردی که ستمگر و ظالم نباشد ، باشد (فمنیست ها ، یا به قول یکی از متفکران غربی ماده خوکهای شوونیست ، اهمیت این مساله یعنی اینکه در ازدواج ، برتری با مرد است را کاملا درک کرده اند از همین روست که آنها معتقدند : زنی که با مردی بخوابد گویی با دشمن دست دوستی داده است . و به همین دلیل است که جنبش فمنیست در ذات خود یک جنبش همجنس گرایانه است که خواهان اکتفای زنان به زنان و استقلال از مردان است به همین سبب آنها مدعی می شوند که زنان به مردان هیچ احتیاجی ندارند و زن بدون مرد مثل ماهی بدون دوچرخه می باشد ، البته آنها راهکارهایی هم برای زنانی که نمی توانند بدون مرد به سر برند قرار داده اند از جمله استفاده از موز و هویچ و دیگر وسایل این چنینی با هزار لطایف الحیل مختلف برای بی نیاز ی از مردها) . بنابراین برای اینکه نهاد خانواده سرپا بماند چاره ای نیست جز اینکه مرد یک سر و گردن از زن بالاتر باشد در واقع چون مرد رییس خانواده است بنابراین باید شایستگی این ریاست را داشته باشد .( متاسفانه چندی است ازدواج دختر و پسر غیر هم کفو مد شده که به نظر من این جور ازدواج ها توهینی دو طرفه است و یکی از عوامل افزایش طلاق ) .
به هر روی ترویج تفکرات فمنیستی و اصالت و برتری زن و تحقیر و تضعیف مرد در جامعه ما و نیز اجرای طرح های خائنانه ای مثل طرح توانمندسازی زنان ( طرح توانمند سازی زنان بی آنکه مردها توانمند شوند حقیقتا طرحی خائنانه می باشد که می توان آن را ترکمانچای فرهنگی نیز لقب داد به این دلیل این را می گویم که طرح توانمند سازی زنان ، البته بدون توانمند ساختن مردها ، زنان را از همه لحاظ توانمند ساخت ولی از نظر ازدواج ضعیف ساخت زیرا با اجرای این طرح ما دختران توانمند بسیاری را شاهدیم که به هیچ وجه معادل و هم شان آن را در میان پسران نداریم ( معضل امروز جامعه ما که به وضوح قابل مشاهده است حجم زیاد دختران لیسانس و فوق لیسانس سن بالا در بسیاری از خانواده هاست ، البته پسران زیادی هم داریم که ازدواج نکرده اند اما مشکل اصلی این است که پسران هم شان و هم منزلت دختران نیستند در واقع مشکل فعلی ما کمبود پسران هم کفو دختران است نه کمبود تعداد پسر ، در واقع مشکل کیفی است نه کمی ) در واقع توانمند سازی دخترها علاوه بر تحقیر پسرها موجب شد تا دخترهای زیادی بی شوهر و ترشیده باقی بمانند زیرا هم شان و هم توانی برای خود در ازدواج نمی یابند و حتی اگر هم رضایت به ازدواج با غیر هم شان بدهند این خودش ، همانطور که گفتیم ، می شود توهینی دو طرفه یعنی وقتی دختر فوق لیسانسی با پسر فوق دیپلمی ازدواج می کند هم به شان و شعور خودش توهین کرده و هم به شخصیت و شرف آن پسر ، متاسفانه باید اعتراف کرد امروز معضل اعتیاد و کم سوادی و نیز گسترش بزهکاری در میان پسران به حدی جدی شده که واقعا جلوی دخترها کم آوردند و معتقدم که امروز باید طرح توانمند سازی پسران اجرا شود بهترین کارهایی که برای توانمند سازی پسران نیز باید انجام داد اول اختصاص ۵۰ درصد از ظرفیت دانشگاهها به پسران است و دوم مبارزه شدید با مواد مخدر و اعتیاد و سوم تشکیل و راه اندازی رشته مطالعات مردان در کشور به موازات رشته مطالعات زنان که سالهاست در کشور راه اندازی شده است ).
به هر روی این دست مسایل موجب کاهش اقتدار مردان و افزایش اقتدار زنان شده است که خود از عوامل گسترش طلاق در جامعه می باشد ( زنان موجوداتی احساساتی و غیر عقلانی و دارای حس خودخواهی بسیار شدیدی ، بسیار شدیدتر از مردها ، می باشند و چون مجال بیابند جز به منافع خود به هیچ چیز دیگری ، حتی بچه هایشان فکر نمی کنند به همین علت است که چندی پیش شهلا کاظمی، معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، در خبری که در تمامی سایت ها منعکس شد اعلام کرد که ۸۵ درصد درخواست های طلاق را زنان می دهند ) . علاوه بر این وجود پدر ضعیف در خانواده ، موجب رشد میل به همجنس بازی در میان فرزندان به ویژه فرزندان پسر خواهد شد ( فروید روانکاو برجسته معتقد است حضور پدر ضعیف و تحقیر شده در حاشیه و جنب مادر قوی و مقتدر از جمله عوامل افزایش شدید روحیه همجنس بازی به ویژه در میان پسران است ) .
این امر همانطور که بیان کردیم ناشی از تعظیم بیش از حد و افراطی زن و در عین حال تحقیر و تضعیف مرد و پدر در جامعه و خانواده است که از عوارض آن گسترش طلاق و فروپاشی خانواده است . البته این نکته را هم بگویم که بنده طرفدار مردسالاری به معنای ظلم و ستم مرد بر زنان نیستم همانطور که به هیچ وجه طرفدار زن سالاری هم نیستیم آنچه از آن دفاع می کنم تفکرجوانمردسالاری است یعنی ریاست مرد بر خانواده البته ریاستی توام با رافت و محبت و مشورت و وفاداری و...
۳ ) از دیگر عوامل گسترش طلاق ، اشاعه تفکرات روشنفکری در میان مردان است متاسفانه در جامعه ما زن ذلیلی و بی حمیتی به عنوان نماد و نشانه روشنفکری بدل شده است و هر چقدر مردی زن زده تر و بی حمیت تر باشد نشانگر آن است که روشنفکر ترست ( روشنفکری در جامعه ما سه پایه دارد : اول بی اعتقادی و بی دینی و الحاد ، دوم زن زده بودن یعنی دنبال زنها راه افتادن و برای به دست آوردن زنها ، شرافت مردی و مردانگی را زیر پا گذاشتن و به هر زبونی تن دادن و سوم بی حمیتی یعنی ناموس دوست نبودن یعنی اینکه اگر زنت قبلا دوست پسر داشته اهمیتی نداره چیزی که ازش کم نشده ، این جمله را از یکی از مردان روشنفکر شنیدم که در مورد رابطه پیش از ازدواج زنش می گفت ، یعنی اینکه دخترت را آزاد بگذار که هر چه می خواهد بکند و فقط بهش توصیه کن که مواظب بکارتش باشد زیرا در جامعه عقب افتاده ایران بکارت برای ازدواج لازم است ، این را از قول دوستِ دوست پسرِ دختری شنیدم ، بی حمیتی یعنی اینکه کاری به کار خواهرت نداشته باش بگذار از جوانیش لذت ببرد و خودت هم لذت ببر مگر چند بار به این دنیا می آیی ؛ بی حمیتی یعنی ... ( حقیقتا از شنیدن این جور حرفها و بازتکرار آن آزرده خاطر می شوم اما چه کنم که وقتی می بینم چارچوب های اخلاقی جامعه که طی هزاران سال برپا شده است روز به روز ضعیف تر و شکننده تر می شود و متاسفانه کسی از مسئولین و مردم هم فکر جدی برای آن نمی کند می گویم شاید با بیان آنها کمی آرام و قرار بگیرم ).
به هر حال در دوران جدید هر چقدر ملحد تر و زن زده تر و بی حمیت تر باشید پس روشنفکر تر هستید ( متاسفانه روشنفکران ما نه نسبت به ناموس خود حمیت دارند نه نسبت به میهن خود چنانکه در هشت سال جنگ تحمیلی یک روشنفکر به جنگ نرفت ) . متاسفانه در جامعه ما گسترش همین تفکرات روشنفکرانه خود از عوامل گسترش طلاق است زیرا این مردان روشنفکر هنگامی که در جستجوی همسر بر می آیند نه عفت زنهایشان برایشان مهم است نه نجابت ، زیرا اینها نشانه عقب افتادگی است ، از قول فردی در یک وبلاگ خواندم که دوستش گفته بود به هیچ وجه حاضر نیست با یک باکره ازدواج کند ، گرچه او دلیلش را نگفته بود ولی دلیلش را می توان حدس زد ؛ امروز آنچه برای مردان روشنفکر و زن زده مهم است این است که زنشان خوشگل تر و باسوادتر و پولدارتر باشد البته اینها را نیز تنها برای خود نمی خواهند ، که اگر برای خود می خواستند بسی شایسته بود ؛ بلکه آن را برای به رخ دیگران کشیدن و فخر فروشی می خواهند خیلی از این روشنفکران که حتی دیپلم خود را هم به زور گرفته اند به دنبال دخترهای مهندس می روند که تا هم عقده بی سوادیشان را ارضا کنند و هم فخر بفروشند که ببینید ما به جایی رسیدیم که با یک خانم مهندس ازدواج کرده ایم ( چندی پیش یکی از دوستان سابق دوران دبیرستان خود را به طور اتفاقی در نزدیکی یک دفتر ازدواج دیدم وقتی سر صحبت باز شد گفت آمدم اینجا که معرفی به آزمایشگاه بگیرم و بدون اینکه از او بپرسم گفت : خانمم یک خانم مهندس است وقتی از او پرسیدم که خودت چه می کنی پس از کمی سر گرداندن گفت : روی ماشین پدرم کار می کنم ، یعنی کارش مسافر کشی است ، واقعا مردها به کجا رسیده اند که بجای اینکه خود درس بخوانند یا کاری بکنند که بتوانند به خود فخر بفروشند به جایی رسیده اند که مجبورند به مدرک زنانشان فخر بفروشند ) . همین عقده حقارت ناشی از درس ناخواندگی این افراد موجب می شود که آنها بیشتر به دنبال زنانی بروند که سنتی نیستند و روشنفکرند و این خود موجب فروپاشی خانواده است زیرا بسیاری از این زنهای روشنفکر قبل از ازدواج بارها با افراد مختلف ارتباط برقرار کردند و زمانی زن مردان روشنفکر می شوند که دیگر نجابت و عصمتی برای آنها باقی نمانده است . به هر حال این روشنفکران زن و مرد که قبل از ازدواج تجارب جنسی متعددی دارند طبیعی است پس از ازدواج و تشکیل خانواده و زندگی نیز به دنبال تجربه های جنسی جدید روند ( اگر بخواهیم زندگی روشنفکران را در یک عبارت توصیف کنیم آن عبارت این است : زندگی سگی ، زندگی ... ، زندگی است که تنها دو چیز مهم است و محور شکم و زیر شکم ) و همین امر به تدریج موجب دلزدگی از یکدیگر و البته بی اعتمادی می شود ( بی اعتمادی یکی از بزرگترین معضلات خانواده های مدرن است مجله ای را می خواندم که زن جوانی با آن تماس گرفته بود و از مشاور مجله می خواست کمکش کند مشکل او این بود که شوهرش حداقل هر نیم ساعت یکبار با او تماس می گرفت و ازش می پرسید که کجاست و چه کار می کند ؟! در جای دیگر خواندم مردی از نظیر چنین رفتار زنش شکایت می کرد که هر موقع به خانه بر می گردم و به دستشویی یا حمام می روم زنم موبایلم را چک می کند و هر شماره ناشناس را می پرسد که این کیست و با هر که زیاد صحبت کرده باشم می گوید چرا زیاد صحبت کردی ؛ همچنین به کارشناس مجله ای دختری جوان نامه نوشته بود که هرگاه با همسرش که تازه عقد کرده اند در محله شان بیرون می رود مدام هول و هراس دارد و جانش کف دستش هست که مبادا دوست پسرهای سابقش او را ببینند و به خواهند تلافی کنند و از عکس هایی که چه بسا از او برداشته اند شوهر را خبر کنند یا به نحوی دیگر بخواهند او را آزار دهند و به تازگی احساس می کند همسرش نیز چیزهایی از این هول و هراس او و شاید دیگر مسایل فهمیده برای همین به شدت می ترسد زندگی تازه تاسیسش از هم بپاشد ) و خلاصه بی اعتمادی معمولا کار چنین زن و مردهایی به طلاق می کشد ( البته این افراد لفظ طلاق را بکار نمی برند بلکه آن را تلطیف کرده و لفظ جدایی را به کار می برند ) به هر حال پس از طلاق و جدایی زن و مرد روشنفکر به سراغ زن و مرد ... دیگری می روند و اگر در این میان فرزندی در کارباشد فدای شهوت پرستی و تنوع طلبی والدین .... می شود .
البته موضوع تنها این نیست بلکه زنان روشنفکر و فکر باز در کنف حمایت شوهران روشنفکرشان مجال می یابند که با مردان دیگر رابطه پیدا کنند و اگر کار به جای باریک کشید این زنان با هم دستی فاسقان خود شوهرهای مزاحم را به قتل می رسانند (باید اذعان کنیم گسترش شدید و سرسام آور پدیده همسر کشی در میان زنان مدرن در سالهای اخیر نیز یکی از عوارض روشنفکری مردان مدرن است ؛ همچنین متاسفانه در دنیای مجازی و عالم وبلاگها انسان به موارد متعددی بر می خورد که در آن زنها از به اصطلاح زرنگی خود در پیچوندن شوهر و قال گذاشتنش و بعد رفتن به تفریح با دوست پسرهای خود با افتخار سخن می گویند و اینکه گاه دوست پسرهایشان پشت سر شوهرانشان بد و بیراه می گویند و راست یا دروغ او را تهدید می کنند ) البته این عاقبت مردان مدرن و روشنفکریست که زن را برای فخر فروشی می خواهند که بگویند ما چنین زن زیبا و روشنفکر و تحصیلکرده ای داریم ببینید و دلتان بسوزد و به حال من حسرت بخورید و نیز در نزد خود به خود ببالند که ما دیگر نه زن سنتی بلکه زن روشنفکر داریم که اگر جایی با او بروم به خاطر زیبایش مرا بیشتر ... می گیرند ، متاسفانه این فکر در میان مردان روز به روز در حال افزایش است و دیگر کسی به زنش به عنوان ناموس و مادر فرزندانش که باید در هاله ای از نورانیت و نجابت باشد نگاه نمی کند . ( متاسفانه تمایل به ازدواج با دختران روشنفکر و مدرن حتی در میان جوانان و پسران مذهبی نیز روز به روز بیشتر می شود و دیگر آنها دوست ندارند زنهایشان مثل مادرهایشان محفوف به حیا و شرف زنانگی باشد . یکی از خویشاوندن مذهبی که برادر دو شهید هست و خودش هم مثلا مذهبی است در دانشگاه با دختری دوست می شود و بعد از مدتی ازدواج می کنند و بچه دار هم می شوند ، هنوز پنج سال از ازدواج آنها نگذشته بود که زن سوار بر اتوموبیل با اتوموبیل دیگری تصادف می کند و بعد که پلیس می آید متوجه می شوند پسر جوانی در ماشین خانم هست بعد که شوهر زن را خبر می دهند ، شوهر می فهمد که زنش فاسق داشته و رابطه هم با او داشته و کارشان به طلاق می کشد در کشاکش این طلاق بچه سه ساله شان آواره خانه این و آن بود و الآن نیز دادگاه بچه را به مادر داده است ، مادر شوهر به مادرم می گفت پسرم شبها می نشیند به خاطر پسرش گریه می کند. این عاقبت اگرچه تلخ و تاسف بارست اما مردی که گذشته زنش و نجابت زنش و شرف زنش برایش بی ارزش باشد باید منتظر چنین عواقبی یا در این دنیا و یا در آن دنیا باشد ) .
۴ ) از دیگر موارد افزایش طلاق در جامعه که نباید از آن گذشت ، معضل مواد مخدر و اعتیاد مردان جوان به آن است متاسفانه علت شمار زیادی از طلاق ها نیز همین اعتیاد و بی مسئولیتی و بی تعهدی مرد نسبت به زن و زندگی خود است که موجب می شود تعداد زیادی از زنان که حقیقتا برای زندگی آمده اند چاره ای جز طلاق نیابند و این مشکلی است که جدا برای آن چاره ای باید اندیشید . نمی توان چگونه ناراحتی خود را از دیدن جوانی که تا دیروز یلی ارجمند بوده ولی امروز به معتادی بی خاصیت که تنها فکر و ذکرش یافتن مواد و کیفور شدن است ابراز کرد ( یکی از اماکنی که در اعتیاد جوانان به ویژه جوانان تحصیلکرده نقش مهمی دارد خوابگاههای دانشجویی است متاسفانه وقتی جوان ۱۸ ۱۹ ساله را به دور از والدین به شهری دور می رود و در کنار دهها جوان قرار می گیرد می توان عوارض آن را حدس زد که یکی از آن عوارض اعتیاد و البته فحشاست ایکاش زمانی می رسید که تمامی خوابگاههای دانشجویی و نیز خانه های مجردی جمع می شد ) متاسفانه برخی از این معتادان همسران خود را نیز معتاد می کنند و از این راه زندگی را شروع می کنند که سر به سر آن نکبت و پستی است و جای تاسف و پرسش است که چرا حاکمیت برای این بلای خانمان سوز فکر اساسی و درمان ریشه ای نمی یابد ؟!
۵ ) از دیگر عومل افزایش طلاق نزدیک شدن سن زن و شوهر در ازدواج است ؛ همانطور که می دانیم دختر حدود ۴ و ۵ سال زودتر از پسر به سن بلوغ می رسد و زودتر از مردان نیز توانایی بچه دار شدن را از دست می دهد . در خصوص تفاوت سنی دختر و پسر در ازدواج سنت حسنه ای در جامعه ما وجود داشته که پسر دست کم باید ۴ و ۵ سال از دختر بزرگتر باشد . این امر علاوه بر آنکه باعث می شود اقتدار مرد در خانواده حفظ شود موجب می شود در هنگام مناقشه و بگو نگو زن و شوهری ، هم مرد راحت تر بتواند به نفع زن کوتاه بیاید ، چون زن را بچه حساب کرده و به آسانی کوتاه می آید و حرفش را می پذیرد و لجبازی نمی کند. ( آن طور که برخی روانشناسان می گویند میل انسانها به لجبازی کردن با هم سن و سالهایشان بیشتر از میل آنها به لجبازی با غیر همسال ، چه بزرگتر و چه کوچکتر ، است ) و همانطور که می دانیم خاستگاه بسیاری از طلاق ها همین لجبازی های کودکانه و گاه ابلهانه است. علاوه بر این از آنجا که زنها به دلیل ویژگی های جسمی و روحیشان و نیز زایمان زودتر شکسته می شوند اگر زن دست کم ۴ و ۵ سال از مرد کوچک تر باشد امکان خیانت مرد در سالهای بعد کاهش می یابد .
متاسفانه با توجه به بالا رفتن سن ازدواج به ویژه در دختران عده ای از کارشناسان در رسانه ها ، به ویژه رسانه ملی و البته از سر دلسوزی ، چنین تبلیغ می کنند اشکالی ندارد دختر و پسر هم سن و سال باشند حتی اشکال ندارد دختر بزرگتر از پسر باشد بلکه آنچه مهم است تفاهم است ! البته ما نمی دانیم که تفاهم در اینجا چه معنایی دارد . اما نباید برای اینکه دخترهای سن بالا ازدواج کنند ، بکوشیم سر پسرها را کلاه بگذاریم زیرا ازدواج صحیح و سالم باید منفعت و سودی دو طرفه باشد نه یک طرفه ، حال آن طرف خواه زن باشد و خواه مرد ؛ علاوه بر این شاید پسر اگر زنش هم سن و سال خودش باشد تا چدین سال به او وفادار بماند اما قطعا ده ، بیست سال بعد که زن شکسته شد و مرد که در محیط کار یا زندگی خود با انواع و اقسام دختران تر گل ورگل همکار و همراه شد آن موقع است که احساس خسران کرده و می کوشد کلاهی که سرش رفته را جبران کند و در نتیجه آن زمان ما شاهد خیانتهای گسترده چنین مردان و از هم پاشیدگی خانه و خانواده خواهیم بود آن موقع خواهیم فهمید کار ما صواب نبوده و ثوابی نداشته است ، ( مردهایی که زنشان ۷ و ۸ سال از خودشان کوچکترست تا زن کمی بیمار و از کارافتاده می شود اگر استطاعت مالی داشته باشد فورا به فکر تجدید فراش می افتند چطور بعضی فکر می کنند مردی که زنش هم سن خودش یا بزرگتر از خودش باشد اگر پیر و شکسته شود مرد بیکار می نشیند و کاری نمی کند البته در یک صورت نمی کند و آن در صورتیکه پول و ثروت کافی نداشته باشد ) به هر حال اگر کسی واقعا دلسوز ترشیدگی دختران است بهتر است به آنها توصیه کند زودتر ازدواج کنند و هر خواستگاری را با بهانه واهی رد نکنند و دلش را نشکنند و تحقیرش نکنند. نه اینکه به دخترها چیزی نگویند و بگذارند آنها درسشان را بخوانند ، کارشان را بیابند و تفریحات سالم و ناسالم همه را انجام دهند ، از جمله تفریحات ناسالم ارتباط با جنس مخالف به بهانه رفتن به دانشگاه یا محیط کار و... ، هم بعد از همه اینها سنشان به سی سال که رسید تازه تصمیم به ازدواج بگیرند آنهم با مهریه ۵۰۰ و ۱۰۰۰ سکه ؛ به هر حال اگر کسی اشتباه می کند خودش باید تاوانش را پس دهد نه دیگران .
۶ ) از دیگر مسایل مهم در راه کاهش طلاق ، تلاش برای کاهش سن ازدواج است . زیرا هر چه سن ازدواج بالا رود و دوران تجرد طولانی گردد امکان فساد و فحشا جوانان و زنده شدن میل به تنوع طلبی جنسی در آنان بیشتر می شود علاوه بر اینها اساسا هر چه سن ازدواج بالاتر رود انتظار و توقع افراد نیز از زندگی بیشتر می شود و این توقع زیاد خود یکی از موجبات طلاق به ویژه در زنان می باشد . بنابراین جا دارد در درجه اول مسئولین امر به ویژه مسئولین فرهنگی و صدا و سیما تبلیغ برای ازدواج در سنین پایین را سرلوحه کار خود قرار دهند و خانواده ها و در درجه دوم خانواده های دختر دار نیز برای شوهر دادن سریع دختر خود عجله کنند ، واقعا آیا فراموش کرده ایم که بزرگان فرموده اند : از سعادت مرد است که دخترش در خانه او زنانگی نبیند . یا جای دیگر فرموده اند : دختر بالغ چون میوه رسیده است باید در چیدنش تعجیل کرد وگرنه فاسد می شود ؛ و یا دختر وقتی به سن بلوغ می رسد به دردی مبتلا می شود که جز شوهر درمانی ندارد پس در درمان او تعجیل کنید. به هر روی خانواده هایی که دختر دارند باید بیش از آنکه دخترشان از دست رود و یا آنقدر متوقع شود که پس از ازدواج کارش به طلاق کشیده شود دختر را شوهر دهند که این هم در کاهش بی بند و باری و هم در کاهش طلاق موثر خواهد بود . البته در اینجا نکته ای را نیز بیفزاییم و آن این که هر چه زوجین دیرتر فرزند دار شوند احتمال طلاق میان آنها بیشتر است ، هر چه زن و شوهری زودتر بچه را به جمع خود اضافه کنند ، از تمرکز بیش از حد طرفین بر روی یکدیگر و احتمالا ایراد گیری و عیب گذاری و بهانه بنی اسراییلی از هم گرفتن کم تر می شود زیرا با تولد فرزند و اضافه شدن آن به جمع زن و شوهر است که حقیقتا خانواده شکل می گیرد و نقش پدری و مادری به نقش زنی و شوهری افزوده می گردد و این خود موجب کاهش تنش و فشار می شود البته این حرف نسبی است و قطعا در همه جا درست نیست اما آنچه تحقیقات نیز نشان داده درصد طلاق بین زوج های بی فرزند بیشتر از زوج های با فرزند است ( من همیشه فکر می کردم که زنها از مادر شدن لذت می برند و آن را دوست دارند اما چندی است که فهمیدم این عشق در زنهای سنتی بوده است نه در زنهای مدرن و روشنفکر ؛ چرا که تا کنون با نظرهای دخترهای متعددی از طرق مختلف آشنا شدم که بر این باور بودند که بچه دار شدن مانع پیشرفت آنها می شود و چندی پیش نیز یکی از دوستانم به خواستگاری دختری ۲۸ ساله رفته بود که گفته بود من تا ۷ و ۸ سال دیگه به دلیل کار و نیز آماده شدن برای کنکور دکتری و بعد هم خواندن دکتری نمی خواهم مادر بشوم ؛ البته چند وقت پیش هم در روزنامه ای خواندم که کار زن و مردی به دلیل آنکه زن نمی خواست بچه بزاید به طلاق کشید اینها حقیقتا از فتنه های آخر الزمان و از دسیسه های دجال فمنیسم است زیرا آنطور که پزشکان متخصص می گویند حداکثر سن مفید برای مادر شدن ۳۵ سال است و سن زن از این بیشتر شود برای خود مادر و کودک عوارض دارد حال چگونه دختری شرط می کند تازه ۳۵ و ۳۶ سالگی بچه دار شود ! خدا ما را از شر فتنه های آخرالزمان حفظ کند .
۷ ) از دیگر مسایلی که باعث افزایش طلاق شده متاسفانه حکم های سریع دادگاه برای جدایی است . واقعا جا دارد دادگاهها حتی در طلاق توافقی هم به سادگی حکم طلاق را صادر نکنند و تا جایی که امکان دارد طرفین را سر بگردانند و یا به مراکز مختلف برای مشورت و مشاوره بفرستند . البته دولت نیز می تواند با وضع قوانینی جلوی پای طرفین طلاق ، سنگ بیندازند که به نظر می رسد یکی از بهترین آنها اخذ جریمه از طرفین طلاق است ؛ مثلا : اگر زنی درخواست طلاق دهد باید معادل ۲ درصد مهریه اش را به خزانه دولت به عنوان جریمه بپردازد و اگر مردی نیز درخواست طلاق داده باید چنین کند و اگر زن و مرد هر دو در خواست طلاق توافقی دادند باید هر کدام معادل ۲ درصد که در مجموع می شود ۴ درصد مهریه را به عنوان جریمه به دولت بپردازند این جریمه خود می تواند مانع مهمی در کاهش طلاق یا دست کم کاهش رشد طلاق شود . البته راههای دیگری نیز می توان با کار کارشناسی بیشتر برای جلوگیری از طلاق تعبیه کرد.
۸ ) از دیگر موارد گسترش طلاق تعیین مهریه های سنگین توسط دختران و پذیرش آن توسط پسران است همین امر سبب می شود دخترها به اتکای مهریه سنگینشان تاب کم ترین ناملایمتی را نداشته باشند و با کوچکترین دشواری به فکر به اجرا گذاشتن مهریه و طلاق بیفتند ( یکی از مسایل بسیار تعجبی در جامعه ما اینست که دختران روشنفکر که در زمان تحصیلشان به راحتی با هر کسی دوست می شوند و به رایگان ارتباط برقرار می کردند ، اما هنگامی که موقع شوهر کردنشان می رسد طلب مهریه های سنگین و کمر شکن می کنند به راستی من نمی دانم آنها که به رایگان شرف خود را به حراج می گذاشتند چطور اینجا آنقدر ممسک و گران فروش می شوند ) . متاسفانه سنگین شدن مهریه موجب گستاخی بی مورد دختران شده است زیرا آنها می توانند یا اجرا گذاشتن مهریه هم شوهر را به زندان اندازند و هم می توانند اگر دلشان خواست با بخشش بخشی از مهریه شوهر را وادار به طلاق خود کنند و با اینکار هم به بخشی از مهریه دست یابند و هم طلاق بگیرند و هم اگر بچه دارند حضانت بچه را بگیرند ؛ ضمن اینکه چون مطلقه نیز شده اند می توانند به راحتی و بدون دخالت پدر و یا ترس از بکارت با مردهای دیگر ارتباط برقرارکنند.
انتظار است که پسران از پذیرش مهریه های سنگین تا جاییکه می توانند امتناع کنند ( اساسا من با مهریه مشکل دارم زیرا اولا اینکه ازدواج یک لذت دو طرفه است و دلیلی ندارد مرد برای لذتی که می خواهد ببرد پولی بدهد و زن بابت لذتی که می خواهد ببرد پولی بگیرد ثانیا بر فرض که مهریه را پذیرفتیم باید توجه داشت مهریه برای زمانی بوده که زنان استطاعت مالی نداشتند و اسلام برای حمایت از آنها مهریه را قرار داد اما الآن که اکثر خانم ها شاغلند و استطاعت مالیشان گاه بسیار بیشتر از مردهاست چه لزومی دارد به او مهریه بپردازیم ؟! ) پسران اگر نمی توانند حریف دختر در پایین آوردن مهریه شوند پس بهتر است در قباله ازدواج قید کنند که مهریه عندالاستطاعه بر ذمه آنهاست نه عندالمطالبه ( وقتی پسر ۱۲ شرط به نفع دختر امضا می کند و می پذیرد چه اشکالی دارد دختر نیز یک شرط به نفع پسر بپذیرد ) که این راه بسیار خوبی برای جلوگیری از سوءاستفاده زنان و دختران روشنفکر است.
۹ ) از دیگر مواردی که موجب افزایش طلاق شده گسترش ازدواج های فردی و به اصطلاح مدرن است که در آن دختر و پسر در محیطهای مختلف ، اعم از کار و درس و... ، همدیگر را می بینند و می پسندد و بعد از مدتی رابطه ، خانوادهایشان را از روابطشان و قصدشان برای ازدواج آگاه می کنند و خانواده ها نیز که در عمل انجام شده قرار گرفته اند چاره ای جز پذیرش ندارند.
این ازدواج های فردی مدرن علاوه بر آنکه عقل جمعی در آن نقشی ندارد ، درست برعکس ازدواج سنتی که خواهر و مادر و خود پسر روی یک دختر فحص و بحث می کردند ، و تنها توسط یک جوان که معمولا دستخوش احساسات است صورت می گیرد در نتیجه مبنای عقلی ضعیف تری دارند و در آنها خانواده های طرفین در حاشیه قرار می گیرند و بیشتر نقش تشریفاتی و تزیینی دارند لذا در مواقع اختلاف میان زوجین نیز خانواده ها نقش و کارکرد چندانی نخواهند داشت و اگر داشته باشند بیشتر منفی است زیرا معمولا می خواهند شر طرفی که آنها در انتخابش نقشی نداشتند از سر فرزند خود کم کنند و خود بتوانند فرد مناسبی را پیدا کنند ( متاسفانه در بسیاری موارد در هنگام درگیری زن و شوهری که قبلا با هم دوست بودند پدر و مادر بجای تلاش در صلح و صفا دادن ، خود آتش بیار معرکه می شوند به ویژه پدران که متاسفانه امروزه به آب بزاق زنان خود تبدیل شده اند ، و جالب اینکه تازگی مد شده مردان با یکدیگر نیز برای اینکه نشان دهند کدامشان بیشتر بی وجود و بی خاصیت و بازیچه زنانشان هستند مسابقه هم می گذارند ، خلاصه مردان و پدران بی وجود مدرن به جای داوری منصفانه و عاقلانه و ریش سفیدانه کاری جز فرمانبرداری زن و فرزند خود ندارند حتی در برخی موارد پدرها به ویژه در مورد دختران خود بجای توجه به ایمان و تعهد و مسئولیت پذیری داماد در پی آنند که دامادی بیابند تا عقده های حقارت و کمبود خود و یا تفکرات متفرعنانه خویش را با او جبران و ارضا کند . به هر روی تبدیل مردها و پدرها به آب بزاق زنان و فرزندانشان و از دست دادن عزت و شرافت مردی و مردانگی و قدرت میانجیگری و حرف آخر را زدن ، خود موجب از هم گسیختگی خانواده و نیز گسترش طلاق در میان فرزندانشان است زیرا به هر حال یکی باید حرف آخر را بزند ) .
به هر تقدیر برای کاهش طلاق چاره ای نداریم جز اینکه روش همسریابی سنتی را حفظ و البته روزآمد نیز کنیم ؛ مثلا : جا دارد در امر همسریابی نهادهای مقدس دیگری مثل مساجد نیز وارد عمل شوند در واقع همانطور که در زمان پیامبر خود ایشان به امر همسریابی در مساجد می پرداختند جا دارد امروز روحانیون ما ، که مدعی هستند لباس پیامبر را به تن دارند ( اگر چه لباس پیامبر لباس مردم کوچه و بازار زمان خودش بود و با باقی مردم هیچ فرقی نمی کرد) باید سیره ایشان را نیز دنبال کنند و به جای اینکه آخرین نفر به مسجد بیایند و سریع نمازی که معلوم نیست درست می خوانند یا غلط بخوانند و سپس اولین نفر هم از مسجد خارج شوند ، ( متاسفانه در جامعه ما شاهد شکل گیری روحانیت منهای اسلامیم که فقط ادا خوب بلدند دربیاورند وگرنه نفحه ای از روش و منش پیامبر هم به دماغشان نرسیده است ) بهتر است به امر همسریابی جوانان نیز توجه داشته باشند و حتی دفتری نیز برای ثبت نام از دختران و پسران داوطلب ازدواج در مساجد تشکیل دهند که این کار اجر عظیمی خواهد داشت و سبب اقبال بیشتر جوانان به مساجد نیز خواهد شد ، ضمن اینکه این وظیفه روحانیون نیز همین کارهاست .
علاوه بر این سنت حسنه واسطه گری در ازدواج که در حال فراموش شدن است باید احیا و تقویت شود . متاسفانه تفکری دارد شکل می گیرد که ظاهرش این است که اگر شما در ازدواج جوانانی واسطه شدید و احتمالا کار آنها به طلاق کشید شما مقصرید و شما سرزنش می شوید اگر این تفکر تا حدودی درست باشد می توان آن را به صورت اینکه من تنها معرفی می کنم ولی هیچ نظری ندارم و از این دست حرفها درست کرد ، نه اینکه دست از ثواب عظیمی که وساطت در ازدواج دارد بردارند ( در حدیثی آمده که سه دسته در روزی که سایه ای نیست جز عرش خدا در سایه او هستند که یکی از آنها کسی است که در ازدواج وساطت کند ) . متاسفانه آنچه موجب شده انسانها دست از وساطت در ازدواج بردارند بی خیر شدن آدم هاست . این بی خیر شدن و حسادت و پستی طبع آدمی علت اصلی است که موجب شده دیگر افراد در ازدواج واسطه خیر نشوند که خدا همه ما از شر دیو حسادت و بی خیر بودن پاس دارد ( یکی از رفقایم تعریف می کرد که خواهرش رفته بود برایش شماره تلفن دختری را از دوستش بگیرد ، که ظاهرا به خودش دسترسی نداشته ، اما اون دختر که شرایط خوب رفیقم را شنیده بود حاضر نشده بود شماره تلفن دوستش را بدهد ، بی خیری یعنی همین )
۱۰ ) یکی دیگر از مواردی که موجب گسترش طلاق شده است عدم تربیت و پرورش جوانان برای زندگی است . متاسفانه ما چه در دوران مدرسه و چه در دوران دانشگاه شمار بی شماری از انواع و اقسام درس ها و واحدهای مرتبط و غیر مرتبط با رشته خود را می خوانیم و میگذرانیم اما حتی یک درسی که به پسران ما یا به دختران ما چگونه زندگی کردن را بیاموزد وجود ندارد ! یک درسی که به دختر و پسر شیوه تعامل با جنس دیگر را چه به عنوان همسر چه به دیگر عناوین بیاموزد وجود ندارد !
حقیقتا آموختن این جور مسایل به دانش آموزان مفید ترست یا آموختن اینکه در دوره ترشیاری چه تحولاتی در زمین رخ داده است ؟ ! آموختن نحوه خانه داری و همسر داری و فرزندداری مهمتر است یا اینکه در دروان هوخشتره چه کسی با چه کسی جنگید ؟! آموختن سیره عملی زندگی اهل بیت بهتر است یا خواندن مسایل بغرنج و پیچیده ای به نام براهین اثبات خدا و... امیدواریم مسئولان وزارت آموزش و پرورش و نیز وزارت علوم در کنار دروس تخصصی علمی که به جای خود بسیار مفید و مهم هستند نیم نگاهی هم به مباحث مهم در زندگی روزمره و خانوادگی نوجوانان و جوانان نیز داشته باشند و نحوه رفتار صحیح و اخلاقی افراد در خانه و خانواده و جامعه را به آنها آموزش دهند .
۱۱ ) متاسفانه یکی دیگر از عوامل افزایش طلاق قبح زدایی است که توسط رسانه های مختلف روشنفکری از پدیده شوم طلاق شده است ؛ روشنفکران حق ندارند از این پدیده کثیف قبح زدایی کنند و آن را عادی جلوه دهند زیرا اگر چنین کنند و قبح طلاق را بریزند در آینده ای نه چندان دور دیگر اثری از خانواده نخواهد ماند بنابراین وظیفه همگان است که همواره زشتی و قباحت طلاق را پاس دارند و کسانی که به آن دچار شدند را فارغ از آنکه گناهکارند یا بیگناه مورد شماتت و سرزنش قرار دهند تا مبادا این طاعون مهلک اپیدمی شده و ریشه خانواده را بسوزاند .
و باید جامعه ، یعنی خود مردم ، برای مردانی که همسر خود را طلاق دهد مجازاتهایی مثل اخراج از محیط کار و نیز ندادن دخترهای مجرد به مردان زن طلاق داده و یا اجاره ندادن منزل و ... تعیین کند ( زیرا خانه بدون زن معنا ندارد البته خانه بدون شوهر هم نداد و کلا باید جامعه و حاکمیت یک فکر اساسی برای ممانعت از گسترش خانه های مجردی که متاسفانه روز به روز در حال گسترشند بکند زیرا تازگی مد شده حتی برخی افراد متمول که زن و بچه نیز دارند ، برای خود خانه مجردی در شهر خود یا دیگر شهرها ایجاد می کنند) . همچنین برای زنهایی که طلاق می گیرند این مجازات را قرار دهد که تنها مردانی که پیش تر همسر داشته اند بتوانند با آنها ازدواج کنند نه اینکه یک مرد مجرد برود یک زن بیوه را بگیرد..
۱۲ ) یکی دیگر از عوامل افزایش طلاق بالا رفتن شدید سطح توقعات زنان مدرن و روشنفکر نسبت به گذشته است توضیح آنکه زنان روشنفکر بنا به عواملی که برخی از آنان ذکر شد دارای توقعات و انتظارات بسیار زیادی از زندگی هستند و این امر موجب شده که به نسبت زنان سنتی بسی ناسازتر و ناخرسندتر بنمایند . در واقع اگر کسی کمی انصاف داشته باشد تایید خواهد کرد که مردان امروزی به نسبت پدران و پدربزرگان خود در مجموع رفتار بسیار مناسب تری با زنان دارند ؛ پس چرا برخلاف این بهتر شدن رفتار مردان نه تنها آمار طلاق کاهش نیافته بلکه به شکل سرسام آوری افزایش نیز یافته و همانطور که خانم شهلا کاظمی اعلام کردند حدود ۸۵ درصد درخواست طلاق را هم زنان ارائه می دهند ؟
در پاسخ به این سئوال باید گفت : اولا همه زنان ، اعم از سنتی و مدرن ، دچار عارضه ذاتی هستند که آن را می توان توهم خود کامل پنداری گفت . یعنی اینکه زنان همواره خود را کامل ترین و بی نقص ترین موجودات و انسانها دانسته از این رو همواره در پی فردی بهتر می گردند . البته این توهم خود کامل پنداری خود نشانگر نقص زنان است زیرا آنها اگر مجال یابند بی توجه به هیچ قید و بند اخلاقی تنها منفعت و لذت خود را می جویند و هیچ توجهی به هیچ کسی ، حتی فرزندانشان ، نمی نمایند . این مجال در دوران مدرن برای زنان فراهم شد و لذا همین امر است که علیرغم بهبودی سیرت و سلوک مردان در دوران جدید ، زنها به شدت و به هر بهانه ای در پی طلاق و جدایی اند ، آمار ۸۵ درصد را بیاد بیاورید ، زیرا در این توهم به سر می برند که کاملند و مردی که لیاقت آنها را داشته باشد یا نیست و یا بسیار کم است و آنها باید با کوچکترین دشواری ای از مرد خود جدا شده و یا به سراغ مرد بهتر روند و یا زندگی مجردی با بچه ای که با جنجال گری و نیز مظلوم نمایی از مرد گرفته اند بپردازند. ( متاسفانه زنها دو سر فصل اصلی در سیاست و سلوک خود در زندگی فردی و اجتماعی دارند که با آنها کار خود را به پیش می برند و بر خر مراد سوار می شوند : یکی مظلوم نمایی و دیگری جنجال گری ).
به نظر می رسد که راهکار مقابله با این امر ، کار فرهنگی و نیز اجرای احکام اسلامی است زیرا در احکام اسلام بچه را به مرد می دهند زیرا اگر مرد عهده دار بچه باشد هیچگاه نمی تواند مجرد بماند و مجبور است که به خاطر بچه هم شده ، ازدواج نماید حال آنکه زن اگر بچه داشته باشد همین امر مانع ازدواج او خواهد شد .( آنچه برای اسلام مهم است خانواده است و زن و مرد مجرد و تنها برای اسلام مهنا ندارد ) زیرا زن یا به دلیل اینکه خود را تنها نمی داند و بچه را برای خود کافی می داند ازدواج نمی کندو یا اگر خواستگاری برای او بیاید خود آن خواستگار به دلیل داشتن بچه با او ازدواج نمی کند ؛ ( چند سال پیش در روزنامه خواندم دختر بیست و دوساله ای که بچه ای دو ساله داشت و از شوهرش طلاق گرفته بود و بچه با او بود چون خواستگاری داشت که نمی خواست بچه را بپذیرد بچه را داخل استخر یکی از پارکهای تهران انداخته بود و غرقش کرده بود تابتواند ازدواج نماید ) به هر حال بهترین راه ، بازگشت به احکام اسلامی است زیرا متاسفانه در قوانین جدید بچه چه دختر باشد و چه پسر تا ۷ سالگی در حضانت مادر است و پسر از ۷ تا ۱۵ سالگی و دختر از ۷ تا ۹ سالگی در اختیار پدر ( یعنی مدت زمانی که بچه ها در اختیارمادرند در مجموع بیشتر از پدر می شود ، متاسفانه در صدا و سیمای ما مکرر گفته می شود چرا حق حضانت با پدر است؟ چرا حق حضانت با پدر است ؟ در حالیکه چنین حرفی همانطور که بیان کردیم خلاف واقع است بلکه حق حضانت با هر دوی والدین است که البته دیدیم که مدت حضانت زن در مجموع بیشتر از مرد هم می شود ایکاش این احمق ها که این حرفها را در رسانه ملی می زنند یا به اصل قانون مراجعه می کردند یا از کسی می پرسیدند ) و بعد از سن بلوغ هم خود کودک مختارست که یکی از پدر و مادر را برای ادامه زندگی انتخاب نماید .
۱۳) از دیگر موارد گسترش طلاق متاسفانه به حاشیه رفتن ارزش های اخلاقی و غیرت مرد و عفاف و حجاب زن است. ( متاسفانه وضعیت حجاب در جامعه ما به صورتی شده که حتی صدای دیگران را نیز درآورده ؛ نقیب العطاس جامعه شناس مالزیایی ، که چندی پیش به ایران آمده بود در اظهار نظری چنین گفته بود که من هر وقت می روم ترکیه می بینم وضع حجاب بهتر شده و هر وقت می آیم ایران می بینم وضعیت حجاب بدتر شده است ، واقعا اگر قرار بود وضع چنین شود چه نیازی به انقلاب و جنگ این همه خون و خسارت امیدوارم به زودی طرح عفاف و حجاب به ویژه گشت ارشاد بار دیگر احیا شود و بکوشد با رفتاری پسندیده حجاب را بار دیگر زنده کند تا جلوی این همه بی بند و باری گرفته شود و از پایمال شدن خون شهیدان ممانعت گردد ) . البته این بدحجابی خود معلول یک سری عوامل است نه علت آن ، در جامعه ای که افراد خدا را فراموش کرده اند و برای نیل به پول همه افراد ، همه و همه بی هیچ استثنایی ، چونان سگهایی که برای رسیدن به یک استخوان پاره روی هم می پرند ، روی هم می پرند و لقمه حرام سر سفره خود می برند چگونه می توان انتظار داشت غیرت مرد یا عفت زن یا شرف دختر و یا تقوای پسر باقی بماند . حقیقتا علت بسیاری از بی ناموسی ها و ولنگاری ها چیزی جز پول پرستی و حرام خواری نیست و برای اصلاح چنین وضعیتی چاره ای جز نوسازی ایمان به غیب و اعتقاد به خدا که بهترین نگهدارنده ها و بهترین ترمزهاست نداریم . زیرا اساس خانواده نیز چیزی جز مهر و محبتی غیبی و الوهی نیست .
البته در گسترش خوی پول دوستی و حرام طلبی تنها نباید افراد را مقصر دانست زیرا تا زمانی که سیاست اصلی ای که در کشور ما حاکم است سیاست لیبرالی و فردگرایانه و لذت جویانه است ، طبیعی است مردم نیز در این شرایط به رنگ و بوی شرایط در می آیند بنابراین جا دارد حاکمیت به جای در پیش گرفتن سیاستهای لیبرالی که متکی به آزادی و لذت جویی فردی است سیاست پیشرفت ایرانی- اسلامی در پیش گیرد که محور آن خانواده است . زیرا برای حفظ خانواده باید تمام توان یک جامعه بسیج شود و همه برنامه ها و طرح هایی که برای پیشرفت و پیشبرد کشور طراحی می شود به گونه ای باشد که نه تنها خانواده را تضعیف نکند بلکه آن را تحکیم و تقویت نیز بکند . البته علاوه بر حفظ خانواده باید سیاست ها به سمتی برود که حرص و طمع ورزی مانند نظام های لیبرال ممدوح شمرده نشود تا در چارچوب این سیاستها مردم نیز به حرام خواری مبتلا نشوند زیرا امروزه این سیاست و سیستم حاکم است که نقش زیادی در سامان دهی به زندگی فردی و جمعی و نیز داشتن زندگی اخلاقی یا غیر اخلاقی افراد دارد.
در پایان بار دیگر نظرات خود را به طور خلاصه بیان می کنیم : اگر از حضور زنان و البته اختلاط آنان با مردان تا جاییکه امکان دارد کاسته شود و مجددا این تفکر که از سعادت جامعه این است که زن و مرد کمتر یکدیگر را ببینند احیا شود و به ویژه دانشگاهها تفکیک جنسی شوند ، اگر جایگاه مرد تقویت شود ، که یکی از کارها برای تقویت جایگاه مرد اختصاص ۵۰ درصد دانشگاهها به مردان است، و تفکرات زن سالارانه و تحقیر گر مرد متوقف شود ، البته گفتیم ما نه طرفدار مردسالاری به معنای ستمگری مردیم نه طرفدار زن سالاری بلکه طرفدار جوانمرد سالاری هستیم ؛ اگر مردها از روشنفکر بازی و بی حمیتی و تعظیم بیش از حد زنان و تحقیر خود دست بردارند ؛ اگر معضل اعتیاد که موجب بی مسئولیتی و بی تعهدی مرد نسبت به زن و فرزند خود می شود حل شود ؛ اگر فاصله ۴ و ۵ سال اختلاف سنی که پایه در توانایی های مختلف جسمی زن و مرد دارد و نیز افزون بودن سواد مرد از زن رعایت شود ؛ اگر جوان ها در سنین پایین تری که توقع و انتظارشان از خودشان و زندگیشان کمتر است ازدواج کنند ، اگر دادگاه به راحتی حکم طلاق ندهد و متقاضیان طلاق را به مراکز مشاوره طولانی مدت بفرستد و نیز دولت بابت هر طلاق جریمه مالی از طرفین اخذ کند ؛ اگر مهریه های سنگین که موجب عدم تحمل مشکلات توسط زنهای روشنفکر می شود کم و لااقل متعادل شود ؛ اگر به جای ازدواج های فردی و مدرن و از طریق دوست شدن ازدواج های خانواده محور گسترش یابد ؛ اگر شیوه های همسرداری و تعامل همسران با یکدیگر ، در مدارس و دانشگاهها تدریس شود ؛ اگر بیش از این رسانه ها و روشنفکران قبح طلاق را نریزند ؛ اگر زنهای روشنفکر کمی سطح توقع خود را پایین بیاورند و از مادرانشان قناعت و آبروداری را بیاموزند ؛ و اگر جامعه ، جامعه خانواده محور باشد یعنی تمامی ساختارهای آن متناسب با حفظ جایگاه خانواده تعریف شود قطعا مشکله طلاق اگر حل نشود قطعا مهار می شود .
در اینجا بریا آخرین بار ، توجه خوانندگان محترم را به این نکته جلب می کنیم که طلاق فعلا در جامعه ما در حد یک مشکله است که اگر همگان همراهی و همکاری نمایند می توان تا حدودی آن را اطفا کرد اما اگر وضع به همین منوال پیش برود قطعا در آینده ای نه چندان دور با بحران طلاق یا طاعون طلاق روبه رو خواهیم شد ، به قول یکی از اساتید امروزه تازه در آغاز پدیده طلاقیم و هنوز طوفان اصلی طلاق در راهست ، طوفان و بحرانی که می تواند بنیان خانه و خانواده که همواره در فرهنگ و تاریخ و دین ما نقشی محوری و مقدس داشته ریشه کن کند پس بهتر است تا دیر نشده فکری اساسی و دلسوزانه برای این معضل کرد .
 
قلی
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۱:۵۳:۳۳
طلاق خود آسیب اجتماعی نیست و طبق قانون حقوق بشر و همچنین قانون اسلام حق طرفین ازدواج است که در صورت عدم میل به ادامه ی زندگی مشترک و موجه بودن دلیلشان جدا شوند!
در روزنامه ی خراسان عنوان شد ایران چهارمین رتبه در طلاق را دارد در حالی که به هیچ عنوان چهارمین کشور از لحاظ حضور زنان در اجتماع نیست! شما باید دلیل را در جای دیگری جست و جو کنید! جامعه ی ایران امروز در حال گذار تاریخی خود به سوی روش نوین زندگی است و نمی توان انتظار داشت دختران و پسرانی که با فرد منتخب پدر و مادرشان ازدواج کردند کنار یکدیگر بمانند! همچنین امروز هدف مردم از زندگی خود زندگی است که همراه با رشد و تکامل در همه ی زمینه ها است نه رعایت کردن هنجارهای قدیمی که 1000 سال رعایتشان هیچ نتیجه ای جز عقب ماندگی برای ملت ایران نداشته است! من از شما می خواهم به جای زدن بر طبل سرکوب مردم را آزاد بگذارید تا خود راهشان را انتخاب کنند! مردم ایران امروز از باسوادترین مردمان دنیا هستند و حق دارند راجع به طلاق گرفتن یا نگرفتن خود تصمیم بگیرند!
در ضمن در سال 700 تن مواد مخدر در کشور مصرف میشود و دلیل اکثر طلاقها اعتیاد شوهر است( آمار رسمی) صد البته اینجاست که زن مقصر نیست بلکه مرد مقصر است! خواهش میکنم اگر می خواهید مشکلی را حل کنید اول آن مشکل را بشناسید و با ارایه ی آمار رسمی و مورد قبول وجود آنرا اثبات کنید!
من به شخصه تنها راه کاهش طلاق را مبارزه ی همه جانبه و کلان با مواد مخدر و انسداد مرزها و همچنین حل مشکل بن بست جنسی موجود در فرهنگ کشورمان از طریق اهدای آزادی در انتخاب همسر به جوانان می دانم و هر طرحی جز اینرا محکوم به شکست می دانم! (907678) (moderator1)
 
حسین
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۲:۰۱:۲۷
تحلیل واقعا مفصل و جالبی ولی در عین حال واشکافی واقعیتی بسیار دردناک و وحشتناک از جامعه ایران است که کمتر کسی جرات مطرح کردن آنرا دارد(بدلیل ترس از چسباندن وصله ضد حقوق بشر، عقب مانده و...به وی)
ای کاش برخی دولتمردان و صدا و سیمای اسلامی کمی منافع کشور و آیندگان را بر منافع دنیوی و مصالح گروهی خود ترجیح داده و با اصلاح عملکرد خود، بیشتر از این کشور اسلامی را به ورطه سقوط نکشانند. (907683) (moderator1)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۲:۰۳:۵۹
مطلب بسیار توهین آمیز و غیر علمی بود! دوست نویسنده می خواهد مردم را با اسلحه از طلاق منصرف کند و کنار هم نگه دارد که صد البته غیر ممکن است!
همچنین می خواهد کشور را به زمان قاجار برگرداند که مشکل طلاق حل شود! دوست ما خودش نمی داند چه می خواهد! طلاق اگر بد است تنها راه ریشه کن کردن آن مثل زمان قاجار شدن است و دایر کردن حرم سرا!!! خوشحالم از اینکه این تحلیل های عجیب و توهین های گستاخانه هیچ نتیجه ای به جز بدتر شدن وضعیت ندارد! همچنین پیشنهاد می کنم آقای توکلی طرح قانون خانواده را که در آن مرد مجاز است بیش از یک همسر انتخاب کند دوباره اصلاح کند تا زن هم بتواند بیش از یک همسر انتخاب کند چون طبق گفته ی دوستمان حضور زنان در جامعه باعث تنوع طلبی است! همچنین به زنان هم توصیه می کنم با توجه به اینکه تنوع طلبی برای آنها جرم و برای شوهرانشان آزاد است ما مردها را در خانه حبس کنند و تنها خود در جامعه حضور یابند ما مردها هم خیالمان راحت است اگر زنانمان تنوع طلبی کردند پلیس با آنها برخورد خواهد کرد! اینطوری می توان تمام مشکل طلاق را اگر گفته های دوست نویسنده درست باشد حل کرد! (907685) (moderator1)
 
قلی
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۲:۱۰:۵۶
اینکار را نکنید! اونکار را نکیند! اگر فلان اتفاق بیافتد!!!
دوستان ارزشی همیشه اینجوری راهکار می دهند!!! و صد البته توطیه های اسراییل و آمریکا باعث میشود که همواره راهکارهایشان شکست بخورد!!!
به شما توصیه میکنم بفرمایید کدام کار را بکنیم تا فلان اتفاق بیافتد! و اگر سوادش را ندارید امور را به ما بی ارزشان واگذار کنید تا وضع از این بدتر نشود! کشور امروز به خاطر شیوه ی مدیریتی شما و شترسواری دولادولایتان در بحران اجتماعی و اقتصادی فرورفته است! و شما فقط بلدید مردم( در این مورد زنها و در مورد بحران مرغ کل مردم) را مقصر معرفی کنید! همان مردمی که در مدارس تحت کنترل شما و دانشگاههای تحت کنترل شما و پای صدا و سیمای تحت کنترل شما بوده اند! آیا متهم کردن مردم غیر از محکوم کردن تمام فرهنگ و تاریخ یک ملت است؟ (907691) (moderator1)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۲:۲۶:۴۶
واقعا متعجبم از این ذهنیت منحرف نویسنده.....
چرا تو جامعه ی مثلا عفیف ما فساد بیشتر از جامه های ازاد دیگه هستش
به نظر من به خاطر اینکه فکر مسولین ما بیشتر به فکر این نویسنده محترم نزدیکتره
ضمنا من سه سال امریکا زندگی کردم به اطمینان میگم فساد تو جامه ی اونها 20% جامه ی ماست (907701) (moderator1)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۳:۵۸:۲۱
کلا همه ی حرفات الکی بودن! (907772) (moderator1)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۴:۳۲:۳۹
برخی به اشتباه با استناد به این واقعیت که در گذشته با وجود ساختار سنتی خانواده آمار طلاق کمتر بوده نتیجه می گیرند که آن شرایط بهتر از جامعه نیمه مدرن امروز است .
در حالی که اولا طلاق ، حلال خداست .
دوما در گذشته آنچه بنیان خانواده را حفظ می کرد ،شرایط اجتماعی بود که طلاق را بد می دانست و زن را مجبور می کرد تا بسوزد و بسازد تا مبادا کانون گرم ! خانواده از هم بپاشد و در عوض مرد هر کاری می خواست می کرد .
و ضرب المثل "کی داده کی گرفته" برای مهریه نیز نشانگر آن شرایط است که مهریه را تعیین می کردند اما زن را مستحق گرفتنش نمی دانستند .

اما امروزه با افزایش سطح سواد و آگاهی مردم ، آمار طلاق نیز به طور طبیعی بالا می رود ، زیرا افرادی که هنوز خود را نشناخته اند ، به استقلال مالی نرسیده اند ، امکان فراهم کردن وسائل اولیه زندگی نیستند با خیال واهی قدم در این راه می گذارند و توقع دارند شریک زندگی شان جور این بی فکری هایشان را بکشد .

در گذشته اگر جوانی پرخاشگر بود ، معتاد بود ، بیکار بود ، همگان نسخه شفا بخش وی را ازدواج می دانستند !
انگار که آن دختر بخت برگشته تنها وظیفه "آدم" کردن این جوانک را دارد و برای حصول این نتیجه ، باید هر رنجی را به جان بخرد و دو نزند تا شایسته عنوان همسری فداکار را داشته باشد ! (907799) (moderator1)
 
ابوالفضل معصومی
Canada
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۶:۵۵:۱۸
الف،
من نمی دانم سردبیری الف چه رسالتی برای خود قائل است اما یک نکته را خوب می دانم و آن این که این مقاله هیچ ارزش تحلیلی ندارد و تنها نشان دهنده یک ذهن مغشوش و ضد زن است.
حتی اگر مطلب هم ندارید نباید تن به انتشار چنین خزعبلاتی بدهید.
با سپاس (907972) (moderator1)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۷:۲۴:۲۸
من فکر می کنم نویسنده این مطلب از عقده ها و حقارت های انباشته شده ی زیادی در زندگیش رنج می بره. و تنها دلیل انتشار این مطلب هم ارضای حس خودنمایی بیمارگونه خودش بوده. بنابراین از خوانندگان تقاضا دارم به هیچ وجه نقد و نظری در مورد نوشته این شخص ارسال نکنند تا این ادم راه دیگه ای برای مداوای خودش پیدا کنه. الف جان منتشر کن لطفا (908018) (moderator1)
 
مهتیس
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۷:۵۸:۱۵
جناب آیینی، یادداشت طولانی و مفصلی در زمینه دلایل طلاق مرقوم فرموده اید ولی فکر نمی کنید عقب گرد به گذشته و در نظر نگرفتن ملزومات و شرایط زندگی امروزی راه حل مشگل نیست؟! مطمئنم خود شما بر مظلومیت مادر یا مادر بزرگتان که مورد ظلم، تبعیض و نابرابری قرار گرفته اند دل سوزانده اید!!!!!!!!!!!آنوقت نسخه شیوه زندگی به شیوه زنان سنتی را برای زنان امروزی میپیچید! چرا وقتی 60 در صد شرکت کنندگان کنکور دختر هستند باید 50 در صد (البته در بعضی رشته ها 0 در صد)به آنها اختصاص بیابد؟!!آیاراه حل جلوگیری از طلاق زود شوهر دادن دختران ، تحمیق زنان و یاد آوری برتری مردان و تفوق آنها بر زنان است؟!!!!!!!! (908046) (moderator1)
 
رها
۱۳۹۲-۱۱-۲۵ ۰۱:۱۵:۵۱
بله .چون اگه یک زره هم فکر کنید .میبینید که ما زنها جنبه ی خیلی چیزها رو مثل ریاست و برتر بودن از شوهر را نداریم. (1972967) (alef-10)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۸:۰۱:۴۸
باهمه اینهاییکه گفتید وشنیدیم باز همه چیز به ذات آدمها برمیگرده بستگی داره ذاتت چی باشه (908047) (moderator1)
 
pesar khale
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۰ ۱۸:۴۴:۲۹
براي سايت الف واقعا متاسفم.مقاله سرشار از توهين و تهمت و بدور از ادب و نزاكت بود.مشكل نويسنده اينه كه نميدونه مدرن و مدرنيته يعني چي.زني كه به حقوق خودش آشناست و توسري خور نيست و ميتونه رو پاي خودش وايسه مشكل شماست. (908074) (moderator1)
 
اباصلت
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۱:۲۰:۲۲
جهت اطلاع عرض میکنم.طلاق درمیان زنان شهری وطلاق در میان زنان روستایی انگیزه متفاوت دارد .اعتیاد .مشکلات اقتصادی.واختلاف فرهنگی ودخالت بستگان طرفین علل عمده طلاق میباشندو اما بالا رفتن سن ازدواج وفرار از ازدواج رسمی ناشی ازبحران اقتصادی است .بیکاری وعدم تامین آینده موجب میشود تقید جوانان به آموزه های دینی کمرنگ شود وبه تاسی از برنامه های ماهواره ای قول ازدواج پس از چند سال رابطه جنسی بنام دوست پسر میدهند.جامعه از درون در حال پوکیدن است .همه حرفها را نمی توان زد ومسیولین سرشان را زیر برف کردند گویا همه چیز okاست.به چند تا جوان مسجدی دل خوشکردند.علایم ظهور دارد هویدا میشود.کار با بگیر وببند حل نمی شود.ب چاره اساسی یعنی باید کار تولید کرد.فرهنگ ازدواج را تغییر داد وتامین ها وتشویقهایی بصورت عمومی وبدون شرط مقررشود.مشاهده انهایی که بخاطر مهریه در زندان هستند به عزب ها هشدار میدهد.مواظب باشند.از وکلای دادگستری وقضات دادگاههای خانواده ومشاورین وروانشناسان جوان آپ تو دیت استفاده شود. زبان نصیحت وسرزنش وذکر حدیث و ایه جواب نمی دهدوخلاصه........چون میدانم چاپ نمی کنید نوشتم خداوند مردم ایران مارا از شر تورم .بی دینی.وبی غیرتی نجات دهد ... (908335) (moderator1)
 
Turkey
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۲:۱۶:۵۸
والا اون موقعی که جامعه سنتی بود، کاسه کوزه ها رو سر زنا می شکوندن، حالا هم که جامعه مدرنه باز همین وضعه. (908368) (moderator1)
 
م. آ.
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۲:۲۱:۴۱
بسیار خوب بود، ممنون (908372) (moderator1)
 
حدیث
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۳:۰۵:۲۹
اگر قانون در ایران مردسالارانه نوشته نشده بود،اوضاع بهتر بود و جای بحث و نظر خواهی داشت! (908390) (moderator1)
 
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۵:۴۴:۵۳
میتونی برای شروع دختر خودتو مدرسه هم نفرستی که با مردا اختلاط نکنه و پس فردا سوادشو به رخ شوهرش نکشه .12 سالگی شوهر بدی اونم به یک مرد 40 ساله البته دعا هم بکنی که هیچ وقت تو خونه شوهرش مریض نشه که یکوقت شوهرش حق خیانت پیدا کنه (البته اگر خیانت هم کرد حق داشته .نوش جونش) ضمنا زنانگی هم تو خونه باباش نمیبینه.مهریه هم نگیری که یکوقت سطح تحمل دخترت تو خونه شوهرش پایین نیاد. (908424) (moderator1)
 
نستوه
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۶:۱۱:۱۶
سلام آیا الف هر مطلبی را برایش بفرستند را چاپ میکند جدا از اینکه چقدر بار علمی دارد؟ این مطلب اخیر که بار همه مفاسد را بر گرده زنان تحصیلکرده و شاغل گذاشته و گویا مردان هوس باز و تنوع طلب بیگناهانی بیش نیستند! اصلا بحث اینجاست که طلاق کجا خوب است و کجا بد و به چه دلایلی خوب است و به چه دلایلی بد؟  (908430) (moderator1)
 
محسن
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۶:۲۱:۲۱
با سلام
از این که دلسوزانه به فکر این مساله و ریشه یابی آن بوده اید بسیار سپاسگزارم. واقعا که مشکل و معظل سختی جامعه ایرانی را در بر گرفته است.
بنده با برخی از دلایل شما موافقم ولی با تندروی های شما در حق زنان نه،
فکر می کنم شما چند عامل مهم دیگر را فراموش کرده اید:
از خود پرسیده اید که چرا زنان به قول شما مدرن به فکر کار افتاده اند. زنانی که طبق دستورات دینی نفقه شان به عهده مردان است و حتیر برای کار در خانه باید حقوق بگیرند چرا علاقمند به کار بیرون از منزل شدند؟ آیا به علت این نیست که رویه و روش مردان در قدیم نادرست بوده است.
عامل دیگر بی عرضگی مردان امروزه است مردانی که معیار ازدواحشان این است که زنشان شاغل با در آمد مکفی و کار رسمی باشند. نگویید که زنان فرصت های شغلی را گرفته اند که البته تا حدی هم درست است. اگر مردان از خود غیرت نشان می دادند و زنان را آنگونه که شایسته است تامین می کردند مشکل به اینجا نمی رسید.
عامل مهم دیگر در افزایش طلاق احساس قدرت طلبی مردان و یا به اصطلاح شما برتری آنهاست. مسلما زندگی با مردان برتری جو و خودخواه بسیار سخت است. بنده معتقدم که در روابط زناشویی نباید افراط و تفریط شود. هر کدام از زن و مرد در زندگی سهم یکسان و مشترکی دارند. فقط وظایفشان متفاوت است نه این که برتر باشند. (908433) (moderator1)
 
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۶:۳۵:۱۸
حالاشخصی این حرفهای بسیار سطحی را نوشته، شما چرا باید منتشر کنید؟ (908439) (moderator1)
 
فاطمه
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۷:۰۱:۵۴
به جای اینکه 50% از ظرفیت دانشگاه رو به مردا بدی بهتر ازشون بخواهی 5% از اون مغزی که معتقدند از مغز زنها پیشرفته تر هم هست رو به کار بندازن. والله ما هم ترجیح میدیم مردامون یه چیزایی حالیشون باشه ولی وقتی حالش و ندارن باید چی کار کنیم. کارشناس که تو باشی میگی هیچی آقا نمیخواهد خودت خسته کنی ،بیا همینجور برو دانشگاه. ایم مردا بعدشم میشن کارشناسایی مثل تو.اونوقت کارشناسای جامعه که همه مثل تو شدند خانواده همین وضعیت گندیده ای که الان هست رو پیدا میکنه بعد هم میگه مردها بیکارند، نه به خاطر اینکه اهل کار نیستند ، به خاطر اینکه زنها اهل کارند. (908443) (moderator1)
 
یک زن به قول شما مدرن
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۷:۱۰:۱۲
تا کور شود هر آنکه نتواند دید. (908445) (moderator1)
 
م.پ
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۷:۵۰:۰۲
نگارنده محترم
مقاله شما را خواندم. بعضی نکات آن قابل تعمق، و بعضی دیگر، پرخاشی از سر انفعال بود. زنان ارزشمندی در این جامعه حضور دارند که برای فرهنگ و علم زحمات بسیاری کشیده اند، نه مشتی به قول شما دختر ترشیده که فرصت شغلی را از پسران بیگناه ربوده باشند. آیا عادلانه است که خانمی به خاطر مونث بودن، از ظرفیت خدا دادی مغزش استفاده نکند،تا مردان احساس بزرگی و قدرت کنند. بهتر نیست،جامعه تسهیلاتی برای آقایان محصل در نظر بگیرد،که تشویق شوند به دانشگاه بروند، تا مسافر کشی کنند؟ در کشور ما چیزی مثل بورس تحصیلی وجود ندارد که یک پسر با استعداد بگوید میتوانم با آن یک اتاق اجاره کنم و درس بخوانم. همه بچه ها میگویند،تحصیل خرج دارد و قوز بالای قوز است. و اغلب برای این که به خانواده فشار نیاید،به دنبال در آمد های بی آینده میروند و با ارزشترین سالهای یاد گیری علم و فن را صرف دستفروشی و مسافر کشی میکنند.
شما را به خدا یک بار دیگر موضوع را از زاویه دیگری ببینید. مشکل خانمها نیستند، سخت بودن، تحصیل و رشد آقایان است.
با تشکر. (908456) (moderator1)
 
محمدی
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۸:۲۲:۳۷
سلام. واقعا مقاله جالب و عین واقعیتی بود. ای کاش زنان به موضوعاتی که در مقاله ذکر کردید آگاهی داشتند. اما ندارند. چون اولویتها را از دست دادند. متاسفانه تعداد زیادی از زنان امروز جامعه ما آرایش و یک سری بیهوده گرایی ها را به امور مهمتر زندگی ترجیح داده اند. و نمی دانند که ارزش واقعی زن بیش از اینهاست. رسالت زن در خانواده خیلی با ارزشمندتر از حضور وی در جامعه می باشد. (908472) (moderator1)
 
محمود
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۸:۳۴:۵۶
مقاله را کامل خواندم هر چند طولانی بود گویا مقاله مال یک نفر نبود و آرای و اندیشه های چندین نفر در ان گنجانده شده است!در جایی طرف دیندار از دین شده و در جایی ....!یک جا عقیده بر ان است که دختر نباید در خانه پدر خون ببیند و در جایی دیگر مهریه که حکم مسلم شرعی است شدیدا با آن مخالفت میشود!
ضمن قبول نسبی علل طلاق که در مقاله ذکر شده راه حلهای امنیتی و زوزمدارانه و شلاقی ایشان را بسیار خطرناک و در برخی موارد خنده دار(مثلا 2% مالیات برای طلاق دهنده) هم یافتم و اینکه این جناب(یا افکار این جنابان) که شدیدأ متحجرانه و واپس گرایانه است که با روزکار ما هیچ سنخیتی ندارد،بعلاوه شدیدأ بی ادبانه و تحقیرآمیز نوشته شده،از بی احترامی به روشنفکر یا ترشیده نامیدن دختران سن بالا و تا ازدواج را یک لذت جویی دوطرفه خواندن!! و سگ نامیدن عده ای و و و
در پایان از انعکاس این مقاله از تارنمای الف متشکرم که با اینکه متن حرفی برای گفتن ندارد هم به احترام آزادی اندیشه آن را منتشر کرده است. (908484) (moderator1)
 
احمدرضا
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۸:۴۵:۳۴
شاید بعضی از آنها را درست گفته باشد ولی بسیار طولانی بود فقط حدود50خط اول را خواندم.نویسنده مقاله مخاطب شناس نبوده نه دسته بندی دارد ونه خلاصه ایی تاآدم بداند وقتش را برای آن بگذارد یانه. (908493) (moderator1)
 
خواننده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۸:۴۶:۲۶
با سلام، واقعا نمیدونم هدف از این همه توهین و بی احترامی به زنانی که در جامعه مشغول کار و فعالیت هستند چیست؟
با این وضع اقتصادی، اگر زنان پا به پای مردان و یاحتی بیشتر از آنها ، انرژی و وقت خود را صرف کار نمی کردند، امکان گذران زندگی و امرار معاش برای خانواده بود؟
استفاده از لغات هجوم، افسارگسیخته،... چیزی جز القای بار منفی در راستای حضور زنان در جامعه نیست.
این نوشته آنقدر غرض ورزانه و مملو از توهین و تحقیر بود که تحمل خواندن کل مطلب را نداشتم.
برای نویسنده متاسفم ! (908494) (moderator1)
 
ناشناس
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۸:۵۱:۲۵
واقعاًً هدف شما از انتشار اين مطالب چه ميباشد... ايكاش اين فرصت نيز در اختيار افراد ديگر قرار ميگرفت كه عقايد و ديدگاههاي خود را منعكس مينمودند.
نويسنده محترم اين مطلب ، عقايد شخصي خود را بازگو كرده و ميخوانيم و اظهار نظر مينماييم .به نظر من نويسنده اين مطالب بايد تجديد نظر اساسي در افكار و عقايد خويش نموده و در اين زمينه روانشناسان عزيز و محترمي در سطح جامعه هستند كه ميتوانند كمك نمايند.
ايكاش اين ازادي وجود داشت كه كارشناسان خبره اين بخش هم نظرات خود را بيان و شما منتشر ميكرديد. (908498) (moderator1)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۸:۵۶:۳۳
خجالت آور است که جامعه را ملک خود می دانید که زنان بیش از حقشان در آن حضور یافته اند.
واقعیت آنست که علت افزایش طلاق افزایش میزان آگاهی زنان به حقوق شرعی و قانونی خود است که متاسفانه برای بسیاری از مردان احقاق این حقوق مسلم قابل پذیرش نیست. (908502) (moderator1)
 
شاکی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۹:۰۶:۲۱
با مقاله و نظریه شما کاملا موافقم. معتقدم باید درصد جذب شغلی مردان در اصناف مختلف اعم از دولتی و خصوصی بصورت دستوری به سازمان ها و شرکت افزایش یابد یعنی نسبت 70(مرد) به 30 (زن) برای جذب افراد جویای کار رعایت شود تا بدین طریق بتوان اصلاحاتی هم از لحاظ رفع معزل بیکاری جوانان و تشویق آنان به ازدواج و نیز محکم تر شدن پایه های خانواده از طریق اختلاط کمتر زنان با مردان در محیط کار ایجاد نمود. اقدام عجیب و غیرکارشناسی دیگری که از سوی دولت فخیمه در اسفند ماه سال گذشته بعمل آمد افزودن مبلغ 56هزارتومان به حقوق پایه زنان مجرد بود که این مبلغ در سالجاری به 70هزارتومان رسیده است. توجیه این عمل خودسرپرست بودن اینگونه زنان است که چنین امری کاملا با آنچه در ادارات می گذرد متناقض است.اکثر زنان مجرد در منزل پدرشان زندگی می کنند و نیازی به پرداخت اجاره بها ندارند بعلاوه بیش از 80درصد حقوق خود را پس انداز می کنند و متاسفانه خرج قر و قر و ظاهر خود کرده و یا کسب امتیازاتی مثل خرید اتومبیل گرانقیمت،آپارتمان و طلا و جواهرات و سفرهای اروپایی و یا ادامه تحصیل در دانشگاه های غیرانتفاعی و یا دانشگاه آزاد بدنبال جذب همسر مناسبی برای خود هستند. درحالیکه پسران مجرد اگر هم در خانه پدرشان هستند در خرج خانه بارها و بارها بیش از دختران سهیمند و حقوق خود را صرف تجملات نمی کنند این در حالی است که مردان مجرد از این فوق العاده شغلی که دولت به زنان مجرد داده محرومند و چه بسا زنان متأهل و مردان متأهلی هستند که بدلیل افزایش هزینه های زندگی بسیار بیشتر از زنان مجرد به این مبلغ افزایشی که به زنان مجرد تعلق گرفته نیازمندند. لذا بهتر بود با شناسایی زنان خودسرپرست واقعی که به تنهایی زندگی کرده اجاره پرداخت می کنند یا مطلقه هستند و بچه یا بچه هایشان تحت سرپرستی آنها هستند، این مبلغ افزایشی فقط به آنها تعلق می گرفت و نه به همه حجمه زنان مجرد. خواهش می کنم جهت اصلاح سریع این قانون اطلاع رسانی فرمایید. (908509) (moderator1)
 
massoud
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۹:۲۶:۵۱
salam
mamnonam in yeki az behtarine magalati boud ke dar ertbatat ba moshkelat khnavadegi va hozor zanan dar arseh kar khandam az agay mehr aeeyni mamnonam. (908531) (moderator1)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۹:۴۶:۳۸
دختران برای ولنگاری به دانشگاه میروند؟ خجالت بکشید. (908564) (moderator1)
 
ارش
۱۳۹۲-۱۱-۲۵ ۰۱:۲۵:۲۲
نه همه ی انها . ولی اگه فقط یک روز بریم به بعضی از دانشگاه ها میبینیم که اکثر انها چگونه اند (1972973) (alef-10)
 
محمد
۱۳۹۲-۱۱-۲۵ ۰۱:۳۹:۰۷
مطلب عین حقیقت بود .ممنون اگه یک زره فکر کنیم (1972983) (alef-10)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۰۹:۴۸:۴۸
شاید حرف دل خیلی ها رو زده باشید... (908567) (moderator1)
 
Savalan
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۰:۱۱:۳۶
باسلام
واقعأ مطلب عالی وقابل تأملی بود و بهترین تفسیر از واقعیت تاسف بار جامعه امروزی.
امیدوارم ک مسئولین امر نیز حداقل چنین وضع جامعه درک کرده و چاره ای برای این مشکل اساسی ک دامنگیر جامعه شده بکنند تا از عواقب بدتر این وضع پیشگیری نمایند. (908593) (moderator1)
 
علی
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۰:۱۲:۴۴
چقدر حرف بی‌خود زدی! (908595) (moderator1)
 
س
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۰:۱۵:۰۹
واقعاً برای آقای توکلی و دیگر دست اندرکاران سایت متاسفم که به بهانه حمایت از تحکیم خانواده مطلبی سراسر توهین و تحقیر به زنان را چاپ می کند.
اینکه اول کار بنویسی که همه متن ممکن است مورد تایید نباشد مسؤولیت شما را رفع نمی کند.
ما کی می خواهیم بیاموزیم که بدون تحقیر و توهین به دیگران نظرمان را بیان کنیم؟
این آقای نویسنده که به نیمی از جمعیت توهین کرده
آقای توکلی! روز قیامتی هم هست. فراموش نکن (908599) (moderator1)
 
كيانوش
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۰:۲۰:۵۴
مقاله سخيف و ابلهانه اي بود (908611) (moderator1)
 
خانواده شهید
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۰:۲۶:۳۶
به نظر من حال نویسنده این مطلب اصلا خوب نیست .
بهتر است ایشون با این طرز فکر و توهمات نظراتشون رو برای خودش نگه دارد !؟
سایت الف مقاله های معقول تری را منتشر کنید که ادم مجبور نشود کمتر از یک سوم را نخوانده بی خیال باقی ان شود ... (908618) (moderator1)
 
محجبه
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۰:۳۱:۲۸
باید مردان را در خانه ها محبوس کرد و به آنها اجازه اختلاط با زنان را نداد.به این ترتیب مشکل تنوع طلبی مردان حل خواهد شد و آمار طلاق پایین می آید. (908625) (moderator1)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۰:۴۰:۰۱
براي نويسنده متاسفم! و براي جامعه اي كه در اون چنين تفكراتي وجود داره و چنين افرادي اجازه اظهار نظر و انتشار عقايد خود را دارند!!! (908642) (moderator1)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۱:۳۱:۴۵
بله (908728) (moderator1)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۱:۳۷:۲۲
شما هم با شغل زنها مشکل دارید و میگید که باید اخراجشون کرد!
و هم از اونطرف میگید چون قبلا خانمها شاغل نبودن مهریه میگرفتن پس دیگه لزومی به دادن مهریه نیست
؟! (908740) (moderator1)
 
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۱:۴۵:۳۰
ضمنا اختلاف سنی رو توصیه نمیکنن برای اینکه در طول سال بین جمعیت ازدواج نکرده های دختر و پسر عدم تعادل پیش میاد
یعنی در طول سالهای مختلف به ازای یک دختر چند پسر وجود داره و در سالهای بعدی به ازای یک پسر چند دختر
این رو میتونین از سایتهای تحلیل آمار پیدا کنید (908750) (moderator1)
 
حمید
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۱:۴۸:۵۸
تا اواسط مقاله شما را خواندم، نه تنها دلسوزی در آن ندیدم بلکه به نظر من یک عقده گشایی عجیب کردید آن هم با استناد به شواهدی نظیر : دوست دوست پسر یک خانم، یا یک همکار دوست یا یک وبلاگ ... و نتیجه گرفتید که : اگر بخواهیم زندگی روشنفکران را در یک عبارت توصیف کنیم آن عبارت این است : زندگی سگی ، زندگی ... ، زندگی است که تنها دو چیز مهم است و محور شکم و زیر شکم.
شما همه تفکرات خودتان را اصل فرض کردید و همه انسانهای غیر خودتان را که کم هم نیستند متهم به زندگی حیوانی، فقط به فکر لذات جنسی، بی فکر، بی عقل و در یک کلام حیوان بودن کردید. از طرفی هم نه علتهایی که ذکر کردید علتهای واقعی اند و نه راه حل هایی که دادید کارسازند ( تا جایی که من خواندم) . این قبیل به اصطلاح مقالات هیچ گره ای را باز نخواهد کرد و فقط دشمنی و ضد فرهنگ توهین و تعصب بیجا را گسترش می دهد.
الف لطفا منتشر کنید. (908758) (moderator1)
 
سارا
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۲:۱۲:۱۵
سلام

ممنون از نویسنده محترم در خصوص ارائه دیذگاهشان که البته نظر شخصیشون هم نبوده بلکه نظر مبتنی بر اسلام و شرایط حاکم بر جامعه را در واقع انتقال دادند من خودم به عنوان یک دختر که فوق لیسانس دارم میتونم در اینجا که به نوعی نویسنده سعی در تقویت نگاه جامعه با توجه به وضعیت موجود از قبیل بیکاری مردان زن ذلیل بودنشان بهبود شرایط کار زنان در سایه پیشرفت علمی و افت روحیه زنانه و حریم اصول اخلاقی آنان و...به نفع مردان دارد نظرم رو بگم حداقل درسته زنان ما ازین شرایط به نفع خود استفاده کرده و ظرفیت حضور در جامعه را نه همه آنها که حداکثرشون با توجه به آمار طلاقها و اخبار مربوطه که گویاست متاسفانه خانواده های جاهل اونها هم دامن میزنند ندارند ولی اگه یک مقدار عینک واقع بینی رو به چشم بزنیم خود مردان باعث و بانی این اتفاق خواسته یا ناخواسته شده اند و در راس آنها خاونواده هایشان به خصوص مادران سنتی که ظاهر امر برایشان مهم است و مادران مدرنی که افکارشان تداعی کامل پنداربودنشان را میدهد و مردان از جهت ضعف درونی و سیاست های غلط جامعه در افزایش سهمیه کنکور و اشتغال زایی زنان به اصطلاح مدرن میکند ضعف درونی مردان از این حیث که با بها دادان به زنان حس تهاجم زنان را تقویت کرده و از سوی دیگر خود درمانده اند چه گنند که متوسل به ریا و نیرنگ در بازی دادن دختران معصوم و به عرصه فساد کشیدن آنان خارج از چارچوب مقدس خانواده میشود البته زمانی مقدس بود و...هر دو در وضعیت ایجاد شده مقصرند مهمترین عامل که به نظرم نویسنده محترم به آن اشاره کردن احساس بی تفاوتی مفرط جامعه و در سطحی پایین تر خاونواده نسبت به موضوع ازدواج جوانانشان میباشد ای کاش نه تنها مسولین امر که کمترین دغدغه رو دارند که خانواده ها هم با حساسیت امر مقدس ازدواج را با مسولیت پیگیری و زیربنای اجرای این شریعت الهی را از طریق ایجاد اشتغال و باء به جوانا پیگیری و در عین حال پشتیبانی خود را در این امر خداپسندانه اعلام و به نحو عملی و شایسته اجرا نمایند (908799) (moderator1)
 
سپیده
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۲:۲۹:۰۶
البته که با خواندن کمی از این متن لازم نبود زحمت تا آخر خواندن آن را به خودم بدهم
خیلی برای شما متـأسفم این چنین افکار سطح پایین و چنین اعتماد به نفس سطح بالایی دارید که موجب انتشار آن شده اید.
حتی خجالت نکشید که کمی من را علمی تر و با نثری بهتر بنوسید و به خودتات اجازه دادید به راحتی از لفظ دختران ترشیده استفاده کنید که توهینی به همه دختران مجرد است.....
و همین طور برای خودم هم متأسفم که در این جامعه در کنار امثال شما زندگی می کنم. (908820) (moderator1)
 
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۴:۴۳:۳۸
خانمهایی که تو مجلس هستند رو هم اخراج می کنید ؟ معلمهای خسته رو چی ؟ پرستارها رو چکار می کنید ؟
به نظر من کسی که این مقاله رو نوشته خیلی با خانمها مشکل داره کلا مشکل داره (909047) (moderator16)
 
نازنین
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۴:۵۲:۲۰
در بی ادبی و زن ستیزی این نویسنده و بی اطلاعی وی از طلاق شکی نیست.حتی تیتر موضوع با خصومت علیه زنان عنوان شده.افسوس میخورم که وقتم را پای این نوشته های بی اساس و بی مطالعه گذاشتم (909060) (moderator16)
 
رضیه
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۶:۲۳:۵۹
با کلیت راهکارها کاملا موافقم-فقط با بیشنهاد شماره 11 به دلیل اینکه شرعا نمیتوان محدودیت ایجاد کرد مخالفم (909208) (moderator16)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۶:۴۰:۰۶
من آمار طلاق را در خانواده خودمان را ارائه می دهم:
دلایل طلاق های صورت گرفته در خانواده ما:
1- ازدواج در سن پایین و زمانی که ارزش های دختر و پسر برای خودشان تعریف نشده...
2- ازدواج عجولانه دختری که خواستگار نداشته با اولین خواستگار
3- ارزش گذاری فراوان به زیبایی دختر به جای اخلاق و منش وی و چشم و گوش بسته قبول مردن مهریه بالا برای رسیدن به دختری زیبا

در خانواده ما تقریبا 80% زوج ها هر دو شاغل بوده اند و طلاق در میان زن های شاغل صورت گرفته، دو زن غیر شاغل هم که مشکلات فراوانی (اعم از دست بزن و اعتیاد) با شوهرانشان داشته اند به دلیل نداشتن حمایت مالی در صورت طلاق و مهریه پایین طلاق نگرفته اند ولی در عمل طلاق عاطفی محکمی میان آنها و شوهرانشان برقرار است، یکی از این زنان تحت درمان مستمر روانپزشک قرار دارد... (909238) (moderator16)
 
مریم
United States
۱۳۹۱-۰۵-۲۱ ۱۶:۵۱:۱۳
واقعا که خیلی بی ادب و کم فهم هستید

حضور افسار گسیخته ی زنان؟؟!!!! نه تو رو خدا بیا افسار بزن! همین یک کار رو نکردین (909250) (moderator16)
 
یک انسان
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۳ ۲۰:۰۵:۵۳
یکی نیست یه این نویسنده بگه یه نگاه بکن توی یه متن به این کوچکی چقدر تناقض گویی داشتی. اگه میگی مردها ضعیف نیستن پس چرا به قول خودت امروز معضل اعتیاد و کم سوادی و نیز گسترش بزهکاری در میان پسران به حدی جدی شده که واقعا جلوی دخترها کم آوردند. میخواین کلا تمام سهمیه کنکور و دانشگاه رو به شما مردان بدن تا دانشگاهها رو هم پر از معتاد بکنید؟ کی میخواین به حقیقت اعتراف کنید؟ میدونستی که خیلی از آقایونی که به به دانشگاه راه پیدا کرده اند، متاسفانه باز هم معتاد میشوند و متاسفانه باعث معتاد شدن همکلاسیهایشان هم شده اند؟ کی میخواین حقیقت رو بفهمید که زنان همیشه و همه جا جز در مورد حمل اجسام سنگین از مردان قویتر بوده ، هستند و خواهند بود؟ (912692) (moderator1)
 
جمال بي نقص
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۵-۲۷ ۱۵:۵۵:۳۱
با سلام تمامي نظر دهندگان ونويسند ه محترم مقاله رابه كتاب مرگ غرب به نويسندگي پاتريك جي.بوكانان منتشر شده توسط بنياد فرهنگي پژوهشي غرب شناسي بهتاريخ چاپ 1384 با شابك 55-15849-469 را رجوع كنند. (918779) (moderator1)
 
ازطرف یک خانم مدرن وبا شخصیت
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۶-۲۵ ۱۳:۱۶:۳۸
به این آقا بفرمایید به خویشان و نزدیکان خود این همه توهین نکنند الخصوص به مادر شان اگر تحصیل کرده باشد حتما" در تربیت ایشان قصور ی کرده گرنه این همه افاضات کلم نمی گفتند. (954401) (moderator22)
 
علی
۱۳۹۱-۰۹-۰۳ ۱۵:۴۵:۲۴
من متوجه نمیشم چرا هرکجا که خانم ها کم میآرن اون مسئله رو ارتباط میدن با خواهر و مادر آقایون؟!!!
آخه این مقاله چه ربطی به مادر نویسنده داره؟ !!!

از طریق ریشه یابی متوجه میشیم که شخصیت اینجور خانمها چه شکلیه که تا کم میآرن میپرند به خوار مادر طرف!!! معلومه، افراد چاله میدونی. عوض اینکه جواب بدن و با منطق دلیل بیارن فحش خوار مادر میدن!!
این هم یکی دیگه از خصوصیات این خانم های به ظاهر "مدرن و با شخصیت" !!! (1029625) (alef-1)
 
ازطرف خانمها ی مدرن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۶-۲۵ ۱۳:۲۳:۱۲
واقعا" جای بسی تاسف که سایت الف این اراجیف را منشر کرده است (954406) (moderator22)
 
میلاد
۱۳۹۱-۰۷-۲۴ ۱۰:۴۵:۳۱
خیلی مقاله خوبی بود.
عده ای اینجا پیدا شده اند و با این مقاله مخالفت کرده اند.
باید بگویم آنهایی که با این مقاله مخالفت کرده اند نمی توانند واقعیت را بپذیرند.
آفرین به نویسنده محترم این مقاله. (987559) (alef-4)
 
علی
۱۳۹۱-۰۹-۰۲ ۲۲:۱۲:۳۸
اینکه زن ها خودخواه هستند دروغه؟ اینکه خانم ها پول دوست و شکم پرست هستند چی؟ اینکه تمایل دارند با امکاناتی که شوهرشون مهیا کرده (منزل و ماشین و..) با دوست پسرشون قرار بذارن و لذت ببرند کذبه؟ خانم ها تاکی میخوان سرخودشون رو زیر برف کنند و از اخلاق آقایون سوء استفاده کنند؟ بقول خودشون: زنها جنس خودشون رو بهتر میشناسند و میدوند چه موجوداتی هستند!

این مسئله ایست ثابت شده. مردها بخاطر لطیف بودن جنس زن همیشه با او با مماشات رفتار میکنند اما این درسته که خانم ها این رفتار را با عکس العملی مردانه پاسخ بدهند؟ مهریه رو به اجرا بذارند یا با کوچکترین شکی به شوهرشون اقدام به مقابله به مثل کنند و برند با کس دیگه؟ تا بقول خودشون انتقام بگیرند!

مسلماً تمامی خانم ها مطابق اوصاف فوق نیستند. خانمی که پا به پای شوهرش تلاش میکنه. خانمی که علیرغم زیبایی جذابیتش و سطح سواد و خانواده اش تنها یک شاخه گل رو مهریه خودش تعیین میکنه نیز هنوز هستند.

درود به شرف چنین زنهایی که باعث افتخار مردهاشون و حتا جامعه میشن و نشون میدن خودشونو به حراج نگذاشتند بلکه دارای چنان ارزشی هستند که اسم سکه روی مهریه آنها باعث تحقیر شدنشون میشه.

من آدم متعادلی هستم. بدون هیچ غرض ورزی میگم که زنهای ما متاسفانه خیلی جریح شدن و برای کسب هرچه بیشتر لذت، پول و شهوت به راحتی پا روی انسانیت میگذارند. منظورم از زنهای ما تقریباً همون 85٪ هست که در مقاله فوق به اون اشاره شد.

درود به شرف زنها و مردانی که تلخ و شیرین زندگی رو میپذیرند و ایمان دارند پایداری و استقامت تنها برای برد در مسابقه، تحصیل و شغل نیست بلکه در زندگی مشترک هم مصداق داره. (1029347) (alef-1)
 
علی
۱۳۹۱-۰۹-۰۳ ۱۵:۵۷:۳۰
لطفاً کامنت ها رو بخونید تا خودتون متوجه اصالت این مقاله بشید.

در کامنت خانمهای به ظاهر "مدرن و با شخصیت" میبینید که به مادر و خواهر نویسنده گیر دادند !!!

آخه نوشتن این مقاله چه ربطی به مادر محترم ایشون داره؟!!!

البته کار سختی نیست که متوجه بشیم همین خانمی که لقب "مدرن و با شخصیت" به خودش داده با این حرفش چه وجهه ای به خودش و امثال خودش میده!!

من از همه خوانندگان سوال میکنم: گیر دادن به خواهر و مادر یک مقاله نویس بجای پاسخ منطقی دادن، چه تداعی در ذهن شما ایجاد میکنه؟!! بله یه آدم چاله میدونی و بی تربیت (کاری با پدر ایشون و برادراش ندارم-اونها حتماً افراد محترم و وارسته ای هستند).

پس مبینیم که خود این خانم ها مهر تایید میزنند به مقاله نویسنده محترم. (1029628) (alef-1)
 
زهرا
۱۳۹۲-۰۸-۲۷ ۰۹:۲۲:۴۸
دوستان باید این نکته را هم در نظر داشته باشند که جامعه ما یک جامعه ی صد در صد سالم نیست بلکه یک جامعه بیمار است، آن هم از نوع مزمن که طی سالهای طولانی بوجود آمده است . برای بهبودش هم چاره ای نیست جز اینکه مدتی داروهای تلخ مصرف کند ،هر چند مطابق میلش نباشد.توصیه های نویسنده مقاله هم همان داروی تلخیست که باید تا برگشتن به سلامتی کامل مصرف شود.چراکه وضعیت جامعه فعلی ما از پیشگیری گذشته و باید به فکر درمان بود. (1780856) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.