نظر منتشر شده
۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 454447
ضرورت مدیریت یکپارچه بر منابع آب و خاک کشور
حمید سینی ساز/25 اسفند 95
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۱۰

در تاریخ کشور ما طی سال‌های متمادی، منابع آب‌های تجدید شونده به‌صورت بومی مدیریت می‌شد.  شاهد این ادعا وجود هزاران رشته قنات و کانال انتقال آب در نقاط مختلف کشور است که قدمت برخی از آن‌ها سه هزار سال تخمین زده می‌شود. مردم برای تأمین آب موردنیاز خود، منتظر بودجه و تصدی گری دولت‌ها نمی‌ماندند و اساساً وجود و شکل‌گیری قنات به‌خودی‌خود نشان‌دهنده درهم تنیدگی عمیق بخش کشاورزی با آب و مدیریت مشترک و مردمی برای توسعه منابع آبی است، چراکه اگر از ابتدا با الگوی مدیریت دولتی فعلی، قرار بر تأمین آب شرب و کشاورزی شهرها و روستاها بود، هیچ‌گاه قناتی در ایران حفر نمی‌شد و احتمالاً همه منتظر تحویل حجمی آب توسط دولت متصدی می ماندند. زیرا حفر قنات و مراقبت و لایروبی قسمتهای مختلف آن، امری پرهزینه و مشقت بار است که جز با همت عمومی اهالی هر منطقه امکان پذیر نبود.

از مزایای شاخص حفر قنات جلوگیری از تبخیر آب در حین ذخیره سازی و جابجایی به دلیل انتقال زیرزمینی[1] و نیز جلوگیری از برداشت غیرمجاز آب به دلیل طراحی خاص سازه آن است. اما مزیت اصلی که به‌تبع وجود قنات‌ها ایجاد میشد، مشارکت همگانی ذی‌نفعان و بهره‌برداران محلی در حفظ، احیا و مدیریت منابع آب زیرزمینی بود. بعضی از قناتها در ایران در حدود 30 قرن به طور مردمی اداره شده اند و دولتها کمترین دخالت و نقشی در حفر، بهرهبرداری، محافظت، احیاء و نظام تخصیص آب نداشته اند. این مزیت سبب مدیریت واحد و در عین حال مشارکتی بر منابع آب و زمین و تعادل در بهره‌برداری از این دو در حین عملیات کشاورزی در یک حوضه آبریز می شده است.
 
 نظام ارباب-رعیتی در مناطق روستایی نیز به نوبه خود این سازوکار را تقویت می کرد. مالکین بزرگی که زمین‌های آن‌ها در یک دشت یا یک حوضه آبریز واقع بود، با هماهنگی یکدیگر و با هزینه خود اقدام به حفر قنات و کانال انتقال آب کرده و به‌کمک نیروی انسانی تحت امر خود (رعایا) آنها را محافظت و لایروبی می‌نمودند. سطح ایستابی سفره های زیرزمینی بدین شیوه به‌طور متمرکز مدیریت و پایش شده و همگان برای بهبود آن تلاش می‌کردند، چرا که تعادل ‌بخشی به آبخوان را به‌سود کشاورزی خود می‌دیدند. شرایط تاریخی ذکر شده علیرغم وجود سختیها و مشکلات خود، باعث به هم پیوستگی در مدیریت آب و زمین در کشاورزی شده و بخش کشاورزی در کشور ما منابع آب مورد نیاز خود را مدیریت میکرد.

در سال 1341 و با شروع انقلاب سفید در کشور، این نظم یادشده در مدیریت یکپارچه به‌هم خورد. اصل اول از اصول نوزده‌گانه که از آن به‌عنوان مهم‌ترین اصل یاد می‌شود، «اصلاحات ارضی» نام داشت. این قانون، مالکین را مجبور به فروش زمین‌های خود به دیگران نمود و به رغم مقاومتها و مخالفتهای اولیه ملاکین، درظاهر موجب شد که درصدی از دهقانان و کشاورزانی که به‌عنوان رعیت، بر روی زمین‌های مالکین کار می‌کردند، به ‌طور رایگان صاحب زمین شده و مابقی نیز به ناچار به شهرها مهاجرت کنند.

مالکین نیز طبق قانون در ازای بهای اراضی خود، از رژیم وقت سهام کارخانه‌های دولتی دریافت کردند. اما هرچه زمان از این واقعه سیاسی-تاریخی گذشت، جلوه‌های جدیدی از اثرات منفی آن بر مسائل اجتماعی و اقتصادی در بخش کشاورزی مشاهده شد. مفهوم «خرده مالکی» شکل گرفت و با حذف خان، مدیریت یکپارچه زمین‌های کشاورزی از بین رفت. در سایه فقدان مدیریت یکپارچه، هرکدام از صاحبان جدید زمین‌های خرد، به سراغ الگوی کشت مورد سلیقه خود رفته و پس از فوت او، زمین به‌جامانده بین ورثه تقسیم‌شده و بازهم کوچک‌تر می‌شد.

پس از اصلاحات ارضی، قوانین متعددی برای احیای مدیریت یکپارچه زمین‌های زراعی در کشور و ترغیب صاحبان زمین های خرد به تجمیع زمینها وضع شد که ازجمله آن‌ها می‌توان به «قانون تشکیل شرکت‌های سهامی‌زراعی»، «قانون شرکت‌های تعاونی»، «قانون تأسیس شرکت‌های بهره‌برداری از اراضی زیر سدها» و «قانون جلوگیری از خرد شدن اراضی کشاورزی و ایجاد قطعات مناسب فنی، اقتصادی» اشاره کرد. ولی به‌گواه وضع موجود هیچ‌کدام از تلاش‌های بعدی نتوانست اثرات از بین رفتن مدیریت یکپارچه زمین پس از اصلاحات ارضی را کمرنگ کند.
 
 مضافاً بر اینکه مدیریت خرد اراضی موجب عدم مدیریت یکپارچه آب نیز شد. به خاطر سطح مالی پایین رعیت‌های تازه مالک شده، قنات‌ها و کانالها رها شدند. زیرا از یک‌سو هزینه بالای نگهداری و لایروبی آن‌ها برای مالکین خُرد قابل پرداخت نبود (این امر سابقاً با هماهنگی فی مابین و حمایت مالی مستقیم اربابان و مالکین بزرگ صورت می‌گرفت) و از سویی دیگر هم‌زمان باسیاست‌های ارزی دولت وقت و تکیه‌بر قدرت فروش نفت و اعطای یارانه انرژی در کل کشور، واردات دستگاه‌های صنعتی حفاری چاه به‌کشور آغاز شد و کشاورزان کم‌ کم به گزینه ارزان‌تر و اختصاصی یعنی حفر چاه، رغبت بیشتری نشان دادند.

با استقرار یافتن مدیریت فردی بر مدیریت آب و کشاورزی های خرد و کوچک، آب به عنوان نهادهای ارزشمند مورد بی مهری واقع شد. از طرفی رشد جمعیت و افزایش تقاضا برای تولیدات کشاورزی موجب گشت بهره برداری از منابع آب افزایش یابد. تا قبل از سال 22، مدیریت منابع آب در کشور کاملاً بومی بود و در این سال نهادی به نام بنگاه مستقل آبیاری ذیل وزارت کشاورزی وقت تشکیل شد که متولی ساماندهی و نظارت بر امور آب در کشاورزی باشد.
 
این بنگاه به مدت 20 سال ذیل وزارت مذکور فعالیت نمود تا اینکه در سال 42 با تشکیل وزارت آب و برق، بنگاه مستقل آبیاری از وزارت کشاورزی منتزع و به وزارت جدیدالتأسیس پیوست. پس از آن قوانین حقوقی برای اعطای اختیارات اجرایی بیشتر به وزارت نوپای یادشده در کشور به تصویب رسید. در سایه فقدان مدیریت بومی سابق، در سال 47 با تصویب قانون «آب و نحوه ملی شدن آن» وزارت آب و برق متولی و مسئول مدیریت منابع آب معرفی شد و این آغازی بر دورهای بود که تاکنون ادامهدار بوده و ثمره آن پایان دادن کامل به نقش تولیگری کشاورزی در مدیریت بر منابع آب کشور و استیلای نگاه غیرتخصصی بر آب کشاورزی است.

وزارت آب و برق در سال 53 با پیوستن سازمان انرژی اتمی به آن، به وزارت نیرو تغییر نام داد[2]. مهمترین تفاوت در این دوره، عدم درک علمی از مفهوم «آبخیزداری و تعادل در حوضه آبریز» در مدیران وزارت نیرو و اداره امور مدیریت آب بر اساس تقسیمات سیاسی و استانی است[3].

همچنین وزارت نیرو با مکلف شدن در قانون تنها به تأمین آب شهرها[4]، رسالت و مأموریتی برای ساماندهی آب در مناطق روستایی و واحدهای تولیدی کشاورزی برای خود متصور نیست و همین امر به مهاجرت روستاییان به شهرها کمک می نماید.

از دیگر نتایج مدیریت دولتی فعلی، از بین رفتن حس تعلق کشاورزان به آب و حریص شدن آنان به بهره‌برداری هرچه ممکن از منابع آب و بعضاً دست یازیدن به روش‌های مخفیانه و غیرقانونی بود. چرا که دیگر به جای خود، دولت را مالک و مدیر آب کشور میدانستند. مدیریت مشارکتی و حوضه‌ای اشاره‌شده در سابقه تاریخی کشور، به‌کلی از بین رفت و همانطور که اشاره شد، جای خود را به مدیریت منابع آب بر اساس تقسیمات استانی داد.

دشمنان این کشور برای اینکه بتوانند مدیریت مدیریت آب را از مدیریت کشاورزی جدا کنند، لازم بود تا بین کشاورزان و تصدی گری اداره حوضه آبخیز فاصله اندازند. قانون اصلاحات ارضی که دسترنج مستشاران آمریکایی وقت در رژیم سابق بود، با از بین بردن مدیریت واحد کشاورزی و اراضی بزرگ، بهره برداران خرد را نسبت به مدیریت آب بی تفاوت کرد و هزینه عزم عمومی برای تصدیگری مردمی آب را بالا برد.

به‌جرئت می‌توان گفت که کشورمان هنوز هم از پس ضربه سختی که اصلاحات ارضی به کشور وارد کرده، کمر راست نکرده است و نکات مطروحه در این نوشتار در باب نتایج اجرای قانون اصلاحات ارضی در موضوع مدیریت واحد منابع آب و خاک، نمونه ای از آن ضربات است.

البته بدیهی است که بازگرداندن شرایط کشور به دوران خوانین و ساختار ارباب-رعیتی به صلاح مملکت نیست، اما با توجه به سابقه و صبغه ای که در گذشته در به هم پیوستگی مدیریت زمین و آب و تجمیع آن در بخش کشاورزی وجود داشته و آنچنانکه اشاره رفت حتی در مقطعی 20 ساله مدیریت دولتی حاکم بر منابع آب نیز ذیل وزارت کشاورزی وقت اداره می شده است، امید است تا مسئولان کشور با اتخاذ تدابیری مناسب و همسو با شرایط روز کشور، اقدام به احیاء مدیریت یکپارچه منابع آب و خاک بر اساس حوضه های آبریز و ایفای نقش اصلی توسط کشاورزان اقدام نمایند.
 
پاورقی ها:
[1] - طبق آمار سال 92 منتشر شده از طرف وزارت نیرو، در سیستم انتقال آب سازهای امروزی تخمین زده‌شده است که هفتاد درصد کل آبهای ورودی به کشور، معادل با 294 میلیارد مترمکعب تا پیش از هرگونه مصرف شدن، تبخیر می‌شود.

[2] - هرچند که با جدا شدن سازمان انرژی اتمی در سالهای بعدی و اداره مستقل آن زیرنظر ریاست جمهوری، وزارت نیرو عملاً تبدیل به همان وزارت آب و برق شد. اما نام آن دیگر تغییر نکرد.

[3] - با تصویب قانون «قانون‌ تبدیل‌ ادارات‌ کل‌ امور آب‌ استان‌ها به‌ شرکت‌های‌ آب‌ منطقه‌ای‌ استان‌ و تبدیل‌ شرکت‌های‌ آب‌ منطقه‌ای‌ که‌ بیش‌ از یک‌ استان‌ را در برمی‌گیرد به‌ شرکت‌ آب‌ منطقه‌ای‌ استان‌ ذی‌ربط» در سال 84، تغییر مدیریت حوضهای آب به مدیریت بر اساس تقسیمات استانی که تا قبل از تصویب نیز عملاً شکل گرفته بود، بهطور رسمی شکل قانونی به خود گرفت.

[4] - «قانون تشکیل شرکتهای تأمین و توزیع آب و تأسیسات فاضلاب شهرها» مصوب 29 تیرماه 54: «مادهواحده- وزارت نیرو به‌منظور ایجاد تأسیسات متناسب با طرح جامع توسعه بهره‌برداری از منابع آب کشور، تأمین و انتقال و توزیع آب شهرها را تدریجاً با توجه به امکانات فنی و مالی عهده‌دار خواهد شد.»
کلمات کلیدی : منابع آب و خاک کشور+اصلاحات ارضی
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۲-۲۵ ۱۳:۲۷:۳۸
بایستی برای آب کاری کرد چون آینده هم هست و همه نیازهای فعلی آن موقع هم وجود دارد. (4205108) (alef-11)
 
علی
Romania
۱۳۹۵-۱۲-۲۵ ۱۴:۳۴:۱۶
آنچه که در پشت سدها ذخیره و بخشی از آن تبخیر می شود آب سطحی و در مورد خاص ایران سیلاب ها است. این آب اگر پشت سد ذخیره نشود به دریا می ریزد و آنجا تبخیر می شود.
ارائه آمارهای تبخیر بدون اشاره به این موضوع صحیح نیست. (4205246) (alef-11)
 
یک کشاورز بیکار
۱۳۹۵-۱۲-۲۵ ۱۶:۲۱:۱۴
وقتی یه کارخونه دار پولدار بتونه تو این کشور مصبات یه وزارتخونه رو در جهت منافع خودش تغییر بده و آب رو از یک شهر به یه شهر یا استان دیگه ببره، مردم مستضعف اون منطقه هم دستشون به هیچ جا بند نباشه، هر روز باید شاهد بدتر شدن اوضاع باشیم. (4205493) (alef-11)
 
صادق
۱۳۹۵-۱۲-۲۵ ۱۶:۳۱:۰۴
بعد از اصلاحات اراضی مدیریت واحد روستایی نه تنها در سطح محلی بلکه در سطح دولتی هم از بین رفت و تا الان هم ادامه داره طوری که الان 23 نهاد با روستا مرتبط هستند ولی هر کدام به نحوی و... (4205525) (alef-11)
 
منصور
۱۳۹۵-۱۲-۲۵ ۱۷:۲۳:۴۷
منافع غربی ها از اصلاحات ارضی به ویژه در کشور ما چه بود؟ ببینید در سال های ۱۹۶۰ تقریباً تمامی کشورهای جهان سوم و فقیر و عقب افتاده پنج ششم جمعیت دنیا را تشکیل می دادند. به طور متوسط ۲۰ تا ۲۵ درصد این جمعیت در شهرها و ۷۵ تا ۸۰ درصد هم در روستاها زندگی می کردند. در این جا این حجم از جمعیت در روستاها به چه معنی ای است ؟ یعنی نظام سرمایه داری تولیداتش را فقط به ۲۰ تا ۲۵ درصد می توانست بفروشد. و سرمایه داری نمی تواند قشر عظیمی از مصرف کننده ها را مصرف زده کند. باید این خیل جمعیت هم مصرف کننده کالاهای نظام سرمایه داری باشد. این مسأله خیلی مهمی است. بنابراین منافعی که اصلاحات ارضی برای کشورهای غربی داشته این بود که یک بازار وسیع برای مصرف تولیدات آن ها ایجاد کرده است. (4205657) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.