نظر منتشر شده
۱۶
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 152767
آیا عمر بن خطاب همسر حضرت ام‌کلثوم(س) است؟
تاریخ انتشار : شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۵۸
 ازدواج حضرت ام‌کلثوم (س) با عمر بن خطاب، شبهه‌ای است که برخی اهل سنت با استناداتی تاریخی آن را مطرح می‌کنند اما آیت‌الله میلانی پاسخی مستند و تاریخی به به این شبهه داده‌اند.

به گزارش فارس به نقل از آنا، اخیراً شبهاتی در رابطه با ازدواج عمر بن خطاب خلیفه دوم اهل سنت با حضرت ام کلثوم (س) آخرین فرزند امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت صدیقه طاهره (س) مطرح شده است که پاسخگویی به آن شبهه امری لازم می‌نماید.

گروه فرهنگی خبرگزاری آنا در نظر دارد که این شبهه تاریخی را با استناد به مدارک و اسنادی که آیت‌الله العظمی میلانی (ره) از علمای برجسته تشیع جمع‌آوری و در قالب کتاب شریف «ازدواج ام‌کلثوم با عمر» به یادگار گذاشته‌اند، به این شبهه‌ها پاسخ بدهد؛ اینک چکیده‌ای از متن این کتاب شریف جهت استحضار علاقه‌مندان به خاندان عمت طهارت به شرح ذیل منتشر می‌شود:‌

** درآمد

هدف از نگارش این کتاب، پژوهشى پیرامون روایات ازدواج امّ کلثوم دختر امیر مؤمنان على علیه‌السلام ـ با عمر است. رویدادى که همواره گروهى براى انکار وقایع تلخ و حوادث ناگوار صدر اسلام در رابطه با حضرت على(ع) و حضرت زهرا(س) بدان استدلال مى‌کنند و مى گویند که "اگر آنچه مشهور است که عمر به خانه حضرت على هجوم آورد و منجر به شهادت حضرت صدّیقه گردید، صحّت داشت، چنین ازدواجى صورت نمى‌گرفت؛ آنها می‌گویند این ازدواج واقع شده و از این رو، آن حوادث، اصلى ندارند و بین حضرت على و عمر رابطه حسنه برقرار بوده است.

این نوشتار، تحقیقى درباره روایات ازدواج ام‌کلثوم با عمر است تا معلوم گردد که آیا استدلال مذکور تمام است و یا پوچ و بى حاصل؟

** روایات اهل سنت درباره این ازدواج

یکى از روایات مشهور در بین اهل سنت، روایتى است که براساس آن ادّعا گردیده که امیر مؤمنان على علیه‌السلام دخترش امّ‌کلثوم را به ازدواج عمر بن خطّاب درآورده است؛ آنان این روایت را در کتاب‌هایشان نقل کرده‌اند و ما اصل آن را از مشهورترین کتاب هایشان نقل مى نماییم:

- روایات ابن سعد در «الطبقات الکبرى»؛ قدیمى‌ترین راوى و ناقل این روایت ـ تا جایى که ما مى دانیم ـ محمّد بن سعد بن مَنیع زُهْرى ـ درگذشته ۲۳۰ ـ نویسنده کتاب «الطبقات الکبرى» است. او در این کتاب، چند روایت را در این موضوع نقل مى نماید که بدین قرار است:

امّ کلثوم، دختر على بن ابى طالب (ع) و مادرش فاطمه، دختر رسول خدا(ص) بود. او هنوز دختر نابالغى بود که عمر بن خطّاب او را به همسرى گرفت. ثمره این ازدواج یک پسر به نام زید و یک دختر به نام رقیّه است. امّ کلثوم همسر عمر بود تا این که او کشته شد. پس از عمر، عون بن جعفر بن ابى طالب بن عبدالمطَّلِب او را به همسرى خود برگزید ولى عون نیز درگذشت. سپس برادر عون، محمّد بن جعفر بن ابى طالب همسر او شد، او نیز درگذشت. آن گاه برادرش عبداللّه بن جعفر بن ابى طالب، پس از وفات خواهرِ امّ کلثوم، زینب دختر على بن ابى طالب، او را به همسرى خود درآورد.

با این حال، امّ کلثوم در خانه عبداللّه بن جعفر درگذشت و از هیچ یک از آن ها فرزندى به دنیا نیاورد.

انس بن عیاض از جعفر بن محمّد (امام صادق علیه السلام) از پدر بزرگوارش نقل مى‌کند که حضرتش فرمود: عمر بن خطّاب، از امّ کلثوم دختر على بن ابى طالب خواستگارى کرد و على(ع) اظهار داشت که من دخترانم را براى پسران جعفر نگه داشته‌ام.

عمر گفت: اى على! او را به ازدواج من درآور، به خدا سوگند! در روى زمین مردى را سراغ ندارم که همنشینى و حُسن صحبت با او را همانند من رعایت کند.

على در پاسخ فرمود: این کار را انجام مى دهم؛ آن گاه عمر به جایگاه مهاجرین که بین قبر و منبر رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله بود و على، عثمان، زبیر، طلحه، عبدالرحمان بن عوف آن جا مى نشستند و هر گاه خبرى از گوشه و کنار به عمر مى رسید، به نزد آن ها مى آمد و ایشان را آگاه مى کرد و درباره آن با ایشان مشورت مى کرد ـ رفت و گفت: به من تهنیت بگویید.

آن ها به او تهنیت گفته و پرسیدند: اى امیر مؤمنان، براى چه کسى به تو تهنیت بگوییم؟

گفت: براى دختر على بن ابى طالب.

سپس آن ها را از قضیّه آگاه ساخت و گفت: پیامبر صلّى اللّه علیه وآله فرمود که "کلّ سبب و نسب منقطع یوم القیامة إلاّ سببی ونسبی"

«هر پیوند خویشاوندى ـ نسبى باشد یا سببى ـ در روز رستاخیز گسسته خواهد شد، جز نسب و خویشاوندى من»

* نکته: اینکه کسی برود و به عده‌ای بگوید به من به خاطر فلان موضوع تهنیت بگویید، از آداب جاهلی بود و رسول خدا می‌فرمودند که به جای اینگونه تهنیت گویی، بگویید که خدا مبارک گرداند.

--روایت سوّم: وکیع بن جَرّاح از هُشام بن سعد از عطاء خراسانى نقل مى کند که عمر براى امّ کلثوم دختر على، چهل هزار درهم مهریّه قرار داد.

-- روایت چهارم: محمّد بن عمر واقدى و دیگران گفته اند: هنگامى که عمر بن خطّاب، از دختر على خواستگارى کرد، على فرمود: اى امیر مؤمنان! او دختربچّه است؛ عمر گفت: به خدا سوگند! هدف تو این نیست؛ ولى من مى دانم که هدف تو چیست! پس از آن على، امّ کلثوم را خواست. پس او را آماده کردند و آراستند(!!) آن گاه حضرتش پارچه اى خواست و آن را تا کرد و به امّ کلثوم فرمود با این پارچه به نزد امیرالمؤمنین برو و بگو پدرم مرا فرستاد و سلام رساند و گفت که اگر پارچه را پسندیدى، آن را بگیر وگرنه آن را باز گردان(!!).

وقتى امّ کلثوم نزد عمر آمد، عمر گفت: خدا به تو و به پدرت برکت دهد، من پسندیدم.

امّ کلثوم به نزد پدرش بازگشت و گفت: او پارچه را باز نکرد و جز من، به چیز دیگرى نگاه ننمود(!!).

** روایت اهل سنت از فرزند حضرت ام‌کلثوم و عمر

اهل سنت با نقل روایاتی می‌گویند، پس از آن، على(ع)، امّ کلثوم را به ازدواج عمر درآورد و او پسرى به نام زید برایش به دنیا آورد.

** پاسخ به این شبهات و روایات اهل سنت

نخستین پاسخ به این شبهات این است که داستان ازدواج عمر بن خطاب به ام‌کلثوم(س) در هیچ‌کدام از کتب مرج اهل سنت یعنی صحاح سته نیامده است.

محور یکم

در روایت هایى که بیان شد، چنین آمده است که امام علیه السلام علّت مخالفت خود با عمر را، کم سنّ و سال بودن ام‌کلثوم بیان کرده و این که دخترش را براى پسر برادرش جعفر بن ابى طالب، نگه داشته است.

در روایت ابن سعد مى خوانیم: على علیه السلام فرمود: من دخترانم را براى پسران جعفر نگه داشته‌ام.

پس در این روایات مطلب دیگرى از امام علیه السلام نیامده است، مگر این که عمر دوباره بازگشت و گفت: او را به ازدواج من درآور، به خدا سوگند! در روى زمین کسى نیست که . . .

و امام علیه السلام آن سان که در این روایات آمده است کارى نکرد مگر این که دخترش را به نزد عمر فرستاد تا عمر او را ببیند . . .(!!).

و در برخى روایات این مطلب اضافه شده است که امام امر کرد تا وى را آماده سازند; پس او را آراستند و زینت کردند و امام علیه السلام حضرت ام کلثوم(س) را به نزد عمر بن خطاب فرستاد، تا اگر مورد پسند او واقع گردید و به او راضى شد، همسر او باشد .(!!).

شگفت آور است که چگونه موضع امام علیه السلام نسبت به این قضیّه، از عدم پذیرش صریح و قاطع، به پذیرش دگرگون مى شود و حضرتش به سرعت از سخن خود باز مى گردد و نظرش به این سادگى و تا این حدّ تغییر مى کند؟ حدّ اقل این موضوع تردید برانگیز است و نیاز به تأمّل و اندیشه دارد.

از لا به لاى روایات پراکنده، حقایقى آشکار مى شود، حقایقى که کوشیده اند تا در آثار قدماى اهل حدیث، هم چنان به صورت مخفى نگه داشته شود. اینک برخى از آن روایات را بیان مى نماییم:

در روایتى که ابن مَغازلى ـ متوفّاى ۴۸۳ ـ با سند خود از طریق عبداللّه بن عمر نقل کرده، چنین آمده است که عمر بن خطّاب بر فراز منبر رفت و گفت که " اى مردم! به خدا سوگند! آن چه مرا به اصرار و پافشارى بر على بن ابى طالب درباره دخترش واداشت، فقط این بود که از رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله شنیده بودم که مى گفت:کلّ سبب و نسب وصهر منقطع یوم القیامة إلاّ نسبی وصهری، فإنّهما یأتیان یوم القیامة یشفعان لصاحبهما"

بنا به گفته مَناوى، حاکم نیشابورى این حدیث را در ردیف فضایل امیرمؤمنان على علیه السلام آورده است.

از این روایت معلوم مى شود که این قضیّه، مورد تعجّب و شگفتى صحابه و تابعین شده بود، و در سطح شهر درباره آن گفت‌وگو مى‌شد، به گونه‌اى که عمر را ناگزیر کرد تا آشکارا و به طور علنى، هدف خود از این خواستگارى را بیان کند و به خداوند سوگند یاد نماید که این کار او دلیلى نداشته است جز آن چه که وى از رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله شنیده بود و از این رو، بر این کار اصرار و پافشارى داشت.

در برخى روایات دیگر، مطالبى است که از آن ها بوى تهدید احساس مى شود. در یکى از نقل هاى ابن سعد آمده است که "عمر در پاسخ به امام علیه السلام که فرمود او دختربچّه است، گفت: به خدا سوگند! عذر تو این نیست، ولى ما مى دانیم که هدف تو چیست."

گذشته از این‌ها، در برخى از روایات اهل سنت آمده است که امام علیه السلام علاوه بر موضوع کوچک بودن سنّ امّ کلثوم و نگه داشتن او براى پسر برادرش، علّت دیگرى نیز براى مخالفت و امتناع خود آورده است. آن جا که حضرتش فرمود: او با من، دو امیر و ولىّ دیگرى نیز دارد.

منظور حضرت از آن دو، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بود و بنا بر روایتى، امیر مؤمنان على(ع) با حسنین علیهما السلام، عقیل و عبّاس مشورت کرد.

این روایت که از اسلم نقل شده است، حاکى از سکوت امام حسن(ع) در این باره است، که این سکوت به منزله رضایت ایشان تلقّى شده است.

بلکه در روایت دیگرى آمده است که امام حسین(ع) ساکت ماند و حسن شروع به سخن کرد. حمد و ثناى خداى را به جا آورد و گفت: پدرجان! چه کسى پس از عمر شایستگى چنین امرى را دارد؟ او با رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله همنشین بود و آن گاه که پیامبر صلّى اللّه علیه وآله از دنیا رفت، از او راضى بود. او خلافت را به دست گرفت و به عدالت رفتار کرد(!!).

على(ع) هم گفت که راست گفتى پسرم! ولى دوست نداشتم کارى را بدون رأى شما دو نفر تمام کرده باشم.

می‌بینید که گروهى از روى عمد و آگاهانه به تحریف این داستان دروغین پرداخته‌اند. دقّت کنید! عین همین اختلاف را از قول حسن بن حسن، در ماجراى ازدواج امّ کلثوم با عون بن جعفر روایت کرده اند؛ در آن روایت مى خوانیم؛ وقتى که امّ کلثوم دختر على بن ابى طالب، از عمر بن خطّاب بیوه شد، برادرانش حسن و حسین، نزد او آمده و به او گفتند . . .

در داستان فرستادن حضرت ام کلثوم برای دیدن وی توسط عمر، راویان اهل سنت امور زشت و شنیعى را نقل کرده اند، از جمله در روایت ابن سعد از واقدى آمده است که على(ع) دستور داد تا امّ کلثوم را آرایش کنند تا به نزد عمر برود، پس او را آماده کردند.

در روایت خطیب بغدادى از عُقْبَة بن عامر آمده است: او را آراستند.

سبط بن جَوزى (درگذشته ۶۵۴) در این زمینه مى گوید که جدّ من در کتاب «المنتظم» مى‌نویسد: على(ع)، امّ کلثوم را به نزد عمر فرستاد، تا عمر او را ببیند. عمر ساق او را برهنه کرد و به آن دست زد و لمس کرد(!!).

ابن اثیر این قضیّه را تلطیف کرده است و مى گوید: عمر دستش را بر او گذاشت.

آیا راویان این احادیث دروغین شرم نمى‌کنند که این قضایاى زشت را از زبان امام باقر(ع) جعل و نقل مى کنند؟

سبط ابن جَوزى مى افزاید: به نظر من ـ به خدا سوگند! ـ این کار زشت و قبیحى است؛ اگر او کنیز هم بود با او چنین رفتارى نمى‌کردند.

از طرفى، مسلمانان اتّفاق نظر دارند که لمس کردن زن نامحرم جایز نیست، پس چگونه این کارها را به عمر نسبت مى‌دهند؟

یکى از محورهاى قابل بررسى در این داستان ساختگى، ازدواج امّ کلثوم پس از مرگ عمر است.

در چندین روایت بیان شده است که پس از عمر، عون، سپس محمّد بن جعفر، امّ کلثوم را به همسرى گرفتند; ولى همین کسانى که قائل به ازدواج آن دو با امّ کلثوم شده اند، گفته اند: عون و محمّد در نبرد شوشتر کشته شدند و این نبرد در دوران خلافت عمر روى داد.

شایان ذکر است که نبرد شوشتر در دوران خلافت عمر روى داده است و تاریخ نگاران، به صراحت این موضوع را بیان کرده اند؛ ابن حجر نیز این موضوع را تایید کرده است.

برخی راویان اهل سنت روایت کرده‌اند که حضرت ام‌کلثوم در زمان معاویه درگذشته است و پیش از اینکه از دنیا برود، همسر عبداله به جعفر(ع) بوده است؛ معنای این روایت آن است که عبدالله ابن جعفر همزمان دو خواهر را به همسری گرفته است چرا که حضرت زینب(س) همسر عبدالله بن جعفر بود و حضرت نیز تا بعد از واقعه عاشورا یعنی چندسال پس از مرگ معاویه و شهادت برادرش در کربلا، زندگی کرده‌اند لذا این روایت نیز دچار خدشه و ایراد است چرا که براساس تعالیم اسلامی ازدواج دو خواهر با یک نفر به هیچ وجه جایز نیست.

احتمالى که در این زمینه قوى به نظر مى‌رسد این است که سازندگان این داستان براساس همان روایتی که عمر از پیامبر نقل کرده بود، در پى فضیلت‌‌سازی برای عمر بن خطاب بوده‌اند.

نکته دیگر اینکه، دانشمندان گفته‌اند که وقتى عمر مُرد، امّ کلثوم هنوز کوچک و نابالغ بود؛ یکى از آن دانشمندان شیخ ابو محمّد نوبختى از پیشینیان امامیّه است؛ وى در کتاب «الإمامه» خود مى نویسد: امّ کلثوم، صغیر و نابالغ بود و عمر پیش از این که با او زفاف نماید، مُرد.

در عین حال تعداد زیادی از علمای برجسته شیعه اصل این ازدواج را انکار کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به شیخ مفید، سیّد مرتضى و سیّد ناصر حسین فرزند نویسنده «عبقات الانوار» رحمهم اللّه و تعداد دیگری از علما اشاره کرد.

** نتیجه بررسی‌ها

کوتاه سخن اینکه، با توجّه به پژوهشى که انجام شد، وضعیّت سندى داستان کذب ازدواج حضرت ام‌کلثوم(س) با عمر بن خطاب مشخص شد؛ راویان این داستان عبارتند از "غلام عمر، قاضى ابن زبیر، قاتل عمّار یاسر و علماى دربارى امویان."

** منبع: کتاب شریف ازدواج ام‌کلثوم با عمر؛ از مجموعه آثار آیت‌الله العظمی میلانی (ره)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۲-۱۰ ۱۷:۴۵:۰۰
ببینید چیزی که دوستان به ان توجه ندارند آشنایی بافرهنگ عرب است برخی فکرمیکنندباظهوراسلام همه فرهنگ عرب ازبین رفت درصورتی که اینطورنیست برخی ازقوانین عصرجاهلی حتی وارداسلام هم شد.ازدواج باسنین پائین درمیان قبیله یک رسم ورسومی بود که برای اهل قبیله چیزعادی به حساب میامد.تاجائیکه درهمین عصرمدرن هم افرادسنین بالاباسنین پائین ازدواج میکنندومرسوم هست وماهم دربرخی نقاط کشورخودمان ازاین ازدواج داریم.امادرباره موضوع اصلی باید گفت که مرحوم دکترشهیدی درکتاب فاطمه س .قضیه ازدواج عمربا ام الکلثوم راتائید میکندوهمه به علم ودیانت وتحقیق واشراف استاد به تاریخ اسلام اذعان دارندبنابراین جزوفرهنگ عرب به حساب می ایدوهیچ گونه عیب یاایراد به اصل موضوع وارد نمی شود. (760721) (moderator18)
 
ابوالفضل
۱۳۹۱-۰۲-۱۰ ۱۸:۲۳:۱۴
من ازنویسنده محترم تشکرمیکنم وازسایت الف که نظردوستان بادیدگاههای مختلف رادرج میکندبازهم متشکرم
ازدواج ام کلثوم باعمرخطاب صورت گرفته وهیچ شکی نیست درکتاب ماشیعیان هم هست (760782) (moderator18)
 
سیدمحمدهادی
۱۳۹۴-۰۳-۳۱ ۰۶:۱۶:۳۹
احادیث آن جعلیند حتی به اقرار بعضی علمای سنی

بعیدمیدانم شما شیعه باشید که این حرف را می زنید (2982026) (alef-11)
 
ساسان
۱۳۹۴-۰۸-۱۶ ۱۵:۱۸:۲۹
شیخ مفید و آیت الله مرعشی نجفی این امر را قبول ندارند و معتقدند که این ازدواج صورت نگرفته است. از دوستان عزیز خواهش می کنم مستند حرف بزنند و نظر خودشون رو بگویند و خودشون رو نماینده شیعه ندانند.حتما یه سری به آثار این دو بزرگوار در مورد این موضوع بزنید. (3305357) (alef-11)
 
مجسن
۱۳۹۱-۰۲-۱۰ ۲۳:۳۹:۱۵
روح آيت الله ميلاني غريق رحمت حق (761202) (moderator22)
 
رامین
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۲-۱۱ ۱۱:۳۸:۴۴
قرین رحمت باد. (761924) (moderator18)
 
۱۳۹۱-۰۲-۱۱ ۱۴:۲۶:۱۰
وضعیت ما تو این آثار تاریخی مثل لوپ میمونه. با هر حرفی که میزنیم سندی درست یا نادرست در اثبات یا کذب آن علم میشود.
دو شق دارد این مساله. یا درست بوده یا نادرست.
اگر درست بوده در فضای اعراب آن موقع احتمال هر کاری میرفته. مگر زن چقدر اختیار داشت تا مانع رابطه و تنش شوهر با خانواده اش شود؟؟
لذا با فرض درست بودن این ازدواج، این امر نه دلیلی بر رابطه ی درست دو خلیفه بوده و نه عدم آن میتواند هر رابطه ای را توجیه کند.
اگر فرض شود که این ازدواج درست نیست و صحت ندارد تلاش برای اثبات عدم صحت آن چه معنایی دارد؟؟ غیر از این است که دختر عمر زن پیامبر بوده؟؟ غیر از این است که به غیر از صحت و سقم این ازدواج یک سری پیوندهای دیگری بین اینها صورت گرفته است؟؟ اگر نبود این پیوندها دلیلی بر وقوع وقایعی تا هر حدی است بودت بعضی از این روابط که جزو مسلمات تاریخی است چه معنایی میتواند داشته باشد؟؟!! (762344) (moderator18)
 
ارمان
United States
۱۳۹۱-۰۲-۲۲ ۱۹:۰۹:۱۹
هر حرفی باعث وحدت است از خداست و هر حرفی باعث جدای غیر الهی است.وسلام (778841) (moderator18)
 
سیدرضا
۱۳۹۲-۰۶-۲۳ ۰۸:۴۹:۴۶
والله من که کم آوردم !!؟؟ (1640938) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۰۱-۰۵ ۱۳:۱۱:۰۸
سلام علیکم. از نویسنده محترم خواهش دارم که اگه ممکنه روایات و مستندات ایت... میلانی رو از اهل تسنن رو برای من(ادرس کتب اهل تسنن در مورد روایات) رو برای من بزارید. بسیار ممنون از شما که پاسخ به این شبهات رو از کتب ایت...میلانی برای علاقمندان گذاشتید. (2038195) (alef-11)
 
احمد
۱۳۹۳-۰۹-۲۱ ۰۲:۲۵:۵۴
خدایا مهدی را برسان (2543383) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۱۱-۰۷ ۱۶:۵۴:۵۴
این وصلت صورت گرفته (2636766) (alef-11)
 
علی ولی الله
۱۳۹۳-۱۱-۰۹ ۱۷:۳۰:۳۹
عزیزان وقتی ابوبکر از دنیا رفتند حضرت علی علیه السلام همسر ایشان یعنی اسما بنت عمیس را بعقد خود درآوردند ودو فرزند ابوبکر ام الکلثوم و محمد در خانه حضرت علی بزرگ شدند و دختری که بعقد عمر درآمد دختر ابوبکر بوده و حضرت علی دختری به اسم ام کلثوم نداشتند و در واقع ام کلثوم کنیه حضرت زینب سلام اله علیها بوده. این ماجرای ساخته ی دست زبیر بن بکار است و علامه شیخ مفید در کتاب خود اینچنین مطرح میکند : خدا لعنت کند زبیر بن بکار را که اولین بار این موضوع را مطرح کرد.....یا علی (2649048) (alef-11)
 
عاشق علي
۱۳۹۴-۰۲-۱۹ ۱۹:۵۷:۴۷
سلام اين خيلي جالب بود بااجازه براي ترويج جواب اين شبهه من اين را با درج نام شما براي وبلاگم كپي ميكنم
وبازهم بااجازه لينكتون ميكنم (2879006) (alef-13)
 
علی
۱۳۹۴-۰۳-۰۴ ۱۸:۱۶:۱۳
در کدام کتاب مااااااا شیعیانم هست
اگه لطف کنین بگین ماهم بدانیم (2912593) (alef-11)
 
سیدمحمدهادی
۱۳۹۴-۰۳-۳۱ ۰۶:۱۲:۴۰
بله این ازدواج جعلی را دشمنان حضرت امیرسلام الله علیها به ه دروغ ساختند تامنزلت حضرت راپایین بیاورند
رفقا کتاب حضرت آیت الله العظمی میلانی را بخوانید که کاملا مستدل است
وهمچنین رجوع کنید به کتابی که فرزند علامه امینی در این مورد نوشته
واستدلالاتی که شیخ مفید رضوان الله علیه در کذب وجعلی بودن این داستان نوشته اند (2982024) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.