توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 192060
اصالت دولت یازدهم
بخش تعاملی الف - مهدی شجاعی مقدم
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۱۵ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۷
در ادبیات سیاسی مردم کشورمان برای تعریف مرام و شیوه رفتار گروههای سیاسی واژه های متداول است که در درجه اول به طبقه بندی سیاسیون طراز اول می پردازد. بدیهی است که سایر افراد کشور نیز در موارد متعدد خود را به یکی از این گروهها (که با واژه ای خاص نامیده میشوند ) نزدیک میداند. کما اینکه نگارنده خود را فردی معتقد به منش اصلاح طلبی میداند.

به دلیل نبود احزاب دارای شناسنامه در سطح کشور و طبیعتاً عضو نبودن قریب به اکثریت مطلق افراد جامعه در گروههای سیاسی به قطعیت نمی توان ادعا کرد که تعداد افراد متعلق به هر گروه و یا مرام سیاسی چند نفر است. بعید میدانم تعداد افرادی که فرم عضویت عادی در یک تشکل سیاسی را پر کرده باشند به پانصد هزار نفر برسد، اگر این عدد حداکثری را بپذیریم با توجه به جمعیت کل کشور و حتی جمعیت افراد دارای حق رای که بیش از ۵۰ میلیون نفر خواهد بود قطعا تعداد افرادی که دیدگاه سیاسی دائمی خود را مطرح کرده‌اند کمتر از یک درصد خواهد بود.

وجود این فضایی در عرصه سیاسی سبب میشود هر کاندیدایی علی رغم اینکه خود را اصولگرا و یا اصلاح طلب بداند نتواند ادعا کند که حامیان وی تماماً دیدگاه برچسب اطلاق شده به این فرد را داشته باشند به عبارتی دیگر سید محمد خاتمی نمیتواند ادعا کنند بیش از بیست میلیون فرددارای حق رای اصلاح طلب در کشور وجود دارد . این ادعا هم از سوی محمود احمدی نژاد قابل اثبات شدن نیست.

نتیجه انتخابات ۲۴ خرداد ماه در سایه وجود چنین فضای سیاسی به وجود آمد واقعیت این است اگر اصولگرایان و یا اصلاح طلبان شناسنامه دار در کشور بیش از ۵۰ درصد رای دهندگان را تشکیل میدادند به هیچ وجه فردی که منش سیاسی خود را به روشنی اعلام نمی‌کرد امکان رقابت در سطح بالا را نداشت چه رسد به آنکه به عنوان برنده انتخابات معرفی شود. این انتخابات وجه تمایز جالبی نیز داشت و آن اینکه بعد از اعلام نتایج افرادی با دیدگاه و منش اصولگرایی که هیچ قرابتی با میانه رو های اصولگرایی نداشتند و قبل از انتخابات شانسی برای جناب آقای روحانی قائل نبودند مدعی پیروزی در انتخاباتی شدند که گروههای اصلاح طلب از حامیان اصلی فرد پیروز بوده اند.در داخل کشور افرادی مدعی اند شخصی همچون سید محمد خاتمی از سیاه ترین نقاط طیف حاضر در عرضه جغرافیای سیاسی ایران است که حتی از دایره نظام خارج شده است،نگاردنده معتقد است با این دیدگاه باید جناب محترمانی همچون آقای حسین شریعتمداری را برفی سفید و یا حتی آبی بیرنگ و یا نامرئی دانست.

ایشان که در طول ۸ سال گذشته و به خصوص بعد از وقایع سال ۸۸ چنان دایره افراد خودی نظام و اصولگرایی را کوچک کرد‌ه‌اند که بجز نوک تیز قلمشان چیزی در آن جای نمی گیرد. و بارها در طول این مدت به بزرگان شناخته شده اصولگرایی تاختند و در این عرصه به مقام سلطان قلم نیز نائل آمدند. چگونه است حال مدعی پیروزی در انتخابات شده است و برنده را از دایره اصولگرایی میداند؟ برای من بسیار جالب بود که واقعا چه شد آیا همانگونه که کشور تنها در ده روز منتهی به انتخابات از وضعیت گل و بلبل و همه چی آرومه خارج شد و ناگهان در منجلاب بیکاری و تورم گرفتار آمد و پرتگاهها نمایان شد، آیا بعد از انتخابات نیز دایره اصولگرایی(مد نظر آقای شریعتمداری) یک باره به گستره کیهکشان راه شیری فراخ شده است؟

برای نگارنده به وضوح روشن بود که آقای شریعت مداری با درک صحیحی از فضای جدید شکل گرفته در عرصه سیاست ایران به دنبال تغییر موضع و ترسیم دایره ای جدید برای عرصه فعالیت خود بود اما با مشکل ابزار که همان قلم قبلی و همان گاغذ سفید خود مواجه شد، ایشان جناب آقای روحانی را چون درختی میداند که ریشه در اصولگرایی دارد و بی شک کشور نیز با انتخاب ایشان میوه اصولگرایی برداشت خواهد کرد، و البته بار دیگر سند شش دانگ این خاک حاصلخیز اصولگرایی و مالکیت آن را به همگان نشان داد. و از رهگذرانی که به سمت بیابان رهسپارند و به دنبال برداشت میوه بهتری هستند درخواست برگشت دارد.

اما مشکل اینجاست که هرچند ایشان دایره اصولگرایی را فراخ کرده باشند تا زمانی که هنوز سند شش دانگ آن دست آقای شریعتمداری باشد، ارزشش وابسته کامل به قلم آقای شریعتمداری خواهد بود و تنها با قلم ایشان قابل واگذاری است کما اینکه ۸ سال به نام محمودی احمدی نژادی بود که فریاد بسیاری از بزرگان نظام را به گوش همگان رساند. نگارنده جناب آقای روحانی را فردی تماماً اصلاح طلب نمیداند اما در روز انتخابات بیش از ده نفر تحریمی کننده انتخابات را به پای صندوق های رای کشاند و با قلم خود رای پنج نفر را به نام آقای روحانی نوشته است، چرا که میدانم از میان ۷ نفر کاندیدای حاظر در روز رقابتها ایشان بیش از دیگران میتوانست مطالباتم را از دولت جمهوری اسلامی پیگیری کند.

هیچ اصلاح طلبی قصد تملک جناب آقای روحانی را ندارد ، اما عنوان کم مقدار ترین فرد معتقد به اصلاحات به روشنی به جناب آقای روحانی و شریعت مداری اعلام میکنم اگر تمام درخت دولت یازدهم ریشه در خاکی دارد که جناب آقای شریعت مداری سند ششدانگ آن را در اختیار دارد برای بسیاری از رای دهندگان به جناب آقای روحانی هیچ ثمری در طول چهار سال آینده نخواهد داشت. دولت یازدهم برای آنکه بخواهد تنومند و پر ثمر باشد باید خاکی که از آن آمده است را به محکمی با ریشه های خود نگه دارد و در خاکی که به آن تعلق دارد ریشه های بیشتری بدواند، اکنون زمان آن رسیده است که فرق بین خس و خاشاک با سرو ابرگوه را بشناسیم. جناب آقای روحانی فرزند کویر است و باید قدر خاک سفت را بداند. باشد که در این گرمایی سوزان مردم ایران قدری در سایه آن بیاسایند.
کلمات کلیدی : مهدی شجاعی مقدم
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.