توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 414162
روایت یک محاصره
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۰
نیروهای عراقی که ضربه شدیدی خورده بودند مثل دیوانه‌ها تمام خانه‌ها و خصوصاً ساختمان‌های بلند را که می‌دانستند ما در آن‌ها مستقر هستیم به توپ و تانک بستند.

به گزارش ایسنا،شهید علی تجلایی از جمله رزمندگان و فرماندهان محصور درشهر عاشقان شهادت ،سوسنگرد بود. این فرمانده شهید گفته است: «ناراحتی برادران از دیر رسیدن نیروهای کمکی بود نه از این که به فیض شهادت نائل خواهند آمد. با این حال چون پیشوایشان حسین (ع) در سنگرهای سوسنگرد غریب مانده بودند و غریبانه می‌جنگیدند .

واقعاً مثل امام حسین (ع) در دل خود با خدای خود سخن می‌گفتند، آیا کسی هست ما را یاری دهد؟ چیزی که ما را ناراحت می‌کرد از دست دادن یارانمان بود. بهترین دوستانمان، بهترین برادرانمان در خون می‌غلتیدند.  دیگر جای سالمی در شهر نمانده، بیشتر برادران زخمی یا شهید شدند.

نیروهای عراقی که ضربه شدیدی خورده بودند. مثل دیوانه‌ها تمام خانه‌ها و خصوصاً ساختمان‌های بلند را که می‌دانستند ما در آن‌ها مستقر هستیم به توپ و تانک بستند. بچه‌هامی‌گفتند دعا کنید شهر سقوط نکند تا ما در مقابل خدا و امت و امام‌مان شرمنده نشویم. شهر وضع عجیبی داشت، در هر کوچه و خیابان خون پاک باختگان اسلام به چشم می‌خورد، شهر در آتش می‌سوخت.

صدای ناله زخمی‌ها از مسجد و خانه‌ها در شهر می‌پیچید و ناله‌های آن‌ها و دعای ملت مستضعف بود که باعث می‌شد خداوند به ما کمک کند.»
 
کلمات کلیدی : محاصره، شهادت، سوسنگرد
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.