يك استاد سطح عالي حوزه گفت: در مرتبهاي بالاتر از نفس «مطمئنه»، رضايت و خشم خداوند با رضايت و غضب شخص پيوند ميخورد. يعني همان حديث پيامبر (ص) خطاب به فاطمه (س) فرمود: «ان الله يغضب لغضبك ويرضا لرضاك».
به گزارش فارس، حجتالاسلام والمسلمين سيد شرفالدين ملك حسيني استاد سطح عالي حوزه و مراكز تخصصي كلام، فلسفه و تربيت مدرس حوزه علميه قم است. به مناسبت فرا رسيدن ايام شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها گفتوگوي مشروحي با وي انجام دادهايم كه از نظر ميگذرد.
* براي ورود به بحث، بفرماييد درباره شخصيت حضرت فاطمه و آنچه پيرامون آن حضرت است چگونه ميتوان بحث كرد؟
ـ در دو مقام ميتوان گفتوگو كرد: درباره كلماتي كه در مورد حضرت است و كلمات خود حضرت. هر دو مقام ميتواند ابعاد شخصيتي فاطمه زهرا (س) را نشان دهد و توقع بشر از يك انسان الگو را برآورده كند. براي مثال حديثي كه پيامبر اكرم (ص) درباره صديقه كبري (س) گفتند ميتواند هم فاطمه را معرفي كند و هم اين كه يك سري الگوهاي رفتاري و اخلاقي به بشر نشان دهد تا در مسير سعادت از آن استفاده كند و نقش تاريخي خود را در هستي نشان دهد.
حديث مذكور چنين است كه؛ همانا دخترم فاطمه بهترين اهل زمين از حيث عنصر، شرف و كرم است (إن فاطمة ابنتي خير أهل الأرض عنصرا و شرفا و كرما). از اين كلام مفاهيم و نكات بسياري مي توان برداشت كرد. نخستين نكته اين است كه «دختر من» داراي اين ويژگيهاست. بايد دقت كرد كه عواملي كه در به وجود آمدن شخصيت حضرت زهرا نقش داشت اگر چه عوامل نوري و آسماني بود اما حقيقتي كه توانست اين نور را بگيرد نقش زيادي داشت كه اين نور را زميني كند و كساني مثل فاطمه را تحويل بشريت دهد.
پيامبر ميخواهد بفرمايد آنچه در به وجود آمدن شخصيت زهرا نقش داشت، من بودم و اين نقش تربيت و رعايت اصول الهي، انساني و اخلاقي براي ايجاد، رشد و تربيت انسان را نشان ميدهد.
در ماجراي «ميوه بهشتي» نيز آن ميوه را پيامبر (ص) دريافت كرد و اين نشان ميدهد كه اگر انسان بخواهد در ايجاد نسلهاي پاك و تغيير جامعه آينده به جامعهاي رو به خير نقش ايفا كند بايد خود را اصلاح كند. آنچه بيان شد درباره شخصيت حضرت زهرا (س) نيست بلكه درباره كلمه اي است كه پيامبر درباره ايشان بيان فرمود.
* ماجراي «ميوه بهشتي» چيست و آيا ميتوان از منظر عقلي بدان پرداخت؟
ـ مضمون روايت چنين است كه عمار ميگويد: در خدمت اميرالمؤمنين به منزل فاطمه رفتيم. فاطمه خدمت اميرالمومنين عرض كرد يا علي! بيا تا از گذشته و حال و آينده برايت خبر دهم. حضرت عقب عقب آمد و با هم به مسجد رفتيم. صبر كرديم تا اصحاب پيامبر (ص) رفتند و پيامبر به اميرالمومنين فرمود تو ميگويي يا من بگويم؟ علي عرض كرد سخن شما زيباتر است. حضرت فرمود: شما رفتيد خانه فاطمه و او به شما چنان حرفي زد.
شواهد و هم چنين خود روايت نشان مي دهند كه اميرالمؤمنين اين گونه رفتار كرد تا عظمت امّالائمه بيشتر شناخته شود و از واقعيت قضيه اطلاع داشت. اميرالمؤمنين پرسيد نور فاطمه از نور ماست؟ پيامبر (ص) فرمود: آري همين طور است. وقتي به معراج رفتم نوري بر درختي بود، جبرئيل از ناحيه خداوند دستور خوردن آن ميوه را به من داد و آن نور به خديجه منتقل گشت و فاطمه به دنيا آمد. وقتي اميرالمومنين به منزل برگشت حضرت زهرا از آنچه در مسجد اتفاق افتاده بود به اميرالمومنين خبر داد و در ادامه گفت: مومن با نور خداوند مي نگرد. اين كه فاطمه زهرا ادعا مي كند آگاهترين خلق مي باشد نسبت به آنچه اتفاق افتاده و ميافتد و روي خواهد داد. به خاطر اين است كه علم غيب نور خداست و مومن با نور خدا مي نگرد.
اين گونه مسائل به سبب ايمان است و چون حضرت مرتبه عاليه ايمان را دارد؛ پس ميتواند علم غيب وسيع داشته باشد. اين نيز برشي از اوصاف حضرت است كه عقل نيز چندان به آن راه پيدا نميكند.
* در روايت پيامبر اعظم (ص) بيان شده كه فاطمه (س) بهترين اهل زمين است، آيا مقصود اين است كه مقام ايشان از اميرالمؤمنين بالاتر است؟
ـ اين گونه صفتها نسبي و «اضافي» هستند، پيامبر اشرف مخلوقات است و در عين حال يكي از اهل زمين نيز هست و مقصود اين نيست كه از خود رسول اكرم نيز بالاتر است. اميرالمؤمنين نيز در مقطعي امام فاطمه زهرا (س) بودند و هرگز معقول نيست كسي كه اشرف از ديگري نيست امام بر او باشد. بلي، فاطمه (س) در جهاتي كفو و هم شأن عليبن ابيطالب است، مانند برخي خلقوخوها و عبادتها اما بايد از جهتي علي اشرف بر فاطمه باشد تا امام او باشد و غير از اين معنا ندارد.
* بيان شده كه؛ مردم درخانه ما اهلبيت ميآيند و ما متوسل به مادرمان فاطمه زهرا (س) ميشويم. آيا اين سخن نيز بيانگر اين نيست كه مقام حضرت زهرا بالاتر از اميرالمومنين است؟
ـ البته طبق برخي زيارتها و ادعيه، ائمه به اميرالمومنين عليه السلام نيز متوسل ميشدند اما به لحاظ ناشناخته بودن مقام حضرت زهرا، ائمه نشان دادند كه فاطمه زهرا گرچه امام نيست اما به لحاظ قابليتهاي فردي مقام و منزلتي برتر از امام حسن و امام حسين و ائمه بعد دارد. بر اين اساس فرمودند كه ما حجت خدا هستيم و مادرمان فاطمه نيز حجت ما بر خداست؛ يعني اگر بخواهيم الگو براي خودمان قرار دهيم مادرمان فاطمه را الگو قرار ميدهيم. امام عصر نيز براي معرفي هر چه بيشتر امّالائمه فرمودند كه مادرم فاطمه اسوه حسنه است.
* با توجه به اين كه امام زمان قرار است مديريت جهان را در اختيار بگيرد ممكن است كسي بگويد فاطمه زهرا (س) بر هستي مديريت نكرد پس چطور ميتواند الگوي مديريت براي حضرت ولي عصر (عج) باشد؟
ـ حضرت زهرا از موقعيتها و فرصتهاي اندك بيشترين بهرهها را برد، تهديدها را تبديل به فرصت كرد و با عمر كوتاه خود ادامه حيات دين را مديريت كرد، با دقت در نحوه تبرّي از دشمنان و درخواست مخفي ماندن قبر و عدم حضور آنان در تشييعجنازه، سبب باقي گذاشتن يك حجت براي شيعه در طول تاريخ شد و اينها نمونههايي از مديريت است. مديريت فقط اين نيست كه كسي در موقعيت حكمراني و دستور دادن قرار گيرد! كليدهايي در نحوه زندگي فاطمه زهراست كه ائمه با آن ميتوانند در زندگي فردي و اجتماعي، حضرت را الگو قرار دهند.
* به نقش آبا در ايجاد و تكوّن شخصيت فرزندان اشاره فرموديد، آيا نقش وراثت را در اين ميان پررنگ ميبينيد؟
ـ دقيقاً كلام پيامبر همين را ميرساند. در زيارت برخي از ائمه آمده است كه «اشهد انك كنت نورا في الاصلاب الشامخه والارحام المطهره» معنايش اين است كه پدران و اجداد نقش داشتند در اين كه تو نور تجلي يافته در انسانها هستي. اگر اين نور در آن دامنها نبود هرگز نميتوانست در اين موقعيت زميني باشد.
اين تصور كه برخي ميگويند شخصيت فاطمه نه از آن جهت كه دختر رسول خدا يا همسر اميرالمؤمنين بلكه به طور مستقل شخصيتي برجسته داشت ناشي از عدم تصور مفهوم روايات است.
فاطمه (س) هر چه دارد از خود اوست اما برخي از عوامل شكلگيري اين شخصيت مربوط به خود او نيست. هر فضيلت و خيري در هستي شكل ميگيرد به لحاظ رسول خداست و اميرالمومنين و فاطمه زهرا چون شاگرد رسول خدا بودند به آن مقامات دست يافتند. در عين حال پيامبر دارد خود را معرفي ميكند كه اي بشريت! من توانستم انساني را از خودم ايجاد كنم كه با ازدواج با همسري پاك و تربيت او به دست آمد، تربيتي كه زبانزد انبيا و اوليا و همه انسانهاست. باز در فضايل حضرت ميتوان به روايت ديگري اشاره ميشود كه اطاعت از فاطمه زهرا بر همه انبيا و اوصيا و جن و انس و حيوانات واجب است، يعني مقامي دارد كه اگر در موقعيتي قرار گيرد علم و ايمان او برتر از ديگران است. كسب اين مقامات در پرتو شخص رسول خداست.
* چگونه ميشود كه خشم خدا با خشم خداوند گره بخورد؟ آيا اين حديث توجيهپذير است؟
نفسها گاه «اماره» و فريبگر است كه خدا از آنان ناراضي است و گاه «لوّامه» است كه خدا از آنان در غضب نيست اما خودشان از آن راضي نيستند و گاهي «مطمئنه» است كه هم خدا از صاحب نفس راضي است و هم او از خدا. بالاتر كه برويم به اين جا ميرسيم كه رضايت و خشم خداوند با رضايت و غضب شخص پيوند ميخورد، يعني اگر كسي ميخواهد ببيند رضايت و غضب خدا كجاست بايد ببيند رضايت و غضب فاطمه (س) كجاست. اين رضايت ولي خداست و فاطمه ولي الله است.
فاطمه طول عمر ندارد اما عرض عمر دارد، هر آموزشي كه داده به گستره تاريخ وسعت پيدا كرده است.
اين نشان ميدهد كه انسانها با طول زندگي تعريف نميشوند. يك نمونه از فضايل ايشان مربوط به جريان تسبيحات حضرت زهراست كه نگاه حضرت به اين نيست كه زندگي جلو رود بلكه در همان نقطه نيز بايد زندگي را وسعت بخشد. وقتي براي تقاضاي خادم نزد پيامبر رفت و پيامبر به جاي آن تسبيحات حضرت زهرا را عنايت فرمود، به اميرالمومنين عرض كرد براي دنيا نزد پيامبر رفته بودم و با آخرت برگشتم، يعني لحظهام به اندازه تمامي گستره آخرت شد. دنيا به شكل طولي پيش ميرود و زماني عرض پيدا ميكند كه زندگي اخروي شود.
* يكي از اشخاص به مقدمات به وجود آمدن تسبيحات حضرت زهرا (س) تمسك كرده و گفته است كه تقاضاي استخدام خادم با عصمت حضرت زهرا (س) منافات دارد و متناسب با شأن ايشان نيست. چگونه ميتوان به اين شبهه پاسخ گفت؟
ـ در روايت درباره حضرت فاطمه بيان شده كه «حوراء انسيه». ما براي معصومان شأن انساني قائل هستيم كه مانند بقيه كار ميكنند و غذا ميخورند، و اين سخن مانند اين است كه بگوييم دور از شأن حضرت فاطمه است كه نان بخورد و غذا بپزد. آيا دور از شأن پيامبر و اميرالمومنين نبود كه خرما بكارند تا نخل رشد كند؟ آنها در حقيقت دنيايي را براي خود در مسير آخرت ترسيم كرده اند و درك درستي از دنيا داشته و دنيا را مقدمه آخرت ميدانستند.
انسان نيازهاي طبيعي دارد كه بايد با ابزار طبيعي برطرف كند و هيچ پيامبر و ولي خدا از اين قاعده مستثنا نيست. اگر رسول خدا به حضرت زهرا دنيا را نميداد و او ناراحت نميشد منافات با عصمت داشت اما وقتي با خوشحالي بر ميگردد يعني من ميفهمم دنيا و آنچه در آن است قابل قياس با ذكر «الله اكبر»، «الحمدلله» و «سبحان الله» نيست.
* به عنوان پرسش آخر، چرا سالي دو مرتبه براي شهادت حضرت زهرا (س) به سوگ مينشينيم؟
ـ به خاطر تفاوت نقل تاريخ است و اين نيز باز يكي از نشانههاي مظلوميت حضرت زهراست كه علاوه بر قبر آن حضرت، زمان شهادت نيز مخفي است. علما از اين جهل تاريخي در بيان مظلوميت حضرت استفاده كردهاند. البته علاوه بر روايتهايي كه ميگويد حضرت 75 يا 95 روز پس از پيامبر (ص) زنده بودند، روايتي نيز وجود دارد كه 45 روز بعد از پيامبر به شهادت رسيدند و در برخي از مناطق عربنشين در اين روز نيز مجالس عزا برپا مي شود اما از سوي علما به روايت 95 روز اعتناي بيشتري ميشو