نظر منتشر شده
۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 267003
بحثی زبانشناسانه با مخالفان تفاهم لوزان
بخش تعاملی الف - امین میرزائی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۶
در آغاز از مخاطبان محترم می خواهم که شوخی های مرا در میانه این متن جدّی به دل نگیرند و با سعه صدر متن حاضر را تا به آخر بخوانند. شوخی ها را از این جهت چاشنی کار کرده ام که تلخی دعواهای جناحی را بگیرد و مردمانِ خسته از این کشمکشهای بیهوده را مجالی برای خنده باقی بگذارد. وگرنه بحث ،کاملاً جدّی و مبتنی بر دانش "تحلیل گفتمان" (از زیر شاخه های دانش زبان شناسی و فلسفه ،و هم بخشی از بحث الفاظ علم اصول فقه خودمان ) است.

در علم "اصول" باب بحثی را می گشایند به نام "حقیقت شرعیه" . بحث در این وادی در باب لغاتی ست که از معنی اوّلی خود مُنسلخ شده اند و معنایی اصطلاحی به خود گرفته اند."حج" فی المثل به معنی قصد است که در استعمال اصطلاحی به زیارت خانه خدا اطلاق می شود ، یا زکات که در اصل به معنی پاکیست ، امّا شارع از آن مفهوم خاصی را در نظر دارد. غفلت از این دگرگونی ، باعث شد تا جناب عمّار معنی تیمم را نفهمد و به گمان عمل به حکم شرعی در خاک غلت بزند! کاری که به نظر می رسد منتقدان تفاهم لوزان نیز به آن دام افتاده اند. یعنی مثل آن کسی که قطع دست و پا در قرآن را به معنی قطعِ دست از بازو و پا از کمر گرفته بود ، شمشیر بردارند و دست و پای خودی و غیرخودی را از بُن ببرند. غافل از آن که آنچه باید بریده شود انگشتان دست وپا(به غیر از شست)است تا توبه و نماز و سجده برای خودی و غیر خودی ممکن باشد! یعنی طرف، فرصت اصلاح اشتباه داشته باشد.

فی المثل نمایندگانی که معنای حقوقی "فکت شیت" را با معنی لغوی آن خلط کرده اند. فکت (لُغتاً به معنی واقع)را به معنی عمل انجام شده گرفته اند ، حال آن که در حقوق به معنی "اجمال ماقبل تفصیل" است . یعنی آنچه هنوز بر سر جزئیات آن بحث است ، اگرچه طرفین درباره کلیات (چارچوب)آن به توافقی (=فهمی)مشترک رسیده باشند.

بگذارید مثالی بزنم....من فیلسوفم . پس لزوماً حیوان ناطقم. فرض کنید موجودی در "قفسِ وهم" اسیر است . مردمان بر سر این که موجود مورد نظر "حیوانی غیر ناطق" است تفاهم نظر دارند. امّا در مصداقیت آن است که اختلاف است. حالا اگر مشخص شد که حیوان مورد نظر که خدارا شکر نه من نویسنده - یعنی نه حیوان ناطق -بلکه نتانیاهو(حیوان بَبو) ست، فَبها المُراد. امّا اگر ابوبکر بغدادی هم باشد ، فرقی نمی کند.حیوانیت و غیر عاقل بودن او ( که مورد تفاهم همگان بوده) که زیر سؤال نمی رود! حیوانیت و توحش زمانی زیر سؤال می رود که مثلاً مشخص شود ، آن که در قفس بوده نه حیوان غیرناطق- شامل قاطر(حیوان دورگه) و نتانیاهو (حیوان بَبو)و ابوبکر بغدادی (حیوان وحشی)- که مثلا "جن بوداده" بوده است! وگرنه انسان که حیوان ناطق است ، به علّت قوه نطق از همان آغاز -تخصّصاً ، تو بگو تخصیصاً -از دایره اجمال بیرون بوده است.

در مورد مسأله هسته ای هم همین است. طرفین به تفصیل ( به طور مشخص و صریح و نه بِوجهه و بِعنوانه) رضایت داده اند که ایران به غنی سازی پایینتر از ۵ درصد ادامه دهد و قطعنامه های شورای امنیت و تحریمهای هسته ای ( نه همه تحریمها ، فی المثل نه تحریمهای داماتو، فقط تحریمهای ناظر به آن شش قطعنامه، به اضافه تحریمهای یک جانبه و چند جانبه مُشعر به مسأله هسته ای لاغیر) برداشته شود.

آنچه مجمل است ( یعنی با قید إن شاء الله موکول به آینده شده) دوره زمانی این محدود سازی - ۱۰ یا ۱۵ سال یا بیشتر - و زمان رفع تحریمها - بلافاصله یا تدریجی بودن- آن است و سرّ تفاوت فکت شیت ما و فرانسه و آمریکا هم به همین "اجمال" بر می گردد. به اصطلاح از مرحله "نه به داره نه به باره" ، فعلاً - به تفصیل - مسأله "دار" آن حل شده است. یعنی انرژی صلح آمیز هسته ای ( قیاس کنید با ناطق بودن -یعنی منطقی بودن - این حقیر ) را که قبول کرده اند. پس ایران ، هسته ای می ماند. اجمال قضیه هم که به مرور زمان و با از بین رفتن مه قابل حل است. یعنی بالأخره می فهمند که آن که در "قفس وهم" اسیر بوده ، نتانیاهو ( حیوانِ ببو ) و قاطر ( حیوان دو رگه) و آل سعود و همپیمانانشان (یعنی حیوانات وحشی ) اند !

منتقدان همچنین در فهم معنای " cease " مرتکب اشتباه می شوند و بی توجّه به نظام حقوقی ایالات متحده که با نظام حقوقی اروپا متفاوت است معنی لغوی این واژه را با معنای حقوقی آن خلط می کنند. شبیه روانشناسی که به بهانه شباهت ظاهری "depression" در حسابرسی و روانشناسی، هزینه استهلاک قالی پا خورده را - که باعث ارزش افزوده آن می شود - با افسردگی دو قطبی تحلیل برنده یکی بگیرد!
 
کلمات کلیدی : امین میرزائی
 
سجاد
۱۳۹۴-۰۱-۲۵ ۱۷:۲۱:۵۰
"نتقدان همچنین در فهم معنای " cease " مرتکب اشتباه می شوند و بی توجّه به نظام حقوقی ایالات متحده که با نظام حقوقی اروپا متفاوت است "حاج آقا طرف مقابل ایران 5+1 با کدوم رویکرد حقوقی با ایران مذاکره می کنند؟! ایران که همه اعضا 5+1 را فدار تار موی امریکا کرد و فقط با اونها مذاکره کرد یعنی بر طبق موازین حقوقی اونها خواهد بود... (2822796) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۱-۲۵ ۱۷:۵۸:۲۲
جالب بود! یک سری فقط همین زبان را می فهمند! (2822898) (alef-13)
 
علی
۱۳۹۴-۰۱-۲۵ ۲۲:۳۹:۵۴
انصافا خودت فهمیدی چی گفتی؟! (2823580) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۱-۲۷ ۱۴:۴۲:۴۸
آن که باید بفهمد می فهمد. قدری باید فقه و حقوق و زبان انگلیسی و سابقه مذاکرات و متن توافق را بدانی تا بفهمی نویسنده منظورش چه بوده است و مصداقش که بوده./ (2827412) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۱-۲۹ ۰۹:۵۴:۴۴
دوست عزيز بنده فقه و حقوق نميدانم، انگليسي را هم در حد متون و اصطلاحات فني ميفهمم، متن توافق هم كه الحمدلله محرمانه است پس نميتوان به آن استناد كرد. اما سابقه مذاكرات را با سرچي در اينترنت بارها و بارها ميتوان خواند و عبرت گرفت و دقيقا به واسطه همين سوابق بنده به ناطق بودن نويسنده شهادت ميدهم چون بعيد ميدانم انسان باشي و اجازه دهي از يك سوراخ چند بار گزيده شوي!! (2829988) (alef-3)
 
عباس
۱۳۹۴-۰۱-۲۹ ۰۹:۰۲:۴۵
سلام
به نظر اینجانب این مطلب بهترین دلیل هست برای اینکه توافق لوزان را توافق درستی ندانیم چرا که مشابه همین بحثهای فلسفی میشود هر نوع برداشتی از این توافقنامه نمود.وتا ابد به بحثها ادامه داد و نتیجه ای هم نگرفت. (2829913) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۸ ۱۰:۴۰:۳۰
اول ممنونم از نویسنده عالم و توانا. بعد، پیام های خوانندگان در ذیل این یادداشت نشانگر عمق ساده اندیشی و سطحی نگری ماست. نه اینکه فقط ندانیم، حتی نمیخواهیم وقت گذاشته، بخوانیم تا بدانیم. حتی نمیفهمیم که معمولا فلسفه قابل تفسیر و تاویل نیست. و چون نمیدانیم پس توافق درستی نیست! (2894706) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.