کد مطلب: 331614
سینمای بومی حاتمیکیا
فرشاد مهدیپور، 25 بهمن 94
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۲۵
«شخصیت» نظام تضعیف شده و این نیازمند ترمیمشدن است؛ دال مرکزی «بادیگارد» را میتوان چنین چیزی دانست.
روایتی سیاسی و اکشن از یک تحول عمیق فرهنگی و بازی دنبالهدار واژگان: بادیگارد در برابر محافظ. دوگانهای که از چشمان حیدر (پرویز پرستویی که شبیه سردار «قاسم سلیمانی» گریم شده) در آغازین لحظات فیلم آغاز میشود و به نوری در انتهای تونل جانفشانی و شهادت او میانجامد. بادیگارد مشحون از رمزگانهای ناگشوده بسیاری است؛ از خط پنهان نفوذ «مشاور عالی» در حاشیه معاون اول رییسجمهور که داعیههای انتخاباتی دارد تا نسل نوینی که ایدهآلشان داشتن همسرانی چادری نیست و این خاطره خطیر همیشگی حاتمیکیاست که در تمامی فیلمهایش به آن پرداخته. بچههای شهدا که حال و روزشان چیست و حیدرِ بادیگارد در دو جای این فیلم، برایشان همان توصیههایی را دارد که پدرشان داشتهاند.
همه اینها را فیلمساز در ۱۰۰ و چند دقیقه جای داده است و یحتمل درباره بادیگارد (از جهات سینمایی) احتمالا بیش از این نوشته و شنیده خواهد شد، اما آنچه تا همینجای کار هویداست، دغدغهای است که حول و حوش حراست از نظام شکل گرفته و این امری سیاسی و انتخاباتی و مقطعی نیست. سینماگر نسبت به آنچه در پیرامونش میگذرد، بیتفاوت نیست و اگر کسی سراغ سیاهچالههای نعمتآباد میرود و دیگری به تجاوز پدر به فرزند میپردازد، چرا جایی برای سینمای بومی-ایرانی نباشد؟ سینمایی که خود را اسیر مشهورات زمانه نداند و مدام در فکر بازتولید انقلاب بگردد و در این مسیر، هر آنچه از فنآوری و فرآیندهای حرفهای است به کار بگیرد تا در ادغام هیجان و محتوا و تصویر، نمایشی از واقعیت را خلق کند که جانمایه درونیاش، تذکر مخاطب به امور کمرنگ یا فراموششده است.
بادیگارد حاتمیکیا، نوعی فرارونده از سینمای بومی است که هم مخاطب عمومی را جذب خود میکند و هم دهان منتقد خاصگرا را میبندد، چون بند و بست فیلم بهگونهای در همتنیده و بافته شده که جای کمتر اما و اگری را بر جا میگذارد و وقتی به دشواری موضوع بازگشت داده شود، میتوان عمق درخشنده این اثر را دریافت؛ محافظت از شخصیتها که پدیدهای کاملا برخاسته از نهضت اسلامی است و جز اولین جلوات انقلاب (در استقبال میلیونی از حضرت روحالله در ۱۲ بهمن ۵۷)، شکلگرفته در محرمانهترین لایههای اداره حاکمیت و آمیخته با خون و خیانت و شهادت، دستمایه هنرمندانه روایتی قرار میگیرد که در پس رابطه تناقضآمیز محافظِ شخصی و شخصیت، بهدنبال رگههای احیای شخصیت نظام میگردد.
تقریبا تمامی طعنهها و کنایهها درباب سینمای حاتمیکیا از اصرار او بر بازنمایی همین خط دائمی برمیخیزد؛ کنایهزنهای سینمای بیرگ و ریشهای که آمال خود را در تجلیلهای هالیوودی میجویند (و مثلا هنگامی که سالها پیش درویش در «کیمیا» ورودیهای داشت به مراتب قویتر از «نجات سرجوخه رایان» اسپیلبرگ و بر آن نیز متقدم زمانی بود، چشمهایشان را بر توانمندی سینمای ملی بستند) و احیانا روایت تلخ و اغراقآمیز آنچه به عقیدهشان «زیرپوست شهر» میگذرد.
***
بادیگارد در سراشیبی جایزههای بدبختنمای جشنواره، در بالاترین ردهها نشست و بیآنکه نیازی به مظلومنمایی داشته باشد، نشانداد که تاوان انتقاد از سیاستهای کاپیتالیستی حاکم، چندان هم کم نیست.
شمار کسانیکه در سینمای ایران فیلمهای متفاوت و دیدنی میسازند انگشت شمار هست...یکی از این افراد حاتمی کیاست..او جایگزینی در سینمای ایران ندارد..امیدواریم در مسیر فیلمسازیش ثابت قدن بماند و با ساختن فیلمهای زیبا کام مارا شیرین کند.. (3542920) (alef-2)
ایرانی
۱۳۹۴-۱۱-۲۵ ۰۸:۴۸:۰۳
همیشه نبایدانتظارداشت حاتمی کیا تمام جوایز راببرد و به بهانه حضوراو بقیه فیلم هارانادیده گرفت! (3542921) (alef-2)
همیشه حمله به حاتمی کیا بهترین حربه کسانی بوده که سر از جوایز خارج از ایران درآوردند اما چرا هیچکدام حاضر به دیدن بوی پیراهن یوسف، خاک سرخ، آژانس شیشه ای و ... نیستند؟ (3544245) (alef-13)
نشانداد که تاوان انتقاد از سیاستهای کاپیتالیستی حاکم، چندان هم کم نیست.
واقعا همین طوره . دم حاتمی کیا گرم که همچنان ایستادگی میکنه (3542928) (alef-2)
فروش گیشه این فیلم و چند فیلم قبلی جناب حاتمی کیا نشان خواهد داد که چقدر بومی است ؟ (3543015) (alef-2)
از کرخه تا راین ، آژانس شیشه ای ، به رنگ ارغوان ، ... ، بادیگارد ! (3543069) (alef-13)
فیلمهای حاتمی کیا تاوان زبان او را میدهند.حرفهایی میزند که اقایان را خوش نمی آید و پاسخش را بگونه ای دیگر و با انتقام از فیلم او می دهند. (3543402) (alef-2)
مردم حاتمی کیا و فیلمهایش را دوست دارند. او را قربانی دعواهایمان نکنیم (3543405) (alef-2)
وقتی در مراسم اختتامیه پرستویی نام حامی کیا را اورد همه به افتخار ابراهیم کف زدند. یعنی او را دوست داریم (3543411) (alef-2)
لشکریپور :
۱۳۹۴-۱۱-۲۵ ۱۲:۵۲:۲۷
عزیزان من، در جشنواره سی و چهارم سه فیلم مجموعاً در ۲۵ رشته کاندید شدند اما جالب است که مجموع این ۲۵ مورد نامزدی سیمرغ بلورین تنها به یک جایزه آنهم به طور مشترک ختم میشود اما از قضا “بادیگارد” با ۶ مورد نامزدی دریافت جایزه، برنده دو سیمرغ بلورین میشود آیا این شبهه ایجاد نمیشود که آن ۲۵ مورد نامزدی صرفاً برای پر کردن لیست کاندیداها و حذف احتمالی برخی از افراد صورت گرفته است؟ آیا میشود ۲۵ کاندیدا در هیچ رشتهای لایق دریافت جایزه نبوده باشند؟ پس این حجم نامزدی به چه دلیلی اتفاق افتاده است؟ آیا در مورد جایزه ویژه هیئت داوران در بخش کارگردانی منطقی است که فیلم برگزیده جزو کاندیداهای آن بخش نباشد و بعد در جواب این انتخاب پرسشبرانگیز گفته شود که میخواستیم سورپرایز داشته باشیم! مگر جشنواره فجر اسباببازی ماست؟ آیا منطقی است برنده بهترین فیلم جشنواره در هیچکدام از رشتههای اصلی جشنواره برنده سیمرغ نشده باشد و فقط ناگهان سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کند؟ برای چندمین بار تأکید میکنم که شایستگی هیچکدام از این آثار را زیر سؤال نمیبرم و همه این فیلمها برای بنده قابل احتراماند. بحث من هندسه اشتباه حاکم بر نحوه داوری و جمعبندی آراست. بنابراین بهتر است با خودمان صادق باشیم، موضوع سلیقه نیست بهتر است عنوان شود در مورد “بادیگارد” میخواستیم فرد را حذف کنیم و برای حذف فرد بهانهای تراشیدیم و فیلم “بادیگارد” را حذف کردیم. البته الحمدلله زمانه بهترین قاضی است! (3543428) (alef-2)
عملکرد ابراهیم نشان داده است همیشه دغدغه اسلام و مردم (هر دو باهم ) را داشته متاسفانه بعضی ها میخواهند افراد را مال خود معرفی کنند و هنوز باور ندارند که هنرمند مستقل جناحی و حزبی نیست . ابراهیم هم آزانس را می سازد و هم دعوت را هم از کرخه تا راین را و هم گزارش یک جشن را لذا بگذاریم هنرمندان ما همچنان مستقل بمانند . و آنها را راست و چپ نبینیم (3543445) (alef-2)
اقای حاتمی کیا! دمت گرم و سرت خوش باد! (3546377) (alef-13)