توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 455366
راهنمای کتاب/ «گاوهاي برنزي»؛ محمدآصف سلطان زاده؛ چشمه
گريز از چنبره مَسخ
مسعود عباس زاده؛ 28 اسفند 1395
تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۲۲:۳۵
«گاوهاي برنزي»
نویسنده: محمدآصف سلطان زاده
ناشر: چشمه، چاپ اول 1395
260 صفحه، 20000 تومان
 
شما می‌توانید کتاب «گاوهاي برنزي» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.

****

«... اينك در ذهن همين حيوان چه مي گذرد؟ آيا مي داند كه روزي مثل او انسان بوده؟ اگر چنين است، آيا تلاشي و كوششي هم مي كند كه برگردد به وضعيت اول؟ شك افتاده بود دردل زن كه وضعيت اول كدامين بوده؟ انسان بودن يا همين حيوان بودن؟ و مگر اينها اينك به وضعيت اول شان برنگشته اند؟ مدتي را در حالت انساني و دشوار سپري كرده اند. از رنج آگاهي آزار  ديده اند. و اينك بازگشته اند در بهشت اوليه. زمانه پيشازباني. لذت بزرگ. رهايي از رنج دانستن...»(صفحه254)

جان كلام و پيام اصلي  محمدآصف سلطان زاده، نويسنده‌ی رمان  گاوهاي برنزي، مفهوم رهايي و گريز انسان از چنبره مفرغ و مسخ است. رماني که در جای جای آن می توان حضور نگاه نمادگرایانه نویسنده را احساس کرد كه با رگه هایی از رئاليسم جادويي آمیخته شده است. اما آنچه به این تاثیر پذیری محسوس اصالت می دهد، پرداخت داستان با استفاده از عناصری بومی است.

نگاه سلطان زاده، به عنوان نويسنده و كسي كه در سه جامعه متفاوت و پرتنوع افغانستان، ايران و اروپا زندگي كرده و دستخوش دگرگوني و پختگی شده، درخور تأمل مي نماید. او پيام آور رويكردي از ادبيات است كه به مفهوم استحاله و اضمحلال كشور و سرزمينش افغانستان، نه با نگاهي سياه و دل چركين كه با ديدگاهي اميدوار و توأم با بهروزي مي نگرد. تلاش او در جهتي است كه واقعيت هاي جامعه پرهرج و مرج دوران اشغال توسط شوروي كه شايد مقياسي سخت كوچك از جهان پر تلاطم تر امروزي ماست، بازگويي و واكاوي بكند. در اين واكاوي داستاني، بستر و درونمايه اي فراهم آمده كه مفهوم چندگانه گاو، درصدد نشان دادن حضور و استيلاي شخصيت هايي بي نام و نشان، پيچيده، مبهم و البته داراي مابه ازايي به وسعت جغرافياي افغانستان ستمديده و فراتر از مرزهاي آن، در اين سو و آن سوي جهان است؛ شخصیت هایی که با كنش غيرمنطقي و زور ماشين وارها (مسلسل ها) به عنوان قدرت سخت، تلاش مي كنند منطق انساني و باورپذير داستاني خود را در سرتاسر رمان، جلوه گر نمايند و اهداف داستان نويس را در اين خصوص پيش برده و به منصه ظهور برساند.

نوشتن درخصوص نيم قرن اخير افغانستان كه بستري به شدت بكر از انسان ها و شخصيت هايي پرداستان دارد، براي خوانندگان همانقدر شيرين و دلپذير است اما در عین حال می تواند محمی باشد برای به نمایش گذاشتن توانایی های نويسنده اي همچون سلطان زاده. اما روایتی جذاب و پرداختی غنی که حاصل اشراف به وقايع افغانستان است در رمان گاوهاي برنزي خودنمایی می کند و در مجموع بستری پرو پیمان براي خوانندگان کتاب حاضر به وجود مي آورد. داستاني كه سلطان زاده درصدد خلق آن برآمده، علاوه براینکه شيوه هاي نوشتاري رمان مدرن امروزي بهره برده، همچون كلام و بيان جاري در اين سرزمين، مجذوب کننده و تاثیر گذار از کار در آمده است.

هرجاي داستان كه پاي گاوهاي بي اصل ونسب پيدا مي شود، شخصيتي چون زنِ همسر از دست داده يا دانش آموزان آزاده، قدعلم مي كنند، اين موجودات هرج و مرج طلب بيگانه كه تا پايان داستان نيز تلاش مي كنند ردي از خود مبني بر آمدن از همسايه جنوبي افغانستان و يا از دل پرآشوب طالباني آن، باقي نگذارند، باحضور اين غيور زنان و غيور مردان، رو به اضمحلال مي روند. داستان گاوهاي برنزي، روايتگر گوساله هاي سامري است كه با حضور خود در نيم قرن تاريخ معاصر افغانستان، تلاش كرده اند اين سرزمين چند قوميتي را به سرحد تفرقه و عدم اتحاد رهنمون سازند، اما شخصيت هاي متحول و پوياي رمان، اين تلاش را نافرجام مي گذارند و اگرچه تعداد زيادي از برخي از آنان طي داستان سربه نيست مي شوند، اما همچنان آرمان نويسنده و پيام داستان را به بهترين نحوي بيان مي كنند. گاوهاي برنزي كه در هيئت گاوها و گاوميش هاي واقعي در جاي جاي داستان حضور دارند، تنها سعي مي كنند نام و نشان شخصيت ها را در هيبت كذايي خود مضمحل نمايند، اما اين كشمكش، گرچه به ظاهر به بي نام و نشان شدن شخصيت هاي رمان مي انجامد، اما همين افراد بي نام و نشان برخاسته از متن جامعه، رويدادهاي داستان را در فضاي سربي آن به پيش مي برند و به كم رنگ شدن اين برنزواره ها دست مي يابند.

تلاش اين گوساله هاي سامري در تيره جلوه دادن فضاي رمان سلطان زاده، با كشمكش مناسب و پيروزمندانه شخصيت ها، عقيم مانده و آنان با بازيابي هويت، خود در لحظه لحظه دلهره آور از زمان رواني رمان، تلاش مي كنند پيكره داستان را هم از زير يوغ گاوهاي ويرانگر آن كه فضاي موجود را براي چپاول مناسب ديده اند، خارج نمايند. حتي هنگامي كه زن، خبر گم شدن همسرش را به مادر دچار فراموشي شده وي مي دهد، پيرزن مي خواهد كه از دروازه هاي اتاق غرق در سكوت به غوغاي بيرون قدم بگذارد؛ گريه كودكان، جنگ و دعواي زن و مردي، عبور هليكوپتري نامرئي، همهمه خيابان، صداي آژيرآمبولانس يا آتش نشاني، شايد هم خودروي پليسي، قارقار بي وقت كلاغي و بالأخره، كانال به كانال شدن راديويي براي شنيدن خبري هرچند اميدواركننده، محملي وكشمكشي دروني براي رسيدن به اين هدف هوشمندانه است كه خواننده با آن همراه و همنوا شده است.

 نكته ديگر، بازآفريني و بهره گيري از 221 عبارت و اصطلاح رايج در زبان گويش هاي متداول و اصيلي است كه بيان آنها در افغانستان رايج هستند. بهره بردن از این عبارات و اصطلاحات به غنا و زيبايي هاي زبانِ رمان سلطان زاده كمك شاياني کرده است. تلاشي جاري در صفحه صفحه‌ی رمان كه به برقراري ارتباطی عمیق تز بين خوانندگان و متن اثر انجاميده است. اما در واپسين بزنگاه داستان، زن كه از يافتن همسر و حتي فرزندانش سرخورده شده، خود را در جامعه اي مسخ شده و حيوان محور تنها مي بيند؛ در واپسين رمق آگاهي اش كه از موجوديت قبلي و انساني اش بود و اينك داشت ته مي كشيد، تنها چيزي كه به او اميد رهايي از اين كالبد داغ برنزين را مي دهد، مرگ است كه معلوم نيست كي و كجا به آن خواهد رسيد. آدينه روز است و دست كم براي نوزادش و البته خودش، تازه شروع خلقتي است كه نويدهاي بسياري   مي تواند داشته باشد. رمان گاوهاي برنزي كه گفته مي شود، پس از سال ها سكوتِ نويسنده منتشر شده، تجربه خوبي از اين قِسم رمان هاست كه تلاش مي كند برخلاف جورج اورول در قلعه حيوانات که همان ابتدا، بر جبر و تسليم حيواني انسان در برابر وقايع تمدن گونه امروزيصحه می گذارد، تا حدِ امكان، اختيار و قدرت انتخابِ انسانيِ بشرِ قرنِ 21 امي را در بستري داستاني، به خودش واگذارد.
 
کلمات کلیدی : نشر چشمه
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
گريز از چنبره مَسخ