نظر منتشر شده
۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 227062
روش‌هاي ارتباط موثر پدر با دختر
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۰۱
پدراني که ارتباط مطلوبي با دختران خود ايجاد مي کنند، باعث مي شوند احتمال گرايش به هنجارشکني آن ها درسنين نوجواني به طور جدي کاهش يابد.

تاثيرگذارترين افراد در زندگي و سرنوشت هر کودکي، والدين او هستند. معمولا بيشتر از نقش، مسئوليت و اهميت مادر در تربيت کودک سخن گفته مي شود و کم تر پيش مي آيد اهميت پدر و تاثير او در زندگي فرزندان بررسي شود.

امروزه به اعتقاد روان شناسان، پدران به اندازه مادران براي تحول فرزندان شان در زمينه هاي روان شناختي و اجتماعي اهميت دارند و حتي جايگاهي انحصاري در پرورش فرزندان دارند که شايد حضور نداشتن و يا کوتاهي در ايفاي نقش پدري، به تکميل نشدن فرآيند شکل گيري شخصيت کامل براي کودک منجر شود.

اهميت نقش پدر در پرورش شخصيت دختر
پدران سهم مهمي در پرورش ابعاد گوناگون شخصيت فرزندان به خصوص ايجاد امنيت و افزايش اعتماد به نفس آنان دارند. مادران اغلب زمان بيشتري را با دختران سپري مي کنند، از اين رو تاثير مستقيم رفتارهاي مادران بر تربيت دختران بسيار مشهود است. با اين حال ارتباط صرف با مادر براي دختران کافي نيست و آن ها به همراهي دائمي پدرشان هم نياز دارند.

اگر پدر بتواند از آغاز تولد و شکل گيري شخصيت کودک با او تعامل داشته باشد، مي تواند در شکل گيري شخصيت تعديل يافته و کامل او تاثير زيادي داشته باشد؛ به عنوان مثال، توان دفاعي و استقامتي دختران در فرآيند ارتباط با پدر تقويت مي شود.

البته دختران به محبت و صميميت پدر نيز احتياج زيادي دارند. پدراني که در پرورش دختران از سبک رفتاري مقتدرانه همراه با ابراز عاطفه بهره مي برند، در تربيت دختران خود موفق تر خواهند بود؛ بنابراين، چنانچه پدران بتوانند روابط خوبي را با دختران خود برقرار سازند مي توانند در دوران کودکي زمينه شکل گيري اعتماد به نفس مناسب او را پايه ريزي کنند.

همچنين پدراني که ارتباط مطلوبي با دختران خود ايجاد مي کنند، باعث مي شوند احتمال گرايش به هنجارشکني آن ها درسنين نوجواني به طور جدي کاهش يابد. دختراني که ارتباط مطلوبي با پدرهاي شان دارند، موفقيت هاي بيش تر و پيشرفت هاي مهم تري در دوران بزرگ سالي به دست خواهند آورد و ازدواج هاي پايدارتري خواهند داشت.

علاوه بر موارد ذکر شده، به طور کلي يافته هاي پژوهش هاي علمي که حاصل ارزيابي ابعاد روان شناختي و جسماني دختران بوده است، نشان مي دهد که رابطه مناسب با پدر، تضمين کننده سلامت بيش تر دختران در سال هاي بعدي زندگي شان خواهد بود.

روش هاي ارتباط موثر پدر با دختر
با توجه به اهميت ارتباط مناسب پدر و دختر، در ادامه به برخي از روش هاي موثري که پدران مي توانند در ارتباط با دختران شان از آن ها بهره ببرند، اشاره مي شود.

*پدر اولين مردي است که دخترش با او آشنا مي شود و معمولا از دريچه قياس با او، ديگر مردان را ارزيابي مي کند. بنابراين پدرها بهتر است که در شکل دهي تصوير صحيحي از مردان در ذهن دخترهاي شان دقت و تلاش ويژه اي داشته باشند.

*براي ارتباط با دخترتان، زمان هاي خاصي را اختصاص دهيد و سعي کنيد در برنامه هاي مربوط به او شريک باشيد و در انجام بعضي کارهايش با او همکاري کنيد. اگر مجبوريد که وقت کمي را در کنار او باشيد هنگامي که از خانه دور هستيد، نشانه هايي از خود به جا بگذاريد تا او به ياد شما بيفتد؛ به طور مثال تصويري از خودتان، نقاشي هايي مختص دخترتان يا ضبط يک گفت و گوي آموزنده، شعر يا داستاني کوتاه براي او بسيار مفيد خواهد بود.

*راهنمايي هاي تان را فقط با ابراز قدرت بيان نکنيد بلکه بيشتر در قالب ابتکار و خردمندي با دختران صحبت کنيد. با او درباره موضوعات مختلف مانند سرگرمي هايش و حتي مباحث علمي و اعتقادي گفت و گو کنيد و نظرات او را بشنويد تا راحت تر او را درک کنيد. شما مي توانيد از ميان صحبت هاي دخترتان، بيشتر با دنياي او آشنا شويد تا بتوانيد با زبان خودش، او را راهنمايي کنيد.

*در زمينه ويژگي هاي تحول جسماني و روان شناختي دختران، مطالعه کنيد تا اطلاعاتي مناسب با سن او داشته باشيد و او را بهتر درک کنيد و در زمان مناسب راهنمايي لازم را به او ارائه دهيد.

*از همسر خود بپرسيد در زماني که همسن دختر شما بوده است، چه افکار و احساساتي داشته است تا در برقراري ارتباط موثرتر با دخترتان از اين اطلاعات کمک بگيريد.

*مهارت هاي گوش دادن را در خود تقويت کنيد. نه تنها به محتواي صحبت هاي دخترتان توجه کنيد بلکه به احساسات وراي کلمات نيز دقت کنيد تا بتوانيد ارتباط بهتري با او برقرار کنيد.

*يک نکته بسيار مهم اين است که شما بايد به دخترتان عشق بورزيد ولي اين علاقه بايد در حد نياز او بوده و فراتر از آن نباشد.

نشان دادن علاقه هاي بيش از حد ممکن است باعث شود که دخترتان به شما وابستگي هاي بيمارگونه و غيرمنطقي پيدا کند.
منبع: خراسان
 
۱۳۹۳-۰۲-۲۹ ۱۲:۳۴:۲۹
یک پیشنهاد از یک کارشناس نوجوانان
پدر با نوجوان خود نامه نگاری داشته باشد
نوجوان با خواندن نامه پدر تأثیر بیشتری می پذیرد
ضمن آنکه با نامه بهتر می تواند با پدر صحبت کند (2154486) (alef-10)
 
علیرضا طالب زاده
۱۳۹۳-۰۲-۲۹ ۱۳:۵۹:۳۸
کودکان درسنین تولد تا 7 سالگی بیشتر رفتارهای عملی و کلامی خود را از رفتار، گفتار و اعمال والدین الگوبرداری می کنند. اطلاق لفظ الگو برداری بجای تقلید به این خاطر است که کودکان در بیشترموارد دقیقاً آنچه را والدین می گویند یا انجام می دهند مو به مو تقلید نمی کنند بلکه در الگو برداری علاوه بر اینکه مسائل شناختی دخیل هستند خود کودکان نیز در این رفتارها تغییراتی انجام می دهند و نسخه ای از این رفتارها را نشان می دهند که اگرچه در روساخت و ظاهر با رفتارهای والدین تفاوتهایی دارد ولی در ژرف ساخت و لایه های پایین با رفتارهای والدین یکی هستند. بطور مثال در خانواده ای که پدر مجبور به گفتن دروغی در باره ی شکستن گلدانی به همسر خود می شود، کودک تحت تاثیر همین رفتار ممکن است آنرا تعمیم داده و در موقعیت های مختلف و حتی علیه والدین از آن استفاده کند. وقتی به کودک گفته می شود نوشابه ضرر دارد و بهتر است آنرا نخورد ممکن است کودک والدین را هنگام خوردن نوشابه غافلگیر کند و با تناقضی آشکار روبرو شود که ثبات رفتار در کودک را متزلزل کند. چیزی که کودک ضبط می کند و رفتاری که کودک از آن فیلمبرداری می کند هنگام پخش و بروز آن در بیشتر موارد نسخه ای کاملاً ویرایش شده و مونتاژ شده را از آن به نمایش می گذارد. در زبان آموزی هم کودک عین جملات والدین را باز گویی نمی کند، بلکه با توجه به عوامل شناختی و ذهنی خود بر اساس این جملات تئوریهای را ایجاد می کند. به عبارتی نمونه ها را ضبط کرده و از روی آنها به استخراج قواعد می پردازند. کودک ما نمونه "کتابها"، "کشورها"، "سایه ها"را می شنود و آنها را به سایر اسمها تعمیم میدهد یعنی دستورزبان و طرز جمع بستن اسم ها و سایر مؤلفه های زبان را یاد می گیرد. سرانجام کودک در تماس با والدین و اطرافیان خود در عرض دو سال زبان مادری خود را فرا می گیرد و صحبت می کند. در حالیکه در بزرگسالی برای یادگیری زبان دوم سالها وقت صرف می کند اینکه کودک چه زبانی را صحبت خواهد کرد بستگی تام دارد به محیط و انسانهایی که در پیرامون او هستند و با آنها تماس زبانی دارد.
رفتارهای بزرگترها در مواجه با یک مساله در موقعیت های مختلف پر از تناقض است. همانطور که اشاره شد کودک به مانند یک جعبه ثبّات نیست که همه چیز را دقیقاً ثبت کند بلکه مسائل شناختی، تجزیه و تحلیل و عملکرد ذهن هم در آن دخیل می شود. کودک مدام فرضیه سازی می کند و پیوسته تئوری ارائه می دهد، استنباط می کند. فرضیه های متناقض در باره رفتاری باعث سردرگمی کودک و ارائه ی تئوری غلط و مبهم می شود. نوع رفتارهای ما خود دلیلی می شود که کودکان تناقض را در رفتار و گفتار ما مشاهده کنند چرا که قدرت یادگیری درکودکان بالا بوده و اشتیاق زیادی به کشف و یادگیری دارند. کودک اگرچه ظاهری بی تفاوت نشان می دهد ولی همه چیز را تحت نظر دارند و به راحتی می توانند تناقض را در رفتار و گفتار ما تشخیص دهند: پدر به کودک خود می گوید با دوستت مهربان باش ولی خود با همسرش مهربان نیست. مادر کودک را مجبور به کوتاه کردن ناخن های خود می کند در حالیکه خود ناخن هایش را دراز کرده است. به این ترتیب کودکان تحت تاثیر رفتارهای واقعی ما هستند، پس بجای اینکه تنها از رفتارهای کلامی و توصیه و اندرز برای تربیت کودک استفاده کنیم که تاثیرش کمتر است نگاهی به درون خود بیاندازیم و بجای تربیت کردن کودک بهتر این است که به تربیت خود بپردازیم و خودسازی کنیم چرا که در سنین پایین تنها الگوی رفتاری کودکمان ما هستیم رفتار ما با همسر خود به طور مستقیم تاثیرش بیشتر از رفتارهای "این کا را بکن و این کار را نکن" است. در بیشتر موارد رفتار و ارتباط کلامی باعث تربیت ناصحیح کودک گشته و اوضاع را بدتر می کند. پس والدین بجای اینکه کودکان خود را تربیت کنند باید رفتار خود را با اطرافیان و با کودک خود صحیح و منطقی کنند به عبارت دیگر خود را تربیت کنند و در بافت های حقیقی و موقعیت های مختلف و در برخورد با اطرافیان و حتی خود کودک دقت نظر در رفتار خود داشته باشند. پس اگر والدین از تربیت کودک چیزی نمی دانند و کتابهای زیادی دراین موارد نخوانده اند و مجلات تخصصی تربیت کودک را نمی خرند بهتر است که رفتار خود را درست کنند. پس لزومی ندارد مدام در گوش کودک خود بخوانیم که این کار را بکن یا نکن بلکه شخصیت و ترمیم رفتار خود می تواند تاثیر شگرف و پایداری در کودک بوجود آورد. دکتر احمد به پژوه در بحثی تحت عنوان "اصول برقراری رابطه ی انسانی با فرزندان" در پاسخ به این سؤال که کودکان چگونه رفتار می کنند؟ پاسخ می دهد که: "همانگونه که با آنها رفتار می شود: اگر سلوک و رفتار با کودک همراه با بردباری باشد، کودک صبر و استقامت را می آموزد. اگر سلوک و رفتار با کودک همراه با عدالت و مساوات باشد، کودک عدالت خواهی را می آموزد. اگر سلوک و رفتار با کودک همراه دشمنی و خصومت باشد، کودک عنادورزی و کینه توزی را می آموزد.اگر سلوک و رفتار با کودک همراه نام خدا و یاد خدا باشد، کودک خداشناسی را می آموزد. اگر سلوک و رفتار با کودک همراه درستی و صداقت باشد، کودک درستکاری و راستگویی را می آموزد. اگر سلوک و رفتار با کودک همراه استهزاء و ریشخند باشد، فردی خجالتی و متزلزل بار می آید.اگر سلوک و رفتار با کودک همراه تشویق و تحسین باشد، فردی متکی به نفس بار می آید.اگر سلوک و رفتار با کودک همراه زور و پرخاشگری باشد، فردی مضطرب و پرخاشگر بار می آید. اگر ......." (2154745) (alef-10)