نظر منتشر شده
۴۹
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 203284
پناهیان:
مقاله بهار اهداف و برنامه مشخصی داشت/ نويسنده تعمدا همه ميراث علمي و فقاهتي شيعه را ناديده گرفته است
بخش داخلی الف، 6 آبان 92
تاریخ انتشار : دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۳۹
حجت الاسلام پناهیان در مورد مقاله روزنامه بهار با تأکید بر اینکه کاملا معلوم است که مقاله هدف تخریبی دارد نه تقریبی، گفت: این مقاله براساس کار سیاسی منطبق با روش منافقانه لیبرالها و ادبیات آنها برای ترویج و تبلیغ اندیشه ای غیرعالمانه تنظیم شده است.

حجت الاسلام عليرضا پناهیان خطيب هيات هاي مذهبي تهران است. سخنراني هاي او در باب روش سياسي اسلام و تاكيد وي بر امتزاج عيني سياست و ديانت در سلسله سخنراني هاي او در مناسبت هاي مذهبي ما را بر آن داشت تا به بهانه درج مقاله جنجالي و پرانتقاد روزنامه بهار با عنوان "امام، پیشوای سیاسی و الگوی ایمانی؟"به سراغ وي برويم. مقاله اي كه به دليل نگاه خاص و پرابهامش به واقعه غدير و انكار خلافت سياسي ائمه معصومين(ع) و هم‌چنين توهين به جامعه شيعيان مورد انتقاد شديد علما، گروه‌هاي مذهبي و سياسي شده است. پناهيان در اين گفتگو مقاله موهن را فاقد حداقل‌هاي علمي و انديشه‌اي و سرشار از تناقض ارزيابي مي‌كند كه آن مطلبي ترويجي با «اهداف و برنامه مشخص» ارزيابي مي‌‌كند.

خطيب مشهور هيات‌هاي مذهبي هم‌چنين با اشاره به حساسيت بنيانگذار كبير انقلاب به نفوذ و فعاليت «ليبرال‌ها» در جامعه انقلابي، مطالب اين مقاله را از جنس مقالات و بيانيه‌هاي گروهك‌هاي ليبرال ابتداي انقلاب ارزيابي كرده و معتقد است مقاله نويس بدون نام بردن از حضرت امام(ره) تمام تلاش خود را براي زير سوال بردن فلسفه و انگيزه نهضت امام خميني(ره) و هم‌چنين توهين به ايشان مصروف داشته است.

پناهيان معتقد است با توجه به سياق ضدعلمي مقاله، نيازي به پاسخگويي علمي و مذهبي به اين مقاله نيست به خصوص كه شبهات مطرح شده در اين مقاله در صدها جلد كتب و تاليفات علماي شيعه پاسخ داده شده است و نويسنده تعمدا همه ميراث علمي، كلامي و فقاهتي شيعه را ناديده گرفته است؛ و براي مقابله با چنين مطالب ترويجي بايد تكنيك‌ها و فريب هاي جنگ رواني به كار رفته در آن را براي مردم افشا كرد.

گفتگوي مهر، با حجت‌الاسلام عليرضا پناهيان را در ادامه مي‌خوانيد:
 آقاي پناهیان همانطور كه حتما مطلع هستيد روزنامه بهار روز چهارشنبه هفته گذشته در آستانه عيد غدير اقدام به انتشار مقاله اي با عنوان "امام، پیشوای سیاسی و الگوی ایمانی؟" كرده است كه اين مقاله بحث ها و انتقادهاي فراواني را در پي داشته است. در مورد اين مقاله و ميزان صحت و سقم ادعاهاي تاريخي و قرآني آن بفرماييد.
پناهيان: اولا این مقاله، مقاله ای علمی نیست و مقاله ای صرفا ترویجی است. این مقاله علیرغم ادبیات به کار گرفته شده و یا تظاهری که به استدلال و برهان دارد، کاملا مقاله ای برای تبلیغ یک نگاه غیرعالمانه است. اینکه به چه قصدی این تبلیغ و ترویج صورت گرفته عرض خواهم کرد، ولی این مقاله، مقاله ای است که اولین شرایط علمی مقاله محققانه را در خود ندارد.

نویسنده مقاله صدها جلد کتابی که در بیان براهین اثبات امامت امیرالمؤمنین(ع) و وصایت اوست را در نظر نگرفته و در نظر نگرفتن سخنان علمی و براهین علمای شیعه در طول تاریخ تشیع، بی انصافی محض و ناشی از عمدی است که نویسنده در بی اعتنایی و بی احترامی به علما دارد.

زمانی می توانستیم این مقاله را مقاله ای علمی به حساب آورد که براهین اثبات کنندگان به ساحت امیرالمؤمنین(ع) را بیاورد و علیه این براهین، استدلالهای خودش را مطرح کند. بالاتر از این، این مقاله نه تنها مقاله ای علمی نیست بلکه مقاله ای ترویجی است و مقاله ای است در جهت ضدیت سیاسی با نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی که براساس آن نگاه، انقلاب اسلامی ایران را شکل داد و اینکه کسی بدون اینکه اسم حضرت امام(ره) را بیاورد نظرات ایشان را ظالمانه بداند. این کار، آدم را یاد بیانیه های گروهکهای ضد انقلابی می اندازد. در واقع این مقاله، کار سیاسی سخیف است چون دیگر دیدگاه شیعی، یک دیدگاهی است که تشکیل حکومت داده و توانسته تغییر سیاسی عمده ای در عالم ایجاد کند و وقتی کسی مبانی نظری یک حکومت را دارد به عنوان ظلم و جهالت تاریخی مورد حمله قرار می دهد نمی تواند اغراض سیاسی نداشته باشد و وقتی آن همه استدلالها و براهین و مبانی نظری حضرت امام(ره) برای تشکیل حکومت اسلامی را در نظر نمی گیرد و علیه آن این گونه قلم فرسایی می کند، جز یک نگاه سیاسی امنیتی نمی توان به این مقاله داشت.

چطور بك مقاله در حوزه مسائل فقهي و تاريخي با ظاهر علمي و انديشه‌اي مي‌تواند نگاه نه تنها سياسي بله نگاه امنيتي داشته باشد؟
پناهيان: این مقاله، ما را به یاد ادبیات لیبرالها در سالهاي ابتدايي انقلاب و دهه شصت می اندازد. ادبيات و رفتارهايي که باعث شد حضرت امام(ره) در ماه های آخر عمرشان ۱۰ بار یا بیشتر علیه لیبرالها مطالبی را بیان فرمودند که صریحا نامشان را ذکر کردند در سخنان خودشان در جلد ۲۱ صحیفه امام(ره) هست و هر بار هم کلمه لیبرالها را کنار منافقین قرار دادند. بعد توضیح هم می دادند که منافقین همان کسانی هستند که گوش تا گوش سر پدر خانواده را در کنار فرزندانشان می بریدند و امام(ره) عمدا کلمه لیبرالها و منافقین را کنار همدیگر قرار می دادند و اصرار داشتند که منافقین و لیبرالها را یک حقیقت در دو لباس بدانند. منافقین در لباس تروریستی و خشن ظاهر شده بودند اما لیبرالها در لباس به ظاهر روشنفکری ظاهر می شدند.

روشنفکری، چیز خوبی است اما وقتی بدون مراعات حداقل مقررات علمی، کسی علم نمایی می کند و با رعایت برخی از ظواهر در ادبیات به توهین می پردازد نسبت به مبانی نظری انقلاب و طرفداران آن مبانی و به ویژه نگاه حضرت امام(ره)، این یک کار منافقانه است، نه کار عالمانه. ضمن اینکه اگر کسی در این روزنامه، این مقاله را قبل از انتشار خوانده بود تناقضهای مقاله را دیده بود، اگر این مقاله درباره آب آشامیدنی و گیاهان و درختان نوشته بود نباید اجازه چاپ به آن می داد.

ایشان وقتی می خواهد حکومت را از امیرالمؤمنین(ع) بگیرد، به سخن امیرالمؤمنین(ع) اتکا می کند که حضرت فرمودند: از عطسه بُزی پیش حضرت ارزشش کمتر است. حکومت چیزی است که از ارزشش از عطسه بُزی کمتر است، اما وقتی که می خواهد حکومت را به مردم واگذار کند می گوید چطور ممکن است خدا و دینش، مردم را در یک چنین امر مهمی بی اختیار قرار داده باشند. چنین مقاله ای اگر می خواست درباره یک موضوع ساده مانند ترافیک نوشته شود گردانندگان روزنامه باید می گفتند این تناقضهای آشکار نشان دهنده حماقت یا غرض ورزی نویسنده است. پس بنده تصور می کنم که این مقاله براساس کار سیاسی منطبق با روش منافقانه لیبرالها و ادبیات آنها برای ترویج و تبلیغ یک اندیشه غیرعالمانه تنظیم شده است.

برخي سياق ضد شيعي اين مقاله و بازتكرار انديشه‌هاي سلفي و وهابي در قالب كلمات و عبارات شيعي را مورد انتقاد قرار داده و برخي ديگر نيز توهين هاي پي در پي نويسنده به كليت جامعه شيعيان و علماي بزرگ تاريخ شيعه را مورد انتقاد قرار مي‌دهند. براي مخاطبان ما بفرماييد كه مشخصا كدام بخش يا بخش هاي مقاله مورد انتقاد شماست. انتقاد محوري شما به كدام بخش از مقاله و يا كدام زاويه نگاه در اين نوشته است؟
پناهيان: اما این مقاله دو بخش دارد: بخشی مربوط می شود به امیرالمؤمنین(ع) که با ادبیات کاملا احترام آمیز هرچند با محتوای غلط به این موضوع پرداخته است و بدون اعتنا به تفسیر مفسران بزرگ جهان اسلام از شیعه تا سنی بدون رعایت حداقل اصول علمی صریحا به تفسیر قرآن پرداخته است که تصور نمی کنم امروزه این روش قابل قبول باشد. اگر کسی قرار است جایی طبابت کند، می گویند شما حداقل توان پزشکی خود را باید به اثبات برسانید تا بتوانید در این باره به طبابت مردم اقدام کنید. ولی ظاهرا قرآن مجید این قدر مورد حفاظت در جامعه ما قرار نمی گیرد که هر کسی خود را بدون اعتنا به نظر عموم مفسیرین و حتی بدون نقد دیدگاه آنها و بدون رعایت حداقل ضوابط تفسیر قرآن به ترویج نظریه تفسیری خود اقدام کند، چون این مقاله، مقاله ای ترویجی است اما از این بخش که به ظاهر با احترام به امیرالمؤمنین(ع) و با احترام به قرآن نوشته شده است هر چند غیر عالمانه بگذریم، بخش مهم مقاله، بخش توهینهایی است که به شیعیان و علمای شیعه صورت گرفته است که این بخش مقاله را کاملا مسأله امنیتی می دانم به این دلیل که این مقاله هر کسی را از نظریات شیعیان دقیقا خبر نداشته باشد علیه شیعیان تحریک می کند و با توجه به موقعیتی که ما هم اکنون در منطقه می بینیم که دشمنان ما به شدت به دنبال این هستند که نزاع بین مذاهب مختلف را تشدید کنند. این مقاله به سهم خود می تواند در بدنه های اجتماعی مقدمات ذهنی این نزاع را فراهم کند.

يعني شما معتقديد نويسنده در پي شكل گيري نوعي آشوب اجتماعي از طريق ايجاد شكاف هاي مذهبي شيعي-سني در ايران و منطقه بوده است؟
پناهيان: البته توان این روزنامه یا نویسنده اینقدر بالا نیست که بتواند موجب به هم ریختگی جامعه شود ولی در این جهت حرکت کرده است. ایشان برای بیان نظر خود نیاز به اینکه به شیعیان توهین کند، نداشت. می توانست بگوید برداشت من این است اما برداشتهای دیگری هم وجود دارد اما ایشان صریحا می گوید: هر کسی برداشتی غیر از این دارد خودش را امام قرآن می داند و آن شیعه ای است که ظلم به علی بن ابیطالب(ع) کرده است و مرام امیرالمؤمنین(ع) را نپسندد. نویسنده مقاله کلمات به شدت آمرانه و توهین آمیزی نسبت به شیعیان و عالمان شیعه رواج داده که بسیاری از علمای اهل سنت از چنین ادبیاتی استفاده نمی کنند و آنجایی که هم قبول نداشته باشند علمای منصف اهل سنت می گویند لااقل در این زمینه دو نظر وجود دارد و ما این نظر را قبول داریم اما این یک نوع دیکتاتوری در وجود نویسنده است که نظر خود را قبول دارد.

ابتدا مقاله خود را یک نظر در میان نظرها اعلام می کند اما بعد از اینکه نظر خود را به تفصيل بيان مي‌كند هر نظری به غیر از نظر خود را «ظالمانه» می داند، اگر چه علمای بیشماری در طول تاریخ نظر مقابل او را امضاء کرده باشند. بدون اینکه حتی یکی از آن دیدگاه ها را عالمانه مورد نقد قرار دهد و يا حتي اشاره‌اي به آنها بكند. در واقع نگاه نويسنده به صورت واضحي با نگاه حضرت امام(ره) مخالف است همان نگاهي كه بر اساس آن نهضت امام(ره) ايجاد شده و این نظام شکل گرفته است و مبارزه با استکبار موفق بوده است. نگاهی که نويسنده دارد نگاهی کاملا متضاد با نگاه مقبول حضرت امام(ره) است. تصور می کنم که اگر دشمنان ما می خواستند برای تحریک لایه های اجتماعی مختلف علیه شیعه گری آغازی در مقاله نویسی روزنامه ها داشته باشند تا بتوانند ضدیتی با تفکر شیعی در لایه های پائین اجتماع ایجاد کنند دقیقا همین کار را می کردند كه اين نويسنده انجام داده و جز این راه دیگری نداشتند.

ما الان می بینیم کسانی که در اطراف کشور ما به عنوان عُمّال آمریکا و اسرائیل، شیعیان را با انگیزه های مذهبی سَر برمی برند دقیقا از بخشی از همین ادبیات استفاده می کنند. شما برای اینکه بتوانید یک تروریست را با انگیزه های مذهبی وادار کنید که شیعیان را به قتل برساند باید اول به آنها بگوئید که شیعیان دارند در حق علی بن ابیطالب(ع) ظلم می کنند و به خدا و پیغمبر(ص) دروغ می بندند و باید نگاه آن تروریست را به گونه ای قرار دهید که نگاه شیعی را یک نظر در کنار دیگر نظرهای اسلامی تحمل نکند. این مقاله، این کار را انجام داده است. این مقاله دعوت به کشتن شیعیان نمی کند ولی کاملا برخی از منازعاتی که نمونه اش را در سوریه می بینیم تئوریزه می کند اگر کسی علاقه به قرآن و علاقه به صحابه جلیل القدر پیامبر(ص) یعنی امیرالمؤمنین علی(ع) داشته باشد اگر اطلاعات عمیق دینی نداشته باشد راحت می تواند بعد از خواندن این مقاله معتقدین به وصایت امیرالمؤمنین(ع) را نفرین کند که چرا چنین ظلمی به آن حضرت می کنند.

به این دلیل می گویم این مقاله، یک مقاله ترویجی است؛ ترویج خشونت علیه شیعیان است. خشونت علیه شیعیان هدف این مقاله است و الا می توانست نظر عموم علمای شیعه را من جمله حضرت امام را در کنار نظر خودش لااقل محترم بداند. اشکالی ندارد که ما نظری غیر از نظر حضرت امام(ره) داشته باشیم ولی بی حرمتی کردن به دیدگاهی که مبنای یک حکومت و محور وحدت قرار گرفته است، عامل اقتدار و ثبات یک جامعه قرار گرفته است و متهم آن به ظلم و از منظر دین و قرآن علیه آن سخن گفتن یعنی تحریک اجتماعی و این مسأله کلیدی این مقاله است.

ظاهرا اين روزنامه در شماره بعدي خود ضمن عذرخواهي چند مطلب در پاسخ به مقاله مذكور هم منتشر كرده و انتشار آن را ناشي از اشتباه سهوي مسئولان روزنامه دانسته است.
پناهيان: من شنیدم یکی از مقالاتی که این روزنامه در جواب این مقاله منتشر كرده، حاوی توهین به صحابه بوده است. آن هم نوع دیگری از افراطی گری در مقابل این نوع از افراطی گری است که هر دو مقاله، هم مقاله حاوی توهین به شیعیان و تحریک احساسات برخی از عوام علیه شیعیان و هم مقاله توهین به صحابه هر دو در جهت یک هدف، حرکت می کنند و آن هدف چیزی نیست جز ایجاد تفرقه های قومی و مذهبی و این مسأله، مسأله ساده ای نیست.

خارج از بحث آزادی افکار و آزادی بیان است. شما می توانید با بیان ذهنیت افراد جامعه را نسبت به هم منفی کنید. اگر این مقاله علیه گروه کوچک اجتماعی بود شاید آنقدر اهمیت نداشت. اگر این مقاله بدون اینکه به ارزیابی نظرات مخالف خودش بپردازد، صرفا نظر خود را درباره برخی از آیات قرآن بیان می کرد اینقدر حساسیت نداشت ولی بسیار قابل تأمل است که این مقاله با چنین اهداف روشنی که فی نفسه دارد بدون اینکه ما با غرض نویسنده و منتشرکنندگان آن کاری داشته باشیم از چه فیلترهایی عبور کرده است؟ آیا مسئولان این روزنامه حداقل آشنایی با ضوابط روزنامه نگاری را ندارند و نمی دانند که چگونه می توان به تحریک احساسات اقوام مختلف علیه یکدیگر اقدام کرد؟ اگر چنین آگاهی ای را ندارند پس چرا به اداره یک مطبوعه اقدام می کنند. مسلما هر روزنامه نگاری از حداقلهای آثار روانی مقاله ای با این سیاق خبر دارد و این برای من خیلی سؤال ایجاد می کند.

برخي از منتقدان اين مقاله و اقداماتي از اين دست را در ادامه وضعيت رسانه‌هاي مكتوب در دوران اصلاحات ارزيابي مي‌كنند و معتقدند عده‌اي به دنبال تكرار همان فضا با ادبياتي جديد هستند.
پناهيان: ما در دوران اصلاحات شبیه چنین مقاله هایی نداشتیم. دفاع از سکولاریزم در مقابل اسلام سیاسی و حکومتی، در مقابل تفکر شیعی که قائل به امامت به معنای حکومت است چیز تازه ای نیست، اما اینکه از منظر دین به این موضوع پرداخته شود، و خصوصا صاحبان تفکر اسلام سیاسی و امامت به معنای حکومت را ظالم تلقی کردن این حرف تازه ای است که در فضای نزاعی که دشمن می خواهد امروزه در جامعه اسلامی بین شیعه و سنی ایجاد کند، بسیار معنا دارد.

این مقاله را باید با وضعیت زمان؛ وضعیتی که ما در آن قرار داریم با هم ببینیم. با این وضعیت که در اطراف ما بسیاری از قتلها، از مؤمنین به وصایت امیرالمؤمنین(ع) صورت می گیرد. کشتارهایی که توسط تروریستهای وهابی صورت می گیرد دقیقا به همین انگیزه است.

اگر نویسنده می خواست بگوید، من آن نگاه را نگاه صحیحی نمی دانم؛ اولا لازم بود که دلایل اثبات کنندگان ولایت و امامت به معنای حکومت را رد کند و کمترین اعتنا را به آنها انجام دهد، در شرایطی که ما حکومتی مبتنی بر این اندیشه داریم. ثانیا لازم نبود به طرفداران این نظریه اینقدر توهین کند و از منظر دفاع از مقدسات دینی علیه آنها آه و ناله کند. این کارها، این مقاله را از نظر سیاسی معنادار می کند.

برای مخاطب عام شبهه ای در مورد نحوه برخورد متدينين با اين مقاله ایجاد می شود. مخاطب مي‌پرسد كه سالهاست برادران و علماي اهل سنت از این گونه حرفها زدند و به صورت طبيعي علمای ما هم با استدلال و براهين مختلف به آن پاسخ داده‌اند و هیچ وقت برخورد قهري صورت نگرفته است. حال چه چیزی شما را اینقدر ناراحت کرده كه در مقابل يك مقاله واكنش نشان مي‌دهيد؟
پناهيان: اگر در مقاله ای دروغ گفته شود، ارزش پاسخ دادن نخواهد داشت. اگر مقاله ای حداقلهای آئین نامه علمی مقاله نویسی را رعایت نکند دیگر معنای مقاله و نظر علمی که انسان بخواهد به آن پاسخ دهد را در بر نخواهد داشت. اگر در مقاله ای کتمان حقایق فاحش صورت گیرد که به هیچ وجه نتواند تصادفی قلمداد شود و ناشی از نادانی فرد تلقی شود. این دیگر بیان دیدگاه علمی نیست. من مطئنم یک عالم اهل سنت که اهل انصاف باشد به هیچ وجه این گونه علیه شیعیان مقاله نویسی نخواهد کرد. چرا؟ این ادبیات، به ادبیات تروریستهای وهابی خیلی نزدیک است و دفاع جانانه ای از مبانی آنها دارد. می دانید که تروریستهای وهابی در تاریخ بیش از اینکه به قتل شیعیان همت کنند عالمان سنی بسیاری را به قتل رساندند.(در تاریخی که در عربستان دارند.) در کشور ما هم الان از برخی از علمای اهل سنت را تهدید می کنند یا به قتل می رسانند. این ادبیات از این جنس است، از جنس ادبیات برادران یا عالمان اهل سنت نیست.

ابتدای انقلاب هم به بهانه وحدت عده ای و عدم تاكيد بر موارد اختلافی شيعه و سني می گفتند که مثلا مراسم و عزاداري هاي روز عاشورا را برگزار نكنيد یا از امامت ائمه معصومين سخني نگوييد، که ظاهرا حضرت امام(ع) ورود کردند و در مورد اهمیت برگزاري باشكوه و با عظمت دسته‌هاي عزاداري عاشورا مطالبی را بیان داشتند. آیا می توان گفت لیبرالها و برخي روشنفكران ليبرال مسلك از باب رفتار تفريطي به ورطه نوعی وهابی گری داخل شیعه افتاده‌اند؟
در این مقاله شما عقده و کینه ای علیه تفکر سیاسی حضرت امام(ره) مشاهده می کنید؛ نه یک نگاه منصفانه و نقادانه و علمی، ولو غلط و متفاوت نسبت به نگاه حضرت امام(ره). این مقاله جدا از اینکه بی انصافیهای فراوان، صریحا علیه کسانی که با دلایل فراوان به نگاه امامت به معنای خلافت و وصایت معتقدند و توانستند انقلاب بزرگی را در جهان ایجاد کنند و حکومت اسلامی را بر مبنای آن تثبیت کنند عقده گشایی کرده است. فکر نمی کنم کسی بتواند ذره ای احتمال برخورداری از هدف تقریبی برای این مقاله قائل باشد. این کاملا معلوم است که مقاله هدف تخریبی دارد نه هدف تقریبی. وقتی نویسنده ای در مقاله خود غاطبه علمای شیعه بلکه بالاتفاق علمای شیعه را ظالم تلقی می کند یعنی اینکه خواسته احساساتی را علیه شیعیان تحریک کنید. احساسات دینی را علیه شیعیان به شور بیاورید. چرا باید کسی این کار را انجام دهد؟، به چه انگیزه ای؟!

پیشنهاد شما برای رفتار رسانه ای و فرهنگی برای مقابله با این موضوع چیست؟ آيا به عنوان مثال بايد اين موضوع را بهانه پرداختن به اعتقادات شيعه كرد و رسانه ها باید مقالات پرحجمی در اثبات حقانیت ولایت ائمه منتشر کنند؟
نه! اصلا نیازی به این کار نیست، چون این مقاله ها حاوی هیچ سخن علمی علیه اعتقادات شیعی نیست. باید از نظر فنون جنگ روانی که این مقاله برای ایجاد تشنجات اجتماعی استفاده کرده باید علیه این توضیح داده شود و الا این سخن، سخن عالمانه ای نیست که زحمت پاسخ عالمانه بخواهد. من نمی خواهم نیت خوانی کنم و غرضی را به این نوشته تحمیل کنم. اغراضی که عرض کردم کاملا سیاسی و منافقانه در این نوشته است، به وضوح می توان مشاهده کرد. اگر کسی نظر مخالفی داشته باشد نیازی نیست که مخالفان خود را یک سره متهم به بدترین اتهامات کند.

این روزنامه متعلق به جریان اصلاح طلبی است و ارتباط مشخصی با این جریان دارد، به نظر شما انتظار منطقی از این جریان چیست و چه رفتاری در مقابل این اتفاق بايد داشته باشند. آیا صرف اتکاء به عذرخواهی این روزنامه کفایت میکند؟
یک جریان سیاسی باید سازوکاری داشته باشد تا بتواند جلوی نفوذ دشمن در لایه های مختلف جریانات سیاسی خود را بگیرد، ظاهرا این جریان توانمندی برای این موضوع را ندارد بلکه به واسطه برخی دیدگاه ها و برخی اهمال کاری ها همیشه بسترساز نفوذ دشمنان در لایه های مختلف سیاسی جریان خودش هست. یکی از ضعفهای جریان اصلاح طلب دقیقا همین است که خیلی ها از خارج از مرزهای منافع این ملت، می توانند به سادگی در این جریان نفوذ پیدا کنند و اهداف خودشان را پیاده کنند. ضربه اش را همین جریان اصلاح طلب می خورد، کما اینکه اگر کسانی به عنوان شیعیان افراطی در حوزه های علمیه نفوذ کنند و در میان جریانهای ولایی تندروی هایی انجام دهند که به نفع دشمنان باشد آنها هم نفوذی هستند که ضربه اش را در واقع همین شیعیان معتقد و ملتزم به ولایت خواهند خورد. در هر دو سو باید از افراطی گری جلوگیری شود.
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۵:۵۴:۴۷
با اعتقادات نمیشه شوخی کرد، سعی کنید به اعتقادات احترام بگذارید (1745653) (alef-13)
 
majid
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۰۸:۲۷:۵۹
پیوست برای مطلعین ذوب در روشنفکری غربگرا (1746857) (alef-13)
 
علی
۱۳۹۲-۰۸-۰۸ ۱۳:۳۱:۲۶
اگر اعتقادات مردم قراره با یک مقاله دچار اشکال بشه وای به اون اعتقاد .
بابا یکی یه چیزی نوشته مردم هم فهم دارن از اسلام و ... آخه تا کی میخوایم فقط موافق امیال دینی و سیاسی مطلب بنویسیم و بخونیم ؟ (1749469) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۷:۲۱:۰۰
به هر حال وقتی که طرف یک ادعای ناواردی مطرح میکنه و بهش جواب داده میشه ذهنیت مردم هم بازتر میشه و به نظر من انتقاد باید بشود ولی صاحبنظران این انتقادات را جواب دهند تا شبهه ای باقی نماند. (1745866) (alef-13)
 
جوال دوز
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۲:۴۴:۲۱
انتقاد ؟!

نکنه جدیدا این نوع نوشتار اسمش شده انتقاد.

شما یا معنی انتقاد رو نمی دونی یا اصلا نمی دونی داستان چی بوده.

اولا این نوع مقاله ها باید بررسی بشه که در چه جایگاهی بیان شد.
در یک مناظره رسمی بین عالمانی از مذاهب مختلف یا در جمعی که قبل از عالمان عوام ناظر آن هستند، در کشوری که اصلا شیعه محلی از اعراب نداشته و یا در کشوری که طبق قانون اساسی اش مذهب رسمی تشیع هست.

پر واضح است که این مقاله به هیچ وجه جنبه مناظره ای نداشته و از سوی دیگر در کشوری مثل عربستان هم چاپ نشده که شیعه در قانونشون محلی از اعراب نداره.

پس چون طبق قانون اساسی که اصول رو مشخص میکنه و طبق تعریف اصل که موضوعی است که جایی بحثی ندارد -و باید مورد قبول تمام آحاد یک ملت باشه - مگر در مجامع بسیار تخصصی، تشیع مذهب رسمی کشور ما است. پس هر مجموعه ای که در این غالب دارای فعالیت است می بایست از قوانین رسمی کشور تبعیت کند و به مذهب رسمس کشور به دید یک اصل نگاه کند.

اینکه کسی به خود اجازه دهد اصول رو در ذهن عوام الناس خراب کنه و با توهین و شبهه افکنی و استفاده از سیاق نوشتاری متکلم وحده حرفی اشتباه و ضد شیعی رو در جامعه رواج بده به هیچ وجه قابل توجیه نیست.

دوما بحث سر این نیست که حالا که شبهه و توهینی صورت گرفته و ادعایی مطرح شده پس باید جواب داد که این موضوع به قدری در موردش پاسخ داده شده که واهمه ای از بیان دوباره اش نیست لکن موضوع بر سر این است که چطور شخصی معلوم الحال به خود اجازه چنین اساعه ادبی را داده.

مثال میزنم؛ در یک ماجرا کسی به مادر کسی ناسزایی ناموسی می گوید و در محتوایش تهمتی به او میزند. آیا می توان انتظار داشت که آن شخص و مادرش نباید ناراحت شوند و باید در مقام پاسخ بروند دنبال عدله و اثبات کنند که نخیر اون تهمت نا به جا و دروغ است ؟ اینجا نیز بحث در این نیست که حالا که اون شخص فحاش فحشی داده چرا پاسخی مستدل از آن دیگری دریافت نمی کنه بلکه موضوع این است که چه طور شخصی به خود اجازه داده توهینی انجام دهد. (1747422) (alef-13)
 
حماسه
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۷:۲۴:۲۶
جناب پناهیان اگربجای این همه پاسخ های سیا سی وجناحی بادرج متنی برهانی وعالمانه موضوع نوشته شده را نقد نموده وبرای مخاطبان منابع ومئا خذروشن ارائه میفرمودندمتشکرمی شدیم (1745877) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۰۹:۳۷:۳۷
شاید قوه ی درک خوانندگان را پایین تر از اطلاعات خویش میدانند !!!! (1746990) (alef-13)
 
احسان
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۱:۰۸:۴۰
یک بار در ابتدای انقلاب فضا را برای بیان افاضات این به اصطلاح روشنفکران باز گذاشتند برای هفت پشتمان بس است.
همانطور که گفته شده، یک مقاله علمی را جواب می دهند نه خزعبلات و توهمات هر کسی را. اگر بنا باشد هر سنگی را که دیوانه ای در چاه می اندازد بیرون بیاوریم وقتی برای کارهای اساسی نمی ماند. دوستان اگر بنای بحث منطقی دارند روش آن را یاد بگیرند. اگر هم با طرح مسائل شبه علمی و شبه مذهبی سعی در مسموم کردن فضای جامعه دارند (خاطرات تلخ هشت سال اصلاحات) کور خوانده اند.
من به شخصه بسیار موافق بحثهای علمی هستم تا مثل همیشه تاریخ مشخص شود حق با چه کسی است. ولی اگر کسی بخواهد به عقاید و مقدسات ما توهین کند با ما طرف است. (1747171) (alef-13)
 
يك بنده خدا
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۴:۰۵:۲۰
متاسفانه برخي افراد، فقط نقد شخصيت ها و نيت خواني را خوب بلد هستند تا نقد مطالب! و ايراد محوري و اساسي به آقاي پناهيان هم در اين روش كاملا اشتباه ايشان است؛ روشي كه بارها توسط كمونيست ها براي تخريب شخصيت رقبايشان به كار گرفته مي شد. (1747666) (alef-6)
 
مهدی
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۷:۲۵:۱۱
پاسخ مقاله مقاله است نه اینکه روزنامه رو کلا ببندید. اگه جواب مستدل دارید باید مقاله مستدل چاپ کنید و جواب بدید. بگیرو ببیند جواب نمی ده. (1745881) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۱:۰۰:۴۹
وافعاً اگر این مقاله این قدر سطح پایین و پر از ایراد است خب فقط نگارش چند مقالهء مستدل و بی عیب در جواب مقاله قبلی آن هم در چندین روزنامه پاسخ خوبی به این افراد است اما متاسفانه این نوع برخورد های رادیکال و کینه توزانه و سطح پایین، روحانیت را در موضع ضعف قرار می دهد و هرگز برای دیگران درس عبرت نمی شود بلکه این افکار در خفا رشد می کند و پا می گیرد. (1747148) (alef-13)
 
مسعود
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۱:۴۶:۳۳
آقا مهدي ، پس به نظر شما جواب كتاب سلمان رشدي و سازنده فيلمي كه توهين به پيامبر كرده را بايد با كتاب و فيلم داد، و اصلا نبايد بگير ببند انجام داد
با اين استدلال شما سنگ رو سنگ.
كجاي دنيا اين جوري كه ما باشيم
موضوع هولوكاست رو كه ميدوني
اگه بر خلافش حرف بزني ميگيرنت ميندازنت جايي كه عرب ني انداخت (1747297) (alef-6)
 
يك بنده خدا
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۴:۳۹:۰۷
به بهانه توهين هاي امثال سلمان رشدي نبايد باب نقد و ايراد و اشكال را بست و تفاوت توهين با نقد اگر به دنبال بهانه جويي نباشيم، تقريبا مشخص است. (1747744) (alef-6)
 
مهدی
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۸:۰۶:۵۸
دوست من اولا که سلمان رشدی کتاب داستان نوشت. این مقاله است داستان نیست نظریه رو باید خواند و جواب مستدل داد. حقیقتش رو بگم که من به جد معتقدم که جواب مقاله مقاله است. نمی دونم شاید این نظر من موجب بشه شما هرگز جواب من رو نبینید اما به جد معتقدم همه باید صبور باشیم و نظرمون رو مستدل دفاع کنیم و به طرف مقابل هم اجازه بدیم نظرش رو بده و از خودش دفاع کنه. قدرت ما زمانی معلوم می شه که مستدل تر حرف بزنیم. . زمانی که یه روزنامه برای یک مقاله بسته می شه به نظر شما افکار عمومی جامعه که این خبر رو می شنوه چه برداشتی می کنه؟ خبر خود مقاله که چقدر درست و مستدل یا نادرست و غیر منطقیه انقدر مورد توجه قرار نمی گیره که خبر بسته شدن روزنامه به خاظر چاپ یه مقاله مورد توجه قرار می گیره. حالا شما بازنده افکار عمومی هستی چون جواب نوشتن رو که یه پدیده نرم محسوب می شه رو با قدرت سخت دادی. شما با این کار بازنده موضوع در افکار عمومی جامعه شدی. شاید درصد کوچکی کل داستان رو متوجه بشن اما اکثریت وقت این کار رو ندارن. شما وقتی نظری داری اگه افکار عمومی رو می خواهی با خودت همراه کنی باید نرم حرکت کنی. (1748209) (alef-10)
 
هادی
۱۳۹۲-۰۸-۱۱ ۱۵:۳۲:۰۲
پناهيان: اولا این مقاله، مقاله ای علمی نیست و مقاله ای صرفا ترویجی است. این مقاله علیرغم ادبیات به کار گرفته شده و یا تظاهری که به استدلال و برهان دارد، کاملا مقاله ای برای تبلیغ یک نگاه غیرعالمانه است. اینکه به چه قصدی این تبلیغ و ترویج صورت گرفته عرض خواهم کرد، ولی این مقاله، مقاله ای است که اولین شرایط علمی مقاله محققانه را در خود ندارد.

زمانی می توانستیم این مقاله را مقاله ای علمی به حساب آورد که براهین اثبات کنندگان به ساحت امیرالمؤمنین(ع) را بیاورد و علیه این براهین، استدلالهای خودش را مطرح کند.


اگر علمی در کار بود میشد جواب داد. یا حداقل نامش را "مقاله" ای گذاشت که شما میگویید اما به یک سری ناسزا و توهین چه باید گفت؟ (1753696) (alef-6)
 
فرهاد
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۷:۲۸:۰۸
از نظر علمی سوال میکنم و آن اینکه چرا امامان ما وقتی شرایط برای خلافت برایشان محیا میگشت از آن دوری میجستند؟ (1745888) (alef-13)
 
وهاب
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۷:۵۱:۱۹
سلام
من به شما پیشنهاد میکنم که مناظره آقایان دکتر علی غلامی و دکتر صادق زیباکلام در باب ولایت فقیه رو گوش بدید ،جواب خیلی از سوالاتتون و این سوال را خواهید گرفت. (1745929) (alef-6)
 
رضا
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۰:۴۹:۰۰
سلام
سوال اشتباه است. چون تمام اهل بیت برای خلافت تلاش می کردند و روش های مبارزه ی مختلف فقط برای همین موضوع بود.
امام علی (ع) خلیفه شدند و نپذیرفتن ایشان در مرحله ی اول به خاطر اتمام کردن حجت بر مردم بود تا بعد از پذیرفتن بلافاصله زیر حرفشان نزنند.
امام حسن(ع) نیز خلافت را پذیرفتند و 6 ماه خلیفه بودند.
امام حسین(ع) نیز در راه رسیدن به خلافت و گرفتن حکومت از دست یزید به شهادت رسیدند.
تا زمان امام رضا(ع) دیگر مجالی برای گرفتن خلافت نبود. اینکه امام رضا(ع) نپذیرفتند به خاطر نیرنگ مامون بود. امام در جواب مامون گفتند. اگر خلافت از آن تو و حق توست نباید آن را به دیگری ببخشی و اگر حق تو نیست هم به چه حقی به دیگری می دهی؟

امام زمان(ع) هم حکومت اسلامی را برقرار خواهند کرد.
حرف این مقاله و شما می شود اینکه امام زمان بیاید و مثلا اوباما پسر خوبی شود و به حکومتش ادامه دهد امام هم تبلیغش را بکند و الگو شود!!! (1747121) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۴:۰۷:۵۳
خلافت در زمان هیچ امامی مساعد نشد مگر امام رضاکه آن برای توجیه توسط خلیفه که حکومت ما به خاندان پیامبر منسوب است بود. امام عصر هم منتظر شرایطی برای تشکیل حکومت اند اما مقدمان آن هنوز هم محیا نشده است (1747671) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۸ ۱۵:۵۰:۰۶
برای امام صادق(ع) مهيا شد، ولی ايشان نپذيرفتند. (1749677) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۸ ۰۹:۲۱:۳۷
میشه شما سندی برای این حرفتون ارائه کنید چون تمام تلاش ائمه (ع) ایجاد حکومت دینی بوده و حتی یک بجه هم میداند که بدون تشکیل حکومت نمیتوان به اشاعه کامل اعتقادات و ... اقدام نمود (1749145) (alef-10)
 
فرهاد
۱۳۹۲-۰۸-۰۹ ۱۰:۲۲:۴۱
سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه 103 و 124 - 123 و 140 (1750596) (alef-13)
 
ایرانی
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۷:۲۸:۵۸
مطبوعات همه برای گفتن نظرات مختلف و به چالش کشیدن موضوعات هستن نه برای به به و چه چه گفتن به افکار رایج (1745891) (alef-13)
 
ابوالفضل
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۹:۰۷:۵۷
اینجانب مقاله روزنامه بهار را نخوانده ام و نمی دانم که استدلالش چه بوده است. اما آن مقاله هر چه که باشد از جنس نوشته است و در صورتی که آقایان حرف حسابی دارند باید پاسخی از همان جنس به آن بدهند.
آقایانی که چنین برمی آشوبند و حکم به ارتداد و ... بستن روزنامه می دهند باید بدانند که این کارشان مصداق خشونت است. خشونت تنها این نیست که یک نفر را به طور فیزیکی مجروح یا مقتول کنند. همین رفتار آقایان خود خشونت است.
توصیه حقیر به آقای پناهیان این است که جنابعالی جوابیه ای تهیه کنید و به همان روزنامه ارسال کنید تا برای تنویر اذهان چاپ کنند.
بنده معتقدم این بگیر و ببند و هیاهو نه تنها هیچ مقدساتی را حفظ نمی کند بلکه برای آنها شدیدا هم مضر است. (1746068) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۰:۲۷:۵۶
سواد آقای پناهیان در سطح پاسخگویی نیست. از ایشان وارسته تر، خیلی دیگر از علما هستند. ایشان جزو علما محسوب نمیشوند و معلومات پاسخگویی بر سوالات فقه را ندارند (1747084) (alef-13)
 
سینا
۱۳۹۲-۰۸-۰۹ ۰۶:۴۶:۲۳
سلام دوست گرامی
می خواهم از شما بپرسم ااگر کسی به خانواده شما در یک نوشته توهین کند شما هم به او یک در یک نوشته جواب می دهید ؟ (1750473) (alef-13)
 
محمود
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۹:۰۸:۰۶
آقایون انقدر مشغول کار سیاسی شدند که دیگه وقت پاسخ دادن به نظرات متفاوت را ندارند و هی می گویند صدها کتاب نوشته شده.
خوب شما که اون صدها کتاب را خوندی بیا دو تا نکته اش را بگو مردم روشن شوند.
چرا انقدر این اقایان از یک نظر مخالف می ترسند . بابا زمونه عوض شده. صدها شبیه این مقاله و بسیار تندتر و حتی توهین آمیز تر توی اینترنت پخشه و نسل جوون داره می خونه اینها را و شبهه داره.آقایون به جای بگیر و ببند و انگ زدن به نویسنده بیان چهار تا پاسخ مستدل بدهند به این حرفها... این بگیر و ببندها و جوابهای سیاسی فقط باعث محبوبتر شدن صاحب این نظرات می شه ...
از ما گفتن و از شما هم منتشر نکردن .. (1746069) (alef-13)
 
سیدجلال حسینی
۱۳۹۲-۰۸-۰۶ ۱۹:۲۲:۰۸
باسلام واحترام چرا اجازه نمیدهند در فضایی آزاد وعالمانه این نوع مباحث مطرح .نقد وتحلیل گردد چه ترسی از ظهور وبروز ناگهانی این نوع نظرات وایده ها وجود دارد ؟ اگر قرار باشد امامت وفقه شیعه به این آسانی جا خالی کند نتیجه معلوم است چرا ابتدا آن سرمقاله را عینا وبدون کم وکاست منتشر نمکنند وبعدا علما وصاحبنظران نقدهای لازم را برآن نمی نگارند این شیوه برخورد کاملا غیر علمی وغیر منطقی است این نوع برخورد کاملا از سر استیصال و نوعی ترس وبی جنبگی و....است (1746094) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۰۹:۳۴:۳۴
سیدجان
مسئله ترس نیست. هرروز ازطریق کانال های ماهواره و دربعضی استان ها حتی مستقیم ، برعلیه شیعه تبلیغ می کنند. اتفاقا آن هاهستند که می ترسند و با وجود ده ها کانال ضدشیعه، وجود یک کانال شیعی راتحمل نمی کنند و به جای جواب،فحش می دهند. حتی درمناظرات وقتی کم می آورند، فحش می دهند و بلافاصله درنقطه حساس، برنامه قطع می شود. جواب این سوالات بارهاو بارها از طرف علما و محققان داده شده و کتب آن در دسترس هرکس که واقعا دنبال جواب است، می باشد. ولی کو جوینده؟


امسئله این است که نسل جوان ما یا از بی حوصلگی یا از روی گرفتاری، کمترهمت می کنند تا برای پرسش های فلسفی و اعتقادی شان تحقیق کنند. درعوض هرچیزی که طعم انتقاد دهد، برای شان جذاب است.
روزنامه بهار به جای چاپ این مقاله که بمباران خواننده توسط سوالات شبهه برانگیزاست،باید با علم به حساسیت برانگیزی موضوع، هر روز یک پرسش نویسنده رامطرح می کرد و در کنارش جواب علما را چاپ می کرد تا خود خواننده نصمیم بگیرد. به همین علت با توقیف این روزنامه مخالفم. (1746979) (alef-13)
 
محمد
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۰۸:۲۸:۳۲
دکتر بهشتی در اوایل انقلاب معتقد بودند که در دانشگاه ها مراکز علمی باید همه ی مکاتب و ادیان تدریس بشه، حتی معتقد بودند که باید از اساتید همان ادیان استفاده شود. مثلا یک استاد کمونیست بیاید و در دانشگاه تدریس کنه. علتش هم این بود که ایشان "ایمان" داشتن که منطق اسلام همیشه پیروز است و ....... (1746860) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۰۸:۳۱:۵۷
هرچند با تحلیل اش مخالفم ولی ما چه حقی داریم که به نویسنده مطلب و روزنامه مذکور حمله برده و خواهان توقیف شویم؟مگر هر فرد و روزنامه ای که تحلیل اش خلاف نظر من و شما باشد باید منکوب شود؟ پس آزادی بیان چه می شود؟ جواب تحلیل ،تحلیل و استدلال است وبس.نیاز به هوچی گری وشلوغ بازی هم ندارد. ما نباید به این سمت برویم که ثابت کنیم در اسلام و منش مسلمانان آزادی بیان وجود ندارد چون در این صورت بدون جنگ به دنیای غرب باخته ایم. (1746862) (alef-13)
 
بهزاد
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۰۹:۳۵:۲۹
بابا جون خدا وکیلی از دین برای مقاصد سیاسی و تحریک مردم علیه این گروه و ان گروه استفاده نکنید مقاله هر چی که بود همین که فردای انروز شجاعت معذرت خواهی را داشت جای ستایش دارد ما به عینه دیددیم کسانی گفتند شمر هم به بهشت می رود و نه معذرت خواهی کدند و نه هیچی فقط توجیه و تاویل کردند و منتقدان خود را کج فهم خطاب کردند اقای پناهیان موضع گرفتید دو سال قبل راجع به حضرت رقیه مطالبی در صدا و سیما مطرح شد ایا موضع گرفتید حالا به تازگی درد دین پیدا کردید بروید خجالتبکشید (1746982) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۰۹:۳۵:۳۸
همین نوع برخورد نشان دهنده قدرت استدلال مقاله دارد معلومه فکر و استدلال محکمی پشت ان است اقای پناهیان شما که روزنامه ها و رسانه میلی در اختیارتان هست اگر ترسی از استدلال های مقاله ندارید بیایید با دلیل و برهان رد کنید شما از انتشار دوباره ان مقاله بیم دارید (1746983) (alef-13)
 
ص
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۰:۲۰:۲۶
جناب آقاى عليرضا پناهيان ، شما يك فرد روحانى هستيد و صحبتهاى شما بايد از منظر روحانيت
و استدلالات فقهى و البته با مستندات و محكمات و عقليات باشد ! اما نوشته شما بيشتر و بيشتر رنگ و بوى سياسى و جناحى و نوعى تعصب باند و صنف گرايانه شده است !!
يادتان باشد اگر روحانى سخنانش بسمت جناح و تفكر خاص باشد خودبخود خاصيت روحانيتش رااز دست داده و حتى ميتواند نتيجه برعكس داشته باشد . لطفا توجه بفرماييد ، شما با دو تا روايت و حديث محكم ميتوانستيد جواب را منصفانه بدهيد و نشان دهيد كه تشيع و فقه پوياى آن ظرفيت شنيدن افكار مختلف و نقد و بررسى را دارد ! اما شما برعكس عمل نموديد . (1747065) (alef-13)
 
نمازی غلام
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۰:۳۹:۲۷
بلا تشبیه بلا تشبیه تفاوت مجرم تلقی شدن منتقدین هلوکاست و شکل برخورد با موضوع مذکور چیست؟ در حالی که بر اساس حکم اول تمامی رساله های عملیه مراجع تقلید شیعه تقلید در اصول دین باطل و غیر قابل قبول می باشد و افراد باید در خصوص موضوعات مذکور به باور و شناختی قابل قبول رسیده باشند تا همانطور که علما و مراجع جلیل القدر شیعه طی سالهای گذشته بطور مکرر فرمودند در مسائل و مراسمی مانند بزرگداشت یاد و خاطره و دینمداری و حق طلبی شهدای معظم و غیرتمند کربلا خدای ناکرده به شرک نیالایند. بهرحال گرایش افراطی به مدل برخورد با موضوعاتی از این دست در مباحثی سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و حتی برنامه ریزی روزانه عمرانی نیز جاری گشته و امکان اندیشیدن بدون واهمه را از تمامی اندیشمندان سلب می نماید به یاد داشته باشیم در گذشته های نچندان دور مخالفت با دولتی سازی در دولت موسوی ، ناهمخوانی با سازندگی و آزاد سازی اقتصادی هاشمی ، ناهماهنگی با دگراندیشی و اصلاح زدگی خاتمی ، نگاه متفاوت با اصولگرایی به سبک احمدی نژاد یا هدفمندی که امروز به لعن شمر هم نمی آید یا تدبیر و امیدهای از جنس روحانی جرمی به مراتب بالاتر از توهین به اصل مقدسات تلقی و با منتقدین به شدیدترین وجه ممکن برخورد شده است که نمونه های فرائوانی را می توان برای هر دوره برشمرد. بنابراین باید به برخورد مذکور بعنوان فرهنگی منحط اما مسلط در روابط اجتماعی باید توجه و برای درمان این بیماری فراگیر و ریشه دار اقدام کرد. (1747105) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۰:۴۹:۱۲
شايد حرف شما درس باشد و شايد هم نباشد ، از پيرو علي دور از انتظار است كه چشم و گوش خود بر دفاعيات طرف مقابل بسته و آنچه مطلوب خود است بر زبان بياورد .

به فرض هم كه فردي تعمدا"‌اسنداد تاريخي را ناديده گرفته ولي هم شما و هم ما مي دانيم كه اهانتي به شخصيت اميرالمومنين نكرده و در كمال ادب مطلب خود را نوشته است .
پس جواب او با زور نمي تواند باشد .
مگر ما اينقدر از كتاب شريف "الغدير" تعريف نمي كنيم ؟
الغدير نوشته شد تا در همچين زمانهايي آن را به كار گيريم .
الغدير سلاح شيعيان در مقابل شبهات است .
به اين فكر كنيد كه شايد آن سخنان ، پرسش جوانهاي بسياري باشد .
آيا راه مقابله با اين موضوع بستن روزنامه است يا پاسخ علمي به آن ؟
ما معترضيم كه مثلا"‌در عربستان نمي توان مطلبي در حقانيت شيعه منتشر كرد ، اگر در اينجا هم نتوان مطلبي در نقد نظريات شيعه منتشر شود ، پس ما چه فرقي با آنها داريم ؟

ما پيور ديني هستيم كه دستور مي دهد با كافر در مسجد صحبت كنيد و او را به حقانيت اسلام آگاه سازيد . (1747123) (alef-13)
 
بهروز
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۰:۵۷:۲۷
به نظر می رسد بعضی از آقایان اظهار نظر کننده به مبانی نظریه پردازی ونوشتن مقاله و000وهمچنین قوانین ومقررات مطبوعاتی وامنیت ملی آگاهی ندارند فقط به ایشان می خواهم این مثل را عرض کنم که ببینید آش چقدر شور است که مسئول روزنامه قبل شکابت و دادگاهی شدن و000 خودش برای خودش حکم تعطیلی را صادر کرده وچندین بار عذر خواهی کرده بنابراین هرچند این مقاله از جنس نوشتار است اما در واقع از جنس آتش وخون است ووارزش وقابلیت نقد کردن را نداردوفقط باید با جنس خودش پاسخ داد مانند اقدام مدیر مسؤل مربوطه (1747138) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۱:۱۵:۲۹
مقاله را خواندم. دوستانی که میگویند باید این اندیشه ها مطرح شود باید دقت کنند که جای این مقالات در صفحه اول روزنامه آنهم در شب عید غدیر نیست. استدلالات و نوشته های مقاله سست بود و سالهاست به آن جواب داده شده. اگر هم قرار است چاپ شود در یک مجله تخصصی باید چاپ شود. (1747187) (alef-13)
 
علی
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۱:۲۷:۴۲
با سلام به همه28سال پیش سال 1364 در کلاس معارف اسلامی یک دانشجو با استاد در مورد شیطان و وجود ان بحث داشتند دانشجو به استاد گفت من سوال ازاد می کنم جواب بده و من را متهم به بی دینی نکن در ادامه بحث استاد گفت این که تو می گوئی کفر است دانشجو گفت من ادامه نمی دهم من سوال کردم که جواب بدهی وگرنه خاموش می شوم و شهادتین هم گفت حالا بگذارید بنویسد و ان شبهه را رفع کنید تا حرف شیعه راستین ماتدگار شود با روزنامه بستن مشکل حل نمی شود مولا علی (ع) سرور همه انسان ها است یا در جائیکه امام حسین (ع) در ان شب عبا را بر سر می کشد و می گوید هر می خواهد برود و هرکس می ماند با من برای جنگ و شهادت بیاید راستی همه دنیا از این ازاده تر را سراغ دارند ؟این رمز ماندگاری است و خواهد بود. وچوب تکفیر بر سر دیگران جواب نخواهد داد. (1747235) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۲:۱۴:۰۶
دو مقاله را گنا ر هم بگذارید یکی با ادبیاتی عالمانه متین به اصطلاح آکادمیک
دیگری ژورنالیستی اتهام افکنی بدون توجه به مواضع طرفین اگر توجه کنیم
که در80 در صد مسلمانان چه باوری دارند آن وقت متوجه خواهیم شد که چه کسانی به اختلافات دامن میزنند . (1747351) (alef-6)
 
نوری
۱۳۹۲-۰۸-۰۷ ۱۶:۰۵:۵۵
مقاله موهن و سست پایه روز نامه بهار راخواندم شبیه گفته ها و نوشته های وهابیها وتکفیریها بود که با همین تفکرات انحرافی سر می برند وجگر انسان می خورند منتهی به قلم منافقی که ظاهرا شیعه است.؟!! من که کارشناسی فقه وحقوق دانشگاهی دارم به راحتی تقطیع ایات وترجمه ناقص وندیدن کامل روایات وسخنان امام علی در نهج البلاغه وندیدن تاریخ قطعی وپاسخهای مستدل علمای اسلام را در این مقاله مغرضانه مشاهده می کنم. (1747941) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۸ ۰۱:۴۴:۳۸
این که اقای پناهیان می گوید «این یک نوع دیکتاتوری است که نویسنده نظر خودش را درست می داند» یعنی چه؟ (1748957) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۸-۰۸ ۱۹:۴۴:۵۹
یعنی شما باید نظر خودت رو با ابزار توقیف به کرسی بشونی (1749954) (alef-13)
 
شهاب
۱۳۹۲-۰۸-۰۸ ۱۸:۴۶:۱۲
اگر تمام میراث علمی وفقاهتی شیعه با این مقاله که من دوبار ونیم خواندم ودر ان توهینی ندیدم از بین میرود . بگذارید برود . آقاجان شما اسلام ومذهب شیعه را اینقدر خوار وذلیل دیده ای که با یک مطلب روزنامه ای که معلوم نیست چند نفر انرا خوانده باشند کن فیکون میشود ؟ بس اینکه خداوند فرموده من حافظ دین وقران هستم کجا میرود ؟ خوشا بحال رسول مکرم که در زمان حیاتش امتی مثل شماها نداشت .وگرنه با هر حرکت یهود واوس وخزرج و محوس وباید بس می افتاد که دین رفت . بروید ایمان وباورهایتان را محکم کنید هیچ چیز اسلام را نابود نخواهد کرد وهر شبهه ای که بر ان وارد اید اسلام را قوی تر وفربه تر وکار امد تر وجهانی تر خواهد کرد . اگر شما ها مسلمان واقعی بودید وبنیه علمی داشتید می باید از اینگونه صحبت ها استقبال میکردید چون برهان قوی نزد مسلمانان وشیعه است .با یک مقاله متزلزل شده اید ؟ (1749890) (alef-13)
 
بهروز
۱۳۹۲-۰۸-۰۹ ۱۱:۴۹:۴۸
رنگ رخسار گواهی دهد از سر درون یک نگاه به تعداد کامنتهای در انتظار وغیر قابل درج سایت الف گواه خوبی است بر بسته بودن فضای نقد دینی وتشنگی جامعه برای حرکت به سوی نقد ...باید پذیرفت که در این کشور به کسی اجازه نقد مذهب ودین را نمی دهند و جالب اینجا است که مخالفان فضای باز نقد دینی از استدلال ومنطق دم میزنند در حالیکه اولین اصل منطق شک کردن واز ان مهم تر اجازه طرح شک است مطمین باشید اگر متولیان دین جواب منطقی برای شک افراد نداشته باشند وفضای سانسور وتکفیر حاکم باشد دیر یا زود بساط دین داری عالمانه وعاقلانه ودر آخر متظاهرانه از جامعه بر چیده می شود .
چند سوال برای اقای پناهیان (البته منطق ایشان در دفاع از دین انقدر محکم است !!!که فرد را بیشتر از دیانت دور می کند تا نزدیک )
1-اگر رسالت دین تشکیل حکومت است چرا اکثر پیامبران اهل کتاب این رسالت را نداشتند وبه دنبال ان نرفتند .
2-اگر هدف دین سعادت این دنیا وان دنیاست (که هست )چرا حکومت های دینی سعادت این دنیایی بشر را مثل حکومت های لاییک تامین نکرده اند .
3-خود پیامبر چه مذهبی داشته ،شیعه بوده یا سنی
4- (1750682) (alef-13)
 
جواد
۱۳۹۲-۰۸-۱۰ ۱۸:۱۶:۱۸
غلبه نگاه سیاسی بر نگاه عالمانه دیری است گریبان ایشان را گرفته چه خوب بود نظرات خوانندگان را ایشان در طرح مباحث آینده لحاظ می کردند تا ما با پناهیان دین شناس روبرو باشیم نه مبلغ یک تفکر سیاسی (1752280) (alef-13)
 
علی
۱۳۹۲-۰۸-۱۱ ۱۵:۲۲:۴۳
اصلاح طلبان افراطی عجله کردند و زود خودشان را لو دادند (1753669) (alef-6)
 
ابراهیم
۱۳۹۲-۰۸-۲۱ ۱۴:۵۹:۲۴
بنده بعد از دیدن آشفتگی این آقایان رفتم مقاله آقای غروی را خوندم واقعا" مطلب درست ومنطقی نوشته بودند (1772503) (alef-13)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۸-۲۶ ۱۸:۲۵:۵۳
نفس کار مقاله نویس کاملا اشتباه است.سهوی یا عمدی،حال اگر خود نویسنده ابراز میکند که عمدی نبودی و منظورش توهین نیست نباید امثال آقای پناهی بخود اجازه دهند که هر فردی را متهم و محکوم کنند ما باید یاد بگیریم مملکت قانون دارد وقانون تصمیم بگیرد.تا این نوع اظهار نظرهای غیر مسئولانه در کشور وجود داشته باشد مملکت آسیب پذیر خواهد بود.باید یاد بگیریم در کاری که به ما مربوط نمی شود دخالت یا اظهار نظر نکنیم.وگرنه خود من هم در هر زمینه ای صاحب نظر خواهم بود (1779887) (alef-10)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.