کد مطلب: 242083
روایت مصباح از جلسه با هاشمی و رهبری قبل از انقلاب
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۴۲
دفتر آیتالله مصباح یزدی بخشی از گفتوگوی منتشر نشده وی با مرحوم عسگراولادی را منتشر کرد.
به گزارش تسنیم به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیتالله مصباح یزدی، دفتر آیتالله مصباح یزدی بخشی از گفتوگوی منتشر نشده علامه مصباح یزدی با مرحوم آقای عسگراولادی که در تاریخ ۱۱/۸/۱۳۹۰ انجام شده بود را به شرح زیر منتشر کرد.
از اوایل انقلاب تاکنون، سلیقه بنده این بوده که در هیچ حزبی مشارکت نکنم. ارادت بنده به مرحوم آقای بهشتی و اظهار لطف ایشان به من، همکاریهای بنده با مرحوم آقای باهنر در خصوص جمعیتهای مؤتلفه و ارادت بیاندازه بنده به مقام معظم رهبری را همه میدانند. همه این دوستان در تأسیس حزب جمهوری اسلامی شریک بودند، اما سلیقه شخصی بنده، شرکت در آن حزب نبود. البته من هیچگاه آن را تخطئه نمیکنم، اما میگویم: بنده آن کاری را میکنم که در پیشگاه خداوند برای آن جوابی داشته باشم. پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که: ما سالها با هم همکارهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی. امروز ما یک جبهه ضد امپریالیسم تشکیل دادیم و همه کسانی که با امپریالیسم و استعمار مخالفند باید برای پیروزی در این جبهه مشارکت کنند. ایشان در سخنهایشان روی جبهه ضدامپریالیسم بسیار تأکید کردند.
بنده به ایشان عرض کردم: آقای هاشمی! من طلبهای هستم که دغدغهام اسلام است. اگر این یک حرکت اسلامی است و بناست کاری برای اسلام شود، بنده هم هستم. حال، بنده در این جبهه ضد امپریالیسم باید چه کار کنم؟ ایشان گفتند: مسأله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروههایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجفآبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم! گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه میخواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن! گفتم: من آنها را نمیشناسم. چیزهایی درباره آنها شنیدهام، اما تا آنها را نشناسم همکاری نمیکنم. گفتند: ما میشناسیم. گفتم: من کار شما را تخطئه نمیکنم. شما پیش خدا حجت دارید و کارتان را بکنید، اما من تا آنها را نشناسم، تأیید نمیکنم. گفتند: نماز شبشان ترک نمیشود، ماهیانه دوازده هزار تومان حقوق میگیرند و از این مقدار فقط پانصد تومانش را مصرف و بقیهاش را صرف مبارزه میکنند، چنینند و چنانند. گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار میکند، با او همکاری نمیکنم. از اول تا آخر این گفتوگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمیگفتند و فقط صحبتهای آقای هاشمی بود و جوابهای بنده. پس از این گفتوگو آقای هاشمی با نارحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.
بیان شد که سلیقه بنده اینگونه است و این در حالی بود که بسیاری از دوستان ما در آن جبهه به اصطلاح ضد استعماری شریک بودند. البته کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمیگویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفهشان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم. شاید من اشتباه کرده باشم، اما اگر اشتباه هم کردهام، خودم را معذور میدانم.
به هر حال، سلیقه من از ابتدا تا کنون این گونه بوده است. هر جا فهمیدم حرکتی برای اسلام ضرر دارد، با همه توان به میدان آمدم و ملاحظه هیچچیز را نکردم که کسی خوشش یا بدش بیاید. وقتی نمیفهمیدم که چیزی برای اسلام مفید است، کمک نمیکردم. به دنبال پست و مقامی هم نبودم. اگر گاهی مسئولیت کوچکی هم عهدهدار شدم، تشخیص دادم که وظیفه شرعی است؛ وگرنه دنبال چیزی نبودم، نه حزبی و نه جمعیتی. به عنوان یک طلبه درس میخواندم، درس میدادم و اگر گاهی چیزی میگفتم، آنجایی بوده که فکر میکردم به اسلام ضربه میخورد.
رضایی
۱۳۹۳-۰۶-۲۶ ۱۹:۳۰:۴۸
عجب!!!!!!!
خاطره گویی ازانحصار هاشمی خارج شد!؟! (2379930) (alef-9)
یکی باید به مدعیان اخلاق اخلاق یاد بده.
تخریب بهر قیمت؟ (2380273) (alef-10)
رفتار حضرت امام در طول حیات شریفشان و تاکید اعضای بیت امام دلیلی بر آن است که خاطره آیت الله هاشمی رفسنجانی به حقیقت نزدیک تر است. (2379950) (alef-9)
آیت الله عزیزی برای ما کوری چشم دوشمنا.... (2379957) (alef-9)
محمدرضا
۱۳۹۳-۰۶-۲۶ ۲۱:۰۲:۰۶
این خاطره خوب البته بیشتر برای تخطئه هاشمی بیان شده است . مخصوصا این جمله که : "البته کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد."
اما یک سوال مهم برای امثال بنده باقیست که اگر هم آقای مصباح یزدی با آقای هاشمی مشکل داشته اند چرا در هیچ زمینه ای امام را همراهی نکرده اند .نه قبل از انقلاب با مبارزه همراه بوده اند و نه حتی بعد از انقلاب امام را همراهی کرده اند . هیچ مکاتبه ای و هیچ مراوده ای بین ایشان و حضرت امام ثبت نشده است . از طرفی بعد از ارتحال امام عظیم الشان ، آقای مصباح موسسه ای با عنوان امام خمینی راه اندازی کردند . یعنی بعد از رحلت حضرت امام تازه به فکر ترویج ایشان افتادند ؟ قصد بی احترامی ندارم . فقط سوال جدی دارم و کسی تا بحال جوابی برایم ارائه نکرده است . (2380019) (alef-9)
ضمن احترام به ایشان، باید معروض دارم که نمیتوان و نباید به ایشان، لقب علامه داد. علامه بودن و علامه شدن، آداب و شرایط و ممیزاتی دارد. یک معلم بازنشسته و استاد دانشگاههای تهران (2380073) (alef-9)
جالبه! هاشمی نشستند از حمایت وهمکاری با منافقین ومارکسیستها دفاع کردند ورهبری هم ساکت بودند وهیچ چبز نگفتند !! شما هم که مرد تقوا بودید ! (2380117) (alef-9)
رهبری گفتند اقای مصباح را 40سال است می شناسم هیچ وقت از راه حق منحرف نشدند
اوصلا خاطره های هاشمی دیگه احتیاجی به رد نداره دور همی همه بهش می
خندن (2380123) (alef-9)
به همین سادگی؟؟؟؟؟؟ (2380126) (alef-9)
یک روز هم احساس کردین که باید از آقای احمدی نژاد حمایت کنید و چه بلاهایی که بر سر این ملت امد از این حمایت ها!!!!!!!!!!! (2380132) (alef-9)
کلا جناب علامه مصباح از هر فرصتی برای خراب کردن هاشمی استفاده میکنن، حتی بیان خاطره!!!
مقام معظم رهبری هیچ نمیگفتند و فقط هاشمی صحبت میکردن،
خوب برادر من اقا با کسی تعارف نداره،اگه مخالف بودن قطعا همونجا به هاشمی میگفتن
وای از ان روزی که پرده ها بیفتد و نهان اشکار شود!!!!!! (2380150) (alef-9)