نظر منتشر شده
۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 292349
چرا خندوانه‌ در تلویزیون گل کرد؟
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۳۸
یک نویسنده با نگارش مطلبی با عنوان «چرا خندوانه‌ای در تلویزیون گل می‌کند» به دلایل موفقیت و استقبال مخاطبان از این برنامه تلویزیونی و همچنین نقد عملکرد رسانه ملی پرداخته است.

به گزارش ایسنا، فرزین پورمحبی در بخشی از مطلبی که در اختیار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا قرار داده آورده است:

هر چه که می‌گذرد فاصله تولیدات برنامه هایی که بتوانند شهر را خلوت کنند بیشتر و بیشتر می شوند و ما این روزها کمتر شاهد پخش برنامه‌هایی هستیم که بتوانند قاپ مخاطبان خود را بدزدند و جامعه را درگیر خود کنند.

متن کامل این نقد به شرح زیر است:

«چندی قبل یونسکو کتابی با عنوان: International flow of television programmes (جریان بین‌المللی برنامه‌های تلویزیونی) منتشر کرد که در آن برنامه‌های تلویزیونی ۵۲ کشور جهان را به شکلی تطبیقی مورد بررسی قرار داد. طبق آمار به دست آمده بین ۳/۱ تا ۳/۲ تولیدات کشورهای فوق به برنامه‌های طنز و سرگرم کننده اختصاص داشت و جالب اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با توجه به درصد کم برنامه‌های سرگرم‌کننده و طنزش، حتی در رده‌های پایین جدول جایگاهی نداشت! شاید ارائه و مطالعه همین آمار کافی باشد برای آنچه که باید از عملکرد عادی یک رسانه فراگیر (و نه لزوما ملی) انتظار داشت و برآورده نشده است!

البته ریشه دلایل چنین نگاه سردی به مقوله برنامه های سرگرم کننده و طنز در تلویزیون کشورمان، بسیار است که از جمله آنها می‌توان به انحصاری و دولتی بودن این رسانه ملی اشاره کرد. همین امر باعث شده که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها رسانه صوتی و تصویری کشور، بدون رقیب یکه تازی کند و دغدغه‌ای هم برای از دست دادن مخاطب و در نتیجه کاهش درآمدش، نداشته باشد.

بدیهی است افزایش تعداد کانال‌ها نیز نمی‌تواند به چنین رقابتی دامن بزنند چون همگی با یک سلیقه و یک سیاست واحد طراحی و اجرا می‌شودند. عوامل یک رسانه دولتی پیش از آنکه نگاهشان به جلب رضایت مخاطب باشد دیدگاهشان به تامین خواسته های بالا دستی‌ها محدود می شود. برای حفظ پست و مقام به تظاهر و پاسداری ظاهری ارزش ها متوسل می شوند. قبل از آنکه به فکر کیفیت تولیدات و سرگرمی مخاطبان باشند برنامه هایی تولید می کنند تا باعث دل گرمی مخاطبین خاصشان شوند. برای آنکه بمانند راحت‌ترین راه را انتخاب می کنند: یعنی شعار زدگی! در چنین سیستمی شایسته‌سالاری اهمیت چندانی ندارد چراکه قرار نیست با اتکا به تخصص ها و تجربیات عرض اندام کرد و گوی سبقت را از حریفان ربود.

بدین ترتیب، نخبگان و افراد مستعد و توانمند به تدریج از این رسانه حذف می‌شوند و تنها کسانی جولان می‌دهند که خود را مطیع و همراه سیاست‌های دیکته شده نشان می‌دهند و این افراد هم به دلیل عدم داشتن استعداد و اطلاعات کافی ناچار به کپی‌برداری از برنامه‌های دست چندم ماهواره‌ای آنهم صرفا با گروه‌های امتحان پس داده کم‌ریسک بی‌حاشیه می‌شوند و در نتیجه برنامه‌های تلویزیونی خصوصا در زمینه طنز همواره در دایره‌ای محدود بین چند گروه تایید شده، دست به دست می‌شوند. اگر روزی روزگاری هم قرار بر این باشد که مسؤولان فوق یک شبکه تلویزیونی خصوصی را اداره کنند قطعا از عهده آن بر نخواهند آمد!

چراکه هم اکنون با ورود کانال‌های ماهواره‌ای که تعداد کارمندانشان بیشتر از تعداد انگشتان یک و یا دو دست نیست عرصه بر این ساختار عریض و طویل چند ده هزار نفری به شدت تنگ شده است! حتی تبدیل شبکه‌های فاخر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به محل قرعه‌کشی کالاهای بهداشتی و ... و تبلیغات کرم حلزونی و ... نتوانسته راهگشای این معضل باشند.»

در ادامه‌ی مطلب این نویسنده که نگارش کتاب «فنون نگارش طنز در ادبیات نمایشی» را در کارنامه دارد، آمده است:

«جریان تک صدایی و تک تصویری در جامعه، منهای تبعات سیاسی و اهن و تلپ‌های چشم آبی‌ها ، در ادامه به نقطه‌ای می‌رسد که کارخانجات خودروسازی ما با محصولات و کیفیت های فعلیشان به آن رسیده اند. نبود رقیب و استفاده از بودجه‌های آماده و تضمین شده همواره انگیزه ها را برای نوآوری و افزایش کیفیت کاهش می دهد. موفقیت برنامه‌سازی در صدا و سیما با توجه به جریان «به مرگ گفتن و به تب راضی کردن» تعریف می‌شود؛ یعنی برای آنکه مردم شاکر بی‌کفشی شوند آنها را با افراد بی پا مواجه می‌کنند. هر چند ممکن است باری به هر جهت و به شکلی کج‌دار و مریز این سیاست تا چند گاهی دوام بیاورد اما به قطع و یقین چنین رویکردی تاریخ مصرف خواهد داشت. یعنی دقیقا همان سرنوشتی که در انتظار مجموعه خودروسازی کشورمان با ورود اتومبیل های با کیفیت خارجی است.

لذا با توجه به گفته‌های فوق گل کردن برنامه‌ها در صدا و سیما لزوما به دلیل رعایت استانداردها و شاخصه‌های برنامه سازی نیست، بلکه همواره به علت وجود یک خلاء نسبی در زمینه‌ای خاص بوده که بعد با ظهور برنامه‌ای حتی در سطح ابتدایی - که صرفا پاسخگوی نیازهای به‌روز مردم بوده - موفق شده است.

به همین دلیل است که برنامه‌ای مانند «دیدنیها» با نازل‌ترین کیفیت برنامه‌سازی ناگهان مورد توجه قرار می گیرد چون لنگه کفشی در بیابان و کندن مویی از یک خرس غنیمت می‌شود. با نگاهی گذرا به همه برنامه‌های تلویزیونی موفق در گذشته، لیستی از برنامه های بی کیفیتی به دست می‌آید که موفقیتشان را فقط و فقط مدیون خلاء موجود در آن زمان بوده‌اند و لاغیر. به طوری که در حال حاضر با دیدن این برنامه‌ها تنها می توان به آنها و سطح پایین توقعاتمان در زمان پخش برنامه خندید. اما در سایر تلویزیون‌ها وضع بدین گونه نیست چراکه قریب به اتفاق برنامه های قدیمی و موفق آنها همچنان در حد شاخصه های مورد قبول فعلی بوده اند و هم اکنون نیز قابل دیدنند.

با این اوصاف هر چه که می گذرد فاصله تولیدات برنامه هایی که بتوانند شهر را خلوت کنند بیشتر و بیشتر می شوند و ما این روزها کمتر شاهد پخش برنامه‌هایی هستیم که بتوانند قاپ مخاطبان خود را بدزدند و جامعه را درگیر خود کنند.»

فرزین پورمحبی در ادامه مطلبش آورده است:

«البته در این بین چند برنامه محدود هم دیده می‌شود که موفقیت آنها مرتبط به تکنیک خوب برنامه‌سازی آنها بوده که از جمله آنها می توان به «برنامه ۹۰» اشاره کرد که همواره خود را با شرائط روز تطبیق داده و چه به لحاظ فرم و به چه لحاظ محتوا و ارائه اطلاعات کارشناسی شده هیچگاه مخاطبانش را دست کم نگرفته است.

این نکته تا حدوی در مورد «برنامه خندوانه» هم صدق می‌کند. هر چند در گل کردن این برنامه خلاء فعلی آهنگ و شادی در جامعه و صدا و سیما بی‌تاثیر نبوده اما در عین حال نمی توان از چند فرم اجرایی تازه و خلاقانه در اجرای این برنامه به راحتی عبور کرد.

محتوای این برنامه مانند بسیاری از برنامه های مجری محور بر اساس دعوت از افراد شناخته شده و استفاده از محبوبت آنها تعریف شده اما در فرم و اجرای آن مواردی گنجانده شده که این برنامه را تبدیل به یک برنامه مخاطب پسند کرده که آنها را می توان به شرح ذیل عنوان کرد:

۱- آشنایی و تجربه رامید جوان با مقوله طنز و استفاده درست از آن و پرهیز از شعار زدگی

۲- استفاده از تماشگران و قابلیت آنها بعنوان اعضایی فعال و تاثیر گذار در روند اجرای برنامه و نه فقط برای پر کردن دکور و کف زدن

۳- تغییر و اضافه کردن آیتم های مختلف به شکلی حساب شده و خلاقانه در روند برنامه

۴- استفاده از سیاستی آگاهانه و حساب شده برای دور زدن تحریم های بیمورد صدا و سیما در زمینه آهنگ و شادی های دسته جمعی با بکارگیری از قابلیت های یک عروسک(که اگر این اشعار را یک فرد واقعی می خواند به قطع مجوز نمی گرفت)

۵- ایجاد یک شور و شوق و نشاط اجتماعی با اجرای آهنگ هایی شاد و آیتم ها و گفتگوهای طنز

۶- و بالاخره اوج و شاهکار این برنامه یعنی طراحی آیتم «مسابقه استند آپ کمدی» که بر خلاف سایر مسابقات تلویزیونی که معمولا کپی برداری ناشیانه دست چندمی از ماهواره هاست به شکل خلاقانه ای ارائه شده است. هر چند شکل اجرای آن (نشان دادن پشت صحنه ها و مصاحبه با آنها قبل از مسابقه و ...) به تقلید از برنامه های ماهواره ای است اما در عین حال محتوای آن بسیار هنرمندانه و تا حدی بدیع و نو طراحی شده .

این مسابقه از طرفی مخاطبان را با نوعی طنز شسته و رفته و سبک اجرایی آن آشنا کرده و سرگرم می سازد و از طرفی هم باعث شده برای اولین بار تلویزیون در تحرکات مردمی و شور و شوق اجتماعی آنها نقش فعال داشته باشد به طوریکه هم اکنون مردم برای ارائه نظر و شرکت در رأی‌گیری (برای انتخاب بهترین کمدین) مشتاق شده‌اند و کمپین های طرفداری از یک کمدین خاص تشکیل گردیده و کل کل هواداران و مخالفان به اشکال مختلف شنیده می شوند. همه اینها برای صدا و سیمای خشک و بی روح و خنثی می تواند تجربه ای باشد تا از این موقعیت استفاده نماید تا جرقه ها را شعله‌ور سازد ....

به شرط آنکه دیگر کبریتش نم کشیده نباشد و کبریت افراد تازه وارد و مستعد را خطرناک نداند!»
 
کلمات کلیدی : خندوانه‌
 
مودی
۱۳۹۴-۰۶-۱۹ ۱۱:۵۸:۵۷
به عنوان کسی که دستی بر آتش در کار رسانه ای و رادیو و تلویزیونی دارم از خواندن این نقدهای تکراری و کلیشه ای که کاملا نشان دهنده این است که منتقد بیرون گود نشسته و فقط میگوید لنگش کن ؛ واقعا خسته و دلزده میشوم .... فقط یک چیزی شنیده اند که خصوصی سازی و چند صدایی و .....
یکی نیست به این آقایان منتقد بگوید که صداوسیما صنعت خودوسازی نیست که بتوان خصوصی سازی و .... کرد . کار صداوسیما از مجموعه امور صد در صد حاکمیتی است که امکان خصوصی سازی به شکلی که برای صنایع و معادن و بخش بازرگانی و اقتصاد متصور هست ؛ ندارد البته این حرف به معنای این نیست که بخش خصوصی در صداوسیما جایگاهی ندارد. بلکه به جرات میگویم بخش خصوصی به عنوان پیمانکار تولید در صداوسیما حداقل 50 درصد تولیدات و حتی بیشتر را به عهده دارد.
مشکل صداوسیما حاکمیتی بودن آن نیست ؛ بلکه مشکل آن همان مشکلات فرهنگی جامعه ماست که اولا روحیه کار جمعی مان ضعیف است ؛ دوما ساعات مفید کاری کارکنان صداوسیما هم مانند همه بخشهای دیگر دولتی و حاکمیتی واقعا کم است و سوما گردش نخبگان آن هم مانند سایر دستگاههای دولتی و حاکمیتی ناقص است و دیگر اینکه صداوسیمایی که بودجه خود را از دولتها با خوهش و تمنا میگیرد و چنانچه از دولتی (فرق نمیکند از هاشمی گرفته تا خاتمی و احمدی نژاد و روحانی ... البته روحانی در این کار بسیار بدتر از قبلی ها عمل میکند) کمی انتقاد کند باید خود برای بودجه اش فکری بکند دیگر چگونه میتواند مستقل و فعال باشد .... اکنون زمانه جنگ است البته جنگ اندیشه ها و جنگ نرم که ابزار آن رسانه است و بنابراین چه خوشمان بیاید و چه نیاید باید به بودجه صداوسیما را به گونه ای دید که بودجه یک دستگاه و نهاد و مجموعه حاضر در خط مقدم نبرد.
مطمئن باشید تازمانی که مشکلات و معضلات فرهنگی که عرض کردم و تصورم این است که اکثریت هم البته با ادبیات مختلف با آن موافق هستند حل نشود صداوسیما دولتی باشد یا خصوصی فرقی نمیکند اتفاق خاصی در آن نمی افتد. بشدت معتقدم که صداوسیما باید مجموعه ای حاکمیتی باشد که البته با قوانین و شرایط خاص یک مجموعه فرهنگی و هنری و خاص خود اداره شود و نه یک اداره مانند استانداری ....
فکر میکنید در مجموعه های غیر حاکمیتی و غیر دولتی که در عرصه هنر فعال هستند اتفاقات بهتری از صداوسیما می افتد ؟؟!!! اگر دنبال کننده اخبار باشید می بینید که در آنها هم گله و شکایت و اعتراض و انتقاد اعضا یا خذمات گیرندگان و یا شرکت کنندگان از انحصار و مافیا و ..... به آسمان بلند است و .... (3177083) (alef-13)
 
بی نام
۱۳۹۴-۰۶-۲۹ ۱۲:۴۸:۱۴
دوست عزیز شما انگار از دنیا بی خبری ، در همه دنیا رادیو و تلویزیون توسط بخش خصوصی اداره می شود جز مواردی خاص ،و همین امر هم موجب بروز خلاقیت و رقابت شبکه ها در جلب مخاطب بیشتر می شود.تعداد شبکه های دولتی هم خیلی کم است .جامعه امروز هیچ انحصاری را نمی پذیرد ،عملکرد صدا و سیمای ما در طول اینهمه سال نشان داده که با این فاکتور از پیش تعیین شده به جایی نخواهد رسید .و با توجه به صرف هزینه های هنگفت بروز یک یا چند برنامه پر بیننده هم دردی را دوا نخواهد کرد .باید به دیگران هم اعتماد کرد همه عضو یک خانواده هستیم .اگر به دیگران هم اجازه تاسیس شبکه های رادیو تلویزیونی داده شود نشاط و آگاهی به جامعه باز خواهد گشت (3200088) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.