نظر منتشر شده
۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 496479
آنچه کارتون ها به فرزندانمان می‌آموزند/ با کودکانمان انیمیشن ببینیم
سارا زیبا کلام، ۷ مرداد ۹۶
تاریخ انتشار : شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۲۹
از یک منظر، هنر، خود، یک جادوست. تبدیل هیجانی ترین و عمیق ترین نوسانات روحی و احساسی بشر به یک اثر هنری را می توان به راحتی نوعی جادو نامید. خلق یک نقاشی پر از خطوط و رنگها، یک قطعه ی موسیقی، یک داستان یا فیلم یا هرگونه اثر هنری دیگر از آن جمله است.

 یک انیمیشن، بسیاری از هنرها را یکجا با خود دارد. از خود داستان گرفته تا نقاشی و موسیقی آن. پس می تواند خیلی تاثیرگذار باشد. حتی برای بزرگسالان.

 یکی از جذاب ترین سوژه های دوران کودکی چه در کتاب ها و چه در انیمیشن ها و کارتون ها، جادو و جادوگرها بوده اند. دنیای شیرین تخیل که آن را با جادوهای خوب و بد در ذهن هیجان زده می پنداشته ایم. در کودکی هیچ اطلاعی از حقیقت تاریخی جادو و جادوگری نداشتیم. همه چیز برایمان با جادو زنده و شگفت انگیز می شد.

جادوگرها، دیو ها، فرشته ها و موجودات افسانه ای دیگر، در بازی های کودکیمان پررنگ بوده اند. همچنین در قصه های مادربزرگ ها. قصه هایی که از گذشته به جای مانده اند و سینه به سینه نقل شده اند تا به ما رسیده اند. شاید بخشی از شیرینی آن هم به دلیل همین خاطره انگیز بودنشان است. اما اینجا یک اتفاقی می افتد. کم کم بزرگ می شویم و با واقعیت ها مواجه می گردیم. از یک بعد، متوجه می شویم که آنچه با آن کودکی مان را سپری کرده ایم، خرافه نام دارد و نه حتی لزوما افسانه. از بعد دیگر اما با وجهه های تاریخی- فرهنگی آن آشنا می شویم.

جادو و جادوگری در تاریخ و در بین بزرگترها، به دور از دنیای شیرین و متخیل کودکان، جایگاهی جدی داشته است. برای مثال سوزاندن جادوگرها در تاریخ اروپا موضوعیست که همه ما درباره ی آن شنیده ایم.

مشکل آنجاست که در عالم واقعیت هم زمزمه هایی از موضوع پیش می آید. گاهی هم فراتر از زمزمه! جادوگری دردنیای اکنون فراتر از لذت های کارتونی کودکان است. جدی است گویا برای بعضی ها. تعداد مدارسی که رسما در پی آموزش به اصطلاح جادوگری هستند در دنیا قابل ذکر است. چه این جادوگری خرافه صرف باشد و چه از علوم غریبه و علم اعداد و هنر تاریکی و علم متون کهن در آن استفاده شود، موضوع این است که برای متولیان آن، جدیست.

کافیست یک جستجوی سریع در فضای مجازی داشته باشیم. آنوقت می بینیم مدارس و آکادمی های جادو و جادوگری را که در سرتاسر دنیا مشغول به فعالیت جدی هستند و منحصر نمی شوند به مجموعه فیلم تخیلی هری پاتر! اما باید دانست که این ها تبلیغ می شوند. درمورد آن ها آگاهی داده می شود و مخاطبان حتی تشویق می گردند برای گرویدن به این دنیای به ظاهر شاد و مرموز. می توان آن ها را جدی گرفت؟ آیا اصلا باید به حسابشان آوریم یا این افکار نوعی توهم توطئه هستند؟

اما در اینجا تمرکز، بر دنیای کودکان است. آنچه بیش از هر چیز با دنیای کودکان گره خورده است، کارتون ها و انیمیشن هایی است که در طول سال های رشد خود، با آن مواجه بوده اند. این محصولات فرهنگی- بصری، عموما خارج از کنترل پدر مادرهاست. پدرمادرها تا یک جایی می توانند احاطه بر آنچه داشته باشند که کودکانشان با آن مواجه اند. خیلی از اوقات خودشان هم این قضیه را جدی نمی گیرند.

به عبارتی به این محصولات و سازنده های آن ها بطور کامل اعتماد می کنند و آن ها را برای سرگرم شدن کودکانشان، بهترین می دانند. اما بد نیست گاهی نیم نگاهی بیندازیم به آنچه مدتهاست با آن کاری نداشته ایم و کودکان خود را به آن سپرده ایم.

می توان کارتون ها و انیمیشن ها را به دو بخش اصلی تقسیم کرد. یکی آنان که مربوط به شرکت والت دیسنی هستند و دیگر، هرآنچه غیر از آن است. این تقسیم بندی از آن حیث قابل بررسی است که والت دیسنی یکی از قدیمی ترین، مهم ترین و موثرترین شرکت های تولید و پخش انیمیشن های کودکان است.  

برای بعضی ها، انیمیشن های والت دیسنی یکی از رویاهای زندگیشان بود. انیمیشن های رنگارنگی که مالامال از جادو و هیجان بود. سیندرلا  و سفیدبرفی برای اغلب کودکان دنیا آشنا و شیرین هستند. سیطره ی این انیمیشن ها جهانی ست و آیین و مذهب نمی شناسد. شاید یک کودک مسلمان همانقدر با شخصیت های این کارتون ها اخت و آشنا باشد که یک کودک مسیحی یا یهودی.

 راه حلی برای عدم رویارویی فرزندانمان با این دنیاهای جادویی وجود ندارد. در دنیای کنونی منع، به هیچ عنوان راهکار عملی و درستی نیست. قرار هم نیست جلوی چیزی را بگیریم. فقط کافیست ما بعنوان بزرگترها کمی از آنچه به خورد کودکانمان می دهیم مطلع باشیم. لااقل با چشم باز و تحت کنترل با آن ها بنشینیم و گاه حتی پابه پایشان تماشا کنیم. نمی توانیم از تماشای آن ها توسط کودکانمان  جلوداری کنیم اما می توانیم از تبدیل شدن شخصیت های اصلی آن ها به اسطوره برایشان جلوگیری کنیم. می توانیم در جریان باشیم و بعنوان بهترین سرگرمی برای آن ها، به این انیمیشن ها اعتماد نکنیم.

 در انیمیشن های والت دیسنی برخی موارد دائما به چشم می آید. مثلا همیشه یک غم ابتدایی عظیم وجود دارد. یا یکی میمیرد یا پدر و مادر از دست می دهد یا طلسم میشود و خلاصه در ابتدا همیشه اتفاقی هست که سخت دل مخاطب کوچک را به درد می آورد. او باید صبر کند تا طی وقایعی بالاخره این غم و شکست، به یک پیروزی نهایی، یک موفقیت و یک بازگشت به هویت و جایگاهی که مستحق آن است برسد.

 شخصیت پردازی این انیمیشن ها عالی است و یک موفقیت بزرگ است. همچنین جا انداختن این شخصیت ها توسط سیل محصولاتی که مربوط به تک تک شان است و راهی بازار می شود. از انواع کتاب های فانتزی و برچسب گرفته تا لباس های آنها، وسایلشان، منوی غذاهایی که در انیمیشن از آن نامبرده شده و شخصیت ها از آن خورده اند تا عروسک ها...

تکرار، مثل تذکر مدام است. یک موضوع که مدام تکرار می شود، کم کم در ما نهادینه می شود. بعضی موضوعات هست که در این داستان ها همیشه تکرار می شوند. از جمله اینکه در اغلب آن ها همیشه یک طرف ماجرا اشرافی گری وجود دارد. درست است که شاید طرف دیگر، مقابل اشرافی گری و اتفاقا در فقر و بدبختی مطلق باشد اما کمتر به چشم می خورد که در انیمیشن ها ی والت دیسنی، تعادل برقرار باشد و مثلا کل داستان در یک فضای طبیعی با مردم عادی پیش برود.

رسیدن به مقام اشرافی، یا آرزوی شخصیت اصلی داستان است (که اغلب در قعر فلاکت به سر می برد)  یا نشانه ی موفقیت نهایی او محسوب می شود. این سیر در اغلب انیمیشن های مشهور این شرکت دیده می شود از جمله در سفیدبرقی، زیبای خفته، پری دریایی، زیبا و هیولا، علاءالدین و چراغ جادو، شیرشاه، پوکوهانتس، شاهزاده و قورباغه، آناستازیا، سیندرلا و بسیاری دیگر از این آثار.

 همچنین از عناصر دائمی دیگر موجود در این داستان ها، جادو بوده است. جادو هم در هیئت تاریکی و خباثت و هم در لباس زیبایی و مهربانی. خلاصه اینکه داستان بدون وجود و کمک جادو اصلا پیش نمی رود. یکی دیگر از عناصر همیشگی اما جذاب این داستان ها، عشق است. رومانس و فضای رومانتیک اصولا بستر اولیه ی کارتون های والت دیسنی ست. بدون آن هم انگار داستان پیش نمی رود هرچند که انیمیشن های فوق، خودشان، عشق را یک جادوی عمیق معرفی کرده اند. بحث خانواده یکی از ابهامات موجود در داستان های مذکور است. معلوم نیست چرا ولی در اغلب آن ها، شخصیت اصلی یا پدر ندارد یا مادر. تک والدینی است و معمولا زیر سیطره ی نامادری بدجنس و بی انصاف. یا حتی مثلا مثل بمبی یا دامبو، در حین حادثه ای دلخراش یکی از والدین خود را از دست می دهد.

آنچه مسلم است والت دیسنی هیچ اشاره مستقیمی به مذهب نداشته است. باب توماس، بیوگرافی نویس آمریکایی الاصل برادران دیزنی، می گوید که والت دیزنی که خود یک مسحیی بود و البته هرگز در بزرگسالی به کلیسا نرفت، مذهب مستقیم را در آثار خلق شده اش نمی خواست. او بجای مذهب هم جادو را جایگزین کرد. او هرگز یک فیلم مذهبی خلق نکرد و مردان کلیسا بندرت در آثارش دیده می شوند. یکی از دلایل والت برای این کار، نارضایتی و کم شدن مخاطبان خاص و غیر مسیحی- یا غیر مذهبی- او در سراسر دنیا بوده است.   بنابراین به موازات این قضیه، در طی سالهای طولانی کار شرکت والت دیسنی، کلیت و حتی نشانه های آشکار یهودیت- مسیحیت بندرت در آن دیده می شود هرچند که از طرفی استفاده ی زیاد و عمدی وجود دارد از کلماتی چون امید، باور، معجزه، آرزوی خوب، ایثار، و الهی. به نظر می آید در اینجا تناقضی وجود دارد که ارزش های یهودی- مسیحی را بدون متن و زمینه ی مذهبی یا حتی خدایی، به تصویر می کشد- میوه های مذهب بدون ریشه های آن.

سلطنت دیزنی توسط پدید آورنده ی آن سلطنت جادو خوانده شده است. هرگز در کارهایش به سلطنت بهشت برین اشاره ای نشده است. او دیزنی لند را شادترین نقطه ی روی زمین معرفی می کند.
 پیترپن به ما می آموزد که امید، اعتماد و گرت پیکسی ما را به هدف نهایی مان می رساند. پدر ژپتو دست هایش را به حالت دعا می گیرد و بجای دعا، بر یک ستاره آرزو می کند...

تبدیل شدن از یک عروسک چوبی به یک پسربچه که در انیمیشن برنده ی اسکار سال 1940، پینوکیو، رخ داد، قطعا یک معجزه بود ولی لزوما الهی نبود. فرشته ی آبی به عروسک خیمه شب بازی آموخت که بگذار وجدانت راهنمای تو باشد تا بتوانی خوب را از بد تشخیص دهی و لایق هدیه ی زندگی باشی.

در داستان نه چندان دور دینسی بنام فروزن (Frozen) بازیگری که نقش یک خدا را ایفا می کرد به صحنه نزول کرد تا کمکی باشد برای شرح داستان. او را خدایی از سوی ماشین نام نهادند.

والت دیزنی معتقد بود که جادو، جهانی ترین وسیله برای کمک به جذابیت انیمیشن هایش است و می تواند موثرتر از هر مذهبی باشد. این استراتژی، بوضوح نتیجه داد. بدون اغراق شخصیت های دیسنی در سرتاسر دنیا شناسانده شده تر از هر تصویر دیگری از مسیح یا بودا هستند.

این نکات فقط قابل تاملند و بعضا حتی جالب. مذهب و فرهنگ ما به کنار، خوب است که لااقل آگاه و مطلع باشیم از آنچه بالاجبار با آن رودر روییم و خصوصا آنچه دنیای کودکانمان را شامل می شود.
 
 
کلمات کلیدی : انیمیشن+کارتون
 
United States
۱۳۹۶-۰۵-۰۷ ۰۸:۵۰:۲۰
بازم شکر خدا این کارتون ها هست که قدری اخلاق یاد بچه هامون بده وگر نه اگه ..... (4493091) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۵-۰۷ ۱۲:۱۰:۵۹
خانم زيبا كلام يادداشت خوبي بود. سپاسگذار (4493349) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.