نظر منتشر شده
۴
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 271595
آینده جنبش اخوان المسلمین در مصر و خاورمیانه
بخش خارجی الف، 29 اردیبهشت 94
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۶:۲۱
از زمان آغاز بنیانگذاری اخوان المسلمین در سال ۱۹۲۸ تا سال ۲۰۱۱، تمام رژیم‌های سیاسی حاکم بر مصر با درجات متفاوت، استراتژی طرد و محروم سازی متداوم و نظام مند را علیه این گفتمان در پیش گرفته‌اند. به نظر می‌رسید انقلاب ۲۵ ژانویه‌ی ۲۰۱۱ پایانی براین داستان تراژیک طولانی باشد. هیچ نیروی سیاسی نتوانست به اندازه‌ی اخوان در مرحله‌ی پس از انقلابی کامیاب باشد. بخشی از این موفقیت محصول سازماندهی و شبکه سازی نیرومند اخوان بود که سابقه ای ۸۰ ساله داشت و بخشی نیز ناشی از جذابیت این گفتمان برای بخشهای بزرگی از جامعه‌ی مصر. اما دولت‌های پساانقلابی عموماً دولت‌هایی بخت‌یار نبوده‌اند. آن‌ها از یک سو با سیلی از تقاضاها مواجه‌اند و از سوی دیگر اغلب از سوی همراهان دیروز متهم به تلاش برای مصادره‌ی تمام دست آوردهای انقلاب می‌شوند. عملکرد اخوان به گونه ای نبود که بتواند در مقابل این دو معضل ایستادگی کند. در نهایت اولین دولت پساانقلابی مصر که امیدهای فراوانی را در جریان اسلام گرایانه‌ی منطقه برانگیخته بود، قربانی اشتباهات استراتژیک خود و کینه ورزی قدرت‌ها و نظامیان و هراس بخش‌هایی از جمعیت متکثر مصر شد.

بازگشت ژنرال‌ها به قدرت، بار دیگر به معنای بازگشت استراتژی طرد و سرکوب علیه گفتمان اخوان است. این موضوع باعث شده تا برخی از تحلیلگران تجدید حیات فکری و عملی این جنبش را در گرو بازنگریِ نظری و تئوریک در اندیشه های سنتی جنبش اخوان المسلمین بدانند.

در همین زمینه عبدالامیر نبوی، پژوهشگر ارشد مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفت و گو با جامعه تحلیلی خبری الف معتقد است: بازیابی مجدد اخوان المسلمین و کسب وجهه در میان جامعه مصر و همچنین سایر کشورهای عربی نیازمند پوست اندازی این گروه از لحاظ تئوریک و ظهور نسل جدیدی از رهبران است.

این استاد دانشگاه گفت: اخوان المسلمین به عنوان قدیمی ترین جمعیت و گروه سیاسی عقیدتی اسلام گرا در خاور میانه توانسته بود طی سالهای متمادی فعالیت، احترام زیادی را برای خود ایجاد کند بدین معنا که با باقی ماندن بر سر یک سلسله اصول و اهداف همراه با شیوه مسالمت آمیز فعالیتهای سیاسی، نظر فعالان و گروه های مختلف جامعه عربی به خصوص در مصر را جلب کند. به عبارت دیگر در پس سالها فعالیت، اخوان المسلمین به عنوان یک اپوزیسیون نجیب شناخته می شد منتهی نحوه فعالیت این گروه پس از انقلاب ۲۵ ژانویه در مصر و همچنین نحوه سیاست ورزی اخوانی ها طی یک سال حکومت مرسی سبب شد این وجهه به شدت آسیب ببیند و آن سابقه مخدوش شود.

نبوی با انتقاد از سیاست ورزی اخوانیها در دوره ریاست جمهوری مرسی تصریح کرد: اخوانی ها نشان دادند که هر چند اپوزیسیونی نجیب به شمار می روند سیاست مدارانی خوب نیستند و نمی توانند پیچیدگی های تحولات سیاسی اجتماعی مصر و سایر کشورهای منطقه را به درستی درک کنند. پس از اتفاقات و رویدادهای ۳۰ ژوئن که منجر به برکناری مرسی شد اخوانی ها به شدت تحت سرکوب قرار گرفته اند و برای بازیابی مجدد نیازمند گذشت زمان هستند.

وی با اشاره به تحولات مصر خاطر نشان کرد: تحولات مصر طی این مدت سبب شده رهبری اخوان و کادر آن به شدت آسیب دیده، هزینه فعالیتهای سیاسی برای آنها بالا برود و رابطه بدنه و رهبری دچار اخلال گردد در نتیجه بازسازی دگرباره اخوان هر چند امری دور از ذهن نیست اما نیازمند گذشت زمان است.

این کارشناس مسائل خاورمیانه ورود نظرات و مباحث جدید در تفکرات اخوان را از مباحث مهم برای تجدید حیات این جنبش معرفی و افزود: به نظر می رسد در خود اخوان نیز باید اتفاقاتی مهم رخ دهد و اخوان پوست اندازی کرده و ضمن ایجاد زمینه برای ورود نسل جدیدی از رهبران مباحث تئوریک جدیدی را پرورش دهد.

نبوی در ادامه گفت و گوی خود با الف اخوان المسلمین را جنبشی با شعارهای دموکراتیک خواند و افزود: اخوان طی سالها فعالیت، همواره می کوشید خودش را به عنوان یک گروه اسلام گرای دموکراتیک معرفی کند و سعی می کرد نشان دهد به لحاظ روشی درصدد پیاده سازی الگوی توسعه ترکیه است، یعنی قصد دارد به الگوی حزب عدالت و توسعه نزدیک شود منتها شیوه فعالیت اخوان بعد از انقلاب ۲۵ ژانویه و به دنبال آن دوره یکساله ریاست جمهوری مرسی نشان داد اخوان درعمل چندان مقید به رعایت قواعد بازی نیست و مسائل دموکراتیک در اولویت فعالیتش قرار ندارد.

وی در این زمینه به دوره یک ساله ریاست جمهوری مرسی اشاره و تصریح کرد: چنانچه دیدیدم اخوان در این دوره به هیچ یک از تعهدات و شعارهای اعلام شده خود عمل نکرد. لذا بازیابی اخوان و کسب وجهه در میان جامعه مصر و همچنین سایر کشورهای عربی نیازمند پوست اندازی این گروه و ظهور نسل جدیدی از رهبران است.

این کارشناس مسائل خاورمیانه در خصوص احتمال اجرایی شدن حکم اعدام محمد مرسی معتقد است: صدور حکم اعدام مرسی و تعدادی دیگر از رهبران اخوان برای نشان دادن جدیت حکومت مصر و سیاست مشت آهنین در آن کشور است. همان طور که می دانیم صدور حکم اعدام در مصر برای اجرایی شدن نیازمند تایید مفتی آن کشور است که در موارد زیادی مفتی مصر با اجرای حکم اعدام موافقت نکرده است، به نظر می رسد در این مورد هم مفتی مصر با اجرای حکم اعدام مرسی و سایر رهبران اخوان موافقت نکند. در واقع صدور احکامی از این دست نشان دهنده جدیت حکومت مصر برای سرکوب اخوانی ها و همچنین بالا بودن هزینه فعالیت سیاسی ذیل نام اخوان را نشان می دهد.

نبوی در خصوص واکنشهای دولت ترکیه به صدور حکم اعدام محمد مرسی خاطر نشان کرد: در واقع بخشی از فشارهای ترکیه علیه مصر به تلاش ترکیه برای رهبری منطقه باز می گردد که سعی دارد کشور مصر را از گردونه هرگونه رقابت منطقه ای خارج کند. وی درخاتمه سرکوب بیشتر جنبش اخوان را موجد گرایش بخشی از اعضای این جنبش به سوی جریانهای تکفیری ارزیابی کرد و افزود: طبق شواهد و گزارشهای موجود تعدادی از اعضا و بدنه اخوان طی یکسال و نیم اخیر به گروه های سلفی و فعالیتهای تندروانه پیوسته اند که امری قابل انتظار هم بوده و اگر سرکوب اخوان به همین شدت و حدت ادامه پیدا کند به طور عادی می توان انتظار داشت تعدادی بیشتری از اعضای اخوان به سمت فعالیتهای رادیکال علیه حکومت مصر گرایش پیدا کنند. آنان وقتی شیوه های دموکراتیک و مسالمت آمیز برای کسب قدرت را بی فایده ببینند به چنین فعالیت هایی متمایل می شوند، حتی گفته می شود بدنه گروه "اجناد" مصر در واقع از فعالان اخوانی تشکیل شده است.

در همین خصوص مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بین المللی نیز در گفت و گویی با جامعه تحلیلی خبر الف در خصوص آینده جنبش اخوان المسلمین در خاورمیانه معتقد است: اخوان المسلمین دچار یک شکاف جغرافیایی زمان شده و نتوانسته چهره خود را باز آفرینی کند و برای این مهم باید به تجدید ساختار کارکردی و سازمان نظری خود بپردازد.

وی عدم بازنگری صحیح در سنتهای فکری اخوان المسلمین را از دلایل افول این جنبش برشمرد و خاطر نشان کرد: من معتقدم اخوان المسلمین دیگر نمی تواند پاسخگوی نیازهای موجود جوامع گوناگون منطقه باشد زیرا از یک سو اخوان در قالب سنتهای قدیمی خود و روش های پیشینیان این جنبش باقی مانده و محدود شده و از دگر سو نتوانسته است در برابر مدرنیزاسیونی که درون تفکر اسلامی و روشنفکری جامعه مصر رقم خورده است مقاومت کند فلذا باید بپذیریم که اخوان تنها می تواند به عنوان یک حزب قدیمی و دارای پیشینه، تاثیر گذاری اندکی را در معادلات منطقه ای ایفا کند مگر آنکه اخوان المسلمین به رویکردی مدرن روی آورده و ضمن تجدید ساختارکارکری و سازمان نظری و عینی به تعریف عملیاتی از این مبانی نظری متناسب با بافت موقعیتی تحولات در نظام بین المللی و منطقه ای خود بپردازد.

مطهرنیا در ادامه گفت و گوی خود با الف شکاف نظری در تفکرات اخوان المسلمین را از دیگر دلایل افول این جنبش برشمرد و تصریح کرد: به نظر میرسد که اخوان المسلمین دچار یک شکاف جغرافیایی زمان شده است. اخوان در زمان زمینی گذشته متوقف شده و می خواهد آینده را مدیریت کند و نتوانسته است چهره خود را در این زمینه باز آفرینی کند. به همین دلیل است که از درون تفکرات اخوانی نوعی تروریست شدید از یک سو و از دگر سو نوعی روشنفکری دینی پیوسته به نگرشهای لیبرالیستی به نمایش گذاشته می شود. از این منظر باید بگویم که با توجه به آنکه جامعه بین المللی در مسیر جهانی شدن قرار گرفته و عناصر زمان و مکان در هم پیوند خورده اند، کثرتها افزایش یافته اما در عین حال میل به وحدت عملیاتی در قالب نظام دموکراتیک در داخل کشورها و در نظام منطقه ای و بین المللی، اخوان و نگرشهایی به مانند اخوان را مجبور خواهد کرد که به بازتعریف فعالیتهای خود در تمام زمینه های نظری و عملی بپردازند.

این کارشناس مسائل بین المللی ادامه داد: امروز اخوان در میان دوراهی قرار گرفته، دوراهی که از یک سو به رادیکالیسم سیاسی می انجامد و از سوی دیگر به یک میانه رویی سیاسی ختم می شود اینجاست که باید هزینه و فایده هر کدام از این تحرکات را سنجیده و در راه آن قدم بردارد.

مطهرنیا در خاتمه خشونت و رادیکالیسم را استراتژی پرهزینه و نامعقول دانست و خاطر نشان کرد: آنچه که مسجل است جامعه بین المللی برای مدت زمان کوتاهی می تواند خشونت را پذیرا باشد. زیرا خشونت با خشونت بالاتر از طرف جامعه بین المللی پاسخ داده می شود چنانچه صبوری نظام بین الملل در برابر خشونت گراییهای متفاوت از ظرفیتهای گوناگونی برخوردار است اما ظرفیت آن نامحدود نیست و شاهد بودیم که در هر دوره ای که خشونت متراکم ایجاد شده در نهایت به یک زایش تاریخی بسیار خشونت بار ختم شده است که نمونه آن جنگ جهانی دوم و کاربرد بمب اتم در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی است فلذا این تراکم خشونتها اگرچه امروز ممکن است چندان با واکنش مناسبی روبه رو نباشد اما در نهایت این تراکم خشونتها در منطقه و نظام بین الملل به یک جراحی و یک زایمان بزرک تاریخی می انجامد که می تواند هزینه های گزافی را برای ملتها و نظام بشریت داشته باشد.اینجاست که باید بگوییم که راه میانه روی راه عقلایی و خردمندانه تری است که به طبع بخشی از اخوان نیز به سمت این تفکر گرایش پیدا کرده اند مانند حزب عدالت و توسعه در ترکیه.
 
احمد
۱۳۹۴-۰۲-۲۹ ۰۷:۲۷:۲۲
با سلام
در مورد اخوان کمی مبالغه میشود. اولا اخوان ترکیه (حزب عدالت و توسعه) راه اعتدال و عقلایی را در پیش نگرفته و هم اکنون شاهد حمایت آنان از داعش هستیم. ثانیا رهبر معنوی اخوان (قرضاوی) سخنانی ایراد میکند که همگرایی آنان با وهابیت بیشتر بر ملا میگردد.
جوامع اسلامی از افراطی گری خسته شده اند و دشمنان اسلام خواهان آن. (2896470) (alef-13)
 
تیمور
۱۳۹۴-۰۲-۲۹ ۰۷:۵۳:۵۱
سلام
خطاهای استراتژیک و راهبردی جماعت اخوان المسلمین باعث شکست انقلاب مردم مصر شد.
یقینا" مردم مصر نمیدانستند که اخوانی ها پس از کسب قدرت چقدر شتابزده و غیر منطقی رفتار خواهند کرد.
اخوانیها پس از آنکه به قدرت رسیدند هم گوششان و هم چشمشان از کار افتاد و نتوانستند دوست و دشمن را بشناسند حتی از ساده ترین موضوع که همانا استفاده از تجربیات دیگران بود نیز نخواستند استفاده کنند. علاوه براین بی تدبیری که ناشی از عدم ظرفیت قدرت در وجود اخوان بود - متاسفانه اخوانی ها از ساده ترین اقدامات که لزوم تغییر وبرکناری عوامل و کاگزاران دیکتاتور بود هم عاجز یا غافل ماندند.
اینطور به نظر میرسید که ایشان صرف برنده شدن انتخابات را مکفی میدانستند ودیگر به اهداف والای انقلاب مردم مصر فکر نمیکردند.
البته
همانزمانی که درکنار آقای احمدی نژاد الفاظ نامناسب را بکار برد و دم از تفرقه زد و همانزمانی که علویان را در مصر به خاک و خون کشیدند و دم برنیاورد باید متوجه میشدند که به کسانی تکیه کرده اند که همانها اینها را به خاک مذلت خواهند نشاند.
تکیه به بنیه مالی عربستان و قطع نشدن کمکهای آمریکا به مصر و ... همه و همه نشانه هایی از یک توطئه بزرگ بود که سرانجامش همین وضع کنونی است که دیکتاتور آزاد میشود و اخوانیهای مبارز اعدام.
با این نتیجه ای که بدست آمد خون شهدای انقلاب مصر به هدر رفت و به نظر من اخوانی ها دیگر توان عرض اندام در صحنه سیاسی مصر را حتی با ائتلاف دیگر گروه ها نخواهند داشت .
به نظر بنده گروه های دیگری که دارای سیاست های منطقی تر از اخوان هستند در صحنه رشد خواهند کرد و یقینا" حداقل این نسل ونسل بعدی اخوان جایی در بین مردم مصر نخواهند یافت.
و این همان بصیرتیست که اخوانیها نداشتند ولی ما باید از این سرنوشت و این برگ از تاریخ درس بگیریم .
والسلام (2896486) (alef-13)
 
محمدباقر
۱۳۹۴-۰۲-۲۹ ۰۹:۱۹:۲۵
طبعا دولت کودتاگرسیسی شهامت اعدام رییس جمهورقانونی ندارد.به هرحال تابوده همین بوده.کودتاگران چندصباحی حکومت میکنند. اماخدای عالم برحق نشسته .این همه آزمایشات الهی است.اخئان المسلمین یک حزب درون مردمی باپشتوانه ی 80سال هست .وبزرگانی چون حسن البنا وسیدقطب پایه گذاران بوده اند.به هرحال نسل جدید اخوان همه تحصیلکرده هستند وطبعا تصمیمات آتی میتواند برای برون رفت این حزب ازاین مخمصه هاارائه طریق دهد.ضمناقوه قضاییه مصردیگرمستقل نیست ودست نشانده ی حکومت حسنی مبارک هست.وحکم های صادره خیلی مضحک بود. مثلا یکی ازافراد اخوان المسلمین که چندسال پیش درزندان اسراییل شهید شده .جزلیست اعدامیان هست. (2896594) (alef-13)
 
صادق مصلحی
۱۳۹۴-۰۲-۲۹ ۲۳:۵۴:۲۴
به نظرم سه عامل مهم در شکست اخوان نقش داشت.1- اندیشه سلفی و فاصله گرفتن از اندیشه تقریب و افتادن در دام تعصبات سنی و شیعه موجب فاصله گرفتن اخوان از برادران شیعه آنها شد. 2- عملگرایی و نداشتن مبانی روشن سیاسی و اعتقادی و ناشی گری در عرصه سیاست موجب شد نتوانند در موقع مناسب تصمیم مناسب را بگیرند3- مرسی نماینده مناسبی برای ریاست جمهوری نبود و توان اداره مصر را نداشت گزینه های بهتری چون عبدالمنعم ابولفتوح از سوی اخوان کنار گذاشته شد که اشتباه بزرگی از سوی سران اخوان به شمار می آید. (2898060) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.