نظر منتشر شده
۲۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 45892
دكتر حسين عظيمي چه در سر داشت؟
تاریخ انتشار : شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۲
اواخر اردیبهشت هر سال، یاد آور درگذشت غمبار استاد اقتصاد ایران ، مرحوم دکتر حسین عظیمی است. زنده نگه داشتن نام و یاد و ایده های مرحوم عظیمی کمترین ادای دین شاگردان آن زنده یاد است؛ در حق او و در حق اقتصاد ایران.



شهرت نام دکتر حسین عظیمی به عنوان اقتصاددان در نزد جامعه کارشناسی کشور، بیشتر به مخالفت شجاعانه و بسیار صریح آن مرحوم با برنامه اول توسعه برمی گردد. جایی که در سال 1368 در اولین سمینار بازسازی اقتصاد ایران پس از جنگ، با صراحت بي نظيري نقایص و اشتباهات فاحش "سیاست های تعدیل اقتصادی در برنامه اول توسعه" را تشریح و به درستی بحران اقتصادی ناشی از آن را پیش بینی کرد.



هشدار های صریح و شجاعانه دکتر حسین عظیمی در تخطئه سیاست تعدیل اقتصادی و اشتباه دانستن آزادسازی و خصوصی سازی بدون تمهیدات نهادی – ارزشی لازم ، به مذاق دولت سازندگی اصلا خوش نیامد .



نتیجه آنکه دکتر حسین عظیمی را از محل کارش (سازمان برنامه و بودجه) اخراج کردند و نام او را در سازمان صدا و سیمای وقت (تحت ریاست آقای محمد هاشمی ) در فهرست سیاه قرار دادند. تا سال 1380، استاد همچنان ممنوع التصویر بود و بجز روزنامه های کیهان و سلام و یکی دو نشریه تخصصی، از رسانه ها کسی سراغ دکتر عظیمی را نمی گرفت . چنین بود که نام دکتر عظیمی طی دهه 70 به تدربج در ذهن جامعه کارشناسی کشور کم رنگ شد .



در نزد جامعه دانشگاهی – اقتصادی ایران اما ، نام « حسین عظیمی آراني» بواسطه دو ایده درخشان اش در این دوره همچنان معتبر و مشهور ماند.



ایده اول دکتر عظیمی این بود که سرمایه گذاری پایه ای برای توسعه ایران را نه در سد و بانک و کارخانه ، بلکه باید در مدارس و دانشگاه ها صرف کرد. آن مرحوم 25 سال پیش به درستی تشخیص داده بود که راه برون رفت اقتصاد ایران از مدار های توسعه نیافتگی و فقر، سرمایه گذاری در نیروی انسانی و ارتقای توانایی ها و مهارت های جوانان و دانش آموزان و دانشجویان ایرانی است . خدایش بیامرزد که چه درست تشخیص داد و حیف که متولیان آن روز اقتصاد ایران به جای اینکه ایده او را بپرورانند و اجرا کنند ، از سازمان برنامه بیرون و منزوی اش کردند .



دومین ایده درخشان دکتر عظیمی که این روزها طرفداران بسیاری پیدا کرده ، لزوم اجرای تمهیدات ارزشی و نهادی در جامعه به عنوان پیش نیاز توسعه اقتصادي بود . دکتر عظیمی می گفت بدون پلیس و دادگاه های سالم، کارآمد، قدرتمند، محرم و مستقل ونيز بدون قوانین و مقررات منطقی، شفاف و با ضمانت اجرایی کافی، سياستگذاري های توسعه موفق نخواهند بود.



* * *



امروز می توان به روشنی دو نحله فکری و نگاه متفاوت را در جامعه دانشگاهی و سیاستگذاری اقتصاد ایران از هم تشخیص داد : نگاه مهندسی و نگاه اجتماعی .



طرفداران نگاه مهندسی به اقتصاد، اقتصاد را علمی از جنس ریاضی و فیزیک می بینند و درون اتاق ها و پاي رايانه هاي ها ی خود  نشسته و با چرخاندن اسطرلاب آمار و ارقام ( اقتصاد سنجی )، برای اقتصاد ایران نسخه می پیچند .



دسته دوم یعنی طرفداران نگاه فرهنگی – اجتماعی به مسایل اقتصادی معتقدند تحلیل های کمی "به تنهایی" برای نسخه نویسی برای اقتصاد ایران کافی نیست و برای داشتن تحلیل جامع و نسخه موثر برای درمان دردهای مزمن اقتصاد ایران باید آن را از همه جوانب، ازجمله مسايل فرهنگی، اجتماعی، نهادی و سیاسی نیز بررسی کرد.



گروه اول، آنچه را که از آن طرف آب نیامده باشد، علم اقتصاد نمی دانند، اما گروه دوم معتقدند اقتصاد یکی از علوم انسانی است و تئوری اقتصادی ملی باید بر اساس اقتضائات ملی  تدوین شود. مرحوم دکتر حسین عظیمی معلم و پرچمدار این دسته از اقتصاددانان ایران بود.



از پایان جنگ تحمیلی تا پایان دوران دولت اصلاحات، (به جز دو سال پایانی دولت آقای خاتمی )، نگاه اول بر سیاست ها ، برنامه ها و مقدرات اقتصاد ایران حاکم بود . در دور دوم دولت آقای خاتمی که نفوذ «کارگزاران سازندگی» تا حدودی کم شده بود ، دکتر عظیمی فرصت یافت در سیاستگذاری اقتصادی ایران نقش ایفا کند، اما تقدیر، سرنوشت دیگری برای او رقم زد . استاد نجیب اقتصاد ایران در بیستم اردیبهشت ماه 1382 پس از تحمل چند ماه بیماری با این جهان وداع کرد و به رحمت خدا رفت .



آنها که از نزدیک با مرحوم عظیمی حشر و  نشر داشتند ، او را انسانی فکور، بردبار، سختکوش، منظم، مردمگرا ، متواضع و متین توصیف می کنند .



دکتر حسین عظیمی با وجودی که از معتبرترین دانشگاه اروپا (اکسفورد) فارغ التحصیل شده بود ، اما هرگز وطن را فراموش نکرد و فراموش نکرد که برای خدمت به مردم ایران به آکسفورد رفته است .او همیشه دغدغه فقرا و محرومان جامعه را داشت و با تمام وجود دلش برای توسعه همه جانبه ایران می تپید. روحش شاد.



* اين مطلب در 17 ارديبهشت 1386 در الف منتشر شده بود.



یادآوری:

به مناسبت ششمین سال درگذشت مرحوم دکتر حسین عظیمی، همايش «دولت و مديريت توسعه» روز يكشنبه 27 اردیبهشت 88 از ساعت 15:30 تا 19در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی (خیابان شهيد بهشتی – نبش احمد قصیر) برگزار ميشود



 
 
حزب الله
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۱۵:۱۵:۴۰
* اين مطلب در 17 ارديبهشت 1386 در الف منتشر شده بود.
نقل قول از خود سایت!

اگر سال 86 انتشار یافته بود...؟
حالا چرا؟ پای انتخاباته و وقت تخریب اصلاح طلبان؟
مردم آگاهتر از این حرف ها هستند! (121492)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۱۵:۳۰:۵۲
اولا كه دكتر عظيمي خدابيامرز يك دوم خردادي تمام عيار بود. پيام خاتمي در وفاتش اين را كاملا روشن مي كند.
ثانيا آخر ارديبهشت، سالگرد فوت ايشان است.
ثالثا چقدر مشمئز كننده است كه برخي ها هرچيزي را به بازيهاي كثيف انتخاباتي ربط مي دهند. اگر جنابعالي مدافع اصلاح طلبان هستي بايد بگويم به قول سعدي:
گرتوقران براين نمط خواني ببري رونق مسلماني (121503)
 
دانشجو
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۲۲:۲۰:۳۰
بالام جان!
شما که خودتان از همان اول، موضوع را سیاسی کرده اید، بعد واسه بقیه کلاس اخلاق می گذارید؟!
برو خدا روزیت را یک جای دیگر بدهد (121623)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۱۵:۳۳:۳۰
خدابيامرزدش
فكر كنم الان اگر بود، حتما عليه لايحه هدفمندكردن يارانه ها سخنراني مي كرد و توسط سركار خانم ... به اعدام محكوم مي شد (121506)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۱۵:۵۰:۱۶
به نظر می رسد در اینجا سوتفاهمی رخ داده .ناقص بودن یا به درستی اجرا نشدن یک نظریه به معنای درستی نظریات دیگر نیست. معلوم نیست که اگر نظریات ایشان نیز عملی می شد نتیجه در حال حاضر چه بود کما اینکه نظریات دولت فعلی در مقام بیان، حتی از این ایده ها هم زیبا تر و درست تر به نظر می رسد ولی نتیجه آن به نظراقتصاددانان مطرح همین مرز وبوم چندان خوشایند نیست .
.اقتصاد علمی(به قول نگارنده مهندسی) در نقاط بسیار ی در دنیا منجر به ایجاد و رشد ثروت و رفاه گردیده(این روش ها سالها مورد مطالعه افراد با پشتوانه های قوی علمی قرار گرفته و ازآن مهمتر مورد آزمون و پیاده سازی قرار گرفته است) و اگر به درستی درک و به طور کامل و سازگار پیاده سازی شود ، به نظر می رسد نتایج مناسبی خوا هد داشت.(اختراع مجدد چرخ چندان به صرفه نیست) .
ذکر این نکته ضروری است که مرحوم آقای دکتر عظیمی هم از پشتوانه تحصیلی بسیار مناسبی درآکسفورد، هم پشتوانه تجربی خوبی در سازمان برنامه برخوردار بودند وهم توانایی خوبی در ارائه نظراتشان داشتند ولی اینکه نتیجه عملی نظرات ایشان لزوما به جامعه ای بهترو مرفه تر منجر می گردید جای بحث و بررسی توسط کارشناسان بی طرف و مجهز به تمام ابزار های به روز علمی و عملی دارد. (121517)
 
a
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۱۵:۵۴:۳۸
اين روزها هم سرگذشت ملت نياز به تحليل دار دالبته 10 سال بعد بهتر مي شود قضاوت كرد بعضي ها بعد از 10 سال 2 زاري شان مي افتد خصوصا راست سنتي! (121519)
 
حمید رضا توفیق
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۱۷:۵۷:۰۰
خدا رحمتشان کند. ایشان یکی از عمیق ترین اقتصاددانان ایرانی بود که هم بر ابزارهای مرسوم اقتصاد تسلط کافی داشت و هم شرایط محیطی ایران را بخوبی میشناخت. تا جایی که من میدانم ایشان یکی از اخلاق مدار ترین استادان اقتصاد در ایران هم بوده است . رفتارهای انسانی ایشان همواره در بین شاگردان و حتی برخی منتقدان فکری ایشان مثال زدنی بوده است. (121556)
 
عباسی
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۱۹:۳۸:۲۷
خیلی سعی کردم که جلوی خود را بگیرم وچیزی ننویسم ولی نشد.نظرات دکتر عظیمی از نظر هیچ اقتصاددان واقعی پذیرفته شده نیست چرا ما فکر می کنیم همه اقتصاددان های دنیا ابله هستند وفقط ما می فهمیم.ای کاش به جای سرمایه گذاری روی آموزش عالی روی سد وکارخانه سرمایه گذاری می کردیم زیرا ما اکنون انبوهی از فارغالتحصیلان بیکار را داریم که کار برای آنها نیست چون سد وکارخانه نساختیم حتما جواب شما این است که ما کم سرمایه گذاری کردیم ونیروهای ما تخصص لازم را ندارند ولی من می گویم وقتی سد وکارخانه نداریم تخصص به چه درد می خورد.اما اگر سد وکارخانه می ساختیم آنگاه خود به خود نیاز به نیروی متخصص احساس می شد وخود به خود سرمایه ها به سمت آموزش سرازیر می شدوخود بخود نیاز به نیروی متخصص واقعی باعث افزایش کیفیت آموزشی میشد. ورشته هایی متناسب با نیاز ما شکل می گرفت نه رشته های که فقط برای سرگرمی استاد ودانشجو باشد یا فقط برای این باشد که عده ای به دانشگاه بیایند بدون هدف مشخص تعریف شده برای آنها. کاری که امثال دکتر عظیمی با اقتصاد ما کردند را هرگز امریکا واسرائیل وصدام و...
هرگز نمی توانستند بکنند.هرچند که چاپ نمی کنید. (121596)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۱۰:۵۷:۳۷
دوست عزیز و محترم
مطلبی را که در بالا فرمودید درست است در صورتی که در این نظریه توسعه صنایع مطلقا حذف میشد. منظور ، تقدم تربیت ( انهم نه بصورت صرف اکادمیک فعلی ) متخصصین کاربردی بوده است. یعنی در بستر توسعه تربیت نیرو تقدم دارد . معمولا سرمایه گذاری در بخش تربیت نیرو کم هزینه تر از سرمایه گذاری در بخش های تولید است. خلاصه کلام چیزی که مد نظر بوده سرمایه گذاری تلفیقی در بخش های صنعتی و تربیت نیرو با اولویت تربیت نیروهای متخصص بوده است. نسبت سرمایه گذاری هم در این حالت به معنی تناسب کمیت ها ی مالی با اولویت ها نیست. بلکه تناسب کیفیت سرمایه گذاری با اولویت مطرح است. (121755)
 
assar
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۱۹:۴۴:۲۴
من از شهر دکتر عظیمی هستم اینجا احترام زیادی به ایشون می گذارند و از شما تشکر می کنم از شما که به هر بهانهای هست نام ایشون رو زنده نگه داشتید
اون جوری که من از اطرافیان ایشون شنیدم یک پیشبینی دیگه هم کرده بودند
ایشون قبل از مرگشون گفته بودند که اوضاع اقتصادی کشور سال به سال بدتر خواهد شد که به راستی هم همین طوره. (121597)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۲۰:۱۹:۲۶
خدایش بیامرزاد ... (121606)
 
خادمی
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۲۰:۳۳:۱۷
بله متاسفانه به گفته پرفسور حسابی:
\"جهان سوم جایی است که اگر بخواهی مملکت خویش را آباد کنی مجبوری خانه خود را خراب کنی و اگر بخواهی خانه خود را آباد کنی مملکت خود را ویران می کنی.\"

چقدر به آدم انگیزه میده وقتی می بینی این بزرگوارهایی که با موقعیت علمی فوق العاده و جایگاه بسیار مناسبی که می توانستند در غرب داشته باشند با عشق به خدمت کردن به موطن باز گشتند و چه دردها و ملالت ها که نکشیدند و امروز هم ما یادشان را در کورسوها در اوج مظلومیت گرامی می داریم.
> (121610)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۶ ۲۲:۱۱:۰۸
آقای دکتر حسابی کی چنین چیزی گفته است؟ چرا مرتب از ایشان این حرف‌های ضد و نقیض را نقل می‌شود؟ اگر این حرف را زده، اشتباه کرده و غلط گفته است. جهان سوم اصلاً جهان سوم یعنی کجا؟ این اصطلاح مال تئوری سه جهانی مائو است. جناب مائو خودشان دیکتاتور و نظراتشان فاقد ذره‌ای اعتبار علمی بوده و باطل است. پروفسور حسابی مائوئیست نبود! یا نکنه که بود و ما خبر نداشتیم؟ (121618)
 
خسرو نورمحمدي
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۰۸:۲۷:۰۲
دكتر عظيمي با شناخت خود از علم اقتصاد، جوامع مدرن و ويژگي هاي جوامع درحال توسعه به وي‍ژه ايران معتقد بود اقتصاد ايران كاملا به عوامل غير اقتصادي مرتبط است.دليل ايشان از يكسو تحولات فرهنگي، اجتماعي و سياسي جوامع توسعه يافته و از سوي ديگر واقعيت هاي مسلم اقتصاد ايران بود. براي روشن شدن مطلب ايشان اظهار كرد در 27 سال گذشته حدود 700 ميليارد دلار درآمد نفتي به اقتصاد ايران تزريق شده و ظرفيت آموزش عالي نيز 12 برابر شده است ولي درآمد سرانه مردم ايران به قيمت هاي واقعي طبق آمارهاي رسمي حدود 20 درصد كاهش پيدا كرده است. ايشان اظهار مي داشت علم اقتصاد علمي فني نيست كه توليد هميشه تابع نيروي كار و سرمايه باشد. لذا با توجه به واقعيت و عملكرد 3 دهه اقتصاد كشور اظهار مي داشت اقتصاد ايران تابع سرمايه گذاري و نيروي كار نيست، بلكه تابع شرايطي است كه اجازه دهد نيروي كار و سرمايه وارد فرآيند توليد شود و اين به شدت وابسته به جامعه مدني، اصلاح ساختارهاي فرهنگي و سياسي است.
ايشان حتي معتقد بود كه ممكن است سرمايه گذاري بيشتر و تقويت نيروي انساني متخصص در شرايطي كه اقتصاد ايران قابليت جذب كارآمد و مناسب آن ها را ندارد نه تنها به توليد كمك نمي كند بلكه بخ بحران در همه حوزه ها دامن مي زند.
دكتر عظيمي صرفا با توجه به شرايط ايران و همانگونه كه مثال بالا را مي آورد معتقد است اقتصاددان ايراني لاجرم بايد شرايط غير اقتصادي كشورش را بشناسد. از همين روست كه در كمال تعجب ايشان كه اقتصاددان است به شدت به آموزش و پرورش كشور توجه دارد و اساسا آن را غير توسعه اي مي داند يا تاكيد ايشان بر به هم ريختگي ساختاراداري كشور تا بدان حد است كه معتقد است تنظيم هر برنامه اي هر چند دقيق نيز بي نتيجه خواهد بودچون اجراي برنامه به يك ساختار اداري كارآمد و با انگيزه وابسته است.
دكتر عظيمي به طور مشخص معتقد بود كه اقتصاددان ايراني بايد به همتاهاي غيراقتصادي موثر بر علم اقتصاد يا همان علم افزايش ثروت اجتماع توجه نمايد. اگر ساير اقتصاددانان جوامع صنعتي اينكار را نمي كنند چون ساير ساختارها اثر محدودي بر اقتصاد و توليد دارند. (121664)
 
nader
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۰۸:۳۵:۰۷
مرحوم دکتر عظیمی در همسایگی من سکونت داشت . در آپارتمانی نسبتا کوچک . تصاویر او و دختر و همسرش در تمامی البوم های خانوادگی من هست و هر بار که نگاه میکنم جز تاسف و اشک کاری از دستم بر نمیاید . افسوس و صد افسوس 486 (121668)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۰۸:۴۲:۱۰
خوشبختانه دركشور ما افراد زيادي مانند مرحوم دكترعظيمي وجود دارند.وليكن به عقايد و نظرات آنها به هيچ وجه اهميت داده نمي شود. مخصوصا دردولت فعلي كه ابراز نظر درخصوص مسائل اقتصادي نوعي سنگ اندازي و چوب لاي چرخ گذاشتن دركارها قلمداد مي شود. بنده خودم تعداد زيادي از اين فرهيختگان علم اقتصاد را مي شناسم كه واقعا دلسوز آينده كشور هستند .ولي با انحلال سازمان مديريت وبرنامه ريزي متاسفانه هيچ بهايي به عقايد و نظرات آنها داده نمي شود. (121672)
 
سعيد
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۰۹:۱۱:۵۳
مهم اين نيست كه ايا نظرات دكتر عظيمي كاملا درست بود يا نه ؛انچه مهم است اينكه جامعه تنها در صورت ايجاد امكان براي ارائه نظرات كارشناسي ونقد منصفانه ان امكان رشد دارد ودر غير اينصورت اشخاص بارزي چون دكتر عظيمي منزوي شده وجامعه هيچگاه شانس تجربه طرحها وايده هايي را نميابد كه ممكن است بسيار كارساز ورهگشا باشند .ايا انان كه براي منافع زودگذر چنين امكاني را از جامعه سلب ميكنند در اخرت توان پاسخگو يي دارند.
خدا رحمت كند دكتر عظيمي را (121685)
 
ایرانی
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۰۹:۱۲:۲۴
متاسفانه بیشتردوستان چون با دکتر آشنایی ندارند نظرات متفاوتی نسبت به ایشان دارندکه با روحیات ونظرات دکتر بسیارمتفاوت است. دکترعظیمی هرگز یک جانبه نگرنبودند بلکه به تمام جوانب پیشرفت توجه داشتند. یک نمونه ازنظرات ایشان رابرای دوستان بیان می کنم تا بیشتربا این عزیز فرزانه آشنا شوند.دکترمعتقدبودند که ما باید درصنایع پیشرفته امروزی بیشترسرمایه گذاری نماییم چون کشورهای سرمایه داری وامپریالیستی ماراوادارمی کردند(آن هم باتشویق زیاد) که درصنایع دستی مثل فرش که دردنیاسرآمدهستیم بیشترسرمایه گذاری نماییم وازسرمایه گذاری دربخشهای صنعتی دوری کنیم.واین امرباعث دورماندن ازغافله پیشرفت جهانی برای ما بود.دکترباآماروارقام ثابت نمودند که ما زحمت 20سال کاریک نفر(مثلا کسی که فرش می بافد)را بایک ساعت تکنولوژی کشورهای پیشرفته عوض می نماییم. حالا خودبگویید آیا دکترفقط به کسترش مدرسه ودانشگاه علاقه مندبودند.ویا......
خدا ایشان راباصالحان محشورفرماید. باتشکر (121686)
 
علی
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۱۰:۰۸:۳۴
چه خوب است نظری به تائید نظرات بیندازید .خیلی حرف ها داره ! (121725)
 
احمد
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۱۵:۴۹:۲۶
سلام، دكتر عظيمي استاد من بود، اقتصاد توسعه را مبتني بر توسعه انساني مي دانست ، همواره مي گفت توسعه از اموزش دبستاني آغاز مي شود، از نظر سياسي دوم خردادي تمام عيار بود، همانطور كه از نظر اعتقادي مسلماني تمام عيار بود ، هرگز روستايي بودن خود را كتمان نمي كرد بلكه به آن افتخار مي كرد. او يك مسلمان دانشمند در قرن بيست و يكم بود.... خدايش بيامرزد .... (121908)
 
۱۳۸۸-۰۲-۲۷ ۱۸:۵۳:۳۸
آنچه که مهم است شجاعت ایشان در ابراز نظر بود که به قیمت از دست دادن کارش شد.
مهم تر آنکه نظریه های بومی دادند. یعنی با این که از مکتب اکسفورد آمده بودند اما نظریه های متناسب با کشورمان داشتند. بحث سلبی و ایجابی نیست. بحث حضور شخصیت هایی است که به ما توان اندیشیدن بومی را بدهند. دکتر هیچ گاه از دیگران نقل قول نمی کرد. در جایی گفته است که اگر آن قول خوب است من در ارائه نظریاتم بکار می برم و اگر خوب نیست که طرح نمی کنم. هیچ گاه وارد بحث انتقادی نظریه ای نمی شد بلکه نظریات مناسب را معرفی می کردند.
بهرحال دکتر الگوی خوبی شدند برای مدیران کشور در سمینارها و کارگاه های آموزشی که داشتند. خیلی از مدیران رفتار منطقی اقتصادی خود را اینک مدیون ایشان هستند. (121989)
 
زينب .م.ك
۱۳۸۹-۱۰-۰۷ ۱۱:۰۹:۳۴
دانشجوي دكتري و كارمند سازمان برنامه هستم . متاسفانه شانس زيارت ايشان را از نزديك نداشتم ولي بسيار از ايشان و از خوبيهاي ايشان شنيده ام . توجه ايشان به علم و دانش و فرهنگ غني كشورمان و ديد منطقي به اقتصاد كشور و ....در كل از افتخارات كشورمان بوده اند . خدا بيامرزدش.. (383584)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.