هفتم اسفند 1394؛ رقابت سیاسی برای تصاحب صندلیهای سبز پارلمان با شگفتی همراه شد؛ انتخابات تهران اوج پیروزی جریان اصلاحات بود، لیست امید بر کهنهکاران اصولگرا شوریدند؛ گویا عصر عسرت پارلمانی اصولگرایان آغاز شده بود. در ادوار مجلس، اتخاذ کارکرد پارلمانی و برونداد حل معضلات مردمی، مهمترین معیار سنجش عملکرد قرارگرفته است. فراکسیون امید در مجلس دهم بهمانند نحوه رأی آوری در انتخابات «پدیده» است و در ماههای اولیه زیستار سیاسی خود، گویی قدم به قدم به دنبال یافتن رد و نشانههایی هست که اسلافشان در مجلس ششم به جای گذاشتهاند. مجلس ششمی که سیاست بر خدمت غلبه کرده بود.
به گزارش صبح نو این لیست با گذشت شش ماه از آغاز به کارش چالشهای بسیاری را به خود دیده است و عملکردش زیر سؤال مردم است.عارف که روزگاری سودای ریاست بر صندلی پاستور را داشت، از خود دور میبیند. مشکلات این تازه واردها بسیار زیاد است. از عملکرد نامطلوب دولت تا اتفاقاتی که در درون این فراکسیون رخ داده است. چالش اصلی از انشقاق آنها ایجاد شده است.
تکاپو برای پدیده یابی
همه بدنه لیست امید به فراکسیون امید منتقل نشد؛ لیست امید به سه گرایش اصلی تقسیم شد:
الف. شریک انتخابات؛ رقیب بهارستان
حضور آنان در لیست امید محصول زدوبند اصولگرایان همسو با دولت با جریان اصلاحات و منطق رفتاری آنان عملگرایی محض بود. این افراد در انتخابات ریاست مجلس به آقای علی لاریجانی رأی دادند و از بانیهای اصلی تشکیل فراکسیون مستقلان ولایی شدند.آقای محمود میر لوحی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان درباره این افراد گفته است: «برخی نمایندگان با نردبان امید بالا آمدند اما به رأی مردم پشت کردند. کسی که در این شرایط با عارف عکس گرفته و الآن به فراکسیون امید پشت میکند و به جریان دیگری میرود، پیام نامناسبی خواهد فرستاد. اینها بهجای اینکه وفای به عهد را ترویج و بیوفایی را مذمت کنند، بیوفایی را نشر دادهاند.» (خبرگزاری ایلنا؛ 26/2/1395)
همچنین روزنامه آفتاب یزد- نزدیک به محمدرضا عارف- با ادبیاتی تندی نوشت: «بالاخره بهمحض گذر حیوان چهارپایشان از پل انتخابات مجلس دهم، درحالیکه جامه اصلاحطلبانه خود را از تن به درمیکردند، پا روی تمام پرترههای دونفرهشان با منتخب اول مردم تهران گذاشتند و نشسته بر روی کرسیهای سبزرنگ خانه ملت، نامی غیر از عارف را در برگههای رأی خود نوشتند» (روزنامه آفتاب یزد، 27/2/1395)
ب. اعضای پارلمان در سایه
«بیتجربه» ترجیعبند مشترک کهنهکاران جریان اصلاحات نسبت به سربازان لیست امید است و در کنار آن خانمالههکولایی از نیمه پنهان لیست امید روایت میکند و آن را محصول «رانت و پول» میداند؛ هرچند خبرگزاری آنا بدون انتشار صوت، تکذیبیه کولایی را منتشر کرد. بار دیگر اصلاحطلبان برای نجات از مخمصه به آقایسعید حجاریان پناه بردهاند؛ حجاریان راهکار برونرفت از معضل پیشروی جبهه اصلاحات را «پارلمان در سایه» دید؛ حجاریان پیشازاین در راستای کانالیزه کردن قدرت موضوع «اصلاحطلبنماها» یا «اصلاحطلب اصلی و بدلی» را برای ایجاد فشار سیاسی علیه افرادی مطرح کرد که در جریان اصلاحات بر اساس منافع گروه انحصارگرا عمل نمیکردند.
طرح موضوع «پارلمان در سایه» نیز همسو با این شاکله رفتاری صورتبندی میشود. در این دستور سازمانی، سطح نمایندگان مردم در فراکسیون امید به «بازیگران سیاسی» اعضای اتاق فکر جریان اصلاحات بهمنظور پیادهسازی تاکتیک و راهبردهای آنان در پارلمان تقلیل یافت. در این مدت آقایان علی مطهری و محمود صادقی بهترین بازیگران پارلمان در سایه هستند تا از طریق رفتارهای ساختارشکن دستوری، بهجتآور پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان تندرو و تسکیندهنده وضعیت نامناسب دولت باشند. تکاپو برای پدیده یابی مانند محمود صادقی از میان این گرایش رخ میدهد.
ج. بدنه غیر ریسکپذیر
بخش فراگیر فراکسیون امید را افرادی تشکیل میدهند که دست تقدیر و فرصت شناسی مناسب سیاسی، آنان را راهی بهارستان کرده است؛ این افراد «بقای سیاسی» در آینده را بر ابراز «هویت اصلاحطلبانه» ترجیح میدهند بنابراین در اقدامات تند و ساختار گریز بازیگران پارلمان در سایه شرکت نمیکنند و در طرحها و لوایح غیر هزینه زا، قابل مدیریت با طیف دوم همسوی میکنند. البته چالشهای این لیست به این جا ختم نمیشود.
فرمانده یا جامانده؟!
مصائب عارف تمامی ندارد؛ در کوران اصلاحات که راهبردهای «فتح سنگر به سنگر»، «فشار از پایین؛ چانهزنی از بالا» و «خروج از حاکمیت» طرفداران سرسختی داشت؛ محمدرضا عارف گوشهنشین جلسات بود؛ مشارکتیها به او اعتماد نداشتند بنابراین سیاستمدار یزدی جایگاهی در تصمیمسازیهای جبهه اصلاحات نداشت. بالاخره طلسم انصراف از انتخابات مرد «ساکت» و «کتوم» اصلاحات در هفتم اسفند 94 شکست.
محمدرضا عارف سرانجام پس از چندین بار انصراف اختیاری و اجباری در هفتم اسفند 1394 مسیر سیاست ورزی خود را به بهارستان تغییر داد و با رأی اول تهران راهی مجلس شورای اسلامی شد. مصائب عارف میان یاران سیاسیاش در انتخابات ریاست مجلس دهم تکرار شد؛ کارگزارانی ها و دولتیها محمدرضا عارف را نه «فرمانده» بلکه «بازمانده» توصیف کردند و رفتارعارف را از عامل «پیروزی» حجتالاسلام روحانی به یک «عقلانیت» تشکیلاتی تقلیل دادند تا از این طریق بهانه سهمخواهی و جبران ایثار گذشته منتفی شود. محمدرضا عارف گلایههای خود را از لایههای پنهان «تصمیمساز» اصلاحات زودتر از شکست در بهارستان آغاز کرد.
محمدرضا عارف پس از شکست در انتخابات ریاست مجلس شورای اسلامی، بار دیگر سکوت سیاسی در برابر عبور اصلاحطلبان و حامیان دولت را اتخاذ کرد و عملاً رأس فراکسیون امید بهعنوان پیشران تعاملات و مجادلات پارلمانی پسازاین شکست روحی انزواطلبی را مدنظر قرارداد تا فراکسیون امید در رأس هرم تشکیلات شکست دیگری را تجربه کند.
مردم، فراموششدگان فراکسیون امید
از زمان آغاز بهارستان دهم، تاکنون دو بار اعلامشده که فراکسیون امید جلسه اضطراری و فوقالعاده برگزار کرده است؛ اولین بار پس از لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد با اعتراض به وزیر کشور صورت گرفت.اعضای فراکسیون خواهان پاسخگویی رحمانی فضلی در صحن بهارستان شدند و جلسه اضطراری دوم پس از تلاش مأموران انتظامی طبق دستور دادستانی برای بازداشت محمود صادقی اعلام شد.این جلسات «اضطراری» و«فوری» هیچگاه برای مشکلات معیشتی مردمی و حتی پیگیری عامل مقصر جانباختگان قطار مرگ تبریز-مشهد صورت نگرفت!
تغییر؛ چشم انداز فراکسیون امید
فراکسیون امید در اغما قرار دارد؛ فعالیتهای چند ماه اخیر این فراکسیون حاکی از دومین شکست اقدامات تشکیلاتی در عمر کوتاه حضور مجدد اصلاحطلبان در بهارستان است؛ به نظر میرسد که در ماههای آتی شاهد تغییرات جدی در فراکسیون امید باشیم چون بدنه اجتماعی جریان اصلاحات دچار «سرخوردگی سیاسی» شده است؛ مطالبات آنان در حوزه سیاست داخلی از سوی دولت یازدهم اجابت نشده است و از سوی دیگر تمام تلاشها برای حمایت از برجام، فرجام قابل دفاعی برای آنان در میان مردم نداشته است و از سوی دیگر در رخدادهای پارلمانی نه توانایی کسب کرسی ریاست را داشتند و نه اقداماتی که به بازنمایی مجلس ششم بیانجامد.
بنابراین احتمالاً تلاشها برای تغییر در رأس هرم تشکیلاتی فراکسیون امید صورت خواهد گرفت. محمدرضا عارف سیاست ورزی خود را در چارچوبهای جمهوری اسلامی تعریف کرده است و نمیخواهد فرجام محمدرضا خاتمی و رئیس مجلس ششم برای او «تکرار» شود؛ حتی اگر اعضای پارلمان در سایه برخی از «مأموریتها» را در پارلمان تأکید کنند و از سوی دیگر نیمنگاهی هم به آرزوی ردای ریاست جمهوری دارد.
پزشکیان، مطهری و تابش گزینههای جایگزین عارف محسوب میشوند. در بدنه فراکسیون امید، تلاشها برای یافتن افرادی که تمنای دیده شدن با سخنان تهمتآمیز و رفتارهای هیاهو ساز مانند محمود صادقی افزایش پیدا میکند تا از این طریق ناکارآمدی برای حل مشکلات مردم از سوی فراکسیون امید در حاشیه قرار بگیرد. برآیند رفتار فراکسیون امید نشان داد که فرجام «تَکرار» مانند «برجام» به شکست انجامیده است.