آیا اصلاح طلبان به «دبیر» اعتماد خواهند کرد؟شاید به اصطلاح ستون هر خانواده و جامعه ای مردان محسوب شوند و در این میان کمتر از زنان نامی برده شده زنانی که گاهی با وجود عدم توجهات در هر زمینه ای توانستند به بهترین شکل ممکن نقش آفرینی کنند. آنها پا به پای مردان حتی در سخت ترین شرایط همچون هشت سال دفاع مقدس نیز حضور داشتند.
به گزارش تابناک، با توجه به وضعیت جامعه ایران نخستین سؤالی که به ذهن متبادر می شود این است: به رغم پیشرفت های محسوسی که در زمینه تحصیلات و مشارکت های اجتماعی زنان در کشور حاصل شده است، چرا زنان هنوز نتوانسته اند سهم شایسته ای از پست های مدیریتی دولت را به خود اختصاص دهند. در این میان وزیر دادگستری نیز معتقد است «زنان در اوج زندگی قرار دارند و تا کنون در ایفای نقش ها از مردان موفق تر بودند.»
اما متاسفانه در ایران از این پتانسیل به خوبی بهره نگرفتند و زنان نه تنها در برخی مشاغل کنار گذاشته شدند از برخی حقوق اولیه خود محروم شدند. حالا بانوان کشورمان در عرصه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی حرفی برای گفتن دارند. آنها حتی در ورزش، با عدم امکانات توانستند مدالهای درخشانی را از آن خود کنند اما باز هم مورد بی مهری قرار گرفتند. البته در تمامی کشورها این موضوع مورد توجه قرار گرفته.
مقام معظم رهبری دربارهی ارزش و حضور زنان در جامعهی اسلامی ایران که بنیانگذار این حرکت را نیز امام خمینی رحمۀالله میدانند چنین میفرمایند: «در حقیقت باید گفت که بعد از انقلاب، از زن ایرانى تجلیل شده است. پیشقراول این تجلیل هم امام بزرگوار بود که با همه ی وجود براى زن ایرانىِ مسلمان ارزش و احترام قائل بود.
همین بینش بود که موجب شد زنان کشور در انقلاب اسلامى سهم بزرگى را ایفا کردند؛ به طورى که اگر حضور زنان در نهضت انقلابى ملت ایران نمىبود، به احتمال زیاد این انقلاب به این شکل پیروز نمىشد؛ یا اصلاً پیروز نمىشد، یا مشکلات بزرگى در سر راه آن پدید مىآمد. بنابراین، حضور زنان مشکلگشا بود. در جنگ هم همین طور بود، در مسائل دیگر از اوّل انقلاب تا بهحال هم همینگونه بوده است. بنابراین، تلاش زیادى شده است.
وزیر دادگستری در گفت و گو با «تابناک اجتماعی»؛ما زنان را موفقتر از مردان میدانیموزیر دادگستری در گفت و گو با «تابناک اجتماعی» در خصوص حضور زنان در عرصه سیاست و قدرت میگوید: از حضور زنان در عرصه های مختلف استقبال میکنیم اما کپی برداری و تقلیدی کار کردن جالب نیست. فکر می کنیم جایگاه والایی در فرهنگ اسلامی و ایرانی دارند و این جایگاه بسیار ارزشمند است.او معتقد است نقش های مردانه را بازی کردن الزاما به ارتقای جایگاه زنان نمی انجامد. زنانی که در عرصه های سیاسی توانایی فعالیت دارند حتما مورد استقبال قرار میگیرند. در عرصه مدیریت نیز خانم ها آمدند و بسیار موفق عمل کردند.
او میگوید: دلیلی نمی بینیم که تشویق کنیم تا زنان نقش های دیگر خود را تحت تاثیر نقش آفرینی های حوزه قدرت و سیاست فدا کنند. زیرا حوزه های دیگر اهمیت کمتری نسبت به حوزه قدرت و سیاست ندارند. نباید هیچ زمان اشتباهی صورت نگیرد و به زنان ما القا نشود که اگر سهم آنچنانی در حوزه قدرت و سیاست ندارید، حق و حقوقتان ضایع شده است. این القاعات فرهنگ غربی است که با این افکار به خودشان نیز ظلم کردند.
پور محمدی توضیح می دهد: در حال حاضر جامعه غربی و غرب گرا در دنیا سودی از این طرز تفکر نبرده و به استحکام نظام خانوادگی، اجتماعی و آرامش جوامع کمکی نکرده است. مهم این است که انسان از زندگی خود لذت ببرد و به آرامش و کمال انسانی و رفاه برسد.
او اینگونه ادامه میدهد: هر چیزی که سبب کمال، رفاه و تعالی معنوی جامعه شود از نگاه اسلام مطلوب است. اگر زنان در آن محدوده هایی که بتوانند کمک به این رسالت کنند حتما مورد استقبال قرار میگیرند.
او در پاسخ به این پرسش که زنان در طول تاریخ در پذیرش نقش های سیاسی به اندازه مردان موفق عمل کردند اما چرا باز هم نادیده گرفته شدند، گفت: حتما اینطور است. ما حتی زنان را موفقتر از مردان میدانیم. اما تمام زندگی قدرت و سیاست نیست. بخش اضطرای زندگی مربوط به قدرت و سیاست میشود و این دو بخش جزو ابزارهای زندگی تلقی میشوند.
او در پایان اذعان داشت: زن در اوج زندگی حضور دارد. سیاست و قدرت باید در خدمت زندگی قرار گیرند. زمانی که زن در اوج قرار دارد چرا باید به عنوان ابزار نقش آفرینی کند؟
در جهان تا چند دهه اخیر حوزه سیاست مردانه بوده و شاهد غیبت زنان بودیمالهه کولایی بیان کرد: آنچه در حوزه زنان تجربه میکنیم در بطن نو شدن جامعه ایرانی است و در این زمینه باید بسترهای فرهنگی و فرهنگ بومی را مورد توجه قرار دهیم. خاستگاه بسیاری از نظریههای پستمدرن، جوامعی است که به دلیل شکلگیری شرایط خاص اقتصادی و فرهنگی در این جوامع، با مسائل خاصی روبهرو شدهاند. وی افزود: در جوامع توسعهیافته که نگاه انسان به خود و جهان تحتتأثیر مجموعه عواملی مرتبط با هم؛ مانند تغییر در نگرش و تغییر در نظام اقتصادی و سیاسی قرار میگیرد، نگاه انسان به خود و جامعه و سعادت تغییر پیدا میکند؛ اما کشورهای جهان سوم به بخشی تعلق دارند که مدرنیته بر آنها عارض شده و یک تحول درونی نبوده است. این مسئله خاص کشور ما نیست و حتی در روسیه نیز در نوع مواجهه با مدرنیته این تعارض وجود دارد.
نکته دیگری که کولایی به آن اشاره کرد این بود که وقتی از مدیریت سیاسی صحبت میکنیم به حوزهای از رفتارهای اجتماعی توجه داریم که این حوزه با قدرت سروکار دارد و در جهان تا دو یا سه دهه اخیر آنچه به حوزه سیاست مربوط بود، مردانه بوده و شاهد غیبت زنان در حوزه سیاسی بودهایم. موضوع زنانگی و مردانگی به تجربه جوامع خاص ارتباط پیدا میکند. کشورهای اسلامی که در منطقه خاورمیانه هستند، تفاوت آشکاری از نقشها میان زنان و مردان با کشورهای اسلامی مسلمان شرق آسیا دارند.
تأخر مسائل زنان نسبت به مردانوی تصریح کرد: این یک واقعیت است که تا قبل از حضور نظام سرمایهداری، زنان به حوزه خصوصی تعلق داشتند و نظام سرمایهداری به علت رشد اقتصادی امکان حضور زنان در جامعه را فراهم کرد و همین امر نیز موجب تغییر رفتار و لباس و فعالیت اقتصادی زنان شد.
حضور زنان به کاهش فساد و سوءاستفاده از قدرت کمک میکندوی گفت: با گنجاندن زنان در مدیریت سیاسی، میتوان به کاهش آفت و صدمه کمک کرد و از این جهت ورود زنان به عنوان پدیده مثبتی مورد توجه قرار گرفته و حضور زنان به کاهش فساد و سوءاستفاده از قدرت؛ بهویژه در زدوبندها و خروج از مجاری قانونی و آنچه به عنوان فساد در حوزه سیاست و اقتصاد مطرح است، کمک میکند.این فعال سیاسی تشریح کرد: اگر موضوع زنان در برنامهها و تغییر ایجاد جایگاههای اقتصادی و سیاسی مورد توحه قرار نگیرد، برنامههای موجود به جوامع کمک نخواهند کرد تا از ظرفیت توسعهای خود بهره بگیرند. این نگاه بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر تمرکز بیشتری به خود گرفت، مثلاً در افغانستان مدل سهمیهبندی صورت میگیرد؛ اما باعث کاهش آلام و دردهای زنان این کشور نمیشود.
زنان در سیاست؛ به روایت آمار بر طبق آمارهای موجود، میزان مشارکت زنان در سمت سخنگوی پارلمان، از ۱۴.۲ درصد در سال ۲۰۱۲، به ۱۴.۸ درصد در سال ۲۰۱۳ رسیده است. میزان مشارکت زنان در هیئت مدیره مجلس نیز بالغ بر ۲۶.۵ درصد بوده است. در اخبار جدیدی که در خصوص «پیشرفت زنان در عرصه مشارکت سیاسی پیرامون طرح نقشه جایگاه زنان در سیاست» در پنجاه و هشتمین اجلاس کمیسیون مقام زن توسط نهاد زنان ملل متحد و اتحادیه بینالمجالس مطرح شده ، خاطر نشان شده است که بهرغم پیشرفتهایی که در این زمینه صورت پذیرفته، اما در عمل، شاهد هستیم که سقف شیشهای و نامرئی بر سر راه پیشرفت زنان در عرصه سیاست و نیل به بالاترین سطوح مشارکت سیاسی وجود دارد.
جان هندرا؛ قائم مقام مدیر اجرایی نهاد زنان ملل متحد با بیان این مطلب ادامه میدهد: در رابطه با ارتقای جایگاه زنان در عرصه مشارکت سیاسی؛ برگزاری انتخابات در کشورها، به عنوان یک امر بسیار مهم قلمداد میشود. مشارکت و نقش زنان هم به عنوان رأیدهنده و به عنوان کاندیدای شرکتکننده در انتخابات، بسیار حایز اهمیت است.
میزان مشارکت زنان در قوه مجریه و برای حضور در مناصب وزارتی، بالغ بر ۱۷.۲ درصد است
وی با بیان اینکه نقشه جایگاه زنان در سیاست نشان میدهد که زنان میتوانند در طول زمان به پیشرفتهای زیادی نایل شوند، اذعان میدارد: بنا به آخرین اخبار ارائهشده در سال ۲۰۱۴، در حال حاضر، میزان مشارکت زنان در قوه مجریه و برای حضور در مناصب وزارتی، بالغ بر ۱۷.۲ درصد است؛ این در حالی است که این میزان در سال ۲۰۰۸، حداکثر ۱۶.۱ درصد بود.
موانع مشارکت زنان شامل موارد زیر می باشد:۱-حاکمیت و غالب بودن تفکر مردانه در انتخاب مدیران و برنامه ریزان و سیاست گذاری و برنامه ریزی در سطح کلان (عامل فرهنگی)
۲-عدم باور جامعه به توانایی زنان در اداره امور در صحنه های مدیریتی، سیاست گذاری و برنامه ریزی در سطح کلان (عامل فرهنگی)
۳- نبود امکان استفاده از فرصت های شغلی برابر در مقایسه با مردان در تصدی پست ها و مشاغل رده بالای سازمانی (عامل اجتماعی)
۴- ساختار مردانه عرصه های مدیریتی و سیاست گذاری و برنامه ریزی و نبود انعطاف آن با نقش های مختلف زنان (عامل اجتماعی)
۵-حاکمیت تفکر سنتی مرد سالاری در جامعه(عامل فرهنگی)
۶- فقدان الگوهای مناسب در عرصه های مدیریتی و سیاست گذاری بر زنان.
۷- ضروری ندیدن استفاده از زنان در مشاغل بالای مدیریتی (عامل فرهنگی)
نتایج همه این تحقیقات گواه بر وجود تعصب در مقابل زنان در سازمان ها است. بنابراین در الگوهای رفتاری یکسان زنان و مردان نباید مسأله جنسیت مطرح شود.
با ورود به برنامه چهارم توسعه تقویت رویکرد جنسیتی در این برنامه بایدها و نبایدهای این برنامه را به شرح زیر می توان دانست:
الف- دغدغه ها و چالش ها
درحال حاضر عمده ترین چالش های موجود را می توان به شرح زیر دانست:
۱-نرخ فعالیت جامعه در سال ۱۳۸۰ چیزی در حدود ۳۷ درصد بوده است. دراین میان گروه زنان در سال ۱۳۸۰ نرخ فعالیت بسیار پایینی نزدیک به ۱۱ درصد دارند.
۲- امروزه زنان از محدوده سنتی نقش های خود درجامعه خارج شده و خواهان افزایش مشارکت اجتماعی و فرهنگی خود هستند.
۳- پایین بودن نرخ های مشارکت فعالیت و اشتغال زنان درکل اقتصاد کشور، پوشش های بیمه ای آنان را بسیار محدود کرده است.
۴-طی سال های اخیر نسبت به پذیرفته شدگان دختر در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به کل پذیرفته شدگان همواره افزایش یافته است. به نظر می رسد که نبود تناسب میان آموزش های آتی پذیرفته شدگان و کارکردهایی که جامعه برای ایشان در نظر گرفته است می تواند باعث ناهنجاری هایی درجامعه شود.
۵-با توجه به آمارهای موجود درصد منتخبان زن در مجلس در سال های پس از انقلاب نسبت به پیش از انقلاب به مرور تمایل زنان برای تصمیم گیری های کشوری افزایش یافته است.
۶-زنانه شدن فقر یکی از معضلاتی است که به دلیل پایین بودن میزان مشارکت اقتصادی زنان و درنتبجه پایین بودن سطح در آمد در این گروه و وابستگی اقتصادی زنان به مردان، بروز
کرده است.
۷-افزایش جرائم در بین زنان به علت حاکم بودن سنت های نادرست اجتماعی، نرخ پایین فعالیت زنان، پوشش ناکافی خدمات تأمین اجتماعی، پایین بودن سطح آگاهی ها، عدم تناسب، بین آموزش وسطح انتظارات جامعه و .. زمینه ساز این موضوع بوده است.