نظر منتشر شده
۲۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 138378
ما و توبه‌ی «درخشان»، آنها و توبه‌ی «نوری‌زاد»
شهاب اسفندیاری، 17 دی 90
تاریخ انتشار : شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۳
امروز ۱۷ دی ماه است و «حسین درخشان» برای سومین سال متوالی روز تولد خود را به تنهایی در کنج زندان خواهد گذراند. سرنوشت غم‌انگیز او پس از «توبه» و «بازگشت» و نحوه‌ی «استقبال» ما از او، درست نقطه‌ی مقابل «بزم جانانه‌ای» است که در هفته‌ها و روزهای اخیر به افتخار «توبه» و «بازگشت» فردی به نام «محمد نوری‌زاد» برپاشده است. در این بزم «آنها» هرچه «گناه» و «سیاهی» و «تاریکی» در کارنامه‌ی «نوری‌زاد» بود را به کلی نادیده گرفتند. حتی «سیئات» او را هم تبدیل به «حسنات» کردند. دسته دسته به بازدید این «تازه وارد» می‌آیند: از سلطنت‌طلب و منافق، لیبرال و کمونیست، سکولار و مذهبی و مکلاه و معمم. آن سوتر یکی اسپند دود می‌کند. یکی طاق نصرت می‌زند. یکی گوسفند قربانی می‌کند. یکی نقل و نبات پخش می‌کند. پارچه زده‌اند و «بازگشت ظفرمندانه»اش را تبریک ‌گفته‌اند. ناصحان مشفق، آداب «غنی‌سازی توبه» و ترتیب «غسل تعمید سیاسی» به او می‌آموزند. مرشدانِ طریق، راه «تقرب» هرچه بیشتر به درگاه «اپوزیسون» را نشان می‌دهند و اسرار نائل آمدن به درجات عالیه «ضد انقلاب» را بر او فاش می‌کنند. واقعا مرحبا به این همه «کرامت» و «بزرگواری»‍! احسنت به این «پرده پوشی» و صدآفرین به این «جاذبه‌ی حداکثری»! نوشِ جان‌شان این «لعبت بی‌بدیل» و این «درّ بی‌نظیر» که به چنگ آورده‌اند!

حقیقت این است که بنده‌ي نوعی هیچ‌وقت از «نوری‌زاد» و آثار ‌او خوشم نمی‌آمد. نه دیروز و نه امروز. از نظر من امثال «نوری‌زاد» حتی آن زمانی که خودشان گمان می‌کردند در حال خدمت به نظام جمهوری اسلامی هستند، حاصل کارشان در عمل غالبا به ضرر نظام و مایه‌ی بدنامی و آبروریزی بود. الان هم خیلی اتفاق خاصی نیافتاده است. این که بعضا به این قبیل افراد «اعتنا» می‌شد هم بیشتر به دلیل «کمبود امکانات» بود. واضح است که او خود محصول برخی «حمایت‌»های خاص و «روابط» ویژه بود. و چه بسا از همین نقطه هم دچار توهم گردید. در میان کودکانی که با ناز و نعمت بزرگ می‌شوند اصولا برخی عوارض شایع است. واقعا آیا اگر «نوری‌زاد» بهره‌مند از این مواهب نبود، اساسا امروز نامی داشت که کسی به نوشته‌های او اعتنا ‌کند؟ آیا جز این است که امثال او بدون این «روابط» و «حمایت‌»ها «لم یکن شیئا مذکورا»؟

بگذارید اصلا فرض را بر آن بگذاریم که کسی روزگاری مدعی دفاع از عدالت بوده و درباره‌ي محرومین و مستضعفین برنامه تلویزیونی می‌ساخته است. حال اکنون از گذشته خویش توبه کرده است و برای اصلاح امور مملکت دست به دامان «بنگاه تجاری – سیاسی رفسنجان» می‌شود. باکی نیست. بالاخره هر کس انتخابی دارد.

گیریم که کسی روزگاری منتقد روحانیون و علمایی بوده که نزدیکان آنها فعالیت تجاری و اقتصادی دارند. حال توبه کرده است و با آنها به درد و دل می‌نشیند و به آنها شکایت می‌برد. منعی نیست. بالاخره هرکس به کسی امید می بندد.

به فرض که کسی روزگاری مدعی مبارزه با رانت‌خواری‌ و ویژه‌خواری آقازاده‌ها بوده باشد. اکنون تصمیم به توبه گرفته باشد و «هم پیاله» و «همکار» آقازاده‌ای شده باشد که وجودش آکنده از رانت‌ها و مواهب حاصله از قراردادهای کلان و پرسود موسسات عمومی و دولتی با دفتر انتشاراتی‌‌اش است. چه اشکالی دارد؟ بالاخره هرکس دوستی هم‌شأن خود را می‌پسندد.

به فرض که کسی آن اندازه مورد مسامحه‌ي دستگاه قضا باشد که بتواند پانزده نامه، که در آن انتقاد و اتهام و افترا به هم آمیخته شده، خطاب به شخص اول مملکت منتشر کند و در عین حال راست راست راه رود و حتی در «دفتر بازرسی» شخص اول مملکت هم به رویش باز باشد. حال اگر این فرد باز هم حسرت و آرزوی دوران «طلایی» دستگاه قضا در «دهه شصت» را در دل داشته باشد و از رییس وقت آن یعنی جناب «موسوی اردبیلی» برای احیای آن شیوه‌ی «عدالت‌ورزی» استمداد کند، واقعا بر او حرجی نیست. بالاخره هرکس میزانی ظرفیت و درجه‌ای انصاف دارد.

اصلا به فرض که کسی «سید علی خامنه‌ای» را رها کند و نامه‌ی فدایت شوم برای «شیخ یوسف صانعی» بنویسد. چه جای گله و شکایت؟ بالاخره هرکس سلیقه‌ای دارد و هر زلیخایی «یوسف»ی.

آنچه در این میان مایه‌ي تعجب و شگفتی است، اینکه چرا هیچ‌کس نمی‌پرسد که مگر «زشتی»‌ها و «تاریکی»‌ها در کارنامه‌ی این حکومت، چیزی جز حاصل جمع «زشتي‌ها» و «تاریکی‌ها» در کارنامه‌ی امثال «نوری‌زاد» است؟ آدم‌های این حکومت که از مریخ نیامده اند. ایشان که در راستای اصلاح همه امور مملکت رهنمود می‌دهند و از صدر و ذیل و زمین و زمان انتقاد می‌کنند، چرا قدری از «سیاهی»ها و «تاریکی»ها در کارنامه خود نمی‌گویند؟ چرا افشاگری را از خود آغاز نمی‌کنند؟ اینکه فهرستی از معایب و اشکالات و مفاسد موجود را تهیه کرده و بخواهند موضع حق به جانب گرفته و به جای مقامات از ملت عذرخواهی کنند که نمایشی فریبکارانه بیش نیست. صرفا نوعی رد گم کنی است. «نوری‌زاد» اگر قصد اصلاح دارد بهتر است از خود شروع کند. مگر علیه «فربگان» نمی‌نویسد و از «رانت‌خواری» شکایت نمی‌کند؟ لااقل از یک نمونه‌ي مربوط به خود شروع کند. مثلا توضیح ‌دهد که چگونه توانست برای اولین بار در تاریخ تلویزیون ایران یک به اصطلاح «سریال تاریخی» را با پولی که معلوم نبود از کجا آمده شخصا بسازد و بعد به مبلغی گزاف به تلویزیون بفروشد؟ مگر «رانت» شاخ و دم دارد؟ و از آنجا که یکی از شروط توبه آن است که «گوشت‌»های حاصله آب شود، طبعا ایشان باید سریعا نسبت به بازگردان اموال و املاکی که از طریق این «رانت‌ها» بدست آورده‌اند اقدام ‌کند. اصلا اگر این حکومت حقیقتا آن اندازه «سیاه» است که ایشان در نوشته‌ها و نامه‌هایش ادعا می‌کند، آیا خوردن اموالی که از طریق روابط خاص با صاحب قدرتان در این حکومت بدست آمده جایز است؟

«توبه»‌ی نوری‌زاد و خود او فی‌نفسه آنقدر اهمیت ندارد که موضوع اصلی این نوشته باشند. آنچه توجه به این «مثال» را در اینجا ضروری کرد، نحوه استقبال و پذیرفته شدن او در اردوگاهی است که تا چندی قبل ظاهرا در ستیز با آن بود. همان‌گونه که در ابتدای این نوشته اشاره شد، «بزمی مجلل» و «جشنی مفصل» برایش ترتیب داده‌اند. روی‌ها همه گشاده و آغوش‌ها همه گشوده است. او را بر صدر نشانده‌اند و همه‌‌ي صفحه‌ها و تریبون‌ها را در اختیارش گذاشته‌اند. حتی بعضا به سازی که او می‌زند می‌رقصند.

نقطه‌ی مقابل او جوانی است که چند سال قبل، از خیل لشکریان جبهه‌ی مقابل به سوی این خیمه آمد. در حالی که تیرهای دشمنان بر او نازل بود. برخی به دلیل سوابقش، در قصد و نیت او تردید کردند. اما با کمی دقت می‌شد در او نشانه های «صدق» را دید. صاحب این قلم و جمعی دیگر همان زمان بر این باور بودیم که باید به او فرصت داد تا در میدان سهمگین نبرد، حقیقت و ماهیت این «بازگشت» را آشکار نماید. این فرصت اما از او دریغ شد. اکنون بالغ بر ٣ سال است که او در کنج زندان است.

جوانی که از او سخن می گوییم در خانواده ای اصیل و با گرایش های مذهبی و انقلابی زاده شد. عموی او از شهدای انفجار تروريستي دفتر حزب جمهوری اسلامی بود. اذان را در گوش او شهید بهشتی خوانده بود و خطبه ی عقد او را حضرت آیت الله خامنه‌ای خوانده بودند. در جوانی اهل هیأت و مسجد بود و همچون بسیاری از هم نسلان ما مرید شهید آوینی. جوانی باهوش و آشنا به فناوری های رسانه ای جدید و نیز اهل قلم بود. امواج دوم خرداد، او را با خود برد. عاقبت جلای وطن کرد و از اصل خود دور افتاد. در آن سالهای دوری، مدتی از قلم و دانش فنی خود به ناحق و در راه باطل استفاده کرد. از سرِ بلندپروازی و ماجراجویی به سفرهایی رفت که نباید.

اما از چند سال قبل، به تدریج نشانه هایی از تغییر دیدگاه ها و مواضع در او مشاهده شد. غرب را از نزديك لمس كرد و در دانشگاهش با افکار روشنفکران ضد استعماری و ضد امپریالیسم آشنا شده بود. آلودگی‌های مالی و وابستگی‌ برخی مدعیان روشنفکری و اصلاح طلبی به محافل قدرت غربی را از نزدیک مشاهده کرده بود. رفته رفته کارش به جدال قلمی و ستیز رسانه‌ای با اپوزیسیون خارج‌نشین کشید. اطلاعات مهمی از وابستگی های آنها را افشا کرد. به دلیل این اقدامات به شدت مورد حمله‌ قرار گرفت. علیه او به دادگاههای غربی شکایت کردند و برخی رسانه‌هایی که او راه اندازی کرده بود را مسدود کردند. برای تخریب شخصیت او و جلوگیری از بازگشت او، تهمت‌ها و دروغ‌های بسیار علیه او نشر دادند. افرادی که خود جیره‌خوار بیگانگان بودند، ادعا کردند که این جوان را صهیونیست‌ها استخدام کرده‌اند برای جاسوسی در ایران! و افسوس که برخی در ایران در دام این حیله افتادند.

در حالی که برخی دیپلمات‌های ما خجالت می‌کشند در خارج از کشور از امام خمینی و انقلاب سخن بگویند، او با ادبیاتی متفاوت به دفاع از انقلاب اسلامی پرداخت و امام خمینی را «قهرمان خود» معرفی کرد. با توجه به تسلطش به زبان، در رسانه‌های غربی از مواضع سیاسی نظام جمهوری اسلامی، خصوصا در ماجرای پرونده‌ی هسته‌ای، دفاع می‌کرد. در وبلاگ خود نیز رسما به خطاها و لغزش‌هایی که در گذشته داشت اذعان کرد. گفت که قصد بازگشت به کشور دارد و آماده است که به خاطر برخی اعمال گذشته اش در محاکم جمهوری اسلامی هم محاکمه و مجازات شود.

در حالی که بسیاری از سیاسیون حرفه‌ای و فعالین فتنه‌های پس از انتخابات با ابراز ندامتی صوری و اعترافی نمایشی آزاد شدند، این جوان هنوز در زندان است. و شگفت اینجا است که او اعترافاتش را نه در زندان، که در فضای خارج از کشور بیان کرده بود. او با هزار امید و انگیزه آمده بود و حاضر به هرگونه خدمتی در راستای مواضع و عقاید تازه خودش هم بود. استعداد و قابلیت‌هایی داشت که در این سه سال در کنج زندان به هدر رفت. و راستی مگر بنا بود چه کند؟ چه می‌توانست بکند؟ کاری علنی‌تر و آشکارتر از کار رسانه وجود دارد؟ ساده‌تر از کنترل خروجی یک فعال رسانه‌ای کنترلی هست؟ چرا به او فرصت داده نشد؟ چرا قدر او دانسته نشد؟

صاحب این قلم به اتفاق تنی چند از فعالین فرهنگی، دانشگاهی و رسانه‌ای، چندی قبل نامه‌ای به محضر رهبر معظم انقلاب نوشتیم و ضمن بیان دیدگاه خود درباره سوابق «حسین درخشان» و وضعیت او، درخواست کردیم که او مشمول رأفت و رحمت اسلامی قرار گیرد. بر اساس شنیده‌ها معظم له در پی این نامه دستوری جهت بررسی صادر فرموده‌اند. این خبر ما را امیدوار کرد. چشم به راه اعیاد ربیع الاول هستیم.
کلمات کلیدی : امام خمینی و انقلاب هاشمی نوریزاد درخشان 17 دی
 
سعید محمدی
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۱:۰۷:۴۹
توبه گرگ مرگ است.
این آقای نوری زاد همون موقع هم که قلم فرسایی می کرد از روی ایمان نبود بلکه از روی حرف و کارش بود. (594009) (moderator19)
 
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۲:۰۰:۵۶
آغا سعید مطلب رو نگرفتی، نویسنده که نمیگه نوری زاد رو ببخشید، داره بین نحوه ی برخورد واستقبال اپوزسیون از این ... و نحوه برخورد مسئولین ما با حسین درخشان مقایسه میکنه، و بحق میگه. چرا کسی رو که از سر آگاهی توبه میکنه بهش اجازه ی فرصت دوباره رو نمیدن؟ و بنده هم امید وارم مورد عفو قرار بگیره. (594107) (moderator19)
 
saman
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۲:۲۰:۴۲
برادر شما اصلا متن رو نخوندی، سر و ته مطلب رو نگاه کردی فکر کردی نوری زاد توبه کرده ...

لا اقل دو دقه وقت میذاشتی... (594148) (moderator19)
 
کامران
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۱:۱۰:۲۴
آفرین الف ، این یک بار رو با شما موافقم ، حسین درخشان صادقانه آمد ... (594014) (moderator19)
 
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۲:۲۶:۱۸
چه بگویم؟ گاهی سکوت بهترین نظر است... (594153) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۹ ۰۹:۰۰:۳۱
هیچی هم نگید مطمئنا کسی به شما چیزی نمی گه,همچین گفتی چه بگویم که انگار همه برای نظر دادن شما دم در خونتون تجمع کردن و اصرار کردن که یه چیزی بگید! (597607) (moderator19)
 
محمد
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۲:۳۳:۰۷
واقعا لذت بردم از این مطلب و از این انصاف و عدالتی که سعی میکنید اینجا داشته باشید.من خودم جزو اولین خواننده های سردبیر خودم درخشان بودم و وتا آخر هم دنبال میکردم مطالبش رو و واقعا افسوس میخورم که چقدر قدر لحظات و فرصتها رو نمیدونیم و حتی بعضا باعث میشه شک کنم که قرار نیست که بگذارند که بدانیم!حسین درخشان صادق و منصف هست.. (594166) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۲:۳۳:۳۲
به نظر من نوری زاد و امثالهم انسانهایی هستند که آزاد مرد هم نیستند (594169) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۴:۰۴:۰۲
عالي و منصفانه بود.
ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكري لذاكرين
همانا خوبيها بديها را با خود ميبرند... (594374) (moderator19)
 
خوشرو
United States
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۴:۲۵:۳۰
واقعا ممنون از اینکه ایشون(حسین درخشان) رو بهمون معرفی کردید.شخصیت و دیدگاههای متفاوت و بسیار جالبی دارن.
دوستانٍ همیشه منفی بده هم قدری عجله نکنند.
یه سرچ از ایشون بزنن می بینن که فریاد های آزادی ایشون از طرف جناح اون ها هم بلنده.
کلا مسئله ایشون یه کم پیچیده است. (594417) (moderator19)
 
مسعود عيسوي
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۱۶:۲۰:۰۲
اگر چه رفتار و اعمال اين افراد زياد تأثير نداره، اما ما كه نعوذبالله از خدا بالاتر نيستم.
اما بايد همه چيز را هم به حساب توبه و حسن نيت نگذاشت. كه احتياط هم شرط عقل است. (594631) (moderator19)
 
محمدرضا
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۲۰:۰۰:۳۸
وچقدر زیباست بازگشت به اغوش ملت (594974) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۹ ۰۸:۵۹:۱۰
مردم ایران ملتی مهربان و دلسوز هستند و اگر ببینند که شخصی واقعا نادم و ÷شیمان است اورا می بخشند (597601) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۷ ۲۰:۲۷:۳۸
حداقلش اينه كه الان متوجه شده ودارد جبران مافات ميكند... (595014) (moderator19)
 
Canada
۱۳۹۰-۱۰-۱۸ ۰۲:۱۳:۱۷
می گویند آخرزمان بقدری حق و باطل در هم پیچیده می شود که تشخیص آنها از هم بسیار سخت و دشوار است!!!!!!!! (595434) (moderator19)
 
Canada
۱۳۹۰-۱۰-۱۸ ۰۷:۰۷:۴۵
حاجی آقا از کانادا بابا آزادش کنید درست نیست بهانه دست خارجی هابدهید (595494) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۸ ۰۷:۴۸:۳۴
اين اقاي درخشان هموني نيست كه يه سفر هم به اسرائيل داشته ؟ (595524) (moderator19)
 
امیر
United States
۱۳۹۰-۱۰-۱۸ ۰۹:۴۴:۲۱
این که نمی شه هرکی هر خبطی بکنه بعد بیاد بگه خدایا توبه!!! . اگر درخشان واقعا به توبه خودش معتقده باید جورش رو هم بکشه ... (595691) (moderator19)
 
رسول
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۸ ۰۹:۴۶:۳۴
اگر با اين ديدگاه تو كربلا بوديد احتمالا حضرت حر رو نرسيده به حرم امام حسين (ع) ميكشتيد . هنوز باور نداريد كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا كي ميخواهيد از كربلا فلسفه اون رو ياد بگيريد.ضمنا تلاش اون وري ها براي آزادي ايشون ميتونه براي ابراز تمايل جذب مجدد ايشون باشه واقعا ازدا سازي و در كنترل نگهداشتن يه ادم اينقدر سخته . (595696) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۹ ۰۸:۵۸:۲۵
امیدوارم که تمامی فریب خوردگان مانند درخشان با تفکر و درایت به اشتباهشان ÷ی ببرند و در نظرشان تجدید نظر کنند (597599) (moderator19)
 
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۰-۱۹ ۱۰:۱۲:۱۵
روایت است که: به خود سخن توجه کنید نه به گوینده آن سخن. چرا ما هنوز وقتی سخنی را می شنویم اول می پرسیم:چه کسی گفته؟ وبعد قضاوت می کنیم... (597745) (moderator19)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.