معاون آموزش ابتدايي وزير آموزش و پرورش از بايدها و نبايدهاي هديه دادن در روز معلم گفت و توصيههايي نيز به همكاران فرهنگياش در اين زمينه كرد تا نكند با نوع خاصي از هديه دادن و هديه گرفتن، روز معلم به كام برخي از دانشآموزان تلخ شود.
هر سال 12 ارديبهشت در كنار تمام ويژگيهايش يك حال و هواي خاص و وصفناپذير نيز براي دانشآموزان دارد كه اين ويژگي و شور و هيجان به ويژه در ميان دبستانيها، به نحو بارزتري خودنمايي ميكند؛ "روز معلم " كه ميشود هر كسي از زاويهاي به اين مناسبت نگاه ميكند و درباره آن سخن ميگويد و تحليل ميشنود اما اين دانشآموزان مخصوصاً كم سن و سالهاي آنها هستند كه در اين روز سر تا پا عشق و محبت ميشوند و به دنبال اين ميگردند كه اين محبت را با وسيلهاي نسبت به معلم خود ابراز كنند.
شايد «هديهدادن» به خانم يا آقا معلم در سالروز پركشيدن معلم شهيد انقلاب و به دنبال آن، ديدن لبخند شيرين و حس كردن دست گرم نوازش معلم، شيرينترين و به يادماندنيترين خاطرهاي باشد كه هر كدام از ما در دوران دانشآموزي خود تجربه كردهايم اما آنچه در اين ميان اهميتي مضاعف دارد، درك فلسفه هديه دادن و هديه گرفتن البته براي بزرگترهاست كه ميتواند ضمن تقويت اين سنت زيبا و تربيتي، از برخي تبعات و حواشي آن نيز براي دانشآموزان جلوگيري كند.
اينكه چگونه دانشآموز را در جريان اين هديهدادنها هدايت كنيم و چه بايدها و نبايدهايي را رعايت كنيم تا اثر منفي در روحيه و رفتار آنها ايجاد نشود، موضوعي است كه براي تحليل آن، خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا» با فاطمه قربان معاون آموزش ابتدايي وزير آموزش و پرورش به گفتوگو نشست؛ ماحصل اين گفتوگو را ميخوانيد.
***
*فارس: خانم قربان، به نظر شما هدف و ضرورت هديه روز معلم چيست و چطور بايد در اين زمينه عمل شود تا تأثير مناسبي داشته باشد؟
* قربان: خوب بودن و مطلوب بودن اصل "هديه " اعم از هديهدادن و هديهگرفتن را هيچكس نميتواند انكار كند و هر دو حاكي از مهر و محبت دو نفر نسبت به يكديگر است اما اينكه چطور با اين مسئله برخورد شود، جاي بحث دارد و بسيار مهم است يعني نبايد شأن معلم با شيوه هديه دادن خدشهدار شود.
ممكن است هديه روز معلم فقط "يادداشت " يك دانشآموز باشد مانند «معلم عزيزم؛ از صميم قلب دوستت دارم»؛ اما در صورتي كه جنبه مادي به هديه روز معلم بدهيم و معنويت آن را بگيريم، هيچ روحي نخواهد داشت و چيزي كه روح نداشته باشد، ارزش نيز نخواهد داشت يعني اگر هر كدام به دنبال اين باشيم كه هديهاي كه به معلم ميدهيم چقدر داراي ارزش مادي بيشتر از هداياي ديگران است، هيچگونه زيبايي ندارد و نه تنها براي معلم لذتبخش نيست بلكه ممكن است ناراحت كننده نيز باشد.
* فارس: البته گاهي اوقات در جريان هديهدادنهاي روز معلم، كدورتها و ناراحتيهايي نيز در ميان بچهها پيش ميآيد؛ فكر ميكنيد دليل اين مسئله چيست؟
* قربان: من نيز دقيقاً همين را ميگويم، يعني اگر طوري با مسئله هديه برخورد كنيم كه چنين وضعيت و حالتي در ميان دانشآموزان پيش بيايد و در روحيه آنها تأثير منفي بگذارد، اين هديه دادن و گرفتن قطعاً درست نيست يعني تأثيرگذاري هديه بستگي دارد كه چگونه با اين موضوع برخورد شود.
* فارس: با اين حساب توصيه شما به دانشآموزان و خانوادههاي آنان و حتي معلمان چيست؟
*قربان: چون خودم معلم بودهام و از بچهها هديه گرفتهام، اين نكته مهم را يادآوري ميكنم كه يك معلم بعد از گذشت چند ماه از ارتباط با دانشآموزان، حتي اگر در سال اول فعاليت نيز باشد، تمام بچهها را از لحاظ روحي، تحصيلي و وضعيت خانوادگي به راحتي خواهد شناخت؛ حتي اگر با يك كلاس شلوغ 40 نفره سر و كار داشته باشد، باز هم از روحيات دانشآموز و استطاعت خانوادگي او شناخت دارد بنابراين خيلي بايد دقت كرده و مادرانه رفتار كند بهگونهاي كه اگر هديهاي از دست دانشآموز ميگيرد، چه آن هديه يك شاخه گل باشد يا يك نامه محبتآميز يا چيزي كه از جهت ريالي فوقالعاده ارزشمند است، در «نوع نگاه» و «تشكر كردن» او نبايد هيچ تفاوت و تغييري ايجاد شود.
* فارس: پس شما معتقديد كه دانشآموزان به رفتار معلم در قبال گرفتن هديه توجه بسياري دارند، درست است؟
* قربان: بله همين طور است؛ دانشآموزان مخصوصاً در دوره ابتدايي وقتي در روز معلم هر كدام هديهاي ميآورند و به معلم خود ميدهند، نسبت به يكديگر و نيز نوع برخورد و تشكر معلم با هر كدام از دانشآموزان بسيار حساس هستند و پيامهايي را دريافت ميكنند، به همين دليل قلباً و صراحتاً ميگويم كه «بهتر است اين روز را با هديه به كام دانشآموزان تلخ نكنيم» اما چون نفس هديه دادن و گرفتن خوب است نميتوانم اين موضوع را صراحتاً اعلام كنم كه كسي براي معلم خود هديه نياورد و يا معلم هداياي دانشآموزان خود را نپذيرد اما به عنوان يك معلم دوست دارم كه در آن روز هديهاي به اين شيوه داده نشود كه خاطره بدي در ذهن يك يا چند دانشآموز ايجاد كند.
* فارس: پيشنهادي نيز براي رعايت اين نكته داريد؟
* قربان: بهتر است به دانشآموزان و رفتار آنها جهت بدهيم و بگوييم هر آنچه را در قلبتان نسبت به معلم خود داريد، بر روي كاغذ بياوريد تا هديه تمام بچهها در روز معلم، يك نامه محبتآميز يا نقاشي برآمده از احساس آنها باشد كه اگر اين كار انجام شود، بسيار زيبا و به يادماندني خواهد بود.
نگراني من اين است كه به خاطره روحيه ظريف بچهها، نكند با موضوع هديه دادن و هديه گرفتن طوري رفتار شود كه دانشآموزان نسبت به يكديگر احساسات خاصي پيدا كنند و يا خداي ناكرده، در اين روز يك دانشآموز به خاطر هديهاي كه به معلم خود ميدهد احساس خجالت كند؛ اين مسئله ميتواند تأثيرات منفي بسياري در روحيه دانشآموز داشته باشد و ممكن است در او نسبت به خانوادهاش ذهنيت خاصي ايجاد كند و حتي تبعات جانبي دنبالهداري داشته باشد.
شايد صداي من و توصيهام به تمام 6 ميليون دانشآموز ابتدايي كشور نرسد كه بگويم «بچهها، نگران نباشيد چرا كه يك شاخه گل نيز ميتواند براي معلم ارزشمند باشد» اما اگر صدايم به دانشآموزان برسد اين را ميگويم كه سعي كنيد كه با يك نوشته كه از صميم قلبتان برميخيزد، معلم خود را شاد كنيد تا هميشه به ياد شما باشد.
*فارس: به نظر ميآيد بيشتر به يكسان بودن هدايا، آن هم از نوع معنوي توجه داريد؟
* قربان: ببينيد نكته ظريفي كه بايد به آن توجه شود اين است كه در دقايقي كه معلم هدايا را از دانشآموزان ميگيرد، يك حالت را در «نگاه» خود به سوي بچهها داشته باشد تا بتواند «عدالت» را برقرار كند و هيچ دانشآموزي حتي در يك لحظه نتواند احساس كند كه معلم از هديه چه كسي بيشتر خوشحال شده است؛ البته معلم هيچ موقع چنين نيتي ندارد كه يكي از دانشآموزان را بهتر و بيشتر تحويل بگيرد، حتي ممكن است در آن لحظات فرصت كافي نباشد يا كار سرزدهاي پيش بيايد يا حتي به عنوان مثال تلفن همراه او زنگ بخورد كه باعث شود توجهش به دانشآموز بعدي كه در حال دادن هديه است، كمتر شود اما بايد سعي كند در هنگامي كه هدايا را از دانشآموزان ميگيرد تحت هر شرايطي كه هست فقط به دانشآموزان خود نگاه كند و با همه آنها با يك شيوه برخورد كند تا برداشت خاصي در ذهن دانشآموزان ايجاد نشود.
* فارس: خانم قربان، بهترين هديهاي كه خودتان در دوران معلمي از دانشآموزان گرفتهايد، چه چيزي بوده است؟
* قربان: معمولاً بچههايي بودند كه در روز معلم نامهها يا دلنوشتههايي را كه نشاندهنده احساسات آنها بود، به من ميدادند كه اين هميشه جزء بهترين هدايا براي من بوده است كه يك دانشآموز با دستخط خودش احساساتش را نسبت به معلم مينويسد.
اما به طور مشخص، بهترين هديهاي كه گرفتهام مربوط به يك دانشآموز دوره راهنمايي ميشد كه در يك خانواده شلوغ 10، 11 نفره زندگي ميكرد و وضع اقتصادي چندان خوبي هم نداشتند؛ يادم نميرود كه روز معلم بود و اين دانشآموز با كاغذهايي كه خودش آنها را رنگ كرده بود، گلي درست كرده و به كلاس آورده بود، حتي براي ساقه گل، حصيري قرار داده و روي آن كاغذ چسبانده بود.
در لحظه اولي كه وارد كلاس شدم، ديدم كه دانشآموزان با اشتياق نشسته و منتظرند تا هداياي خود را بدهند اما اين دانشآموز گل دست ساختهاش را كنار خود، طوري روي نيمكت گذاشته بود تا مخفي باشد و كسي آن را نبيند؛ دقايقي بعد دانشآموزان آمدند و هداياي خودشان را دادند و من هم مانند هر معلم ديگري ضمن تشكر، اين نكته را به آنها گوشزد كردم كه «اگر شما درس بخوانيد و بتوانيد در آينده باري را از دوش كشور برداريد، اين براي من بهترين هديه است؛ ولي اگر به خاطر هديهدادن به من، به خود و خانواده فشار بياوريد ولي درس هم نخوانيد، هداياي شما يادم ميرود»؛ بچهها هم با احساسات خودشان گفتند كه «نه؛ ما شما را دوست داريم و قول ميدهيم كه خوب درس بخوانيم».
اين گفت و شنودها گذشت و بعداً ديدم كه اين طفل معصوم صبر كرد تا وقتي كه بچهها سرگرم كار خودشان بودند، سريع آمد و هديهاش را روي ميز گذاشت و خواست كه برود اما من صدايش كردم و گفتم «دخترم بيا»؛ وقتي آمد بوسيدمش و گفتم «بچهها؛ ببينيد دوستتان چه گل قشنگي ساخته است و بعد با يك حالت مادرانه از او پرسيدم كه چه كسي اين هنر را به تو ياد داده است؟ در حالي كه من با اين همه درس خواندن هنوز بلد نيستم گل درست كنم».
اين دانشآموز در پاسخ به من گفت: «از خواهرم ياد گرفتهام» و به دنبال آن من نيز او و خواهرش را تحسين و از او تشكر كردم اما اين بچه با تعجب پرسيد كه «خانم! خوشتان آمده است؟!» گفتم: «بله؛ آنقدر خوشم آمده است كه بايد به من و تمام بچهها ساختن اين گل را ياد بدهي».
شايد گلي كه ساخته بود چندان قشنگ هم نبود اما چون حاصل كار و زحمت خودش بود تلاش كردم تا به او اعتماد به نفس بدهم كه دچار غم و غصه نشود. بعد از آن هم، در مقابل همين دانشآموز به تمام بچهها گفتم كه جلسه بعد همه كاغذ رنگي و قيچي كوچك بياوريد تا در يك ربع اول، گلسازي را از دوستتان ياد بگيريم، خلاصه آنقدر شور و هيجان در بين بچهها افتاده بود كه همه علاقمند شده بودند تا اين هنر را از همكلاسي خود ياد بگيرند.
هنگامي كه در زنگ تفريح به اتاق دبيران رفتم هيچكدام از هديهها را در آن لحظه با خودم نبرده بودم اما عمداً گل دست ساخته اين دانشآموز را با خودم بردم و به همكارانم نشان دادم؛ البته يكي از همكاران ميگفت كه «چقدر شما حوصله داري كه اين گل كاغذي را با خود به دفتر آوردي!» اما پاسخ من اين بود كه اين هنر و دستساخته خود دانشآموز است كه بسيار ارزش دارد.
اين نوع برخورد باعث شد تا تأثيرات مثبت و گستردهاي در وضعيت درسي اين دانشآموز كه در شرايط متوسطي از جهت درسي قرار داشت، ايجاد شود بنابراين به همكاران فرهنگي خودم ميگويم كه حتي اگر يك بچه بضاعت چنداني نداشت و دفتر و قلم خودش يا يك وسيله دست دوم را از خانه براي آنها به عنوان هديه آورد، با ظرافت و لحاظ كردن تأثيرات تربيتي اين هدايا را با جان و دل بپذيرند و بدانند كه بچهها نيز با جان و دل به ياد معلم خود بودهاند.