نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 190604
همه مردانی که سكان هنرهای تجسمی را به دست داشته ‌اند
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۱۷
دفتر امور تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از روز تاسیس آن در تاریخ انقلاب ۱۱ مدیر به خود دیده است و حال با تغییر دولت باید دید مدیر جدید این دفتر چه کسی خواهد بود.
 پیش از انقلاب و با افتتاح موزه هنرهای معاصر تهران مکانی برای دور هم جمع شدن هنرمندان این حوزه کاری ایجاد شد؛ موزه ‌ای که روزگاری به نمایش آثار بزرگترین هنرمندان معاصر دنیا اختصاص داشت.
اما بعد از انقلاب اسلامی هنرهای تجسمی مانند دیگر شاخه‌ های هنر صاحب مدیریتی مجزا در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در معاونت هنری این وزارتخانه شد تا بتواند با تخصیص بودجه به حمایت از هنرمندان بپردازد.
یادی از چهار مدیر که یادی از آنها نیست
غالبا رسانه ‌ها به مدیرانی که بر دفتر امور تجسمی وزارت ارشاد مدیریت کردند کمتر توجه داشتند و این امر در دهه اول انقلاب بیشتر خود را نشان داد و کمتر رسانه ‌ای به امور این دفتر و مدیران آن آنچنان که به مدیران سایر دفاتر مانند سینما، تئاتر و موسیقی می ‌پرداخت، توجه کرد.
گواه این ادعا بی‌ نام و نشان بودن مدیرانی است که در سال ‌های اولیه انقلاب بر این دفتر مدیریت کردند. محمد خامه ‌نگار، پولاد عبدالرحیمی، محمدعلی انصاری و سید غلامرضا اسلامی چهار مدیری هستند که بین سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸ و تا قبل از روی‌ کار آمدن دولت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بر دفتر امور تجسمی و موزه هنرهای معاصر مدیریت کردند.
از این مدیران اطلاعات چندانی در دسترس نیست و تنها عبدالرحیمی در دوره‌ای مدیریت گالری سیما را برعهده داشت که گالری فعالی لقب نگرفت.
رونق دوسالانه‌ها
در دولت آیت‌الله هاشمی رفسنجاني سیاست باز اقتصادی و وضع قوانین ضد انحصار از جمله اقدامات موثر این دولت بود که بر اقتصاد هنر به ویژه هنرهای تجسمی تاثیر گذاشت.
در این فضا سیدمحمد صحفی مدیریت دفتر امور تجسمی وزارت ارشاد را برعهده گرفت. وی زمانی روی کار آمد که ابتدا سیدمحمد خاتمی وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی و بعد از وی علی لاریجانی وزیر بود. در دولت بعدی نیز سید مصطفی میرسلیم وزیر شد که در تمام این دوران هشت ساله مدیریت صحفی نیز ادامه یافت.
دوران طولانی مدیریت صحفی باعث شد که وی فرصت بیابد وضعیت هنرهای تجسمی در کشور را دوباره سر و سامانی دهد. از اهم فعالیت‌ های وی راه ‌اندازی و تقویت دوسالانه ‌های هنری بود.
در دولت اصلاحات همگان انتظار داشتند که حوزه هنرهای تجسمی مورد توجه بیشتری قرار گیرد ولی در عمل تنها عده ‌ای از خواص این رشته توانستند بر امور تسلط یابند.
در ابتدا برای تنها چند هفته حمیدرضا چاکری در دفتر امور تجسمی روی کار آمد که بعد از مدت کوتاهی برکنار شد. علیرضا سمیع‌ آذر مدیر بعدی این مرکز بود که تا پایان دوره اصلاحات بر این مسند ماند.
وی در زمان وزارت عطاء الله مهاجرانی روی کار آمد و تا پایان وزارت احمد مسجدجامعی کماکان بر صندلی ریاست تکیه زده بود. در زمان وی تبادل فرهنگی - هنری با سایر کشورها و رونق بازار اقتصاد هنر از جمله اموری بود که رشد یافت. در زمان مدیریت سمیع ‌آذر به انجمن ‌های تخصصی هنری نیز توجه بیشتری شد. توجهی که در زمان برگزاری دوسالانه ششم نقاشی ایران که به همت انجمن نقاشان معاصر برگزار شد به خاطر چند اثر نقاشی برای وی دردسرساز شد.
اما در زمان سمیع‌ آذر ایران بعد از سالیان دراز توانست به ونیز و دوسالانه معروفش راه یابد که بعدها اعتراضات هنرمندان نیز به خاطر رفتن عده ‌ای خاص به این دوسالانه در آن سال‌ ها بلند شد.
دخالت داشتن وی در فعالیت‌ های اقتصادی ـ‌ هنری نیز راهی شد که برخی مخالفانش در جریان شاهنامه شاه طهماسب و اثری از پیکاسو متعلق به گنجینه موزه هنرهای معاصر دوباره به وی تاختند که با نمایش این آثار در موزه هنرهای معاصر سر و صداها خوابید.
منتقد همیشگی، مدیر شد
با روی کار آمدن دولت نهم و در زمان ریاست‌ جمهوری احمدی ‌نژاد حدود سه ماه عبدالمجید حسینی‌ راد مدیریت بر امور تجسمی را پذیرفت ولی دوام نیاورد و عطای این مدیریت را که با روی کار آمدن رسانه‌ های مختلف از جمله چندین و چند خبرگزاری و سایت بیشتر مورد توجه قرار گرفته بود، به لقایش بخشید.
بعد از حسینی ‌راد، منتقد قدیمی سمیع ‌آذر یعنی حبیب ‌الله صادقی مدیر امور تجسمی ارشاد شد. در زمان صادقی بسیاری از دوسالانه‌ های هنری که در زمان سمیع‌ آذر از یاد رفته بودند دوباره احیا شدند اما از سوی دولت و همین امر باعث شد برخی دوسالانه ‌ها توسط انجمن‌ های هنری تحریم شود.
تعامل صادقی با هنرمندان زبانزد همگان بود. نمود این تعامل در آخرین دوسالانه گرافیک و پوستر بود که از محمد احصایی و آیدین اغداشلو تا ابراهیم حقیقی و ساعد مشکی همگی در آن حضور داشتند.
در میانه راه دولت نهم (سال ۸۶) روزی حبیب‌ الله صادقی نامه‌ای به صفار هرندی و محمدحسین ایمانی خوشخو نوشت و خواستار بودجه بیشتر شد که این نامه و برخی مسائل دیگر موجب شد صادقی به جای دریافت بودجه بیشتر، نامه برکناری خود را دریافت کند.
یک هنرمند رفت یک مولاناشناس آمد
با رفتن وی همگان منتظر بودند که هنرمندی دیگر بر این مسند تکیه بزند ولی ایمانی‌ خوشخو قرعه را به نام محمود شالویی زد. شالویی که یک مولاناشناس بود به موزه هنرهای معاصر رفت و بر صندلی صادقی تکیه زد.
ابتدای کار شالویی با اننتقادهای هنرمندان مواجه بود که می ‌گفتند وی تعامل کافی با هنرمندان ندارد. برگزاری نمایشگاه ‌ها و دوسالانه ‌های کم‌فروغ مانند دوسالانه ‌های نقاشی هفتم و هشتم از ایرادهای آن دوره بود.
اما شالویی با گذشت زمان توانست وجهه خود را بهبود بخشد و با ایجاد ارتباطات خوب با هنرمندان و نیز ارتباط با دنیای بیرون از ایران کمی دوران مدیریت خود را درخشان کند اما باز هم انتخاب جمعی از افراد در برخی دوسالانه ‌ها، انجمن‌ ها را از وی دور کرد.
اما شالویی پایه‌ گذار یکی از دغدغه‌ های همیشگی هنرمندان حوزه تجسمی یعنی جشنواره تجسمی فجر بود که تا به امروز ۵ دوره از آن برگزار شده است اما همین جشنواره در سال ۹۰ باعث برکناری وی شد.
در سال ۹۰ بود که شالویی در زمان اهدای جوایز به برگزیدگان جشنواره تجسمی فجر از اهدای جایزه ۵۰ سکه‌ای به یک نفر در بخش بیداری اسلامی سر باز زد و دلیلش را عدم حمایت معاونت هنری و دخالت معاونت هنری در پرداخت جوایز اعلام شد.
این سخنرانی باعث شد که حمید شاه ‌آبادی، معاون هنری ارشاد نامه برکناری وی را به دستش دهد و وی را در سکوت کامل خبری و در روزی تعطیل به اصفهان بفرستد.
دوران بی‌مدیری دفتر امور تجسمی ارشاد
بعد از شالویی، علی‌اصغر امیرنیا که سال‌ های سال در معاونت هنری و در کنار حمید شاه‌ آبادی به مدیریت بر امور مختلفی چون بنیاد رودکی و ارکستر سمفونیک گذرانده بود سرپرست دفتر امور تجسمی شد و تا سال ۹۲ که حکم مدیریتش امضا شد، سرپرست ماند.
در دوران یک سال و چند ماه سرپرستی امیرنیا یک دوسالانه کاریکاتور و یک جشنواره تجسمی فجر برگزار شد. در زمان این مدیر بود که جشنواره‌ های موضوعی مانند هدایت، بصیرت و فصل تامل به موزه هنرهای معاصر رفتند.
 
۱۳۹۲-۰۳-۳۰ ۰۶:۱۵:۲۸
از چهار مدیر اولیه آقای دکتر سید غلامرضا سلامی که دانشیار رشته معماری است در حال حاضر معاون آموزشی دانشکده معماری دانشگاه تهران است. (1463515) (alef-10)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.