در اکثر کشورهای دنیا خشونت زمینه ساز تحمیل هزینههای سنگین اجتماعی، اقتصادی فرهنگی به دولتها و ملتها است. آمار بین المللی بیانگر این است که سالیانه بیش از یک میلیون و ششصد هزار نفر نفر بر اثر خشونت و نزاع جان میبازند.
در ایران هم نگاهی گذرا به آمارنشان میدهد در این حوزه وضعیت کشور مطلوب نیست چرا که سالیانه حدود ۶۰۰ هزار نزاع در پزشکی قانونی ثبت میشود و بین سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۱ بیش از ۱۱ هزار نفر بر اثر استفاده از سلاح سرد جان خود را از دست دادهاند.
در لیست عوامل زمینه ساز بروز خشونت میتوان موارد متعددی نظیر اختلالات روانی، سابقه مورد سوء استفاده واقع شدن، روابط خانوادگی و فامیلی، فقر، تراکم زیاد جمعیتی، کمبود و فقدان سرمایه اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر و حتی جنبههای بیولوژیکی و سیاسی را هم نام برد. برشمردن علل متعدد برای بروز خشونت از این رو اهمیت دارد که تاکید شود خشونت یک پدیده چند وجهی است که نباید و نمیتوان برای مواجه با آن رویکرد تقلیل گرانه داشت.
در این میان گسترش گفتمان و احساس" تحقیر" در جامعه یکی از عواملی است که میتوان به عنوان یکی از عوامل ایجاد و تشدید خشونت از آن نام برد. تحقیر در یک فضای اجتماعی و در ارتباط افراد و گروهها با یکدیگر یک دو قطبی ایجاد میکند که یک سوی آن افراد و گروههایی هستند که دیگران را به عنوان افراد تحقیر شده، پست و مادون مورد قضاوت قرار میدهند و در آن سو افرادی قرار دارند که به موجب قضاوت دیگران احساس تحقیر میکنند.
نکته مهم در خصوص گسترش گفتمان و احساس تحقیر این است که میتواند زمینه ساز اعمال خشونت در هر دو سوی دو قطبی ایجاد شده باشد. همین جا باید متذکر شد که تفاوت احساس خشم و تحقیر نسبت به دیگران، این است که خشم در کوتاهمدت باعث ایجاد روحیه پرخاشگری نسبت به دیگران میشود اما در درازمدت امکان ایجاد آشتی را کاملاً منتفی نمیکند، ولی احساس تحقیر نسبت به دیگران بدین معناست که آن فرد یا گروه به طور ماندگار بد، شریر است و لذا هیچ شانسی برای اصلاح ندارد؛ بنابراین دلیل منطقی برای اعمال خشونت و از بین بردن آنها وجود دارد.
گسترش گفتمان و احساس تحقیر در یک جامعه از یکسو زمینه ساز اعمال خشونت از سوی گروههایی که خود را برتر میدانند علیه افرادی میشود که "پست" و " مادون " قضاوت شدهاند (چرا که به زعم آنان امکان اصلاح آنها وجود ندارد) و از سوی دیگر سبب ساز انجام اقدامات خشونت آمیز و انتقام جویانه از سوی افرادی میشود که پست و مادون قضاوت شدهاند.
شکی نیست در جامعه ای که گفتمان و احساس تحقیر در گروههای جامعه نسبت به یکدیگر افزایش یابد باید منتظر گسترش خشونت در ابعاد مختلف آن بود. بر این اساس وقتی بعضاً مشاهده میشود در کشور ما در حوزههای سیاست، ورزش، هنر و ورزش نشانههای بروز گفتمان تحقیر نسبت به یکدیگر وجود دارد و حتی در بیان و ابراز احساس همدردی نسبت به قربانیان حوادث داخلی و بین المللی این موضوع خود را نمایان میکند، حرکت به سمت از بین بردن زبان و احساس تحقیر در جامعه بیش از پیش ضرورت پیدا میکند بویژه اگر دقت کنیم که خشونت و آسیبهای اجتماعی مانند بلایاهای طبیعی جنسیت، قومیت و تعلقات سیاسی نمیشناسد و در صورت عدم توجه جدی به کنترل و کاهش آن همه را با خود خواهد برد.
از سوی دیگر باید به این نکته هم اشاره شود که که برای کنترل و کاهش خشونت و عوامل زمینه ساز آن نظیر "گفتمان و احساس تحقیر" هیچ راهبرد تقلیل گرایانه، تک بعدی، یک شبه و قهرمانانه ای وجود ندارد و برای تحقق این مهم هم مسئولین اجرایی، هم نمایندگان مجلس، هم فعالین مدنی، هم کنشگران سیاسی، هم اصحاب رسانه، هم دانشگاهیان و به طور کلی همه شهروندان مسئولیت دارند.
تجارب بین المللی در این حوزه بیانگر این است که برنامههای توسعه اجتماعی و توانمندسازی کودکان و نوجوانان، تدوین پروژههایی برای ارتقای کارکرد خانوادهها، بهبود زیرساختهای فیزیکی و اقتصادی اجتماعی شهرها، ایجاد کمپینهای رسانه ای برای تغییر نگرش نرم و رفتارها، رصد کردن مکانهای اجتماعی نظیر مدارس، محیطهای کار و محلات برای انجام مداخلات ضروری و توجه به مسائل فرهنگی، اجتماعی و منطقه ای، مواردی هستند که باید مورد تأکید باشند.
در این چارچوب پیشنهاد میشود موضوع ریشه یابی علت بروز گفتمان و احساس تحقیر در جامعه به عنوان یکی اززمینه های ایجاد و گسترش خشونت در دستور کار رسانهها و فعالین مدنی قرار گیرد تا از طریق شکل گیری یک گفت و گوی اجتماعی بتوان ضمن ایجاد حساسیت عمومی نسبت به این مقوله به یک فهم مشترک دست یافت تا زمینه تدوین سیاستهای کاربردی و مؤثر در این حوزه باشد.
در انتها مناسب است که اشارهای هم به سخنان رهبر انقلاب در ابتدای سال ١٣٩٤ داشته باشیم که به همگان توصیه میکنند در برخورد با یکدیگر، تحقیر، اهانت و تخریب نداشته باشید و مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن بگویید.
*مدیر کل دفتر امور آسیب های اجتماعی وزارت رفاه