نظر منتشر شده
۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 401708
ایران – عربستان؛ پیدا و پنهان یک رابطه 30 ساله
بخش سیاست خارجی الف، 22 مهر 95
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۲۷
مطابق دکترین «نیکسون- کسینجر» معروف به طرح «دو ستون» (Two Pillars Pollicy) در سال 1348 دو کشور ایران و عربستان سعودی به‌عنوان تأمین‌کنندۀ امنیت در خاورمیانه و خلیج‌فارس، یکی به‌عنوان ژاندارم و دیگری به‌عنوان تأمین‌کنندۀ منابع مالی لجستیکی برگزیده شدند. این موضوع، باعث رابطۀ دوستانۀ نزدیکی بین دو کشوری شد که به برکت فروش نفت از فقر جسته و در حال ثروت‌اندوزی بودند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران انتظار می‌رفت که روابط بین دو کشور عمیق‌تر و گسترده‌تر شود؛ اما به‌دلیل ماهیت انقلابی و امپریالیست‌ستیزی ایران، روابط گرم گذشته به سردی گرایید و نظام پادشاهی آل‌سعود مانع‌تراشی‌های خود را با ایران آغاز کرد. لج‌بازی عربستان در نگاه‌داشتن سقف تولید و کاهش قیمت با اصرار بر دادن تخفیف به بهانۀ حفظ مشتریان، بر کسی پوشیده نیست.

در دولت سازندگی، آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی سیاست درهای باز و کاهش منازعات با کشورهای همسایه از جمله عربستان و اتحادیۀ عرب دنبال شد. کاهش تنش با عربستان و ایجاد دوستی بین این دو کشور قدرتمند و مسلمان، یکی از مهم‌ترین اتفاق‌هایی بود که پس از جنگ رخ داد.

تقویت اوپک، امنیت خلیج‌فارس، افزایش قیمت نفت و غيره از جمله مواردی است که طی دوستی‌های طرفین حاصل دو کشور شد؛ اما این دوستی‌ها، پس از آغاز زمامداری «ملک سلمان بن عبدالعزیز آل‌سعود» به سردی گرایید و به‌تدریج این دو کشور مهم نفتی و قدرتمند را رو در روی یکدیگر قرار داد. اکنون دامنۀ تقابل سیاسی دو کشور ایران و عربستان (به‌عنوان عضو فعال اتحادیۀ عرب و شورای همکاری خلیج‌فارس) به رویارویی طرفین رسیده و فرضیۀ «جنگ» ناشی از «جدال اقتصادی» را قوت بخشیده است. به همین بهانه، در پنجمین شماره ماهنامه دنیای سرمایه گذاری با دکتر صباح زنگنه، سفیر سابق ایران در سازمان همکاری اسلامی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه خواهيد خواند.
 
درخصوص برقراري ارتباط ايران و عربستان برايمان توضيح دهيد که شما از چه زماني به اين مسئله علاقه‌مند شديد؟
بنده بعد از وزارت ارشاد به وزارت امور خارجه دعوت شدم. با همکاري دفتر نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در سازمان کنفرانس اسلامي که بعداً به سازمان همکاري‌هاي اسلامي جدۀ عربستان تغيير نام‌ داد، وارد اجلاس سران کشورهاي اسلامي شدم که در سينيگال تشکيل مي‌شد. با ورود به اين اجلاس و اقداماتي که انجام دادم توانستم زمينۀ مذاکرات با کشورهايي را فراهم کنم که با جمهوري اسلامي مشکل داشتند. يکي از اين کشورها مراکش بود که به ملاقات رئيس‌جمهور آن موقع، آقاي هاشمي رفسنجاني دعوتشان کردم و با تشکيل جلسه توافق شد که روابط بين دو کشور مجداً برقرار شود. به دنبال برقراري دوبارۀ روابط بين اين دو کشور، سفارت باز شد و فعاليت‌ها مجدداً از سر گرفته شد.
البته در زمان برگزاري آن اجلاس هنوز روابط ايران و عربستان از سر گرفته نشده بود و روابط بين اين دو کشور شکراب بود؛ براي مثال، مي‌توان به ابراز تمايل آقاي هاشمي با امير عبدالله که هنوز وليعهد بود اشاره کرد که به برخورد نامناسب وليعهد عربستان ختم شد و در اين جريان آقاي هاشمي هم تا مدت‌ها اين رفتار امير عبدالله را فراموش نکرد.

با توجه به آن چه گفتيد و در ابتدا هر دو کشور تمايلي به برقراري ارتباط با يکديگر نداشتند، پس چه اتفاقي رخ داد که روابط، دوباره از سر گرفته شد؟
شش الي هفت سال طول کشيد، تا اين اوضاع تغيير پيدا کرد. البته در بهبود اوضاع حملۀ صدام به کويت چیزی که بسیار مؤثر بود این بود که عربستان و کويت و مابقي کشورهاي شوراي همکاري خليج‌فارس متوجه شدند که جمهوري اسلامي ايران دشمن آن‌ها نيست. اين کشورها در آن زمان بود که متوجه شدند خطري از طرف ايران آن‌ها را تهديد نمي‌کند، بلکه تهديدات را بايد در جاهاي ديگر جست‌وجو کنند. بنابراين با توجه به اوضاع منطقه، نحوۀ گفت‌وگوی ايران با کشورهاي منطقه کمک کرد، تا اوضاع از حالت تنش و تقابل بيرون بيايد و کمي بهبود پيدا کند که در نهايت همان‌طور که مي‌دانيد روابط ايران و عربستان براي مدتي به شکلي بود که اين دو کشور با هم همکاري‌هايي هم در منطقه به‌خصوص در زمينۀ اقتصادي داشتند.

برخي معتقدند علت برقراري ارتباط ايران و عربستان بعد از جنگ ايران و عراق به اين دلیل بوده است که ايران در خزانۀ خود پولي نداشته و به همین دلیل خواستار برقراري ارتباط شده است. به نظر شما اين موضوع صحت دارد؟
به طور قطع، ايران بعد از جنگ به‌بهبود روابط با کشورهاي همسايه نياز داشت؛ اما روابط دو کشور مذکور هم  بعد از 6سال از آن حالت تقابل بيرون آمده و به‌نوعي همکاري و دوستي تبديل شده بود. البته در بین اجلاس‌هایی هم که بین سران کشورها برگزار می‌شد هم در شکل‌گیری دوبارۀ روابط بی‌تأثیر نبود؛ به طوری که این اجلاس‌ها هر سه سال يک‌بار بين کشورهاي منطقه تشکيل مي‌شد که بعد از اجلاس دوم، ما تلاش کرديم ايران ميزبان اجلاس سوم باشد. در ابتدا عربستان با برگزاري اين اجلاس در ايران مخالفت ‌کرد، اما بعد طی شرایطی توانستیم موافقت آن‌ها را هم جلب کنیم. البته این کار به سادگی انجام نشد. در اجلاس دوم بود که اميرعبدالله وليعهد عربستان و ملک‌حسن در سمت رئيس اجلاس قرار داشت. آقاي هاشمي به‌دليل کدورت‌های پیشین حاضر نشد به این اجلاس بیاید، بنابراین از طرف ایران آقای ولايتي رئيس‌هيئت انتخاب شد. 

با توجه به این که شاهزاده‌های سعودی بسیار ثروتمند هستند، اغلب سران کشورها از شاهزاده و ولیعهد عربستان وقت ملاقات می‌گرفتند و آن‌ها به دیدار سعودی‌ها می‌رفتند. بنابراین آقای ولایتی که در آن زمان وزیر خارجه بود، ابراز تمایل برای ملاقات کرد. وليعهد عربستان که رؤساي کشورها با وي ملاقات مي‌کردند،‌ مايل نبود با يک وزير خارجه ملاقات کند. از طریق مسئول تشريفات سعودی‌ها لابی کردم و در نهایت وقت ملاقات به آقای ولایتی درست در زمان برگزاری اجلاس دوم داده شد. بنابراين رياست هيئت شرکت‌کننده در اجلاس به من واگذار شد.

ملک‌حسن با تمام قطعنامه‌ها موافقت کرد، تا به برگزاری اجلاس سوم رسید، یعنی همان اجلاسی که قرار بود ایران میزبان آن باشد که وزیر خارجۀ سعودی‌ها مخالف آن بود و برای برهم زدن تمام برنامه‌ریزی‌های ما تمام تلاشش را می‌کرد. بنده که از این ماجرا باخبر شده بودم، با هر سختی‌ای که بود خودم را به ملک‌حسن رساندم و قول برگزاری اجلاس در تهران را از وی گرفتم. با این که وزیر خارجۀ سعودی‌ها ابزار مخالفت کرد، اما ملک‌حسن بدون توجه محل اجلاس را بعد از موافقت با محل برگزاری اجلاس بعدی، ترک کرد.
 
بنابراین موافقت با برگزاری اجلاس در تهران اتفاق بزرگی برای روابط ایران و عربستان محسوب می‌شود؟ آیا این اجلاس بدون هیچ مشکلی در زمان مقرر برگزار شد؟

متأسفانه نه، این اجلاس باز هم در زمان مقرر تشکیل نشد و سنگ‌اندازی‌های سعودی‌ها ادامه پیدا کرد. سعودی‌ها بازی جدیدی راه انداختند که سر کشمیر میان هند و پاکستان درگیری ایجاد شود و برای جلوگیری از آن یک اجلاس اضطراری تشکیل دادند. این نیز به این معنا بود که اجلاس ایران منتفی و به سه سال بعد موکول می‌شد، چرا که برگزاری دو اجلاس آن هم در یک‌سال غیرممکن بود. با اين حيله به پاکستان وعده دادند که همۀ هزینه‌های اجلاس را عربستان تقبل می‌کند. ما هم ناگزیر بودیم که بپذیریم چرا که پاکستان دوست و همسایۀ ما است؛ بنابراین به آقای هاشمی گفتیم که سعودی‌ها مُصر هستند که اجلاس در پاکستان تشکیل شود و همۀ ما این را می‌دانستیم که برگزاری این اجلاس به معنای لغو اجلاس تهران است. 

با وجود این، آقای هاشمی و آقای ولایتی و بنده به اجلاس مذکور رفتیم. در این اجلاس بود که به سراغ شیخ عبدالعزیز مشاور ولیعهد رفتم که حکم معلم و استاد وی را داشت. خوشبختانه او علاقۀ زیادی به ایران داشت و من طی گفت‌وگو با وی برنامه‌ای ریختم که ولیعهد سعودی‌ها با آقای هاشمی رفسنجانی به طور اتفاقی در راهروی اجلاس دیداری داشته باشند و کدورت‌ها از بین برود.

خوشبختانه برنامه‌ریزی ما آن طور که می‌خواستیم محقق شد و کدورت‌های 6 ساله از بین رفت و روابط دوستانه‌ای بین آقای هاشمی و ولیعهد عربستان شکل گرفت. در آن گفت‌وگوها بود که عبدالله تأیید کرد که به اجلاس سران اسلامی در ایران خواهد آمد، تأیید وی به این معنا بود که دیگر هیچ‌ کسی حق مداخله نداشت. رفت‌وآمدهای دو کشور عادی شد و خانواده‌های سعودی هم به ایران سفر می‌کردند. علاوه بر خانواده‌های سران عربستان، وزرا و مردم شیعه و تجّار نیز مجاز به حضور در ایران شدند.

تأثیر شکل‌گیری روابط ایران و عربستان به قدری مشهود بود که در همان شب اولی که دست دوستی ایران و عربستان به سوی هم بلند شد، قيمت نفت ايران که 8 دلار بود به بالاي 10الي 12 دلار رسيد و تا 18 دلار نیز افزايش پیدا کرد. نخستین ثمرۀ ملاقات آن‌ها افزایش درآمد ایران بود. هیچ کدام از رسانه‌های دنیا از نتیجۀ اجلاس پاکستان صحبت نمی‌کردند، چرا که محوریت برنامه‌هایشان بر اساس روابط تازه شکل‌گرفتۀ ایران و عربستان بود. وقتي دو کشور مهم اوپک با هم ملاقات کنند و حُسن روابط برقرار شود، قيمت نفت نیز خود به خود افزايش پیدا می‌کند.
 
علاوه بر دستاوردی که گفتید، برقراری روابط ایران و عربستان از چه لحاظی اهمیت دارد؟
با توجه به این که عربستان هم از لحاظ وسعت، ذخایر نفتی و هم از لحاظ میزبانی حرمین شریف در خاورمیانه ارزشمند است، همچنین بزرگ‌ترين توليدکنندۀ نفت و تأمين‌کنندۀ نفت کشورهاي صنعتي جهان نیز محسوب می‌شود؛ بنابراين عربستان به‌عنوان يک کشور حافظ تعادل در تأمين انرژي جهان شناخته می‌شود و به اين دليل جزوي از منظومۀ سياسی و امنيتي و اقتصادي در منطقه محسوب مي‌شود. علاوه بر این، عربستان با استفاده از درآمدهاي نفت طي 30-40 سال اخير، به فکر توسعۀ زيرساخت‌هاي اقتصادي مثل پتروشيمي‌ها افتاد. قبل از آن، عربستان بيشتر توليدکننده و صادرکنندۀ نفت خام بود؛ اما از يک‌سال مانده به پيروزي انقلاب اسلامي سراغ تبديل نفت به پتروشيمي رفت و در این زمینه هم موفق شد. با این که در مدتی تولید نفت عربستان از ایران پیشی گرفت، اما حالا اميدواريم با اين طرح‌هاي جديد ايران بتوانيم آن عقب‌ماندگي‌ها را جبران کنيم.
 
سؤالی که اکنون پیش آمده این است که شروع اختلافات ایران و عربستان از کجا بود؟

در جنگ بین ایران و عراق، عربستان با در اختیار قرار دادن فرودگاه‌ها و جاده‌هایش به صدام کمک بسیاری کرد. آن‌ها با کمک مالی و نظامی از صدام حمایت کردند چرا که به گفتۀ خودشان می‌ترسیدند ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سعی در تصاحب عربستان داشته باشد. با توجه به اقدامات قبلي، عربستان در تشويق صدام به حمله به ايران دست داشت. به آن‌ها اعلام کردیم که طبق قطعنامۀ شوراي امنيت و سازمان ملل، الان وقتش رسيده است برای بازسازی ایران بعد از جنگ کمک کنيد. 

سعودی‌ها اعلام کردند که نمی‌توانند به ایران کمک کنند، اما می‌توانند کاری کنند که روابط تجاری، سرمایه‌گذاری و به طور کلی اقتصاد بخش خصوصی کشورشان با ایران برقرار شود. البته اين فرار، از پاسخگويي به واقعيت بود. با این حال، بانک توسعۀ اسلامي در عربستان تشکيل شده بود، ايران هم عضو آن بانک بود، اما تا زماني که بنده در آن جا سفير شدم در سازمان کارکردهاي اسلامي حق‌السهم ما در سرمايۀ بانک بیش از دو و نيم ميليون دلار بیشتر نبود که با کمک وزير اقتصادمان آقاي دکتر نمازي و بعد هم دکتر نوربخش و سایرین، حق‌السهم ما در این بانک افزايش پيدا کرد. از دو و نيم ميليون دلار که هم‌سطح افغانستان بود به‌تدريج این حق‌السهم را به صد ميليون و دويست ميليون دلار رساندیم و اکنون نیز سهم ما در این بانک به سه ميليارد دلار يا بيشتر رسیده است.

تسهيلاتی که بانک توسعۀ اسلامی به کشورهای عضو می‌داد، خيلي مهم بود چرا که بهرۀ اندکي داشت. ما توانستيم هر سال 300 تا 400 ميليون دلار تسهيلات براي اجرای پروژه‌هاي مختلف صنعتي یا آموزشي يا بهداشتي بگیریم. تاکنون نیز فکر می‌کنم نزديک به سرمايۀ خودمان تسهيلات گرفته باشیم.
 
از دو ميليارد و پانصد دلاري که ایران، از بانک توسعۀ اسلامی تسهيلات دریافت کرده بود، در چه پروژه‌هایی ‌استفاده شد؟
از این تسهیلات در اجرای خیلی از پروژه‌های صنعتی، عمرانی،‌ آموزشی و بهداشتی استفاده کردیم؛ برای مثال، می‌توان به سدسازي‌ در مناطق محرومی که سيل مي‌آمد (مانند سدهای سیستان و بلوچستان)، همچنین احداث بيمارستان قلب تهران و چندین پروژه پتروشيمي و سيمان سفيد ساوه اشاره کرد که برای تحقق آن‌ها از این تسهیلات استفاده شده است.
 
با توجه به این که باز هم اختلافات ایران و عربستان از سرگرفته شده است، به نظرتان در آینده بر حجم این مشکلات افزوده می‌شود و جنگی بین این دو کشور رخ می‌دهد؟

عربستان قبل از سقوط صدام برای کنترل جو خاورمیانه به نفع خودش از سیاست تعادل وحشت استفاده می‌کرد که با سقوط صدام این سیاست شکست خورد. برای توضیح این سبک فعالیت عربستان باید بگویم که تعادل وحشت به اين معنا است که عربستان ايران را در مقابل عراق و عراق را در مقابل ايران قرار می‌دهد و با دشمنی و تفرقه‌اندازی بین این دو کشور، وضعیت فعالیت در منطقه را برای خودش مساعد می‌کرد. در دوران نظام شاهنشاهی ایران، عربستان با همکاري شاه که هر دو به‌عنوان جزئي از سياست دو ستونۀ نیکسون در منطقه عمل مي‌کردند، عربستان از شاه ايران براي کنترل عراق استفاده مي‌کرد.

در آن زمان، عراق کشوري قدرتمند و خطرناک برای عربستان محسوب می‌شد. عربستان از ايران براي کنترل عراق استفاده مي‌کرد و وقتي که شاه در ايران سقوط کرد، عربستان سراغ عراق رفت، تا ايران را کنترل کند. اما با سقوط صدام، سیاست تعادل وحشت در منطقۀ عربستان شکست خورد. از آن موقع به بعد، يعني 13 الي 14 سال پيش به اين ‌طرف عربستان از ابزارهای تشنج در منطقه بهره می‌برد، به طوری که نمونۀ آن را در درگیری‌های داخلی لبنان، سوريه، افغانستان،‌ فلسطين و عراق می‌بینیم، چرا که احساس مي‌کرد با سقوط صدام قدرت ايران در منطقه افزايش پيدا می‌کند و رقيبي قدرتمند در برابر ايران وجود نخواهد داشت. اين موضوع نیز به‌خصوص وقتي معلوم شد که عراق مي‌تواند به لحاظ ظرفيت و ذخاير نفتي رقيب عربستان در توليد و صادرات نفت باشد. بر اساس برنامه‌ریزی‌های آمريکايي‌ها و انگليسي‌ها، عراق مي‌تواند تا سقف 12 ميليون بشکه نفت در روز صادر کند. با اين چشم‌انداز عراق مي‌شود يک رقيب جدي براي جايگاه عربستان در حفظ موازنۀ نفت و انرژي در منطقه و جهان و اين که عربستان با توجه به کاهش ذخایر نفتی‌اش در مقابل یک کشور تازه‌نفس در این عرصه به ردۀ دوم تنزل می‌کند. يعني اولويت يک، عراق با 12ميليون بشکه می‌تواند باشد. بنابراین وقتی عراق با کشور همسایه‌اش ایران طرح دوستی ریخت، ‌عربستان احساس خطر کرد، چرا که می‌دانست اگر بخواهد دست به رقابت بزند و روزي 15 ميليون بشکه نفت صادر کند، نهایتاً تا 10 سال ديگر بيشتر در این عرصه دوام نمي‌آورد.
 
در صورتی که عربستان بخواهد دوباره تعادل در منطقه را ایجاد کند، از چه جايگزيني می‌تواند استفاده كند؟

عربستان به‌جاي اين كه به يك انديشۀ عاقلانه و هم‌گرايانه روی بياورد، به سراغ سياست‌هاي واگرانه و افزايش تنش در منطقه رفته است. عربستان تلاش كرد سوريه را به‌عنوان جايگزين عراق به دست بياورد و بر روي ساقط‌كردن حكومت اسد به منظور به‌دست آوردن يك معادل عراق در منطقه و يك رويكرد اشتباه تمركز كرد.

صادركردن حكومت از پديده‌هاي نو در منطقه است. شاید 50 یا60 سال پیش از اين قبيل كارها امكان‌پذير بود و حكومتي را از كشوري به كشور ديگر صادر مي‌كردند؛ اما در دهه‌هاي اخير، اين كار ديگر شدني نيست. اگر يك زماني انگلستان از هاشمي‌هاي حجاز برمي‌داشت و در سوريه و اردن و عراق حاكماني از آن كشور مي‌گذاشت و مردم مي‌پذيرفتند، اكنون ديگر اين كار شدني نيست.

عربستان تلاش كرد در سوريه حكومتي از نيروهاي طرفدار خود ایجاد کند و از هر كجاي دنيا نيرو بياورد، تا حكومت فعلي را ساقط و حكومت جديد را جايگزين كند، اما با وجود اين‌ كه 5 الي 6 سال طول كشيده است، این کار شدني نبود و موفق نشد و در نهايت این گروه به داعش به‌عنوان خطر جديدي حتي براي خود عربستان و كشورهاي متحد عربستان تبديل شد.
 
جدال اقتصادی ایران و عربستان چه ضررهایی در پی دارد؟

عربستان از سمت ظرفيت مالي و نفتي خود تلاش دارد تا ضربه‌هاي متعددي به ايران بزند و اين كار در طي ۳۰سال گذشته چند بار انجام شده است. زماني كه نفت به هفت یا هشت دلار رسيد، از اقدامات عربستان بود، چرا كه در ۳۰سال قبل نيز اين كار را كرده است. در دوران جنگ و بعد از جنگ همين اتفاق افتاد و اكنون همين سياست را دنبال مي‌كند، تا با افزايش توليد نفت، قيمت نفت كاهش يابد و باعث مشكلاتي براي اقتصاد ايران شود.

عربستان سعي خواهد كرد در مناطق و بازارهاي نفتي ايران تخفيف‌هاي بيشتري قائل شود، تا بازار را از ايران بگيرد و محصولات پتروشيمي را با قيمت‌هاي پايين و دامپينگ به اقتصاد دوم ايران كه پتروشيمي است، ضربه وارد كند و با ايجاد تنش در منطقه سعي خواهد كرد هزينه‌هایي بر دوش ايران تحمیل کند؛ البته ايران هم به اين ترفندها آگاهي پيدا كرده است و محاسبات خود را دقيق‌تر انجام خواهد داد و با بازسازي اقتصاد خود و ورود نشدن به موارد پرهزينه از اين وضعيت، خود را تا حدود زيادي در فضاي امن‌تري قرار خواهد داد.

عربستان بيشتر به دنبال سياست‌هاي امنيتي خواهد رفت و محيط اطراف ايران را ناامن خواهد كرد. همانند همان اقداماتي كه توانست سال‌ها در سوريه، عراق، لبنان، افغانستان، پاكستان يا در ميان برخي از اقوام انجام دهد و توانست تنش‌ها را افزايش دهد، اما همۀ اين حربه‌ها دو لبه است و به خود عربستان نيز ضربه‌هاي محكم‌تري وارد می‌کند.
 
خطر عربستان بيشتر از آمريكايي‌ها است؟
فعلاً اين چنين است و ظاهر امر اين را نشان مي‌دهد، اما ناگفته نماند كه يك نوع تعامل بين آمريكا و عربستان نيز وجود دارد و به نظر مي‌آيد كه سياست غرب يعني آمريكا به‌طور مشخص و تا حدودي انگليس، كاهش قدرت كشورهاي بزرگ از جمله ايران، تركيه، عربستان، مصر و عراق در منطقه است. اين امر جزو سياست‌هاي كلي به نظر مي‌آيد كه فراتر از ارادۀ عربستان به‌تنهايي است و مي‌توان گفت عربستان مجري قوي است كه خيلي از ابزارها را در دست دارد.
غرب به‌تدريج متوجه شد كه يكي از خطرها و تهديدهاي بزرگ فعلي و آينده، پرورش نشر و انديشه‌هاي افراط‌گرايانه و خشونت بار است كه منشأ اين‌ها را عربستان مي‌داند و اين مي‌تواند در آينده برای منطقه و جهان تعيين‌كننده باشد و اگر اين تفكر و تحليل درست پيگيري شود، مي‌تواند منطقه و جهان را از اين انديشه نجات دهد.

ايران به لحاظ گفتمان و عملكرد به‌عنوان كشوري است كه عقلانيت در آن غلبه دارد و به‌لحاظ گفتمان داراي تفكرات سازنده و انساني بيشتر و حضور بيشتر عقل در فهم مسائل ديني است، در حالي كه در عربستان عقل در فهم مسائل ديني کنار گذاشته شده است و همان وضعيت باعث تخريب عربستان، منطقه و كشورهاي ديگر خواهد شد، بنابراین ايران مي‌تواند همراه و هم‌يار در جهان كسب كند.
 
آيا امكان اين هست كه ايران و عربستان بار ديگر به تفاهم مشتركي برسند؟
عربستان وارد يك روند شده است و اين روند، روندي نيست كه با ابراز حُسن‌نيت از طرف ايران بتواند متوقف شود. ايران همچنان اين آمادگي و حسن‌نيت را دارد كه با عربستان رفتار صلح‌آميز و هم‌گرايانه را دنبال كند، اما عربستان وارد روند ديگري شده و به نظر مي‌آيد عربستان احساس نگراني موجوديتي مي‌كند و براي فرار از اين نگراني سعي مي‌كند با ايجاد و تقويت يك دشمن فرضي بر اين نگراني داخلي خود غلبه كند. عربستان در برابر چند خطر قرار گرفته است كه بايد خودش تصميم بگيرد: يا بايد تسليم فشارهاي سيستم مذهبي و سنتي خود شود كه با همۀ دنيا خواهد جنگيد و هم در داخل دچار جنگ و درگيري مي‌شود يا به يك قرائت معتدل از اسلام رو بياورد يا بايد به سراغ ليبراليسم و يك حكومت لائيك با رنگ و لعاب سادۀ مذهبي برود كه در اين صورت با بافت سنتي متحجرشده برخورد خواهد كرد و هر سه صورت برايش بحران‌هاي موجوديتي و وجودي ايجاد مي‌كند.

به اين دليل، تا عقلانيت حاكم نباشد و يك تلفيقي از اين راه‌هاي پيش رو را انتخاب نكند، همچنان با همين فرمان پيش خواهد رفت و اين فرمان يعني فروپاشي داخلي که نمي‌تواند اتحاديۀ عربي را شكل دهد، چرا كه دو سال است تلاش مي‌كند و در نهايت يك ائتلاف عربي را تشكيل داد كه در آن جیبوتي و سومالي و سودان بودند و كسي حاضر به همراهي نشد و آن‌چه كه در اختيار دارد، مزدور است و همين وضعيت بعد از يك سال و نيم يعني بعد از جنگ با يمن كسري بودجۀ سي چهل درصدي پيدا كرد و از ذخاير خارجي خود نيز حدود دويست سيصد ميليارد دلار هزينه كرد. حالا اگر بخواهد اين جنگ را با كشورهاي ديگر توسعه دهد، محاسبۀ آن با محاسبۀ چندمجهولي نیز حل نخواهد شد و پتانسيل مالي و مردمي آن را ندارد؛ بنابراين ناگزير است كه به يك عقلانيت تن دهد. همچنین اوضاع منطقه تحمل يك نزاع بزرگ ديگر را ندارد.
 
به نظر شما اکنون تکلیف ایران با عربستان چیست؟ ایران چه رویکردی را بهتر است در پیش بگیرد؟
ايران نياز به بازسازي اقتصاد خود از درون دارد و امید به این موضوع که بتواند مشكلات اقتصادي را از خارج حل كند، اميد اغراق‌آميزي است. من مي‌دانم براي توسعۀ مناطق نفتي حدود دويست و پنجاه ميليارد دلار پول نياز داريم، براي ايجاد اشتغال دويست ميليارد دلار پول نياز داريم، براي توسعۀ روستا و كشاورزي خود به همين میزان پول نياز داريم. براي جاده‌سازي، ترانزيت و حمل‌ونقل داخلي و بين‌المللي نیز به همچين مبلغي نياز داريم و جمع همۀ اين‌ها يك تريليون دلار خواهد شد كه يك‌جا تأمين نخواهد شد و بايد طي يك برنامۀ ده‌ساله به آن رسيد كه بايد اين برنامه ميان بخش‌‌هاي مختلف تعميم داده شود. نمي‌توان همۀ اين پول‌ها را در بخش‌هاي مختلف به يك اندازه تزريق كرد.

ورود اين حجم از پول از طرف خارج، به‌معناي خفه‌كردن اقتصاد ايران است؛ بنابراين ما بايستي يك معادلۀ منطقه‌اي داشته باشيم بين پولي كه از داخل بايد توليد شود و پولي كه از خارج بايد وارد اقتصاد شود، تا هم اقتصاد دچار خفگي نشود و هم ظرفيت جذب و راه‌اندازي داشته و هم ظرفيت بازپس‌دهي داشته باشيم كه برای تحقق آن بايستي فكر كرد. شما در نظر بگيريد وقتي كه سيستم بانكي ما هنوز نتوانسته است به‌روز شود، چگونه انتظار جذب سرمايه از خارج را داریم؟ سيستم بانكي براي جذب پول و سرمايه آماده نيست، چه به‌عنوان سرمايه‌گذاري مستقيم و چه سرمايه‌گذاري غيرمستقيم و اين كوچك‌ترين مشكل اقتصادي فعلی ما است.
 
کلمات کلیدی : عربستان، ایران
 
به
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۷-۲۲ ۱۱:۵۰:۴۹
نه حج می خواهیم نه پول نه رابطه با ال سعود فقط سقوط ال سعود را میخواهیم (3971075) (alef-13)
 
Bulgaria
۱۳۹۵-۰۷-۲۲ ۱۴:۵۰:۰۴
ما باید هشیارانه عمل کنیم. گاهی وقتها لازمه با دشمن مدارا کنیم. (3971237) (alef-13)
 
كيوان سپانلو
Canada
۱۳۹۵-۰۷-۲۲ ۱۸:۲۹:۱۸
با سلام
اين صحِبتها دقيقن همان صحبتهايي است كه استراتژيست هاي آمريكايي در سايت هايشان به عنوان راهكار براي كنترل منطقه خاورميانه به عنوان بزركترين منبع نفت و گاز بيان مي كنند لذا حالا كه سياست جنگ أفروزي و تضعيف كشورهاي خاورميانه دنبال مي شود بهتر نيست كشورهاي منطقه دست از سياست هاي تفرقه افكنانه بر دارندو بجاي دنبال كردن منافع خود و گسترش قدرت خود سر در لاك خودشان كنند و با تكيه بر منابع انساني و طبيعي هر كدام به سأختن كشور خود بپردازند و بجاي اين همه هزينه براي مسلح كردن خودشان انرا خرج گسترش زير ساخت ها أساسي كنند و سياست موازنه منفي كه گاندي در پيش گرفت و هندوستان را از وابستگي نجات داد را پيشه خود كنند . تجربه به همه ثابت كرده كه نزاع با همسايگان و جنگ و جدال باعث هدر رفتن منابع انساني و منابع طبيعي خواهد شد و زماني بخودمان مي آييم كه ديگر نه ثروتي باقي مانده و نه تواني كه بتوانيم در مقابل دول خارجي بايستيم آن موقع است كه مثل زمانهاي قديم دول استعمار گر همه منطقه را خواهند بالعيد و از مردم منطقه بِه عنوان برده استفاده خواهند كرد. تا دير نشده بايد فكري كرد و به سمت سازندگي و رفع موانع جلوگيري كننده از پيشرفت پرداخت . چون تعلل ما و عدم استفاده صحيح از منابع طبيعي و منابع انساني زيان جبران ناپذيري به آينده كشورهاي منطقه خواهند زِد درست مثل آدم سالم و ثروتمندي كه بجاي تلاش براي سأختن آينده بهتر براي خودش و خانواده آش ثروت و توانش را صرف جنگيدن بر سر مسايلي كند كه باعث بيماري ، از كارافتادگي و فقرش گردد و وقتي به خودش بيايد كه نه تواني دارد و نه ثروتي كه بخواهد كار كند و زندگي خوبي را داشته باشد. (3971450) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.