نظر منتشر شده
۱۰
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 239295
ریش و سبیل و پُزِ انقلابی گری
بخش تعاملی الف - امین میرزائی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۸ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۲۱
کسانی که سال های پیش از انقلاب را درک کرده اند، از مُد شدن سبیل پرپشت و موهای بلند و ریش انبوه خبر دارند. سبیلوهای ماقبل انقلاب قُطبشان استالین بود، و موهای بلند و ریش هم، گواهی بر پیروی صاحبان آن از مکتب هندو تلقی می شد.

او که سبیلش را بلند می کرد، آتش می زد و گلوله می انداخت. نمونه اش سوزاندن پدرِ "لوریس چکناواریان" به جرم گریز از شوروی و کشتن محمّد مسعود (مدیر نشریه مرد امروز) به دستور رفقای تشکیلاتی. نتیجه اش هم شد مارکسیسم اسلامی (مکتب مجاهدین و توده ای ها و پیکار و آرمان مستضعفین و چریکهای فدایی).

البته خوش تیپ ترینشان، دنبال فیدل و چه گوارا بودند، با آن ریش های انبوه و کلاه نظامی. امّا این قبیل ریشوها، لباسشان پاره نبود، چرس و بنگ هم دود نمی کردند. فوقش نشانی بود از ریش های انبوه مارکس، البته بدون آن که مانند مارکس از انقلاب اکتبر تبرّی بجویند. منظورم آنجاست که مارکس گفت: " اگر این مارکسیسم است، من مارکسیست نیستم!".

با این حال رسالت ریش انبوه- نه بر دوش چپ های سبیلو- که بر دوش هیپی های پُست مدرن افتاد. این گروهِ آخِر غالبا صلح طلب بودند، و به دستشان - به جای ساعت مچی- لُنگ می بستند! البته تسبیح فیروزه و خرمُهره هم باب بود، در کنار "روسِس" و پینک فلوید! در خانه شان - در گلدان- شاهدانه می کاشتند، و برای پرواز به عالم هپروت دودش را به بینی می کشیدند. واکنشی بود در مقابل جنگ ویتنام، البته متفاوت از واکنش سیلوستر استالونه در نقش "رمبو"ی نا آرام!

در این میان برخی مُدی جدید روکردند. از ترس آن که مبادا با خام خواران صلح طلبِ پیروِ "ودا" اشتباه گرفته شوند ، یا سبیلشان آنان را در ردیف مارکسیست های وطنی بنشاند، یا صورت شش تیغه و کراواتشان موهِمِ شاه پرستیشان باشد، به "ته ریش" رو آوردند، یقه شان را هم - از لج یقه انگلیسی- با قیچی چیدند!

البته در این میان بودند برادرانی که "اورکت آمریکائی" می پوشیدند، که سرد بود و بی خاصیت. خدا پدر کُره شمالی را بیامرزد که -در سال های اوّل انقلاب - تن بسیاری را گرم کرد! در این نوشته به لباس بانوان کار ندارم، بنابراین از مُد شدن "اِپُل" و چهارشانه شدن بانوان چیزی نمی گویم!

این وسط امّا یک اشکال عمده وجود داشت. پوشیدن مُدهای وارداتی، فرهنگ اصیل یا جعلی ای را که پشت آن بود رو نمی کرد. مثالش مُد شدن شلوار کُردی است، یا کسوت انقلابیون مائوئیست چینی. طرف کُرد نبود، امّا شلوار کُردی می پوشید و کلاغی می بست که خود را کُرد جا بزند. یا نه مائو را می شناخت و پنوم پن، امّا لباسش را خاکستری می کرد. مثل دستمالی که این روزها برخی به گردن می اندازند، بدون آن که نسبت آن را با چفیه رزمندگان آن روزها رعایت کنند.

بگذارید مثالی بزنم. کلمه "ودا"، در اصل لغت به معنی بینش و بصیرت است. این است که اروپایی جماعت، به دستگاه پخش تصویر، ویدئو می گوید! پس نمی توان روی دیوار نوشت: "ویدئو = فحشاء" ، بعد لباس هندوها را بر تن کرد. مُضافاً این که خود هندوها، وداها را بد فهمیدند و مثلاً با کج فهمی از حکمت و عقل الهی که به فیلی که مشکلات را از سرراه بر می دارد تشبیه شده، بُت بانمک "گانِش" را ساختند. فیلی ست با شکم قلمبه از سنگ مرمر که شیر می خورَد، و هندوان بی خبر از علم شیمی، جذب شیر توسط مرمر را به معنی معجزه می گیرند!

بگذریم از بلایی که در "خاجوراهو" بر سر دین آوردند و همه تعلیمات مثالی و متعالی "ودا" را در آلات جنسی هزاران بُت بی حیا تجسم بخشیدند. مثل این که کسی بر سر دیوان حافظ برود و هنر مجسمه سازی خود را در تجسّم بخشیدن به این بیت حافظ به کار گیرد، بی آن که فرق استعاره و تشبیه و حقیقت را بداند:

طوطیان در شکرستان کامرانی می کنند
وز تحسّر دست بر سر می زند مسکین مگس!

الغرض، رفتار امروز داعشیان و نسخه های علی البدل آنان، چیزی ست در ردیف همان مُدها. اصل دین و معارف بلند آن را رها کرده اند و به ریش و پشم و قدّاره پناه آورده اند. وقتی از کلّ انجیل صلح طلب عیسی، شمشیرش بر نرم افزارهای مسیحیت بنشیند ( مانند e-sword)، حالِ قرائتی از اسلام که قمه کش محل را با "رَحمَةٌ لِلعالَمین" جابجا گرفته روشن می شود. انگار کسی راهبی بودایی را حاجی در حال إحرام بنامد، یا کت وشلوار و کراوات نتانیاهو را نشانه مدنیت او بداند!
 
کلمات کلیدی : امین میرزائی
 
amir
۱۳۹۳-۰۶-۰۸ ۰۹:۰۵:۰۲
مطلب و نوع قلم بسیار عالی بود (2348349) (alef-3)
 
۱۳۹۳-۰۶-۰۸ ۱۰:۳۹:۳۱
نويسنده بهتر بود منظورش را آشكارا بيان مي كرد كلا مطلب جالبي نبود به جاي ريش و سبيل مي شود لباسهارا هم مثال زد ... (2348481) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۰۶-۰۸ ۱۶:۳۸:۱۹
مطلب بسیار بجا و زیبایی بود! از الف بعیده این چیزا! (2349376) (alef-3)
 
۱۳۹۳-۰۶-۰۸ ۰۹:۵۷:۲۲
فوق العاده بود
نویسنده واقعا حرفه ای بوده (2348427) (alef-10)
 
مردم
۱۳۹۳-۰۶-۰۸ ۱۵:۴۵:۱۸
متن بايد با خوانندش ارتباط برقرار كند نه با خودش!
من كه هيچي نفهميدم! (2349232) (alef-3)
 
محمد
۱۳۹۳-۰۶-۰۸ ۱۷:۵۸:۲۹
مشکل جای دیگر است متن عالی بود (2349567) (alef-3)
 
۱۳۹۳-۰۶-۰۸ ۲۱:۰۰:۴۲
خدا رو شکر که اینبار آقای میرزائی متن شیوا تر و قابل فهم تری در خور فلسفه کلام ارائه دادند (2349916) (alef-3)
 
ارجمند
۱۳۹۳-۰۶-۰۸ ۲۳:۳۶:۱۵
نه برادر
ريش و موي بلند قبل از انقلاب از هيپي هاي دهه هفتاد مي آمدند نه هندوها
اوركت ها نيز همه از كره نبودند بعضي واقعا آمريكايي بودند و بعضي آلماني
آمريكايي اصلش هم از گرفتن فندك زير آستين اوركت معلوم مي شد كه نمي سوخت (2350342) (alef-6)
 
فتاح ملکی
۱۳۹۳-۰۶-۰۹ ۱۰:۴۹:۲۰
متاسفانه منظور نویسنده اصلا مفهوم نیست !! (2350974) (alef-10)
 
یه نفر
۱۳۹۳-۰۶-۰۹ ۲۰:۵۳:۲۶
احساس می کنم متن قشنگی بود .... (2352168) (alef-3)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.