نظر منتشر شده
۱۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 127631
افسانه ای به نام رويين تن بودن غرب
دكتر ياسر سبحاني فرد
فرض را بر اين مي گيريم كه در قرون اخير غرب بر تمام مشكلات و تفكرات مخالف خود پيروز شده است آيا مي توان از اين موضوع نتيجه گرفت كه غرب ديگر هيچگاه طمع شكست را بر دهان مبارك مزمزه نخواهد كرد؟
تاریخ انتشار : يکشنبه ۸ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۴۲
تعمق در نحوه نگرش گروه عمده اي از مردمان ايران زمين نشان مي دهد كه اين گروه از مردم در انديشه خود احتمالي براي شكست و حتي نزول امپراتوري غرب قايل نبوده و حاضر نيستند علي رغم اصرار بر ادعاي عدم جزم انديشي خود ، احتمالي هر چند به قدر اتم به اين موضوع اختصاص دهند.چنين تفكري از غرب قهرماني رويين تن ساخته كه گويي حتي مانند اسفنديار چشماني و همچو آشيل پاشنه اي براي دوخته شدن تير مرگ در آن وجود ندارد. ادبيات اين افراد در گويش و محاورات روزانه شان قابل رديابي است اما چندي است چنين تفكري در رسانه هايي خاص به نمايندگي نشسته و انديشمندانه در سر مقاله ها و صفحات مهم آنها به نمايش در مي آيند. در همين راستا در مقاله اي تحت عنوان " سر انجام غرب " نويسنده محترم با نشان دادن سير تاريخي پيروزي تمدن غرب بر چالشهاي چند سده گذشته با تدوين يك استقرا نتيجه گرفته كه بنابراين غرب باز هم بر اين مشكل فائق خواهد آمد. در استدالي ديگر كه البته بر خلاف مورد قبل مقدماتي براي آن آماده نشده ، چنين انديشه بر قلم رانده شده كه از آنجا كه اين تمدن به مخالف اجازه مخالفت داده است به هيچ وجه تصويري از شكست را حتي بر خيال خود ترسيم نخواهد نمود.
 
با اين مقدمات اين نوشتار در پي بررسي صحت و سقم چنين رويكرد پر طرفداري در ميان اقشار مختلف مردم ايران زمين مي باشد.
 
۱- استقرا دليلي بر قطعيت نيست
شاه بيت دلايل طرفداران رويين تن بودن غرب در اين است كه چون غرب در قرون اخير توانسته است بر انديشه هاي ماركسيسم غلبه كند باز هم خواهد توانست از هر بحراني به سلامت عبور كند.

با تمام اين تفاسير فرض را بر اين مي گيريم كه در قرون اخير غرب بر تمام مشكلات و تفكرات مخالف خود پيروز شده است آيا مي توان از اين موضوع نتيجه گرفت كه غرب ديگر هيچگاه طمع شكست را بر دهان مبارك مزمزه نخواهد كرد؟ در صورتي كه اين استدلال درست باشد آنگاه مي بايست نتيجه گرفت كه امپراتوري روم هيچ گاه نبايد از بين مي رفت چون توانسته بود حدود ۲۰۰۰ سال كه زماني بس طولاني تر از چند قرن تسلط و پيروزي غرب مي باشد ، بر مشكلات و بحرانها پيورز شود. امپراتوري عثماني نبايد شكست مي خورد چون ۵۰۰ سال توانسته بود بر بحرانهايي كه برايش ايجاد مي شود ادامه حيات را تجربه كند. و همين طور است حكومتها و تمدنهايي مانند ساسانيان ، خلفاي عباسي ، امپراتوري هان در چين و غيره.
 
فساد چنين استدلالي همانند فساد استدلال مرغ برتراند راسل فيلسوف بريتانيايي است .راسل مرغي را به تصوير مي كشد كه هر روز صاحبش به سراغش آمده و در قفس را باز كرده و برايش غذا مي ريزد. چنين روندي موجب شده كه او فكر كند هر بار كه در قفس باز مي شود پس مشتي دانه در انتظار اوست. غافل از اينكه روزي در قفس باز مي شود و اين بار صاحب خانه چاقو به دست سرش را از تن جدا كرده و براي ميهماني فردا مي برد. آيا مرغ مي تواند بگويد از آنجا كه من همواره و هميشه با باز شدن قفس غذا را جلوي خود ديدم ديگر هيچ گاه امكان ندارد كه قفس باز شده و مرگ را به جاي غذاا جلوي خود نظاره گر باشم؟آيا اينكه غرب در دويست سال اخير بر مشكلات غلبه كرده مي توان گفت پس هميشه به مشكلات خود غلبه مي كند؟ اتفاقا اگر چنين تفكري در ذهن غرب باشد بايد انتظار سرنوشت امپراتوري هاي تاريخ را بكشد كه آنها نيز از شعف پيروزي نتوانستند ضعفهاي خود را شناخته و آنها را پر كنند.

۲- تمدن غرب همانند ديگران امكان اضمحلال دارد
تاريخ نشان داده كه با كسي شوخي ندارد. امپراتوري هاي فراواني كه در جهان روزي اولين بودند امروز ديگر اثر از آنها نيست. حتي دولتهايي كه به اعتقاد ما پيامبراني همچون سليمان(ع) و داوود (ع) آنها را برافراشتند روزي به سقوط رسيدند چه رسد به امپراتوري ها و تمدن ها و تفكراتي مانند روم ، ايران ، عرب ، چين ، اسپانيا و غيره كه هر يك در زماني سرآمد دوران خود بودند. تاريخ نشان داده اگر حكومتي كه نماينده تفكر و تمدني است ، دچار مشكلات شود و نتواند با محيط خود كنار آمده و بر آن پيروز شده و يا با آن رفتاري انطباقي وهمزمان فعال داشته باشد ، طعم مرگ را خواهد چشيد.مرگ تفكرات و يا حكومت تفكرات هنگامي فرا مي رسد كه محيط بتواند جايگزيني براي حل مشكلات آن تفكر ارائه كند.

۳- تمدن غرب بر مشكل فعلي چيره خواهد شد
نگارنده اتفاقا در اين موضوع با چنين افرادي موافق است كه غرب خواهد توانست بر بحران اخير غلبه كند ولي بر خلاف آنها چنين نتيجه نمي گيرد كه غرب همواره پيروز بحرانها خواهد ماند و امكان شكست نداشته و به قول فوكوياما پايان دهنده تاريخ خواهد ماند. علت اينكه غرب بر اين بحران غلبه مي كند اين است كه در اين بحران جايگزين يا آلترناتيوي براي تفكر غرب لا اقل در ذهن مخالفان وجود ندارد. غرب در بهترين حالت با اين موضوع طرف خواهد شد كه تمام مردمش تفكر سرمايه داري را فاقد كارايي و بحران زا خواهند دانست اما عاملي كه براي مرگ اين تفكر لازم است وجود جايگزين است كه اگر باشد مانند علت تامه تمدن سرمايه داري را به زير خواهد كشيد.

سوال اين است :
الف ) آيا واقعا اين تفكر كه سرمايه داري شكست خورده در غرب اكثريت داررد و يا مي توان مي توان آن را به اكثريت القاء كرد؟

ب ) اگر پاسخ سوال اول مثبت است آيا در تفكر اين اكثريت جايگزيني براي اداره جامعه وجود دارد و يا مي توان براي اين مردم جايگزيني معرفي نمود؟

در صورتي كه پاسخ هر دوي اين سوالات مثبت باشد مي توان اميدوار به پيروزي اين بحران بر تمدن سرمايه داري بود ولي در غير اين صورت اين بحران تنشي كور بوده كه به زودي خود به خود به خاموشي مي رسد. البته در اين صورت اين غرب نيست كه پيروز شده اين بحران است كه خود نابيناست و گزينه اي ديگر نداشته و دچار فرسايش خواهد شد.نه غرب و نه هيچ تمدني رويين تن نيستند.

۴- چرا عده اي غرب را رويين تن مي دانند
پاسخ به اين سوال را ابن خلدون در مقدمه معروف خود داده است كه مردم همواره قومي را كه بر آنها غلبه داشته و از نظر اقتصادي جلوتر است را شكست ناپذير دانسته و به سادگي تمام مي انديشند كه نوع لباس پوشيدن و رفتار و كردار ظاهري آنها موجب پيروزي شان شده و براي همين حتي در رفتار شخصي از آنها تقليد كرده و زبان قوم غالب را بر مي گزينند. امروز نيز مردم چنين مي پندارند كه اين قوم غالب ( غرب ) شكست ناپذير بوده و امكان ندارد روزي فراموش شود. غافل از اينكه چنين موضوعي چندين بار در سطح جهان تكرار شده و امكان تكرار دارد. برخي از قوم مغلوب ( برخي از مردم ايران و ساير جهان سوم ) وقتي غرب را چيره بر جهان مي بينند مي پندارند كه :

اول : تمام رفتارهاي آنها درست بوده كه غالب شده اند و براي همين حتي رفتارهاي اشتباه آنها را هم تقليد مي كنند

دوم: چون تا به حال پيروز بوده اند باز هم پيروز خواهند ماند

سوم : راه آنها بهترين راه ممكن براي زندگي است و راهي ديگر وجود ندارد كه برتر از راه آنها باشد

چهار : اگر هر راه جديدي از سوي مغلوبين معرفي شود كه با راه آنها تعارض داشته باشد حتما اين راه اشتباه است چون مردم پس از مدتي نتايج راههاي اشتباه قبل را به اين راه جديد نسبت خواهند داد.

پس نتيجه اين مي شود كه غرب رويين تن است.

نتيجه
از آنجا كه استقرا دليل بر قطعيت نيست و از آنجا كه تا كنون امپراتوري هاي فكري زيادي طولاني تر از غرب چيرگي داشته اما از بين رفته اند ، غرب نيز روزي ممكن است با همين تفكر قدرت اول فكر ي بشر نباشد. غرب خواهد توانست بر بحران اخير غلبه كند ولي بر خلاف آنها چنين نتيجه نمي شود كه غرب همواره پيروز بحرانها خواهد ماند و امكان شكست نداشته و به قول فوكوياما پايان دهنده تاريخ خواهد ماند. اين به معناي پيروزي غرب نيست بلكه به معناي كور بودن بحران است . در بحراني ديگر كه جايگزيني براي مخالفان وجود داشته باشد غرب به چالشي عميق كشيده خواهد شد.
 
شریف
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۱:۱۴:۴۶
الملک الیبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
واقعا این صورت خواهد پذیرفت (520179) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۱:۱۵:۴۲
درختی که بارش زیاده،همیشه سرش پایینه و درختی بی باره و بی خاصیت همیشه سرش بالاست
حالا حکایت غربی ها هم همین است شدن مثل درخت بی خاصیت ولی پر ادعا (520181) (moderator19)
 
ciavash
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۱:۴۰:۴۸
دولتهای غربی تا زمانی که تکنولوژیهای انحصاری مثل تولید تراشه هواپیما سلاح اتومبیل دارو و ... در دستشون هست فکر نمیکنم دچار فروپاشی بشن
اگر هم زمانی رو به افول برن مسلما کشور چین و روسیه جاشون رو میگیرند که باز به حال ما تفاوتی نمیکنه (520210) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۳:۲۲:۲۵
بحث بر سر اين نيست كه چه كسي جاشونو مي گيره يا به نفع چه كسيه

بحث اينه كه عده اي غرب رو اينقدر دوست دارند كه تو مخيلشون نمي ره روزي هم ممكنه اينها غروب كنند و ديگه حرف اول دنيا نباشند (520264) (moderator19)
 
میهن
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۱:۵۲:۴۹
آقای سبحانی فرد !

اگر شما مطلع نیستید ما مطلعیم. ایالات متحده دوران رکودی را در دهه 20 و 30 قرن گذشته از سر گذرانده که این بحران در مقابلش بهشت است !
دمکراسی در شرایط سخت است که کارآمدی خود را نشان می دهد. اگر همین بحران در کشوری دیگر مانند چین اتفاق می افتاد فکر می کنید چه می شد ؟ (520216) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۴:۴۱:۰۳
چه ربطي داره

مگه اين دليل مي شه چون بحران 1929 آمريكا رو شكست نداده پس آمريكا تا ابد ابر قدرت مي مونه؟

مثال مرغ برتراند راسل مقاله رو دوباره بخون

اگر مقاله رو مي خوندي مي ديدي كه آقاي سبحاني هم گفته اين بحران براي غرب خطري ايجاد نمي كنه

چشم بسته كامنت گذاشتي عزيزم (520328) (moderator19)
 
عمو
United Kingdom
۱۳۹۰-۰۸-۰۹ ۰۸:۵۲:۱۱
اطلاعات شما درباره بحران‌های کشوری مثل چین چقدره؟ اصلا اطلاعاتی داری؟ مطمئنی چین نیمه کمونیست نیمه سرمایه‌داری از پس بحران های شدیدش بهتر از این بر نیومده؟
دقیقا شیفتگی مورد نقد توی این مقاله از کلمه کلمه کامنتت میچکه (520769) (moderator19)
 
۱۳۹۰-۰۸-۰۹ ۱۳:۱۲:۲۱
تحلیل های مغزهای فراری از چین میگوید که اتش خشم مردم چین از سرکوب اتش زیر خاکستر است. (520920) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۲:۵۳:۵۵
"امپراتوري روم هيچ گاه نبايد از بين مي رفت چون توانسته بود حدود ۲۰۰۰ !!!!سال كه زماني بس طولاني تر از چند قرن تسلط و پيروزي غرب مي باشد"
ایراد بنی اسرائیلیه می دونما ولی جان مادرت یه کم تاریخ بخون. به هر حال همین که سعی می کنید مقاله انتقادی بنویسید جای تقدیر داره (520250) (moderator19)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۴:۴۲:۲۸
خودت برو تاريخ بخون

امپراتوري روم 300 سال قبل از ميلاد تشكيل شد و با آمدن عثماني ها يعني سال 1500 ميلادي از بين رفت

1800 سال حكومتش پا بر جا بود (520330) (moderator19)
 
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۳:۰۰:۱۷
غرب فرو می زیزد اما ان زمان چه کسی قدرت می گیرد چین برزیل هند و...مهم این است ما چه پیشرفتی می کنیم
سردار به محضر انوشیروان عادل امد که مژده بده خدا دشمنت را برداشت - کشت - انوشیروان فرمود خبرداری مرا خواهد گذاشت این حقیقت تاریخ است ما در آن زمان کجا خواهیم بود (520253) (moderator19)
 
fered
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۳:۳۲:۴۵
بشر همبشه با مشکل روبرو بوده وبا درایت خود انرا حل کرده و غرب هم باتوجه بداشتن جمعیت فعال و باتجربه مشکلات خود را حل خواهد نمود و یقینآ اگر نتواند مشکل را حل کند باتوجه به قدرت نظامی خود با همان سیستمهای استعماری قدیم یخه کشورهای عقب مانده را بیشتر خواهد گرفت .خلاصه باید دعا کرد که این مشکل با خیر و خوشی حل شود و مارا گرفتار استعمار کثیف تر نکند. فغلآ که غراق و افغانستان و اخیرآ لیبی را به خاک سیاه کشانده است.کار ماهم اینست که اهسته برویم و اهسته برگردیم که غرب شاخمان نزند (520271) (moderator19)
 
امیر
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۱۴:۰۹:۵۵
تا زمانی که می توان آزادانه اظهار نظر کرد یا آزادانه علیه سیاست های حاکم راهپیمایی کرد و شعار داد غرب سقوط نخواهد کرد. (520305) (moderator19)
 
Czech Republic
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۲۱:۳۸:۴۷
آنها برای 20 -30 آینده خود طرح و برنامه دارند همین اتفاقات در خاورمیانه که سیاستمداران ما دلخوش به بیداری اسلامی هستند همان طرح خاورمیانه جدید است که بوسیله مثلا افشاگرای های ویکی لیکس آغاز شد افغانستان - عراق - تونس - مصر - لیبی - و در آینده سوریه ...باید ساختارهای زیربنای این کشورها نابود شود و کشورهای غربی برای ساخت این کشورها برای سالیان متمادی قرارداد ببندند و اقتصاد خود را بیمه کنند الان دیگر وقتی اقتصاد جهانی خراب می شود بدلیل بودن بمب اتمی کسی جنگ حهانی راه نمی اندازد بلکه جنگ منطقه ای آن هم در خارج از مرزهای خود راه می اندازند و بعد برای بازسازی ،اقتصاد خود را تامین می کنند. (520569) (moderator19)
 
۱۳۹۰-۰۸-۰۸ ۲۱:۵۸:۰۳
نوشته خوبی بودبه شرط این که یک سوزن به خودبزنید و یک جوالدوز به مردم ... (520579) (moderator19)
 
مسعود
۱۳۹۰-۰۸-۰۹ ۰۸:۵۲:۲۶
شاه بیت استدلال شما هم این است که استقراء دلیل بر قطعیت نیست. اما شما خودتان زندگانی‌تان را به دست همین عدم قطعیت می سپارید و در نزدیک به تمام موارد هم موفقید. مثلاً شما ممکن است صد هزار بار از پلی بگذرید. هیچ دلیلی وجود ندارد که این پل دفعۀ صد و یک هزارم سرپا بماند، شما به دلیل استقراء است که از روی آن عبور می‌کنید. شما می‌گویید: «صدهزار بار سالم ماند هیچ دلیلی ندارد که این بار هم سالم نماند» و شما درست می‌گویید. اینجا شما خودتان را به دست استقراء بدون قطعیت سپرد‌ه‌اید. استقرا اینجا خوبه! بعد آنجا که می‌خواهید غرب را در ذهنتان سرنگون کنید بده؟! شما را به خدا این هم شد دلیل آوردن. بقیۀ دلایل‌تان از این هم ضعیف‌تره. بنابراین تا اصلاع ثانوی غرب سر پا می‌ماند. (520770) (moderator19)
 
فرشيد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۰۸-۰۹ ۱۸:۳۰:۳۸
نويسنده اين مطلب از ابتدا دچار اشتباه فاحشي شده و تا انتها به ارائه تحليل پرداخته و اين راه اشتباه را ادامه داده است.
1- اشتباه اول كه نويسنده مرتكب شده اين استكه غرب را يك تمدن محسوب كرده در صورتي كه چيزي كه امروز از غرب مد نظر است عبارتست از يك مكتب بر پايه اصالت انسان و اداره جامعه بر اساس ليبرال دموكراسي كه چيزي بسيار متفاوت از تمدن غرب است
2-نويسنده غرب را به عنوان يك تمدن با امپراتوريهايي كه همگي پايان مشتركي دارند مقايسه كرده حال آنكه اگر هم كل غرب را يك تمدن فرض كنيم در مقام مقايسه بايد با تمدن هاي ديگر مقايسه گردد.
3- نويسنده اصولا به نگاه روشنفكرها از غرب هيچ آشنايي ندارد هيچ روشنفكري حتي در غرب مكتب غرب را كامل و بي عيب و نقص نميداند بلكه معتقدند تمام مكتب هاي كنوني موجود جهت اداره جامعه داراي ضرر هستند ولي ضررهاي مكتب ليبرال دموكراسي از بقيه مكتبها كمتر است نه آنكه كامل و ايده آل باشد
4- مكتب غرب بيش از آنكه به مقابله با ديگر مكتب ها بپردازد خود را به چالش ميكشد و براي چالش ها به دنبال راه حل ميگردد و بدين وسيله خود را واكسينه ميكند بدين جهت است كه در مقابل ديگر مكاتب پيروز ميدان است كه اين مطلب اصلا به ذهن نويسنده خطور نكرده است
5- نحوه مواجه غرب با تمام بحرانها مديريت آنها است بنابراين سيسيتم غربي يك سيستم پيشرفته مديريتي در تمام عرصه هاست كه اين باعث توفيق غرب در عبور از تمام بحرانهاست
6- از اينكه مشكل عدم نمايش آراراي داده شده به نظرات را فعال نموديد از سايت الف تشكر و قدر داني ميگردد. (521140) (moderator19)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.