نظر منتشر شده
۲۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 67041
روند افزایش فاصله طبقاتی در امریکا
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۰۱:۱۴
فاصله طبقاتی در ایالات متحده به شدت در حال افزایش است.



به گزارش "الف" از ایکستریم اینکوالیتی، در مقطع زمانی بین پایان جنگ جهانی دوم و اواخر دهه 70، رشد درآمدها در ایالات متحده آمریکا همگرا بود، به بیان دیگر درآمدهای افراد طبقه ضعیف سریعتر از افراد طبقه مرفه افزایش می یافت. اما از اواخر دهه 70 تاکنون این روند بر عکس شده است. این بدان معناست که اکنون درآمد طبقه مُرفه در آمریکا بسیار سریعتر از طبقه ضعیف و متوسط جامعه آمریکا افزایش می یابد.



بنابراین گزارش، در سال 1976 پردرآمدترین خانوارهای آمریکایی (یک درصد دارای بیشترین درآمد)، 8.9 درصد از درآمدهای این کشور را در اختیار داشتند، اما در سال   2007 این میزان به 23.5 درصد رسید.



همچنین بین سالهای 1979 تا 2008، درآمد پردرآمدترین خانواده های آمریکایی (5 درصد بالای درآمدی) 73 درصد افزایش یافت، این در حالی است که در این مقطع زمانی، درآمد کم درآمدترین خانواده های آمریکا (یک پنجم پایین درآمدی)، 4.1 درصد کاهش یافت.



در 1980، متوسط درآمد 5 درصد بالای درآمدی، 10.9 برابر متوسط 20 درصد پایین درآمدی بود. این میزان در 2008 به 20.6 درصد رسید.



به این ترتیب، مشخص می شود که تفاوت سطح درآمدها در جامعه آمریکا در حال افزایش است و این موضوع برای اقتصاد این کشور خطرناک به شمار می رود.



به صورت جالبی، در سال 1928 نیز پردرآمدترین خانوارهای جامعه آمریکا 23.9 درصد از کل درآمدهای این کشور را در اختیار داشتند. یک سال بعد بازار بورس آمریکا سقوط کرد و پس از آن "رکود بزرگ " در امریکا به وجود آمد. همین اتفاق مشابه در سال 2007 رخ داد و به دنبال آن بازار بورس آمریکا در سال 2008 سقوط کرد و اقتصاد آمریکا با رکود مواجه شد.



براساس اطلاعات رسمی دولت ایالات متحده، تفاوت سطح سرمایه ها در آمریکا بسیار بیشتر از تفاوت در سطح درآمدها در این کشور است.



در سال 2007 ثروتمند ترین خانوارهای آمریکا (یک درصد بالا) 33.8 درصد از سرمایه های خصوصی این کشور را در اختیار داشتند. همچنین ثروتمندترین خانوارهای آمریکایی (یک درصد بالا ) 50.9 درصد از تمامی سهام ها، اوراق بهادار و دیگر دارایی ها را در اختیار داشتند.











 
 
محمد
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۰۳:۳۲:۲۰
جالب است بدانید که با وجود این که آمریکا یک کشور توسعه‌یافته است، اختلاف طبقاتی در ایران و آمریکا شباهت جالبی دارد.
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_income_equality
مثلاً نسبت درآمد ۱۰٪ ثروتمند به ۱۰٪ فقیر در ایران ۱۷٫۲ و در آمریکا ۱۵٫۹ است. این نسبت در کشورهای زیر به صورت زیر است:
ژاپن ۴٫۵ (بهترین)
سوئد ۶٫۲
پاکستان ۶٫۵
اتیوپی ۶٫۶
آلمان ۶٫۹
بنگلادش ۷٫۵
هند ۸٫۶
سوئیس ۹
فرانسه ۹٫۱
انگلیس ۱۳٫۸
ترکیه ۱۶٫۸
سنگاپور ۱۷٫۷
هنگ‌کنگ ۱۷٫۸
چین ۲۱
مالزی ۲۲
شیلی ۳۳
برزیل ۵۱
پاراگوئه ۶۵
بولیوی ۱۶۸ (بدترین) (300683)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۳ ۰۳:۲۰:۳۴
آمار ایران در دایرةالمعارف خودخوانده ویکی‌پدیا، مربوط به سال 98 هست یعنی دستاورد دولت سازندگی و اصلاحات را نشان می‌دهد!
اکنون سال 2010 هست یعنی آمار مورد استفاده مربوط به 12 سال پیش بوده. شورش اشرافیت در انتخابات سال گذشته، به خوبی نشان می‌دهد که اختلاف طبقاتی کاهش یافته که نوکیسه‌ها شاکی شده‌اند. (301065)
 
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۱۶:۲۴:۳۹
حسین آقا من یکی به آقای احمدی نژاد رای ندارم چون فاصله طبقاتی من به عنوان یک کارمند دولت با آشنایمان که در مغازه های داخل پاساژهای یافت آباد مبل میفروختند همین طور بیشتر و بیشتر می شود... (جالب است که هر دوی ما هم خوشه سه شده ایم) می خواهید اسمش را حسادت بگزارید! ولی مطمئن هستم من نوکیسه نیستم آن اشخاص شریف را نمی دانم (که مبلی را که نهایتا صد هزار تومان تمام شده هفتصد هزار تومان می فروشند... بدون نظارت...) (301367)
 
بی‌ خبر
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۰۶:۳۱:۴۹
متاسفانه این یکی‌ از اشکالات خیلی‌ جدی است که به نظام سرمایه داری وارد است، ولی‌ چون سیاست‌های کلی‌ از سوی افرادی تعیین میشود که معمولاً به طبقه سرمایه دار وابسته هستند، با وجود بحثی‌ که در مورد آن میشود معمولاً به جایی‌ نمیرسد، به عنوان نمونه همین قضیه بیمه درمان عمومی‌ از سوی خیلی‌ از سرمیها‌ دارن، و به ویژه بیمه‌های خصوصی مورد حمله قرار گرفت...
در زمینه‌های مشابه کشور‌های مثل نروژ دانمارک و کانادا از این جهت وضع بسیار مناسبتری دارند. (300692)
 
سید محمدرضا داودالحسینی
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۰۸:۰۴:۲۷
دقیقا در ادبیات نابرابری اقتصادی، این مسئله مورد سوال قرار گرفته که چرا از دهه ی 80 میلادی نابرابری -در کشورهای پیشرفته- شروع به افزایش گرفته.
یکی از دلایل آن را افزایش تجارت می دانند که با عث افزایش دستمزد نیروهای تحصیل کرده در کشورهای پیشرفته و افزایش دستمزد نیروهای کار ساده در کشورهای فقیر می شود.
البته تبیین دلایل این موضوع بحث مفصلی می طلبد.  (300701)
 
moosavi
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۰۸:۲۰:۱۰
لطفا اگر از مشكلات آنها مي نويسيد از پيشرفتها و آمارهاي مثبت آنها هم بنويسيد.
ما در رسانه هاي خود مدام از بدبختي و فلاكت جوامع غربي مي نويسيم و تصويري مي سازيم از آنها سياه و ...
در حاليكه اين تصوير تصويري حقيقي از آنها نيست.
شايد رسانه هاي ما براي اينكه ما از اين وضع كنوني خود راضي باشيم اقدام به انتشار يكسويه اخبار نااميد كننده از غرب مي كنند. آيا اين جز فريب اذهان عمومي است ؟ (300706)
 
يوسفي
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۰۹:۰۷:۲۶
با سلام
بهتر است ما فاصله طبقاتي كشورمان را اعلام كنيم (300712)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۲۰:۲۲:۰۳
به کامنت اول مراجعه کنید. (300875)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۳ ۰۳:۲۳:۳۷
اشکالی دارد که از وضعیت اقتصادی کشورهای دیگر هم باخبر بشویم؟
همیشه آمریکا را طوری جلوه می‌دادند که بهشت برین است! ادعائی که جناب پوپر با کمال پرروپی به صراحت آن را بیان می‌کند. چه اشکالی دارد از جزئیات این بهشت زمینی کمی بیشتر خبردار شویم... (301066)
 
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۱۱:۰۲:۴۳
لطفا از این آمارها در مورد ایران بدهید. ما تو ایران زندگی می کنیم و آمارهای آمریکا برایمان اهمیت ندارد. سیستم ما اسلامی است و نمی توان گفت که چون در کشوری مثل آمریکا اینطوری است ، پس در مورد ما هم توجیه پذیر است. ناراخت نشوید، ولی این بحثها به نظر من بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. ما بهتر است به دنبال ارائه راهکارهای مناسب با توجه به اطلاعات صحیح و حقیقی در مورد خودمان باشیم.این طوری مشکل مردم بیشتر علاج می شود.تا دادن آمارهای دولتهای بیگانه. (300742)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۳ ۰۳:۲۷:۲۱
من ایرانی برایم مهم است که بدانم وضعیت اقتصادی کشورم و نیز کشورهای دیگر چگونه است تا بتوانم مقایسه کنم. بدون مقایسه، هیچ ملاک مشخصی برای تحلیل نداریم.
تحلیلی که بر مبنای مقایسه با «مدینۀ فاضله» باشد، تحلیلی در خواب و خیال است. باید وضعیت اقتصادی دنیا را بدانیم و از اختلاف طبقاتی و مشکلات دیگر کشورها باخبر باشیم تا بدان دچار نشویم.
تا کی سرمان را در برف فرو کنیم و به ویترین‌های شیکی که کشورهای غربی از خود جلوی دید ما قرار می‌دهند اکتفا کنیم؟ (301067)
 
مسعود
۱۳۸۹-۰۱-۱۳ ۲۱:۲۷:۲۲
موافقم.بهتر است اقتصاد نفتی ایران و کشور نروژ را با هم مقایسه کنیم که چگونه شد از آنان از ابزار نفت برای توسعه یافتگی استفاده کردند ولی ما مرتبا دچار بیماری هلندی شدیم و نقدینگی و بهره وری پایین و داستان کسری بودجه های همیشگی سالانه و در دولت نهم هم مساله نسبتا جدید متممهای پیاپی بودجه و در نهایت تورمهای سالانه و تکراری!
واقعا باید اقتصادمان را با اقتصاد نروژ که مبتی بر درآمدهای نفتی است مقایسه کنیم چون شباهتهای زیادی به هم دارند. (301205)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۱۷:۴۶:۳۳
به خاطر مطرح کردن نروژ به عنوان یک مثال خیلی خوب ممنونم.
با شنیدن اسم نروژ بلافاصله به یاد شرکت نفتی نروژی استات اویل می‌افتم. شرکتی که به خاطر رشوه دادن به طرف ایرانی، در کشورش، نروژ محکوم شد! اما ما در دورۀ شیرین! اصلاحات، ایران طرف رشوه گیرنده که فرزند یکی از مسئولین بود، محکوم نکرد. چرا؟ چون مستندات پرونده گم شد!
در صورتی که طرف رشوه گیرنده است که منافع کشورش را به حراج می‌گذارد، بنابراین مقابله با او خیلی مهم‌تر از کاری بود که نروژ کرد.

شرح ماوقع را در ژورنال علمی امرالد (ترجمه از سایت الف) بخوانید:
فساد اقتصادی و مسوولیت اجتماعی؛ درس‌هایی از صنعت نفت
مطالعه موردی؛ استت اویل

شرحی بر روند قضائی پرونده و گم شدن اسناد ضمیمه:
جنبش عدالتخواهي براي اولين بار منتشر كرد:
بازخواني اسناد منتشر نشده پرونده استات اويل و فراز و فرود بررسي اتهام يك آقازاده در قوه قضاييه

اگر ما در مبارزه با فساد، جدی بودیم و نمی‌گذاشتیم که برخی با اعمال نفوذ جلوی برخورد قضائی را بگیرند، به حتم مشکلات کشورمان خیلی کمتر بود. (301389)
 
کاوه
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۱۷:۲۵:۴۳
لطفا آمار واقعی طلاق و خودکشی و فحشا را در کشورمان اعلام کنید تا ببینیم در اینجا چه خبر است.در تلفات جاده ایی که رکورد دار هستیم . در مورد فرار مغز ها به غرب چه میگویید و اصولا چرا متخصصین ما تمایل زیادی دارند که به غرب بروند؟نمیخواهید بگویید که همه آنها وطن فروش هستند؟حالا مرتب بگویید آمریکا و غرب بد است اگر واقعا اینطور است که شما میگویید پس چرا از سراسر دنیا برای مهاجرت به آمریکا سرو دست میشکنند؟آیا تقاضا برای مهاجرت به ایران نیز چنین است؟ (300835)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۳ ۰۳:۱۱:۰۷
لطفاً سفسطه نکنید.
مگر ایرانی‌های متخصص برای حضور در بخش کم‌درآمدها و گدایان مهاجرت می‌کنند؟
متخصصین ایرانی برای حضور در بین بخش پردرآمد جامعۀ آمریکا و کانادا مهاجرت می‌کنند، اما بسیاری از آن‌ها پس از مدتی پی می‌برند که آن بهشت برینی که فکر می‌کردند این‌جا نیست!
نه می‌توانند بر تربیت فرزندنشان نظارت داشته باشند و نه غیرتی بر همسرشان! چون غیرقانونی است و اگر زیاده از حد پرروئی کنند، قانون حقشان را کف دستشان می‌گذارد و فرزندشان را ازشان می‌گیرد.
به طور خاص در مورد کانادا سایت NotCanada نمونه‌های متعددی از تجربۀ مهاجرت به کانادا که با «ویترین ارائه شده توسط دولت کانادا به خارجیان» متفاوت است را نشان می‌دهد. کسانی که به چه امیدهائی به کانادا مهاجرت کردند و اکنون مجبورند با کنار گذاشتن تخصصشان در مشاغل بی‌ارزش مشغول کار شوند.
امروز که به این سایت سر زدم، متأسفانه -گویا به خاطر فشار دولت آزاد! کانادا- تعطیل شده. اما برخی از ویدئوهای آن روی یوتیوب پیدا می‌شود.
از آن‌جائی که فحشا در برخی از کشورهای غربی قانونی است و طبعاً از یک رفتار طبیعی! آمار دقیقی اعلام نمی‌شود، خواهش می‌کنیم آمار واقعی طلاق و خودکشی و فحشا را در این کشورها اعلام کنید تا بتوان بهتر نظر داد! (301063)
 
امیر
۱۳۸۹-۰۱-۱۳ ۰۸:۲۲:۱۶
جناب حسین آقا سایت NotCanada توسط یک گروه کوچک نزادپرست افراطی پایه ریزی شده که خیلی هم روی سایتهای نژادپرست تبلیغ می کنند و هدف اصلی خود را بدبین کردن مهاحران و ممانعت از آمدن آنها به کانادا اعلام کرده اند وگرنه اگر کانادا اینقدر که آنها می گویند بد بود سالی 250 هزار مهاجر به اینجا نمی امد. (301078)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۱۷:۲۵:۰۰
جناب کاوه که وجود هر مشکلی در غرب را منکر شده؛ در این صورت طبعاً از نژادپرستی هم نباید در غرب خبری باشد!
بنده از ماهیت گردانندگان این سایت بی‌خبرم. خوشحال می‌شوم که شما شواهد معتبری در این مورد ارائه بفرمائید. چیزی که من از این سایت مشاهده کردم، صحبت‌های یک زوج هندی متخصص بود که پس از مهاجرت به کانادا در پی وعده‌های مختلف، بهشت بین را طور دیگر یافته و مجبور شده بودند در شغل‌های پست مشغول به کار شوند.
به هر حال، مهاجران کشورهای غربی هم مشکلات خاص خود را دارند که متأسفانه در تبلیغات این کشورها برای جذب مهاجر اثری از آن نمی‌بینیم. آیا شما هم منکر این مشکلات هستید؟ (301386)
 
کاوه
۱۳۸۹-۰۱-۱۳ ۲۳:۰۴:۴۲
اقا حسین جوابتان را دوستان با رای مخالف دادند.حقیقت را که نمیشود کتمان کرد.کمی باید دقت کنیم که چرا با این همه دشواری در مهاجرت به غرب باز عده زیادی از هموطنانمان متقاضی مهاجرت هستند ؟میدانید چرا چون آنجا همه در برابر قانون برابرند و خبری از انواع و اقسام رانت نیست.کسی به خاطر رابطه فامیلی و یا سببی به وزارت و وکالت و ...نمیرسد و شایسته سالاری ملاک اصلی است.آیا به نظر شما در کشورمان هم چنین است؟ما که فکر نمیکنیم. (301223)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۱۷:۱۳:۳۵
درست و یا غلط بودن یک اندیشه را با کلیک + و - نمی‌سنجند. عجیب است که شما از مشکلات اصلی کشورهای غربی که نژادپرستی و اسلام‌ستیزی در رأس آن قرار دارد بی‌خبرید.
همین که شما غرب را به طور مطلق تأیید می‌کنید و کشور و مردممان را به طور مطلق نفی می‌کنید نشانه‌ای از جانبداری بدون منطق شماست.
حقیقت را نمیشود کتمان کرد. نمونۀ کسی که با حمایت فامیلی به ریاست جمهوری رسید «جورج بوش» است. کسی که با رأی اعضای دیوان عالی آمریکا -دست نشاندگان بوش پدر-، در سال 2000 به ریاست جمهوری رسید.
حامیان اسرائیلی اوباما از جمله «رام امانوئل» و ... که یک شبه به کاخ سفید راه یافتند نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند نوکری صاحبان قدرت و ثروت در دورۀ اوباما نیز به شکل گسترده‌ای ادامه دارد. (301381)
 
رسايي
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۰۲:۱۹:۱۹
توي مملكتي كه دولتش حتي از اعلام خط فقر (كه يك پارامتر كاملا علمي در اقتصاد كلانه)طفره ميره آمار كيلو چنده؟
تازه صحتش بجاي خود! (301243)
 
امیر
۱۳۸۹-۰۱-۱۱ ۲۲:۱۶:۲۴
دوست گرامی اولا که آمار اختلاف طبقاتی در امریکا هرچه باشد به مراتب پائینتر ازاختلاف طبقاتی در ایران است. ثانیا مهمتر از اختلاف طبقاتی این است که ولو زندگی طبقه پائین از قشر ثروتمند خیلی پائینتر باشد، مقایسه آن با خط فقر چگونه است. درآمد سرانه ی متوسط امریکا بیش از ده برابر ایران است (تازه با نفت 80 دلار) و وصعیت فقیر و غنی در دو کشور بر همین مبنا باید مقایسه شود.

بعنوان مثال دو جامعه را در نظر بگیرید با ارزش پول یکسان که در جامعه اول متوسط درآمد قشر فقیر 1000 واحد و متوسط درآمد قشر ثروتمند 100000 واحد باشد (یعنی صد برابر)، و در جامعه دوم متوسط درآمد قشر فقیر 100 واحد و متوسط درآمد قشر ثروتمند 1000 واحد باشد (یعنی ده برابر). گرچه اختلاف طبقاتی در جامعه دوم کمتر است ولی آیا میتوان گفت وضع قشر فقیر در جامعه دوم بهتر از حامعه اول است؟ البته خیر.

تازه این در مورد امریکاست اگر کشورهائی مانند کانادا و سوئد را در نظر بگیرید اختلاف طبقاتی در آنها بسیار کمتر از امریکاست. (300895)
 
آرش
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۰۹:۵۵:۳۶
حاجی به فکر خودمان باشیم بهتره!به نظر من که ایران از نظر فاصله طبقاتی در حال حاضر بدترین وضعیتو داره!حالا ما با آمریکا چه کار داریم بیاییم یک گزارش واقعی! از خودمان ارائه بدیم! (301276)
 
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۱۱:۵۶:۰۳
شخصی گفته:

من ایرانی برایم مهم است که بدانم وضعیت اقتصادی کشورم و نیز کشورهای دیگر چگونه است تا بتوانم مقایسه کنم. بدون مقایسه، هیچ ملاک مشخصی برای تحلیل نداریم.
تحلیلی که بر مبنای مقایسه با «مدینۀ فاضله» باشد، تحلیلی در خواب و خیال است. باید وضعیت اقتصادی دنیا را بدانیم و از اختلاف طبقاتی و مشکلات دیگر کشورها باخبر باشیم تا بدان دچار نشویم.
تا کی سرمان را در برف فرو کنیم و به ویترین‌های شیکی که کشورهای غربی از خود جلوی دید ما قرار می‌دهند اکتفا کنیم؟


پاسخ:
اتفاقا مقایسه بایستی با مدینه فاضله باشد. مشخص است که ما نمی توانیم عین مدینه فاضله باشیم .ولی باید آمار بدهیم که چقدر به آن نزدیک و یا از آن دور می شویم . بهترین منبع و مبنا، مقایسه با همان مدینه فاضله ای است که ابزار آن در دین اسلام قرار داده شده و اتفاقا دین اسلام حتما روش رسیدن به مدینه فاضله را گفته است . (چرا که کاملترین دین است )اگر ما نمی توانیم آنطور باشیم ، اشکال خودمان است.مقایسه ما با یک کشوری با سیستم غیر اسلامی مثل مقایسه قدرت چشم یک نفر با گوش یک نفر دیگر است . حتی ما نمی توانیم خودمان را با سایر کشورهای اسلامی مقایسه کنیم . چون منابع اقتصادی ما با آنها تفاوت دارد. مشخص است که در کشورهایی با سیستم غیر اسلامی چنین مشکلاتی پدیدار شود. ولی کشوری که ادعای اسلامی بودن می کند بایستی تا حد امکان از این مشکلات مبرا باشد. (301292)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۱۷:۲۰:۱۴
در این صورت باید این معیار را در مورد همه به کار ببریم. یک بام و دو هوا که نمی‌شود!
پس باید آمریکا و به طور کلی غرب را نیز با معیار اسلام بسنجیم. با وجود این‌که ممکن است در معیارهای تعریف شده توسط خودشان آبرومند باشند، اما مشخص است هر طوری که حساب کنید، با معیارهای اسلامی و انسانی روز به روز در حال پسرفت هستند. فساد جنسی، متلاشی شدن خانواده‌ها و ... مواردی هستند که با فرهنگ لیبرالیستی عجین شده و حتی حامیان فرهنگ لیبرال در کشور خودمان هم بدان دچارند.

البته حرف من در کامنت بالا، در مورد مسائل اقتصادی و فاصلۀ طبقاتی بود، نه کلیت پیشرفت و پسرفت بشر. (301384)
 
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۱۸:۳۹:۲۰
حسین جان.آهار سال 98 (یا سال 77)مربوط به دولت سازندگیست . ونه اصلاحات. اگر میخوای دنبال نقطه ضعف دوران اصلاحات باشی ، برو یک بهانه دیگه پیدا کن. تو هم مثل هم کیشات عادت کردید همه دورانهای قبل از 84 ( سه دور با شرایط کاملا مختلف) رو با هم مخلوط کرده و بر مبنای همان توهمات قضاوت کنید. با این وضعیت نمی توانید قضاوت حقیقی انجام دهید. (301398)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۱-۱۵ ۰۰:۴۲:۰۳
حرف اصلی بنده این بود که آمار سال 98 را برای تحلیل شرایط فعلی نمی‌توان مورد استفاده قرار داد.
با این همه خاتمی از آگوست 2007 بر سر کار آمد، اما اگر حتی این 1.5 سال (98 و نیمی از 97) را زیرسبیلی رد کنیم، این واقعیت را نمی‌توانیم نادیده بگیریم که اکثریت مدیران و دست اندرکاران دولت اصلاحات، همان افراد دولت سازندگی بودند و در حقیقت، بزرگ‌ترین دروغ خاتمی، ژست مخالفت با سیاست‌های دولت قبلی در زمان انتخابات دوم خرداد بود. (301441)
 
۱۳۸۹-۰۱-۱۴ ۲۱:۰۴:۰۷
حسین جان فرمایش شما در مورد مسائل معنوی در غرب رو قبول دارم.که متاسفانه در کشور ما هم در حال رشد است. کلام من در قبل در مورد همین موضوعات اقتصادی بود و اینکه خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم . از این آمار فقط می توانیم در نظر بگیریم که سیستم غربی ، چه نتایجی داشته و اگر خوب است روی آن مطالعه کنیم و اگر بد است ، باعث تجربه ماشود ،و زمینه ای برای طراحی بهتر راه خودمان گردد. در غرب ممکن است سیتمهایی وجود داشته باشد که نتایج مثبتی در آنجا داشته و همه چیز های غربی بد نیست ، که ما از آن دوری کنیم.
کلیت صحبتم اینست که ما باید با منبع مدینه فاضله ،خودمان را مقایسه کنیم. اینکه مبدا قضاوت فقط این باشد که آنها برای عملی از ما کف و سوت می زنند و یا از عمل ما ناراحت می شوند ، درست نیست ، معلوم نیست که با ناراحت شدن آنها مطمئن شویم که عملمان درست است.زیرا راههای انحرافی مختلف است و واحد نیست. و ممکن است که هر دو مسیر صحیح را نرویم.، ولی از عمل هم متنفر باشیم. لذا بایستی با هدف مشخصی خودمان را مقایسه کنیم. البته تشویق آنها بایستی باعث هوشیاری ما گردد و در عملمان تجدید نظر کنیم. اگر آن عمل درست بود به تشویقهای آنها توجه نکنیم و راهمان را برای رسیدن به هدف مقدس که به آن اعتقاد داریم ، ادامه دهیم. (301417)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.