نظر منتشر شده
۲۴
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 270614
ما، داعش، حماس و دیگران
حسین همازاده، 22 اردیبهشت 94
انقلاب اسلامی در دوراهی تفسیر شیعی یا فرامذهبی
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۰۴
از ابتدای انقلاب اسلامی و بخصوص در هنگام تصویب قانون اساسی این موضوع که انقلاب ایران تا چه حد شیعی است و تا چه اندازه نگاه های فرامذهبی دارد مورد سوال و گفت و گو بوده است. هرچند به نظر می رسد سیر تحولات سال های اخیر منطقه و به طور خاص جنگ های سوریه، عراق و یمن، جانب انگاره سنتی و پیشاانقلابی تشیّع را اگر نگوییم غلبه داده، دست کم به طور جدی تقویت کرده است. انگاره ای که شاید متاثر از نزاع تاریخی تشیع و تسنن، اکنون به هواداران نگرش تقریبی طعنه هم بزند که اساسا قمار بر ارتباطات برون مذهبی از ابتدا اشتباه بوده و صرف نظر از برخی تعارفات رسانه ای و دیپلماتیک و حفظ ظواهر، جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب می بایست محاسبه اش را بر جنبش ها و جریانات شیعی متمرکز می نمود.

حماس و سوریه
پدیده حماس در این میان از جایگاهی ویژه برخوردار است. جایگاه ویژه فلسطین در افکار عمومی عرب و مسلمان و ضدامپریالیستی و حقوق بشری دنیا به حماس نیز که سمبل فلسطینیِ مبارزه با صهیونیسم در سال های اخیر محسوب می شود، جایگاهی ویژه بخشیده. حماس به واسطه ایدئولوژی مبارزه مسلحانه برای آزادی سرزمین های اشغالی فلسطین و البته محبوبیت مردمی و سازماندهی گسترده تشکیلاتی در طول سال های پس از تاسیس همواره مورد حمایت جمهوری اسلامی قرار داشت تا اینکه پاشنه آشیل نظام در منطقه، یعنی سوریه رخ نمود.

حماس به واسطه اخوانی بودن از یک طرف و ارتباطات مناسب با جمهوری اسلامی و نظام سوریه از طرف دیگر از معدود کانال هایی بود که می توانست در ابتدای بحران سوریه نقش آفرینی کند و کرد. طرح آنها البته از سوی رهبران حزب بعث سوریه پذیرفته نشد. جزئیات این طرح هیچ وقت منتشر نشد و مورد بحث این نوشتار هم نیست. اما توقعاتی که منطقی ترینش «عدم ورود نظامی حماس به نفع معارضه» و غیرمنطقی ترینش «ورود حماس به نفع نظام سوریه» بود باعث شد رابطه جمهوری اسلامی و جنبش حماس دست خوش تغییرات و افولی چشم گیر شود.

حماس و جمهوری اسلامی
اما براستی ما از کدام رفتارهای حماس می توانیم ناراحت باشیم و به تناسب آنها دست به بازنگری در ارتباطات دوجانبه مان بزنیم و از کدام رفتارها نمی توانیم؟

ما می توانیم – و بلکه باید- از اینکه جنبش حماس، پرونده فلسطین را به سایر پرونده ها -له یا علیه ما- آغشته کند ناراحت باشیم؛ خواه پرونده سوریه باشد یا لبنان یا یمن یا هر حوزه جغرافیایی دیگر. همانطور که در شعار فراگیر «القدس تجمعنا» مشهود است، فلسطین تنها و تنها موضوعی است که تقریبا تمام جریانات اسلام گرا، چپ گرا و ملی گرای جهان اسلام، شیعه و سنی و بسیاری از جوامع حقوق بشری غیرمسلمان (اعم از اروپایی، امریکایی و ...) -البته با خاستگاه هایی متفاوت- ذیل پرچمش گرد هم می آیند و اتحاد سیاسی بی بدیلی ایجاد می کند.

پس اگر خالد مشعل در غزه پرچم معارضه سوریه را بلند کند یا اسماعیل هنیه در قاهره برای پیروزی ملت سوریه [در برابر نظام این کشور] دعا کند راه به خطا برده اند.

دوگانه استراتژیک

اما از سوی دیگر این توقع که حماس در پرونده سوریه هم¬موضع حزب الله و جمهوری اسلامی باشد توقعی کاملا نابجا و تمامیت خواهانه است و ما را در دوگانه خطرناک دیگری به لبه پرتگاه می کشاند: سنی های اسلام گرا یا سکولار؟ در واقع ما با مساله ای به مراتب با اهمیت تر و فراگیرتر مواجه هستیم و آن نوع مواجهه ما با «جریانات اسلام گرای سنی مذهب» در منطقه است و بواسطه موضع غیرهمراستای ایشان در قبال تحولات سال های اخیر منطقه بسیاری از تحلیلگران به این جمع بندی رسیده اند که امکان پیشبرد پروژه مدنظر جمهوری اسلامی در منطقه از طریق ارتباط با جریانات اسلام گرای سنی مذهب وجود ندارد و در دوگانه مذکور به جانب تقویت ارتباط با جریانات سنی مذهب سکولار متمایل شده اند. به عبارت دیگر منافع کوتاه مدت منطقه ای جمهوری اسلامی باعث شده جریانات سکولار و لائیک که اساسا با ورود شریعت به سیاست و با اصل حکومت دینی و اسلام سیاسی مخالف اند بر کسانی که قرائت ایدئولوژیک شان از تحولات منطقه با جمهوری اسلامی مخالف است ترجیح یابند.

استانداردهای دوگانه

جالب تر اینجاست که شخصیت ها و رسانه هایی که در حوزه سیاست داخلی به شدت به دنبال جذب حداکثری و طرد نگاه های رادیکال هستند در حوزه بین الملل کاملا تمامیت خواهانه عمل می کنند و در کنار برجسته سازی نقاط اختلافی با جریانات اسلام گرا و نادیده گرفتن نقاط اشتراک، به وفور دست به جعل خبر، دروغ پراکنی، شایعه سازی و ترجمه اخبار سایت های دست چندمی که از بیخ ضد اسلامی اند زده و عملا مروج نگاه صفر و یکی و «هر که با ما نیست برماست» آن هم در شرایط غبارآلود و احساسی فعلی منطقه شده اند. در شرایطی که بواسطه ضدیت جریان اصلی خبری جهان با مواضع منطقه ای جمهوری اسلامی، بسیاری از مسلمانان اهل سنت یا مخالف مواضع منطقه ای ما هستند یا حداقل در شرایط «انتخاب بین بد و بدتر» به سر می برند دمیدن در موج نفرت پراکنی و طرد و دفع دوستان قدیمی راه به ترکستان خواهد برد. این سخن البته به معنای نادیده گرفتن اشتباهات تاکتیکی و یا حتی راهبردی آن دوستان قدیمی نیست بلکه به معنای فرزند زمان بودن و تشخیص موقعیت کنونی خطیر جهان اسلام و شعله ور شدن آتش نزاع های طائفی در سرتاسر منطقه و اتخاذ موضعی پدرانه است.

تعامل با واقعیت تلخ یا زندگی در توهم شیرین؟

فلذا تکلیف این انتخاب که با واقعیت تلخ، تعامل کنیم یا در توهمات شیرین خود سیر کنیم کاملا مشخص است. اینکه یک سایت خبری تاپ نیوزش را به گروه «صابرین غزه» و شیعیان این باریکه اختصاص دهد ناشی از همان نگرش توهمی است که در حوزه داخل کشور در قبال تعامل با مسجد مکی وجود دارد. هر کس در سیستان و بلوچستان نخواهد مسجد مکی را ببیند یا وزن معدود مولوی هایی را که زبان نقد فروخته اند بالاتر یا حتی همتراز از مسجد مکی ببیند تنها خود را فریفته است.
جنبش حماس از حیث توان رزمی و تشکیلاتی و محبوبیت مردمی در فلسطین بی بدیل است. حماس در آخرین هماورد گروه های فلسطینی آن هم در دانشگاه بیرزیت واقع در رام الله (کرانه باختری) که یکی از دو دانشگاه بزرگ کرانه باختری و نمایانگر گرایشات نخبگانی فلسطینیان ضفّه به شمار می رود موفق شد همین ابتدای اردی بهشت ماه با کسب ۲۶ کرسی در مقابل ۱۹ کرسی بر شاخه دانشجویی فتح غلبه کند. جایی که جبهه الشعبیه ۵ کرسی و جریانات چپ دیگر یک کرسی را از آن خود کردند. این تازه کرانه باختری و طیف روشنفکران فلسطینی است و پرواضح است که این محبوبیت در بدنه مردم و بخصوص در نوار غزه به مراتب بیشتر و افزون تر است. کما اینکه بار اصلی جنگ ۵۱ روزه با رژیم صهیونیستی را نیز مجاهدان گردان های عزالدین قسام به دوش کشیدند. جهت پیشگیری از سوء برداشت تاکید می شود که این گزاره نه به معنای توصیه به نادیده گرفتن دیگر گروه های جهادی در غزه بلکه به عکس، به معنای درنظر داشتن وزن واقعی حماس و تقویت ارتباط و حمایت از قدرتمندترین و سازمان¬یافته ترین گروه جهادی فلسطینی علیه غده سرطانی اسرائیل است.

حماس و گروه های جهادی تکفیری
کسانی در داخل عامدا یا از روی جهل همانند نخست وزیر رژیم صهیونیستی ، حماس را معادل گروه های جهادی تکفیری نظیر داعش معرفی می کنند. اما کسانی که اخبار را نه از منابع فارسی و نه با عینک طائفی و نه از روی حب و بغض های منطقه ای می نگرند نیک واقفند که میان حماس و گروه های جهادی تکفیری از ابتدا اختلافات ماهوی و از زمان درگیری های سال ۲۰۰۹ کینه ای عمیق برقرار است.

اختلاف در مبانی، روش و اهداف

حماس، یک سازمان اسلام گرای سنی مذهب سیاسی- نظامی است که در سال ۱۹۸۷ تاسیس شده و به عنوان شاخه فلسطینی اخوان المسلمین فعالیت می کند. تعلق حماس به سنت اخوانی و تفسیر متفاوت آنها از اسلام باعث شده در طول سالیان پس از تاسیس و به ویژه در هفت سال اخیر که کنترل نوار غزه را در اختیار دارد کاملا متمایز از گروه های تکفیری عمل نماید.

در زمینه تعامل و احترام به اقلیت ها جملات ذیل از شهید شیخ احمد یاسین (موسس و رهبر معنوی حماس) در پاسخ به کسی که از علت مبارزه حماس با یهودیان سوال کرده بود، راهگشاست: «ما با یهودیان نمی جنگیم، ما به آنها احترام می گذاریم. اجداد ما طی صدها سال با آنها زندگی کرده اند. ما تنها با اشغالگران مبارزه می کنیم» در همین راستا حماس تنها جنبش فلسطینی بود که در سال ۲۰۰۶ در مبارزات پارلمانی یک کاندیدای مسیحی را در لیست اصلی خود گنجانده بود. اینها در کنار رویکرد اقلیت کُشی داعش بیشتر تمایزات حماس را با تکفیری ها نمایان می کند.

در واقع باید این مساله را ذیل عنوان کلی تری مانند «نوع حکمرانی» گنجاند. بر خلاف داعش که در حکمرانی اش از حداکثر خشونت و وحشی گری استفاده می کند، حماس در عین تاکید و التزام به مبانی، هرگز از افکار عمومی فلسطینی غفلت نمی کند و انتخابات های عمومی و صنفی داخل فلسطین نیز به خوبی گویای این مساله است. حماس در عین اینکه یک گروه مقاومت مسلحانه ضد اشغالگری است در مقام یک جنبش اجتماعی – حتی پیش از انتخابات ۲۰۰۶- دارای شبکه گسترده رفاهی و خیریه ای بوده و بر خلاف داعش هرگز تلاش نکرده با کشتن و سرکوب ملت فلسطین و استراتژی رعب و وحشت حکومت کند. حماس در نوار غزه نیز نکوشیده ظواهر شریعت را به زور حاکم کند. مساله ای که بارها باعث ایجاد اختلاف میان این گروه و تکفیری های غزه شده است.

در کنار اینها باید به نفس اعتقاد حماس به انتخابات و آراء عمومی نیز که از منظر گروه های رادیکال کفر محسوب می شود نیز اشاره کرد. ورود حماس به فضای رقابتی سال ۲۰۰۶ باعث شد ایمن الظواهری در یک نوار ویدئویی که شبکه الجزیره آن را منتشر کرد خطاب به رهبران حماس بگوید: «سلسله امور از انتخابات بر اساس قانون اساسی سکولار به احترام به قوانین بین المللی و سپس به موافقت با حکومت وحدت ملی و سپس به دست کشیدن از جهاد و... می انجامد»

او در ادامه افزود «هر راهی غیر از جهاد منتهی نمی شود مگر به گمراهی و خسارت. آنها که می کوشند سرزمین اسلام را از طریق انتخابات مبتنی بر قوانین سکولار یا بر مبنای تسلیم فلسطین به یهودیان آزاد کنند حتی یک ذره از خاک فلسطین را نیز آزاد نخواهند کرد بلکه تلاش هایشان به سرکوب جهاد و فشار به مجاهدین خواهد انجامید» لحن این خطاب در سال ۲۰۰۷ تندتر و صریح تر هم شد: «رهبران حماس به قطار انور سادات، قطار ذلت پیوستند. رهبران حماس فلسطین را فروختند و پیش از آن حکمرانی شریعت را فروختند، همه چیز را فروختند تا به آنها اجازه داده شود یک سوم حکومت را در اختیار داشته باشند»

بهره مندی از این نوع «واقع گرایی» و «مصلحت سنجی» و یا به عبارتی پراگماتیسم در حکمرانی باعث شده حتی کسانی چون مایکل فلین، ژنرال بازنشسته و رئیس سابق آژانس اطلاعات نظامی امریکا نیز ضمن هشدار به اسرائیلی ها در مورد حذف حماس بگویند: «اگر حماس برود ممکن است گروهی بدتر از آن بیاید» اشتاینبرگ، پژوهشگر موسسه مطالعات امنیتی و سیاسی برلین نیز معتقد است «ممکن است حماس شریک خوبی برای مذاکرات نباشد... اما شریک بهتری در نوار غزه پیدا نمی شود»

وجه ممیز مهم دیگر حماس با گروه های تکفیری فلسطینی بودن آن – چه از لحاظ اعضاء و چه از لحاظ آرمان و چه از لحاظ حوزه جغرافیایی فعالیت- است. جنبش حماس رسما اعلام کرده است تنها در زمینه آزادی سرزمین های اشغالی مبارزه می کند و البته مسئولیت اقدامات و مواضع برخی از اعضا که به لحاظ ایدئولوژیک به سمت گروه های رادیکال متمایل شده و رسما از حماس جدا شده اند به عهده این جنبش نیست. این در حالی است که گروه های تکفیری جهادی در سوریه و عراق با اعلام اعتقاد به ایدئولوژی خلافت و پوچ شمردن مرزها و قوانین بین المللی جنبش هایی جهان وطنی به شمار می روند. در همین راستا تفاوت دیگر در ترسیم چشم انداز روشن سیاسی است. حماس به طور روشنی چشم اندازش را آزادی سرزمین های فلسطینی و بازگشت خانواده ها ترسیم کرده است در حالی که در میان گروه های تکفیری این مساله اصلا روشن نیست.

و در پایان یکی دیگر از مهمترین تفاوت های حماس و گروه های تکفیری – به خصوص داعش- دست های کاملا فعال سرویس های جاسوسی کشورهای مختلف – به خصوص امریکا، انگلستان و عربستان سعودی - در شکل گیری، جهت دهی و رهبری این گروه هاست در حالی که حماس جنبشی مشروع با خاستگاهی کاملا مردمی و بومی است.

نقاط عطف تعارضات
اولین نقطه عطف به «جند انصار الله» بر می گردد؛ حرکتی تکفیری در نوار غزه که ضمن انجام برخی عملیات های کور، تشکیل امارت اسلامی شان را به رهبری «عبد اللطیف موسی» ملقب به «ابو النور المقدسی» اعلام و پایگاه شان را نیز مسجد ابن تیمیه غزه قرار دادند. حماس در واکنش به این اقدام در روز ۱۴ آگوست سال ۲۰۰۹ با محاصره مسجد ابن تیمیه از اعضای جند انصار الله خواست تا خود را تسلیم کنند که با مخالفت ایشان روبرو شد. در ادامه حماس تلاش کرد تا با میانجیگری یکی از رهبران سرشناس گردان های عزالدین قسام به نام محمد بوجبرییل الشمالی، اعضای گروه مذکور را قانع کند تا سلاح ها و مواد منفجره خود را تحویل بدهند اما هنگامی که مذاکره کننده حماس وارد مسجد شد از سوی مسلحین مورد هدف قرار گرفته و کشته شد.

در نهایت پس از ۷ ساعت تبادل آتش سنگین و تخریب مسجد ابن تیمیه و کشته شدن ۲۴ نفر از جمله ابوالنور المقدسی و زخمی شدن ده ها تن غائله به صورت موقت پایان پذیرفت اما موج انتقادات حرکت های تکفیری جهادی نسبت به حماس پس از این واقعه شدت گرفت و از این واقعه تحت عنوان قتل عام مجاهدینی یاد شد که همرزمانشان در عراق و سومالی و افغانستان در حال جنگ هستند.

طبیعی است که پایان غائله جند انصارالله، نه تنها پایان تفکر تفکیری در غزه نبود بلکه آغازی شد بر اختلافات جدی حماس و جریانات تکفیری جهادی که در طول سالیان اخیر بارها و بارها در نوار غزه ظهور و بروز داشته اند نظیر جیش الاسلام، جیش الامه، جماعه التوحید و الجهاد، جند الله و... که عمده ایشان از حدود یک سال پیش ذیل مجلس شوری المجاهدین ائتلاف کرده اند. آخرین مورد از ظهورات عمومی ایشان تظاهرات علیه مجله شارلی ابدو و حمایت از تروریست هایی بود که در پاریس جنجال آفرین شدند. پیشتر فعالیت هایی نظیر آتش زدن کافی نت ها و آرایشگاه های زنانه و ... در کارنامه ایشان دیده می شد.

اما در دومین نقطه عطف تعارضات باید به ربودن و سپس اعدام اکتیویست چپ گرای ایتالیایی حامی فلسطین، ویتوریو آریگونی در آوریل ۲۰۱۰ از سوی تکفیری های نوار غزه اشاره کرد که موجب شعله ور شدن مجدد اختلافات و درگیری ها میان حماس و ایشان شد. جماعه التوحید و الجهاد در بیانیه ای قتل ویتوریو را «نتیجه طبیعی سیاست های سرکوب گرانه حماس ضد سلفی ها» دانست و گفت «پیشتر به حماس در مورد استمرار ظلم ضد جریان سلفی برای راضی کردن جامعه بین المللی هشدار داده بودیم» حماس بالاخره با پیگیری های امنیتی در سال ۲۰۱۱ متهمین قتل ویتوریو را در اردوگاه نصیرات شناسایی کرد. در درگیری های مسلحانه، عبدالرحمن البریزات که دارای اصلیت اردنی بوده به همراه بلال العمری کشته شده و محمود السلفیتی نیز مجروح و توسط حماس بازداشت شد.
ویتوریو آریگونی؛ اکتیویست چپ گرای ایتالیایی که توسط تکفیری های غزه کشته شد
به عنوان سومین نقطه عطف می توان به برقراری روابط مناسب با تکفیری های سیناء (انصار بیت المقدس) پس از انقلاب ۲۰۱۱ مصر و انجام عملیات های مشترک (ضد ارتش مصر یا پرتاب موشک به سوی شهرک نشین های صهیونیستی نزدیک نوار غزه) اشاره کرد که مطلقا مطابق سیاست های دولت حماس نبوده و موجب تشدید و تعمیق اختلافات فیمابین شد.

در اکتبر سال ۲۰۱۴ نیز «ولایت غزه» یا تکفیریانی که خود را نماینده داعش در غزه می دانند مسئولیت حمله به «مرکز فرهنگی فرانسه» در غزه را بر عهده گرفتند و در ماه نوامبر ضمن صدور بیانیه ای از زنان غزه خواستند قوانین شریعت در پوشش را رعایت کنند و در دسامبر نیز در خلال بیانیه ای نویسندگان و شعرای غزه را تهدید کردند که در صورت استمرار اهانت به اسلام کشته خواهند شد.

دور جدید اختلافات

در آخرین روزهای مارس امسال، خالد مشعل در مصاحبه با سردبیر بخش خاورمیانه بی بی سی (جرمی باون) صریحا از داعش انتقاد و آنها را تکمیل کننده پازل امریکا و اسرائیل دانست. مشعل مبنای مبارزه مسلحانه حماس را مبارزه با اشغالگری اعلام کرد و ضمن مخالفت با قرائت داعش از اسلام، کشتار بیگناهان و غیرنظامیان و یا کشتار بر اساس هویت، اعتقادات و نظرات مختلف مذهبی و سیاسی از سوی آنها را محکوم کرد. این مصاحبه پس از متشنج شدن اوضاع یرموک و دقیقا در روزی منتشر شد که داعش به یرموک حمله (اول آوریل) و با همکاری جبهه النصره عمده اردوگاه را اشغال کرد.

اگرچه در طول این سال ها حماس برخی از نیروهای تکفیری را دستگیر و زندانی کرده است اما مرتبط با آنچه در یرموک اتفاق افتاد، در ۶ آوریل امسال (۱۷ فروردین) حماس یک شیخ سلفی به نام عدنان خضر میط را در اردوگاه البريج (جنوب غزه) بازداشت کرد. خضر میط خطیبی صریح اللهجه و مدافع داعش در منطقه دیر البلح غزه بود که به واسطه آنچه عدم اقامه حدود شرعی می نامید مکررا به حماس انتقاد می کرد.
شیخ عدنان خضر میط

این بازداشت در اوج مرزبندی های حماس و داعش اتفاق افتاد و موج تهدیدات تکفیری های جهادی علیه حماس را موجب شد. «ولایت غزه» در بیانیه ای خواستار آزادی زندانیان «دولت اسلامی» در نوار غزه شد و بسته های انفجاری را به عنوان هشدار در روزهای ششم، دهم و هفدهم آوریل در نوار غزه منفجر کرد. در بیانیه تهدیدآمیز ایشان خطاب به حماس آمده است: «ما، یاوران حکومت خلافت اسلامی به حکومت غزه و به خصوص دستگاه امنیت داخلی اعلام می کنیم که فشار، سبب انفجار خواهد شد و به خداوند سوگند در حالی که برادران و شیوخ ما بخصوص شیخ عدنان میط در زندان های شما هستند آرام نخواهیم نشست و خبر، آن چیزی است که خواهید دید نه آنچه که می شنوید» داعش ضمن اعلام اولتیماتوم چند روزه به حماس گفت: «تهدید و بازداشت های سیاسی و بستن دهان ها برای آنکه پروژه توحید موفق نشود به سرانجام نخواهد رسید»

آمار دقیقی از زندانیان سلفی نزد دولت حماس موجود نیست اما گفته می شود حدالاقل ۳۰ نفر از چهره های متمایل به داعش و گروه های جهادی تکفیری در زندان های غزه به سر می برند.

شیخ علی الغفری مسئول جماعت «تبلیغ و دعوت» در نوار غزه نیز در مصاحبه ای ابراز داشت: «فرد بازداشت شده در گذشته عضو جماعت تبلیغ و دعوت بود سپس به حرکت حماس ملحق شد و الان گفته می شود که نه فقط سلفی افراطی بلکه مشمول «امر دیگری» است»؛ منظور او از «امر دیگر» داعش بود اما در عین حال ضمن اشاره به اینکه وی «شخصی ملتزم به شریعت و مبلغ و دوستدار خیر است» خواستار آزادی او با اخذ الزامات معین شد.

در مقابل مسئول رسانه ای حرکت حماس، ابراهیم صلاح در صفحه فیس بوکش نوشت: «آنها که داعش را ساختند و با فعالیت های احمقانه و نسبت دادن آنها به دین خدا، در خراب کردن چهره اسلام تعمد ورزیدند آنها کسانی هستند که با میانه روی جنگ ورزیدند و آزادی ها را سرکوب کردند و بر ملت ها چیره شدند و پذیرای فاسدین شدند پس بنابراین انقلاب علیه ایشان و پاک کردن زمین از نجاست و فسادشان اولی از جنگ با داعش است چرا که با رفتن ایشان پرده از چشمان بسیاری از جوانان پاک که فریب ظواهر و شعارها را خورده اند کنار می رود و داعش، تمام درخشش ساختگی اش را از دست می دهد و به ذات خود باز می گردد» و ایاد البزم، سخنگوی وزارت کشور حماس هم در صفحه اش نوشت: «داعش یک هوس گذرا و آلت دست ساخت خارج از فرهنگ انسانی و ادیان آسمانی است که ماندگاری نخواهد داشت»

اگر حماس در موضعی بینابین هم از مشروعیت دولت منصورهادی حمایت کرده و هم ضمن مخالفت با دخالت قدرت های خارجی بر گفت و گوی بین فرزندان ملت یمن تاکید کند در داخل کشور به عنوان «حمایت قاطع حماس از حمله آل سعود به یمن» ترجمه می شود اما مواضع فوق از آنجا که مخالف فضای تحلیلی برخی اصحاب قدرت و رسانه در داخل کشور است هرگز در فضای فارسی ترجمه نمی شود.

جمع بندی
تمام تلاش این نوشتار بر این بوده که حماس را آنگونه که هست ببینیم. ما به عنوان جمهوری اسلامی اگر نتوانیم با حماس به عنوان یک «تشکیلات قدرتمند اسلام گرای سنی مذهب فلسطینی ضد اسرائیل» - با وجود همه اختلافاتی که داریم- تعامل کنیم باید حداقل خیال خودمان را از حیث نظری راحت کنیم که توانایی تعامل با اسلام گرایان سنی مذهب را نداریم و حداقل با شعارهای پرطمطراقی چون رهبری جهان اسلام و ... خداحافظی کرده و در رسانه هایمان نیز در این توهم ندمیم. ما باید این واقعیت را نخست ادراک کرده و سپس بپذیریم که اگر نیاز ما به حماس بیشتر از نیاز حماس به ما نباشد کمتر نیست. در این وانفسای فضای طائفی منطقه و نزاعات خونین جاری و مع الاسف مواضع نسنجیده مسئولین کشوری و لشگری که بر امپراطوری ایرانی و هلال شیعی و... تاکید می کنند تنها دست آویز جمهوری اسلامی برای پاسخ گویی به حملات رسانه ای دشمنان و ترسیم چهره طائفی از نظام، برجسته سازی حمایت از پرونده فلسطین است و کیست که نداند حماس در این پرونده با فاصله ای بسیار از دیگران قرار دارد؟
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۰۹:۲۳:۳۳
متاسفانه این گروه از نظر مالی بسیار ضعیف و وابسته هستند و برای بقای خود مجبور است بسیاری از خواسته های کشورهای ثروت مند را قبول کند ؟ همچنین ما برای خط مبارزه بسیار هزینه کرده ایم و کمتر جواب گرفته ایم ؟؟ (2883967) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۱:۱۸:۰۰
اگه کمتر جواب گرفته بودیم که الان صدها بار به ما حمله شده بود. (2884291) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۱:۴۷:۴۹
سلام.
نویسنده عزیز، شما به دنبال جداکردن حماس از داعش بودی. درست است اختلافات زیادی میان این دو وجود دارد، اما این اختلاف موجب از بین رفتن خباثت و دشمنی آنها نسبت به ما نمی شود. شیوه عملکرد هرکدام متفاوت است.
این را به خوبی بدانید که اگر اخوانی ها به قدرت برسند، دشمنی بزرگتر از وهابی ها و سلفی ها خواهند شد، زیرا آنها سیاست مدارتر می باشند. (2884433) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۷:۲۴:۰۳
حماس از حمله عربستان به یمن حمایت نکرده دوست عزیز. بیانیه رسمی حماس حمایت از مشروعیت در یمن و حمایت از گفت و گوهای فرزندان یمن و مخالفت با دخالت خارجی بود. لطفا منابع خبری تون رو از سایت های شایعه پراکن نگیرید (2885710) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۵:۴۸:۳۹
حمایت حماس از حمله عربستان به یمن پرده از چهره آنان برداشت (2885455) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۰:۰۱:۰۵
يك تحليل عالي و پر از اطلاعات ناب و جديد
ممنون از الف و شجاعتش در حركت مستقل و غير منفعل نسبت به فضاي حاكم بر رسانه هاي كشور
ممنون از اقاي همازاد نويسنده دلسوز مطلب (2884033) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۱:۱۸:۳۹
بهترین تحلیلی بود که در سایت های خبری دیده بودم. (2884295) (alef-2)
 
بی‌منطق
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۶:۲۷:۰۲
متاسفم که شما با تحلیل خوب (خاکستری و نه سیاه و سفید) از حماس، نتیجه‌ای بس انحرافی میگیرید! مدعی هستید بخاطر نفوذ حماس و امثال آن (اسلام‌گرای سنی) ما چاره‌ای جز تعامل با آنها یا ترک شعار رهبری جهان اسلام نداریم!!

اولا رهبری جهان اسلام با تائید و نفی این گروه و آن گروه بدست نمیاید! باید الگویی داشت و به تمام مردم مسلمان جهان نشان داد و گفته شود این الگوی ماست و میخواهیم آن را در جهان اسلام پیاده کنیم.

دوما مگر مسئله فلسطین میتواند هدف جهان اسلام تلقی گردد که شما این مسئله (نفوذ حماس) را تا به این حد حیاتی جلوه میدی؟! روزی روزگاری این موضوع به طریقی (جنگ یا صلح) حل خواهد شد و بنا به موضع شما؛ آیا رهبری جهان اسلام (با پیروزی یا شکست در این مسئله) هم به پایان خواهد رسید!؟ یا هدف رهبری جهان اسلام چیزی بالاتر از این حرفهاست!

سوما مگر ما راه حلی برای جهان اسلام داریم که دیگران در جهان اسلام را تشویق به پیروی از خود کنیم؟! کسانی که ادعای رهبری جهان اسلام را دارند، چه الگویی از خود به نمایش گذاشته‌اند؟

ایران، خود به لحاظ تنوع در دین و مذهب و قوم و نژاد و زبان و رفتار اجتمایی و عرفی و منابع طبیعی و غیره، جهانی در ابعاد کوچک است. آیا این الگو (ایران و سیستم حکومتی با سیاست های داخلی و خارجی) ظرفیت فراگیرشدن (در بر گیری طیف بسیار متنوع تر در دین و مذهب و قوم و نژاد و زبان و غیره) در جهان اسلام را دارد؟

کاش نتیجه گیری شما این می بود که ما احتیاج به داشتن یک الگوی قابل لمس داریم که دیگران را به سوی خود دعوت کرده و تمام گروهای اسلام گرا را تحت فشار افکار عمومی (با نشان دادن الگوی خود به افکار عمومی) به خود نزدیک کنیم و زیر چتر خود بگیریم!

و کاش الف اجازه انتقاد بنیادی به نوشته‌ها را میداد، تا حرفهای دیگر هم شنیده بشه! (2885597) (alef-2)
 
سعید تمر
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۰:۱۲:۵۰
در قسمت جمع بندی جمله از نویسنده می بینیم که نشان از خودآگاهانه و شجاعانه دیدن ضعفها و نقد تحولساز دارد. دست مریزاد. باید تعامل مناسب با برادران اهل سنت مان را حفظ و گسترش دهیم.
لذت بردم. (2884067) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۰:۲۰:۱۸
تحلیل جامع و دقیقی بود بنظر بنده دراین مسائل باید اتاقهای فکر تشکیل گردد تا خدای ناکرده دستاوردها ی جمهوری اسلامی درمنطقه از دست نرود (2884094) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۱:۲۰:۱۴
متاسفانه یه عده در کشور که هیچگاه تفکر نمی کنن حماس را ناصبی میدانستند واز نظام به خاطر حمایت از ان انتقاد می کردند. (2884301) (alef-2)
 
سعید
۱۳۹۴-۰۲-۲۳ ۰۸:۴۲:۵۰
اگر آنها ناصبی نیستند و با شیعه مشکلی ندارند چرا در این برهه از زمان که کشور ما یکی از بهترین دوران قدرت سیاسی و نفوذ در منطقه را دارد در حمله به یمن طرف عربستان را گرفته اند
آیا نه این است که آنان ( یمنی ها ) شیعه زیدیه هستند و عید غدیر امسال را با شکوه برپا کردند
ما هنوز یادمان نمیرود بعد از به درک واصل شدن صدام ملعون این گروه 3 روز عزای عمومی اعلام کرد
فقط به خاطر اینکه این جانی یک پادشاه عرب بوده است و قدری تامل نکرد که حامی اصلی او یعنی ایران عزیز درعین جنگ با این جانی از دفاع مظلوم ( فلسطین ) علیه ظالم را فراموش نکرده بود (2886723) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۰:۴۶:۲۱
من هم با این نظر که "حماس با جریان های تکفیری متفاوت است" موافق هستم. اما نویسنده محترم نخواسته اند به یک موضوع مهم اشاره کنند و خیلی گذرا با یک جمله از کنار آن رد شده اند. ایران به کنار، ولی بشار اسد سالها این گروه را در دامان خود پناه داد و بالاترین تدابیر امنیتی را برای سران این گروه در نظر گرفت تا از ترور توسط اسراییل در امان باشند و هزینه های زیادی را نیز متقبل شد. در اهمیت این نکته همین بس که خالد مشعل در میانه دهه 90 میلادی در اردن ترور شد که جان سالم به در برد. در جریان بحران سوریه، همانطوری که نویسنده محترم اشاره کرده اند، انتظار این بود که این گروه، اگر نمیخواهد به نفع بشار وارد شود، حداقل موضع بیطرفی اتخاذ کند. اما این گروه کرد آنچه نباید میکرد و نهایت نمک نشناسی خود را نشان داد. نویسنده محترم بیشتر سعی کرده اند حماس را از اتهام تکفیر تبرئه کنند وبه این نکته مهم نمک نشناسی به طور مفصل نپرداخته اند. به هرحال اگر ایران قصد دارد تا شرکایی برای خود انتخاب کند و برای آنها هزینه کند، باید شرکایی باشند که قابل اطمینان باشند و با کمترین نسیمی به سمت مقابل غش نکنند. از این جهت، گروه هایی مثل جهاد اسلامی قابل اطمینان تر به نظر میرسند، البته باز هم باید چهار چشمی مراقب بود. (2884173) (alef-13)
 
سینا
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۰:۴۶:۴۰
با عرض سلام و خسته نباشید ..

رویکرد جمهوری اسلامی همانطور که رهبری فرمودن حمایت از هرگروه مخالف اسراییله...نه لزوما ارتباط استراتژیک داشتن...ما بجای اینکه این همه حماسو تغذیه نظامی کردیم با کاهش کمکها (نه قطع) و کمک ب سایر گروهها نظیر جهاد اسلامی و جبهه ازادی بخش فلسطین درس خوبی باید ب حماسی ها داد.

نقدهایی ب بحث کارشناس وجود داره..

1-سیستان و بلوچستان بخشی از خاک ما هست و این مقایسه با حماس غلطه و بحث بلوچ ها بحث امنیتی و لزوم رویکرد مثبت با انها الزامی است.

2-قدرت عزالدین قسام بخاطر حمایتهای نظامی ایران البته منکر پایگاه مردمیشون نیستم

3-حماسی ها موضع گیری اخیرشون علیه داعش بخاطره حمله به یرموک بوده..قبلها که از حماسی ها خواسته شده بود موضع گیری کنند گفته بودند ما فقط علیه اسراییلیها موضع میگیریم.

4-حماس در بعضی نقاط سوریه بصورت نظامی علیه دولت بشار و حزب الله وارد عمل شد
.
---------------------
مواضعی از اخوان المسلمین:

1-اخوانی ها در زمان جمال عبد الناصر رییس جمهور مصر که بشدت ضد رژیم صهیونیستی بود مبارزه میکردند.

2-اخوانی ها در سوریه زمان حافظ اسد که او نیز بشدت علیه رژیم صهیونیستی بود در شهر حماه شروع به مبارزه کردند که البته سرکوب شدند.

3- در دوره بشار اسد(که در زمان بکار آمدنش او را بسیار اصلاح طلب میدانستند) بسیاری از این اخوانی ها بخشیده و بعضا به ارتش سوریه ملحق شدند.

4-اولین بار که دولت به دست اخوانی ها در مصر رسید آقای مرسی به رژیم صهیونیستی سفیر فرستاد اما به ایران نفرستاد.نکته قابل توجه ایشون جنگ در سوریه رو جهاد مقدس نامیدند.

5-البته هرچند از انصاف نگذریم اخوانی ها به خشونت جبهه النصره و داعش نیستند اما در بسیاری از موارد به همکاری با جبهه النصره(شاخه رسمی القاعده در سوریه) پرداختند.البته عدم همکاریشون با داعش رو حدث میزنم عدم پذیرش اونها توسط داعش و توتالیتر بودن داعش هست.

6-آقای مرسی با آمدن به ایران در سران اجلاس بطور بیشرمانه ای بدون لحاظ عرف دیپلماتیک علیه سوریه و محور مقاومت حرف زدند کاری که حتی ترکیه ای ها در این سطح انجام نمیدهند.
-------------------

اعتقاد بنده به این است که حمایتهای ما باید از حماس ادامه پیدا کند نه بخاطر مواضع درست ایشان بلکه به علت دشمنی این گروه با اسراییل.البته این رویکرد بایستی با دید منفی و البته پخش شدن کمکها ب سایر گروههای فلسطینی باشد. (2884175) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۲:۲۵:۵۸
در متن یادداشت مفصلا اشاره شده که یرموک فاز جدید اختلافاته و از سال ها پیش این اختلافات وجود داشته (2884623) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۰:۴۹:۴۸
به سهم خودم از نگارش این یادداشت حض وافر بردم و بسیاری از ابهاماتم برطرف شد .از اینکه نویسنده محترم زحمت نگارش چنین متن جونداری رو کشیدند کمال تشکر رو دارم (2884194) (alef-13)
 
وحید
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۰:۵۵:۵۱
جا دارد از نویسنده محترم به دلیل تلاشی که در تحلیل یک مسءله پیچید داشتند تشکر کنیم. ولی فکر کنید بالاخره یک روزی ما موفق شویم با هر وسیله ای بالاخره اسراییل رو نابود کنیم(منظور بیش از 7میلیون ساکنین فعلی سرزمینهای اشغالی است) و از فردای آنروز فلسطینیها به کشور خود بازگردند احتمالا چیزی خواهد شد شبیه اردن با حمایتهای کشورهای عربی مانند عربستان و قطر و مصر ولی به هر حال ساکنین آنجا مسلمان هستند نه یهودی. حال سوال اینجاست که مثلا ما خیلی با کشورهای اسلامی روابط حسنه ای داریم که حالا فلسطین هم بهش اضافه بشه؟ یا شاید هم دنبال این هستیم که دست نشانده طرفدار خودمان در انجا حکومت کند وگرنه در حالت عادی رابطه فلسطین با ما چیزی بهتر از رابطه قطر یا مصر با ما نخواهد بود. (2884217) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۲:۲۷:۵۲
فلسطین به تعبیر رهبری کلید فرج امت اسلامه. همه سعی می کنن نسبتشون با فلسطین رو پررنگ و برجسته کنند. از ترکیه گرفته تا قطر و سعودی ها و ... این وسط ما نباید به خاطر پرونده سوریه، پرونده فلسطین رو از دست بدیم (2884630) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۲:۰۶:۳۱
با سلام و تشکر از نکته سنجی و نگاه تحلیلی و عاقلانه نویسنده محترم که در شرایط پیچیده و سخت کنونی فضای متعادلی را نسبت به تحولات درونی غزه و حماس ارایه نمود در جواب دوست محترمی که با فرض نابودی اسراییل و تشکیل حکومت در سرزمین های اشغاتی توسط مسلمانان حماس و حکومت احتمالی آن در فلسطین را مشابه مصر و اردن ودیگران فرض کرده یک نکته را یاد ـوری می کنم و البته به شکل فرضی و آن اینکه در صورت وقوع چنین رخدادی که مقیاسی جهانی خواهد داشت و میتواند حوادث بزرگی را رقم بزند تصور وجود و بقای رژیم هایی نظیر مصر و اردن و قطر و سعودی وسایرین که در اصل عاملین اصلی بقای اسراییل هستند تصوری غلط است.برخواستن چنین سیل بنیان کنی همه این رژیم ها را با خود خواهد برد لذا اساسا تصور باقی ماندن تقسیمات کنونی قدرت در چنان شرایطی نمیتواند واقعی باشد. (2884519) (alef-2)
 
نقی
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۲:۱۴:۴۷
بر خلاف نظر نویسنده محترم من معتقدم دوره حمایت از حماس به سر آمده است. سران و بزرگان ایران باید به منافع ملی کشور و مردم خودشان نگاه کنند. منافع ما حمایت از گروه های شیعه است. البته اولویت نخست مردم خودمان است. پس:
1- یک حمایت از مردم کشور خودمان و اجرای عدالت اجتماعی در کشور. اگر می خواهیم الگو باشیم اول باید ایران را گلستان کنیم و مردم خودمان را راضی نگه داریم.
2- حمایت از شیعیان جهان.
3- حمایت از گروه های فلسطینی به ظرطی که قدر این حمایت را بدانند. این طور نشود که گوشت را بخورند و استخوان را بیندازند و سر بزنگاه جانب رقیب را بگیرند. (2884569) (alef-2)
 
سید محمد
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۲:۱۴:۵۲
کاری به خوبی و بدی حماس نداریم ، در خمایت از شیعیان جهان هم تردیدی نیست ولی تعامل منطقی و بدون افراط و تفریط با برادران اهل سنت چه در داخل و چه در خارج در شرایطی که توطئه های دشمنان اسلام و انسانیت در جریان است ضروریست . (2884570) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۲ ۱۲:۲۴:۴۰
همه این گروهها می خواهند رهبری جهان اسلام را در دست بگیرند و بقیه مطیع آنها باشند و با او بیعت کنند. پیشنهاد میشود واتیکانی برای اینها درست شود و در آنجا بحث و جدل کنند نه بر سر مردم بی دفاع بمب و موشک و آتش بریزند. (2884615) (alef-2)
 
۱۳۹۴-۰۲-۲۳ ۱۰:۵۴:۰۳
اينا اگه به بحث و جدلهاي نظري اعتقاد داشتند كه مشغول سر بريدن و بمب گذاري انتحاري نميشدند , همه ميرفتن جمع ميشدن تو دانشگاه الازهر مصر و به تبيين مباني فكري و نظري خودشون مشغول ميشدن . (2887036) (alef-2)
 
محمد دشتی
۱۳۹۴-۰۲-۲۳ ۰۱:۰۵:۵۷
شیعه تابوده سنگ زیرین آسیاب اسلام بوده، کدام یک از صحابه خدماتی که مولی علی علیه سلام برای اسلام انجام دادند را انجام داده مگه همانها نبودند که در جنگها به مولی پناه می بردن بعداز پیغمبر با علی وخانواده اش چه کردند و علی چگونه به آنها جواب داد، آنگونه جواب داد که هنوز صدای لولا علی لهلک عمر، خلیفه دوم بگوش میرسد، اری شیعه بودن یعنی دلغمین ودردمند بودن برای تمام دردهای اسلام است آری تاوان شیعه بودن اینست ( تحمل جهل امت برای حفظ امت اسلام و اسلام عزیز )، شیعه هنوز خار در چشم و استخوان در گلوست تا آن صاحب آید اللهم عجل لولیک الفرج. (2886471) (alef-2)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.