نظر منتشر شده
۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 386095
روایت احمد توکلی و بهزاد نبوی از پوپولیست نبودن رجایی/ توکلی:بهشتی گفت مخالف‌من اگر عُرضه دارد سمت‌بگیرد/نبوی:‌در دوره رجایی استبداد نبود
بخش سی اسی الف،‌ ۸ شهریور ۹۵
تاریخ انتشار : دوشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۶


احمد توکلی و بهزاد نبوی در نشستی به نام «محمدعلی رجایی؛مردمی یا پوپولیست» که به مناسبت سالگرد انفجار دفتر رئیس جمهوری و بزرگداشت شهید علی رجایی برگزار شده بود، حضور یافتند.

احمد توکلی وزیر پیشنهادی کابینه شهید رجایی به مجلس در این نشست گفت: در حرکت‌های سیاسی پوپولیست‌ها به مردم نزدیک می‌شوند و به حزب و تشکیلات اعتقادی ندارند.

وی گفت: پوپولیسم معمولا در کشورهایی شکل می‌گیرد که حرکت‌های ضد امپریالیستی دارند، پوپولیست‌ها شعارهایی می‌دهند که مورد استقبال مردم است و با استفاده از ابزار تجمع توده‌های مردمی فعالیت‌های خود را ادامه می‌دهند.

توکلی با اشاره به اینکه اکثر دولت‌ها تقریباً پوپولیستی رفتار می‌کنند و به نوعی سخن می‌گویند که انگار در قدرت نبوده و خود را اپوزیسیون رسمی حکومت اعلام می‌کنند، گفت: رجایی اصالتاً به نظریه ولایت فقیه و حکومت اسلامی معتقد بود و از آنجا که با حکم و امضای ولی‌فقیه حکومتش مشروعیت پیدا می‌کرد مردمی بود و خود را پشتیبان مردم می‌دانست. پوپولیست نبود.


در این حین بهزاد نبوی وارد سالن شد که توکلی به دلیل آنکه نبوی تصمیم داشت در صندلی های کنار درب ورود بنشیند، از او خواست که به جلوی سالن بیاید. در این هنگام حضار از جای خود برخواستند و با تشویق از حضور نبوی استقبال کردند.

توکلی پس از خوش و بشی با نبوی، در ادامه افزود: رجایی از نظر رفتار خود را از مردم جدا نمی‌دانست و با نگاه دینی که به سیاست داشت معتقد بود حاکمان باید خود را با مردم تطبیق دهند. همانطور که رهبر معظم انقلاب در رفتارهایشان به مردمی بودن مقید هستند.

توکلی ادامه داد: در آن زمان انقلابیون مسلمان ایرادات بسیاری داشتند ولی خود را به مانند مردم می‌دانسته و مردم را از خود جدا نمی‌کردند.

وی در ادامه به بیان چند خاطر مشترک با نبوی پرداخت و گفت: آقای رجایی پیش امام رفتند و گفتند که شنیدم فلانی در ایران است او مردم فاسدی است به دلیل اینکه یکی از موافقان صدام که در ایران اسیر بودند را تر و خشک می کرد. امام خواستار برخورد با این فرد شد.آن زمان رفیقدوست مسئول تدارکات سپاه بود تسهیلات جنگ را وارد میکرد و ارز میخواست. هر زمان که ارز میخواست پیش نوبری میرفت که رئیس بانک مرکزی بود از جانب بنی صدر نصب شده بود و این ها را سر میدواند. به همین دلیل هر زمان ارز میخواستند پیش رجایی میرفتند و شهید رجایی پیگیری میکرد.

وی افزود: آقای رجایی شب برگشت و به رفیقدوست گفت این کسی که تو داری او را تر و خشک میکنی فاسد است و باید بیرونش کنی. نیمه شب فرستاده رفیقدوست به دفتر رجایی رفت گفت که من از طرف حاج حسین رفیقدوست آمدم و برای گرفتن ارز، رجایی گفت که من رفیقدوست را نمیشناسم. رفیقدوست در واکنش به این اتفاق به رجایی زنگ زد که تو من را نمیشناسی و او هم گفت تو دستور رهبری را به بعد موکول کردی، هر زمان آن فرد وابسته به صدام را بیرون کردی من ارز را میدهم.

وزیر پیشنهادی کابینه شهید رجایی با اشاره به این که در ابتدای انقلاب انقلابیون منفعل نبودند، تصریح کرد: آقای رفیق‌دوست می‌گفت یکی از مخالفین صدام را در ایران تر و خشک می‌کردیم رجایی به محضر امام رفت و از امام خواست که درباره این فرد نظر بدهد. حضرت امام به رجایی گفت: وی فاسد است و نمی‌توان با فاسد کار کرد.

وی با بیان این که ۴ نفر از وزرایی که شهید رجایی معرفی کرده بود بنی‌صدر آنها را نپذیرفت ادامه داد: قرار بر این شد که برای پذیرش بنده، آقای نوربخش، میرحسین موسوی حکمیتی به وجود آید.

توکلی ادامه داد: (در داستان حکمیت در انتخاب وزرا) حکم‌ها آیت‌الله یزدی و آیت‌الله انواری بودند که قرار بود در مورد ما ۴ نفری را که بنی‌صدر نپذیرفته بود، یعنی آقای موسوی برای وزارت خارجه، مرحوم نوربخش برای وزارت اقتصاد، آقای بهزاد نبوی برای وزیر مشاور در امور اجرایی و بنده هم برای وزارت کار، حکمیت کنند که حکمیت به نفع شهید رجایی شکل گرفت.

وی گفت: بنی‌صدر به من می‌گفت: «تو اولین کسی بودی که علیه من نطق کردی!» و بزرگترین ایرادش به من این نکته بود و ایراد دیگرش هم این بود که در دادگاه انقلاب بهشهر سخت‌گیر بودم که من این ماجرا‌ها را نفی نکردم ولی برای آنکه نشان دهم که این دادگاه روی ضابطه عمل می‌کرد داستان باغ کاووس را نقل کردم.

توکلی افزود: یک روز به من خبر دادند که بچه‌های حزب‌اللهی «رستم‌ کلا» که الان شهری در حوالی بهشهر است، باغ کاووس را که یک زرتشتی بود تصرف کرده‌اند. آقای کاووس فردی محترم هم به حساب می‌آمد و در روز عاشورا هم برای حضرت ابوالفضل (ع) خرجی می‌داد. باغ کاووس باغ پرتقال خیلی خوبی بود. سوار جیپ شهربانی شدم و رفتم رستم کلا دیدم که جلوی باغ تابلویی زده‌اند و نوشته‌اند که به حکم انقلابی... این باغ مصادره شده است.

وی افزود: داخل باغ شدم و دیدم که یکی از بچه‌ها در حال وضو گرفتن است. آن فرد به احترام من از جایش بلند شد و ایستاد و من از او پرسیدم که چکار می‌کنی؟ با تعجب پاسخ داد می‌بینید که وضو می‌گیرم. من از او پرسیدم که آیا با آب غصبی هم می‌شود وضو گرفت؟ تعجبش بیشتر شد و گفت: احمد آقا این باغ کاووس است. من گفتم: کاووس اهل کتاب است و مالکیتش محترم است و شما نمی‌توانید بدون اذن او وارد باغش شوید.


نماینده سابق مجلس گفت: بعد از آن همه افراد جمع شدند و من به آن‌ها گفتم که مالکیت را محترم بشمارند؛ اگر چیزی غصبی باشد، می‌گیریم و اگر کسی مالکیتی داشته باشد از آن دفاع می‌کنیم. خلاصه افرادی که در آنجا بودند، با وجود آنکه طرفدار بنی‌صدر هم بودند با توجه به سخنرانی من و استناداتی که ارائه دادم، آنجا را ترک کردند. آقای انواری بعد از نقل این ماجرا گفت که آقای بنی‌صدر ظاهراً آقای توکلی هم مقداری در خط شماست و مثل شما از مالکیت دفاع می‌کند که بنی‌صدر هم گفت: افرادی را می‌فرستم تا در این زمینه تحقیق کنند.

وی افزود: بعد از چند روز با آقای رجایی کار داشتم او را نزد بنی‌صدر پیدا کردم. بعد از صحبت با رجایی گفت آقای رئیس‌جمهور با تو کار دارد و گوشی را به او داد. بنی‌صدر گفت یک آقایی به اسم آقای افضلی را فرستادم بهشهر و تحقیق کردیم که چند سئوال دارد می‌آید پیش شما. افضلی آمد مجلس گفت سئوال اول من این است که تحقیقات ما نشان می‌دهد که کارگران بهشهر با شما خوب نیستند. علت چیست؟ من از وی پرسیدم: چطور تحقیق کردی؟ پاسخ داد که ما سر چهارراه امام از چند کارگر در مورد شما سؤال کردیم. پرسیدم همه تحقیقات شما همین طور است؟ آیا اگر می‌خواهید در مورد کسی تحقیق کنید، می‌روید سر چهارراه و از دو سه نفر می‌پرسید و به آن استناد می‌کنید؟ شرمنده شد.

توکلی ادامه داد: من پرسیدم: مشکل بعدی کجاست؟ که آن فرد گفت: شما دو تا خانه دارید! پرسیدم که اگر من دو تا خانه داشته باشم چه اشکالی دارد؛ آقای بنی‌صدر که مالکیت را قبول دارد؟ گفت نه اشکالی ندارد. گفتم پس چرا این مسئله را مطرح می‌کنید. بعد از آن هم گفتم که دو تا خانه ندارم بلکه یک خانه دارم که ۱۱۰ متر است و زمینش هم از ارثیه پدرم است و پول ساخت و سازش هم از ارثیه مادری خانمم است.

وی گفت: ولی خدایی بنی‌صدر پوپولیستی عالی بود. من در دو جا فشار جمعیت را حس کردم یکبار در مکه و یکبار هم در سفر بنی‌صدر به بهشهر، جمعیت در حدی از بنی‌صدر به دلیل حرف‌های پوپولیسمی استقبال کردند که من مجبور شدم و پشت تریبون رفتم که بلایی سر ایشان نیاید تا گردن ما که مخالف او بودیم نیفتند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: سئوال سوم نظر من راجع به حزب بود، که من هم در پاسخ گفتم: من به شهید بهشتی خیلی ارادت دارم و بعد هم از سجایای وی گفتم که آن فرد هم این مسائل را یادداشت کرد و رفت. آقای الویری که در جریان قضیه بود به من گفت: با این وضعیت معلوم است که وزیر نمی‌شوی که من هم گفتم قرار نیست ما وزیر شویم و اتفاقا در ‌‌نهایت پذیرفته نشدم.

او با اشاره به تقابل بنی صدر و رجایی گفت: رجایی خیلی باهوش بود اما بنی صدر میخواست عقلش را به رخ او بکشد. بعد از بنی صدر که رجایی میخواست نخست وزیر انتخاب کند، من در حضور اقای پرورش گفتم که پرورش خوب است. رجایی بعد بیرون آمد و به من گفت که احمد جان من نمیخواهم پرورش را انتخاب کنم، وقتی به من گفتی نخست وزیر شوم، من گفتم خوب است اما پرورش میگوید، نمیدانم چه کنم و در نهایت او را انتخاب کرد.

خاطره‌گویی احمد توکلی از روزی که رجایی از بنی‌صدر عصبانی شد و تعجب آرایشگر مجلس از رفتار رجایی
احمد توکلی در رابطه با تفاوت شهید با بنی‌صدر گفت: وقتی رجایی خواست کابینه معرفی کند بنی‌صدر با موسوی، نوربخش، نبوی و بنده مخالفت کرد و بنا شد دو نفر آیت‌الله انواری و یزدی حکمیت کنند. ما چند نفر به خانه بنی‌صدر که ساختمان سفید رنگی در کنار ساختمان ریاست جمهوری بود، رفتیم او به احترام روحانیون هم از جایش بلند نشد.

توکلی در توضیح این جلسه اظهار کرد: بنی‌صدر خطاب به موسوی گفت که تو اولین کسی بودی که در روزنامه جمهوری علیه من سرمقاله نوشتی. این بحث مدام تکرار شد که رجایی عصبانی شد که شما مدام بحث را تکرار می‌کنی و گوش نمی‌کنید. تا اینکه نوبت به من رسید، موقع ناهار بود. به من گفت که شما اولین کسی بودی که در مجلس علیه من صحبت کردید. که من به او گفتم شما در زمان انقلاب ایران نبودید، از این بیشتر هم رأی داشتید اگر درست عمل نکنید، انتقاد می‌کنم.

توکلی به بیان خاطره‌ای از آرایشگری که به مجلس می‌آمد پرداخت و گفت: این آرایشگر گفت من برای اصلاح شهید رجایی روزنامه‌ای روی زمین پهن کرده بودم، وقتی خواستم روزنامه را دور بینندازم ایشان روزنامه را تمیز و تا کرد. آرایشگر می‌گوید آقای رجایی این روزنامه باز فردا می‌آید، چرا تا کردید و گذاشتید آن گوشه، رجایی در پاسخ او گفت چیزی که قابلیت استفاده دارد، نباید دور انداخت، این نگاه هنگام بودجه‌بندی و هزینه کردن‌ها خودش را نشان می‌دهد.

بهزاد نبوی: رجایی می‌خواست مثل آچار فرانسه کنار دستش باشم /رجایی قهقهه زد و گفت من نخست‌وزیر شوم؟
در ادامه این نشست و بعد از سخنان احمد توکلی تریبون به بهزاد نبوی رسید. مجری از نبوی دعوت کرد به بالای سن بیاید و در حین آن به بیان نکاتی پیرامون دوستی توکلی و نبوی پرداخت، توکلی در واکنش به این جمله گفت: انشاءاله همه بهشتی شویم. ما با اقای بهزاد نبوی اختلاف سیاسی داریم و شاید هم نداشته باشیم.(خنده) اما کنار هم می‌نشینم و رفاقت داریم.


بهزاد نبوی وزیر دولت رجایی در ابتدای سخنرانی از گرفتگی صدایش عذرخواهی کرد و با لحن طنز آمیزش گفت که بالاخره جوانی است و این گرفتن صدا هم یکی از مشکلاتش.او در رابطه با علت تأخیر اشتباه در زمان بندی را دلیل دانست.

او در ادامه در رابطه با مخالفت بنی صدر با او، توکلی، نوربخش و میرحسین موسوی گفت: آقای رجایی دوست داشت که من مثل آچار فرانسه کنار دستش باشم و به بنی صدر گفت که این کاره ای نیست. روزی آمدند به من گفتند که بنی صدر به شرط اینکه بنویسی من با بنی صدر مخالفت نمیکنم، قبول کرده است تو به سمت وزارت دست بیابی. خلاصه صحبت کردیم و من اولین عفوم را آنجا نوشتم و انشاءالله آخرین عفوم باشد.(خنده) نوشتم که من تعهد میکنم که با رئیس جمهوری به هیچ وقت مخالفت نکنم که این نامه موجب شد من به وزارت دست پیدا کنم.

نبوی در رابطه با مردمی بودن یا پوپولیسم بودن رجایی گفت: معنای پوپولیسم مردم انگیزی است بدون توجه به مصالح واقعی مردم. برای روزهای اول انقلاب مرز بندی بین اینکه چه کاری پوپولیسم است و چه کاری مردمی است یک مقدار دشوار بود. چرا؟ به دلیل اینکه مسئولان اول هر انقلاب بی تجربه هستند. وقتی هر کسی انقلاب میکند یک سری افراد صفر و بی تجربه سمت میگیرند. با تجربه ترین افرادی که سمت گرفتند، مرحوم بازرگان بود که او را پرفسور اجرایی میدانستیم و بقیه صفر کیلومتر بودیم. لذا در آن زمان تصمیماتی میگرفتیم که ممکن است مصداق پوپولیسمی باشد.


وی افزود: من دو مثال میزنم مثلا امام که در زمانی اعلام کردند آب و برق مجانی است، یکی هم طرح شهید رجایی هست که گفتند ماهی ۳۰۰ تومان به کشاورزان بالای ۶۰ سال بدهیم. ممکن است این را همه شما پوپولیسمی تصور کنید اما اینگونه نیست. در آن زمان با محدودیت اجرایی بهترین کاری که برای مردم میشد کرد این اقدامات بود. رجایی در آن زمان فکر میکرد که میشود این کارها برای مردم خوب باشد اما ۳۰ سال بعد ممکن است به این کارها انتقاد کنیم.

نبوی در ادامه اظهار کرد: در این بحث مهم این است که آیا این حرف ها برای جمع آوری رای مردم است یا خیر؟ امام این حرف هایش برای جمع اوری رأی مردم نبود. او بدون این حرف ها رأی مردم را داشت. یادم می آید شهید رجایی در دیداری گفت که وقتی به من پیشنهاد کردند که نخست وزیر شوم، قهقهه زدم و گفتم یعنی چه مملکتی شده است که از من میخواهند نخست وزیر شوم.(لبخند) من تلاش کردم که او را راضی کنم تا این سمت را قبول کند.

او معتقد است که «رجایی دنبال جلب رأی مردم نبود. شاید این اقدامات ظاهرش پوپولیستی باشد اما در آن زمان نگاه اینگونه بود. کار خیری که میشود گفت نشانه مردمی بودن رجایی بود این بود که ایشان در اولین جلسه هیئت دولت پیشنهاد کرد که ایا موافقید حقوق ما متوسط حقوق دولت باشد؟ سرانجام همه موافقت کردند و دیدند که متوسط حقوق دولت ۷ هزار تومان است که تا آخر دولت رجایی همه وزرا و ایشان ۷ تومان میگرفتند. این ۷ تومان در دولت موقت مهدوی ۱۰ تومان شد که همه مان هم خیلی خوشمان آمد.(خنده)

این چهره اصلاح طلب گفت: وزیر هم نمیتوانست که برای خرجش برود مسافر کشی. این حقوق در آخر موسوی ۱۲ تومان شده بود.

نبوی در رابطه با نظر رجایی برای فعالیت کارشناسی گفت: اگر شخص رجایی را بگوییم با توجه به شناختی که از ایشان از زندان داشتم، آدم با برنامه ای بود. شهید بهشتی را خیلی قبول داشت، چون ایشان را با برنامه میدانست. بعد از انقلاب که رجایی دولت را در دست گرفت، برنامه ریزی برای کشور بحث دیگری می شود، هر برنامه ریزی مبتنی بر هدف گذاری است. در شرایط اول انقلاب، متاسفانه حداقل اطلاعات را داشتیم.

او توضیح داد: من یادم می آید زمانی که با الجزایر در مورد بیانیه الجزایز صحبت میکردیم حتی دقیق نمیدانستیم که پول ما در آمریکا چقدر است. ما از الجزایر میخواستیم که از امریکا صورت پول های ما را بگیرند.الجزایری ها میگفتند شما مگه خودتان ندارید؟ ما هم میگفتیم میخواهیم تطبیق دهیم.(خنده) انشاءالله رقمی که آنها گفتند درست بوده است.

نبوی با اشاره به گردش نخبگان و جوانگرایی گفت: جوانگرایی خوب است نه اینکه ۲۶ سال مملکت تجربه و هزینه کند اما همه مسن ترها را کنار بگذارند و بگویند میخواهیم جوانگرایی کنیم.

این عضو کابینه رجایی گفت: در کابینه رجایی قوی ترین وزرای ما کلانتری، قندی بودند که از وزرای با سابقه رجایی بودند. این عزیزان با تمام قوا در کنار سازمان برنامه شهید رجایی ایستاده بودند و رئیس سازمان برنامه مان چون جوان و کم تجربه بود، موجب میشد کارها با مشکل مواجه شوند و این اتفاقات باعث عصبانیت آنها میشد.

نبوی: در دوره رجایی استبداد نبود /توکلی:رجایی گفت چه کسی اجازه داده حرف بازرگان از تلویزیون پخش شود
بهزاد نبوی در ادامه اظهاراتش در این نشست گفت: رجایی بستن بودجه سال ۶۰ را به عهده من گذاشت، این اتفاق در حالی افتاد که سازمان برنامه وجود داشت. می گویم ایشان من را آچار فرانسه حساب می کردند. حالا این اتفاقات در سال دوم انقلاب افتاد اما ما ۳۰ سال بعد هم متاسفانه شاهد این قبیل اتفاقات بودیم که کارها را به سازمان مربوط نمی سپارند.

این چهره اصلاح طلب در رابطه با معرفی کابینه شهید رجایی گفت: درست در این زمان خبر رسید که عراقی ها به غرب کشور حمله کرده اند، در چنین شرایط رجایی دولت را در دست گرفت. از یک طرف جنگ و از یک طرف اختلافات شدید که میان بنی صدر و رجایی وجود داشت. این اختلافات یک طرفه بود و معمولا بنی صدر در هر سخنرانی انتقادی به رجایی میکرد.

وی افزود: بنی صدر مثلا در جاهایی که با رجایی بود، برای اینکه رجایی کنارش ننشیند، بدون اینکه به او بگوید سوار ماشین میشد و میرفت و رجایی مجبور میشد با ماشین دیگری برود. خلاصه سال های اول انقلاب موجب شد که برنامه ریزی نتواند در دولت رجایی پا بگیرد. در زمان رجایی امکان این کارها نبود. دوستان سئوالاتی که میکنند با توجه به امروز است که میگویند خب رجایی اهل برنامه ریزی نبود اما باید این حرفها را با توجه به شرایط آن روز زد.

نبوی در رابطه با نگاه شهید رجایی به آزادی های سیاسی گفت: قبل از انقلاب تقریبا همه انقلابیون در سراسر جهان بیش از آنکه به بحث ضدیت با استبداد توجه داشته باشند، به بحث ضدیت با استعمار توجه داشتند، استبداد در تحلیل مان این بود که ناشی از استعمار بود. مبارزه با استعمار اصل بود. در آن زمان کوبا و الجزایر برای ما محترم بودند. تقریبا همه ما به مرحوم ناصر و کاسترو ارادت داشتیم. حتی من میگویم که مرحوم قذافی توجه داشتیم.(خنده)، چون الان همه میگویند صد رحمت به قذافی.(خنده) حتی سید قدس اعدام میشد و ما متوجه میشدیم که کار خلافی رخ داده است. من یادم است با رجایی و صادق نوروزی، سه تایی کتاب آفات توحید بازرگان را میخواندیم انتقادی که هر سه به بازرگان داشتیم این بود که او میگفت ما با استبداد ۲۵۰۰ ساله باید مبارزه کنیم، ما میگفتیم چرا او به استبداد اشاره نکرده است.

وی افزود: در آن زمان در یک حوزه انتخابیه در کاشان اجازه داده شد بین الله یار صالح به عنوان مخالف قانونی و درچارچوب وضع موجود و لاجوردی رقابتی صورت گیرد. این اتفاق بعد از مدتی منحل شد و دیگر ممکن است اتفاق نیفتد.

نبوی با اشاره به انتخابات سال ۹۴ گفت: ممکن است برخی انتخابات سال ۹۴ را نپسندند اما این آزاد ترین انتخابات بود. من میخواهم بگویم آزادی انتخابات در ان زمان امکان نداشت. در زمان مصدق برای آنکه به آمریکایی ها نشان دهند آزادی است اجازه رقابت الله یار را دادند. در فاصله سال ۳۹ تا ۴۲ سه چهار حزب دفتر داشتند و ازادی مطبوعات که خیلی کنترل شده بود. خب ما این دوران را پشت سر گذاشتیم و انقلاب شد. وقتی رجایی نخست وزیر شد نظر سنجی انجام دادیم و هیچ کس حتی اپوزیسیون هم مطرح نکرد که تقلب شده است. شاید حالا کاریزمای امام موثر بود. احزاب اپوزیسیون حتی در کشور دفتر داشتند و این اتفاق تا زمان ترورها ادامه داشت.

وی افزود: در ان زمان در رابطه با مجاهدین خلق مخالفتی با برخی از دوستان داشتیم، برخی میگفتند که ما مجاهدین خلق را در زندان میشناسیم خب برویم آن ها را در زندان بکشیم اما ما میگفتیم تا زمانی که دست به اسلحه نبرده اند نباید کاری کرد. روزنامه پیام مجاهد حتی تا خرداد سال ۶۰ شماره دارد.

وی افزود: در مقطعی که شهید رجایی نخست وزیر و رییس جمهور بود، استبدادی در کار نبود. در ان زمان ازادی سیاسی تحقق یافته تلقی میشد و در این رابطه هیچ وقت بحثی با رجایی نداشتیم. در شروع جنگ که حرکت های جدایی طلبانه در کردستان وجود داشت، ایشان محدودیتی ایجاد نکرد و تا روز اخر ازادی ها محترم شمرده می‌شد. آخرین حرکتی که موجب شد مجاهدین دست به اسلحه ببرند چیزی به نام اطلاعیه ۱۰ ماده ای با امضاء شهید قدوسی بود که با حضور مسئولین و شهید بهشتی و رجایی تهیه شد.

نبوی در مورد این اطلاعیه ۱۰ ماده‌ای گفت: ما در این اطلاعیه گفته بودیم هر گروهی میخواهد فعالیت سیاسی خود را ادامه دهد باید اسلحه اش را تحویل دهد، محل دفاتر را به مسئولین ذی ربط اعلام کند و... خلاصه کارهای شدیدی کردیم که مجاهدین خلق به دنبال این اطلاعیه از امام درخواست ملاقات کردند که امام هم در پاسخ‌شان گفت البته نقل به مضمون نیست، که گفتند اگر ذره ای به شما اصلاح شما اعتماد داشتم خودم به دیدن شما می آمدم.

در ادامه این نشست، توکلی در مورد آزادی سیاسی گفت: در اولین شورای سرپرستی صدا و سیما من و روحانی از طرف مجلس، شیبانی و همچنین جواد لاریجانی از طرف قوه قضائیه انتخاب شدند. یک روزی مجاهدین میتینگ داشتند و تصمیم گرفته بود که این سخنرانی ها در صدا و سیما پخش شود و عده ای هم مخالف بودند. ما ان شب در دفتر هاشمی جلسه داشتیم و رجایی زمانی رسید که تلویزیون داشتند حرف‌های بازرگان را پخش می‌کردند، رجایی گفت چه کسی اجازه داده است که حرف های ضد انقلاب پخش شود، بحث در گرفت. نفر اخر بهشتی گفت ما انقلاب کردیم که ادم تربیت شود، آدم به انتخاب تربیت می شود، اینکه خانم شما به بازار برود و از اول تا آخر بازار یک چادر بفروشند این انتخاب وجود ندارد. باید انتخاب وجود داشته باشد. صدا و سیما ایرادی ندارد که تریبون مخالفین شود. این بحث باعث که همه قبول کردند.


وی در رابطه با خاطره ای از بهشتی گفت: قبل از اینکه لاریجانی رئیس صدا و سیما شود ما میخواستیم مدیرعامل تعیین کنیم که ۱۱ نفر را غربال کردیم که از بین آنها انتخاب شود و قرار شد که به سران سه قوه اعلام کنیم. در آن زمان بهشتی رئیس دیوان عالی بود و خدمت ایشان رسیدیم. بهشتی در آن لیستی که به او دادیم دست روی کسی گذاشت و گفت از همه بهتر آقای فلانی است. بهشتی صدای دلنشینی هم داشت. ما گفتیم که ایشان در زمانی که لانه جاسوسی را تسخیر کردند دنبال سند علیه شما میگشت. بهشتی گفت که خب چه اشکالی دارد او میخواهد بداند با رئیس جمهور آمریگا دیدار کرده ام، چه گفته ام؟ او جوان زیرکی است. بهشتی حتی میگفت که مخالف من وقتی عرضه دارد برود رئیس صدا و سیما شود. از او پرسیدم که بدترین صفتی که به شما میدهند اصلاح طلبی است چرا سکوت کردید؟ ایشان گفتند که من وقت ندارم که هم کار مردم را انجام بدهم و هم جواب این حرف ها را بدهم، من تصمیم گرفتم کارهای مردم را انجام دهم و این حرف ها را به خدا بسپارم که خدا خودش خوب هم از ایشان دفاع کرد.
۱۳۹۶/۰۶/۰۶ ۱۶:۴۰
 
۱۳۹۶/۰۶/۰۱ ۱۲:۰۰
 
۱۳۹۶/۰۵/۳۱ ۰۸:۵۹
 
۱۳۹۶/۰۵/۳۰ ۱۸:۲۱
 
۱۳۹۶/۰۵/۲۵ ۱۵:۱۲
 
۱۳۹۶/۰۵/۲۲ ۱۸:۱۷
 
۱۳۹۶/۰۵/۲۱ ۱۳:۱۰
 
۱۳۹۶/۰۴/۲۶ ۱۵:۳۶
 
۱۳۹۶/۰۱/۰۳ ۰۸:۵۳
 
۱۳۹۵/۰۶/۰۹ ۱۴:۰۵
 
 
کلمات کلیدی : احمد توکلی+بهزاد نبوی
 
امیر حامد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۶-۰۸ ۱۳:۲۶:۴۶
شهدای گرانقدر رجایی و باهنر "عصاره صداقت" بودند. (3909690) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۶-۰۸ ۱۳:۵۲:۰۸
کاش این نوع میزگرد ها هم بیشتر شود تا مردم امروز با بخشی از تاریخ انقلاب آشنا شوند چون معمولا تاریخ انقلاب سفارشی و شعار زده است. این میزگردهای مخالف موافق روشنگری تاریخ است. اینکه فردی چون نبوی در لایه های زایدی از مدیریت کشور بوده و اکنون اینگونه است، درست و نادرست آن فقط از همین میزگزدها مشخص میشود و نه با شعارهای هزار هزار بار تکراری مخالفان سیاسی (3909722) (alef-13)
 
سید حسین حسینی
Romania
۱۳۹۵-۰۶-۱۲ ۱۶:۳۵:۴۸
سلام ودرود بر ارواح طیبه شهدا،از صدر اسلام الی شهدای جنگ تحمیلی ،و،،، ودرود سلام بر روح پرفتوح حضرت امام ره ودرود وسلام بر یاران واصحاب امام ودرود وسلام بر شرافت وپاکی شما اقای حاج احمد اقای توکلی خداوند حفظتان نماید انشاالله (3916024) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.